فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۲۱۰ مورد.
مقایسه نگرش های مذهبی و کمال گرایی در مبتلایان به اختلال وسواس فکری- عملی و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مطالعه رابطه میان نگرش مذهبی و کمال گرایی با اختلال وسواسی-فکری-عملی است. برای این منظور بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-فکری-عملی (n=100) و یک گروه گواه (n=100) که هیچ نوع سابقه بیماری روانپزشکی نداشتند به پرسش نامه نگرش مذهبی، پرسش نامه کمال گرایی و سیاهه وسواس فکری-عملی مادزلی پاسخ دادند. یافته های پژوهشی از طریق ضریب همبستگی، رگرسیون چند متغیره و تحلیل واریانس چند متغیره یک راهه (مانوای یک راهه) مورد تحلیل قرار گرفتند و معلوم شد بیماران در قیاس با جمعیت سالم در هر 3 متغیر نگرش مذهبی، کمال گرایی و وسواسی-فکری-عملی نمرات بالاتری به دست می آوردند (P<0.01) در ثانی هر دو متغیر با وسواس رابطه معنی دار ندارند (P<0.000). از میان دو متغیر کمال گرایی و نگرش مذهبی، کمال گرایی درصد بالاتری از واریانس نمرات اختلال وسواسی-اجباری را پیش بینی می کند (38 درصد) اما این میزان برای متغیر نگرش مذهبی (2 درصد) می باشد. همسو با تحقیقات پیشین می توان اظهار نمود که کمال گرایی و مذهبی بودن دو عامل آسیب پذیری افراد در مقابل اختلال وسواس فکری-عملی است.
بررسی حافظه سرگذشتی و شواهد عصب روان شناختی در اختلالات وسواسی – اجباری و اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: نقایص عصب روان شناختی در سبب شناسی اختلال وسواسی-اجباری با شواهد فراینده ای روبه روست. هدف پژوهش حاضر سنجش و مقایسه حافظه سرگذشتی در اختلالات وسواسی ـ اجباری و اضطراب فراگیراست.
روش: آزمودنی های این بررسی مقطعی-تحلیلی سه گروه 22 نفری از مبتلایان به اختلال وسواسی-اجباری، اختلال اضطراب فراگیر و افراد بهنجار بودند که پس از همتاسازی در متغیرهای سن، جنسیت، میزان تحصیلات و وضعیت تاهل وارد مطالعه شدند. ابزار: داده های این مطالعه با استفاده از آزمون های تشخیصی اضطراب بک، افسردگی بک II، مقیاس وسواسی- اجباری ییل- براون و مصاحبه ساختاریافته حافظه سرگذشتی به دست آمدند و به وسیله روش های آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج حاکی از تفاوت معنادار میانگین های مورد مقایسه گروه ها در سنجش حافظه سرگذشتی بود. به این ترتیب که گروه وسواسی نسبت به دو گروه دیگر عملکرد ضعیف تری نشان داد (05/0< p).
نتیجه گیری: به نظر می رسد که وجود نقایص عصب روان شناختی در اختلال وسواسی- اجباری، به عملکرد ضعیف تر حافظه سرگذشتی این بیماران در مقایسه با مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر و افراد بهنجار بینجامد.
وسواس- اجبار؟!
