آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۶

چکیده

متن

وجود مسلمانان ساکن در کشورهای غیراسلامی که شمار آنها تقریبا با جمعیت مسلمانان در کشورهای اسلامی برابری می‏کند، پیامدهایی را به دنبال دارد که نگارنده در این نوشتار به ابعاد مختلف آن اشاره می‏کند. در ابتدا ویژگی‏ها و امتیازات حضور مسلمانان در کشورهای غیر اسلامی بررسی گردیده و پس از آن مشکلات مشترک در ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی از قبیل مسایل آموزشی پرورشی، اختلاط مرد و زن، مسئله رسانه‏ها مورد توجه قرار گرفته است. علاوه بر آن، مشکلات اقتصادی و سیاسی از دیگر مسایلی است که در این مقاله به آن پرداخته شده و نویسنده راه‏حل‏هایی را همانند طرح احکام ثانویه و هم‏چنین میزان مشروعیت دادگاه‏های غیراسلامی ارایه می‏کند و در پایان، جهت حفظ حقوق اقلیت‏های مسلمان و حمایت از آنها توصیه‏هایی را برمی‏شمرد.
کلیدواژه‏ها: اقلیت‏های اسلامی، کشورهای غیراسلامی، مشکلات فرهنگی و اجتماعی جهان اسلام، مقتضیات شهروندی.
اوضاع کلی:
پیش از ورود به اصل مطلب، ناگزیر باید نگاهی اجمالی به وضع مسلمانان خارج از کشورهای اسلامی بیندازیم و عناصر قوت و ضعف آنان را شناسایی کنیم:
می‏دانیم که شمار مسلمانان خارج از جهان اسلام تقریبا برابر با شمار آنها در کشورهای اسلامی است. هم‏چنان‏که آمار آنان در کشورهایی چون: چین، هند، فرانسه، روسیه وآمریکا بیش از کل جمعیت بسیاری از کشورهای اسلامی است، این دسته از مسلمانان ویژگی‏های فراوانی دارند که مهم‏ترین آنها به قرار زیر است:
______________________________
1 دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی.
________________________________________
1ـ گوناگونی
آنها به همه نژادها و ملت‏های جهان وابستگی دارند، به گونه‏ای که می‏توان گفت وابستگی نژادی مسلمانان جهان به اندازه شمار نژادها و خلق‏های جهان است؛ زیرا هیچ خلقی را نمی‏توان یافت که در میان آن مسلمانانی یافت نشود که یا سابقه تاریخی درازی به این عنوان دارند و یا اخیرا به اسلام گرویده‏اند؛ به عنوان مثال، نویسنده غربی خانم «اکیینر» در این مورد می‏نویسد: «در اتحاد شوروی، هم اینک چهل و پنج میلیون و پانصد هزار مسلمان وجود دارد که یکی‏از مجموعه‏های بزرگ اسلامی در جهان است و به لحاظ جمعیت، پس از کشورهایی چون اندونزی، بنگلادش، هند و پاکستان قرار دارد؛ این جامعه از نظر ساختار، فرهنگ و تفاوت‏های اقلیمی دارای ویژگی‏های منحصر به فردی است. مسلمانان شوروی در سرزمینی که از غرب، تا مرزهای لهستان و از شرق، تا مرزهای چین و در مناطق شمالی (سیبری)، تا جنوب میانه آسیا و سرتاسر قفقاز گسترده است، حضور دارند. آنها تابلوی بزرگی از مجموعه‏های نژادی را تشکیل می‏دهند. در میان آنها ترکانی چون تاتارها، آذربایجانی‏ها، اوزبک‏ها و الیغورها و ایرانیانی چون تاجیک‏ها، اوسیتیایی‏ها، کردها و بلوچ‏ها و نیز از اقوام قفقاز، لیزکبین‏ها و تاباصارها و مجموعه‏های متعدد کوچکی چون: اعراب، ارمنی‏ها، کیمیتیلزها، چینی‏های آنفار و کولی‏های آسیای میانه، مغول‏ها و فینلانین‏ها و... وجود دارد». (خلق‏های اسلامی در اتحاد شوروی سابق، صفحه 25).
