فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۴۰۴ مورد.
۲۱.

پیشگذارده و تناقض: تعریفِ پیشگذارده در آثار منطقی ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ارسطو گزاره استنتاج تناقض پیش گذارده ایجاب و سلب

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق منطق صوری سنتی منطق ارسطو
تعداد بازدید : ۱۴۷۸ تعداد دانلود : ۹۵۹
ارسطو در آثار منطقی خود، علاوه بر گزاره، مفهوم پیشگذارده را مطرح می کند و در تحلیلات اولیآن را بر اساس ایجاب و سلب تعریف می کند. دو مساله مهم درباره پیشگذارده از دیدگاه ارسطو مطرح است: تفسیرِ تعریفِ آن و رابطه آن با گزاره. در این مقاله ابتدا سه تفسیرِ، از جمله تفسیرِ اسکندر افرودیسی و تفسیر کلاسیک، در این زمینه تقریر و نقد می شود. و از آنجا که ارسطو به رابطه تناقض با پیشگذارده اشاره می کند، ابتدا تعریفِ تناقض از دیدگاه ارسطو بررسی می شود و سپس رابطه تناقض و پیشگذارده مورد بررسی قرار می گیرد. سرانجام تفسیر پیشنهادی از پیشگذارده مطرح می شود: پیشگذارده گزاره ای است که رابطه آن با تناقض مورد توجه قرار گرفته است و توجه به این رابطه به معنای پذیرش قاعده تناقض است که بنیاد هر گونه استنتاجی است. معنای لغوی پیشگذارده هم با این تفسیر سازگار است: پیشگذارده پیش گذاشتن یکی از دو طرف تناقض است. و از این رو پیشگذارده جدلی دو صورت دارد: پرسش از مخاطب و فرض در استنتاج جدلی.
۲۳.

بازخوانی نسبت مثل افلاطون و ارباب انواع شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معرفت هستی مثل ارباب انواع عقول عرضی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
تعداد بازدید : ۲۴۲۵ تعداد دانلود : ۹۳۲
به رغم آن که شیخ اشراق به سبب باور به ارباب انواع یا عقول عرضی، فیلسوفی افلاطونی در جهان اسلام محسوب می شود، مقایسة نظریة مثل در اندیشة افلاطون با نظریة رب النوع ها در حکمت اشراق حکایت از آن دارد که، در عین برخی شباهت های کلی، تفاوت هایی نیز میان این دو فیلسوف در خصوص مبادی عالی اشیا وجود دارد. در جستار حاضر ضمن تبیین مقصود این دو فیلسوف از مثل و ارباب انواع به مقایسة این دو نظر پرداخته ایم و به چند مورد از شباهت ها و اختلافات ایشان در این خصوص اشاره خواهیم کرد. همچنین، به عنوان یکی از موضوعات اصلی مورد بحث در این جستار، به مقایسة نظر این دو فیلسوف در باب مثل و ارباب انواع، از دو منظر هستی شناسی و معرفت شناسی، خواهیم پرداخت.
۲۴.

