فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱۰۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
ژولیا کریستوا بینامتنیت را گذر از نظام نشانه به نظام های دیگر می داند. از این زاویه متن نه هم چون ذخیره ای از معانی ثابت، بلکه در مکان تعامل پیچیده ای بین متن های گوناگون قرار می گیرد. نظریة بینامتنیت با ژرار ژنت وارد حوزة ساختارگرایی شد. ژنت بر خلاف کریستوا با در نظر گرفتن خاستگاه به دنبال تعین و تثبیت معنا در متون بود. بر این اساس متن معنای خود را از طریق رابطه اش با دیگر متون آشکار می کند. آثار روزبهان از متونی است که با اتکا به آن می توان معنای برخی از دال های سیال در دیوان حافظ را تثبیت کرد. این پژوهش با مرکزیت عشق و معشوق به تعامل بین حافظ و روزبهان پرداخته است. بررسی تصاویر و کنش هایی که از معشوق ارائه می شود در نوسان بین تنزیه و تشبیه بنیان های اساطیری مشترکی را نشان می دهد. از سویی افعال معشوق و برخوردش با عاشق از دو الگو در عشق (حلاج و شیخ صنعان)، که هر دو مورد توجه حافظ و روزبهان بوده اند، تبعیت می کند.
بینامتنی قرآن و نهج البلاغه در اشعار خیام نیشابوری و ابوالعلاء معرّی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بینامتنی نظریه ای است که به بررسی روابط بین متونی پرداخته و موجب آفرینش متن جدید می شود. بر اساس این نظریه، متون و گویندگان آنها متأثر از یکدیگر بوده و آگاهانه و یا ناخودآگاه از سرچشمه های ادبی و فکری یکدیگر بهره جسته اند. متون دینی از جمله منابعی است که شاعران فارسی و عربی از آن بهرة فراوان برده اند.
در ادبیات فارسی و عربی، تأثیر قرآن و نهج البلاغه بر احساس و آثار شاعران به روشنی دیده می شود. از جمله شاعرانی که تحت تأثیر این منابع برجستة دینی قرار گرفته اند، خیام نیشابوری و ابوالعلاء معرّی می باشند.
این دو شاعر در سروده هایشان با تأثر از قرآن کریم و نهج البلاغه، گاه واژگان را در متن شعری خود وارد ساخته و گاه با الهام از مفاهیم و آموزه های آن ها، محتوا و مضامین متعالی آن ها را در قصیده های خود تداعی ساخته اند؛ از این رو به نظر می رسد که نوع روابط بینامتنی اشعار این دو سراینده برجسته ی ادبیات فارسی و عربی با قرآن کریم و نهج البلاغه، بیشتر از نوع نفی متوازی(امتصاص) و گاه نفی جزئی(اجترار) باشد.
در این جستار برآنیم تا گزیده ای از اشعار شاعران یاد شده را از منظر روابط بینامتنی مورد بررسی قرار داده و پس از ارزیابی اشعار آنان بر اساس اصول و قواعد این نظریه، تأثیرپذیری آنان از آیات و روایات را تبیین کنیم.
خوانش هرمنوتیکی- بینامتنی بیتی از دیوان حافظ بر مبنای نظریه بینامتنی «مایکل ریفاتر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این جستار بر آن است تا با تکیه و تأکید بر بیت «از حیای لب شیرین تو ای چشمة نوش/ غرق آب و عرق اکنون شکری نیست که نیست»، لایه های معنایی پنهان متن را بر اساس رویکرد تحلیل هرمنوتیکی- بینامتنی مورد نظر «مایکل ریفاتر» واکاوی نماید. اساس رویکرد هرمنوتیکی ساختارگرایانة ریفاتر بر این اصل استوار است که وجوه بینامتنی شعر، به کمک نادستوری ها (قاعده گریزی های ادبی) در گذر از سطح اولیه معنا (خوانش خطی) به سطح زیرین و ژرف ساخت شعر (خوانش غیرخطی) آشکار می شود. به عقیدة او، تلمیح یا نقل قول، هیپوگرامی است که پیشتر در متنی دیگر به فعلیت رسیده است و در متن حاضر به سبب نوع خوانش مخاطب، بازیابی و دلالت های آن کشف می گردد. از نتایج کاربست چارچوب نظری ریفاتر برمی آید که ماتریس اندیشة حافظ در این بیت، غنایی و رمانتیک است و هیپوگرام آن نیز کاملاً همسو و متناظر با معیارهای آن ماتریس بنا شده است. خواننده در فرایند خوانش، از سطح بینامتنیت آشکار به منظومة خسرو و شیرین نظامی (هیپوگرام کلیشه ای و توصیفی)، با یاری هیپوگرام های پیش فرض و معناییِ ذهن خویش، به کشف لایه های معنایی زیرین متن رهنمون می شود. در واکاوی زیرساخت معنایی متن، گویا حافظ با استفاده از تمام ظرفیت های معناآفرینی ایهام و جادوی مجاورت واژگان، در پی بازنمایی نوع مخاطبه و معاشقه با محبوب آرمانی خویش است.