"وسواس اجباری "
نقش عوامل شناختی، شخصیتی، سابقه خانوادگی و فشار روانی در پیش بینی اختلال وسواسی - اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش عوامل شناختی (شامل باورهای ناکارآمد، تفسیر مزاحمت های ذهنی، تمایل به فرونشانی افکار، توانایی ادراک شده کنترل فکر و راهکارهای کنترل فکر)، صفات شخصیتی، سابقه خانوادگی و فشار روانی در پیش بینی ابتلا به اختلال وسواسی - اجباری بود. 103 آزمودنی مبتلا به اختلال وسواسی - اجباری و 103 آزمودنی غیربالینی در این پژوهش شرکت داشتند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: برنامه مصاحبه برای اختلالات اضطرابی در DSM-IV- نسخه تمام عمر، پرسشنامه باورهای وسواسی، سیاهه تفسیر مزاحمت های ذهنی، سیاهه فرونشانی خرس سفید، پرسشنامه کنترل فکر، پرسشنامه توانایی کنترل فکر، سیاهه پنج عاملی شخصیتی نئو، مقیاس رویدادهای زندگی و پرسشنامه اطلاعات شخصی. نتایج تحلیل ممیز همزمان نشان داد که به کمک متغیرهای فوق می توان ابتلا به اختلال وسواسی - اجباری را پیش بینی نمود. تابع حاصل 58% واریانس تفاوت ها گروه ها را تبیین می کند. این تابع 87.9% از افراد دو گروه را به درستی به گروه های خود منتسب می کند. تحلیل ممیز گام به گام نیز نشان داد که به ترتیب متغیرهای تمایل به فرونشانی افکار، سابقه خانوادگی، برونگرایی، استفاده از راهکار تنبیه برای کنترل فکر، وظیفه شناسی، باورهای ناکارآمد در حیطه کمال گرایی / قطعیت و صفت شخصیتی توافق بیش از سایر متغیرها در تمایز دو گروه سهیم هستند.
مقایسه اثربخشی درمان های مواجه سازی – جلوگیری از پاسخ و فلوکسیتن در بهبود مبتلایان به اختلال وسواسی- اجباری
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه میزان اثر بخشی مواجه سازی و جلوگیری از پاسخ و فلوکسیتن در بیماران وسواسی – اجباری است. آزمودنی های پژوهش را 45 بیمار وسواسی – اجباری که به صورت جایگزینی تصادفی در سه گروه مواجه سازی و جلوگیری از پاسخ، فلوکسیتن و لیست انتظار جای داده شده بودند، تشکیل می دادند. آزمودنیهای سه گروه در متغیرهای سن، جنس سطح تحصیلات و وضعیت تاهل همتاسازی شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های وسواسی-اجباری مادزلی، افسردگی و اضطراب بک استفاده شد نمرات به دست آمده از ارزیابیها در سه مرحله (پیش آزمون، پس آزمون و دو ماه بعد از پس آزمون) به کمک آزمونهای آماری تحلیل واریانس چند متغیره یک راهه و آزمون تعقیبی T توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که در کاهش علایم وسواسی، مواجه سازی و جلوگیری از پاسخ فقط در بلند مدت اثر درمانی بیشتری نسبت به فلوکسیتن دارد (P<0.05). همچنین مواجه سازی و جلوگیری از پاسخ در هر دو دوره کوتاه مدت و بلند مدت تفاوت معنی داری با گروه لیست انتظار دارد (P<0.01)، اما فلوکسیتن فقط در کوتاه مدت تفاوت معنی داری با گروه لیست انتظار دارد (p<0.05). در کاهش علایم افسردگی بیماران وسواسی- اجباری هم فلوکسیتن اثر درمانی بیشتری نسبت به مواجه سازی و جلوگیری از پاسخ در کوتاه مدت (P<0.01) و بلند مدت 0.05 دارد. همچنین این تفاوت بین فلوکسیتن و گروه لیست انتظار در کوتاه مدت و بلند مدت معنی دار است (P<0.01). در کاهش علایم اضطراب بیماران وسواسی- اجباری هم بین هیچ کدام از گروهها تفاوت معنی داری وجود ندارد.