فلسفه مجازات افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: افلاطون مجازات دیالکتیک جرم و مجرم اصلاح گرایی کین خواهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۸۵ تعداد دانلود : ۸۰۹
مفهوم مجازات یکی از مفاهیم مورد توجه فلسفه افلاطون است که در دیالکتیک با مفهوم عرفی مجازات به دست می آید. افلاطون با رد مبنای کین خواهی رایج در مورد مجازات در زمان خود، فلسفه مجازات را اصلاح مجرم می داند. به تعبیر او مجرم پیش از آنکه خطاکار باشد، فردی جاهل به خیر و شر و بیماری دچار عدم تعادل در قوای نفسانی خود است که توان مهار خشم و شهوت خود را توسط عقل خود ندارد. از همین رو مجازات می بایست مجرم را متوجه خیر و شر حقیقی کند و چون دارویی تلخ توان مهار خشم و شهوت را به او ارزانی دارد. برای این منظور از لحاظ منطقی دو حالت وجود دارد؛ یا اینکه قدرت جزء عالی بیشتر گردد یا اینکه قدرت جزء دانی کمتر گردد. بنابراین مجازات افلاطونی به دو شیوه می تواند عمل کند: اول آنکه با آموزش بر قدرت عقل بیفزاید و دیگری آن که از قدرت امیال دانی کم کند. حالت اول گستره وسیع آموزش را در بر می گیرد و حالت دوم گستره وسیع کم توانی را. در نهایت افلاطون با مقوله بندی و شخصیت شناسی مجرمین شیوه و غایت اصلاحی مجازات را تعیین می کند. از نظر او مجرمان در پنج طبقه سوفیست، فرد جاه طلب و جنگجو یا تیموکرات، فرد مال دوست و حریص یا آریستوکرات، فرد بی بند و بار یا دموکرات و در نهایت فرد مستبد طبقه بندی می شوند که هر یک مجازات مخصوص خود را می طلبند.
۲۵.

سقراط: اصلاح گرِ اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: اخلاق معرفت سقراط اصلاح گری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو سقراط (470-399ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
تعداد بازدید : ۷۳۸ تعداد دانلود : ۷۲۴
سقراط در جست وجوی معرفتی است که ما را از فضیلت های اخلاقی آگاهی بخشد و در عمل نیز بدان فضیلت ها آراسته سازد. او با مبتنی ساختنِ اخلاق بر معرفت، فلسفه و راه زندگیِ خود را یگانه می سازد و به سنجه ای برای ارزیابیِ راه ورسمِ رایج در اخلاق و دین و سیاست و سخنوری دست می یابد تا به یاری آن کاستی های اخلاقی را در حوزه های مذکور بازشناسد. کژی ها و کاستی هایِ شایعی که او بر آنها خرده می گیرد و در بازاندیشی و اصلاحِ آنها می کوشد، عبارت اند از ترجیحِ ستم کردن بر ستم کشیدن؛ مقابله به مثل و انتقام جویی؛ ستیزه جویی و نیرنگ بازی در میان ایزدان؛ فریب کاری و سنگ دلیِ ایزدان درحق آدمیان؛ دادوستدِ ایزدان با آدمیان (بدین معنی که ایزدان در ازاءِ دریافتِ پیشکش از آدمیان، نیازهای آنان را برآورند)؛ روا شمردنِ بهره کشیِ زبردستان از فرودستان؛ و سرانجام، سخنوریِ اقناعی یا جلوه فروشانه و فریبنده.
۲۶.

سولون؛ راهبر آتن به سوی دموکراسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دموکراسی بحران آتن دیکه سولون استاسیس اوینومیا هوبریس آته

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم پیش سقراطیان وسوفسطاییان (6 ق.م- 4 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو سقراط (470-399ق.م)
تعداد بازدید : ۱۷۶۹ تعداد دانلود : ۱۰۲۶
مشهور است که سولون سنگ بنای دموکراسی آتن را گذاشت. او این کار را زمانی انجام داد که آتن همانند بسیاری از دیگر شهرهای یونان دستخوش بحران و آشوب بود و در آستانه جنگ داخلی قرار داشت. هدف این مقاله بررسی نقش سولون در نجات آتن از آشوب و هدایت به سوی آن نوع نظام سیاسی است که بعد از وی و به نام دموکراسی آتن شناخته می شود. برای بررسی این موضوع، نخست لازم است تا اوضاع دوران سولون بررسی شود و بعد به دیدگاه او توجه شود که چگونه می توان آتن را از آن وضعیت نجات داد. بررسی دیدگاه او نشان می دهد که او به لحاظ نظری از میراث اسطوره ای خود بهره می برد اما در عین حال، این میراث را در جهت نیاز دورانش برای وضع قانونی استفاده کرد که آن را قانون درست یا نیک قانون می خواند. او این قانون را هم برای حفظ حدود شهروندان و هم برای دادن نقش سیاسی به آنها وضع کرد که باعث شد طبقات پایین جامعه برخلاف نظام پیشین سنتی، از نقش و مسئولیت سیاسی برخوردار شوند. همین اثر بود که سنگ بنای اولیه را برای رسیدن آتن به دموکراسی فراهم کرد.
۲۷.

