فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۶۸۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
باغهای کرمان همچون بخش عمدهای از میراث گران بهای آن، مهجور و مغفول مانده و بسیاری از آنها به غارتِ جهل و طمع و
بیتوجهی رفته اند. باغ فتح آباد و بیرم آباد متعلق به دو دوره تاریخی که در دو ناحیه از شهر کرمان قرارگرفته اند، به لحاظ ساختار، وجوه تشابه فراوانی با یکدیگر دارند. این باغها از معدود و شاید تنها باغ های ایرانیِ موجود هستند که در آنها دو عمارت وجود دارد و این سبب شده تا تفاوت هایی با الگوی شناخته شده باغ ایرانی داشته باشند. لذا در این نوشتار تلاش میشود با تحلیل ساختار باغ، به برخی نقاط اشتراک و افتراق آنها با یکدیگر زیر چهار عنوان : ساختار باغ، استقرار ابنیه، تقسیمات فضایی و ارتباط با طبیعت اشاره شده و در خلال آن فرضیاتی برای دلایل و نتایج فاصله گرفتن آنها از الگوی باغ ایرانی و میزان تأثیر وجود دو عمارت و چند محور بر آن، به بحث گذاشته شود.
نقش باغ درون شهری در شکل گیری قرارگاه های رفتاری، نمونه موردی : شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باغ از نوع مثمر و غیر مثمر یکی از اجزای الگوساز بافت درون شهری تهران بوده است، به این ترتیب که در ترکیب با اجزای دیگر شهری مانند مدرسه، تکیه، مزار، مسجد، سقاخانه ... و یا به صورت مجموعه ای از باغات متمرکز ( لکه های سبز عمده) سنت های ""تفرج درشهر"" و ""زیارت- تفرج"" را درشهر ثبات بخشیده است. فرضیه اصلی این نوشتار این است که ارسن های شکل گرفته در همسایگی باغات درون شهری که اغلب ریزدانه اند، دارای ""چگالی رفتاری"" بالاتری نسبت به پارک های شهری بزرگ مقیاس شکل گرفته در دوره ظهور مدرنیسم در تهران هستند. مزیت دیگر این باغ های درون شهری ریزدانه این است که در هماهنگی کامل با لایه مورفولوژیکی شهر تهران که متأثر از پنج رود دره مهم از شمال به جنوب شهر شکل گرفته و الگوهای سلسله مراتبی ساختاری و رفتاری تعریف شده ای را بنا به محل قرارگیری در ارتفاعات متفاوت رود دره ها ( خط الراس، خط القعر و دامنه) به علاوه پارادایم های فرهنگی یک جامعه ایرانی – اسلامی شکل داده اند. مقاله حاضر، تلاشی در جهت تبیین نقش باغ در شکل دهی به فضاهای جمعی شهری و دسته بندی الگوهای ساختاری براساس نقش باغ در مجموعه است. بر این اساس، عنصر واسطه باغ درالگوهای ترکیبی حاصل از مطالعه منظر شهر تهران ، در طول تاریخ به ویژه تا دوران پهلوی با نقش های متعددی به شرح زیر مشاهده شده است :
- مبدأ پیدایش تمدن
- نظرگاه
- تبدیل یک عنصر نمادین منظر به باغ
- باغ- یادمان اسطوره
- سنت باغ وقفی
- بستر سنت زیارت- تفرج
نقش مبلمان شهری در سرزندگی پیاده راههای بافت تاریخی (نمونه موری: خیابان حافظیه و شهرداری)
حوزه های تخصصی:
یکی از این عناصر شهری که سبب جلب توجه شهروندان می شود، مبلمان شهری است. مبلمان شهری ازعواملی است که در ایجاد هوّیت،زیبایی و خوانایی شهر بسیار اهمیّت دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مبلمان شهری در سرزندگی پیاده راه های بافت تاریخی انجام گرفته است. که برای انجام این پژوهش، پیاده راه های خیابان شهرداری و خیابان حافظیه شیراز به عنواننمونه موردی،مورد مطالعه قرار گرفته است.شیوه تحقیق در این پژوهش به صورت ترکیبی می باشدو روش جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و مشاهده غیر مستقیم است،که در روش غیر مستقیم،دو نوع پرسش نامه مربوط به دو مکان تاریخی تهیه و تنظیم و بین 118 فرد پیاده(58 نفر در خیابان شهرداری شیراز و 58 نفر در خیابان حافظیه) به صورت تصادفی توزیع گردیده است.داده های بدست آمده توسط آزمون ضریب همبستگی (همبستگی اسپیرمن) و آزمونT تک نمونه ای مورد بررسی قرار گرفته است.و ارزش گذارى آنها با استفاده از طیف 5 گزینه اى لیکرت صورت پذیرفته است. بررسى پایایى پرسش نامه با استفاده از روش آلفاى کرونباخ مورد سنجش قرارگرفته که مقدار آن870.0 به دست آمده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد، ایجاد سرزندگی با استفاده از مبلمان شهری مناسب در مکان های تاریخی سبب کاهش فرسودگی آن مکان ها می شود. و با بررسی عوامل مؤثر دیگر در این پیاده راه می توان گفت که عواملی از جمله آرامش و آسایش محیطی و خود بناهای تاریخی عواملی دیگری هستند که در این مکان های تاریخی سرزندگی ایجاد می کنند.این موارد خود نشان از این موضوع دارد که عواملمؤثر بر سرزندگی از جمله مبلمان شهری نیز با فضای شهری و جذب گردشگران رابطه مؤثری دارد.
