با انجام کودتای انگلیسی امریکایی 28 مرداد و سقوط دولت ملی دکتر مصدق، شاه که خود را برکشیده و وامدار غربیان بویژه امریکاییها میدانست، مقدرات کشور را به طور کامل به آنان سپرد، ولی یک مانع عمده بر سر راه تحقق اهداف شوم امریکا در ایران وجود داشت که همانا وجود آیتالله العظمی بروجردی بود، زیرا نفوذ گسترده آیتالله، راه را بر هر توطئهای میبست.
هرچه زمان میگذرد و هر آنچه که پیرامون جلال سخن گفته میشود، باز مطالب خواندنی ناگفتهای وجود دارد که باید گفته آید.آقای غلامرضا امامی که در آغاز جوانی با جلال آل احمد دوستی و قرابت پیدا کرده است در گفتگو با ایام، خاطرات و مطالب جالبی را بیان میدارد که ما را با اندیشه و ویژگیهای اخلاقی آن نویسنده فقید بیشتر و بهتر آشنا میسازد.
با شکل گیری نهاد مجلس، فرهنگ عریضه نویسی در ایران، مجرای تازه ای برای پی گیری شکایت ها و رسیدن به خواسته های خویش یافت؛ به نحوی که از نخستین روز های شروع به کار مجلس، کمیسیون ویژه ای تحت عنوان «کمیسیون عرایض» پا به عرصة وجود نهاد.
اسناد عرایضی که از مجلس شورای ملّی تاکنون محفوظ مانده، کمک بسیاری به درک تاریخ اجتماعی دورة معاصرمی نماید. تا به حال، آماری از اسناد عرایض به تفکیک ادوار مختلف مجالس شورای ملّی ارائه نشده است.
روستاییان آذربایجان چه شکایاتی را به مجلس بیست و یکم شورای ملّی (46 1342ه .ش.) فرستاده اند؟ این شکایات شامل چه موضوعاتی است؟ شکایات چه مسیری را تا رسیدن به نتیجه طی می کرده است؟ عملکرد مجلس در قبال این عرایض به چه صورت بوده؟ و... . این هاسؤالاتی است که در این مختصر بدان پرداخته خواهد شد.
از آن جا که قانون مهمّی چون اصلاحات ارضی در مجلس بیست و یکم و به تصویب رسیده، بخش مهمّی از اسناد عرایض حول محور همین موضوع بوده است؛ به ویژه اینکه آذربایجان به عنوان اوّلین منطقه جهت آزمایش این طرح برگزیده شده است. عرایض مربوط به شکایات ارباب رعیتی نشان دهندة یک تصویر کلّی از مقاومت اربابان حتی تبانی دستگاه های دولتی در قبال مسئلة اصلاحات ارضی در آذربایجان است.
مرجعیت شیعه در تحولات اجتماعی سیاسی معاصر ایران، حضوری پررنگ و با نقش های متفاوت و گاه متضاد داشته است. چنین حضوری، گاه درجهت کنشگری و مبدأ تغییر واقع شدن بوده است (حضور فعال شماری از علما و مراجع برجسته در جریان انقلاب مشروطه)، گاه درجهت تأثیرپذیری و واکنش در مواجهه با تحولات بوده است (مواجهه با مدرنیزاسیون اجباری رضا شاه در ایران) و گاه در قالب سکوت و انفعال ظاهر شده است (سکوت مرجع وقت شیعه در تعارض دولت مصدق با دربار و دولت انگلیس در جریان ملی کردن صنعت نفت). مرجعیت همواره پیش قراول یا دنباله روی تحولات اجتماعی نبود؛ بلکه مانند گروه های اجتماعی دیگر، به مثابه ی عاملی اجتماعی، در رویارویی با این تحولات، هم تأثیرگذار بود و هم تأثیرپذیر؛ هم دچار قبض و محدودیت و افول می شد و هم به گسترش نفوذ و عمل خود می پرداخت. با در نظر گرفتن چنین جایگاهی برای مرجعیت، نتیجه می گیریم که در بررسی سیر تاریخی مرجعیت شیعه در ایران، خود را به مناسبات، تحولات و تعاملات درونی مرجعیت و حوزه ی علمیه محدود نکنیم و مرجعیت را در زمینه ی بزرگ تر اجتماعی سیاسی مورد بررسی قرار دهیم.