مناسبات بینامتنی و التفات به گفت وگومندی در زبان شعری قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژولیا کریستوا نخستین بار در جستاری در مورد آرای باختین، نظیر «منطق گفت وگومندی» و کاربست برخی از آن ها در نمونه هایی از متون ادبی، اصطلاح «بینامتنیت» را مطرح کرد. او مناسبات و ملاحظات بینامتنی را قبل از هر چیز موجب رهایی متن ادبی از یک نظام معنایی محدود دانست. از آن پس، او و دیگر پساساختارگرایان، نظیر رولان بارت، بسیاری از انگاره های مرتبط با مفهوم گفت وگومندی را گسترش دادند و هر متن ادبی را در پیوند مستمر و وثیق با متن های دیگر و درهم آمیخته با آن ها دانستند. از این منظر، هیچ متنی یکه و نوظهور نیست؛ بلکه حاصل نوشتارهایی است که از خاستگاه های فرهنگی متفاوت و متکثر برآمده است.
ما در این نوشتار برای کاربست دیدگاه بینامتنی بر شعر معاصر ایران، اشعار قیصر امین پور را برگزیده ایم و باور داریم که اشارات و مناسبات بینامتنی در شعر او به نهادینه شدن خصلت گفت وگومندی در شعر او منجر شده اند و به طور چشمگیری در تکمیل معنای اشعار او نقش دارند؛ به سخن دیگر، باور داریم که ملاحظات و مناسبات بینامتنی در شعر امین پور دو کارکرد عمدة «ایجاد خصلت گفت وگومندی» و «مساعدت در تکمیل دلالت های مبنایی متن» را دارند. در این مقاله علاوه بر تبیین نتایج بدیعی که در پرتو خوانش بینامتنی شعر امین پور حاصل می شود، امکان کاربست این نظریه را در شعر و به ویژه شعر معاصر ایران خواهیم آزمود.
اثرپذیری سعدی از فردوسی بر اساس نظریه ترامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آثار سعدی، از برجسته ترین نمونه های متون کلاسیک است که نماینده تمام عیار فرهنگ و ادبیات فارسی است. وی در این آثار، از متون قبل از خود متأثر بوده است و ارتباطی که میان نوشته های قبل از سعدی با آثار او وجود داشته، کاملاً نمایان است. یکی از این آثار، شاهنامه فردوسی است. هدف از این پژوهش، نشان دادن این ارتباط متنی میان آثار سعدی و شاهنامه فردوسی است که برای به انجام رساندن چنین عملی، از نظریه ترامتنیت «ژرار ژنت» که یک نظریه کامل در ارتباط بین متون است استفاده کرده ایم و پیوندی را که میان نوشته های سعدی و فردوسی دیده می شود، به طور کامل در تمام جنبه های آن بررسی کرده ایم و به این نتیجه رسیده ایم که آثار سعدی، نمونه کاملی از یک ترامتنیت محسوب می شود که با آوردن شواهد و با روش تحلیلی- توصیفی و شرح و تفسیر ابیات آن، وجود کامل ترامتنیتی را که نسبت به شاهنامه فردوسی در آثارش وجود دارد، به اثبات رسانیده ایم.
رابطه بینامتنیّت میان سوانح العشّاق و عبهرا لعاشقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رساله هایسوانح العشاق احمد غزّالی و عبهرالعاشقین روزبهان بقلی شیرازی از جمله رساله هایی هستند که به لحاظ موضوع، شیوه بیان، چگونگی به کارگیری زبان، و محتوا مشترکات زیادی دارند. خوانش همزمان و مطالعه بینامتنی این دو رساله می تواند شناخت ما را از قابلیّت های این آثار دگرگون سازد و با ویژگی های مشترک یا منفرد آنها آشنا نماید. بعد از مطالعه بینامتنیِ این دو رساله طبق نظریه ژرار ژنت، معلوم شد که عبهرالعاشقین به اشکال صریح، غیر صریح و ضمنی در ساختار کلّی و جزئی، اعمّ از گزینش واژه، عبارت، اعلام، تلمیح به آیات و احادیث و داستان ها و بسیاری از اصطلاحات عرفانی و حتّی تفکّر حاکم بر اثر تا حدّ زیادی از سوانح العشّاقمتأثّر بوده است. با وجود ویژگی گفت وگومندی و چندصدایی در این دو رساله، هریک دارای ویژگی های منفردِ خاصّی نیز هستند و رابطه بینامتنی آنها وسیع تر از قیاس و تطبیق و برداشت مستقیم از متون پیشین است.
بررسی روابط بینامتنی قرآن کریم با رمان""شئ من الخوف"" ثروت اباظه
حوزه های تخصصی:
بینامتنیت یکی از رویکرد های نقد ادبی جدید است که روابط بین متون را مورد بررسی قرار می دهد. شاعران و نویسندگان معاصر به این پدیده زبانی توجه نموده و از آن در آثار خود بهره برده اند. از جمله این نویسندگان، ثروت اباظه نویسنده معاصر مصری است که آثار متعددی در زمینه رمان، داستان کوتاه، نمایشنامه و پژوهش ادبی و... از خود به جای گذاشته است که نمونه هایی از بینامتنیت قرآنی در آثار وی مشاهده می گردد. تأثیرپذیری لفظی و معنوی ثروت اباظه از مضامینِ آیاتِ قرآنی در آثار وی به فراوانی دیده می شود. این اثرپذیری ، باعث شکل گیری انواع و اشکال بینامتنی در آثار وی گشته است.
در این نوشتار سعی شده است تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی در قالب نظریه نقدی «بینامتنیت» ضمن تبیین و تفسیر روابط بینامتنی رمان « شئ من الخوف» ثروت اباظه با متون دینی به ویژه قرآن کریم و میزان تأثیرپذیری این نویسنده ی پرکار از منهل همیشه جوشان وحی، مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. نتایج نشان می دهد که نویسنده از بینامتنی پنهان و آشکار، مستقیم و غیرمستقیم استفاده نموده است و رمان خود را به ذکر شخصیت های قرآنی، الهام گیری از آیات قرآن کریم به شکل نفی جزئی و متوازی و بیان ارزش های دینی و اسلامی آراسته کرده است.
جامعه شناسی رفتار در رمان طناب کشی بر مبنای نظریة «داغ ننگ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از زمینه های نقد میان رشته ای استفاده از رویکرد تلفیقی جامعه شناختی- روان شناختی در واکاوی متون ادبی بویژه نمایش موقعیت روانی انسان داغ خورده و هراسان در جامعة استبدادی از خلال آثار داستانی از جمله رمان است. «طناب کشی» نوشتة مجید قیصری از جمله رمان های رئالیستی است که ناظر بر وجهی مغفول در ادبیات داستانی دفاع مقدس، به نمایش سویة مخالف جامعة ایرانی در زمان جنگ؛ یعنی اوضاع زندگی یک خانوادة داغ خوردة عراقی ایرانی الاصل و کناره گرفته از جنگ تحمیلی می پردازد. این جستار به کمک نظریة بینامتنیت خوانشی رولان بارت، مناسبات بینامتنی اثر را واگشایی کرده، سپس مبتنی بر چارچوب نظری «داغ ننگ» اروین گافمن و رویکرد نظری «احساس کهتری» آدلر تلاش کرده است به واکاوی کیفیت چاره اندیشی شخصیت های داغ خورده برای بازیابی هویت ضایع شده در کنش واکنش اجتماعی بپردازد. از نتایج آن برمی آید متن رمان با سه پیش متن قرآن کریم، رمان داغ ننگ هاثورن و مثنوی مولانا پیوند بینامتنی پنهان دارد. همراستایی داغ ننگ فرهنگی و اجتماعی با داغ ننگ قومی- مذهبی که دیگر اعضای خانواده را نیز درگیر می کند، نشانه های بیماری فکری- فرهنگی جامعة مستبد است. از تبعات چنین داغ ننگی برای اعضای خانواده، ناامیدی از پذیرش در جامعه، احساس شومی سرنوشت و ناایمنی، گرفتاری در عقده های روانی خطرناک چون احساس کهتری(حقارت) است که بیش از همه در پیکرة فارس(راوی رمان) ایجاد گشته و او را به واکنش تدافعی و قهری در نتیجه، کین توزی کشانده است.
مقایسه روایت های تمثیلی «پیل در شهر کوران» از سنایی و غزالی بر مبنای نظریه فزون-متنیّت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایت تمثیلی «پیل در شهر کوران» از کتاب حدیقه الحقیقه سنایی، بر اساس روایتی از کیمیای سعادت غزالی نوشته شده است. هدف اصلی این پژوهش کشف رابطه فزون متنیّت این دو روایت است. بدین منظور برپایه نظریّه فزون متنیّت ژرار ژنت، ارتباط روایت سنایی با روایت غزالی بررسی و این نتایج حاصل شد که در روایت سنایی تغییر حجم متن و دلالت های معناشناسی جدیدی وجود دارد که در دو بخش گشتار کمّی و گشتار کاربردی قابل بررسی است. در بخش گشتارهای کمّی، دریافتیم که سنایی با گسترش روایت از 21 گزاره روایت غزالی به 42 گزاره در روایت خویش از «گشتار کمّی افزایش» استفاده کرده است. در بخش گشتارهای کاربردی، روایت سنایی در دو لایه معنایی بررسی شد. گشتارهای لایه معنایی اول، شامل تغییراتی بود که سنایی در اشخاص و حوادث ایجاد کرده بود. گشتارهای لایه معنایی دوم نشان می داد که درباره موضوع ناتوانی عقل در شناخت خدا، آنچه را که گذشتگان او فقط در مورد عقل و نفس آدمی بیان کرده اند، سنایی به عقل و نفس کلی تعمیم داده و معتقد است که عقل و نفس انسان و جهان، پایین تر از آن هستند که به تنهایی یا با هم قادر به درک اسرار الهی باشند.
بررسی شعر محمدرضا شفیعی کدکنی و عبدالوهاب البیاتی از منظر ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبدالوهاب بیاتی، شاعر پیشتاز عرب و محمد رضا شفیعی کدکنی، ادیب، ناقد، شاعر و نویسندة توانمند فارسی در این عرصه جلوه ای از تطبیق و داوری را می نمایانند؛ چنانکه بین اشعار شفیعی کدکنی و البیاتی وجوه مشترک بسیاری در زمینه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و به ویژه ادبی وجود دارد. آشنایی دیرینة شفیعی کدکنی با آرا و دیدگاه های البیاتی از رهگذر مطالعه، ترجمة آثار او و نیز شیفتگی اش نسبت به البیاتی سبب شد تا اشعار وی را به عنوان نمونة برتر و شخصیت او را به مثابه الگو قرار دهد و حتی در برخی موارد از وی تأثیر پذیرد و در مواردی دیگر، مشابه او بسراید.
این تحقیق با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و عمدتاً براساس نظریة بینامتنیت و با بررسی شواهد، به دنبال اثبات این فرضیه است که وجوه اشتراک در اشعار این دو ادیب، اتفاقی نبوده و حاکی از اثر پذیری شاعر معاصر فارسی از ادیب توانمند عرب است.