افلاطون، اینهمانی و فضیلت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فضیلت اینهمانی همانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۰۷۹ تعداد دانلود : ۶۶۱
تلقی رایج از این همانی بصورت اصلی منطقی با فرمول الف، الف است می باشد. در این تلقی این همانی اصلی است که فاقد بعد و بار معرفتی و وجودی است؛ لذا با توجه به این اصل هیچ چیز نمی تواند چیز دیگری باشد. در تفکر یونان این همانی خصیصه ای انگاشته می شد که به کمک آن وجود ادراک می گردد. در تفکر افلاطون که تلاش دارد جامعه ای جدید مبتنی بر تفکر فلسفی بنیان نهد و چنین تفکر عقلانی را فضیلتی انگارد که همّ آن وصول و حصول ایده ی خیر است، این همانی از جایگاه مهمی برخوردار است. لذا امکان حمل در گزاره ی سقراطیِ « فضیلت شناسایی است» تنها در صورتی مقدور است (چیزی چون فضیلت، چیز دیگری چون شناسایی باشد) که این همانی نه به عنوان با خود همان بودن هر چیز، بلکه به عنوان خاصیتی لحاظ گردد که ذات و ماهیت موجودات را تشکیل دهد. لذا افلاطون باید میان همانی(sameness) و این همانی(identity) تمایز قائل شود. تمایزی که نادیده انگاشتن آن باعث سوءفهم مهم ترین آموزه ی افلاطون یعنی ایده ها و نسبت آن ها به یکدیگر ( و نسبت به مصادیق خود) می شود. تلاش می شود نشان داده شود: الف) این گزاره ی فضیلت شناسایی است، چه ربط و نسبتی با این همانی دارد. ب) این همانی نزد افلاطون چگونه مفهومی است که اجازه می دهد چیزی، چیزی دیگر باشد بدون آن که با « با خود همان بودن هر چیز» در تناقض افتد.تلقی رایج از این همانی بصورت اصلی منطقی با فرمول الف، الف است می باشد. در این تلقی این همانی اصلی است که فاقد بعد و بار معرفتی و وجودی است؛ لذا با توجه به این اصل هیچ چیز نمی تواند چیز دیگری باشد. در تفکر یونان این همانی خصیصه ای انگاشته می شد که به کمک آن وجود ادراک می گردد. در تفکر افلاطون که تلاش دارد جامعه ای جدید مبتنی بر تفکر فلسفی بنیان نهد و چنین تفکر عقلانی را فضیلتی انگارد که همّ آن وصول و حصول ایده ی خیر است، این همانی از جایگاه مهمی برخوردار است. لذا امکان حمل در گزاره ی سقراطیِ « فضیلت شناسایی است» تنها در صورتی مقدور است (چیزی چون فضیلت، چیز دیگری چون شناسایی باشد) که این همانی نه به عنوان با خود همان بودن هر چیز، بلکه به عنوان خاصیتی لحاظ گردد که ذات و ماهیت موجودات را تشکیل دهد. لذا افلاطون باید میان همانی(sameness) و این همانی(identity) تمایز قائل شود. تمایزی که نادیده انگاشتن آن باعث سوءفهم مهم ترین آموزه ی افلاطون یعنی ایده ها و نسبت آن ها به یکدیگر ( و نسبت به مصادیق خود) می شود. تلاش می شود نشان داده شود: الف) این گزاره ی فضیلت شناسایی است، چه ربط و نسبتی با این همانی دارد. ب) این همانی نزد افلاطون چگونه مفهومی است که اجازه می دهد چیزی، چیزی دیگر باشد بدون آن که با « با خود همان بودن هر چیز» در تناقض افتد.
۲۸.

سیر تطوّر الگوهای تمایز علوم در اندیشه متفکران مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علم شناسی قراردادگرایی تلفیق گرایی موضوع محوری غرض محوری سنخیت محوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹۳ تعداد دانلود : ۶۱۸
کهن ترین الگوی تمایز علوم از آنِ ارسطوست (موضوع محور)، که توسط حکمای مسلمان ترویج شد. اما ناکارآمدی آن روز به روز برای عالمان مسلمان، خصوصاً اصولیان و در رتبه بعد متکلمان، منطقیون و ... آشکار شد؛ تا آنجا که محقق خراسانی الگوی غایت محور و محقق اصفهانی و امام خمینی (ره) الگوی سنخیت محور را مطرح کردند. اما هر یک از این الگوهای انحصارگرا نقاط ضعفی را داشتند و این سبب شد که الگوهای تلفیقی مطرح شوند و آنها نیز با آشکار شدن نقاط ضعفشان، جای خود را به رویکرد قراردادگرا دادند. به عقیده قراردادگرایان علم بودن یک علم نه به وحدت در موضوع است، نه روش و نه غایت (هر یک به تنهایی)، بلکه علم عبارت است از مجموعه ای از مسائل متشتته، که جامع آنها گاه ممکن است به دلیل سنخیت در ذات باشد (مثل موضوع، محمول، حیثیت) و گاه نیز ممکن است به دلیل امری عرضی باشد (مثل غایت). از اینرو مبنای تمایز علوم با توجه به غرض تدوین متفاوت خواهد بود و حتی تمامی جهاتی که در نزد عقلا معتبرند، نیز در این وحدت و تمایز دخیلند و ممکن است لحاظ شوند، مثل مدت زمان فراگیری علم، امور زیبایی شناسی، نیازهای جامعه، مرجحات تاریخی و ... .
۲۹.

آموزه ی عشق افلاطونی در نمایشنامه ی ماسک دار کومس اثر جان میلتون(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: افلاطون عشق افلاطونی مهمانی میلتون کومس

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه ادبیات
تعداد بازدید : ۸۹۳ تعداد دانلود : ۴۹۸
افلاطون به عنوان برجسته ترین فیلسوف دوران باستان تاثیر شگرفی بر فرهنگ و تمدن دنیای غرب بر جا نهاده است. به ویژه آموزه ی عشق او در رساله ی مهمانی که ادبای اروپای رنسانس تا حد زیادی وامدار آن هستند. میلتون، آخرین و یکی از شاخص ترین چهره های رنسانس انگلستان و اروپا، از این قاعده مستثنی نیست به نحوی که تاثیر آموزه های افلاطون را می توان در جای جای آثار او مشاهده نمود. مقاله ی حاضر به بررسی تاثیر آموزه ی عشق افلاطونی بر میلتون، برداشت وی از این آموزه، و چگونگی کاربرد آن در یکی از آثار اولیه ی او، نمایش ماسک دار کومس، می پردازد. در نهایت، می توان نمایش نامه ی ماسک دار کومس را بازتاب تعاملات میلتون با محاورات افلاطون در باب عشق و پاکدامنی و زیبایی دانست که به بهترین وجه ممکن تاثیر اندیشه های افلاطون را بر این شاعر گرانمایه بازتاب می دهد.
۳۰.

