دنیای امروز، دنیای پر هیاهوی رسانه هاست. رسانه هایی که از انواع قابلیت های رسانه ای برای اغوای افکار عمومی بهره می گیرند و اداره آن توسط صاحبان سرمایه ها و اداره کنندگان نظام جهانی صورت می گیرد.
عملکرد رسانه ها با الگوی اداره لیبرالی، نقش ها و کارکردهای گوناگون رسانه را برای به انقیاد کشانیدن جوامع با فرهنگ های اصیل و استیلای فرهنگی بر این جوامع و استراتژیک ترین این نقش ها را برای توجیه عملیات نظامی خود از طریق آژانس های خبری، به کار گرفته است.
نگاهی به عملکرد آژانس های خبری اولیه، نظیر ولف، هاواس، رویتر، آسوشیتدپرس و یونایتدپرس، حکایت از زیرساخت های اولیه عمل رسانه ای مبتنی بر قدرت و نفوذ دارد، ولی نابرابری در این فعالیت ها و پوشش رسانه ای به نفع ابر قدرت ها، کشورهای ضعیف تر یا به عبارتی در حال توسعه را به فکر راه اندازی خبرگزاری های بزرگ جهانی با نظام اداره غیر سلطه آمیز انداخت.
در دوران اخیر، شاهد عملکرد رسانه های کشورهای اسلامی و رسانه های بی طرف، به خصوص با ظهور فن آوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطی، در راستای هوشیارسازی جوامع مختلف و از جمله جوامع اسلامی نسبت به شرایط حیات اجتماعی، بدون حضور اقتدار غربی بودیم.
در این مقاله به دنبال طرح نقش و کارکرد رسانه های فراگیر خبری در ایجاد جریان بیداری اسلامی هستیم و به مقایسه تطبیقی عملکرد رسانه های غربی مثل سی. ان ان و بی بی سی با رسانه های اسلامی مانند العالم و الجزیره، در پوشش اخبار جنگ غزه و نقض حقوق بشر در ایام این جنگ می پردازیم.
آنچه اهمیت دارد این است که رسانه های بی طرف در دنیای امروز، نمایش گر موج اسلام خواهی جوامع تحت استیلای غرب و جریان انقلابی بیداری اسلامی هستند. عملکرد رسانه های بی طرف در پوشش اخبار مربوط به شمال افریقا و تحولات اخیر در تونس، لیبی، سودان، مغرب، یمن، بحرین و دیگر کشورهای عربی، نشان از دامنه فعالیت رسانه های خبری بی طرف در پوشش خبری جریان بیداری اسلامی و شکل گیری انقلاب اسلامی در روزهای اخیر است.
مقاله حاضر به بررسی و شناخت ویژگی ها و ماهیت عمومی «افراد آن سوی رسانه ها» می پردازد و آن را در کشورهای درحال توسعه با اصطلاح «مخاطب پنداری» توصیف می کند. در مقدمه این مقاله به این نکته اشاره شده که هرچه تصویر ذهنی سیاست گذاران و مدیران عرصه های رسانه ای در کشورهای درحال توسعه با واقعیت های موجود در این عرصه فاصله داشته باشد، پیامدهایی از قبیل دور شدن مخاطبان از محتواهای رسانه های بومی و مورد تأیید را به دنبال خواهد داشت.شناخت و تحلیل انگاره یا تصویر «افراد آن سوی رسانه ها» با بررسی نظریه های عرصه علوم ارتباطات، می تواند بسیاری از زوایای پنهان فعالیت در عرصه رسانه ها و عملکردهای مختلف انجام شده در این عرصه در کشورهای درحال توسعه را به روشنی بازنمایاند؛ بر این اساس، هرچه نگرش سرآمدان حکومتی در چنین کشورهایی نسبت به افراد آن سوی رسانه ها که در معرض پیام های رسانه ای هستند، با ماهیت واقعی فعالیت رسانه ها، پیام گیران و جایگاه امروزی آنان در بازار پُررونق رسانه ها و به تعبیر محسنیان راد «بازار پیام» (1387) بیشتر فاصله داشته باشد، احتمال مواجهه با عواقب جبران ناپذیر اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتی اقتصادی در مقوله بهره مندی از رسانه ها بیشتر خواهد بود.مقاله در ادامه به مرور تاریخچه و تعریف «افراد آن سوی رسانه ها»، نظریه بهره مندی و خرسندی از رسانه ها و مفهوم «مخاطب پنداری» برای رسانه ها می پردازد. سپس بر اساس نظریات پیش گفته، ویژگی های کنونی افراد آن سوی رسانه ها را با توجه به افزایش روزافزون اختیارات و حق انتخاب آنان و در شرایط فعلی بازار پیام، برمی شمارد.
تعیین چگونگی پیوند میان عاملیت و ساختار امری بسیار مهم در مطالعات علوم اجتماعی و شناخت جهان است. نظریه های اجتماعی برای فهم پدیده های اجتماعی تبیین های متفاوتی بدست داده اند. نظریه ساخت یابی گیدنز با درک دوسویگی عاملیت و ساختار بر این باور است که ساختار به عنوان یک نظم جهانی بر رفتار افراد جامعه تاثیر می گذارد و یک کردار اجتماعی شکل می گیرد. مفهوم استفاده از اطلاعات ارائه شده توسط تیلور مبتنی بر نظریه ساخت یابی است. محیط استفاده از اطلاعات، بافت اجتماعی یا محیطی است که در درون آن افراد زندگی و کار می کنند. در این مطالعه الگوهای رفتار اطلاع یابی بر پایه نظریه ساخت یابی و مفهوم محیط استفاده از اطلاعات تحلیل شده اند. حاصل تحلیل ها نشان داد که استفاده از منابع اطلاعاتی بدون ملاحظه بافت اجتماعی و سازمانی آن نمی تواند به روشنی درک شود، زیرا بافت زمینه ظهور، طراحی ,اجرا و استفاده از نظام اطلاعاتی است.
هزاره گرایی امروزه به یک صنعت فرهنگی ترس بسیار مهم تبدیل شده است که کالاهای فرهنگی و ایدئولوژیکش _ کتاب، فیلم، بازی های ریانه ای، پوستر و غیره _ را در ظاهر برای آگاه کردن مردم از وقایع جهان گستر پیش رو و فرونشاندن ترس آنان و در باطن به منظور سودجویی به سراسر جهان می فروشد. صنعت فرهنگی سرمایه داری نه تنها به هزاره گرایی دامن می زند و از آن طریق سودجویی می کند، بلکه مخالفان هزاره گرایی را نیز به این بازی کشانده و به آنان نیز این ترس را می فروشد. در این مقاله، به این نکته می پردازیم که این صنعت چگونه با تولید محصولات فرهنگی مختلف هزاره گرایی را به عنصری از فرهنگ مردم پسند جهان تبدیل کرده است.