فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۴۹۹ مورد.
۱۰۱.

امامت و مولفه های دموکراسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: امامت فردگرایی دموکراسی مؤلفه‌های ذاتی و زمینه‌ای اقتدار جمعی مشارکت مردمی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 448 تعداد دانلود : 797
امامت، رکن اساسی اندیشه سیاسی شیعه است و هر گونه‌نظریه پردازی درباره نظام سیاسی شیعه در دوران غیبت در نسبت با آن معنا می یابد. بر این اساس، در این مقاله، تلاش می شود با تحلیل مفهومی دموکراسی و توضیح مؤلفه‌های ذاتی و زمینه ای آن به نسبت سنجی امامت با مؤلفه‌های یاد شده پرداخته شود. از دیدگاه مقاله حاضر، امامت با مؤلفه‌های ذاتی دموکراسی سازگاری دارد، ولی مؤلفه‌های زمینه‌ای آن را بر نمی‌تابد. ازاین رو، در دو بخش جداگانه با توضیح مقصود خود ازمؤلفه‌های ذاتی و زمینه‌ای برمبنای تحلیل مفهومی دموکراسی، به نسبت سنجی یاد شده پرداخته می‌شود
۱۰۳.

هنر, قدرت و سیاست: اندیشه هایدگر در باب عمل و پوئسیس

۱۰۴.

نسبت نظریه مثل افلاطون با فلسفه سیاسی او(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: افلاطون فلسفه سیاسی نظریه مُثل کارل پویر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 675 تعداد دانلود : 834
فلسفه سیاسی افلاطون، آشکارا نتیجه آرای فلسفی اوست. در این میان، نظریه مُثُل افلاطون بیش از همه در نظریات سیاسی او تاثیر داشته است؛ به طوری که فلسفه سیاسی افلاطون را بدون فهم معنی مُثُل نمی توان درست دریافت. اندیشه های سیاسی مانند حکومت فیلسوفان، دولت ثابت و به دور از هرگونه تغییر، عدالت به معنای پرداختن هرکس به کار خود، طرح مدینه فاضله و انواع حکومت و نیز مخالفت با حکومت دموکراسی، در واقع برپایه متافیزیک افلاطون و به طور خاص نظریه مُثُل استوار است. بنابراین، در تحلیل اندیشه های سیاسی افلاطون باید همیشه نسبت آن را با نظریه مُثُل مدنظر قرار داد. نظریه مُثُل به عنوان محور کل نظام فلسفی افلاطون، مبنای فلسفه سیاسی اوست. افلاطون به قصد ساماندهی نابسامانیهای سیاسی با توسل به نظریه مُثُل می کوشد تا با رد شکاکیت در مبانی هستی شناسی و معرفت شناسی، اصولی استوار برای اخلاق و سیاست فراهم آورد. از نظر افلاطون، اگر بناست دولت از ثبات و استواری برخوردار باشد، باید نسخه صحیحی از صورت یا مثال دولت باشد. مساله اصلی این مقاله، تحلیل و تبیین چگونگی ارتباط نظریه مُثُل و فلسفه سیاسی افلاطون است. به عبارت دیگر، محقق می کوشد نشان دهد چگونه نظریه مُثُل به عنوان محور کل فلسفه افلاطون، این نوع فلسفه سیاسی خاص را ایجاب کرده است. بررسی تفسیر ها و انتقادهای مختلف به فلسفه سیاسی افلاطون در پرتو نسبت فوق نشان می دهد که موضع برخی از منتقدان وی، از جمله کارل پوپر در پرتو نسبت فوق قابل تردید است.
۱۰۵.

فلسفه، سیاسی است (حیات سیاسی در اندیشه «جورجو آگامبن»)

۱۱۹.

نسبت نظریه عدالت راولز با فلسفه حق هگل

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان