فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۹ مورد از کل ۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
در آغاز قرن سوم با موافقت خلافت عباسی، خاندان دهقانی سامانی، بر نواحی مرزی قلمرو اسلامی در شرق ماوراء النهر مسلط شده و به تدریج بر دامنه قدرت و قلمرو آن اقزوده شد تا اینکه همه نواحی شرقی قلمرو اسلامی از جبال تا رود طراز را زیر سلطه گرفت. در ابتدای امر، علاوه بر پیوند سیاسی و مذهبی، دعاوی استقلال طلبانه صفاریان و علویان طبرستان علیه خلافت عباسی، عامل تحکیم روابط آنها با خلافت عباسی شد. اساس مناسبات سامانیان با خلافت عباسی، تحت تأثیر عوامل متعدد نظیر تغییر در ساخت سیاسی در قلمرو سامانی، ظهور دیلمیان، غلبه آل بویه بر بغداد و جز آن یکسان نبوده و دچار تحول و تطور گشت. چنانکه گاهی روابط فیمابین دوستانه و مبتنی بر وفاق و همگرایی بود و گاهی ضمن حفظ ظاهر، روابط آنها دچار تیرگی شده و گاهی نیز به روابط خصمانه مبتنی بر تقابل و تضادّ تغییر می کرد.
این مقاله در پی آن است که با روش توصیفی – تحلیلی، ضمن شناسایی تحولات درونی قلمرو سامانی، روابط فیمابین امیران سامانی با خلافت عباسی را ،با تأکید بر عوامل اثرگذار بر آن، تبیین کند.
تجارت خارجی ماوراءالنهر در دوره ی سامانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجارت از مهم ترین شاخص های اقتصادی ماوراءالنهر بود و بازرگانان این منطقه از دیرباز با نواحی اطراف مناسبات تجاری داشتند. هر چند تجارت داخلی در ماوراءالنهر در قرون اولیه اسلامی رونق داشت؛ اما تجارت خارجی این سرزمین از سده ی چهارم هجری، هم زمان با تثبیت حکومت سامانیان بر این منطقه، رونق گرفت. مقاله ی حاضر بر این هدف است تا با روش توصیفی-تحلیلی مشخص سازد، سامانیان چگونه و با کمک چه عواملی به توسعه ی تجارت خارجی ماوراءالنهر پرداختند و عمده ی تجارت خارجی آنها با کدام سرزمین ها بود. یافته های تحقیق نشان می دهد، تجدید حیات اقتصادی و تجاری ماوراءالنهر در عصر سامانیان بازتابی از نظم و امنیت سیاسی و اجتماعی این دوره بود. امرای سامانی، علاوه بر ایجاد وحدت سیاسی، با سامان دادن به امور اقتصادی و ایجاد شبکه ی ارتباطی مناسب و همچنین کاهش عوارض و مالیات، موجب سرازیر شدن کاروان های تجاری به این سرزمین و رشد تجارت خارجی در ماوراءالنهر شدند. تجارت خارجی ماوراءالنهر در دوره ی سامانیان، به طور عمده، با بازرگانان سرزمین های چین و تبت، سرزمین ترکان، اروپای شرقی، خراسان و عراق انجام می شد.
تجارت دریایی خلیج فارس در دوره ساسانیان
حوزه های تخصصی:
این پژوهش درصدد بررسی تجارت دریای خلیج فارس در دوره ی ساسانیان می باشد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که خلیج فارس و اهمیت تجاری آن همواره مورد توجه شاهان حاکم بر ایران بود. در این میان دولت ساسانیان نیز به دلیل موقعیت استراتژیکی این منطقه و اهمیت آن در اقتصاد کشور، به این منطقه توجه ویژه ای داشت. این دولت از همان ابتدا با تأسیس شهرهای بندری و تصرف مناطق حاشیه ی خلیج فارس درصدد اعمال قدرت در این منطقه برآمد. لذا دریانوردی در خلیج فارس جزء لاینفک فعالیت تجارتی و دریایی ایران در دوره ساسانیان درآمد. در این دوره تبادل کالاها در ساحل دریا و رودخانه ها در بین النهرین و در امتداد سواحل شمال خلیج فارس رونق بسزایی پیدا کرد و حجم تجارت ایران با کشورهای چین و سیلان و هند افزایش یافت. بنابراین به همین دلیل و با رونق تجارت دریایی، تجارت خلیج فارس اهمیت فراوان یافت و پارس به مرکز مهم در تجارت با سرزمین های دور و نزدیک تبدیل شد. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی می باشد که از منابع تاریخی دست اول بهره برده شده است.
