فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۹۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
بررسی اسنادی کشمکش های والیان پشتکوه(ایلام) با حکومت عثمانی، بر سر معادن نمک(1255-1347 ق./1838-1928)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اختلافها و کشمکش های میان والیان پشتکوه و حکومت عثمانی، بر سر معادن نمک واقع در مرز ایران با عثمانی،در فاصله سال های(1255-1347ق./1838-1928) می باشد.
روش/ رویکرد پژوهش: این مقاله، با روش توصیفی و تحلیلی، بر پایه اسناد موجود و منابع کتابخانهای انجام شده و پس از ارزیابی داده های تاریخی و تجزیه و تحلیل آنها، به سازماندهی و استنتاج پرداخته است.
یافته ها و نتایج پژوهش: یافته ها حاکی از آن است که یکی از موضوعهای مورد اختلاف میان والیان پشتکوه(ایلام) و پاشایان بغداد- که تابع حکومت عثمانی بودند- معادن نمک بود. حدود تقریبی این معادن، در شمال غربی پشتکوه و در مرز ایران و عثمانی بود و به نام های دشتلگ، تاریکه، و داودر خوانده می شدند. اهمیت اقتصادی این معادن، و تلاش والیان پشتکوه و پاشایان بغداد، برای در اختیار گرفتن این معادن، باعث ایجاد کشمکش هایی میان دو طرف شد. حسنخان، اولین والی پشتکوه، و پسر او حیدرخان، به خوبی توانستند تسلط خود را بر معادن حفظ کنند و حتی حیدرخان پا را فراتر نهاد و معدن نمک واقع در خاک عثمانی را متصرف شد. اما عباسقلیخان، به دلایل متعددی نتوانست تسلط خود را بر این معادن حفظ کند و این معادن در زمان او به تصرف عثمانی ها درآمدند. پس از عباسقلیخان، پسر عموی او حسین قلیخان، مشهور به ابوقداره، به حکومت رسید. او، معادن نمک را از عثمانی ها باز پس گرفت و در زمان پسرحسین قلی خان، یعنی غلامرضا خان، این معادن بدون دغدغه جزء خاک پشتکوه باقی ماندند. این پژوهش، سعی دارد با مطالعه اسنادی به بازسازی روند اختلافها و چگونگی حل و فصل آنها میان دو کشور بپردازد.
تأثیر موقوفات گنجعلیخان بر کالبد شهری کرمان با تکیه بر اسناد وقفنامه های گنجعلیخان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدیهی است در مطالعات و پژوهش های تاریخ معماری و شهرسازی نمی توان از تاریخ اجتماعی و تأثیر آن بر کالبد شهری غافل ماند. اما متأسفانه تاریخ اجتماعی از جمله موارد مغفول مانده در تاریخ ماست که به دلیل ضعف منابع چندان اطلاعات دقیقی در این زمینه در دست نیست. هم چنین توسعه و پیشرفت شهری که نشان دهندة ثبات، امنیت، تدبیر حکومت و بهبود وضعیت اقتصادی جامعه می باشد، از مواردی است که کم تر در منابع توضیح قابل توجهی در مورد آن می توان یافت و بیش تر اطلاعات ما در این خصوص بر پایه بناها و مستحدثات باقیمانده از دوره های مختلف تاریخی است. از این روی، توجه به سایر منابع و حتی اسناد می تواند ما را در شناخت تاریخ اجتماعی ایران یاری رساند. از جمله این اسناد وقفنامه ها هستند که نه به منظور ثبت تاریخ، که تنها به دلیل رسمیت دادن به عمل وقف تنظیم شده اند ولی در لابلای این اسناد گاه اشاراتی یافت می شود که پرده از برخی ابهامات تاریخی بر می دارد.
اگر چه در دهة اخیر توجه به اسناد و به ویژه وقفنامه ها از رشد چشمگیری برخوردار بوده است، اما در اکثر اوقات تنها در زمینة مطالعات تاریخی مورد توجه قرار گرفته و در دیگر رشته ها از جمله شهر سازی هم چنان مهجور مانده است. حال آن که با دقت در وقفنامه ها گاه می توان اطلاعات ارزشمندی در خصوص چگونگی توسعه کالبدی یک شهر به دست آورد.
در مقاله حاضر تلاش شده است تا با بررسی و تحلیل محتوای اسناد وقفنامه های موجود از گنجعلی خان - حاکم کرمان در دورة شاه عباس اول صفوی - حتی الامکان تحولات کالبدی شهر کرمان در دورة صفویه را روشن سازیم. بنابر این، اساس کار بر بازخوانی و تحلیل محتوای مطالب این اسناد بنا نهاده شده و تنها به ضرورت از منابع دیگر استفاده شده است.
در این پژوهش پرسش اصلی این است که چگونه وقف در خدمت توسعه کالبدی شهری قرار گرفته است؟ فرضیه ارائه شده آن است که درایت و توجه فرد واقف و شناخت وی از نیازهای اجتماعی محل می تواند موقوفات وی را در جهت توسعه کالبدی شهر سامان دهی کند.
مکاتیب تاریخی: فرمان تدریس نظامیه نیشابور (بنام محیی الدین محمد بن یحیی نیشابوری)
منبع:
یادگار بهمن ۱۳۲۳ شماره ۶
حوزه های تخصصی:
تحلیل انتقادی روایت های فتح خوارزم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موقعیت تجاری، ثروت سرشار و وضعیت جغرافیایی برترخوارزم، موجب شد فاتحان مسلمان از همان سال های اولیه ی یورش به خراسان، به خوارزم توجه کنند.
حمله های شش گانه ی اعراب به خوارزم، در منابع تاریخی به صورت پراکنده و متفاوت روایت شده است. از سه لشکرکشی اول، داده های بسیار ناقصی دردست است که به دلیل محدود و یکتا بودن روایت، نقدپذیر نیستند. تنها ازسه حمله ی واپسین، روایت هایی با داده های متعدد و گاه متعارض در منابع نقل شده است، که یک حمله توسط یزید بن مهلب، و دو لشکرکشی دیگر به وسیله ی قتیبة بن مسلم انجام گرفت. این روایت ها با منشأهای متفاوت در چهار منبع مهم، یعنی آثار بلاذری، طبری، ابن اعثم و بیرونی، آمده است. روایت بیرونی، به دلیل منشأ آن، با روایت های سه گانه ی دیگر جهت گیری متفاوتی دارد. روایت های مورخان سه گانه ی نخست نیز، با وجود تفاوت درحجم داده ها، به دلیل تشابه درمنشأهای روایت، رویکردی طرفدارانه از حمله ی اعراب به دست می دهند. این مقاله درصدد است با بهره گیری از نقد روایت، به تحلیل انتقادی روایت های فتح خوارزم بپردازد.
براساس بررسی های انجام شده، به نظر می رسد مورخان سه گانه ی نخست، باوجود ارائه ی داده های متفاوت، به دلیل منشأ واحد خبر، نتوانسته اند روایت منصفانه ای از دو جناح قدرت ارائه کنند. آنان با موضع گیری طرفدارانه ی خویش درصدد مشروعیت بخشی به حملات قتیبه هستند. منابع، با خلط دو حمله ی قتیبه، از آن روایتی ارائه کرده اند که به علت بهره گیری ازروایت های متعدد، دارای ساختاری ناپیوسته و از نظر محتوا نامنسجم هستند.
یادداشتی بر کهن ترین سند سازمان اسناد ملی ایران (سند مورخ 726)
حوزه های تخصصی:
مکاتیب تاریخی: یک نامه از محمد خان شیبانی و دو نامه از شاه اسمعیل صفوی
حوزه های تخصصی:
فروش نامه روستای الاروق اردبیل و کشت زار کوسویر در سال 947 به آستانه شیخ صفی الدین اردبیلی
حوزه های تخصصی:
(Corpus Inscriptionum Iranicarum) C.I.I مجموعه کتیبه های ایرانی
حوزه های تخصصی:
شجره نامه طریقتی در سنگ نگاره ستون ایپلیک از سده نهم هجری (مسجد شیخ بابا - مراغه)
حوزه های تخصصی:
بررسی مکتوبات انتقال یافته شرفنامه به مجموعه ازبکان
حوزه های تخصصی:
بی تردید پیروی از الگوی مکتوبات حکومتی، سنتی دیوانی محسوب می شود و به نظر می رسد به طور کلی در انتقال مکتوب به عنوان یک واحد نوشتاری دیوانی از یک مجموعه به مجموعه دیگر، تفاوت هائی به وجود می آید که عمدتاً تحت تاثیر شرایط و محیط فکری، زبانی، و سیاسی ... کاتب متاخر است و این مسئله، به لحاظ آگاهی های تاریخی و نیز دانش سندشناختی با اهمیت است. انتشار مجموعه اوزبکان و پژوهش در مورد موضوع اسناد و مکتوبات آن - که حکایت از تاثیرپذیری این اثر از مجموعه مکتوبات شرفنامه داشت - نویسنده را بر آن داشته است تا باتوجه به آنچه پیش از این گفته شد، به مقایسه و سنجش مکتوبات مشابهی از هر دو مجموعه که در دو دوره متفاوت به رشته تحریر درآمده اند، دست یازد. بدین منظور تلاش می شود به کمیت و کیفیت انتقال مکتوبات و تفاوت های احتمالی هر دو اثر پرداخته شود. برای مقایسه تفاوت های مکتوب اصلی (شرفنامه) با مکتوب اخذ شده (مجموعه اوزبکان) به چهار موضوع تصحیف، جابجائی کلمات، افتادگی و افزودگی، و تغییر پرداخته می شود. نتیجه گرفته می شود که مجموعه اوزبکان 1 مکتوب از شرفنامه نسخه برداری کرده است. نسخه برگردان رویمر برای چاپ شرفنامه (دست کم در این مکتوبات) در بیش تر موارد در مقایسه با مجموعه اوزبکان دارای برتری هائی است. افزون بر این، رونویسی مکتوب نه تنها تحت تاثیر لغزش های کاتب قرار داشته، بلکه محیط فرهنگی، اجتماعی، زبانی و غیره کاتب نیز در مکتوب جدید خود را نشان می دهد. افزودگی ها و عباراتی که در نسخه رویمر (نسخه اساس رویمر، نسخه کتابخانه استانبول است) وجود ندارد، باید مورد مطالعه مجدد و دقت بیش تر قرار گیرد. زیرا معلوم نیست که اضافه های موجود از کاتب جدید است یا افتادگی های نسخه رویمر.