بررسی حافظه و میزان اطمینان به حافظه در اختلال وسواسی- اجباری و شخصیت وسواسی- اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی میزان حافظه و نیز اطمینان به حافظه در گروه هایی از افراد دارای اختلال وسواسی- اجباری (از نوع وارسی) و افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی- اجباری در مقایسه با گروه کنترل وسواسی- اجباری از نوع شستشو و نیز گروه بهنجاراست. برای این منظور 4 گروه از آزمودنی ها (یک گروه وسواسی از نوع وارسی؛ یک گروه شخصیت وسواسی- اجباری، یک گروه وسواسی از نوع شستشو و یک گروه سالم) هر کدام به تعداد 20 نفر و جمعا 80 نفر انتخاب گشتند. پرسش نامه های اضطراب بک و سیاهه وسواسی- اجباری مادزلی بر روی آزمودنی ها اجرا شد و سپس برای تایید تشخیص بر اساس ملاک های تشخیصی DSMIV با آزمودنی های بالینی مصاحبه به عمل آمد. حافظه و اطمینان به حافظه از طریق برنامه رایانه ای بررسی شدند. یافته ها نشان دادند که گروه های پژوهش در آزمون یادآوری تفاوتی با همدیگر نداشتند. گروه وارسی کننده و گروه شخصیت وسواسی- اجباری در میزان اطمینان به حافظه با دو گروه دیگر متفاوت بودند. می توان فرض کرد که بین نوع وارسی اختلال وسواسی اجباری و شخصیت وسواسی- اجباری یک ارتباط ویژه وجود دارد و پژوهش های بیشتر درباره سیمایه شناختی این دو اختلال می تواند به فهم، تشخیص و درمان این حالات کمک شایانی بکند.
شیوع علائم و نشانه های وسواسی - جبری و برخی عوامل جمعیت شناسی مرتبط با آن در دانش آموزان دوره راهنمایی شهر تهران سال 1384(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" هدف: نظر به اهمیت بهداشت روان، و مدارس بعنوان جایگاهی مناسب برای اشاعه و ارتقای آن، و از آنجاییکه اولین گام در این راه بررسی وضعیت موجود است، لذا هدف این مطالعه بررسی شیوع یکی از مولفه های مهم بهداشت روان در سنین نوجوانی تحت عنوان اختلال وسواسی – جبری و تعدادی از عوامل مرتبط با آن از جمله سن، جنس، سطح تحصیلات پدر و مادر، تعداد خواهر و برادر و ترتیب تولد نوجوان در خانواده و همراهی این اختلال با دیگر اختلالات شایع روانی می باشد.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، 672 دانش آموز دوره راهنمایی، (%54.9) 369 دختر و (%45.1) 303 پسر، محصل در مدارس شهر تهران بررسی شدند. روش نمونه گیری بصورت چند مرحله ای و خوشه ای با انتخاب چهار منطقه از قسمتهای شمال، غرب، شرق و جنوب آموزش و پرورش شهر تهران و سپس در هر منطقه دو مدرسه راهنمایی (یکی پسرانه و یکی دخترانه) و در هر مدرسه حداقل دو پایه مختلف تحصیلی صورت گرفت. داده ها توسط پاسخ به پرسشنامه SCL-90R توسط کلیه دانش آموزان حاضر در کلاسهای انتخاب شده، جمع آوری شد.
یافته ها: با احتساب میانگین نمرات کسب شده از سوالات کلیدی مربوط به علایم وسواسی - جبری در هر فرد، درصد افرادی که نمره 2 و بالاتر کسب کرده اند %10.8 با حدود اطمینان (%8.3-%13.2) %95 بدست آمد که در دختران %12.3 و در پسران %8.7 است که البته این اختلاف از نظر آماری معنی دار نیست (P=0.16).
از بین عوامل مرتبط نیز سن و منطقه جغرافیایی مدرسه با شیوع علایم ارتباط معنی دار آماری دارند به گونه ای که با افزایش سن، شیوع این اختلال افزایش می یابد (P<0.001). از بین مناطق جغرافیایی نیز منطقه شرق و جنوب آموزش و پرورش درصد بیشتری از علایم این اختلال را به خود اختصاص می دهند (P=0.045). از بین نشانه های همراه نیز، شایعترین، علایم اضطرابی است. سطح معنی داری در همه آزمونهای آماری p<0.05 در نظر گرفته شده است.
