نوشتار حاضر تلخیصی است از سه فصل کتاب فهم متن نمایشنامه از راجر گروس ، استاد نمایش در دانشگاه آرکانزاس و سرگروه کارشناسی ارشد نمایشنامهنویسی . گروس بیش از 32 سال از عمر خود را صرف پژوهشی سختکوشانه کرد ــ پژوهشی دربارة قالبهای کلام منظوم در آثار شکسپیر و مطالباتی که از اجراکننده دارند . یافتههای او در کارگردانی 38 اجرایش از آثار شکسپیر به محک خورده است . او هشت سال مدیر هنری جشنوارة شکسپیر در کالیفرنیا بود و سی سال به آموزش شیوة بازیگری در آثار شکسپیر اشتغال داشت . در سالهای اخیر ، نگارش کتاب جدید خود را ، به کلام در آوردن شعر شکسپیر ، به اتمام رسانده که ظاهراً هنوز چاپ نشده است . گروس آهنگساز نیز هست و تا کنون پارتیتور 23 اپرای شکسپیری را تصنیف کرده است . کتاب او اساساً به هنر مشکل فهم نمایشنامه میپردازد و نشان میدهد که چگونه میتوان به مهارت مشکلزای خواندن متن نایل شد . اهداف او عبارت است از: تجهیز ما به ابزارهایی که با آنها بتوانیم با متن سروکار داشته باشیم؛ عرضة معیارهایی برای دستیابی به آنچه باید دربارة متن ، پیش از آنکه مدعی فهم آن شویم بدانیم؛ طرح مجموعهای از پرسشها ، که برنامهای مفید برای مطالعة متن است؛ هوشیار کردن ما دربارة دامهایی که در راه خواندن متن وجود دارد .
یکی از منشأهای داستانی نمایش در جهان روایت بوده است . ضمن اینکه روایت ، به ویژه در اکثر حوزههای نمایشی شرق ، خود مقدمه و مرحلة ماقبل دگردیسی و تکوین نمایش است ، از عناصر مجرد و منتزع تا مراسم و آیین کامل تا نمایش . جوهر نمایش در شرق نقالی یا روایت است که ناشی از جهانبینی شرقی و روح آیینی نمایشهای آن است . در این مقاله ، ابتدا چگونگی حضور نقال بر صحنة واقعگریز نمایشهای آیینی ـ سنتی در هند و چین و ژاپن و ایران ( مانند کاتاکالی ، تعزیه و سایهبازی ، پین وان ، نو و بوانراکو ) بررسی شده است . سپس نقالی در ایران بر اساس فضا ، محتوا و مضمون ، عدة اجراکنندگان ، لوازم یا شکل اجرا ، و جنسیت اجراکنندگان طبقهبندی شده است .