ارزیابی طرح کارل فریش بر پیکربندی ساختار فضایی بافت قدیمی شهر همدان (با استفاده از تکنیک چیدمان فضا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با روی کارآمدن رضاخان، تفکرات شبه مدرنتیه در ایران شکل گرفت. و اجرای خیابان کشی ها به عنوان اولین نمودهای شهرسازی مدرن بر بافت های شهری قدیم اجرا شد. این امر نه تنها بر نظام محله ای و بازار به عنوان عمومی ترین فضای شهری تأثیرات منفی گذاشت. بلکه بر ساختار فضایی و سلسله مراتب هم پیوندی(دسترسی) شهری نیز آسیب رسانید. در دوره های قبل اگر بازار به عنوان ستون فقرات شهری نقش بازی می کرد با اجرای طرح های خیابان کشی، بازار به حاشیه رانده شده و خیابان به عنوان لبه قدرتمند جایگزین بازار شد.
طرح کارل فریش (میدان مرکزی شهر و شش خیابان منشعب و کمربندی های آن) در دوره پهلوی اول یعنی از اواخر سال 1310 به بعد بر روی بافت قدیمی شهر همدان احداث شد. نوع تحقیق توصیفی – تحلیلی است. با استفاده از نقشه محوری شهر در سال های 1297،1332و1393و نرم افزار Depthmap و تکنیک اسپیس سینتکس به تحلیل ساختار و هم پیوندی شهر در دوره قبل و بعد از خیابان کشی ها (که خود به دو مرحله قابل تقسیم است) پرداخته ایم. طبق نتایج، ساختارمندی و انسجام بافت شهری نسبت به دوره قبل از خیابان کشی ها تضعیف شده و از طرفی میزان هم پیوندی (دسترسی) در قسمت بازار به شدت کاهش و از سوی دیگر، مقدار هم پیوندی (دسترسی) خیابان افزایش یافت. از این دوره به بعد خیابان به عنوان ستون فقرات شهری معرفی می شود.
چیدمان معماری: بازیابی ساختار تاریخی محله ی لَردکیوان یزد بر اساس اسناد تاریخی و منابع شفاهی
حوزه های تخصصی:
بافت قدیم شهرها اغلب دربرگیرنده آثاری از مجموعه های تاریخی می باشند که امروزه اکثراً در زمره بافت های فرسوده قرارگرفته اند. غالب شهرهای ایرانی شهرهای تاریخی هستند و هرکدام از آن ها در مرتبه ی خاصی از اصالت تاریخی و غنای ساختاری و کالبدی قرارگرفته اند. اهمیت و ضرورت حفظ بافت های تاریخی و مرمت آن ها نه به عنوان پدیده های نمادین بلکه به دلیل شناخت سیر تحول و تکامل شهرسازی و تمدن شهرنشینی، حفظ هویت و اصالت شهرها و تبیین حیات شهری بر اساس شواهد و مدارک علمی همواره موردتوجه بوده است. شهر یزد یکی از شهرهای تاریخی ایران است که بافت تاریخی وسیع و پویایی را در دل خویش دارد. محلات تاریخی شهر یزد در طول تاریخ پرفرازونشیب خود دوره های گوناگونی را پشت سر گذارده و باگذشت زمان دچار یکسری تغییرات شده اند که این تغییرات باعث از بین رفتن بخشی از ساختار تاریخی آن ها شده است. به واسطه بازیابی ساختار تاریخی می توان دریافت که سیر تحول محلات درگذشته چگونه بوده است. از طریق به دست آوردن الگویی از ساختار محلات، درگذشته، می توان آن را در ساخت وسازها، مرمت و اصلاح شبکه معابر و ساختار معماری بافت به کاربرد. این شناخت می تواند عامل مؤثری در جهت دهی به توسعه متوازن و هماهنگ شهر در بخش های جدید باشد. ازاین رو بازیابی ساختار شهری محلات برای بازخوانی درست و مطابق با اصالت تاریخی آن ها واجد اهمیت فوق