مقالات
حوزه های تخصصی:
از دیرباز یکی از دغدغه های دانشمندان تفسیر و علوم قرآن، شمارش دانش های بایسته در تفسیر بوده است؛ چندان که علاوه بر کتب علوم قرآن در دیباچة بسیاری از تفاسیر نیز به این دغدغه پرداخته شده است. علم بدیع از دانش هایی است که بر بایستگی آن در دانش تفسیر پافشاری شده است؛ اما امروزه که گسست بین تفسیر قرآن و زیباشناسی آن جدی گرفته شده، این مسئله مطرح می شود که آیا دانش بدیع، تنها در زیبایی شناسی قرآن تأثیر دارد یا اینکه در تفسیر قرآن نیز نقش آفرین است؟ این مقاله با انگیزة بررسی همین موضوع و برای رسیدن به نتیجه ای روشن دربارة بایستگی دانش بدیع در دانش تفسیر می کوشد تا با نگاهی به تفسیر المیزان، به جایگاه شناسی دانش بدیع در روش تفسیری علامه طباطبایی بپردازد و نشان دهد که دانش بدیع از بایسته های تفسیر است و علامه طباطبایی نیز در فرایند تفسیر آیات الهی از این دانش بهره برده است.
نقش دانش اصول فقه در تفسیر قرآن از دیدگاه علامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه علامه طباطبایی دانش اصول فقه در تفسیر قرآن و رسیدن به معنا و مراد خدای متعال از واژگان و جمله های قرآن کریم تأثیر چشمگیر و بسزایی دارد.
این نوشتار با روش توصیفی ـ تحلیلی نگارش یافته و هدف آن، ارائه و تبیین موارد و میزان نقش آفرینی دانش اصول فقه در تفسیر قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی است. در این پژوهش موارد و میزان تأثیر دانش اصول فقه در تفسیر و نیز برخی از کاربردهای عینی و عملی دانش اصول فقه در تفسیر قرآن به ویژه در غیر آیات الاحکام را از دیدگاه ایشان به اختصار ذکر می کنیم.
از دیدگاه علامه طباطبایی دانش اصول فقه در سه بخشِ مبانی تفسیر، قواعد تفسیر، و منابع تفسیر نقش آفرین است و از میان بخش های یادشده، بیشترین تأثیر مربوط به بخش قواعد تفسیر است.
واقع نمایی قرآن و تأثیر آن در تفسیر از دیدگاه علامه طباطبائی (با تأکید بر ابعاد بلاغی)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم در تعابیر بلاغی خویش از قبیل تشبیهات، مجازها و استعاره ها زبان بیان واقع داشته است. مقالة حاضر به هدف اثبات این موضوع با توجه به دیدگاه علامه طباطبائی و پاسخ گویی به شبهات مربوط، به نگارش درآمده است.
در میان اقسام تشبیه، تشبیه وهمی در قرآن به کار نرفته و نمونه های ادعایی آن از قبیل تشبیه شکوفة درخت جهنم به سرهای شیاطین و جن زدگی دیوانگان، مصداق این نوع تشبیه نیست.
مجاز و استعارة قرآنی نیز، در عالم واقع، پشتوانه دارد و همین، ملاک صحت یا خطای کاربرد مجاز و استعاره است.
در میان اقسام مبالغه، دو قسمِ تبلیغ و اغراق که از امکان عقلی بهره مندند، در قرآن یافت می شوند؛ اما غلوّ که فاقد امکان عقلی است، در قرآن به کار نرفته و نمونه های گفته شده را می توان پاسخ داد.
نمود دیگر بلاغت در قرآن، قصه های قرآنی است که نویسندگانی برخی از آنها را به جهت ظاهر تمثیلی، غیرواقعی دانسته اند، ولی سخن آنان پذیرفتنی نیست.
اختلاف قرائات و نقش آن در تفسیر از دیدگاه علامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ازجمله پیش نیازهای تفسیر قرآن در اختیار داشتن قرائت ابلاغ شده از سوی پیامبر است از نظر علامه طباطبائی(ره) این قرائت اکنون در میان قرائت های مختلف پنهان است و به همین جهت برای بازیابی آن به قرائت های مختلف توجه کرده و با توجه به آنها تفسیر گران سنگ المیزان را نگاشته است. وی با رد تواتر قرائات و تنها مشهور دانستن آنها و منحصر ندانستن قرائت صحیح در قرائت عاصم، به قرائت های دیگر نیز توجه دارد؛ چراکه به باور ایشان سه خصیصه صحت سند، موافقت با قواعد عربی و مطابقت با رسم مصحف در این قرائات وجود دارد. از نظر علامه، قرائن بازیابی قرائت پیامبر عبارت اند از: أفصحیت، سیاق آیات، قواعد صرفی، سازگاری با مفاد آیات، دلیل عقلی و نیز روایات.
