شلمغانی از شخصیت های منسوب به تشیع است که از دیدگاه شیعه و سنی، به عنوان چهره ای منحرف شناخته می شود. او شخصیتی علمی بود و طرف دارانی در میان برخی صاحب منصبان سیاسی عصر خود داشت که در دوستی او ثابت قدم بودند. وی با برخورداری از چنین جایگاهی، سودای ریاست بر سازمان وکالت و در پی آن، ریاست بر شیعیان را در سر می پروراند و ازهمین رو، به انتشار عقایدی انحرافی در بین پیروانش دست یازید. هرچند اصل انتشار عقاید انحرافی توسط شلمغانی در میان طرف دارانش قابل انکار نیست، اما هریک از منابع موجود، گونه های مختلفی از این عقاید و افکار را به او نسبت داده اند. بررسی و تحلیل داده های منابع گوناگون با توجه به گرایش های مذهبی مؤلفانشان روشن می سازد که انتساب این حجم عظیم از عقاید انحرافی به شلمغانی نمی تواند صحیح باشد و دست کم انتساب عقاید و افکاری همچون ادعای الوهیت و اباحی گری در امور جنسی و عبادات، که عمدتاً در منابع غیرشیعی انعکاس یافته، با دیگر داده های تاریخی دربارة واقعیات زندگی او سازگار نیست.
در تاریخ ماوراءالنهر سیاست و نهاد قدرت با دین که در این منطقه در شکل صوفیانه اش ظهور یافته ، پیوند داشته است. وجود این پیوند مثلثی را در این سرزمین ترسیم نمود که رابطه مشروعیت بخش میان اجزاء آن، تأثیر زیادی در تحولات منطقه داشته است. نگاهی به نقش نقشبندیان، مهم ترین جزء ساختار سیاسی و دینی فوق در جامعه فرارود، در دوران تجاوز روس ها و رابطه آنها با حکومت و توده های مردم در جریان مبارزات، موضوعی است که در این نوشتار به گونه ای توصیفی بدان پرداخته شده است.