روش فرضیه در فلسفة افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روش لوگوس مثل دیالکتیک روش فرضیه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۲۳۱۷ تعداد دانلود : ۶۴۴
در مقالة حاضر روش فرضیه را در فلسفة افلاطون مورد بررسی قرار می دهیم و برای این منظور به ترتیب سه محاورة منون، فایدونو جمهوریرا-که روش مذکور در آنها به صراحت طرح شده اند- مورد واکاوی قرار داده، سیر تغییر نگرش افلاطون دربارة جایگاه و کاربرد روش فرضیه را در حوزة فلسفة نشان می دهیم. افلاطون در منونبا نظر به هندسه درصدد ارائة روشی است که در فلسفه نیز کاربرد داشته باشد. اما توجه ویژه به روش و اهمیت آن در پژوهش های فلسفی– در جمهوری- و نیز متعلق راستین معرفت، مثل، سرانجام وی را به بازبینی کارایی و گسترة بکارگیری روش فرضیه در فلسفه وا می دارد و این امر افلاطون را به روش خاص فلسفه یعنی دیالکتیک رهنمون می شود.
۳۱.

خدا در فلسفه ارسطو و ابن سینا: مدخلی بر تفاوت بنیادین فلسفه ابن سینا از فلسفه ارسطو

نویسنده:

کلید واژه ها: وجود واجب الوجود فلسفه اسلامی ارسطو ابن سینا خداوند فلسفه یونانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  6. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  7. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
  8. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۳۵۵۱ تعداد دانلود : ۱۱۹۵
پس از نهضت ترجمه در جهان اسلام، مسلمانان اندیشه های فیلسوفان یونانی را دریافت نمودند و با تامل در باب میراث فلسفی آنان فلسفه ای را که موسوم به فلسفه اسلامی است، ایجاد کردند. مهمترین تفاوت مبنایی که میان فلسفه یونانی و فلسفه اسلامی وجود دارد و موجب ایجاد دو فلسفه مستقل شده است، فهمی دیگر از وجود و وجودشناسی متفاوت است. در این نوشتار برای فهم این دو نوع وجودشناسی به مقایسه دیدگاه دو فیلسوف شاخص، ارسطو و ابن سینا، درباره خداوند و صفات او می پردازیم. خداوند در فلسفه ارسطو، محرک نامتحرک و غایت نهایی عالم است و صفت بارز او فکرِ فکر است. بدین جهت، خداوند خالق ماسوای خود نیست و با آنها رابطه ای وجودی ندارد. ابن سینا به پیروی از فارابی با تمایز نهادن میان وجود و ماهیت، و واجب و ممکن، خداوند را به عنوان واجب الوجود و وجود محض که در راس سلسله علل قرار دارد و ماسوای او ممکن الوجود و وابسته به او هستند، معرفی نمود و اینچنین فهمی دیگر از وجود درانداخت. گرچه این نوشتار تصدیق می کند که فلسفه ارسطو مایه فکری فلسفه ابن سینا را فراهم آورده است بطوریکه در صورت نبود فلسفه ارسطو فلسفه ابن سینا نیز وجود نمی داشت، اما فلسفه ابن سینا با توجه به وجود شناسی متفاوت، اختلاف مبنایی با فلسفه ارسطو دارد.
۳۲.

معرفت شناسیِ اخلاقیِ سقراط: پیوندِ نظر و عمل در نوشته های آغازینِ افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: سعادت معرفت افلاطون دیالکتیک سقراط فضیلت اخلاقی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو سقراط (470-399ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
تعداد بازدید : ۲۱۷۰ تعداد دانلود : ۱۰۵۰
نوشته های آغازین افلاطون حول محور نوعی معرفت می گردند که متعلَقِآنفضیلت های اخلاقی ا ست. دیدگاهِ معرفت شناختیِ این نوشته ها نظر را با عمل گره می زند؛ چراکه بر اساس آن، معرفت به فضیلتِ اخلاقی، ما را در عمل نیز اخلاقی، و جهل به آن، ما را مبتلا به رذیلت می سازد. اراده نیز از معرفت پیروی می کند؛ به گونه ای که اگر کسی نیکی را بشناسد، خواهان آن خواهد بود؛ ازاین رو، هیچ کس به خواست خود بدی نمی کند. همچنین، سعادت آدمی در گرو معرفت است؛ زیرا برخورداری های مادی تنها در صورتی که به درستی به کار روند، خیر به بار می آورند و معرفت کاربرد درست آن ها را به ما می نماید. حتی فضیلت های اخلاقی، اگر با معرفت همراه نباشند، فضیلت راستین نیستند. پس، معرفت شرط اصلی کسب فضیلت و سعادت است. در نوشته های یادشده، روش دیالکتیک سقراطی برای دستیابی به معرفت اخلاقی آزموده، و ثابت می شود که با این روش به دشواری می توان به چنان معرفتی دست یافت. بااین حال، گام نهادن در این راه، زندگی و وجودِ فیلسوف را از فلسفة او جدایی ناپذیر می سازد.
۳۳.