العاده ای خواهد بود. در پژوهش حاضر، با استفاده از توصیف و تحلیل های تاریخی و فنی و تحکیم داده ها از طریق رجوع به منابع تاریخی و شفاهی و مشاهدات میدانی و تمرکز بر ساختار کالبدی، به بازیابی ساختار تاریخی و دست یابی به خطوط کمرنگ و یا حتی گمشده مرزها و ساختار شهریِ یکی از محلات تاریخی شهر یزد (محله تاریخی لردکیوان) پرداخته می شود. نتایج تحقیق حاکی از آن است که مداخلات وسیع صورت گرفته در ساختار کالبدی محله منجر به محو تدریجی هویت قدیمی و تاریخی آن و نابودی بخشی از میراث کهن یعنی جلوه های فرهنگی و تاریخی (مدرسه، کتابخانه، ...) واقع در محله شده است. لازم است در دخالت های پیش رو به منظور مرمت و ساماندهی، به نحو شایسته ای موردتوجه قرار گیرند.
شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار در منظر ورودی کاربری های تجاری و مذهبی بر ارتقای حس دعوت کنندگی (مطالعه موردی محدوده تجریش تهران)
حوزه های تخصصی:
انسان غالباً فعّالانه با فضا برخورد کرده و همواره با آن در داد و ستد اطلاعات است. فرد پس از قرارگیری در یک مکان و دریافت اطلاعات و نمادها توسط حواس خود، با توجه به سرعت رابطه یابی بین این عناصر، قادر خواهد بود که به بخشی از محیط پاسخ فعّال داده و توجه خود را به سمت آنها معطوف کند. «حسّ مکان»، توانمندی فضا یا مکان در ایجاد حسّی خاص نسبت به کلیّت مکان است. «ورودی» اوّلین مکانی است که با حضور در آن خصوصیات کلی فضا، آداب ورود، حدّ خصوصی و عمومی بودن و سایر ویژگی های فضا کشف می شود؛ لذا توقعی که از یک ورودی می رود القاء حسّ دعوت کنندگی و پذیرش فرد است. انسان به واسطه نوع تعاملاتی که با مکان بر قرار می سازد، اوّلین تجربه حضور در مکان را از «ورودی آن مکان» در ذهن خود به ثبت می رساند و این مرحله از حسّ ادراک، اوّلین تجربه ای می شود برای تداوم حضور و پیوند فرد با مکان و یا عدم دعوت فرد برای ورود و همنوایی با مکان.
با توجه به این رویکرد مؤلفه های عینی منظر شهر از جمله خوش نمابودن، تنوع، هماهنگی با جداره های اطراف و... و مؤلفه های ذهنی سیما و منظر از جمله صمیمیّت، اصالت، سرزندگی و... در دعوت کنندگی ورودی تأثیر گذار بوده و به خلق «حسّ مکان» کمک می نمایند. به این منظور در یک برداشت میدانی، محدوده میدان تجریش واقع در منطقه 1 شهرداری تهران ، مورد بررسی قرار گرفته است. آنچه از این پژوهش نتیجه می شود این است که مهم ترین عاملی که در شکل گیری حسّ مکان در یک کاربری مذهبی اهمیّت دارد القاء حسّ آرامش و صمیمیّت، افزایش سرزندگی، تحرک و هویّت به عنوان مؤلفه های ذهنی تعیین کننده در ورود و یا ردّ پذیرش ورود و دعوت کنندگی حاصل از اوّلین سکانس دید است. امّا انتظاری که از «دعوت کنندگیِ ورودی» در یک کاربری تجاری می رود ظاهری متفاوت و گاه هماهنگ، اصالت و تناسب ورودی با مکان، خوش نما بودن و توجه به میزان روشنایی در شب و در مجموع سرزندگی فضا است. در نهایت در این پژوهش راهبردهای طراحی در زمینه ارتقاء دعوت کنندگی ورودی با استفاده از مؤلفه های تأثیر گذار سیما و منظر شهری ارائه شده است.
