فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۲۴۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
هویت ملی یکی از مقوله های بسیار مهم و اساسی است که در سال های اخیر هم در ادبیات سیاسی، اجتماعی و هم در سیاستگذاری های فرهنگی به صورت جدی مورد توجه قرار گرفته است. سبک زندگی از جمله عوامل مهمی است که تأثیر تعیین کننده ای بر هویت ملی دارد. برخلاف جامعه سنتی در جامعه معاصر به واسطه ظهور جامعه مصرفی، سبک زندگی و تعین بخشی آن در حوزه های دیگر و از جمله هویت ملی اهمیت بیشتری یافته است. این مقاله به دنبال تبیین رابطه میان سبک زندگی و هویت ملی در چهار شهر استان لرستان شامل خرم آباد، بروجرد، دورود و الشتر است. استراتژی این تحقیق قیاسی و از تکنیک پیمایش و ابزار پرسشنامه برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. نتایج مدل معادلات ساختاری نشان می دهد که سبک زندگی مدرن به شکل مستقیم 5/0 درصد و ملی تأثیر می گذارد. همچنین در زمینه تأثیر سبک زندگی بر روی دینداری نتایج نشان می دهد که سبک مدرن 7/0- درصد منفی بر روی دینداری تأثیر می گذارد و سبک سنتی 19/0 درصد بر روی دینداری تأثیر می گذارد. بنابراین سبک زندگی مدرن و سنتی به صورت غیر مستقیم و از طریق دینداری نیز بر هویت ملی اثر گذارند. علاوه بر آن در زمیته تأثیر دینداری بر روی هویت ملی نیز دینداری به شکل مستقیم 21/0 درصد بر هویت ملی تأثیر می گذارد. سبک سنتی 33/0 درصد بر هویت
پرونده ویژه: دانشگاه و سبک زندگی
حوزه های تخصصی:
چیستی، تاریخچه، رسالت و اهداف
وحدت حوزه و دانشگاه
نهضت تولید علم و جنبش نرم افزاری
پژوهش و دانشگاه؛ موانع و راهکارها
ازدواج دانشجویی؛ آسیب ها و راهکارها
اشتغال و بیکاری فارغ التحصیلان
آسیب شناسی روابط دختر و پسر در دانشگاه
دانشگاه در کلام امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری (مد ظله العالی)
سالمندی سالم؛ تحلیل مقایسه ای سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت مردان و زنان سالمند در شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو با استفاده از داده های حاصل از پیمایش نمونه ای و اجرای «پرسشنامة ساخت یافته» در میان سالمندان 60 ساله و بالاتر شهر شیراز در سال 1390 به بررسی مقایسه ای سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت زنان و مردان سالمند و تبیین تفاوت های جنسیتی بر اساس مشخصه های اجتماعی و جمعیتی می پردازد. نتایج تحلیل های دو متغیره بیانگر تفاوت معنادار بین مردان و زنان سالمند در چهار بُعد از شش بُعد سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت است؛ زنان در ابعادی نظیر مسؤولیت سلامت و روابط بین فردی و در مقابل مردان در ابعاد مدیریت استرس و فعالیت جسمانی نمره بالاتری را کسب کردند. در دو بُعد تغذیه و رشد روحی تفاوت معناداری بین دو جنس مشاهده نشد؛ علاوه بر این، وضعیت سلامت خود ادراک و خود کارآمدی سلامت زنان در سطح پایینتری در مقایسه با مردان بوده است. نتایج تحلیل چندمتغیره با استفاده از آزمون تحلیل طبقه بندی چندگانه نشان داد که بعد از کنترل متغیرهای اقتصادی و اجتماعی (تحصیلات، اشتغال، و درآمد) جنسیت به طور محسوس و معناداری سبک زندگی ارتقای سلامت را تحت تأثیر قرار می دهد و زنان میانگین نمره بالاتری را در شاخص سبک زندگی ارتقای سلامت خواهند داشت. به طور خلاصه، نتایج مطالعه نشان داد جدای از ابعاد زیست شناختی متفاوت زن و مرد، شرایط اجتماعی نابرابر، رفتارهای سلامت متفاوتی را برای زنان و مردان به همراه دارد.