نتیجه گیری: با نظر به شیوع بالای این علایم در بررسی انجام شده، توجه به امر بهداشت روان در مدارس بخصوص در زمینه علایم وسواسی – جبری، بیش از پیش روشن می شود. لذا آموزش دانش آموزان و معلمان آنها و مسوولین مربوطه در آموزش و پرورش و نیز ارزیابی بالینی جهت تشخیص قطعی و در صورت لزوم اقدامات درمانی پیشنهاد می شود.
"
بررسی اثربخشی درمان گروهی و بازداری از پاسخ بر کاهش علایم مبتلایان به اختلال وسواس فکری - عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با موضوع بررسی تاثیر درمان گروهی مواجهه و بازداری از پاسخ بر کاهش علایم اختلال وسواس فکری - عملی بر روی بیماران سرپایی مراجعه کننده به مراکز خدمات روانشناختی اصفهان اجرا گردید. تعداد 12 بیمار مبتلا به اختلال وسواس فکری - عملی که نمره افسردگی آنها 22 یا کمتر بود و به اختلالات شخصیت دچار نبودند به روش تصادفی زمانی از میان جامعه پژوهش انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه 6 نفری شامل یک گروه آزمایشی و یک گروه کنترل قرار گرفتند. پرسش نامه وسواس فکری - عملی مادزلی به عنوان پیش آزمون در مورد دو گروه اجرا گردید. گروه آزمایشی به مدت یک ماه درمان مواجهه و بازداری به شیوه گروهی را دریافت کردند و آزمودنی های گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که درمان گروهی مواجهه و بازداری از پاسخ در مقایسه با گروه کنترل به کاهش معنادار علایم اختلال وسواس فکری - عملی در مرحله پس آزمون شده بود (P<0.000). این بهبودی در پیگیری یک ماه بعد همچنان مشهود بود (P<0.000). در نتیجه روش مواجهه و بازداری از پاسخ به شیوه گروهی تاثیرات مثبت موثری در کاهش علایم وسواس فکری - عملی دارد و می تواند جایگزینی مناسب در درمان اختلال وسواس فکری - عملی باشد.
شیوع علایم وسواس فکری - عملی درنوجوانان و میزان هم ابتلایی آن با سایر علایم روان پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) یکی از اختلالات شایع روان پزشکی است که گاه از کودکی و نوجوانی شروع می شود. مطالعات همه گیرشناسی، میزان شیوع علایم وسواس (وسواس غیربالینی) را در جمعیت نوجوانان بالا گزارش کرده اند. هدف این مطالعه تعیین شیوع علایم وسواس در نوجوانان و میزان هم ابتلایی آن با سایر علایم روان پزشکی بود.
روش: مطالعه حاضر از نوع مقطعی- توصیفی بود. در این مطالعه 909 دانش آموز نوجوان (دختر و پسر) دبیرستانی و پیش دانشگاهی به طور تصادفی از شهرستان های میبد و اردکان انتخاب شدند و به وسیله پرسشنامه های وسواس فکری-عملی مادزلی (MOCI)، چک لیست علایم 90 سؤالی (SCL-90-R) و پرسشنامه جمعیت شناختی مورد ارزیابی قرار گرفتند. در مرحله اول کل نمونه، پرسشنامه های MOCI و SCL-90-R را تکمیل نمودند و در مرحله دوم، نمرات SCL-90-R افرادی که نمره آزمون مادزلی آنها بیشتر از 15 بود، بررسی شد. یافته ها: شیوع علایم وسواس در جمعیت نوجوانان مورد مطالعه 2/11 درصد بود. بالاترین میزان هم ابتلایی علایم وسواس، با اختلال «افسردگی» و «اضطراب» به دست آمد و در عین حال پیش بینی کننده های مفید برای OCD، مقادیر «پرخاشگری»، «هراس» و «شکایات جسمانی» بودند. در بررسی عوامل خطر مرتبط با وسواس، میان رتبه تولد، تحصیلات والدین، درآمد خانواده، سن و جنس با علایم وسواس ارتباط معنی داری به دست نیامد.