زبان از نظر افلاطون و هیدگر: یک بررسی مقایسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: وجود زبان هیدگر افلاطون آشکارکنندگی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه زبان
  4. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
تعداد بازدید : ۱۹۷۰ تعداد دانلود : ۱۱۸۵
هدف این مقاله مطالعه ای مقایسه ای میان دیدگاه افلاطون و هیدگر درباره زبان است. آنچه امکان این مقایسه را فراهم می آورد این نکته است که هم افلاطون و هم هیدگر، پرسش از زبان را به پرسش از وجود پیوند می زنند. به عبارت دیگر این دو متفکر زبان را «در نسبت با وجود» مورد مطالعه قرار می دهند. ذات و حقیقت زبان نزد افلاطون و هیدگر، هر دو، به موجب همین ربط و پیوند با وجود عبارت است از «آشکارکنندگی وجود یا موجودات». اما تفاوت و جدایی ایشان درست در همین دیدگاه ظاهراً یکسان است. زیرا ساز و کار آشکاری وجود در زبان، و حدود و مرزهای آن نزد هر یک به گونه ای متفاوت با دیگری است. ریشه این تفاوت را نهایتاً باید در نگرش بنیادی ایشان به انسان، وجود، و نسبت میان آنها جست.
۳۴.

نظریه مثل و صدور کثرات از واحد حقیقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: صدرالمتألهین شیخ اشراق مثل افلاطونی صدور کثرات

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  6. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
تعداد بازدید : ۱۶۹۲ تعداد دانلود : ۸۱۶
ایده مثل افلاطونی که راهی برای رهایی از برخی اشکالات پیرامون شناخت اشیاء، توجیه کثرات و یافتن مبدا نهایی ثابت برای موجودات متغیر بود، چندان طول نکشید که در عرصه معرفت شناسی و شناخت اشیاء دشواری های بسیاری را پدید آورد. در دنیای اسلام نظریه مثل افلاطونی مخالفان و موافقان نامداری دارد.سه فیلسوف بزرگ عالم اسلام ابن سینا،سهروردی و ملاصدرا هر یک به طور مفصل به این مسئله پرداخته اند.ابن سینا به طور جد آنرا نادرست دانسته و دو فیلسوف دیگر تلاش بسیاری در اثبات آن نموده اند. از آنجا که نظریه مثل افلاطونی پیوندی وثیق با نظریه صدور کثرات از واحد حقیقی دارد، پژوهش حاضر کوشیده است ضمن ارائه دلایل مخالفان و موافقان ؛چالشهای پیش روی نظریه صدور کثرات از واحد حقیقی، با توجه به ایده مثل افلاطونی؛ تبیین نماید.
۳۵.

«افلاطون الاهی»؛ تفسیر الهیاتی پروکلوس از گفت وگوهای افلاطون×(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: افلاطون الهیات پروکلوس فلسفه ی اولی گفتمان الهیاتی گفت وگوی پارمنیدس