راهبردهای توصیفی در پژوهش منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۲ شماره ۲۲
حوزه های تخصصی:
توصیف به مثابه یک راهبرد عینیت گرا و استقرایی از روش های پژوهش در معماری منظر است که مبنای بسیاری از راهبردهای پژوهشی دیگر نیز دانسته می شود. از آنجا که از مشاهده اغلب به عنوان نخستین گام در هر پژوهش یاد شده و کمتر به مثابه یک راهبرد مورد توجه قرار می گیرد، هدف این نوشتار تقویت بنیان های نظری لازم در تعمیق راهبردهای توصیفی در پژوهش منظر و ترویج بیشتر آن است. از این روی، راهبرد توصیفی در نوشته های دمینگ و سوآفیلد (2011) مورد بررسی قرار گرفته و ضمن اشاره به دسته بندی های چهارگانه آنها شامل مشاهده، توصیف ثانویه، توصیف پیمایش اجتماعی و توصیف پیچیده به برخی پژوهش های صورت گرفته در هر دسته نیز اشاره شده است. اسناد مکتوب، پرسشنامه، مشاهده مستقیم، مصاحبه، تصاویر، عکس ها، دست نگاره ها و مستندات تاریخی همگی به عنوان منابع پایه در راهبرد توصیفی هستند. سنجش اعتبار این نوع پژوهش ها متکی به پشتیبانی منابع مختلف از یکدیگر، نحوه استخراج داده ها و شیوه استقرای پژوهشگر و مبتنی بر دسته بندی، رتبه بندی و تفسیر می باشد.
ارزیابی کیفیت زیبایی شناختی منظر پل های عابر پیاده در فضاهای شهری تهران با رویکرد «طراحی همخوان با زمینه»
حوزه های تخصصی:
شهر تهران به دنبال توسعه سریع و بی رویه فضاهای شهری، از فقدان ضوابط و دستورالعمل های مناسب برای طراحی و برنامه ریزی فیزیکی شهر رنج می برد که منجر به ناکارایی فضاهای شهری و برآورده نشدن نیازهای فیزیکی و روحی شهروندان گردیده است. از سوی دیگر شکل گیری مبلمان شهری و در پی آن شکل گیری پل های عابر پیاده به عنوان پاسخی به تغییرات صورت گرفته و تأمین امنیّت شهروندان در فضاهای شهری، یکی از شاخص ترین عناصر شهری بوده که علاوه بر جنبه های عملکردی، نقش بسزائی در شکل گیری کیفیات بصری آن خواهند داشت. علیرغم وجود مطالعات متعددی که بر ضرورت ملاحظات زیباشناسانه از یک سو و لزوم تلفیق و هماهنگی بصری ساختار پل با محیط اطراف آن (طراحی همخوان با زمینه) به عنوان یکی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر کیفیات زیباشناسانه انجام گرفته، متأسفانه امروزه خصوصاً در شهر تهران به دلیل نادیده انگاشتن پتانسیل های زیبا شناسانه پل های هوایی در فضاهای شهری، مورد بی مهری شهروندان قرار گرفته است و آنها صرفاً عناصری عملکردی در ترافیک شهری تلقی گردیده و قابلیّت آنها در بهبود کیفیات بصری شهر نادیده انگاشته می شود. در مطالعه حاضر، با تأکید بر ارتباط بصری میان پل های عابر پیاده و منظر شهری اطراف آن، با روش پیمایشی و از طریق پرسشنامه، با نظرسنجی ترجیحی از 384 نفر شهروند تهرانی در ارتباط با کیفیات زیباشناسانه پل های عابر پیاده با فرم های مشابه در مناظر شهری مختلف، تأثیر و نقش رویکرد طراحی همخوان با زمینه بر ادراک زیبایی عناصر شهری خصوصاً در مناظر شهری تهران مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این مطالعات نشان داده است که در شهر تهران به دلیل عدم در نظر گیری اصول طراحی همخوان با زمینه و هماهنگی بصری میان پل و منظر شهری اطراف آن، اولاً شهروندان ادراک زیباشناسانه بالایی نسبت به این پل ها نداشته و دوماً شرکت کنندگان نسبت به پل های عابر پیاده با فرم یکسان در فضاهای شهری مختلف ترجیحات متفاوتی نشان داده اند که این امر نشان دهنده اهمیّت و نقش ارتباط بصری میان پل های عابر پیاده و زمینه اطراف آنها، بر کیفیات زیبایی شناختی پل های عابر پیاده در فضاهای شهری خواهد بود که در نهایت می تواند موجب ارتقاء کیفیات عملکردی در این گروه از پل ها نیز باشد.