زندگی در مناطق مرزی: مطالعه پدیدار شناختی مرزنشینان شهر نوسود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرزها به عنوان زمینه هایی برای کنش های انسانی، زندگی روزمره مردمان مناطق مرزی را به شدت تحت تأثیر قرار داده و تجربیات ویژه ای را در ابعاد مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برای مردمان ساکن در این مناطق رقم زده اند. ادراک مفهوم مرز برای مردمان منطقه مرزی همراه با درگیری با چنین وضعیت هایی است و با توجه به این نوع تجربیات است که ادراک آن ها از زندگی شکل می گیرد. هدف این پژوهش این است تا با استفاده از پارادایم تحقیق پدیدارشناسی تفسیری به بررسی معانی و ادراکات مردمان شهر نوسود از زندگی در منطقه مرزی پرداخته و چگونگی زندگی مرزنشینی را در بیناذهنیت های آن ها بررسی کند. واحدهای نمونه در این پژوهش با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند که پس از انتخاب 33 مصاحبه شونده، حجم نمونه به اشباع رسید. تکنیک گردآوری داده ها در این پژوهش، مصاحبه های عمیق-ساختارنیافته، مشاهده مشارکتی و یادداشت های میدانی بوده اند. در نهایت با استفاده از روش تحلیل داده ها بر مبنای طرح ون مانن، شش تم اصلی برای بیان تجارب زیسته مردمان منطقه مرزی شهر نوسود و نحوه معنایابی آنها، از داده ها بیرون کشیده شدند. تم های اصلی در این پژوهش شامل: «در مرکز سیکل دلهره و اضطراب بودن(به واسطه شرایط اضطراب زا احاطه شدن)»، «کنترل نداشتن بر اوضاع و احساس سردرگمی»، «از مرکز توجهات دور بودن(احساس فراموش شدگی)»،«درگیر بودن با نگرش های عمومی»،«استراتژی های سازگاری»، «تلاش برای فهم عوامل اثر گذار» می شوند.به طور کلی، یافته های این پژوهش بیانگر این است که تجربه زندگی مرزنشینی برای شرکت کنندگان در این پژوهش، از تفاوت های فرهنگی و زبانی که چالش ها، مشکلات و نگرانی ها را تشدید می کنند، الهام می گیرد. وارد شدن این عناصر در گستره معانی پاسخ گویان موجب می شوند تا مشکلات و نگرانی ها این امکان را پیدا کنند که در موقعیتی دیگر مطرح شوند. پاسخ گویان در تلاش برای فهم مشکلات و سختی های زندگی شان معنای جدیدی به آن ها می دهند و از این طریق روابطی را بین خود و دیگران شکل می دهند که در نهایت مرزهای هویت قومی آن ها را بازنمایی می کنند.
مدل اصلاح و راهکارهای گسترش سبک زندگی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ارائه راهکارهای اجرایی برای ایجاد یا گسترش سبک زندگی در حوزه مدل های اجرایی روش شناختی و مدیریت استراتژی و راهبردی است. مدل های اجرایی روش شناسانه خاص گسترش سبک زندگی نیست و ظرفیت آن را دارند که برای ایجاد یا گسترش هر پدیده ای در جامعه به کار گرفته شوند. این تحقیق درصدد ارائه یک مدل از این مدل ها و انطباق آن با سبک زندگی و در نهایت ارائه راهکاری برای گسترش سبک زندگی اسلامی در جامعه است. از این رو سؤال تحقیق این گونه صورت بندی شده است که راهکارهای گسترش سبک زندگی اسلامی در جامعه چیست؟ و براساس چه مدلی می توان به این مهم دست یافت؟ روش تحقیق کیفی است که از تکنیک مصاحبه نیمه متمرکز برای جمع آوری داده و تحلیل محتوا در شیوه کد گذاری های سه گانه برای تحلیل داده ها استفاده شده است. تحقیق به سه نتیجه اصلی رسید که عبارتند از: 1. دو دسته راهکار به دست آمد که در دو مدل ارائه شدند: یکی مدل فرایندی راهکارها و دیگر مدل اجرایی راهکارها؛ 2. راهکارها در هفت دسته کیفیت بخشی نیروی انسانی، برنامه ریزی فرهنگی، راهکارهای تربیتی− اخلاقی، راهکارهای محتوایی، راهکارهای مدیریتی، راهکارهای ساختاری دسته بندی شدند؛ 3. در باب مدل سبک زندگی اسلامی نیز داده های بسیار زیادی در مصاحبه ها وجود داشت که به ساخت مدل سبک زندگی و استخراج نظریه انجامید.