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی اولیه (قرون 5-11)
  4. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
تعداد بازدید : ۱۶۰۵ تعداد دانلود : ۸۷۷
هدف از این مقاله تحلیل و بررسی تفسیر الهیاتی پروکلوس از گفت وگوهای افلاطون است. رویکرد الهیاتی به افلاطون ویژگیِ شاخص مرحله ی نهایی مکتب نوافلاطونی است. نظام یافته ترین و کامل ترین صورت بندی این رویکرد را در اثر سترگ پروکلوس، یعنی الهیات افلاطونی می توان یافت. پروکلوس در این اثر، دیدگاه الهیاتی خود درباره ی افلاطون را طی سه گام تبیین می کند. وی در گام نخست، ادعا می کند که افلاطون تنها کسی است که موضوع راستین الهیات به مثابه ی فلسفه ی اولی را مشخص و روش معرفت شناسی مطابق با آن را معین ساخته است. در گام دوم، پروکلوس با طرح ایده ی انواع مختلف گفتمان های الهیاتی، می کوشد اثبات کند که اهتمام اصلی افلاطون در سراسر آثارش، الهیات بوده و تعالیم الهیاتی او با تعالیم الهیات دانان سنت دینی یونان باستان کاملاً هماهنگ است. پروکلوس در گام سوم، ادعا می کند که بخش دوم گفت وگوی پارمنیدس افلاطون، حاوی کل نظام الهیاتی وی است و گفت وگوهای دیگر افلاطون را باید با ارجاع به این رساله، که در واقع نوعی الهیات سیستماتیک است، تفسیر کرد.
۳۶.

پیامدهای تفسیر سابجکتیو هگل از اخلاق ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سعادت ارسطو فضیلت هگل اخلاق نیکوماخوس سابجکتیو

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
تعداد بازدید : ۱۲۶۲ تعداد دانلود : ۷۸۱
در این مقاله، قرائت هگل از اخلاق ارسطویی ذیل دو مفهوم بنیادی «سعادت» و «فضیلت» و پیامدهایی که بر این قرائت مترتب است، بیان می شود. در تفسیر هگلی، این دو مفهوم نسبت به تلقی کلاسیک ارسطویی کارکردی اجتماعی تر و در عین حال تعینی سابجکتیو به خود می گیرند، تا از این طریق فرد و اجتماع در روندی دیالکتیکی در چهارچوبی فضیلت مند به خیری یگانه که همان آزادی است، دست یابند. اصالت و به یک معنا تقدم اندیشه سیاسی در نظام فلسفی هگل، نیازمند دستگاهی اخلاقی است که بتواند فراتر از طبیعت گرایی اخلاقی ارسطو عمل کرده، مناسبات و اقتضائات حیات بیرونی اجتماعی و سیاسی را تبیین کند. چنین است که در اندیشه هگل، سعادت و فضیلت اگرچه همچون نظام اخلاقی ارسطو واجد اهمیت بی بدیلی هستند، وظیفه ای فراتر از تعلیم و تربیت افراد می یابند. در این پژوهش نشان داده می شود که هگل با استخدام دو مفهوم بنیادی اخلاق ارسطویی، یعنی سعادت و فضیلت در چهارچوب کلی نظام فکری خود، زمینه را برای دگردیسی معنایی این مفاهیم فراهم می آورد.
۳۷.

تاثیر افلاطون در آرای معرفت شناختی شیخ اشراق

۳۸.

تحلیل مسئله تعقل از دیدگاه ارسطو و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ارسطو تعقل ابن سینا عقل فعال ادراک حسى ادراک عقلى سوفسطایى