در توزیع جغرافیایی نیز همین تنوع مشاهده می‏شود؛ یعنی تقریبا هیچ منطقه‏ای را خالی از مجموعه‏های مسلمان نمی‏توان یافت. در زبان‏ها، فرهنگ‏ها، سنت‏ها و عادات، سطوح مختلف علمی، میزان مشارکت در جریان حوادث، سیاست‏های محلی و خارجی، میزان بهره‏مندی از حقوق اجتماعی، توان اقتصادی و جز آن نیز این گوناگونی به‏چشم می‏خورد.
2ـ حضور اسلام در عمق جان آنها و افتخار نمودن به آن
این پدیده نیز کاملاً آشکار است و ما آن‏را به طبیعت خود اسلام در نفوذ به اعماق جان و سمت و سو دادن به رفتار انسانی و مجموعه فرهنگ و نیز هماهنگی و همسویی آن با فطرت بشریت، نسبت می‏دهیم.
اسلام در برخی مناطق، خود به قومیت کاملی تبدیل شده که در بوسنی، روسیه، چین و حتی در موارد بسیاری، در آمریکا و اروپا، قابل مشاهده است.
خانم اکیینر در این مورد می‏نویسد: «واقعیت آن است که پدیده بقا و تداوم حضور اسلام بیش از مطرح شدنش، تأمل برانگیز است. بسیاری از مردم بر این گمان بودند که اسلام طی قرن نوزدهم، به لحاظ معنوی دچار ورشکستگی‏گردید. سفرنامه نویسانی چون «شبیلر» و «فامبیری» از غیبت حقیقی دین در آسیای میانه سخن  به‏میان آورده‏اند. حتما برای آنها دشوار بود که بپذیرند یک‏صد سال پس از آن و در پرتو رژیم متفاوتی، همان شهروندان، خود را بیش از پیش مسلمان معرفی می‏کنند. واقعیت آن است که بسیاری از مسلمانان شوروی آن‏گونه که باید، تکالیف دینی خود را انجام نمی‏دادند و به این ترتیب از نظر مسلمان شهروند شوروی هیچ نکته ریاکارانه یا توهم آمیزی نسبت به وابستگی‏اش به جامعه مسلمان، وجود نداشت و بی تردید، قومیت از جمله عناصر تأکیدکننده اثرگذاری اسلام به‏شمار می‏رود.» (پیشین، ص39).
نوشته بالا، مسایل بسیاری را روشن می‏سازد و درهم آمیزی و هم‏جوشی اسلام و ملیت و نیز میزان ریشه‏داری آن را در جان‏ها، حتی زمانی که در معرض فشار همه جانبه برای محو اسلام از سوی شوروی باشد، نشان می‏دهد.
رئیس جمهور متوفای جمهوری آذربایجان «حیدر علی اف» که زمانی مشاور «لیونید برژنف» رهبر وقت اتحاد شوروی بود در کنفرانسی در این کشور، طی سخنانی گفت: «کمونیست‏ها به رغم مبارزه با دین، که طبق عقیده مارکسیسم افیون ملت‏ها شمرده می‏شد، نسبت به مسیحیت برخورد بسیار کم‏رنگی داشتند و تمام فشار و هم و غم خود را بر اسلام و پاره پاره کردن آن گذاشتند. ولی پس از پایان یافتن حکومت کمونیسم، برای جهانیان روشن شد که اسلام از هر توطئه‏ای برای ضربه زدن به آن با هر گستردگی، نیرومندتر است».
می‏توان ضمن بررسی این حالت، به میزان تأثیر ابعاد اسلام در روند مقاومت نیز پی برد، به‏طوری‏که حتی برخی احکام فرعی در عقد و ازدواج و طلاق و دفن و کفن مرده تأثیر بسزایی در حفظ هویت این اقوام به عنوان مسلمان داشته است.
3ـ احساس هم پیوندی با جهان اسلام
این یک پدیده عام است، هرچند در مناطق مختلف شدت و ضعف دارد، و برخاسته از طبیعت اسلام و برنامه‏های آن برای زندگی است و مهم‏ترین عنصر سازنده‏ای است که به شدت باید آن‏را تقویت کرد. دشمنان امت به سختی از آن در هراس‏اند.
مسلمانان در هر جایی که باشند چشم به جهان اسلام دارند و خود، رو به قلب این جهان به نماز می‏ایستند و به زبان قرآن عشق می‏ورزند و به گونه‏ای طبیعی با دردها و رنج‏های جهان اسلام، هم‏دردی نشان می‏دهند.