در این مقاله، با در نظر گرفتن این مسئله، به بررسی سیر تاریخی مرجعیت و برهم کنش آن با جامعه و حکومت در دوره ی مرجعیت واحد آیت الله بروجردی می پردازیم. باتکیه بر داده های شفاهی حاصل از گفت وگو با ملازمان، نزدیکان و شاگردان آیت الله بروجردی و منابع تاریخی و مقالات پژوهشی مرتبط، برهم کنش مرجعیت با جامعه و حکومت را در چهار محور «بررسی زمینه ی اجتماعی سیاسی»، «بررسی وضعیت حوزه ی علمیه»، «مناسبات مرجعیت و جامعه» و «مناسبات مرجعیت و نظم سیاسی» بررسی می کنیم.
بندر لنگه از سال 1213ش/ 1834م. بندر اصلی لارستان و محل آمد و شد کالاهای وارداتی و صادراتی خلیج فارس تا سال 1277ش/ 1897م بود که پس از آن پویایی اجتماعی و تجاری اش افول کرد. به نظر می رسد با تکیه بر عامل اقتصادی صرف نمی توان انحطاط اجتماعی این بندر را توضضیح داد و باید علل سیاسی و ایدئولوژیک نیز نقشی همتراز با علل اقتصادی را در نظر داشت. پژوهش حاضر با روشی توصیفی – تحلیلی وبا کاربرد نظریه تعیّن چندبعدی overdetermination)) دو عامل دیگر یعنی ساختار سیاسی و ایدئولوژیکی را در کنار ساختار اقتصادی این بندر بررسی و تحلیل نموده و این فرضیه را به آزمون گذاشته است که: «تناقضات ساختاریِ (تناقضات سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیکی) تشکل اجتماعی بندر لنگهاز سال 1278ش./1899م.، انحطاط اجتماعی آن را موجب گشت.» . تعرفه های جدید گمرکی( 1278ش/1899م،) لجام گسیختگی مأمورین دولتی و غیر بومی دفاتر گمرکی، ناامنی سیاسی و اجتماعی پس کرانه های لنگه پس از انقلاب مشروطیت، قانون انحصار تجارت، قانون خدمت نظام اجباری و فرمان «کشف حجاب اجباری» و وجود راه های فرار از این تناقضات (مهاجرت انسانی و مهاجرت سرمایه، قاچاق و رشوه) انحطاط اجتماعی بندر لنگه را در پی داشت.
سیدمحمدکاظم موسوی بجنوردی، طلبه ایرانی مقیم نجف، سرانجام به ایران آمد تا حزب مخفی سیاسی ــ نظامی خود را راه اندازی کند. او هسته اولیه حزب ملل اسلامی را با چند تن از دوستان و بستگانش راه انداخت و به مرور بر گستردگی تشکیلاتی و عضوی آن افزوده شد. به نظر می آید آنها درجستجوی تحقق نظامی بودند که اکنون حکومت اسلامی یا جمهوری اسلامی ایران آن را به ظهور رسانده است؛ اما تفاوتهایی در شکل و محتوای حکومت اسلامی مدنظر آنها با جمهوری اسلامی وجود داشت. سرانجام آنها قبل از انجام فعالیتهای موثر، توسط نیروهای رژیم شاه دستگیر شده و تا سالهای نزدیک به انقلاب در حبس و تبعید به سر بردند. هرکدام از اعضای اصلی آن سرنوشتی پیدا کردند که بررسی هریک از آنها در نوع خود بسیار جالب است؛ برخی به سازمانهای دیگر پیوستند و برخی نیز با جریان انقلاب اسلامی تحت رهبری امام خمینی(ره) همراهی کردند و هم اکنون در نظام جمهوری اسلامی ایران مسئولیتها و فعالیتهایی را سامان می بخشند.