وی بر پایه روایات معصومین(ع) بر این باور است که ایشان به پیروی از قرائت مشهور فرمان داده اند و لذا از قرائت منسوب به ائمه(ع) تنها به عنوان مؤید یا به عنوان تفسیر آیات استفاده می کند.
استقلال قرآن در بیان و نقش روایات در تفسیر از منظر علامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از اساسی ترین مسائل علوم قرآن، بررسی میزان نقش روایات تفسیری در فرآیند فهم آیات است. بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که علامه طباطبایی با تکیه بر روش تفسیر قرآن به قرآن، معتقد به استقلال و استغنای قرآن از روایات در تفسیر است. این سخن، علاوه بر ناهمخوانی با سلوک عملی علامه در المیزان، مورد انکار بسیاری از شاگردان برجستة ایشان قرار گرفته است.
نگارنده فارغ از همة توجیهاتی که تاکنون در مورد دیدگاه علامه ارائه شده است با ارائة مستقیم اظهارات علامه دربارة نقش و جایگاه روایات در تفسیر آیات، به این نتیجه رسیده است که کلمات علامه دراین باب در دو مقام است: نخست، درخصوص استقلال قرآن در دلالت بر معنی لفظی و ناظر به ابطال کلام اخباری هاست که به مستقل نبودن قرآن در دلالت و حجیّت نداشتن ظواهر آن معتقدند. روشن است که این معنی با استقلال قرآن از سنت، فاصلة بسیاری دارد. دوم، در باب استقلال قرآن در بیان مرادات و مصادیق است که منظورشان نفی نیاز به بیان معصوم نیست، بلکه مقصودشان این است که هرچه معصوم(ع) در تفسیر آیات می فرماید، همان چیزی است که قرآن خود آن را بیان کرده است هرچند ما پیش از بیان معصوم توان فهم آن را نداشته باشیم.
وجوه و توسعه معنایی آیات قرآن در اندیشة علامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از منظر علامه طباطبائی، آیات قرآن دارای وجوه معنایی است که در دو جهتِ معناشناسانه و آسیب شناسانه توسعه می یابند. در بُعد معنا شناسانه وجوه و بطون معنایی، امری نسبی و در گرو متغیرهای مرتبط با متن و فرد مفسر است. اما بعد آسیب شناسانه ناظر به مسئلة تفسیر به رأی و شامل وجوه معنایی گوناگونی است که مبتنی بر ضوابط و مبانی صحیح فهم و مستند به دلایل نقلی یا عقلی نیست. از نظر علامه، تفسیر به رأی و ارائة وجوه ناصواب معنایی از آیات، محصول به کار نبستن مبانی و قواعد صحیح تفسیری و دوری از آموزه های قرآن و عترت است. در اندیشة علامه، وجوه پذیری قرآن به معنای کثرت قرائت ها و برداشت ها از متن ـ آن گونه که برخی از اندیشوران غربی می انگارند ـ نیست؛ بلکه ناظر به دو بعد معناشناسانه و آسیب شناسانه است که پذیرش اوّلی و نفی دومی بر اساس سیری روشمند و با توجه به اصول و قرائن لفظی، نقلی و عقلی صورت می پذیرد.
تأملی در طولی و نسبی بودن بطون قرآن از منظر علامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم و مؤثر علوم قرآنی در فهم و تفسیر قرآن، شناخت چیستی و چگونگی بطون (معانی باطنی) قرآن است. از کتاب قرآن در اسلام و برخی مباحث المیزان استفاده می شود که علامه طباطبائی(ره) بطون قرآن را طولی و نسبی می داند. در این نوشتار، نخست دیدگاه ایشان دربارة طولی و نسبی بودن بطون قرآن با استناد به عبارت هایی از دو کتابِ یادشده بیان می شود، سپس تأمل هایی که در حاشیة دیدگاه ایشان به نظر می رسد، در بوتة داوری اندیشمندان و پژوهشگران قرار می گیرد.