4ـ مشکلات مشترک
مسلمانان همگی با یورش ددمنشانه‏ای روبه‏رو هستند که در پی حذف هویت و سنت‏های آنان است، چنان‏که در بوسنی شاهد آن بودیم. این مشکلات در بیشتر جاها نیز تقریبا یکسان است.البته تفاوت‏هایی به لحاظ شدت و ضعف و نیز قدرت رویارویی وجود دارد، ولی آن‏چه قابل توجه است، نقشه‏های هدف‏مند و برنامه‏ریزی شده‏ای است که روز به روز و به‏ویژه پس از حوادث یازدهم سپتامبر در آمریکا، افزون‏تر می‏گردد.
برخی مشکلات مشترک
مشکلاتی که مسلمانان با آن روبه‏رو هستند فراوان و گوناگون است؛ برخی از آنها مشکلات فرهنگی است که در پیوند با ایجاد شک و تردید نسبت به اعتقادات و تزریق یک سری داده‏های مادی به نسل جوان است. خطر این امر زمانی بیشتر می‏گردد که در فضایی مادی و به دور از هرگونه معنویتی و طی ایجاد حالتی از بی‏مبالاتی و تعمیق روحیه بی‏نیازی فرد از خانواده و بی توجهی به انجام تکالیف دینی یا کنار ماندن ازمحرمات دینی، صورت می‏گیرد وتأثیر منفی بسزایی برجا می‏گذارد.
یک سری مشکلات جدی اجتماعی در ابعاد آموزشی، پرورشی و رسانه‏ای نیز مطرح است که در ذیل به برخی از آنها می‏پردازیم:
الف) مشکلات فرهنگی
فرهنگ هر مسلمان مبتنی بر قرآن کریم و سنت شریف نبوی است و کلید درک آن نیز زبان عربی است؛ در حال حاضر، تفاوت‏های اساسی فرهنگی میان اقلیت‏های مسلمان و کشورهای غیراسلامی، به تفاوت در زبان و به عبارت بهتر، عدم آشنایی با زبان عربی در آن جوامع است.
این اختلاف نیز به نوبه خود منجر به تضادهایی در شیوه اندیشیدن این اقلیت‏ها در روند جست‏وجوی منابع فرهنگی اندیشه اسلامی می‏گردد و همین امر، خطری جدی است که اعتقادات اسلامی را تهدید می‏نماید.
در این‏جا بی‏مناسبت نیست گفته شود که مراد از فرهنگ اسلامی، منظومه کاملی از دیدگاه‏های اسلام نسبت به جهان هستی است؛ زیرا آموزش انسان در ایام کودکی و نوجوانی در آن کشورها کاملاً به دور از اسلام و تحت تأثیر تبلیغات و رسانه‏های کشورهای غیراسلامی وبیگانه با اهداف اسلامی، انجام می‏پذیرد.
این خطر، نسل‏های بعدی را نیز تهدید می‏کند؛ زیرا اولاً: هر نسل جدیدی، بیش از نسل قبلی، با فرهنگ بیگانه درمی‏آمیزد و در آن ذوب می‏شود و این امر به فقدان هویت فرهنگی نزد این اقلیت‏های مسلمان می‏انجامد.
ثانیا: در میان فرزندان این اقلیت‏ها نوعی بی‏قیدی نسبت به جامعه‏ای که در آن زندگی می‏کنند، مطرح می‏شود که به نوبه خود منجر به فروپاشی خانواده‏ها و افزایش موارد پرخاش‏گری میان کودکان و خودکشی میان بزرگ‏سالان و به‏ویژه میان ثروت‏مندان و نیز نبود مرجع راهنمایی برای جوانان مسلمان می‏گردد.
ثالثا: این امر نوعی سستی و عدم اقبال نسبت به اجرای احکام اسلام را به‏دنبال دارد. این حالت در میان نسل دوم زنان به‏ویژه درباره پای‏بندی آنها به حجاب و بروز نوعی دوگانگی شخصیتی در آنها، کاملاً مشهود است؛ آنها از یک سو ترجیح می‏دهند حجاب نداشته باشند تا توجه دیگران را به خود جلب نکنند و بتوانند با سهولت و راحتی بیشتری در جامعه زندگی کنند و از سوی دیگر، آموزه‏های اسلام آنان را از این کار باز می‏دارد.
رابعا: نوعی اختلاف آشکار و فاصله‏ای بزرگ در نیازهای معنوی و عاطفی دو نسل اول و دوم، بروز می‏کند.
