ظهور تمدن جدید در اروپا و انتشار آن به ماورای اروپا از مجرای استعمار، به اجبار نوسازی را بر جوامع شرقی و از جمله ایران، تحمیل کرد. اما نوسازی اجباری به جای تاسیس تمدن جدید به دوگانگی و التقاط تمدنی منجر شد. رفع این نقیصه جز با نوسازی اختیاری و انتقال کامل تمدن جدید ممکن نبود. اما، انتقال تمدن جدید بدون الگو و طرح معین نظری و عملی ممکن نمیشد. یافته های این تحقیق نشان میدهد که امیرکبیر از کلیت تمدن جدید درک و تصویر ذهنی مشخصی داشت و اقدامات نوسازانه او براساس الگو و طرح معینی در نظر و عمل آغاز و هدف اصلی او تاسیس تمدن جدید بود. اما، شکست اقدامات او نه به دلیل مشکلات و نقائص شناختی و ادراکی از تمدن جدید، بلکه، به علت غلبه مدافعان شرایط و مناسبات جاری و مخالفت آنان با اصلاحات و نوسازی همه جانبه بود.
مقاله حاضر مبین گزارش شمس الدین بیگ (سفیر عثمانی)از تحولات مشروطه خواهی در ایران است.وی به مدت سیزده سال(1326-1313ه ق )مقام سفارت کبرای دولت عثمانی را در ایران داشته و هم چنین به مدت چند سال، برخوردار ازمقام «مقدمه السفرا» بوده است.همین موضوع، نشان دهنده جایگاه بالای او در نزد سفرای کشورهای دیگر و دستگاه حاکمه قاجاری می باشد.او دراین گزارش در مقام شاهد و ناظری بیرونی، تحلیل و برداشت خود از تحولات و جریان های مشروطه خواهی را برای دولت متبوع خود(عثمانی)ارائه نموده است.اهمیت گزارش حاضر دراین است که موضع رسمی دولت عثمانی-از زبان یکی از کارگزاران با تجربه و فهیم آن-درقبال نهضت مشروطه ایران، اقدامات دول اروپایی به ویژه انگلیس و روسیه در این زمینه و همین طور عواقب و پیامدهای احتمالی پیروزی یا شکست مشروطه خواهان آشکار می شود.
جنبش روستایی گیلان موضوعی مهم در انقلاب مشروطه ایران بشمار می رود که در حراست از مشروطیت ایران و سقوط استبداد صغیر نیز نقش مهمی ایفاء نموده است. مطالعات تاریخی نشان می دهد که غالبا جنبش های روستایی در گیلان در مقابل فرمانروایانی بوده است که توسط حکومت مرکزی برای حکمرانی اعزام می شدند. و به ویژگی های منطقه ای بی توجه بودند. پژوهش کنونی در صدد است نشان دهد که این جنبش از خاستگاه جامعه شناختی برخوردار بوده است و از جمله عوامل موثر و مهم آن عبارت است از :محیط جغرافیایی ، روانشناختی اجتماعی ، زمینه های تاریخی، تحولات نوسازی و گروههای سیاسی و مذهبی جدید.
جامعه کرد بر اساس خاک به عنوان نماد قلمرو، و خون نماد عشیره پدر تبار، استقرار یافته است. از این رو، شیوه زیست ایلی و روستایی _ عشیره ای در جامعه کرد، استیلا داشته است. بی شک، تفوق این شیوه زیست سبب ناکامی توسعه شهر و شهرنشینی در جامعه کرد گردیده است . مقاله حاضر بر آن است که ضمن بررسی مفهوم شهر به صورت عام، به انکشاف مفهوم شهر و شهرنشینی در مناطق کردنشین به طور خاص دست یابد، تا از این طریق زمینه ها و علل و عوامل توسعه نیافتگی شهر و شهرنشینی، ضعف تجار کرد به منظور نیل به قدرت، و عدم حمایت ایشان از انقلاب مشروطیت، و سرانجام، عدم تکوین سرمایه داری در مناطق شهری کردنشین آشکار گردد.
هدف این مقاله، بررسی عوامل رشد مدارس نوین کاشان و معرفی نهادهای آموزشی این شهر در یک بستر تاریخی است. از این رو، نویسنده ابتدا به شرح عوامل و اقشار اجتماعی مؤثر بر رشد مدارس نوین از جمله روشنفکران، محصلان اعزامی به فرنگ، روحانیون متجدد، یهودیان این شهر، نایبیان، موقعیت جغرافیائی آن، وجود دودستگی دیرینه میان اهالی، جریان مشروطیت و نوگرائی (تجدد) و بورژوازی کمپرادور (وابسته) پرداخته، آنگاه نهادهای آموزشی، مکتبخانه ها، مدارس نوین ملی مسلمانان و یهودیان را معرفی می کند