مراحل دریافت متن در شعر سپهری بر اساس رویکرد بوگراند و درسلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، مراحل چهارگانه دریافت متن را با توجه به سه معیار متنیت بوگراند و درسلر، یعنی انسجام، پیوستگی و بینامتنیت، در مجموعة شعر زندگی خواب ها، اثر سهراب سپهری، بیان کرده ایم. هدف از پژوهش، یافتن روش تحلیلی نو در شعر معاصر است که از جزء به کل و از متن به شناخت می رسد؛ بنابراین ترکیبی از روش های عینی و ذهنی است که شیوه درک و مراحل دریافت شعر معاصر را طی مراحلی در برابر خواننده قرار می دهد. ابتدا با تقطیع متن، واژه های مهم یا مراکز کنترل محتوا را پیدا می کنیم و سپس شعر را از طریق استنباط، به صورت مفاهیم پیوسته در می یابیم و طرح ذهنی شاعر را برای بیان روایت آن کشف می کنیم. در طرح، ایده خاصی از طریق شعر انتقال یافته است که با مطالعات و تجربه های مشترک خواننده و شاعر ارتباط دارد. طرفین گفتمان یا محتوای ذهنی مشابهی دارند یا به بینامتن های مشترکی دسترسی دارند. به این ترتیب، خواننده به هدف شاعر پی می برد و با دنبال کردن شعرهای دیگر می بیند که شاعر، طرح ذهنی خود را در شعرهای دیگر در موقعیت های جدید تکرار می کند. در پایان نتیجه می گیریم که سپهری با دو بینامتن سورئالیسم و عرفان و تکرار یک طرحواره زنجیری، به طرح و توصیف کوتاه تجربیات متافیزیکی خویش پرداخته است.
نقد و بررسی مسمّط دهخدا (بر اساس رویکرد ترامتنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسمط «یادآر ز شمع مرده یادآر» اثر طبع دهخدا یکی از اشعار مدرن فارسی است که مورد توجه پژوهشگران حوزه ادبیات معاصر واقع شده است. این مقاله بر آن است تا با بهره گیری از رویکرد ترامتنی که از جمله رویکردهای جدید نقد ادبی به شمار می رود، به نقد و خوانش نوینی از مسمط دهخدا بپردازد. پرسش های پژوهش حاضر آن است که چرا این مسمط از اشعار مدرن به شمار آمده است؟ پیوندهای شعر دهخدا با شعر گذشته و حال فارسی چگونه نمود یافته است؟ یادداشت های دهخدا در پیرامون این شعر چه تأثیری در نقد و خوانش آن داشته است؟ آیا تنها منبع الهام دهخدا در سرودن مسمط مورد بحث، شعر اکرم رجایی زاده است یا وی در سرودن این مسمط تحت تأثیر منابع دیگری نیز بوده است؟ به منظور دستیابی به پاسخ، مسمط دهخدا بر اساس رویکرد ترامتنی و به شیوة توصیفی تحلیلی در پنج محور مورد بررسی قرار گرفت. حاصل پژوهش بیانگر آن است که شعر دهخدا بینامتنی است که از شعر گویندگان پیشین مایه گرفته، در اشعار گویندگان معاصر و پس از خویش تأثیر گذاشته است و جستجوی منبع الهام واحد برای شعر دهخدا، راه به جایی نمی برد. منابع الهام مسمط دهخدا بیشتر شعر و ادبیات کلاسیک فارسی است، او اندیشة نو و تجددخواه خویش را در قالب مسمط و در زیر مجموعة نوع ادبی مرثیه عرضه کرده است.
تحلیلی بینامتنی بر داستان شیخ صنعان با نظری به داستان حضرت موسی و خضر(علیهما السلام )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان شیخ صنعان در منطق الطیر عطّار تا حدودی متأثر از ماجرای حضرت موسی و خضر (علیهما السلام) در قرآن است. از این رو هردو داستان، زمینه تفسیرها و قرائت های متفاوت را در نزد اهل اندیشه و معرفت فراهم کرده است. دو رکن اساسی نظریه بینامتنیّت -که اولین بار از سوی ژولیا کریستوا در فرانسه مطرح شد- یعنی عدم استقلال متن و مکالمه گرایی زبان را در داستان شیخ صنعان و البته فقط رکن دوم (یعنی مکالمه گرایی زبان ) را در داستان حضرت موسی و خضر (علیهما السلام) می توان جستجو کرد.
در هر دو داستان رفتارهایی به ظاهر شگفت انگیز و غیر معقول از سوی پیر و مراد سر می زند که شاید بتوان عنوان «شطحیّات رفتاری» را به آنها اطلاق کرد؛ هر چند که داستان های قرآنی به دلیل آسمانی بودن و مبرّا بودن از کذب و افسانه و اسطوره، به کلّی از این امر مستثنی می شوند. آیا بر مبنای داستان موسی و خضر (علیهما السلام ) پیروی از پیر به طور مطلق و بی چون و چرا ضرورت دارد ؟ و یا بر مبنای داستان شیخ صنعان گاه ضرورت ندارد؟ بین شطحیّات صوفیان و متشابهات قرآنی چه نسبتی وجود دارد؟ نگارنده در این نوشتار بر مبنای نظریّه بینامتنیّت، به بحث و فحص این دو داستان می پردازد
بینامتنیت در فراداستانِ « قلب زیبای بابور» نوشتهی جمشید خانیان و مخاطب نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قلب زیبای بابور نوشته ی جمشید خانیان یک فراداستان است که در پی به کار گرفتن شیوه ای تازه در روایت و گریز از شیوه های سنتی ست. در فراداستان راوی به شیوه های داستان گویی می اندیشد همچنین یکی از ویژگیهای فراداستان مهارت در به کارگیری بینامتنیت است. هدف این پژوهش، بررسی مقایسه ای و یافتن رّد پای عناصر بینامتنی، دریافت مناسبات آن با متن و در نوبتی دیگر بررسی نقش مخاطب نوجوان در درک این شیوه از داستان نویسی است. روش مقاله توصیفی- تحلیلی و بر مبنای آرای مخاطبان است. اصلی ترین شگرد خانیان درین داستان ، به کار گیری عناصر بینامتنی و ایجاد مکالمه با داستانهای نام آشنا برای کودکان و نوجوانان به ویژه شازده کوچولو اثر اگزوپری است. احضار متون شناخته شده به این داستان، برای پیشبرد فرایند روایت، شکل گیری عناصر داستان، باورپذیری و القای معانی انجام گرفته است. همچنین نظر مخاطبان نشان می دهد که نوجوانان می توانند به شکلهای گوناگون با عناصر بینامتنی رابطه برقرار کنند.
تأثیر گلستان سعدی بر ترجمه سرگذشت حاجی بابای اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میرزا حبیب اصفهانی (1312/1311-1251ه .ق) در ترجمه سرگذشت حاجی بابای اصفهانی، میراث نویسندگی سنتی فارسی را به داستان نویسی جدید انتقال داده است. شیوه نگارش میرزا حبیب در این ترجمه -که متن های گوناگون در آن حضور دارند - به گونه ای است که گویی متن های گذشته در این آخرین شعله نثر سنتی، با هم همنوایی بزرگی را بر پا کرده اند. در این میان آثار سعدی به ویژه گلستان، حضوری چشمگیرتر دارد. از این رو، نگارندگان به بررسی روابط بینامتنی این اثر با گلستان سعدی بر مبنای نظریه «ترامتنیت» «ژرار ژنت» در سه سطح بینامتنیت صریح، بینامتنیت پنهان(غیرصریح) و بینامتنیت ضمنی و هم چنین بیش متنیت پرداخته اند. میزان ارجاعات ترجمه سرگذشت حاجی بابا به گلستان و وام گیری-های میرزاحبیب از این اثر، نقش زبان و اسلوب بیانی سعدی را در شکل گیری شیوه نگارش و طرز بیان میرزا حبیب آشکار می سازد. این نگرش در حقیقت پاسخ به این فرضیه است که می توان نثر معاصر را دنباله نثر سنتی دانست و پیوندهای زبانی و بیانی متون کلاسیک را با متون معاصر مشخص کرد.
تحلیل غزلی از مولوی بر مبنای رویکرد بینامتنی به قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر متنی با متون پیش از خود رابطه دارد و با آنها گفتگو می کند، و معنا در بافتی بینامتنی با ارجاع از متنی به متن دیگر شکل می گیرد. غزلیات شمس که حاصل مکاشفات و تجربه های معنوی مولوی است به شخصیت های قرآنی نیز می پردازد. مولوی ماجراهای پیامبران در قرآن را تنها رویدادی از آنِ گذشته نمی داند و معتقد است آن وقایع در سطحی دیگر برای کسانی که تشبه به احوال آنان دارند، روی می دهد. مولوی در غزلی که در این مقاله بررسی می شود، وقایع پیش آمده بر حضرت آدم را به گونه ای بیان می کند که می توان آن را زبان حال آدم دانست، یا گزارش تجربه راوی از آن ماجرا.
بر اساس نتایج این تحقیق، نسبت دو متن (قرآن و غزل مورد نظر) با یکدیگر نسبت میان مستعارله و مستعارمنه در استعاره فرض شده است، مستعارمنه یا بر مبنای اصطلاحات بینامتنی (زَبَرمتن)، متن غزل است و آیات قرآن با توجه به قراین، مستعارله یا بر مبنای اصطلاحات بینامتنی «زبر متن» در نظر گرفته شده است و آنگاه متن غزل با توجه به آیات، تفسیر و تحلیل شده است. از آنجا که زاویه دید این غزل اول شخص است راوی به احساسات و عواطف خود یا آدم نیز در شعر پرداخته است. سیر روایت این غزل بر مبنای محور عمودی با آیات مربوط به آدم در سوره بقره انطباق دارد، به گونه ای که علاوه بر موضوع اصلی، موضوع فرعی آن دو نیز به هم شباهت دارد.
بازخوانش بینامتنی منظومة «جمشید و خورشید» سلمان ساوجی از منظر تاریخ گرایی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تاریخ ادبیات ایران، آثاری به مقتضیات فکری و فرهنگی زمانه آفریده شده اند که می تواند در رویکردی بازخوانشی ضمن اشاره به روانشناسی فردی و اجتماعی آن عصر، حلقه هایی از جریان شناسی ادبی در تکمیل خلأهای نگرش ساختاری باشند؛ منظومة «جمشید و خورشید» سلمان ساوجی(778ه.ق)، یکی از این آثار است که با وجود غفلت محققان؛ ظرفیتهایی قابل تأمل برای تأکید بر نگرش ساختاری و شبکه ای به آثار ادبی یک دوره دارد.
این پژوهش، به کمک رهیافتهای بینامتنی و چارچوب نظری «تاریخگرایی نو»، کوشیده است با ردگیری نشانه های درون متنی و برون متنی-برخلاف باور عمومی-عرفانی بودن منظومة جمشید و خورشید را اثبات کند. مطابق دستاوردهای تحقیق، از دو ساحت می توان به اثبات فرضیة عرفانی بودن متن «جمشید و خورشید» پرداخت: نخست، رمزگشایی از شالودة بینامتنی اثر که با وجود پیوندی دیالکتیک(گفتگومدارنه) منظومه با اسطوره های ایران باستان و شاهنامه، و تقلید از زمینة غنایی و شگردهای روایی خمسه سرایی بویژه هفت پیکر نظامی؛ سرشت بنیادین اثر بیشتر به سبب تأسی از ساختار و شگردهای رمزی- عرفانی داستانهای سهروردی؛ مثل عقل سرخ و صفیر سیمرغ، سیر العباد سنایی، داستان شیخ صنعان عطار، داستان قلعة ذات الصور و جدال چینیان و رومیان در مثنوی مولانا، رنگ و بویی عرفانی دارد. دوم، از رهگذر کاربست نگرش تاریخگرایی جدید در تحلیل اثر که از همسویی ژرف ساخت این منظومه با جریان صوفیگرایانة قرن هشتم، پرده می گشاید و نشان می دهد که منظومة «جمشید و خورشید» ی نه در خلأ تاریخی و بریدگی از جریان مسلط عصر، بلکه در گفتگو با ساحت غالب فکری و فرهنگی قرن هشتم؛ یعنی عرفان گرایی آفریده شده است.