ب) مشکلات اجتماعی
وقتی مسلمانی در یکی از کشورهای غیراسلامی، سکونت می‏کند با یک سری مشکلات روبه‏رو می‏گردد. منظور مشکلات اجتماعی در جوامعی است که در آنها آزادی عقیده و مذهب وجود دارد و مسلمانان می‏توانند جمعیت‏ها و اتحادیه‏های اسلامی تأسیس کنند و تمامی فعالیت‏ها و عبادات اسلامی خود را به‏جای آورند.
می‏توان مهم‏ترین مشکلات اجتماعی مسلمانان ساکن در کشورهای غیراسلامی را در چهار نوع، دسته بندی کرد:
ـ مشکلات آموزشی؛
ـ مشکلات پرورشی؛
ـ مشکلات اختلاط؛
ـ مشکلات رسانه‏ای.
1ـ مشکلات آموزشی
خطر مهمی که اقلیت‏های ساکن در کشورهای غیراسلامی را تهدید می‏کند، نظام آموزشی با هدف‏های ملی در آن کشورها است. این گونه نظام‏های آموزشی، تفاوت‏های بزرگی با نظام آموزشی اسلامی دارند؛ زیرا نظام آموزشی‏اسلام، دارای اصولی درونی و برگرفته از خود آن است و هدفش آموزش و پرورش عقیدتی، ارزشی، اخلاقی و دربردارنده چگونگی رفتار با مردم است، حال آن‏که نظامات آموزشی غیراسلامی برای رسیدن به اهداف خود، به تعمیق جهت‏گیری‏ها و احساسات قومی، ملی و تاریخی می‏پردازند.
نبود مدارس آموزشی برای فرزندان مسلمانان از مشکلات مهم این عرصه است. البته مدارسی با هدف تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان مسلمان با تکیه بر اصول و بنیادهای اسلامی وجود دارد ولی این مدارس نیز دارای دو نقیصه یا اشکال مهم هستند:
1ـ1ـ تنها در ایام تعطیل باز هستند (در روزهای دیگر، دانش‏آموزان مسلمان در مدارس دولتی یا رسمی تحصیل می‏کنند).
2ـ1ـ به فارغ التحصیلان این مدارس، گواهی‏نامه رسمی که بتوان با استفاده از آن مشغول به کار شد، داده نمی‏شود.
از دیگر مشکلاتی که اقلیت‏های اسلامی از آن رنج می‏برند، نبود کتابخانه و مرکز آموزشی است. سازمان کنفرانس اسلامی می‏تواند برای تأسیس چنین مراکزی در کشورهای غیراسلامی تلاش نماید.
همچنان‏که تأسیس مراکز اسناد و اطلاعات به منظور اطلاع‏رسانی و روشن ساختن اقلیت‏ها نیز از مهم‏ترین کارهایی است که شایسته است سازمان کنفرانس اسلامی به عنوان نماینده کل جهان اسلام آن‏را در برنامه‏های کاری‏خود منظور نماید.
2ـ مشکلات پرورشی
حضور و اقامت اقلیت‏های مسلمان در جوامعی غیراسلامی و از هر نظر متفاوت با جوامع اسلامی دو خطر را در پی خواهد داشت:
2ـ1ـ خنثی شدن تأثیر تربیت اسلامی و ناکارآمدی آن؛
2ـ2ـ در معرض فشار و درگیری شدید قرار گرفتن فرزندان میان دو نوع تربیت، یعنی آن‏چه که دین از آنها می‏خواهد، و آن‏چه واقعیت اجتماعی و روزمره بر آنها تحمیل می‏کند.
از مشکلات دیگر پرورشی که اقلیت‏های اسلامی از آن رنج می‏برند، آن است که فرزندانشان در مدارس غیراسلامی و زیرنظر معلمانی غیرمسلمان تحصیل می‏کنند و در بسیاری از موارد در معرض حل شدن در جامعه غیراسلامی قرار می‏گیرند که به نوبه خود منجر به از دست دادن تربیت اسلامی و در نتیجه، تضعیف هویت اسلامی آنها می‏گردد.
علاوه برخطر معلمان غیرمسلمان، خطر دیگری نیز وجود دارد و آن درهم آمیزی دانش‏آموزان مسلمان با همکلاسی‏های غیرمسلمان است که چه بسا تأثیر چنین همکلاسی‏هایی در شکل‏گیری شخصیت آنان، از تأثیر خود معلمان نیز بیشتر باشد.