شهر معاصر، از هندسه تا متن؛ بازخوانی منظر شهر در دو رمان خروجی کارخانه و دکور سیمان از فرانسوا بن
حوزه های تخصصی:
شهر، به عنوان اساسی ترین جلوه تجلیات روح خلاق انسان، همواره در ارتباط با آفرینش های بشری، از جمله صنعت و هنر، معنا یافته و در نتیجه خوانش های مختلف از نو زاده می شود. حضور شهرها در ادبیات، نه تنها فضاهای مورد نیاز عناصر روایی را تأمین می کند، بلکه با خلق خاطره ها در بطن فضاهای شهری، این فضاها را به اسطوره هایی بیانگر روح حاکم بر جامعه بدل می کند. ادبیات که بسیار زودتر از سینما، هنرهای تجسمی، و سایر هنرها، شهر را به تصویر کشیده و خاطرات و کهن الگوهایی را در آن ایجاد کرده است، در دوران معاصر، و با افزایش فضاهای شهری، بیش از پیش به شهر و فضای بیرونی توجه می کند، تا آنجا که شخصیت های داستان و روایت، هویّت خود را در متن شهر جستجو می کنند، شهری که خود به عنوان شخصیت و قهرمان (یا ضد قهرمان) اصلی روایت مطرح می شود. در این بین نویسندگانی چون فرانسوا بن(François Bon)، با نزدیک شدن به فضاهای فراموش شده شهری، چهره ای دیگر از شهر ارائه می دهند. بن با به صحنه آوردن فضاهایی طرد شده، چون زاغه ها، تصویری نو از زندگی در فضای شهری معاصر ارائه می دهد، فضایی که گاه به عنوان عاملی برای تخریب هویّت فرد و خاطرات او عمل می کند. مطالعه پیش رو، با هدف مطالعه این نوع خاطره پردازی ها در سطح منظر شهری، و با تکیه بر آراء متفکرانی چون رن وژل و میشل کولو در حوزه روابط فضایی و انعکاس منظر، به مثابه فضای زیسته، در آثار هنری و به خصوص ادبیات، در صدد پاسخگویی به این پرسش است که تصاویر و خاطرات شهر معاصر چگونه در دو رمان فرانسوا بن، یعنی خروجی کارخانه و دکورسیمان، شکل گرفته و چه منظری از فضای شهری معاصر ارائه می دهند؟ پرسشی که درنهایت با ارائه تصاویر و خاطرات برآمده از فضاهایی گم شده در این رمان ها، فضای شهری حاضر در آنها را چون نامکانی درمی یابد.
زیرساخت منظرین؛ نقش شبکه آبی بر ساختار شهر بخارا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرهای مختلف سرزمین ایران با توجه به بستر و شرایط جغرافیایی و طبیعی شان از منابع آبی موجود به شیوه هایی متفاوت بهره برده اند. در این میان یکی از پیشرفته ترین و توسعه یافته ترین سیستم های آبرسانی، شبکه آبی شهر بخارا است که امروز همچنان بقایای کالبدی اجزای آن یکی از مهم ترین مؤلفه های شکل دهنده به منظر هسته تاریخی این شهر به شمار می رود. این نوشتار تلاش می کند با واسازی ساختار شهر و سیستم آبی، جنبه های مختلف پیوند فیزیکی شبکه آبی با ساختار شهر را به تفکیک شناسایی کند. شبکه آبی بخارا در ابتدای شکل گیری به عنوان سیستمی برای آبیاری اراضی ربض مورد استفاده قرار گرفته ولی با توسعه شهر به بیرون دیوار شارستان، ارتباطی دوسویه با توسعه شهر بخارا پیدا کرده است. نکته کلیدی که سیستم آبی بخارا را از سایر شهرهای حوزه سرزمینی ایران متمایز می کند و حضور آب را به یکی از مهم ترین مؤلفه های منظر شهر تبدیل می کند، دستورالعملی است که به نحوه حضور اجزای سیستم آبی در شهر بخارا حاکم بوده و طی 10 قرن توسعه شهر در توسعه شبکه آبی همچنان دنبال می شده است. این دستورالعمل در دو حوزه زیباشناسی بصری و کالبدی ـ فضایی و نحوه مکان یابی مؤلفه های سیستم آبی در سطح شهر بخارا رعایت می شده است و موجب شده این سیستم و مؤلفه های آن در لایه های مختلف با ساختار فضایی، کارکردی، عملکردی و فعالیتی شهر پیوند داشته باشند. همین پیوند چندلایه با ساختار فیزیکی و عملکردی شهر سبب شد تا در مسیر برنامه مرمت و احیاء بافت تاریخی شهر بخارا به ویژه در دهه 90 میلادی، با اینکه تنها هشت حوض (از حدود 100 حوض) این سیستم باقی مانده و برنامه مرمت نیز به احیاء ابنیه و تک بناهای باارزش بافت استوار شده بود، این هشت حوض به صورت ضمنی و ناخواسته احیاء شوند و به واسطه زبان مشترک حاکم بر فضاسازی و ساخت کالبدی شان نقشی فعال در منظر تاریخی بخارا پیدا کنند.
هنر و ادب اسلام: جسم اسلامی شهر؛ شهر و شهرسازی اسلامی
حوزه های تخصصی:
بهسازی حرارتی جدار ساختمان های موجود در اقلیم سرد در ایران با بهره گیری از ویژگی های دیوار ترومب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، ارائه راهکاری برای بهینه سازی مصرف انرژی در ساختمان های موجود در اقلیم سرد ایران است. در راهکار پیشنهادی، یک پوسته دوم در سمت خارجی جدار جنوبی در بخش های غیر نورگذر نصب می شود و دیوار موجود به یک دیوار ترومب تبدیل می شود. در این روش، جدار رو به آفتاب، به رنگ مشکی رنگ آمیزی و شیشه ای در مقابل آن نصب می شود تا یک فاصله هوایی محفوظ ایجاد شود. جدار حاصل علاوه بر کاهش تلفات حرارتی ناشی از افزایش مقاومت کلی آن، امکان جذب و ذخیره سازی انرژی خورشیدی را فراهم می آورد و نوسان دمای هوای داخل اتاق را در طول روز کاهش می دهد. این راهکار به سبب سادگی و سهولت اجرا و همچنین ساختار شکلی و فضایی معماری و نوع مصالح رایج در ساخت و سازهای اقلیم سرد ایران، علاوه بر بناهای شهری، امکان استفاده در ابنیه روستایی را نیز دارد. در این مطالعه، به منظور ارزیابی عملکرد این سامانه، ابتدا یک مدل نمونه تعیین شده و جدار رو به آفتاب آن، در سه حالت بدون عایق، با عایق و با جزئیات پیشنهادی، در نظر گرفته شده و با استفاده از نرم افزار شبیه سازی انرژی پلاس، بارهای گرمایشی محاسبه شد. نتایج، کاهش قابل توجه بار گرمایشی را در مقایسه با جدار بدون عایق نشان داد. همچنین مشخص شد جدار پیشنهادی در مقایسه با عایق کاری، کارایی بهتری دارد. به منظور بررسی شرایط از نظر آسایش حرارتی، دمای خشک و دمای متوسط تشعشعی فضای داخل به وسیله همین نرم افزار پیش بینی شد. نتایج حاکی از کاهش معنادار بازه زمانی، مستلزم گرمایش و تعدیل دمای داخل در شرایط حاد آب و هوایی بود. عملکرد سامانه پیشنهادی، در یک ساختمان موجود نیز شبیه سازی شد که نتایج اخیر با نتایج به دست آمده از شبیه سازی مدل نمونه مطابقت داشت.
تحلیلی بر تخریب باغات و فضاهای سبز شهری در فرایند گسترش شهری؛ مطالعه موردی؛ باغشهر مراغه طی سال های 1373-1385
حوزه های تخصصی:
تصور شهر جدا از محیط های طبیعی، اجتماعی و انسان ساخت متعلق به قلمرو اکولوژیک آن یعنی محیط هایی که در بهره وری از فضا و منابع زیستکره با شهر سهیم اند، محال است. در اکثر شهرهای ایران توسعه شهری بدون ملاحظات اکولوژیکی باعث از بین رفتن باغات و فضاهای سبز شهری شده و نیز منجر به رشد بی قواره شهرها در راستای گسترش افقی صورت گرفته در داخل باغات و فضای سبز شده است. شهر مراغه دومین شهر پرجمعیت استان آذربایجان شرقی یکی از شهرهای متضرر از چنین روندی است. مطالعه تطبیقی تغییرات کاربری فضای سبز و باغات با استفاده از مستندات طرحهای شهری و قابلیت های نرم افزارهای سیستم اطلاعات جغرافیایی و همچنین تحلیل و ارزیابی دلایل تخریب باغات و فضاهای سبز شهری مراغه با استفاده از بررسی پرونده های مربوط به تغییر کاربریهای صورت گرفته در دوره زمانی 1373 الی 1385، نشان از تخریب عرصه های مذکور در چارچوب های قانونی(رای کمیسیون ماده 5، پیشنهادات طرحهای توسعه شهری، مواد 147 و 148 قانون ثبت اسناد) و غیر قانونی (تصمیمات مدیریت شهری خارج از ضوابط موجود، تخریب و تغییر کاربری غیرمجاز توسط مالکین، تخریب و تبدیل شدن به اراضی بایر در اثر عدم توجه مالکین و نیز تخریب به دلایل نامشخص) است. یافته های تحقیق نشان دهنده انهدام و تغییر کاربری فضاهای سبز و باغات به میزان 5/65 درصد توسط ارگان های دولتی و در چاچوب های قانونی و 6/32 درصد بصورت غیر قانونی و توسط مالکین و 9/1 درصد نیز به دلایل نامشخص صورت گرفته است که هشداری برای متخصصان امر و سیاستگذاران توسعه شهری برای مواجهه با مشکلات باغ زدایی در روند توسعه های شهری است.
