فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۴۱ تا ۱٬۹۶۰ مورد از کل ۵٬۳۸۹ مورد.
۱۹۵۰.

بررسی شاخص های بنیادگرایی مسیحی در آمریکا ( بر مبنای اندیشه های لئو اشتراوس)

نویسنده:

کلید واژه ها: آمریکا لئو اشتراوس بنیادگرایی بنیادگرایی مسیحی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳۱ تعداد دانلود : ۵۷۵
دوام و ثبات پدیده­های سیاسی- اجتماعی پیوند عمیقی با مبانی نظری دارد که شالوده آن پدیده­ها را پی­ریزی کرده است. شناخت مبانی نظری یک پدیده، آن را نظام­مند، پیش­بینی­پذیر و قابل برنامه­ریزی می­کند. به همین دلیل برای تبیین صحیح پدیده­های سیاسی- اجتماعی، باید از سطح ابژه عبور کرد و به لایه­های زیرین آن یعنی سوژه رسید و این گونه پدیده مورد نظر را واکاوی کرد. بر اساس منطق فوق شاخص های بنیادگرایی مسیحی در آمریکا را باید قبل از هر چیز به لحاظ مفهومی ریشه­یابی کرد. به نظر نگارنده بهترین چارچوب مفهومی برای بحث فوق را می­توان در آرای لئواشتراوس یافت. تحقیق پیش رو بر آن است که شاخص های بنیادگرایی مسیحی را تحت عناوین اعتقاد به آخرالزمان زودرس، ادعای کشف حقیقت مطلق و هزاره­باوری در چارچوب مفاهیمی چون مطلق­گرایی، تمایز بین خیر و شر، جهان­گرایی و تبعیت سیاست از اخلاق که منبعث از اندیشه­های لئواشتراوس است می توان بررسی کرد.
۱۹۵۱.

گستره و دامنه شهود گروی اخلاقی مور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شهود گسترده و دامنه شهود گروی اخلاقی مور مفهوم وصفی «خوب » احکام یا اقضایای اخلاقی مشتمل بر محمول « خوب»مفاهیم اخلاقی ناظر به الزام و تکلیف صدق ضروری بداهت ذاتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۹۵ تعداد دانلود : ۱۰۰۵
یکی از پرسش های بسیار اساسی درباره شهود گروی اخلاقی مور این است که گسترده و دامنه شهود گروی اخلاقی وی تا کجاست. آیا شهود گروی اخلاقی وی صرفا ناظر به مفاهیم اخلاقی ارزشی و احکام یا قضایای اخلاقی مشتمل برآنهاست یا اینکه به مفاهیم اخلاقی ناظر به الزام و تکلیف و احکام یا قضایای اخلاقی مشتمل بر این مفاهیم نیز مربوط می شود؟ در این مقاله خواهیم کوشید تا با روشی تحلیلی–انتقادی نشان دهیم که بر خلاف رای برخی مفسران/منتقدان مور، گسترده و دامنه شهود گروی اخلاقی وی هرگز مفاهیم اخلاقی ناظر به الزام و تکلیف و احکام یا قضایای اخلاقی مشتمل بر این مفاهیم را در بر نمی گیرد، بلکه صرفا به مفاهیم اخلاقی ارزشی و احکام یا قضایای اخلاقی مشتمل بر آنها محدود می شود. در عین حال، نشان خواهیم داد که از میان مفاهیم اخلاقی ارزشی و احکام یا قضایای اخلاقی مشتمل بر آنها نیز فقط و فقط مفهوم وصفی «خوب» مشمول شهود گروی اخلاقی مورند.
۱۹۵۵.