هم‏چنین، ناآشنایی فرزندان مسلمانان با زبان عربی، آنان را ناتوان از درک و فهم آیات قرآن کریم و مطالب کتاب‏های سیره و احادیث نبوی و... می‏سازد که این نیز خود یکی از مشکلات تربیتی است که ازآن رنج می‏برند. علاوه برآن، خطر شست‏وشوی مغزی نیز به عنوان نمونه‏ای از تهاجم فرهنگی جاری در آن جوامع، فرزندان اقلیت‏های اسلامی را تهدید می‏کند.
3ـ مشکلات اختلاط
اقلیت‏های مسلمان مقیم در کشورهای غیراسلامی ناگزیر به رعایت مقتضیات محیط اجتماعی و عادات اجتماعی جاری در آن کشورها هستند، ولی زنان مسلمان نباید همان نوع پوششی را داشته باشند که زنان آن کشورها از آن استفاده می‏کنند. برای حل این مشکل نیز حتما باید توجه ویژه‏ای به لباس‏های زنان شود؛ زیرا این موضوع، پیامدهایی بر نحوه اندیشه و رفتار آنان به جا خواهد گذاشت و آنها را در برابر انحراف‏ها و وسوسه‏های جوامع غیراسلامی مصونیت می‏بخشد. این لباس حتما باید برای همه زنان مسلمان آن‏جا جنبه عام داشته باشد و جمعیت‏ها و اتحادیه‏های اسلامی باید مد نظر قرار گیرند تا توجه ویژه‏ای به این موضوع داشته باشند. دراین راستا، می‏توان از برنامه‏هایی که از شبکه‏های ماهواره‏ای اسلامی پخش می‏شود، برای راهنمایی زنان مسلمان و حفظ اصالت آنها و عدم تقلید نوجوانان وجوانان دختر و پسرمسلمان از الگوهای موجود در جوامع مورد سکونت خویش، بهره گرفت.
4ـ مشکلات رسانه‏ای
این مشکل در ردیف مشکلات آموزشی است و در حقیقت، مشکلات آموزش و مشکلات رسانه‏ای دو روی یک سکه را تشکیل داده و منعکس‏کننده اندیشه‏های جوامع غیراسلامی هستند. به‏طور کلی، رسانه‏های گروهی عمومی، گستره وسیعی از اذهان و اندیشه مردم را در آن جوامع پوشش می‏دهند. تبلیغات در رسانه‏های این کشورها سرشار از مفاهیم انحرافی، ترویج فساد و حرکت به سوی تحقق هدف‏های مادی و سیاسی است.
تنها راه حل این مشکل نیز، تحکیم شالوده‏ها و ارکان شخصیت شنوندگان و بینندگان برنامه‏های رسانه‏های گروهی و نیز نفی مفاهیم ضد اسلامی و مخالف با اندیشه‏های مسلمانان است. از آن‏جا که این دسته از اندیشه‏ها، بخش وسیعی از برنامه‏های رسانه‏های مزبور را تشکیل می‏دهد، اقلیت‏های مسلمان، از جوامع خود فاصله می‏گیرند و در عین حال، آن جوامع نیز این اقلیت‏ها را نمی‏پذیرند.
ج ـ مشکلات اقتصادی
اقلیت‏های اسلامی که شمار افراد آنها اندک نیست از تنگناهای مالی و اوضاع اقتصادی دشواری رنج می‏برند. پدر و مادر در این گونه خانواده‏ها ناگزیر می‏شوند تمام وقت خود را صرف کار برای کسب درآمد و فراهم آوردن امکانات زندگی خانواده‏های خود کنند، در نتیجه برای آنها دشوار است عهده‏دار آموزش فرزندان خود شوند. فقر اقتصادی، نابسامانی اوضاع بهداشتی ناشی از سوء تغذیه را درپی دارد و این دو عامل، دست به دست هم داده و موانع و مشکلاتی را در زندگی اقلیت‏های مسلمان فراهم می‏آورد.
برخی از خانواده‏های مسلمان که از سطح معیشتی متوسطی برخوردارند، قادر به بنای مسجد یا مدرسه نیستند و همین مسئله، منجر به تضعیف موضع مسلمانان و عدم توان‏مندی آنها در رویارویی با مشکلات و دشواری‏های موجود بر سر راه آنان می‏گردد. برخی کشورها و دولت‏ها نیز نمک روی زخم می‏پاشند و به تناقض‏ها، تضادها و اختلاف‏های موجود در این میان، دامن می‏زنند.
پیشنهادهایی برای حل مشکلات اقتصادی اقلیت‏ها
1ـ شایسته است سازمان کنفرانس اسلامی به عنوان نماینده کل جهان اسلام شرایط اقتصادی مناسبی برای اقلیت‏های اسلامی به‏وجود آورد؛ زیرا این امر، نقش بسزایی در بهبود اوضاع فرهنگی آنان دارد. به عنوان مثال، بنا بر آماری که از سوی سازمان عربی کار در مورد اوضاع بازار کار فرانسه منتشر شده، بیش از 560 هزار نفر از مهاجران که بیشتر آنها هم مسلمان هستند در حلبی آبادها و محله‏های قدیمی و خرابه‏ها زندگی می‏کنند؛ در این آمار اشاره شده که 250 هزار نفر مهاجر در خانه‏هایی با تراکم جمعیتی بالا و بدون آب آشامیدنی و در شرایط بسیار سخت زندگی می‏کنند.
آمارهای مربوط به سال 1975م، تأکید دارد که بیش از 32% از کارگران عرب در فرانسه در چنین شرایط دشواری زندگی می‏کنند که احتمالاً یکی از دلایل ناآرامی‏های اخیر نیز همین امر بوده است.
2ـ شایسته است سازمان کنفرانس اسلامی اقدام به تأسیس جمعیت یا انجمنی کند که وظیفه آن ارتباط با جوانان مسلمانی باشد که کشور و زادگاه خود را به قصد تحصیل ترک گفته‏اند. جمعیت یا انجمن تأسیس یافته، رشته پیوندهای این دسته از جوانان را با کشورهای اصلی آنها تقویت می‏کند و مانع از گسست کامل این رابطه می‏شود ودرعین حال به ایجاد فرصت‏های شغلی برای چنین فارغ التحصیلانی در کشورهای خودشان می‏پردازد.
3ـ تأسیس صندوقی بین‏المللی برای حمایت از اقلیت‏های مسلمان با مشارکت و سهم کشورها وسازمان‏های اسلامی و ثروت‏مندان نیکوکار مسلمان، که وظیفه این صندوق حمایت از اقلیت‏های مسلمان در عرصه‏های گوناگونی‏چون: تأسیس مدارس، مراکز آموزش عالی، کتابخانه و مراکز حفظ قرآن کریم و آموزش‏های دینی می‏باشد.
4ـ صندوق یاد شده اقدام به فراهم آوردن شرایط زندگی، فرصت‏های شغلی، واحدهای مسکونی و مراکز آموزشی مناسب برای مسلمانان در کشورهای غیراسلامی محل اقامت آنها نماید.
5ـ ضروری است سازمان کنفرانس اسلامی کمک‏های بیشتری به برنامه‏ها و پروژه‏های مربوط به بهبود اوضاع اقلیت‏های مسلمان به منظور اعطای توان تأسیس مدارس و مراکز اسلامی و فرهنگی به آنها، اختصاص دهد.
6ـ دعوت از اقلیت‏های اسلامی جهت تداوم مبارزه و مقاومت در پاسداری از موجودیت، آزادی اقتصادی وانجام وظایف دینی و شعایر مقدس خود و نیز فراهم آوردن تسهیلات لازم برای افراد این اقلیت جهت ادای فریضه حج ودیگر فرایض دینی.
د) مشکلات سیاسی اقلیت‏های اسلامی
در حقیقت، اقلیت‏های اسلامی، موجودیت سیاسی خود را از دست داده‏اند و سازمان کنفرانس اسلامی حتما باید همه امکانات خود را بسیج کند و از تمامی راه‏های سیاسی و بین‏المللی به منظور بازگرداندن موجودیت این اقلیت‏ها و تثبیت حضور آنان، بهره‏گیرد.