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مفهوم شناسی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
تعداد بازدید : ۱۶۹۷ تعداد دانلود : ۸۱۳
ارسطو براى نفس، حدوث جسمانى قایل است و نفس به منزله امر جسمانى، صلاحیت تعقل یا ادراک عقلى را ندارد. ادراک عقلى و صورت معقوله، امورى مجردند و براى تعقل نیاز به امرى مجرد دارند. بنابراین ارسطو تعقل را بر عهده عقل مى گذارد؛ اما این عقل مجرد با نفس مادى چه نسبتى دارد و چگونه در امر تعقل انسانى به ایفاى نقش مى پردازد. نظریه ارسطو با ابهاماتى آمیخته است که باید رفع گردد. ابن سینا با لحاظ نفس به منزله امرى مجرد و با تمایز نهادن میان مقام ذات و مقام فعل در نفس انسانى، ادراک عقلى را به نفس نسبت مى دهد. ادراک عقلى در نظر او، فعلِ جنبه ذاتى نفس تلقى مى شود و نفس با عقل جزئى انسانى یکسان انگاشته مى شود. تأثیر مبادى عالیه و نقش عقل فعال نیز در تعقل لحاظ مى گردد. ابن سینا تأثیر عقل فعال در ایجاد صور معقوله در نفس ناطقه را به دو اعتبار وجود و ماهیت، افاضه و اشراق مى نامد. مقاله حاضر به تحلیل و تبیین نظرات ارسطو و ابن سینا در این زمینه اختصاص دارد.
۳۹.

تحلیل محتوایی عشق شناسی افلاطون و ابن سینا (Content Analysis of Love in the Context of Plato and Avicenna)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: افلاطون ابن سینا عشق رسالة العشق ضیافت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مفهوم شناسی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
تعداد بازدید : ۱۴۱۹ تعداد دانلود : ۷۴۸
افلاطون و ابن سینا را می توان اندیشمندانی دانست که در دو سنّت یونانی و اسلامی برای نخستین بار رویکردی فلسفی از عشق ارائه کرده اند و پای عشق را به مسائل فلسفی گشوده اند و رساله هایی در «عشق شناسی» نوشته اند که سرآغاز یک رویکرد فلسفی نوین شد. ابن سینا بی آنکه از رسالة «ضیافت» افلاطون مطّلع باشد، در «رسالة العشق» خود مباحثی را مطرح کرد که شباهت بسیاری با آموزه های افلاطون دارد، هرچند تفاوت های بسیار این دو رساله را نیز نباید فراموش کرد. اشتراک این دو حکیم عمدتاً در مباحث وجودشناسی عشق و اختلاف آنان در معناشناسی و روش شناسی بحث عشق است. جایگاه معرفت در عشق، پیوند عشق و نیاز و نیز غایت و مطلوب عشق در هر دو نظام به چشم می خورد. امّا مفهوم سازی های این دو از عشق و روش تدوین بحث، کاملاً متفاوت است. بازخوانی محتوایی این دو رساله در یک رویکرد تطبیقی، وجوه پنهان عشق شناسی را در دو سنّت فلسفی نمایان، و وجوه اشتراک و اختلاف دو رویکرد را ارائه خواهد کرد.
۴۰.

ثنویت در الاهیات افلاطونی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تعالی الاهیات ثنویت حلول نگرش سلبی دمیورژ

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
تعداد بازدید : ۱۶۷۵ تعداد دانلود : ۷۸۶
الاهیات افلاطونی به مثابه بخشی از نظام فکری او تابع مؤلفه هایی است که کل پیکره اندیشه های او را تحت تأثیر قرار داده است. وی، همان گونه که در حوزه هستی شناسی و متافیزیک، با توجه به میراث هراکلیتی و پارمنیدسی خود، دو ساحت عقلی و حسی را مطرح می کند، در حوزه الاهیات نیز از یک سو قلمرو متعالی را مطرح می کند که در آن می توان ویژگی هایی نظیر ثبات، و حتی گونه ای مشابهت با صفات نظام های الاهیاتی ادیان، یافت. اما برای اعمال نفوذ و تبیین تغییرات به خدایانی نیاز دارد که در قلمرو جهان متغیر ایفای نقش کنند. از این رو الاهیاتی ناظر به ساحت این جهانی یا حلولی شکل می گیرد. بدین ترتیب ثنویت معهود و مألوف افلاطون در هستی شناسی و معرفت شناسی، در الاهیات نیز رخ می نماید. مدعای این مقاله این است که دمیورژ و خیر را می توان دو روی یک سکه دید و دمیورژ را صورت شخصی تر و انضمامی تری برای خیر برتر و متعالی قلمداد کرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان