نظام سیاسی کنونی ایران، تا حدی برآمده از اندیشههای امام خمینی است؛ اندیشههایی که عمدتاً متکی و نشأت گرفته از مبانی فقاهتی ایشان است. نه تنها امام به منزله یکی از پیشوانههای فکری نظام جمهوری اسلامی ایران مطرح است. بلکه باید در حوزه عمل نیز نقش کاملاً برجستهای برای ایشان قائل شد. بنابراین آشنایی و شناخت نسبت به اندیشههای امام نکتهای است که غفلت از آن ما را در درک درست وضعیت کنونی دچار مشکل میکند. این نوشتار سعی دارد ضمن بررسی اندیشههای امام و هم چنین تحولات رخ داده در آن به دو سوال مهم پاسخ دهد: 1) آیا اندیشههای امام در طول زمان دچار گسستهای رادیکال شده است؛ بدین معنا که ما در مقاطع مختلف ـ مثلاً قبل و بعد از انقلاب ـ شاهد تحولات اساسی در اندیشه ایشان هستیم یا خیر؟ به تعبیر دیگر آیا در هیچ مقطعی از اعتقاد اصلی و محوری خود (باور عمیق به توانایی اسلام در تنظیم زندگی سیاسی و غیر سیاسی ) به طور کامل دست کشیدند؟ 2)ماهیت نقش مردم در نظام اندیشهای امام در مقطع مختلف چگونه است؟
در مقررات کیفری ایران از جمله در قانون مجازات اسلامی و قانون مجازات نیروهای مسلح، قیام مسلحانه و افعالی مانند طرحریزی، براندازی و تهیة سلاح و مهمات و قبول نامزدی مشاغل حساس حکومت کودتا یا تشکیل دسته و گروه جهت براندازی حکومت، رفتارهای مجرمانهای هستند که در صورت احراز سایر شرایط قانونی به عنوان جرم براندازی قابل تعقیباند. این مقاله در صدد تحلیل ارکان جرم براندازی در حقوق کیفری ایران است.
حق و آزادی دغدغة عظیم و خطیر فرد انسانی است. حمایت از این دو گوهر گرانبها و مصون داشتن آنها از افراط و تفریط تکلیف مهمی است. سوء استفاده از حق و آزادی به اندازة اهمال و بیاعتنایی به حق و آزادی جدی و خطرناک است. در مطلق نبودن عمدة حقوق و آزادیها نمیتوان تردید کرد. حتی بنیادی بودن حق با اطلاق آن ملازمه ندارد. در نظام بینالملل حقوق بشر دو تأسیس شناخته شده وجود دارد. یکی از آن دو حقوق و آزادیهای انسانها را در وضعیت عادی محدود میسازد و دیگری حقوق و آزادیها را در وضعیت اضطراری به حالت تعلیق در میآورد. اعمال هر یک از آن دو متوقف بر شرایطی است. نگارنده در این مقاله، از تحدید حقوق و آزادیها در شرایط عادی سخن گفته، اصل مشروعیت و شرایط آن را مورد بررسی قرار داده و آنگاه رویّة قضایی دیوان اروپایی حقوق بشر را مورد توجه قرار داده است