فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۶۸۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
فرهنگ بلخی-مروی، پیشینه و منشأ شکل گیری آن، ارتباطات درون و برون منطقه ای و تفسیر برخی از شباهت ها در تولیدات و دست ساخته های این فرهنگ با مناطق هم جوارش، یکی از مهم ترین مباحث و مسائل باستان شناسی مرتبط با این فرهنگ است. وجود برخی از شباهت ها میان این فرهنگ و شهر سوخته، در تولیداتی همچون ظروف مرمری، مهرهای مشبک فلزی و برخی از شیوه های تدفین (تدفین های یادمانی)، بحث هایی را در رابطه با تفسیر این مدارک به وجود آورده، که عموماً این تفسیرها با مهاجرت گروه های انسانی از شمال به جنوب و یا بالعکس مرتبط شده است.
مسئله ی اصلی این نوشتار، بررسی دلایل و شواهدی است که می تواند در شکل گیری یک تفسیر منطقی و قابل قبول در زمینه ی علت وجود برخی از شباهت ها میان فرهنگ بلخی-مروی و شهر سوخته در دوره ی IV این استقرار کمک نماید. در این نوشتار سعی می شود تا حد امکان به بررسی شواهد و مدارک شهر سوخته به عنوان یکی از مهم ترین استقرارگاه های جنوب شرق ایران و منطقه سیستان پرداخته شود. با بررسی و تفسیر چرایی این شباهت ها، علاوه بر رد فرضیه ی مهاجرت مردم فرهنگ بلخی-مروی به سمت شهر سوخته، می-توان دلایلی برای اثبات یک روند مهاجرتی در نیمه هزاره سوم ق.م از شهر سوخته به سمت دشت های شمالی ارائه نمود.
روح شهر باز تعریفی از شهر، فضا، فضای شهری و تعیین شاخص های روحبخش
حوزه های تخصصی:
شهرها از چند هزار سال پیش در تولد و توسعه تابع عوامل پنج گانه؛ جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بوده اند و روابط این عوامل با شهر بوده که انتظار از شهرها و تعاریف از آنها را رقم زده است. در بررسی تعاریف مختلف ارائه شده از شهر در گذر زمان شاهد یک تغییر عمده نگرش در تعریف شهر از جنبه های اقتصادی و سیاسی به فرهنگی و اجتماعی هستیم. مروری بر تعاریف فضا و فضای شهری این پدیده را محمل مجموعه روابط متعددی می داند که در مسیر توسعه و تکامل شهرها تکثر، تنوع و تغییر یافته اند. در این میان میزان و کیفیت رابطه انسان با خود و دیگران و انسان با محیط مجموعه ای است که شهرهای جدید و پس از مدرن به غنای آن، تعریف و ارزیابی می شوند. شهر پویا، شهر سرزنده و شهر با روح عباراتی است که بعضاً بکار گرفته شده اند و حامل پیام هایی از زنده بودن شهر نه صرفاً در شباهت به یک موجود زنده چون درخت یا حیوان بلکه در شباهت کم نظیر با انسان و هویت روحانی وی هستند. این پژوهش ضمن بررسی شاخص های کیفی که از طرف صاحب نظران ارائه شده است و با تجربه دیدار و مطالعه موردی فضاهای شهری شهرهای متعددی تلاش می کند که شاخص هایی که زمینه روح بخشی به شهر و فضاهای شهری را فراهم می کنند شناسایی نماید. در این فرایند وجود ""فضاهای عمومی"" و ""کیفیت و کمیت تعاملات اجتماعی""، ""هویت تاریخی""، و ""خوانایی"" و نهایتا ""ارتباط با طبیعت"" شاخصهای اصلی روحبخش شهر معرفی می شوند که هر یک با مضمون ""ارتباط"" در فضای شهری غنا می یابند.
بررسی و مطالعه تطبیقی مدل های مختلف سنجش کیفیت زندگی به منظور دستیابی به اصول طراحی پایدار در بافت های مسکونی
حوزه های تخصصی:
رشد، توسعه ودگرگونی در ابعاد اجتماعی، اقتصادی وکالبدی شهرهای ایران، منجر به عدم تطبیق بافتهای مسکونی با الگوهای جدید شهرنشینی و در نتیجه افت و نزول کیفیت زندگی در این مراکز شد، حال آنکه بافتهای مسکونی به عنوان مکانی هدفمند برای زندگی، باید پاسخگوی تمامی نیازهای انسان باشد، لذا، نیاز به بررسی کیفیت زندگی در بافتهای مسکونی به منظور شناسایی مؤلفه های پایداری و تلاش در جهت ارتقای کیفی آنها، کاملاً مشهود است. بر این اساس، هدف از پژوهش فوق مطالعه مدلهای مختلف سنجش کیفیت زندگی و شناسایی مؤلفه های ارتقادهنده آن، به منظور طراحی بافتهای مسکونی پایدار است. در این پژوهش پس از مرور مفاهیم و نظریات مرتبط با متغیرهای تحقیق، در چارچوب شاخصهای کیفیت زندگی، مبنایی کلی از اصول طراحی پایدار در بافتهای مسکونی ارائه گردیده و در انتها پیشنهاداتی بیان می شود.
طراحی پیاده راه و تأثیر آن بر کیفیت زندگی در بافت تاریخی شهرها، مطالعه موردی پیاده راه تربیت تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت زندگی به عنوان مفهومی پیچیده در ارتباط با علوم مختلف، بسته به حوزه علمی مورد بحث، معانی متعددی دارد. امروزه کاربرد پیاده راه ها به ویژه در حفاظت از بافت های کهن شهری، جایگاه خود را در مباحث شهرسازی یافته و به عنوان ابزاری مفید در جهت حفظ فضاهای بافت شهری کهن و آشتی آن با فضاهای مدرن شهری و ساکنان آن استفاده می شود. فضایی که فرد در آن آزادانه بدون خطر تصادف با وسایل نقلیه حرکت می کند، مخصوص پیادگان است و برای ایجاد پیاده روی آسان، ضمن حفظ بافت تاریخی شهری خلق شده اند. توجه به عابران پیاده به عنوان عامل حیات بخش فضاهای شهری در طراحی این فضاها و مانعی بر متروک شدنشان ویژگی مشترک پیاده راه ها است. نمونه موردی مقاله، پیاده راه تربیت تبریز است که با روش توصیفی موردی تحت بررسی قرار گرفته است. ابتدا با استفاده از روش های کتابخانه ای اطلاعات جمع آوری شده، سپس از طریق روش میدانی، با مصاحبه و پرسشنامه، نظر عابران پرسیده شده است. در مرحله میدانی، جامعه آماری با استفاده از نرم افزار G Power با احتمال عدم برگشت پذیری برآورد شده است. شاخص های کیفیت زندگی مورد بررسی پرسشنامه شامل دیدگاه نظریه پردازان شهرسازی است که در مرحله کتابخانه ای بررسی شده و در دسته بندی های جزئی عناصری چون سرزندگی شهری، حفط هویت شهری، حفظ امنیت و... را در بر می گیرد. در نتایج، شاخص ها در دو دسته کیفیت کالبدی و اجتماعی جمع بندی شدند که نشانگر بهبود کیفیت زندگی اجتماعی در تربیت پس از اجرای این فناوری نوین است. نتایج حاصل از کیفیت های کالبدی هرچند نشان دهنده اثرات سازنده بر کیفیت زندگی از نظر کالبدی پس از کاربرد پیاده راه است، ضعف هایی نیز در برخی از شاخص ها دیده می شود. در پایان با توجه به کیفیت زندگی حاصل شده در این نمونه، راه حل هایی در بستر کیفیت های کالبدی برای این پیاده راه پیشنهاد شده است تا با افزایش کیفیت زندگی در این بافت، ضمن حفظ ماندگاری حیات بافت، بتوان آن را به عنوان الگویی زنده در بافت های مشابه مطرح ساخت.
spatial structure of Tabriz in Safavid era in comparison with itineraries and pictorial documents (تحلیل ساختار فضایی شهر تبریز در دورة صفوی با مقایسة تطبیقی سفرنامه ها و اسناد تصویری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر تبریز تا اواسط حکومت شاه تهماسب صفوی 962ه.ق/1555م. به عنوان پایتخت و بعد از آن تا اواخر حکومت سلسلة صفوی 1193ه.ق/1779م. به عنوان دومین شهر مهم کشور ایران از جنبه های مختلف مذهبی، سیاسی، اقتصادی و به تبع آنها معماری از اهمیت ویژه و منحصر به فردی برخوردار بوده است. به گونه ای که در دوره قاجار نیز با حفظ لقب دارالسلطنه، ولیعهد نشین و همچنان دومین شهر مهم ایران محسوب می شده است. متأسفانه سوانح طبیعی از جمله زلزله هولناک سال 1193ه.ق و سوانح مصنوع اعم از جنگ های پی درپی با کشور قدرتمند عثمانی، باعث زیر و رو شدن ساختار فضایی این شهر شده و امروزه بعد از گذشت سه قرن تحقیق را با سؤالات زیادی در رابطه با ساختار فضایی تبریزِ دورة صفوی مواجه کرده است. چراکه تنها مستندات باقیمانده شامل معدود بناهای به جامانده از این دوره به همراه سفرنامه ها و در برخی موارد ترسیماتی می شوند که از سوی برخی از جهانگردان با مقاصد مختلف ثبت شده اند. بنا بر ادعای این مقاله در طول دورة صفوی تغییرات ساختاری مهمی در نظام فضایی شهر تبریز اتفاق افتاده است. از این رو هدف مقاله حاضر تحلیل ساختار فضایی تبریزِ دورة صفوی از طریق مقایسة تطبیقی سفرنامه ها و همین اسناد تصویری است تا در نهایت بتوان تصویر نسبتاً دقیقی از ساختار فضایی صفوی این شهر ارایه کرد. جهت نیل به هدف در جمع آوری داده ها از روش تاریخی- اسنادی با بهره گیری از متون و منابع و در تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیلی- تطبیقی استفاده شده است. از جمله نتایج تحقیق در طول این دوره می توان به جابه جایی مرکز حکومتی شهر از شمال رودخانه به جنوب آن و مجاورت با ضلع شرقی بازار، همچنین از رونق افتادن میدان مشهور صاحب آباد در اواخر صفوی و اهمیت سایر میادین از جمله میدان عتیق شهر و نیز تغییر ابعاد فیزیکی اشاره کرد.
Expression of Islamic identity in the design of new neighborhoods on the basis of Islamic components: Case Study: West Emamieh neighborhood of Mashhad (تجلی هویت اسلامی در طراحی محلات جدید بر اساس مؤلفه های اسلامی نمونه موردی : محله امامیه غربی مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معماری و شهرسازی یک جامعه هویت یک جامعه را به نمایش می گذارد و محلات شهری عرصه ای است که این هویت در آنها ظهور پیدا می کند. بنابراین طراحی و ایجاد محلات با هویت اسلامی در شهرها می تواند بیانگر فرهنگ، شهرسازی و در نتیجه هویت آن شهر و جامعه باشد. لذا با توجه به فرهنگ غنی اسلامی در کشورمان و لزوم توجه به آن در طراحی محلات، هدف این پژوهش ارایه مؤلفه های اسلامی با توجه به شرایط امروزه به منظور ارتقای هویت اسلامی در محلات جدید است. روش تحقیق استفاده شده در این پژوهش توصیفی- تحلیلی با هدف کاربردی است. مؤلفه های اسلامی به صورت اسنادی و کتابخانه ای از احادیث و روایات نقل شده از ائمه اطهار (ع) جمع آوری شده و در 6 دسته اصلی تقسیم بندی شده است. مؤلفه های استخراج شده دریافته های پژوهش بر اساس اصول کلی ضوابط و مقررات شهرسازی به روز شده و سپس در محله امامیه غربی شهر مشهد مورد بررسی قرار گرفته است. جهت مطالعه معیارهای اسلامی در محدوده مورد بررسی از نرم افزار
Auto Cad و برای ترسیم نقشه ها از نرم افزار Gis استفاده شده است. با مطالعه صورت گرفته شده و بررسی های میدانی از محدوده مورد مطالعه این نتیجه به دست آمد که اکثر مؤلفه های ارایه شده (به جز طراحی محله با محوریت مسجد) در طراحی این محله مد نظر قرار گرفته است. با توجه به اینکه هویت اسلامی در محلات شهرهای اسلامی به کاربری مذهبی (مسجد) گره خورده است لذا توجه و طراحی محلات جدید بر اساس محوریت این کاربری باید مورد توجه بیشتری قرار گیرد.
