رهبری، یکی از عوامل اصلی در جنبش های اعتراضی و انقلابی محسوب می شود. در مقابل، بیگانگان به منظور تضعیف آن همواره فرایند تمهید امکانات و تهییج منابع انسانی از سوی رهبری جنبش های اعتراضی و انقلابی را مورد هجمه قرار داده اند، به گونه ای که امکانات و منابع، قابلیت تجمع در راستای هدف ــ سلطه ستیزی ــ جنبش را نداشته باشند. در مقاله پیش رو، تلاش های سیدمرتضی اهرمی معروف به «علم الهدی» ــ با تکیه بر اسناد موجود ــ در هدایت مردم بوشهر در انقلاب مشروطیت بررسی شده است.
یکی از وظایف اصلی «تحلیل»، گذر از ظواهر است؛ چراکه تشابهات و تفاوت های غیرواقعی را فقط با تحلیل که توجه به ریشه ها و ساختارها را موجب می گردد، می توان تشخیص داد. از نمونه های فقدان تحلیل، استنباط اختلاف فکری علامه نائینی و شیخ فضل الله نوری با استناد به تفاوت رفتاری آن ها در مقطعی خاص نسبت به مشروطه است. لذا در این زمینه نیازمند تحلیل و ترویج آن هستیم. در این مقاله مقدمات تحلیل فوق فراهم آمده است.
این مقاله دیدگاه های طالبوف را درباره وجوه گوناگون تمدن جدیدغرب، آزادی، دموکراسی، علم و تعلیم و تربیت و استعمار، به کوتاهی بررسی می کند.چگونگی برخورد ایرانیان با تمدن غربی و پیدایش فرنگی مابی یا غربزدگی نیز مبحثی است که دیدگاه های طالبوف پیرامون آن به کوتاهی مورد اشاره قرارگرفته است .با این هدف که نقش و جایگاه و تاثیر او در پیدایش«گفتمان غربزدگی»در ایران قرن بیستم معین و شناخته گردد
بررسی تاثیرگذاری مکان های مختلف در سیر حوادث سیاسی ــ اجتماعی، موضوعی در خور اعتناست که می تواند پتانسیل فعالیت سیاسی ــ اجتماعی را در هر دوره زمانی آشکار سازد. نوشتار پیش رو مشروطه استرآباد را بررسی کرده است.
مقاله حاضر مبین گزارش شمس الدین بیگ (سفیر عثمانی)از تحولات مشروطه خواهی در ایران است.وی به مدت سیزده سال(1326-1313ه ق )مقام سفارت کبرای دولت عثمانی را در ایران داشته و هم چنین به مدت چند سال، برخوردار ازمقام «مقدمه السفرا» بوده است.همین موضوع، نشان دهنده جایگاه بالای او در نزد سفرای کشورهای دیگر و دستگاه حاکمه قاجاری می باشد.او دراین گزارش در مقام شاهد و ناظری بیرونی، تحلیل و برداشت خود از تحولات و جریان های مشروطه خواهی را برای دولت متبوع خود(عثمانی)ارائه نموده است.اهمیت گزارش حاضر دراین است که موضع رسمی دولت عثمانی-از زبان یکی از کارگزاران با تجربه و فهیم آن-درقبال نهضت مشروطه ایران، اقدامات دول اروپایی به ویژه انگلیس و روسیه در این زمینه و همین طور عواقب و پیامدهای احتمالی پیروزی یا شکست مشروطه خواهان آشکار می شود.
استان آذربایجان بخصوص تبریز را، خاستگاه انقلاب مشروطیت می شمارند. انتشار روزنامه ها در این استان، در پیشرفت مشروطه تاثیر زیادی داشت. علیقلی صفراف نویسنده، شاعر، طنزپرداز و منتقد - که خود راپورتچی و مورد اعتماد محمدعلی میرزا بود - فعالیت سیاسی اش را با انتشار «شبنامه» از سال 131ق./ 1893م. آغاز کرد و در سال 1316ق./ 1899م. روزنامه احتیاج را منتشر ساخت و پس از توقیف، ادامه آن را با نام اقبال چاپ کرد. در سال 1325ق./ 197م. به انتشار روزنامه آذربایجان اهتمام ورزید.
روزنامه آذربایجان، دارای 4 صفحه تصویر کاریکاتوری بود و 4 صفحه متن ترکی و فارسی. پس از تعطیل شدن آن، روزنامه حشرات الارض را، میرزا آقا بلوری تاسیس کرد که همان سبک و سیاق را داشت.
این روزنامه ها، حاوی مطالب انتقادی و تصاویری همسنگ با روزنامه های کشکول و ملانصرالدین تفلیس و باکو بود و مبرهن است که چاپشان در آن هنگام از تاریخ ایران، کار ساده ای نبود.
هدف این مقاله، بررسی علل ناکامی بختیاریها در دوره قاجار پیش از فتح تهران و از دست دادن جایگاه سیاسی پس از فتح تهران است. مقاله، با این رویکرد به شرح نخستین شورش بختیاری در زمان قاجاریه، یعنی شورش ابدال خان و اسدخان هفت لنگ، موقعیت این ایل در دوره فتحعلی شاه، شورش محمدتقی خان چهارلنگ، عوامل شکست شورش او، علل ناکامی و قتل حسینقلی خان ایلخانی، ساختار ایل بختیاری در زمان وی، منازعات خوانین بختیاری پس از کشته شدن حسینقلی خان ایلخانی، فتح تهران در آستانه مشروطیت، براندازی محمدعلی شاه و ورود خوانین بختیاری، سردار اسعد، صمصام السلطنه و سردار محتشم به عرصه دولت و عوامل پایان نفوذ بختیاری در دوره مشروطیت پرداخته و نتیجه می گیرد که ایل بختیاری به عنوان یکی از قدرتمندترین ایلات ایران، تاثیرگذارترین ایل در تاریخ معاصر ایران به شمار می آید.
جنبش روستایی گیلان موضوعی مهم در انقلاب مشروطه ایران بشمار می رود که در حراست از مشروطیت ایران و سقوط استبداد صغیر نیز نقش مهمی ایفاء نموده است. مطالعات تاریخی نشان می دهد که غالبا جنبش های روستایی در گیلان در مقابل فرمانروایانی بوده است که توسط حکومت مرکزی برای حکمرانی اعزام می شدند. و به ویژگی های منطقه ای بی توجه بودند. پژوهش کنونی در صدد است نشان دهد که این جنبش از خاستگاه جامعه شناختی برخوردار بوده است و از جمله عوامل موثر و مهم آن عبارت است از :محیط جغرافیایی ، روانشناختی اجتماعی ، زمینه های تاریخی، تحولات نوسازی و گروههای سیاسی و مذهبی جدید.