سبک زندگی فاطمی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مناسبترین سبک برای زندگی کردن چیست؟ سبکزندگی ریخت وشکل بیرونی زندگی افراد است که بر پایه باورها ، ارزشها، عرفیات، آئین های رفتاری مورد پذیرش شکل می گیرد. در نهایت سبکزندگی برونداد همه این پیش زمینه ها در ریخت و تیپ زندگی افراد در ساحت های فردی ، اجتماعی ، اقتصادی، اخلاقی و غیر آن است. پیدا کردن مناسب ترین سبکزندگی به پیدا کردن کامل ترین نوع زندگی برپایه بیشترین پیش زمینه های گفته شده دارد. فاطمه زهرا یکی از مناسب ترین سبک های زندگی را برای الگو شدن دارد. عمر کوتاه وی مانع از آن نشد تا ظرفیت های انبوه زندگی دینی در پرتو قران و سنت و درون مایه های شخصیتی خود را نمایان کند. آن حضرت در ابعاد و ساحت های مختلف اعم از فردی ، خانوادگی ، اجتماعی و سیاسی سبک مبتنی بر اصیل ترین باورهاو ارزشها را از خود بروز داده اند.
سبک های زندگی در سطح شهر تهران به کدام سو می روند؛ تمایز یا یکدستی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو با حرکت از مفهوم «تمایز بوردیو» به شناسایی سبک های زندگی در تهران می پردازد. در این راستا، سؤال محوری: «سبک های زندگی در تهران از چه روندی پیروی می کنند: تمایز یا یکدستی؟» شکل گرفته است. در سنجش این امر، صور مادی و غیرمادی فرهنگ در نظر گرفته شده است. صور مادی، مواردی چون مصرف خوراک، پوشاک، خانه و صور غیرمادی مواردی چون تعاملات اجتماعی، هنر، ادبیات، موسیقی، شعرا و نویسندگان را در بر می گیرد. روش تحقیق، کمی و ابزار پژوهش، پرسش نامه محقق ساخت بود که در میان 300 پاسخ گوی ناهمگون از نظرِ؛ سن، جنس، میزان تحصیلات، شغل، محل سکونت و میزان درآمد، در سطح شهر تهران تکمیل شد. در این پژوهش از آمارهای توصیفی و استنباطی بهره گرفته شده است. نتایج این پژوهش نشانگر آن است که علی رغم ناهمگونی پاسخ گویان، وجه یکدستی بر وجه تمایز در سبک های زندگی در شهر تهران، غالب است.
انگاره های مصرف فرهنگی در بین زنان استان قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله ی پیش رو، بر اساس رویکرد سیری ناپذیری کاتز-گرو و سالیوان و با روش پیمایشی، ضمنِ موشکافی ساختار ذائقه ی زنان استان قم، رابطه ی عوامل مرتبط با انگاره های مصرف فرهنگی در بین 532 نفر از آنها را بررسی می کند. نتایج نشان داد که از نظر مؤلفه های انگاره ی مصرف (یعنی تنوع و فراوانی)، زنان استان قم را می توان در دو سنخ جای داد؛ از نظر تنوع فعالیت فرهنگی، زنان این استان کم مصرف اند و در فرهنگ سطح پائین یعنی در 1 تا 3 فعالیت فرهنگی شرکت دارند. از نظر فراوانی فعالیت فرهنگی، زنان استان قم هیچ مصرف فرهنگی ندارند و فراوانی فعالیت فرهنگی آنها در حد صفر است. همچنین، مهم ترین تعیین کننده های هم تنوع و هم فراوانیِ مصرف فرهنگی زنان در این استان، سرمایه ی اقتصادی، سرمایه ی انسانی، سن، وضع تأهل و وضعیت اشتغال بودند. نتایج دلالت بر آن دارد که بیشتر زنان استان قم هنوز به درجه ی مصرف کننده ی فرهنگِ سطح متوسط (مرد مپسند) و در مرحله ی بالاتر، مصرف کننده ی سیری ناپذیر نرسیده و انگاره ی مصرف فرهنگی آنها محدود به هیچ مصرفی و تک مصرفی و به عبارتی فرهنگ سطح پائین است.