تحلیل کیفیت پیاده روهای شهری با تاکید بر مولفه های سلامت: مطالعه موردی خیابان هفده شهریور مشهد
حوزه های تخصصی:
از آنجا که شهروندان بخش عمده ای از زندگی خود را در تعامل با محیط شهری سپری می کنند، تحلیل اثرگذاری این محیط بر جنبه های گوناگون زندگی آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار گشته است. از جمله این جنبه ها که می تواند توسط محیط شهری به چالش کشیده شده و یا تهدید گردد سلامت می باشد. مباحث نوینی چون شهر سالم، پیاده مداری و جز آن بازنمون هایی از توجه به این جنبه ها می باشد. شرایط کالبدی-فضایی پیاده روهای شهری، به طور خاص،تاثیر به سزایی در میزان سلامت محیط برای شهروندان دارد.این پژوهش با هدف بررسی ارتباط بین ویژگی های محیط کالبدی و میزان سلامت محیط، همچنین یافتن روشی جهت ارزیابی سلامت محیط شهری در پی پاسخگویی به این سوالات است:1-مهم ترین چالش های پیش روی سلامت شهروندان استفاده کننده ازپیاده روها کدامند؟2-چه معیارهایی در ارتقا و بهبود سلامت پیاده روهای شهری دخیل اند؟3- با اتکا به این معیارها چگونه می توان میزان سلامت پیاده رو شهری را ارزیابی نمود.روش تحقیق، ترکیبی بوده و با استفاده از تحلیل محتوای کیفی و پیمایش به انجام رسید.به کمک چک لیست پژوهشگر-ساخته داده های مورد نیاز از150 نفر از عابران محور هفده شهریور و 50 مسئولان و کارشناسان مربوطه، به عنوان نمونه پژوهشی گردآوری شد. یافته ها نشان داد وضعیت محور هفده شهریور از نظر معیارهای سلامتی در مجموع بد و پایین بوده که موجب کاهش میزان رضایتمندی استفاده کنندگان از فضا، کاهش میزان استفاده از محیط و در نتیجه افول بیشتر کیفیت محیط گردیده است.هر چهار بعد اصلی سلامت، یعنی سلامت جسمانی، اجتماعی، معنوی و روانی واجد نقش و سهم به سزایی در تعیین میزان سلامت محیط شناسایی گردیدند. در محور هفده شهریور، سلامت جسمانی و اجتماعی در بدترین شرایط و سلامت معنوی و روانی در شرایط بهتری قرار دارد. راهکارهای مختلف کالبدی وفیزیکی برای ارتقاء سلامت شهروندان در این محور پیشنهاد گردید.
بفرما. پسر فرمانفرما (نقد کتاب «از تهران تا کاراکاس»)
حوزه های تخصصی:
از لامکان تا نظرگاه؛ در جستجوی هویت «شهر ساحلی» برای انزلی
حوزه های تخصصی:
نظام مندی شهرها را باید مخلوق ساختار ذهنی نظم طلب انسان دانست. در سامان دهی شهرهای امروزی، نظم مبتنی بر «زندگی اجتماعی» به عنوان مفهومی انعطاف پذیر و سازگار با حیات جمعی می تواند اساس نظام شهرها قرار گیرد. در چنین نظمی ساختار شهر براساس فضاهای جمعی قوام پیدا می کند. درک جامع از شهر، در قالب دریافت حسی ساختار شهر و فهم نظام ذهنی آن و نیز تفسیر براساس خاطرات جمعی شهروندان، منجر به درک شهر به عنوان یک «ابرمکان» و «ابر خاطره» می شود و در هویت جمعی شهروندان مؤثر است. برای برقراری نظم ذهنی شهر لازم است عناصر غیر اجتماعی کالبد شهر که از آنها به نام لامکان ها یاد می کنیم، شناسایی و با فضاهایی با کارکرد اجتماعی جایگزین شود که قابل ارتقا به مکان منظرین و مؤثر در هویت جمعی شهر هستند.