زمینه گرایی معرفتی و سمانتیک جملات معرفتی

کلید واژه ها: اظهار سمانتیک زمینه گرایی معرفتی سمانتیک جملات معرفتی مؤلفه های بیان نشده دانستن شروط صدق جملات معرفتی معنای گوینده دلالت های کنایی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق منطق صوری جدید منطق فلسفی منطق قیاسی استاندارد نیمه کلاسیک معرفت
تعداد بازدید : ۲۶۴۰ تعداد دانلود : ۱۴۲۵
زمینه گرایی معرفتی دیدگاهی جدید در معرفت شناسی است که انگیزه ظهور آن، تلاش برای حل مسئله شک گرایی بوده است. این دیدگاه، اگر چه در حوزه معرفت شناسی ظهور کرده و ادعای حل یکی از قدیمی ترین مسائل آن را دارد، در واقع آموزه ای سمانتیکی است. زمینه گرایی معرفتی دیدگاهی درباره شروط صدق جملات معرفتی است؛ جملاتی مانند ""S می داند که P"" و ""S نمی داند که P"". این دیدگاه، به نوعی چرخش زبانی در معرفت شناسی است. زمینه گرا قصد دارد با استفاده از معنا و سمانتیک جملات معرفتی، مسائل معرفت شناسی را حل کند. در این مقاله، یکی از مبانی سمانتیکی زمینه گرایی - یعنی استاندارد معرفتی به عنوان مولفه بیان نشده- را بررسی خواهیم کرد و نشان خواهیم داد که ادعای سمانتیکی آن ها، در بهترین حالت محل مناقشه خواهد بود.
۱۹۵۷.

پلورالیزم هستی شناختی و معرفت شناختی در فلسفه کارل یاسپرس

نویسنده:

کلید واژه ها: وجود معرفت شناسی هستی شناسی پلورالیسم یاسپرس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴۱ تعداد دانلود : ۴۱۴
کارل یاسپرس فیلسوف اگزیستانسیالیست آلمانی در صدد است تا ناپیوستگی و شکافی را که در معرفت شناسی و هستی شناسی فلسفه های رایج پیشین وجود داشت با بازشناسی قلمرو هستی پر کند. اشتباه فلسفه های پیشین در این بود که با یگانه دانستن قلمرو هستی سعی داشتند با ابزار معرفتی واحدی که آن را حق می دانستند به شناخت حقیقت از غیر حقیقت بپردازند. به عقیده یاسپرس هستی دارای قلمرو های متعدد است که هر یک از آنها ابزار شناختی خاصی نیاز دارند. وی شش وجه برای هستی باز می شناسد: هستی آ ن جائی یا جهان، هستی خودی یا وجود انسان که دارای چهار بخش دازین، آگاهی کلی، روح و هستی است و هستی فی نفسه یا ترانسندنس. این وجوه مختلف هستی به روشهای متفاوتی شناسایی می شوند. دازاین موضوع علوم تجربی و پوزیتیویسم و پراگماتیسم است. آگاهی کلی یعنی آن چه با عقل ادراک می شود. ذهن موضوع راسیونالیست هگل است. هستی، سرچشمه اصلی حقیقت ها و موضوع فلسفه اگزیستانسیالیسم است. جهان، حقیقت خارج از ما که با عقل وحس کشف می شود. ترانسندنس باشندة فراتر از جهان، برترین وجود و عالیترین حقیقت؛ حقیقتی که فقط انسان هستی دار می تواند به آن برسد و با حس و عقل قابل درک نیست.
۱۹۵۸.

زبان، تفکر و فرهنگ: دیدگاه ها و برهان ها(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: دگرسازی قوم، نحو موجبیت نسبیت زبانی همسازی کمینه گرایی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه زبان
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه فرهنگ
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی نظری
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی فرهنگ جامعه شناسی فرهنگ
تعداد بازدید : ۳۴۵۴ تعداد دانلود : ۲۰۸۵
"این مقاله هدفی دو گانه دارد: هم به بررسی دیدگاه های متاخر درباره رابطه میان زبان، تفکر و فرهنگ می پردازد و هم به ارائه راهکاری نوین در قالب طرحی جدید بر پایه آخرین دستاوردهای رویکرد کمینه گرا می انجامد. محورهای اصلی برای بررسی دیدگاه ها و برهان ها به صورت تمایزاتی سه گانه ارائه می شود: 1- تمایز میان نگرش های مبتنی بر وجود رابطه میان فرهنگ و زبان، در مقابل نگرش مبتنی بر نبودن رابطه میان این دو 2- تمایز میان نگرش همسازی ـ فراگشتی، در مقابل نگرش دگرسازی زبان 3- تمایز میان نگرش انگیختگی اجتماعی ـ ارتباطی زبان در مقابل انگیختگی زیستی ـ ژنتیکی. فرضیه اصلی این پژوهش در بخش راهکار نوین خود آن است که با در نظر گرفتن آنچه برنامه کمینه گرا به ویژه آنچه از سال 2000، به این سو ارائه کرده است، امکان تاثیرگذاری زبان بر تفکر و رمزگذاری فرهنگ در زبان و همچنین تاثیرپذیری زبان از فرهنگ که تحت عنوان قوم ـ نحو شناخته می شود، در عین مفروض دانستن شالوده زیستی ـ ژنتیکی میسر است. از این منظر، کارکرد اصلی زبان نه ایجاد ارتباط است و نه بیان تفکر، بلکه نقش اصلی و دلیل وجودی آن اتصال سامانه های شناختی و اجتماعی- فرهنگی به یکدیگر است. "
۱۹۵۹.

رابطة « اخلاق» و «الهیات» در فلسفة ایمانوئل لویناس

نویسنده:

کلید واژه ها: خدا اخلاق الهیات تمامیت لویناس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲۶ تعداد دانلود : ۵۳۳
این مقاله به تحلیل رابطة اخلاق و الهیات در تفکر لویناس می پردازد. لویناس با مطرح کردن مساله «همان» و «دیگری» در فلسفه خود، اخلاق را پایه فلسفة اولی یا الهیات خویش قرار می دهد. او با تفسیری غیر هستی شناختی از خدا و تلقی خدا به عنوان «دیگری مطلق»، ذهنیت انسان و تصور نامتناهی را شالودة اخلاق می سازد و الهیات را وارد عرصه اخلاق می کند. به زعم این فیلسوف الهیات باید از بستر رابطة چهره به چهره انسان مسیر الهی را دنبال کند نه از طریق رابطه هستی شناختی بین خدا و انسان. لویناس معتقد است که سوژه از بنیاد، اخلاقی است. به نظر لویناس فلسفة غرب غالباً نوعی هستی شناسی بوده است و در نتیجه همواره «دیگری» یا «غیریت» را به «همان» فروکاسته و این فروکاهش معنای اخلاقی داشته است. بنابراین به عقیده وی خطای فلسفه غرب این بوده که به جای این که متافیزیک را بر اخلاق اجتماعی بنا کند آن را بر هستی شناسی بناکرده است. اخلاق لویناس بر خلاف اخلاق همان محور سنتی، اخلاقی دیگر محور است. اومانیسم جدید لویناس نیز ناشی از همین نگرش غیرسنتی به اخلاق است. همچنین خدایی که لویناس در اخلاق از آن صحبت می کند نه خدا هستی شناختی است نه خدا درون ذهنی(حلولی) بلکه خدای نامتناهی و «بیرونی» است.
۱۹۶۰.

« راه چنین است و دیگر نیست » نقد امکان بازشناسی رویکرد کثرت گرایانه دینی در تعالیم جینی و بودایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معرفت شناسی حقیقت کثرت گرایی دینی بودا جینیزم بودیزم

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق حکمت و فلسفه شرق
تعداد بازدید : ۱۴۲۵ تعداد دانلود : ۷۹۰
استفاده برخی فیلسوفان دین در مباحث کثرت گرایی دینی، از حکایت معروف «فیل شناسی کوران» که در اصل، در متون جینی و سپس در متون بودایی آمده، می تواند به این بدفهمی بینجامد که در آموزه های جینی و بودایی، امکان استنباط مفهومی از کثرت گرایی دینی هست یا دست کم در این ادیان، زمینه هایی از قول به کثرت گرایی دینی قابل بازشناسی است. در این مقاله، کثرت گرایی در این معنا مد نظر است که تنوع و تکثر دینی موجود در عالم محصول خطاهای گوناگون بنیادگذاران و صاحبان ادیان مختلف نیست، و پیروان هر دین، بنابر روش خاص خود در کشف حقیقت، می توانند واقعا به حقیقت دست یابند و از این رو، صاحب هیچ دینی نمی تواند معتقد باشد که فقط او که به حقیقت نهایی دست یافته و دیگران، در صورتی که از روش پیشنهادی دینی او، تبعیت نکنند، بر خطا رفته اند. در این مقاله با بررسی مبانی معرفت شناسی جینی و بودایی معلوم می شود که در هر دو دین، معرفت های ناقص، در برابر معرفتی مطلق و کامل قرار داده می شوند و شناخت کسی که به مرحله نهایی معرفت می رسد، از همه معرفت های ناقص، برتر است و نسبی بودن معرفت را پایانی هست و کسی که «راه» را به درستی طی کند، از قید معرفت های ناقص و نسبی می تواند رها شود. از سوی دیگر در این مقاله نشان داده می شود که در آموزه های اصلی هیچ یک از این دو دین، و در اقوال بنیان گذاران و معلمان طریقت آنها، هیچ مفهومِ روشنی از کثرت گرایی دینی را نمی توان باز شناخت.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان