فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۳۳۸ مورد.
سیاست و فرهنگ؛ شاخص های سیاست گذاری فرهنگی از دیدگاه امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ به عنوان شاخصی مهم در مدیریت سیاست، در نظام های مختلف مدنظر بوده است. هرچند بسیاری از عناصر فرهنگی در طول زمان و در اثر علل و عواملی گوناگونی به تدریج شکل می گیرد، اما نمی توان نقش سیاست های حکومت در سامان دهی به آن را نادیده انگاشت. یکی از وظایف مهم حکومت در جامعة اسلامی، تعیین اصول و سیاست های کلی در حوزة مدیریت فرهنگ جامعه است. اصول و سیاست های فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران که بر مبنای آموزه های اسلامی شکل گرفته است نیز طبعاً بر اساس این آموزه ها باید طراحی و ترسیم گردد. به این ترتیب، سؤال اصلی تحقیق حاضر آن است که اصول حاکم بر سیاست گذاری فرهنگی در جامعة ایران کدامند؟ با توجه به رویکرد عملیاتی نویسندگان، نظریة امام خمینی به عنوان محور و مبنای تحقیق انتخاب شده است. برای این منظور، با بهره گیری از روش تحلیل محتوا، مهم ترین بیانات ایشان در این حوزه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و تلاش شده مدلی بیانگر مهم ترین اصول سیاست گذاری فرهنگی از نگاه امام خمینی ارائه گردد.
تباریابی رخدادِ «انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها»؛ بر مبنای همسویی انتقادی روند های کلان فرهنگی دوره ماقبل انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی روند های ماقبل انقلابی مؤثر بر وقوع رخداد «انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها» (1359) اختصاص دارد. برخلاف تصور رایج که این رخداد را محصول کشاکش سیاسی نیرو های رقیب در دوره اولیه مابعد انقلاب اسلامی دانسته و آن را همچون واقعه ای فاقد ضرورت اجتماعی و یک کنش سیاسی صرف فارغ از وجوه نظری معرفی می کند، از قضا این مقاله نشان می دهد که واقعه «انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها» نقطه نهایی و اوج یک مطالبه عمومی است که مدت ها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی 1357 نیاز و ضرورت آن در بین نیرو های اجتماعی و حتی در میان نخبگان آموزشی اواخر دوره پهلوی دوم، البته در سطح و مرتبه متفاوتی وجود داشته است. این نیرو ها به انحاء متفاوت اعم از تأثیرپذیری از خودانتقادی های غرب در دوره مابعد جنگ جهانی دوم، یا به دلیل مشکلات و مسائل نظام آموزشی و دانشگاهی کشور، نسبت به «علم جدید» و نظامات علمی و دانشگاهی انتقاد و اعتراض داشته اند. این مواضع انتقادی گاه به طور عینی خود را در برنامه هایی نظیر «انقلاب آموزشی» یا «آموزش اسلامی» نشان داده است و گاه در قالب ایده های ذهنی نظیر «علم بومی»، «علم قدسی»، «علم متعهد» و نظیر آن در میان نخبگان فکری مطرح شده و ذهنیت تحول در نظام علمی آموزشی در آستانه وقوع انقلاب اسلامی را قوت بخشیده است. مقاله نشان خواهد داد که وقوع انقلاب اسلامی و نیروی برآمده از آن، بنا به ماهیت اسلامی انقلاب و نوع و تنوع نیروی سیاسی درگیر در آن، این خواست عمومی را در سطح و مرتبه بالاتر با جهت گیری متفاوتی پیگیری کرده که ظهور اولیه آن در واقعه «انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها» و نهادسازی ها و سیاست گذاری های آن بوده است. برای تباریابی و شناسایی این روند های فرهنگی و اجتماعی اثرگذار، از شیوه کار فوکو استفاده شده است.