فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۶۱ تا ۱٬۶۸۰ مورد از کل ۴٬۴۳۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
روان شناسی از نگاه علم
منبع:
فردوسی تیر ۱۳۸۸ شماره ۷۸
حوزه های تخصصی:
« راه چنین است و دیگر نیست » نقد امکان بازشناسی رویکرد کثرت گرایانه دینی در تعالیم جینی و بودایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده برخی فیلسوفان دین در مباحث کثرت گرایی دینی، از حکایت معروف «فیل شناسی کوران» که در اصل، در متون جینی و سپس در متون بودایی آمده، می تواند به این بدفهمی بینجامد که در آموزه های جینی و بودایی، امکان استنباط مفهومی از کثرت گرایی دینی هست یا دست کم در این ادیان، زمینه هایی از قول به کثرت گرایی دینی قابل بازشناسی است. در این مقاله، کثرت گرایی در این معنا مد نظر است که تنوع و تکثر دینی موجود در عالم محصول خطاهای گوناگون بنیادگذاران و صاحبان ادیان مختلف نیست، و پیروان هر دین، بنابر روش خاص خود در کشف حقیقت، می توانند واقعا به حقیقت دست یابند و از این رو، صاحب هیچ دینی نمی تواند معتقد باشد که فقط او که به حقیقت نهایی دست یافته و دیگران، در صورتی که از روش پیشنهادی دینی او، تبعیت نکنند، بر خطا رفته اند. در این مقاله با بررسی مبانی معرفت شناسی جینی و بودایی معلوم می شود که در هر دو دین، معرفت های ناقص، در برابر معرفتی مطلق و کامل قرار داده می شوند و شناخت کسی که به مرحله نهایی معرفت می رسد، از همه معرفت های ناقص، برتر است و نسبی بودن معرفت را پایانی هست و کسی که «راه» را به درستی طی کند، از قید معرفت های ناقص و نسبی می تواند رها شود. از سوی دیگر در این مقاله نشان داده می شود که در آموزه های اصلی هیچ یک از این دو دین، و در اقوال بنیان گذاران و معلمان طریقت آنها، هیچ مفهومِ روشنی از کثرت گرایی دینی را نمی توان باز شناخت.
دموکراسی، عدالت و صلح(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ارتباط صلح، عدالت و دموکراسی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. با توجه به اینکه رابطه عدالت و دموکراسی تقریبا بیشتر جنبه حقوقی دارد، ابتدا تجزیه و تحلیل می گردد و سپس پیوند این دو با صلح سنجیده می شود. در این قسمت همچنین نظر بعضی از فلاسفه بزرگ نظیر ارسطو، هنس کلسن، جان رالز، وامانوئل کانت، ارایه می شود و در دنباله، استدلال لیبرال های نام آوری مانند وودرو ویلسن، امانوئل کانت وبوس راست در ارتباط بین دموکراسی و صلح به میان می آید و با تشریح «نظریه صلح دموکراتیک» آرا طرفداران و منتقدین بررسی می گردد. همچنین به آرا واقع گرایان که به ارتباط دموکراسی و صلح اعتقاد چندانی ندارند، اشاره می شود. طی این مقاله سوالات متعددی مطرح می گردد، از آنجمله: آیا کشورهای دموکرات تاکنون با یکدیگر جنگ نکرده اند؟ آیا دموکراسی صلح خواه تر از کشورهای غیر دموکرات هستند و اصولا چه عوامل دیگری به غیر از دموکراسی در برقراری صلح اروپا بعد از جنگ دوم جهانی تاثیر گذاشته است؟ با ارایه مثال های تاریخی و روز سعی می گردد، تحلیل حتی الامکان دقیقی در پاسخ به هر سوالی ارایه شود. بالاخره در خاتمه، نتیجه گیری مورد ملاحظه قرار خواهد گرفت.
امنیت در اندیشه فارابی و محقق طوسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
امنیت از مفاهیم بسیار با اهمیت و متطوری است که در گذشته و حال در حیات سیاسی و اجتماعی کلیه جوامع، مطرح بوده است. این واژه ها با مشتقاتش به کرات در کلام الهی و سایر منابع اسلامی آمده است . دو اندیشه پرداز و حکیم بزرگ ایرانی؛ یعنی ابونصر فارابی و خواجه نصیرالدین طوسی نیز این مفهوم را به روشنی مورد توجه عمیق خویش قرار داده اند. با توجه به جایگاه ویژه امنیت در تفکر و حوزه عمل اسلامی، این مقاله تلاش دارد تا ضمن بررسی نوع تفکر این دو اندیشمند، درباره امنیت و سازوکارهای تامین آن، هم سنخی و هم پیوندی اندیشه ای آنها را نشان دهد و بر غیر انتزاعی بودن و تجویزی بودن آرای ایشان در این باره تاکید ورزد و همچنین نوآوری ها و برخی ابداعات خاص این دو حکیم متاله را که مشابه دیدگاههای امروزی و این عصری است، خاطرنشان سازد
فلسفه و موسیقی
بررسی شاخص های بنیادگرایی مسیحی در آمریکا ( بر مبنای اندیشه های لئو اشتراوس)
حوزه های تخصصی:
دوام و ثبات پدیدههای سیاسی- اجتماعی پیوند عمیقی با مبانی نظری دارد که شالوده آن پدیدهها را پیریزی کرده است. شناخت مبانی نظری یک پدیده، آن را نظاممند، پیشبینیپذیر و قابل برنامهریزی میکند. به همین دلیل برای تبیین صحیح پدیدههای سیاسی- اجتماعی، باید از سطح ابژه عبور کرد و به لایههای زیرین آن یعنی سوژه رسید و این گونه پدیده مورد نظر را واکاوی کرد. بر اساس منطق فوق شاخص های بنیادگرایی مسیحی در آمریکا را باید قبل از هر چیز به لحاظ مفهومی ریشهیابی کرد. به نظر نگارنده بهترین چارچوب مفهومی برای بحث فوق را میتوان در آرای لئواشتراوس یافت. تحقیق پیش رو بر آن است که شاخص های بنیادگرایی مسیحی را تحت عناوین اعتقاد به آخرالزمان زودرس، ادعای کشف حقیقت مطلق و هزارهباوری در چارچوب مفاهیمی چون مطلقگرایی، تمایز بین خیر و شر، جهانگرایی و تبعیت سیاست از اخلاق که منبعث از اندیشههای لئواشتراوس است می توان بررسی کرد.
رویکرد الگو محور در فهم چیستی دو دستگاه متافیزیکی: افلاطون و ارسطو
حوزه های تخصصی:
دستگاه های متافیزیکی، بخشی مهم و قابل توجه ازمجموعه تاریخ فلسفه را به خود اختصاص داده اند. یک پرسش اساسی در مورد نظام های متافیزیکی کلاسیکی می تواند این باشد که آیا می توان الگو ومدل کلی و واحدی را برای ارائه محتوا و ابعاد آنها تنظیم و پیشنهاد کرد، به گونه ای که این دستگاه های متافیزیکی را درآن قالب به نمایش گذاشت؟
این نوشتار، نخست به دنبال پیشنهاد و توضیح الگویی واحد برای دستگاه های متافیزیکی است. الگوی مذکور مشتمل بر اجزای چندی است از قبیل: موضوع ِمحوری، مفاهیم اساسی، تعاریف، اصول، چشم انداز کلی به واقعیات، توصیف مبدأ و جهان و انسان، همبستگی مباحث با موضوع و استدلال ها. وآنگاه در پی تنظیم وبیان دو دستگاه مهم متافیزیکی افلاطونی و ارسطویی، در قالب مدل مذکور می باشد. به نظر می رسد که متافیزیک های کلاسیک از این طریق، ماهیت ، محتوا و قالب خود را هرچه بهتر آشکار می سازند و بعلاوه از این راه، امکان تعلیم و آموزش و نیز مقایسه میان آنها با سهولت بیشتری انجام می پذیرد.
نسبت میان عقلانیت و کرامت انسان در فلسفه ملاصدرا و کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
در فلسفه ملاصدرا و کانت، «عقل» عالی ترین قوه نفس و «معرفت عقلانی» بالاترین مرحله شناخت است. از نگاه هر دو فیلسوف، عقلانیت یا خردورزی بنیادی ترین ویژگی انسان و مبنای کرامت ذاتی اوست، با این تفاوت که ملاصدرا عقلانیت نظری، و کانت عقلانیت عملی را معیار اصلی می پندارند، یعنی از نظر ملاصدرا، شان و کرامت انسان به چیزی است که می داند، در حالی که از نظر کانت، شان و کرامت انسان به چیزی است که می خواهد.
یکی از جلوه های عقلانیت در اندیشه این دو فیلسوف، خلاقیت یا همان آفرینشگری است. دو فیلسوف یاد شده خلاقیت را، هم در حوزه نظری (در محدوده قوه خیال و عقل) و هم در حوزه عملی، مورد توجه قرار داده اند، با این تفاوت که در حکمت صدرایی، آفرینشگری انسان در ارتباط با ماورای طبیعت و از راه اتخاذ با عقل فعال صورت می گیرد، در حالی که در فلسفه کانت، خلاقیت انسان در پیوندی عمیق با استقلال و خود بنیادی اوست، منشا و مبدا متعالی ندارد، و صرفا ریشه در انسانیت و استقلال اراده انسان دارد.
چیستی زبان و بازتاب آن در مسئله دین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی آباء فلسفه تحلیلی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی عبور از پوزیتیویسم منطقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه زبان
Morality, Rationality and Impartiality
حوزه های تخصصی:
Morality as somehow involving rationality and impartiality received classic expression in philosophy of Kant who frankly speaks of “rational and impartial spectator” in contemplating the universal law. The overall aim of this paper is to show (1) that the idea of morality implies rationality and this will be reached at in refuting the moral scepticism; but (2) it does not necessarily indicates impartiality, since the justification of the principle of impartiality does not solve the problem of justifying particular moral principles. I will start with the question “Why should we be moral?” and then turn to moral rationality to refute moral scepticism, finally the relationship between rational morality and the principle of impartiality will be reconsidered.
مسئله الهیات و زیباشناسی
چگونه مراسم اعدام را به طور زنده از تلویزیون تماشا کنیم؟
حوزه های تخصصی:
پژوهشی در « مسئله آدام اسمیت » : سازگاری یا ناسازگاری نظام اخلاقی و اقتصادی اسمیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روانشناسی اخلاقی غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله اندیشه های اخلاقی امام محمد غزالی را برای یافتن پاسخ به پرسش های مربوط به روانشناسی اخلاقی بازخوانی می کند. غزالی در مباحث اخلاقی خود علاوه بر برشمردن فضایل و چگونگی شناخت آنها، به بررسی ریشه های روانشناختی آراستگی آدمی به آنها و نیز عمل به اقتضای آنها می پردازد. وی با تاسی به فیلسوفان یونانی و اسلامی بحث مفصلی در باره نفس و جان آدمی دارد تا از این طریق ربط و نسبت هر فضیلت و رذیلت را به قوه خاصی در نفس انسان معلوم کند. اما از سوی دیگر با تاسی به رویکرد اشاعره در باره حسن و قبح اخلاقی، و به این جهت که اخلاق او بیشتر از شریعت اخذ شده، مبنای حسن و قبح را دینی می داند.همین طور این نوشته ضمن ارایه توضیح درباره نگاه اخلاقی واقع گرا و غیر واقع گرا و با اشاره به آراء غزالی و هیوم روشن خواهد کرد که به چه دلیل با این که عقل از نظر هر دو اندیشمند ادراک گر و فاقد قدرت عمل است، در بحث انگیزش اخلاقی غزالی با اشکالات هیوم درباره این موضوع مواجه نشده است.در بخش پایانی مقاله، به معرفی اموری که در انجام فضیلت و رذیلت مؤثرند پرداخته و تفاوت دیدگاه غزالی را با فیلسوفان یونان درباره نقش توفیق الهی در انجام فضایل وترک رذایل توضیح می دهیم.