نوشتار پیش رو، با انتخاب شهر بندر انزلی به عنوان نمونه موردی، به بررسی نظم عینی این شهر و تناقضاتش با نظم ذهنی آن می پردازد. در این میان ابتدا ثابت می شود که ادراک جامع از چیستیِ این شهر به دلیل تجمع ارکان ساختاری شهر در مرکز آن، در پی ادراک مرکز شهر ـ و نه کل آن ـ حاصل می شود. سپس با شناسایی فضای لامکان در مرکز شهر و کشف کیفیت نظرگاهیِ بالقوه آن، پیشنهاد می شود فضای مذکور با تبدیل به نظرگاه در مقیاس میانی، درکی جامع از مرکز شهر انزلی ـ به عنوان عصاره شهر ـ ارائه کند. در نهایت حفظ عناصر صنعتی باقیمانده در سایت، در حین تبدیل آن به فضای جمعی، به عنوان راهبرد پیشنهادی در طراحی ارائه می شود.
تدوین معیارهای توسعه فضاهای زیرسطحی از منظر شاخص های مدیریت بحران شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دنبال افزایش جمعیت به ویژه در شهرهای بزرگ و تغییر و تحولات شهری در دوران اخیر، موضوع استفاده از فضاهای زیرسطحی به عنوان راه حلی برای رفع مشکلات شهری مورد توجه بسیاری از کشورها قرار گرفته است. فضاهای زیرسطحی به عنوان سطوحی که در لایه های زیرین زمین قرار می گیرند حایز قابلیت ها و امکانات متعددی هستند اما تاکنون از میان قابلیت های مختلف فضاهای زیرسطحی در رفع مشکلات شهری، تنها به جنبه های کالبدی آن در جهت حل معضلات ترافیکی پرداخته شده است در حالی که یکی از مهم ترین معضلات شهری، آسیب پذیری شهرها در برابر انواع بحران ها و مخاطرات است. لذا پرداختن به موضوع توسعه زیرسطحی و شناخت پتانسیل ها و قابلیت های آن از یک سو و بررسی ویژگی های مدیریت بحران و اقدامات مؤثر در هر مرحله از سوی دیگر می تواند در دستیابی به راه حلی برای کاهش آسیب پذیری شهرها در برابر بحران مورد توجه قرار گیرد. در این راستا به منظور بررسی ارتباط میان این دو موضوع، از مطالعات کتابخانه ای، بررسی اسناد و متون معتبر علمی مرتبط، بررسی تجربیات نمونه های موفق جهانی و نیز نظرسنجی از 35 نفر از صاحبنظران در این حیطه و استخراج نتایج حاصل از پرسشنامه ها با استفاده از مدل دلفی فازی استفاده شده است. از همپوشانی معیارهای استخراج شده در هر دو حوزه و نیز نتایج حاصل از نظرسنجی از صاحبنظران، معیارهای پیشنهادی توسعه فضاهای زیرسطحی در جهت مدیریت بحران تدوین شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که میان معیارهای توسعه فضاهای زیرسطحی و مدیریت بحران در حوزه کالبدی بیش از 85 درصد، در حوزه حمل و نقل حدود 90 درصد، در حوزه زیست محیطی حدود 75 درصد و در حوزه اقتصادی در حدود 70 درصد همپوشانی وجود دارد و در این میان بیشترین همپوشانی میان معیارها در حوزه های کالبدی، حمل و نقل و محیط زیست وجود دارد. به این ترتیب که ایجاد مسیرهای زیرسطحی تندرو و ارتباط زیرسطحی مراکز مهم امدادی در حوزه حمل و نقل و نیز استفاده از فضاهای زیرسطحی برای دفع مواد خطرناک در حوزه محیط زیست در انطباق کامل با معیارهای مدیریت بحران قرار دارد. چنین به نظر می رسد که می توان از معیارهای پیشنهادی در جهت توسعه فضاهای زیرسطحی با رویکرد حاضر بهره جست.