معرفی رویکرد آموزشی برنامه ریزی طراحی محور در آموزش شهرسازی (برنامه ریزی شهری)
حوزه های تخصصی:
مسئله آموزش شهرسازی امروزه از اهمیت والایی در بین دست اندرکاران برخوردار است. تحولات جهانی شهرسازی در دهه های اخیر حاکی از نزدیک شدن دو گرایش آموزشی شهرسازی (برنامه ریزی و طراحی) به عنوان یک ضرورت است. اما در نظام آموزشی شهرسازی در ایران، در حال حاضر نظریاتی مطرح است که با سمت و سوی تفکیک این دو گرایش همراه می باشد لذا خلا پرداختن به موضوع «برنامه ریزی طراحی محور» با نگاهی به برنامه ریزی و طراحی شهری به صورت توامان در فرایند آموزش شهرسازی کاملا مشهود می باشد. بر این اساس هدف از نگارش این مقاله بکارگیری رویکرد برنامه ریزی طراحی محور در فرایند آموزش شهرسازی ایران در جهت ارتقا کیفیت آموزشی این رشته می باشد. پژوهش حاضر با روش تحلیلی- قیاسی- توصیفی به معرفی و بیان بنیادهای نظری رویکرد برنامه ریزی طراحی محور در امر آموزش شهرسازی پرداخته و تلاش می کند با نگاهی موشکافانه، زمینه های تجلی رویکرد آموزشی برنامه ریزی طراحی محور را بررسی نماید. نتایج این پژوهش راهبردهایی در جهت تشخیص و سو گیری سامانه های آموزشی مربوطه و متخصصین در امر آموزش شهرسازی و پر نمودن فاصله میان برنامه ریزی و طراحی ارائه می دهد.
Urban art, Landscape phenomenon, Citizens, Social space («هنر شهری» به مثابه پدیده ای منظرین در جامعة امروز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروز در ادبیات «هنر شهری» کشورمان یا اهداف آثار هنر شهری را در تأثیرات آن بر ارتقای کیفیت منظر شهر مبنای تعریف قرار می دهند و یا انواع آثار هنری حاضر در شهر را به عنوان هنر شهری قلمداد می کنند. اما نکته قابل تأمل این است که در پژوهش های صورت گرفته مشخص نیست هنر شهری چیست؟ چگونه بر کیفیت منظر شهر اثر می گذارد؟ و آیا همه آثار هنری موجود در شهر موجد چنین کیفیاتی می شوند؟
با گسترش حضور آثار هنری در سطح شهرهای کشور و عدم موفقیت حداکثری آنها در حصول اهداف تعیین شده به نظر می رسد هنر شهری از جوهره اصلی خود فاصله گرفته و مقهور اعمال سلیقه هایی شده است که گاه آنها را تا حد تزیین و بزک شهر تقلیل داده است. از این رو نه تنها حضورش در شهر هدفمند نبوده، بلکه منجر به اغتشاشاتی نیز شده است.
این مقاله پیشنهاد می کند امروز برای دستیابی به اهداف مورد نظر لازم است به «هنر شهری» به عنوان یک پدیده منظرین نگریست. زیرا به دو مؤلفه شهروند (انسان) به عنوان «مخاطب هدف» که آثار هنر شهری برای او خلق می شود و «فضای جمعی» به عنوان محیط شکل گیری ادراکات و تعاملات اجتماعی و نه صرفاً بستر حضور آثار وابسته است. در آخر نتیجه می گیرد در دوران معاصر، مناسب ترین بستر برای هنر شهری نه هر فضای شهری و فضای عمومی که فضای جمعی است تا ضمن برقرارساختن ارتباطات اجتماعی به عنوان والاترین هدف حیات مدنی بتواند مخاطبان هدفمند را به درک آثار هنری دعوت کند و در این فراخوانندگی به کیفیات شهری مورد نظر نایل شود.
Urban Decay Vulnerability Mitigation Strategies Against Earthquake;Case Study: Imamzadeh Hasan Neighborhood in Tehran (راهبردهای کاهش آسیب پذیری بافت های فرسوده در برابر زلزله ؛مطالعه موردی : محله امامزاده حسن تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود شهرهای با قدمت زیاد و مشکلات مربوط به شهرسازی بی برنامه و گسترش بافت های فرسودة شهری باعث شده خطر زمین لرزه و تخریب های ناشی از آن بسیاری از شهرهای کشور ما را نیز تهدید کند. شهر تهران نیز به عنوان پایتخت کشور و موقعیت مهم و حساس خود، دارای پهنه های وسیعی از بافت های فرسوده است که اکثر آنها بر روی گسل های مهم قرار گرفته اند و خطر جدی برای شهر تهران و ساکنان آن دارد. با این ضرورت، پژوهش حاضر آسیب پذیری بافت های فرسوده محله امامزاده حسن را مورد بررسی قرار داده است. هدف از پژوهش حاضر تدوین راهبردهایی برای ساماندهی این بافت ها در جهت کاهش آسیب پذیری آنها در برابر زلزله با استفاده از مدل SWOT و ماتریس QSPM است. نوع این پژوهش، کاربردی - راهبردی و روش انجام آن توصیفی - تحلیلی است. در انجام آن علاوه بر مطالعات کتابخانه ای از روش پیمایشی نیز استفاده شده است. برای جمع آوری و ارزیابی اطلاعات پیمایشی ، تکنیک دلفی و ابزار پرسشنامه و مصاحبه با کارشناسان و مسئولین امر به کار گرفته شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد بافت فرسوده محله امامزاده حسن در موقعیتی قرار دارد که باید وضعیت شرایط موجود را رها کند؛ بدین معنی که باید نقاط ضعف خود را کاهش داده و در عین حال از تهدیدها دوری کند. راهبردهای اجرای برنامه های نوسازی و بهسازی و توجه ویژه به مدیریت بحران، ایجاد سازمان مرکزی برای تنظیم برنامه های مربوط به بافت های فرسوده و ایجاد بستر مناسب برای افزایش فعالیت های اقتصادی در محله، که نتایج این برنامه ریزی بر مبنای کیفیت اطلاعات در مرحله ورودی و مقایسه ای برنامه ریزی راهبردی شکل گرفته است، به عنوان اولویت دار ترین راهبردها و اجرای برنامه های بازسازی و نوسازی بافت محله در راستای تعریض معابر برای خدمات رسانی در شرایط بحرانی جهت ساماندهی بافت فرسوده محله امامزاده حسن به عنوان مؤثرترین راهبرد مشخص شدند.
Insight into the valuable elements of Sistan local architecture in relation to climatic factors of sustainable architecture (عناصر باارزش معماری بوم ی منطقه س یس تان؛ بر مبنای مولفه های اقلیمی معماری پایدار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق بخشی از ساختار معماری بومی ایرانی در منطقه سیستان از منظر مسایل اقلیمی، تکنیک های به کار رفته در اجرای ساختمان و نوع برخورد با شرایط سخت و دشوار محیطی (اقلیمی) مورد بررسی قرار گرفته است. امروزه در مبحث معماری پایدار، توجه به مسایل اقلیمی، زیست محیطی و معماری سبز در کنار معماری بومی و پیشین، از مهم ترین مباحث مطرح در سطح داخلی و بین المللی است. به کمک فناوری های پیشرفته در سازه و معماری به همراه مصالح نوین، از یک سو شرایط تحقق ایده ها و طرح هایی خاص برای معماران و طراحان فراهم شده و از سوی دیگر جوامع مختلف با چالش آلودگی محیط زیست و مصرف بالای انرژی بر اثر استفاده از این فناوری ها و مصالح جدید روبرو هستند. این چالش ها به همراه لزوم توجه به عناصر ارزشمند معماری بومی و سنتی ضرورت این تحقیق در خصوص بخش اقلیمی معماری پایدار را نشان می دهد. هدف تحقیق، بازشناخت عناصر ساختاری معماری بومی سیستان در بحث اقلیم و نحوه استفاده از این عناصر بر مبنای نظریات معماری پایدار دوران معاصر است. در پرسش اصلی این مقاله مطرح شده که چه عوامل، شرایط و ویژگی هایی در ساختار معماری اقلیمی منطقه سیستان (بومی و کهن) وجود دارد که بتوان در معماری امروز ایران و در راستای بهره گیری در مباحث طراحی اقلیمی معماری معاصر از آنها بهره گرفت؟ در این راستا روش تحقیق در دو بخش مبتنی بر نگرش توصیفی و مطالعات میدانی در بخش نخست و تطبیق نظریات مطرح شده مولفه های اقلیمی معماری پایدار با عناصر ساختاری معماری بومی سیستان در بخش دوم شکل گرفته است.
فرضیه این تحقیق بر این پایه است که در صورت شناخت و بهره گیری صحیح از الگوها و اصول حاکم بر معماری گذشته از دیدگاه اقلیمی و ترکیب مناسب با معماری روز می توان به معماری پایدار و در عین حال، با هویت دست یافت.
نتایج تحقیق نشان می دهد استفاده از عواملی نظیر خارخانه، دورچه، کولک، سورک و نظایر آن راهکارهای اقلیمی بسیار مناسبی هستند که در طول قرن های متمادی به عنوان مولفه هایی از اصول معماری بومی این منطقه در جهت تقابل با اقلیم سخت آن و تسهیل شرایط زندگی تعریف شده اند. از این عوامل با اندک تغییراتی می توان در ساختار معماری معاصر ضمن توجه به هویت اصیل معماری ایرانی، در جهت رسیدن به معماری پایدار مرتبط با شرایط اقلیمی استفاده کرد.
Internal development, concordant, balanced and stable pattern to develop and promote the urban quality, planning for redevelopment of urban military land (توسعه درونی، الگویی متوازن، متعادل و پایدار برای توسعه و ارتقاء کیفی شهر؛برنامه ریزی برای توسعة مجدد اراضی نظامی درون شهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش بی رویه، شتابان و ناموزون کالبدی شهرها یکی از عوامل اصلی در بروز مسایل شهری به ویژه افت منزلت اجتماعی، عملکردی، زیست محیطی و کالبدی آنهاست. در مواجهه با این معضلات، توسعة درونی به عنوان پایدارترین الگوی توسعه برای شهرها معرفی شده است. توسعةدرونی، سیاستی است که باهدف دستیابی به توسعة موزون، متعادل و پایدار شهری به شناسایی و برنامه ریزی برای استفادة بهینه از ظرفیت های موجود توسعه در درون محدودة شهر می پردازد. در این میان تأسیسات و اراضی نظامی درونی شهرها با پهنه های وسیع خود در شهرها، به عنوان یکی از مهم ترین ظرفیت های توسعةدرونی میتوانند فرصتی برای تجدید حیات شهرها باشند. هدف این نوشتار دستیابی به برنامة تجدید حیات پایداراراضی نظامی درون شهری در قالب چارچوبی جامع است. در راستای دستیابی به این هدف، در مرحلة اول با مروری بر ادبیات توسعة درونی و نظریات موجود و سابقة این سیاست در ایران و جهان، همچنین بازخوانی مفهوم توسعة مجدد اراضی نظامی و رویکردها به آن، اهمیت این موضوع در توسعة شهری تبیین شده است، سپس در مرحلة دوم با مستندسازی دو تجربة داخلی و خارجی و بررسی نقاط ضعف و قوت برنامه های اجرا شده، زمینة ارتقاء دانش نظری در عرصة توسعة درونی و توسعة مجدد اراضی نظامی فراهم آمده تا با تکیه بر این دانش بتوان سیاست های کارآمدتری را اتخاذ کرد. روش تحقیق، از نوع تحلیلی- تفسیری بر پایه مطالعات و ارزیابی نمونه های موردی است وتلاش شده به کمک اسناد کتابخانه ای و اینترنتی به بررسی موضوع مورد نظر پرداخته شود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد توسعة مجدد اراضی نظامی درون شهری یکی از مهم ترین فرصت های توسعة درونی است که علاوه بر کیفیت بخشی در عرصة پروژه، با تأثیرگذاری بر بافت پیرامونی به عنوان محرک برنامه های بازآفرینی شهری عمل می کنند. همچنین نتایج نشان می دهد رابطة معناداری بین حضور و مشارکت دولت، شهرداری ها، نهادهای محلی و بخش خصوصی با تحقق تجدید حیات موفق اراضی نظامی وجود دارد. مطالعات، بیانگر این امر است که مهم ترین اصل در فرایند تجدید حیات اراضی نظامی، برنامه ریزی و مشخص کردن جایگاه و نقش سازمان ها و نهادهای مربوطه و مشارکت و هماهنگی های بین آنهاست.
خوون چینی، تکامل و تناسب ابعاد آجر در نماسازی های آثار معماری دزفول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معماری هنری است که در اثر تکامل تجربیات استادان دوره های مختلف تاریخ همواره غنی تر شده است. آثار معماری بناها در شهرهای تاریخی ایران که متناسب با اوضاع اقلیمی، فرهنگی و بومی آن مناطق، صورت های متنوع و بدیعی را به خود گرفته اند، بهترین نوع این مدعا هستند. بافت قدیم دزفول نیز در این زمره قرار دارد. عنصر اصلی مصالح ساختمانی کالبد قدیمی این شهر آجر است. استفاده از آجر در این بافت منحصر به جداره ها و معابر در درون بافت نیست، بلکه همه اجزای سازه تا تزیینات بناهای بافت را در بر می گیرد. مهارت معماران و استادان سازنده بافت این شهر در خلق ترکیب های تزیینی بسیاری از اجزای آجر با ضخامت دوونیم سانتی متر تا چهار سانتی متر، بافت شهری منحصر به خود و با گونه های بسیار متنوعی از نقش های هندسی آجر (خوون چینی) را ایجاد نموده است. به بیانی دیگر خوون چینی نقوش تزیینی با آجر است که به صورت خفته و رفته و چلیپایی غالباً در ورودی و نماهای خانه های دزفول در بافت قدیم دیده می شود. تاکنون کتاب ها و مقالات بسیاری درباره تزئینات آجری یا ترکیب آن با سایر عناصر در شهرهای مختلف در معماری ایران ارائه شده است. لیکن سهم آجرکاری دزفول در این حوزه مطالعاتی بسیار ناچیز و در حد گزارش های بسیار کوتاه است. این پژوهش با هدف مستندسازی و معرفی گونه های نقوش آجری بافت دزفول با توجه به گستردگی کاربرد آن ها در داخل بناهای مسکونی، سردرها و گاهی در جداره معابر ارائه شده است. مستندسازی با استفاده از منابع و اسناد کتابخانه ای و همچنین مطالعات میدانی نگارندگان به روش توصیفی تحلیلی تکمیل گردیده است. در این تحقیق با استناد به 65 نقش تزیینی آجر با خوون چینی متمرکز، به گونه شناسی نقش های آجری براساس تعداد اجزای تکرارشده آن پرداخته شده است. شناسایی پرکارترین تزیین آجری به لحاظ تعداد اجزای تشکیل دهنده از نتایج آفرینش همه نقوش بر زمینه شطرنجی و مربع قناس با زاویه چرخش 45 درجه می باشند. همچنین وحدت و انسجام بین نقوش به نحوی است که تمام کتیبه یک کل واحد را تشکیل می دهد و تفکیک اجزای آن غیرممکن می گردد.
تحلیل مناسبت محیطی GIS پایه برای حفاظت از نواحی طبیعی با ارزش در چارچوب برنامه ریزی محیطی (نمونه موردی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر رشت و محیط پیرامون آن با انواع مشکلات مرتبط با اُفت مرتبة محیط طبیعی دربرگیرندة تخریب زمین های کشاورزی و جنگلی واقع در محیط پیرامون شهر، نابودی اکوسیستم های طبیعی باارزشی چون رودخانه ها و تالاب ها، انتشار آلاینده های محیطی و انباشت آنها در زیستگاه های طبیعی و رشد افقی و گسترش کالبدی شهر به سوی نواحی طبیعی باارزش رویاروست. در پاسخ به ناکارآمدی رویکردها و رهیافت های سنتی برنامه ریزی شهری در رویارویی با انواع مشکلات اُفت مرتبة محیط طبیعی، به کارگیری رهیافت جدید ""برنامه ریزی محیطی"" و لزوم برنامه ریزی به جهت حفاظت از محیط و نگهداشت منابع طبیعی مورد نظر و تأکید بسیاری از صاحبنظران برنامه ریزی قرار گرفته است. یکی از مهم ترین زمینه های عمل برنامه ریزی محیطی تشخیص نواحی است که از نظر محیطی منحصر به فرد یا در وضعیت بحرانی اند. از مهم ترین فنون مورد استفاده توسط برنامه ریزان محیطی برای شناسایی نواحی طبیعی باارزش و نواحی که از نظر بوم شناختی حساس هستند، ""فن تحلیل مناسبت محیطی"" است. هدف از این مقاله معرفی رهیافتی است که برای پرداختن به موضوع تحلیل مناسبت محیطی برای شناسایی نواحی طبیعی باارزش و مناسب ترین نواحی برای حفاظت محیطی، ""فنون تصمیم گیری چندمعیاری"" و به طور خاص ""روش ترکیب خطی وزنی"" را با فناوری GIS یکپارچه می کند. مطالعه حاضر بر این فرضیه مقدم استوار است که تحلیل مناسبت حفاظت محیطی می تواند به عنوان پایه و اساسی برای تصمیم گیری و تدوین سیاست ها در چارچوب رهیافت برنامه ریزی محیطی به کار رود. برای دستیابی به این هدف ابتدا با استفاده از روش های تحقیق میدانی و اسنادی، مشکلات مرتبط با اُفت مرتبة محیط طبیعی شهر رشت و محیط پیرامون آن شناسایی می شوند. سپس بر پایة روش تحقیق توصیفی و با طراحی و تکمیل پرسشنامه، نظرات شهروندان درباره اهمیت و وخامت مشکلات مرتبط با تخریب محیط طبیعی بررسی و تحلیل و در نهایت با به کارگیری فن تحلیل مناسبت محیطی جی آی اس-پایه، نواحی دارای مناسبت بالا برای حفاظت محیطی و نواحی مناسب توسعه شهری تعیین می شوند. نتایج پژوهش مزیت تلفیق فنون تصمیم گیری چندمعیاری و GIS را در شناسایی نواحی طبیعی باارزش و سپس تدوین سیاست های محیطی کارا در چارچوب رهیافت برنامه ریزی محیطی برای هدایت گسترش کالبدی شهر و جلوگیری از افزایش و انباشته شدن مشکلات مرتبط با تخریب محیط طبیعی شهر رشت و محیط پیرامون آن نشان می دهد. برآمد رهیافت توسعه یافته می تواند به عنوان پایه ای برای برنامه ریزان و تصمیم گیرندگانی مورد استفاده قرار گیرد که با توسعه شهرها و محیط پیرامون آنها در نواحی سروکار دارند که از نظر بوم شناختی بسیار حساس هستند.
Managerial model of regeneration projects Case study: Tehran (الگوی مدیریت پروژه های نوسازی شهری نمونه موردی : شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه نوسازی شهری از یک اقدام عمرانی و مهندسی ساده به یک پدیده پیچیده
دارای ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگیو کالبدی تبدیل شده است. مدیریت صحیح و توجه به
واقعیات زمینه دو عامل اصلی موفقیت در پروژه های نوسازی شهری می باشند که عدم توفیق
مدیریت شهری ایران در دستیابی به اهداف نوسازی براساس تکالیف قانونی، به دلیل بی توجهی
به همین دو عامل اصلی بوده است. این تحقیق پس از بررسی ابعاد مختلف نوسازی شهری و
مقایسه دیدگاه های مختلف در این موضوع، نسبت به تدوین ساختار مدیریت نوسازی شهری تهران
براساس یکی از الگوهای معتبر مدیریت استراتژیک، اقدام و در ادامه با بررسی اسناد
مرتبط با نوسازی شهری در تهران و مصاحبه با خبرگان، اجزای مورد نیاز این ساختار را
شناسایی کرده که در بخش نهایی ارتباط این اجزا در قالب الگوی سه سطحی مدیریت
نوسازی شهر تهران در تناسب با شرایط حاکم بر بافت های فرسوده این شهر، به هم مرتبط
شده اند. نتیجه کلیدی در مقاله حاضر ایفای نقش تسهیل گری مدیریت شهری و تأکید بر
عدم ورود آن به اقدامات اجرایی در سطح پروژه و واگذاری آنها به تشکل های حرفه ای بخش
خصوصی استکه در الگوی پیشنهادی نیز انعکاس یافته است.
بازشناسی مفهوم محله در شهرهای کویری ایران نمونه مطالعاتی محله های شهر نایین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ادبیات برنامه ریزی و طراحی شهری معاصر، پرداختن به مقیاس های خرد شهری در سلسله مراتب نظام تقسیمات شهری، به عنوان مهم ترین مقیاس سکونتی مورد توجه ویژه قرار گرفته است. اهمیت این موضوع به همراه ویژگی های پایدار واحدهای سنتی، در همه ابعاد اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی باعث شده است که الگوهای ارائه شده در نظریه های غربی به گونه ای بر پایه بسیاری از اصول واحدهای سنتی همان کشورها باشد. معادل واحد همسایگی، شاخص ترین مقیاس سکونتی در ایران، یعنی محله است. بررسی مطالعات موجود در تحلیل مفهوم و ساختار محله های سنتی ایران نشان