با گسترش ارتباطات و تبادلات فکری و فرهنگی میان ایرانیان با جوامع غربی، نخبگان ایرانی با مشاهده پیشرفت شگرف علمی و صنعتی که در غرب رخ داده بود، درصدد بررسی علل و عوامل عقبماندگی شرق و رشد و توسعه غرب برآمدند.آنان که مرعوب اروپا شده بودند، بدون تامل و دقت کافی، اسلام را با مسیحیت تحریف شده یکسان انگاشتند و همچون منورالفکران غربی که یکسره به انکار دین ــ یعنی همان مسیحیت قرون وسطایی ــ پرداخته بودند، اینان نیز اعتقاد به دین ــ یعنی اسلام آزادیبخش و علم و عدلپرور را عامل همه بدبختیهای خویش شمردند! این جریان در عصر مشروطه در تقابل با مردم مسلمان و علمای ضد ظلم و عدالتطلب شیعی قرار گرفت و خسارتهای فراوانی را بر کشورمان تحمیل کرد.
مرداد ماه امسال، یک قرن کامل شمسی از شهادت آیت الله حاج شیخ فضل الله نوری میگذرد و این مناسبت، فرصت مغتنمی برای آشنایی بیشتر با شخصیت و افکار، خصوصاً با سوز و گداز دینی و میهنی او است. مخالفان شیخ، علاوه بر ترور شخص او، به ترور شخصیت وی پرداخته و از انواع نسبتهای سوء به وی (از هواداری استبداد تا بستگی به روسیه و...) دریغ نکردهاند. یکی از این نسبتها، مخالفت شیخ با آزادی است که پیرامون آن، با یکی از پژوهشگران تاریخ مشروطیت و زندگی حاج شیخ فضلالله، به گفتگو نشستهایم که حاصل آن را در زیر میخوانید.
آیـت الـلهالعظمی حاجی میرزا حسن آقا مجتهد تبریزی، رئیس حوزه علمیه بزرگ تبریز، و رهبر مشروعه خواهان آن شهر در عصر مشروطیت است.او سال 1268 در تبریز متولد شد و پس از فراگیری دروس مقدماتی به نجف رفت و آنگاه به زادگاه خود بازگشت. وی، پرچم قیام عدالتخواهی را در آذربایجان برافراشت و با حمایت جدی و پیگیر خود از رهبران قیام عدالتخانه در پایتخت، به پیشبرد قیام خدمتی شایان کرد. پس از تأسیس مجلس و مشروطه نیز، بر سر «اسلامیت» رژیم نوین، با عناصر تندرو و سکولار تبریز درگیر شد و این امر به هجرت معترضانه او (و علمای بزرگ تبریز) از آن شهر انجامید. مجتهد شخصاً به تهران رفت و با شیخ فضلالله نوری در انتقاد از مشروطه خواهان افراطی همآوا شد و زمینهساز حوادثی شد که شرح آن در تواریخ آمده است.