دلایل و عوامل مؤثر در مناسبات دولت سلجوقی و امارت اشراف حجاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دولت سلجوقیان (427-590 ه.ق) در ایران با مقطعی از امارت دیرپای اشراف (358 - 1343 ه.ق) در حجاز هم عصر بود. با وجود وجاهت سیاسی و استقلال معنوی اشراف، به دلیل سیطره ی آن ها بر حرمین شریفین، پیوسته از سیاست های دولت های قدرتمند هم جوار تأثیر می گرفت. در میان دولت های هم جوار، سلجوقیان سنّی مذهب که به عنوان حامیان نظامی خلافت عباسی و در زمره ی رقبای دولت فاطمیان شیعی در مصر شناخته شده بودند، با برخورداری از اقتدار و توان نظامی، همه ی تلاش خود را برای نفوذ در حرمین شریفین و همراه کردن امارت اشراف با سیاست های خود به کار بستند. در پژوهش حاضر ضمن توجه به تفاوت های مذهبی این دو دولت، دلایل روابط سیاسی اشراف با سلجوقیان و عوامل مؤثر بر پایایی روابط امارت اشراف و سلجوقیان را بررسی می کنیم. مطالعات توصیفی، تحلیلی و استنباطی مبتنی بر داده های کتابخانه ای نشان می دهند که سلجوقیان از برقراری این روابط، به دنبال کسب مشروعیت و احراز وجاهت برای دولت خود و عباسیان و کوتاه کردن دست فاطمیان از حرمین شریفین بودند. اشراف به دلیل نداشتن استقلال اقتصادی و اقتدار سیاسی- نظامی و نیاز داشتن به حفظ موجودیت سیاسی و تداوم امارت اشراف، به سلجوقیان متمایل بودند.
خاندان بنوالیاس در کرمانو مناسبات آنها با سامانیان و آل بویه (357-317ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابوعلی محمد، فرزند الیاس (و از نوادگان احمدبناسدبن سامان)از جمله فرماندهان امیر نصردوم سامانی بود که توانست در اوایل قرن چهارم هجری قمری با استفاده از خلاء قدرتی که در نواحی جنوب شرقی ایران ایجاد شده بود، علم طغیان برافرازد. وی به سال (317ق) وارد کرمان شد و حکومتی بهنام آلالیاس یا بنوالیاس تأسیس کرد. حکومتی که تا سال (357ق)تداوم یافت. در این زمان بهدلیل حضور دو قدرت آلبویه و سامانیان، بنیالیاس در طول مدت فرمانرواییشان با این دو حکومت درگیر بودند تا اینکه سرانجام کرمان ضمیمه حکومت آل بویه گردید. نوشتار حاضر بر آن است تا در حد توان دو مسئله اساسی را مورد تحلیل و تبیین قرار دهد: نخست بررسی زمینههای قدرتگیری خاندان بنیالیاس در ایالت کرمان و سپس بیان چگونگی روابط این حکومت محلی با دو حکومت قدرت مند آل بویه و سامانیان.
سامانیان و نقبای حسینی نیشابور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر عباسیان، نقابت نهادی سیاسی - دینی با کارکردهای اجتماعی بود. نقابت علویان در نیشابور، کرسی خراسان، از اوایل عصر سامانی به علویان حسینی بنو زُباره محول شده بود، اما امیر نوح بن منصور سامانی(حک. 366-387 ق) این منصب را به یک علوی حسنی انتقال داد که اخلافش نقبای موروثی شهر شدند. پژوهش حاضر با روشن کردن شرایط اقتصادی - اجتماعی نیشابور، به بررسی علل انتخاب اولیه بنو زباره از سوی امرای متقدم سامانی و تجدید نظر امیر نوح در سیاست اسلافش اختصاص دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که ناهمخوانی بین تعهدات اجتماعی - مذهبی نقیب و تعهدات سیاسی اش به امرای سامانی که لزوماً با وظایف نظری نقیب همسویی نداشت، موجب آن گردید که انجام وظیفه نقبا بیش از هر چیز تابعی از سیاست سامانیان شود. از این روی هنگامی که ابومحمد یحیی بن محمد الزباری، نقیب اثنی عشری نیشابور، برخلاف سلف زباری اش، اجرای تعهدات اجتماعی - مذهبی و وظایف نقابتی خود را بر پیروی از امیر نوح مقدم داشت، امیر سامانی، ابوجعفر داود بن الحسین الحسنی را به جای او گمارد. ابوجعفر داود و اخلافش پیرو مذهب عامه بودند.
دولت سامانیان در عرصة سیاست خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از ساسانیان روزگار درازی سپری شد تا بستر مناسبی برای تحولات کشورداری و مناسبات خارجی در ایران فراهم آید. خراسان بزرگ در چنین اوضاعی زمینه های ساختار نوینی ایجاد کرد و رمقی تازه به جان خسته جامعه ایرانی بخشید تا با تکیه بر چنین ظرفیتی دروازه های خود را به سوی جهان آن روزگار بگشاید. با تأمل در رویدادهای این روزگار می توان شالوده اصول سیاست خارجی در تاریخ ایران را از قرن چهارم هجری/دهم میلادی دریافت. در این هنگام امیران سامانی در خراسان بزرگ رستاخیزی در علم، هنر و فرهنگ به وجود آوردند و در پی آن در صدد پی افکندن ساختارهای استواری برای روابط با جهان معاصر خود برآمدند. آل سامان را به جرأت می توان نخستین دولت در تاریخ ایران دوره اسلامی دانست که با توسل بر وضعیت حساس منطقه ای، تمهیدهای لازم برای آشنایی و کسب جایگاه جهانی را آغاز کردند. اینان با وجود مراوده با خلافت عباسی و نیز حکومت های متقارن و همسایه، برای دریافت اطلاع و برقراری ارتباط با دیگر ملت های جهان تلاش هایی کردند و آغازگر عصر تازه ای از تحول های خارجی شدند.