نتیجه گیری: یافته های اخیر در زمینه شیوع گسترده علایم وسواس فکری-عملی در جمعیت غیربالینی، می تواند علایم وسواس را به عنوان یک پدیده طبیعی در نوجوانان تلقی نماید و در عرصه مباحث نظری این اختلال دستاورد جدیدی به ارمغان آورد.
مقایسه فعالیت سیستم های مغزی - رفتاری بیماران مبتلا به اختلال وسواس و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی فعالیت سیستم های مغزی-رفتاری بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی و افراد بهنجار بر اساس نظریه شخصیتی جفری گری انجام شد.
روش: 20 بیمار مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی و 20 فرد بهنجار انتخاب و بر اساس متغیرهای سن، جنس و سطح تحصیلات همتاسازی شدند. برای بررسی فعالیت سیستم های مغزی-رفتاری از پرسشنامه شخصیتی گری-ویلسون استفاده شد. داده ها با آزمون t مستقل تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: دو گروه در دو سیستم فعال ساز رفتاری و بازداری رفتاری تفاوت معنی دار داشتند، ولی در سیستم ستیز و گریز تفاوتی مشاهده نشد.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر با فرضیات بنیادی نظریه حساسیت به تقویت گری و شرایط عصب روان شناختی حاکم بر بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی همسو می باشد.
تاثیر روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ به شیوه خوددرمانی در کاهش نشانه های اختلال وسواس - اجبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ به شیوه خوددرمانی بر میزان نشانه های اختلال وسواس ـ اجبار در بیماران سرپایی مراجعه کننده به مراکز خدمات روانشناختی و روانپزشکی شهر اصفهان اجرا گردید. بدین منظور تعداد 20 بیمار مبتلا به اختلال وسواس- اجبار که بر اساس مصاحبه بالینی توسط روانشناس بالینی و روانپزشک عدم ابتلا آن ها به اختلال افسردگی اساسی و اختلالات شخصیت تایید شده بود، به روش تصادفی ساده از میان جامعه پژوهش انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه 10 نفری شامل یک گروه آزمایشی و یک گروه کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه وسواس ـ اجبار مادزلی به عنوان پیش آزمون در مورد هر دو گروه اجرا گردید. گروه آزمایشی به مدت 6 هفته با استفاده از کتابچه راهنمای درمانی که توسط پژوهشگر تدوین شده بود و شامل آموزش عملی و ارائه تکالیف خانگی استفاده از روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ بود به خوددرمانی پرداختند و در طول درمان هر هفته طی یک برنامه زمانبندی شده از طریق تماس تلفنی با پژوهشگر، گزارشی از روند درمان را ارائه می کردند. آزمودنی های گروه کنترل نیز در لیست انتظار قرار گرفتند. فرض بر این بود که روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ به شیوه خوددرمانی باعث کاهش نشانه های اختلال وسواس ـ اجبار گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری می شود. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ به شیوه خوددرمانی منجر به کاهش معنی دار نشانه های اختلال وسواس ـ اجبار گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون شده است (001/0P<). این بهبودی در پیگیری یک ماه بعد همچنان مشهود بود (001/0P<). باتوجه به یافته های پژوهش حاضر می توان اینگونه نتیجه گیری کردکه روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ به شیوه خوددرمانی می تواند به عنوان روش موثری در درمان اختلال وسواس- اجبار به کار رود.
تازه های حوزه شناخت در اختلال وسواس فکری- عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر، بررسی مروری یافته های تحقیقاتی جدید در حیطه وسواس بود، تا بتوان با تصویر روشن تری به مطالعه، تحقیق و درمان این اختلال پرداخت. طی سه دهه اخیر، شاهد پیشرفت های عظیمی در زمینه نقش شناختواره ها در شکل گیری، تداوم، و درمان بسیاری از اختلال های روان پزشکی از جمله اختلال وسواس فکری – عملی (OCD) بوده ایم. متغیرهای شناختی OCD بر نحوه تفسیر افراد از محتوا و وقوع افکار مزاحم تأکید می کنند. در حال حاضر بسیاری از سؤالات در زمینه نحوه شکل گیری، کارکرد و عواقب و همین طور درمان تکانش ها، تصاویر و افکار مزاحم و ناخواسته در جامعه بالینی و غیربالینی بی پاسخ مانده است. موضوع «فرآیند سیر تبدیل» یک فکر مزاحم به فکر وسواسی، یکی از موضوعات پراهمیت در ادبیات وسواس است. فرد در چه مسیر فکری قرار می گیرد تا یک فکر مزاحم و ناخواسته به یک فکر وسواسی تبدیل می شود. مدل شناختی معتقد است افراد مبتلا به OCD، افکار، تصاویر و تکانه های خود را بسیار مهم و معنی دار تفسیر می کنند و باورهای ناکارآمد زمینه ساز شکل گیری این افکار، تصاویر و تکانه ها است. به نظر می رسد باورهای ناکارآمد معینی مانند کنترل و اهمیت افکار، احساس مسؤولیت و ارزیابی احساس خطر و تهدید، و کمال طلبی و عدم قطعیت، در شکل گیری این اختلال نقش دارند. بسیاری از تحقیقات انجام شده بیانگر ارتباط این حوزه از شناخت باOCD است. هنوز یافته های تحقیقاتی موجود به یک نتیجه گیری قطعی در زمینه شناسایی حوزه های مختص به شناخت دست نیافته است. تنوع در یافته ها یکی از معضلات در زمینه مذکور است.
نظریه ها و درمان های شناختی - رفتاری وسواس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این مقاله مروری بر مفهوم سازی ها و درمان های رفتاری و شناختی ـ رفتاری وسواس، و آشنایی با پیشرفت های اخیر در این زمینه است.
روش: مقاله های اصیل و مروری مرتبط با مفهوم سازی و درمان رفتاری و شناختی ـ رفتاری وسواس که از سال 2000 میلادی منتشر شده اند، در مدلاین و سایک اینفو جست وجو شد. به علاوه، با جست وجوی دستی در منابع این مقالات، برخی کتاب ها و مقالات مرتبط دیگر نیز مورد بررسی قرار گرفت. در این مقاله مفهوم سازی های رفتاری و شناختی وسواس مرور و به روش های درمانی رفتاری و شناختی ـ رفتاری این اختلال اشاره می شود.
یافته ها و نتیجه گیری: اگرچه رویارویی و جلوگیری از پاسخ در درمان رفتاری وسواس موثر بوده است، محدودیت های خاص این درمان پژوهش گران بالینی را بر آن داشت تا رفتار درمانی را با مداخله های مستقیم شناختی تقویت کنند. مفهوم سازی های شناختی و مفاهیم و فرآیندهای مرتبط با آن به شکل گیری مدل های درمانی متناسب با هر مفهوم سازی انجامیده اند. به نظر می رسد هر کدام از این مفهوم سازی ها در توجیه بخشی از شکل گیری و تداوم علایم وسواسی نقش داشته باشند و پرداختن به این اجزا، به بهبود روند درمان و اثربخشی آن کمک کند. با این حال، رفتار درمانی به شکل رویارویی و جلوگیری از پاسخ، همچنان بخش اصلی درمان شناختی ـ رفتاری جدید وسواس را تشکیل می دهد.