انواع دخانیات در ردیف زیان آورترین مواد قرار دارند. تاریخچه دخانیات، انحطاط بشری را در مقابل این ماده نشان می دهد. (1) مواد تشکیل دهنده سیگار، همگی سمی و مضر بوده و دارای عوارض گوناگون اند که این امر حاکی از حرمت سیگار است. (2) شناخت سایر مواد مخدر و عوارض آنها نیز می تواند راهی برای شناخت علل حرمت مواد مخدر باشد. بررسی دلایل حرمت مواد مخدر به ویژه دخانیات از سوی علمایی که آن را حرام کرده اند، نشان از درستی فتوای ایشان دارد. نقل فتاوای فقها مبنی بر حرمت مواد مخدر و دخانیات، یکی از روشها برای هوشیار نمودن مردم و خنثی نمودن نقشه های برخی سودجویان در مقابل این مواد است...
در منابع فقهی و حقوق ایران، اصل بر این است که مال موقوفه قابل خرید و فروش نمیباشد. به عبارت دیگر، انجام هر گونه عمل حقوقی که سبب انتقال عین موقوفه به دیگران شود جایز نیست. لیکن، گاهی اوقات شرایط و اوضاع و احوالی به وجود میآید که برای حفظ نهاد وقف و مصالح موقوف علیه/ علیهم فروش مال موقوفه لازم میشود. از این رو، در منابع معتبر فقهی و قانون مدنی ایران، در موارد استثنایی، بیع مال موقوفه مجاز اعلام شده است، از جمله زمانی که مال موقوفه خراب شود یا بین موقوف علیهم اختلافی شدید پدید آید. در این مقاله، موارد جواز بیع مال موقوفه در منابع فقهی و قانون مدنی ایران بررسی و با یکدیگر تطبیق داده میشود.
اسلام حقوق تمامی کسانی را که در کشور اسلامی حضور دارند، اعم از هموطنان و کسانی که با مجوز دولت اسلامی به کشور وارد شدهاند، را به رسمیت شناخته و رعایت آن حقوق را بر همگان لازم دانسته است.
جهانگردان نیز از جمله افرادی هستند که با اجازة دولت به کشور می آیند و بنا بر
اصول بنیادین اسلام که از جمله آنها کرامت انسانی، وفای به عقود، دعوت و ... است،
دولت و تمامی مسلمانان موظفاند حقوق چنین افرادی را به رسمیت بشناسند. مهم ترین
این حقوق را میتوان حق امنیت، ورود و عبور و مرور در کشور، برخورداری از
عدالت اجتماعی، احترام و رعایت منزلت اجتماعی فرد، تأمین حداقل حقوق انسانی و حق خروج دانست.
ژن کوچکترین واحد شیمیایى اطلاعات ارثى است که به تعداد بىشمار، درون میلیاردها سلول تشکیلدهنده بدن، وجود دارد. این واژه براى اولین بار توسط ویلهلم یوهانس در سال 1909 به کار رفت. مراجعه به متون دینى و روایى، و تعمق و ژرفنگرى در آنها، این حقیقت را آشکار مىسازد که پیشوایان معصوم علیهمالسلام سالها پیش از این با کلامى روان و ساده، پارهاى از مسایل ژنتیکى و توارثى را تبیین کردهاند.
دین اسلام در راستاى سعادت بشر در قالب احکام تکلیفى، وظایفى را براى مکلفین مشخص کرده است. این فرایند در بسترسازى مناسب ژنتیک نیز مورد عمل قرار گرفته است. روایات بسیارى به بیان جنبههاى ارادى و غیرارادى انتقال صفات والدین و نسلهاى گذشته به نسلهاى آینده، پرداخته و از پدران و مادران خواستهاند تا با رعایت دستورات ارزشمند دین، زمینه و بستر مناسب را براى انتقال و تحقق ویژگىهاى ارزشمند فراهم آورند.
این مقاله بر آن است تا با اثبات ژنتیک در متون روایى، به بیان پارهاى از دستورات پیرامون بسترسازى مناسب و نامناسب آن بپردازد.