می دهد که از یک سو، عمده این مطالعات و نتایج آن ها توصیفی بوده و از سوی دیگر، بر پایه های روش شناختی روشنی، استوار نیستند. ازاین رو تاکنون نظریه ای درخور که با فرهنگ و شرایط زندگی معاصر در ایران هماهنگ باشد، ارائه نشده است. این پژوهش بر این نکته تکیه دارد که از طریق موردکاوی محلات در شهرهای تاریخی ایران، مبتنی بر تحلیل های کیفی و کمی، می توان به ابعاد جدید از ماهیت محلات دست پیدا کرد. لذا با توجه به تمرکز عمده مطالعات ایرانی، بر مناطق کویری و همچنین ساختار شناخته شده و موجود شهر تاریخی نایین متشکل از 7 محله در فلات مرکزی ایران، نایین به عنوان نمونه مطالعاتی پژوهش انتخاب شده است. در این پژوهش از روش های تفسیری-تاریخی، توصیفی-تحلیلی، تحلیل محتوا و موردپژوهی استفاده شده است. این مطالعات به کمک اسناد تاریخی، مشاهدات میدانی، مصاحبه مبتنی بر تاریخ شفاهی محلات و بهره گیری از نرم افزار تحلیلی Arc Gis، امکان تدوین مدلی ویژه جهت تحلیل محله های شهر نایین در قالب مؤلفه های کمی و کیفی را فراهم آورده است. مؤلفه های کمی و کیفی در کنار هم واقعیت ها را می سازند، اما در این پژوهش به دلیل بررسی دقیق تر و همچنین اهمیت و کمبود مطالعات در زمینه ابعاد کمی محله ها، این دو بعد به صورت جداگانه در محله های شهر نایین مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از بررسی این مؤلفه ها در بخش کیفی مشخص می سازد که شکل گیری و تغییرات شهر و محلات آن به صورت مستمر و تدریجی در راستای همسازی مناسب بافت موجود با تغییرات و نیازهای جدید تا دوره قاجار و پیش از پهلوی ادامه داشته است. در این میان آداب ورسوم و ارزش های اجتماعی ازجمله مذهب نقش تعیین کننده ای در نوع عناصر، ویژگی ها، کیفیت روابط، نحوه شکل گیری و هویت محله ای و شهری داشته است. از سوی دیگر، وضعیت سخت اقلیمی و محدودیت منابع آبی نیز سبب فشردگی بالای کالبدی و همچنین محدودیت جمعیت و وسعت محله ها و شهر نایین شده است. یافته های این پژوهش در بعد مؤلفه های کمی نشان می دهد که مساحت کوچک ترین محله نایین 3/2 هکتار و بزرگ ترین آن ها 2/8 هکتار است. این ارقام بسیار کمتر از حدود شناخته شده برای یک واحد همسایگی معاصر در غرب است. همچنین میانگین فاصله خانه ها در هر محله به ترتیب از میدانچه ها 131 متر، از بازار 171 متر، از مسجد 81 متر بوده است که به وضوح، نشانگر سازگاری فواصل با توان عابر پیاده و اهمیت مسجد در بافت به دلیل تعداد زیاد آن هاست.
بررسی نقش مؤلفه های منظر شهری در ارتقای سطح احساس امنیت شهروندان در فضاهای عمومی شهر اهواز (مطالعه موردی: محله گلستان)
حوزه های تخصصی:
امروزه، جرم و احساس ناامنی در برابر آن، در محلات شهری، از دغدغه های اصلی شهروندان به شمار می رود و در رشد آسیب های اجتماعی مؤثر بوده اند. هدف این پژوهش، بررسی نقش مؤلفه های منظر شهری در ارتقای سطح امنیت در فضاهای عمومی شهر است. مؤلفه های «حس مکان»، «هویت مکان»، «خاطره انگیزی»، «خوانایی و تصویری روشن از محیط»، «ادراک عمومی و لذت بصری» و «فرم و ریخت» به عنوان شاخص های منظر شهری برای سنجش احساس امنیت شهروندان در فضاهای عمومی شهری به دست می آیند. روش گردآوری اطلاعات در بخش مبانی نظری پژوهش، کتابخانه ای و در بخش مطالعات میدانی از روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. و روش علّی و همبستگی جهت تحلیل روابط میان «احساس امنیت» و «منظر شهری» به کار گرفته شده است. نتایج بررسی انجام شده نشان می دهد که علی رغم وجود امنیت، احساس امنیت در محدوده مورد مطالعه از دید ساکنین، پایین تر از سطح متوسط ارزیابی شده است. با توجه به شش معیار هویت مکان، خاطره انگیزی، فرم و ساختار، حس مکان، خوانایی و ادراک عمومی و بصری، میانگین اساس امینت در دو معیار هویت مکان و خاطره انگیزی بالاتر از میانه نظری و چهار معیار دیگر پایین تر از میانه نظری ارزیابی شده است. بنابراین شهروندان محله گلستان شهر اهواز، دو مؤلفه هویّت مکان و خوانایی را در ایجاد احساس امنیت مؤثرتر می دانند. مشارکت شهروندان در نگهداری از فضا، توجه به اماکن تاریخی، ایجاد محیطی مأنوس، استفاده از آب، درخت، نور، مبلمان و ... از جمله راهکارهای مطرح شده جهت افزایش احساس امینت در سطح محله هستند.
چیدمان فرهنگ: سازه های آبی آرمان شهر شوشتر
حوزه های تخصصی:
: از مستندات تاریخی درمی یابیم دشت خوز از هزاره های پیش از میلاد مورد توجه اقوام بسیاری قرار گرفته و اولین ساکنان آن ایلامیان بوده اند، که اربابان این منطقه محسوب می شدند. پارسیان نیز پس از آنها به این دشت کوچ کرده، و با رضایت ایلامیان در دشت سکونت گزیدند. از این روی میان این اقوام ارتباطات نزدیکی پدید آمد که باعث درآمیختن سُنن و اعتقادات آنها گردید. این باورها در سنن بعدی نیز ادامه می یابد.
شوشتر یکی از کهن شهرهای دنیا، با معنای لفظی «خوبتر»؛ در منطقه ای نیمه صخره ای برپا شده و ساختار آن به گونه-ایست که میان دو رود دست ساز بسان جزیره ای محاط شده است. پیوند دیرینه این شهر با آب و معنویت، یادآورِ باورهای آب در ایران باستان است.
