در این رساله پس از طرح چند مبحث کلی درباره اصطلاحات عرفانی در فصل دوم پرداخته شده است. اصطلاحات مزبور عبارتند از: 1-توحید 2- تصوف 3- تجلی 4- حال و مقام 5- ذکر 6- سکر و صحو 7- شاهد ، مشهود ، مشاهده 8- عرفان ، عارف ، معرفت. 9- فناء و بقاء 10- قبض و بسط و انبساط 11- کشف و مکاشفه 12- ولی ، ولایت. یادآوری این نکته مفید است که در این تحقیق تمام اصطلاحات اولیه عرفانی مورد پژوهش قرار گرفته بود، اما بنا به دلایلی و از آن جمله محدودیت صفحات رساله ، قرار بر این شد که تنها گزیده ای از اصطلاحات مزبور در رساله درج کردد.
نظریه فیلسوفان مسلمان در خصوص عقل تا آنجا که مبانی روانشناختی مابعد الطبیعی آن مربوط میشود بر نظریات یونانیان در مورد نفس و قوای دراکه آن مبتنی می باشد. چارچوب اصلی نظریه آنان در خصوص وحی نبوی همان نظریه مشهور درک عقلانی است که ارسطو در سومین دفتر کتاب نفس بطور مبهم آن را مطرح کرده است و بعدها مفسرین و شارحین او، بخصوص اسکندر افرودیسی ، در بسط و پرورانیدن آن کوشیده اند، هرچند بطوری که درفصل بعد خواهیم دید ، مسلمین عناصر دیگری نیز- اعم از رواقی و نوافلاطونی و بالاخص گلمینی از فرهنگ سیال یونانی اوایل سده های آغازین عصر مسیحیت – در این چارچوب کلی وارد ساخته اند. برجسته ترین شخصیت های فلسفی اسلام که بطور صریح در مسأله نبوت بحث کرده و آن را برشالوده طبیعت دراکه نفس بشری استوار ساخته اند، همانا فارابی و ابن سینا میباشند. نظر به اینکه این دو شخصیت در بحث درباره مسأله عقل با همدیگر بعضی تفاوتهای مهم دارند، ( تفاوت هائی که اگر چه بنظر این مؤلف مؤثر در اصل مسآله نبوت نیست لکن فی نفسه واجد اهمیت است) و از طرفی هر یک از آنان اصطلاحات اندک متفاوتی بکار برده است، لذا بجاست که نظریات عقلی هر کدام را مستقلاً مطمح نظر قرار دهیم .