مدل روششناختی مطالعة سبک زندگی اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
برای مطالعه سبک زندگی با رویکرد اسلامی و استنباط وضعیت مطلوب آن، باید از قرآن استفاده کرد. به خصوص استنباطی که درصدد است به تولید نظریهای در باب سبک زندگی اسلامی بیانجامد، یعنی استنباط مدل مطالعه سبک زندگی اسلامی با استفاده از قرآن در مقام گردآوری، ساخت مدلمفهومی، نظریهپردازی،... بیشتر نیاز به استفاده از آیات قرآن دارند. اما از چه روشی میتوان در مقام نظریهپردازی از قرآن استفاده کرد؟ به عبارت دیگر مدل روششناختی مطالعه قرآن برای رسیدن به نظریة سبک زندگی اسلامی کدام است؟ برای پاسخگویی به این سؤال بین سه روش تفسیر موضوعی، تحلیل محتوا و مدلسازی ترکیب شده است که به مدل ترکیبی روششناختی یا «روش مدلسازی بر اساس منابع دینی» نامگذاری شده است. این تحقیق درصدد است ضمن توضیح هر یک از این سه روش، به مدلی ترکیبی برای نظریهپردازی در باب سبک زندگی اسلامی از قرآن دست یابد.
بررسی رابطه الگوهای مصرف و رفاه ذهنی در شهر تهران
حوزه های تخصصی:
از آنجا که الگوهای مصرف نشانگری برای تعریف ارزش ها، نگرش ها، رفتارهای افراد و تبیین موقعیت های متعاقب آن هستند و اهمیت شان برای تحلیل های اجتماعی روز به روز افزایش می یابد، پس می توانند نقش بسزایی در تعیین ارزیابی های فرد از زندگی خود (رفاه ذهنی) نیز داشته باشند. در این پژوهش سعی شده است علاوه بر بررسی نقش و اهمیت انواع الگوهای مصرف و رفاه ذهنی به بررسی رابطه این دو مفهوم نیز پرداخته شود. جامعه آماری این پژوهش تمامی ساکنین بالای 15 سال شهر تهران هستند که محققین400 نفر از آنها را با توجه به اینکه جامعه مورد پژوهش از دسته های جداگانه ای تشکیل شده است و عناصر آن جامعه در این دسته ها توزیع شده اند و با توجه به بزرگ بودن جامعه پژوهش با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب نمودند. با استفاده از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه به گردآوری داده ها پرداخته شده است.توصیف و تحلیل داده ها نیز بر اساس نرم افزارspss انجام و نتایج زیر حاصل گردید: 3/92 درصد افرادی که دارای الگوی مصرف سنتی بودند دارای رفاه ذهنی پایین،8/88 درصد افرادی که دارای الگوی مصرف ترکیبی بودند رفاه ذهنی متوسط و 89 درصد افرادی که دارای الگوی مصرف مدرن بودند رفاه ذهنی بالایی را داشته اند، در مجموع متغیر های مستقل 9/19 درصد از واریانس متغیر رفاه ذهنی را تبیین کرده اند. در واقع بررسی ، شناخت و تغییر الگوهای مصرف افراد قابلیت پیش بینی و تغییر در میزان رفاه ذهنی آنها را به ما می دهد.
تأثیر سبک زندگی بر هویت قومی (مطالعه نمونه ای در استان لرستان )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه جنبه های گوناگون مسأله هویت از سوی اندیشمندان و نظریه پردازان اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. در جامعه سنتی هویت قومی از طریق سنت و با عضویت افراد در گروه یا اجتماعات قومی به افراد داده می شود و بدین ترتیب از بیرون و به دست نظام خویشاوندی تعیین می شود. در مقابل با پیدایش سبک زندگی مدرن، چارچوب های سنتی هویت بخش کم رنگ شده و سبک زندگی مدرن باعث شکل کیری چالش های هویتی شده است. این مقاله به دنبال تبیین رابطه میان سبک زندگی و هویت قومی در استان لرستان است. مدل نظری این پژوهش برمبنای نظریه گیدنز، بوردیو و بودریار طراحی شده است. سبک زندگی به شکل دوگانة مدرن و سنتی در پنج بعد شامل الگوی فراغت، الگوی مصرف رسانه، الگوی بازنمایی بدن، الگوی خرید و الگوی تغذیه سنجیده شده است. همچنین هویت قومی در سه بعد ساکن در شهرهای خرم آباد، بروجرد، دورود و الشتر است و از تکنیک پیمایش و ابزار پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. نتایج به دست آمده از روش مدل سازی معادلات ساختاری بیانگر این است که مدل نظری، برازش نسبتاً بالایی دارد و داده های تجربی مدل نظری تحقیق را تأیید و پشتیبانی می کند. نتایج مدل معادلات ساختاری نشان می دهد که سبک زندگی مدرن به شکل مستقیم 21/0- بر هویت قومی تأثیر منفی می گذارد و سبک سنتی بر عکس سبک مدرن، به صورت مستقیم 25/0 بر هویت قومی تأثیر مثبت می گذارد. علاوه بر آن سبک مدرن به شکل غیرمستقیم و از طریق دینداری 8/0- بر هویت قومی تأثیر منفی می گذارد و سبک سنتی به شکل غیرمستقیم و از طریق دینداری20/0 بر هویت قومی تأثیر مثبت می گذارد. فرهنگی، تاریخی و اجتماعی سنجیده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل جمعیت
بررسی رابطه میزان مذهبی بودن و سبک زندگی با ازخودبیگانگی نوجوانان موردمطالعه: دانش آموزان دبیرستان های شهر شیراز در سال 91-1390(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازخودبیگانگی یکی از علائم بیماری روحی و روانی در بین انسان ها است که موجب می گردد تا آن ها نتواند نقش هایشان را در ارتباط با خود و یا جامعه به خوبی انجام دهند. پژوهش حاضر به بررسی رابطه میزان مذهبی بودن و سبک زندگی نوجوانان با ازخودبیگانگی آن ها پرداخته است. نمونه موردمطالعه 381 دانش آموزان )دختر و پسر)دبیرستانی شهر شیراز می باشد. برای جمع آوری اطلاعات از روش پیمایشی استفاده شده است. اطلاعات موردنیاز با شیوة نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای به دست آمد.نتایج تحقیق نشان داد که متغیرهای مناسک مذهبی، هویت مذهبی، سبک زندگی و مشارکت فرهنگی رابطه منفی با ازخودبیگانگی نوجوانان دارد و بر روی هم توانسته اند نزدیک به 23 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند. بیشترین همبستگی بین دو متغیر انجام مناسک مذهبی و هویت مذهبی با متغیر ازخودبیگانگی می باشد. مهم ترین متغیری که بیشترین تغییرات ازخودبیگانگی جوانان را تبیین می کند مناسک مذهبی است. این متغیر به تنهایی نزدیک به 19 درصد تغییرات متغیر وابسته را توضیح می دهد. دومین متغیر واردشده در مدل، متغیر هویت مذهبی می باشد که 7/2 درصد تغییرات ازخودبیگانگی نوجوانان را توضیح می دهد. سبک مشارکت فرهنگی سومین و آخرین متغیر واردشده در مدل است که با دو متغیر پیشین بر روی هم توانسته اند نزدیک به 23 درصد تغییرات متغیر وابسته را توضیح دهند.