قدمت روابط ایران و انگلستان به عصر مغولان باز میگردد ولی این پیشینه طولانی به جای آن که ایرانیان را با انگلستان صمیمیتر سازد، موجب بروز شکافی عمیق میان آنان با سیاستگزاران انگلیسی شده است که علت آن را نیز فقط و فقط باید در رفتار ناپسند دولتمردان لندن در برخورد با ملت با فرهنگ و تمدن ساز ایران جستجو کرد و بس. مقاله حاضر به واکاوی و بازخوانی پیشینه روابط ایران و انگلیس از عصر مغول به این سو میپردازد و خواننده را با عملکرد این امپراتوری بیشتر آشنا میسازد. بررسی تاریخچه روابط ایران و انگلیس به دلیل نقش سلطهجویانه انگلیس در 300 سال اخیر حائز اهمیت است. این دو کشور از قرنها پیش به طور متناوب به دلایل تجاری و سیاسی با یکدیگر در ارتباط بودند ولی اطلاع مکتوبی از کم و کیف ارتباط آنها در دست نیست. اولین اطلاعات مکتوب در مورد ارتباطات آنها به دوره مغولها بازمیگردد.
به نظر می رسد که روابط ایران و روسیه از دوران جنگ های معروف دوره قاجاریه تا هم اکنون همواره از الگویی سنتی پیروی کرده که مبتنی بر توسعه نفوذ در غرب و جنوب از سوی روس ها و استفاده از روس ها برای مهار غرب از سوی ایرانیان بوده است. هرچند در بعضی از برهه های تاریخی مثلاً 1962 تا 1979 یا اوایل پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و همچنین پس از پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، روابط تا سطح صلح سرد بهبود یافت، در این مقاطع نیز روابط ایران و روسیه عمیق و استراتژیک نگردید و گویی در بیشتر دوره ها ایران و روسیه به بالا بردن سطح روابط با یکدیگر تمایلی نداشته اند. در نوشتار پیش رو چند دوره از روابط ایران و روسیه با توجه به تحولات داخلی و محیطی این دو کشور مرور شده که امید است مورد توجه محققان و علاقمندان عزیز قرار گیرد.
از دیرباز که باب روابط دولت ایران و انگلستان گشوده شد، این کشور کارنامهای بسیار سیاه و منفی از خود در ذهن ملت فرزانه و رشید ایران بر جای گذاشت. چراکه بریتانیا همواره در تعامل با ملل شرق فقط منافع خویش را در نظر میگرفت و هیچ حقی برای سایر ملتها و ازجمله مردم ایران قائل نبود. پیمانشکنی، ترویج فساد، جاسوسپروری، سلطهطلبی، زیادهخواهی، تبعیض و منفعتطلبی بخشی از شاخصهای حضور انگلیس در سایر کشورها (به معنای عام) و در ایران (به طور خاص) است. مقاله حاضر میکوشد ما را با مطامع و نیات شوم این قدرت استعماری بیشتر آشنا سازد.
با به چالش کشیده شدن مولفه ها و عوامل تشکیل دهنده دوران صلح مسلح (1914-1871 م) جنگ جهانی اول (1918-1914 م) چهره مهیب خود را آشکار نمود و بسیاری از دولت ها و ملت ها را به ورطه جنگ ناخواسته کشانید. دولت و مردم ایران نیز از این قاعده مستثنی نبودند، زیرا علیرغم اعلان بی طرفی دولت ایران، این سرزمین مورد هجوم دولت های متخاصم قرار گرفت و مناطق کردنشین ایران یکی از کانون های اصلی این کشمکش ها گردید. البته فرمان جهاد شیخ الاسلام عثمانی سبب توجه برخی از کردهای اهل سنت ایران بدان شد. مقاله حاضر بر آن است تا ضمن بررسی دیدگاه کردهای ایران نسبت به فرمان جهاد، پیامدهای عکس العمل ایشان را در قبال فرمان مزبور نیز مورد بررسی و مداقه قرار دهد.