ساخت تصفیه خانه آب دنیا و شبکه آبرسانی شهری را به عیلامان نسبت داده اند، که پس از آنها هخامنشیان با ساخت رودهای دست ساز و شبکه آبرسانی زیرزمینی این رویه را تکرار نمودند. حال پرسش این است که:
1- هدف هخامنشیان از ساخت این شبکه آب رسانی عظیم زیرزمینی در کنار پایتخت شوش چه بوده است؟ چرا این سیستم پر هزینه را در پایتخت بکار نبردند؟
ساختار اصلی شوشتر بر اساس ترکیب آب و باغ بنا شده است. با تطبیق معابد چغازنبیل و آناهیتا بیشاپور با شهر شوشتر پیرامون این سوال، به پرسش دیگری نیز برمی خوریم:
2- ساختار اصلی شوشتر، می تواند دلیلی بر طراحی آرمان شهر باشد؟
در این پژوهش برای پاسخ گویی به این پرسش ها به بررسی جلوه های باغ سازی- نحوه آبرسانی و شیوه زیرساخت های شهری شوشتر و تطبیق آن با دو گونه ی همسان(چغازنبیل و معبدآناهیتا) می پردازیم.
مکان یابی شهر ایلخانی اوجان بر اساس منابع تاریخی و بررسی های باستان شناختی (مطالعه محوطه های کوللر و دالی دره سی در شهرستان بستان آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر اوجان از جمله شهرهای اسلامی ایران است که در دوره ایلخانی رشد و توسعه یافت. این شهر بنا بر گفته منابع، از قرون اولیه اسلامی نیز وجود داشته است، اما در پی حوادث مختلف از جمله زلزله و جنگ های مختلف نتوانسته بود موجودیت خود را به عنوان یک شهر مهم و استراتژیک آشکار سازد و تنها در دورة ایلخانی است که این مهم حاصل می شود. با توجه به کمبود اطلاعات در خصوص مکان دقیق این شهر و بی توجهی محققان به تحقیق بر روی بقایای آن، ضرورت بررسی و مطالعه بر روی آن احساس می شود. پرسش اصلی ما نیز بر روی مکان یابی دقیق این شهر و سنجش میزان تطابق بین داده های باستان شناسی با منابع تاریخی این دوره است. با توجه به انجام سه فصل بررسی باستان شناختی در شهرستان بستان آباد نتایجی در خصوص شهر اوجان به دست آمده است : 1- موجودیت شهر از قرون اولیه اسلامی و رونق و توسعه آن در دوره ایلخانی (به استناد منابع مکتوب). 2- انطباق موقعیت جغرافیایی آن با شهرستان بستان آباد فعلی (به استناد مطالعات باستان شناسی) در دو محوطه ایلخانیِ کوللر و دالی دره سی؛ لذا در این مقاله سعی شده است تا داده های جدیدِ حاصل از بررسی های باستان شناختی در منطقه بستان آباد با منابع مکتوب دوره ایلخانیِ، مورد سنجش و تحلیل قرار گیرد تا یک گام دیگر به سوی مکان یابی دقیق این شهر برداشته شود.
Success and Failure in Metropolitan Regions Organization Comparative comparison of east pivot of metropolis Tehran and east pivot of metropolis Paris (توفیق و ناکامی در ساماندهی مناطق کلان شهری؛ مقایسه تطبیقی محور شرق کلان شهر تهران با محور شرق کلان شهر پاریس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محور شرق کلان شهر تهران از دیرباز به دلیل شرایط آب و هوایی مناسب، نقش مؤثری در رشد و گسترش فضایی سکونتگاه های روستایی و شهری منطقه خود ایفا کرده است. به طوری که این توان و پتانسیل سبب شده در دوره های مختلف این محور بدون رعایت اصول و ضوابط برنامه ریزی به توسعه و گسترش سکونتگاه های روستایی و شهری بپردازند. اما این گونه بی برنامگی ها، توسعه های پراکنده و بی قواره، شرایط نامساعد و نابسامانی را از جنبه های مختلفی از قبیل اقتصادی، اجتماعی، محیط زیست، جمعیتی و ... در منطقه ایجاد کرده است. به همین دلیل دولت نیز بر اساس تجارب شهرهای جدید در کشورهای مختلف و به منظور کاهش بار جمعیتی، تمرکززدایی از کلان شهر تهران و همچنین به منظور سامان دهی سکونتگاه های این محور به احداث و توسعه شهر جدید پردیس پرداخته، تا با برنامه ریزی و احداث این شهر جدید در اطراف کلان شهر تهران شرایط نابسامان منطقه، همچنین تمرکززدایی و کاهش بار جمعیتی تهران را رفع کند. اما باوجود گذشت بیش از دو دهه از احداث شهر جدید پردیس توفیق و ناکامی این سیاست هدف بررسی قرارگرفته است. بنابراین این پژوهش درصدد است به بررسی و تحلیل تطبیقی بین محور شرق کلان شهر پاریس به عنوان نمونه موفق از شهرهای جدید اروپایی با محور شرق کلان شهر تهران بپردازد. روش تحقیق، تحلیل تطبیقی دو نمونه موردی با استفاده از تحلیل های کارتوگرافیک فضایی و مقایسه تطبیقی داده های مربوط به ویژگی های فضایی و کالبدی پهنه های مورد مطالعه است. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که برنامه ریزی، بدون در نظر گرفتن روابط فضایی بین فعالیت ها و سکونتگاه ها و دیدگاه صرفاً نقطه ای به سکونتگاه ها از جمله علل اصلی ناکامی در ساماندهی و تعادل بخشی به شرق منطقه کلان شهری تهران است. به این معنا که شهر جدید مارن-لا-وله در شرق پاریس دربردارنده کلیه سکونتگاه ها و حتی مراکز روستایی قدیمی در بستر خود در کنار ظرفیت های فضایی توسعه جدید بوده، درحالی که در برنامه ریزی آمایش شهر جدید پردیس در محور شرق کلان شهر تهران بدون ملاحظه روابط بین سکونتگاهی قدیمی مانند رودهن، بومهن، جاجرود صرفاً به تعیین محدوده قابل توسعه ساخت وسازهای جدید پرداخته و از پرداختن به روابط بین سایر سکونتگاه های موجود در این محور و انتظام فضایی آنها نسبت به هم غفلت شده است.