نهضت تنباکو، نهضتی است که تامل در آن، از حقایق الگوهای تحول در جامعه ایرانی پرده برمی دارد، بازیگران اصلی و اهداف غایی حرکت های خودجوش مردمی در سطحی ملی شناخته می شوند و داعیه های دروغین دراین باره آشکار می گردند. نهضت تنباکو به لحاظ ابعاد، ملی و از نظر ماهیت دینی بود و به قصد اصلاح روابط حکومت با جامعه، از یک سو و سایر حکومت ها با ایران، از سوی دیگر، بود. بررسی نهضت تنباکو از آن رو حائز اهمیت فراوان است که بر کنار از هیاهوهای روشنفکری، تحرک و پویایی اجتماعی در ایران معاصر را با محوریت مردم و دین آشکار می سازد؛ واقعیتی که در انقلاب اسلامی ایران با کمیت و کیفیت بیشتری بروز نمود و به تاسیس نظام جمهوری اسلامی، نظامی دین مدار و مردم گرا انجامید. این مقاله تبیین این واقعیت ها را مدنظر قرار داده است.
درسالهای پایانی قرن نوزدهم و اوائل قرن بیستم، خلیج فارسی تا سال 1907 م . خلیج فارس صحنه رقابت قدرت های بزرگ اروپایی به ویژه روسیه و انگلستان گردید.از دهه1860م.روسیه، رقیب انگلستان، در سراسر قرن نوزدهم واوائل قرن بیستم با پیشروی به سوی آسیای مرکزی، هند را مورد تهدید قرارمی داد.دراوئل قرن بیستم تهدید نظامی روسیه نه تنها از مرزهای شمال غربی هند، سیستان و بلوچستان بلکه از طریق دریا نیز بود و آن ، زمانی اتفاق افتاد که کشتی های جنگی و تجاری روسیه در اقیانوس هند و خلیج فارس پدیدار شدند.این در شرایطی بود که از دهه 1860م . بهبود سیستم ارتباطی ازجمله راه اندازی کابل دریایی خلیج فارس و به کارگیری کشتی بخار و باز شدن کانال سوئز بر نفوذ سیاسی و تجاری انگلستان در خلیج فارس افزوده بود.این رقابتها زمانی به اوج رسید که هر دو قدرت در صدد ایجاد پایگاه دریایی در خلیج فارس برآمدند.
فتح سرزمینی یکی از رایج ترین تقاضاهای استعمارگران در گذشته بود که به بهانه های مختلف و از راه های گوناگون دنبال می شد. در مقابل، بی کفایتی سیاست مداران در دفاع از کشور، تسهیلگر این گونه اقدامات گردید. آذربایجان یکی از مناطق مرزی مورد طمع روس ها بود که نهایتا بخشی از آن در دوره قاجار از دست رفت. در این مقاله نحوه زمینه سازی و تحقق آن را بررسی شده است.
گرایش کشورها به همکاری با یکدیگر از زوایای مختلفی در خور بررسی است که یکی از آن ها تشابه در ساختار قدرت سیاسی می باشد. ماهیت نظام سیاسی و هستی شناسی و معرفت شناسی حاکم بر آن، منافع و امنیت ملی را تحدید و تعریف می نمایند. ازاین رو، تشابه نظام های سیاسی عاملی مؤثر در گرایش به همکاری میان کشورهاست. اگرچه انطباق مطلقی وجود ندارد، می توان نشانه های تشابه را به عنوان یکی از عوامل در خور مطالعه بررسی نمود. در مقاله حاضر، بررسی همین نشانه ها در تحلیل روابط ایران و آلمان مدنظر قرار گرفته است.
چهره ملایم و نسبتا محبوبی که امریکاییها از دوره ناصری و بعد از انقلاب مشروطیت در نظر ایرانیان به دست آورده بودند، با بی تفاوتی آنها در ماجرای اولتیماتوم روسیه به ایران مخدوش گردید و ایرانیان از توسل به امریکا برای رهایی از سلطه سیاسی روسیه و انگلیس مایوس شدند. اما پیداشدن منابع جدید نفتی و خارج شدن روسیه از شمال ایران، زمینه همکاری نزدیکتر بین ایران و امریکا را فراهم آورد. بخصوص آنکه مخالفت صریح آنها با قرارداد ناعادلانه 1919، اعتباری تازه برای امریکاییان به ارمغان آورد و باعث پیدایش خط سوم در عرصه روابط خارجی ایران گردید. کمکهای مالی و فرستادن مستشار باعث نفوذ بیش ازپیش دولت امریکا در ایران شد و قراردادهای نفتی بر رونق این روابط افزود. در این نوشتار به بررسی روابط ایران و امریکا از اوایل دوره ناصری تا سالهای پس از کودتای 1299 پرداخته شده است.