تردیدی نیست که اقلیت‏های اسلامی در بسیاری از کشورهای جهان در معرض شکنجه، کشتار و سرکوب قرار دارند و طبیعی است چنین رژیم‏هایی که ساده‏ترین حقوق انسانی را پایمال می‏کنند، کیان سیاسی اقلیت‏های اسلامی را مهم‏ترین مشکل و چالش خود تلقی می‏کنند، از این رو با در پیش گرفتن سیاست تبعیض‏نژادی علیه اقلیت‏های اسلامی، همواره به دنبال محروم نمودن آنها از حقوق خود و از جمله حق برخورداری از رسانه‏های گروهی مربوط به خود هستند و بر فرهنگ، ارزش‏ها و باورهای مسلمانان در آن کشورها، تعدی نموده و با راه‏های گوناگون، تنگناهای متعددی را بر آنان تحمیل می‏کنند.
همان‏گونه که اقلیت‏های دینی در کشورهای اسلامی در معرض هیچ‏گونه فشاری برای تغییر دین یا دست کشیدن از عقاید خود نیستند، انتظار می‏رود مسلمانان نیز در کشورهای غیراسلامی در معرض فشارها و اعمالی جهت وادار نمودن آنان به دست کشیدن از دین خود ( آن‏چنان‏که در آنگولا و برمه شاهد آن هستیم) قرار نگیرند. مشاهده می‏شود که بسیاری از عادت‏ها، سنت‏ها و عرف‏های اجتماعی در شمار زیادی از کشورها با عادات و عقاید مسلمانان آن‏جا مغایرت دارد، از این رو بخش بزرگی از رسانه‏ها وتبلیغات آن کشورها به جنگ با مسلمانان و زیر سوءال بردن اندیشه‏های آنان، اختصاص یافته است.
راز مسئله و حالت‏های مختلف
می‏توان گفت راز این مسئله در تناقض موجود میان اصول ثابت و مقتضیات اسلام (عقاید، مفاهیم و شریعت) از یک سو و مقتضیات زندگی در جوامعی ناهماهنگ با آنها از سوی دیگر، نهفته است. این عدم هماهنگی حالت‏های متفاوتی به خود می‏گیرد:
الف: گاه تا حدودی طبیعی به نظر می‏رسد که موضوع، مستلزم رفتار مسلمانان به مقتضای شهروندی آنان، یعنی تحمل مسئولیت در عرصه‏های اجتماعی، سیاسی، عمومی و خصوصی و از جمله گاه قرار گرفتن در تناقض با اصول ثابت اسلامی و عدول از آن است.
ب: گاهی نیز همراه با برنامه‏های دولتی برای زدودن هرگونه آثار هویت اسلامی در یک فضای دموکراتیک ادعایی به بهانه برخورداری از حق اقامت یا تحقق هماهنگی و وحدت مواضع است؛ آن‏چنان‏که به عنوان مثال، در مسئله حجاب در فرانسه شاهد آن بوده‏ایم.
ج: گاهی نیز این اتفاق در فضایی غیرانسانی و وحشتناک می‏افتد، هم‏چنان‏که در روسیه، چین، بوسنی، آنگولا و اتیوپی (هرچند در این کشور مسلمانان اکثریت داشتند) و کشورهای دیگر اتفاق افتاده و همراه با اخراج، پاکسازی نژادی، جداسازی، ایزوله سازی، ایجاد تردید و بی‏توجهی و جز آن بوده است.
تردیدی نیست که در هر کدام از حالت‏های مورد اشاره، با توجه به امکانات و توانایی‏های مسلمانان و اوضاع آنها از این جهت که ساکنان اصلی یک کشور یا مهاجر یا مقیم باشند یا از حمایت‏های حقوق بین‏الملل یا حقوق داخلی برخوردار باشند یا نباشند و نیز متناسب با خودآگاهی مسلمانان نسبت به خویشتن اسلامی و اصول مسلّم اسلام و میزان امکان تعامل، نحوه برخوردها متفاوت است؛ از این رو ما باید ابتدا حقیقت اصول اسلام و سپس انعطاف‏پذیری‏های نظری آن و سرانجام عوامل مساعد در تحقق هماهنگی را به درستی شناسایی کنیم.
اصول مسلّم اسلامی
از دیدگاه اسلام، به هیچ وجه نمی‏توان از اصول مسلم اسلامی عدول کرد. این اصول شامل این موارد می‏گردد:
1ـ عرصه‏های اعتقادی، مشتمل بر همه اعتقادات اسلامی با محوریت ایمان به توحید، نبوت، معاد و جزییات هرکدام که با عقل یا نقل صحیح (احادیث صحیح) قابل اثبات‏اند و نیازی به ورود به جزییات نیست.
از آن‏جا که این جنبه از اصول اسلامی، به دلیل این که واقعیتی درونی است، تردیدپذیر نیست، برنامه‏های گسترده ایجاد تردید در آنها از یک سو و اقدام به دفاع از اعتقادات درست از سوی دیگر (که چه بسا شرایط موجود هر منطقه اجازه آن را نمی‏دهد) به برخوردهایی می‏انجامد که نیازمند راه حل‏ها و درمان‏هایی است.
2ـ گستره‏های الزامی شرع، شامل همه احکام تکلیفی و الزامی ( واجب یا حرام)، در کنار احکام حقوقی مشابهی چون مسایل مالکیت، ازدواج، صحت و فساد که همگی با تفاوت‏هایی به لحاظ اهمیت، در شمار اصول ثابت تلقی می‏شوند.
3ـ عرصه احکام غیرالزامی، شامل سنت‏های اسلامی، مستحبات و مکروهاتی که فرد مسلمان سعی دارد در زندگی رعایت کند. تردیدی نیست که در این عرصه، می‏توان در محدوده‏ای که با صبغه کلی اسلام منافاتی نداشته باشد، تسامح‏هایی را روا داشت؛ زیرا گاهی برخی امور غیر واجب، نمودی اسلامی پیدا می‏کنند که صرف‏نظر کردن از آنها نوعی شکست در برابر دشمن تلقی می‏شود، که در این صورت نباید از آنها صرف‏نظر کرد.
فقه دوری از جهان اسلام
از این‏جاست که مسئله به عنصر مهمی نیاز پیدا می‏کند که به هر بهایی باید در تحقق آن کوشید. این عنصر مهم عبارت است از ایجاد یک مرکز فقهی معتبر و با نفوذ در میان مسلمانان با امکان سامان‏دهی و هماهنگی مواضع، برخورداری از دیدگاه‏های فقهی متوازن، برقراری تعادل میان اصول، بهره‏گیری مثبت از انعطاف پذیری در رویارویی با فشارها، تحقق منافع و اجتناب از مفاسد.
این مرکز در مرحله اول اقدام به فراهم آوردن فضای طبیعی تحقق تمامی دیدگاه‏های اسلام حتی در مورد احکام غیر الزامی می‏کند؛ زیرا این دسته از احکام غالبا راه اجرای احکام الزامی را هموار می‏سازد و تضمین مناسبی برای کارکرد مناسب آنهاست. به عنوان مثال، اعمال مستحبی ماه مبارک رمضان، فضای اجرایی خوبی برای فریضه روزه فراهم می‏آورد و پای بندی به موارد مکروه در برخوردهای زن و مرد با یک‏دیگر، آنان را از محرمات دور می‏سازد و...
چنان که گفته شد، گاه مستحبات، ویژگی شاخص یک جامعه مسلمان را تشکیل می‏دهند؛
کارهایی چون بنای مساجد، سلام کردن با صدای بلند، داشتن آرامگاه‏های خصوصی، اقامه نمازهای جماعت، برگزاری مراسم افطار گروهی، از این جمله است، که در این‏صورت باید تا آن‏جا که امکان دارد، بر پای بندی به آنها اصرار ورزید و حتی به گسترش بیشتر آنها نیز پرداخت و چنان‏چه فشار، بیش از اینها بود، طبیعی است که بیش از هرچیز باید بر واجبات و محرمات انگشت گذاشت و مانع از خدشه‏دار شدن جنبه الزامی آنها گردید و در این راه باید از همه ابزارهای روشن‏گری، فشارهای اجتماعی، قانونی و سیاسی داخلی و خارجی بهره گرفت.
این مرکز یا مرجعیت فقهی، از مجموعه کاملی از «نشان‏های راهنما» بهره می‏گیرد.
«نشان‏های راهنما» شکل دهی به موضع اسلامی
یک سری احکام، قواعد و آموزه‏های اصولی، فقهی و عام وجود دارد که نشان‏های راهنمایی در روند برخورد با دیگران به‏شمار می‏رود و می‏تواند از سوی این مرکز یا مرجعیت برای دست‏یابی به موضع درست، مورد استفاده قرار گیرد. این نشانه‏ها می‏تواند در هر مسئله‏ای کاربرد خود را داشته باشد، ولی برخی از آنها مصداق‏های روشن‏تری در زندگی اقلیت‏های اسلامی و مهاجران به غرب دارد که از جمله می‏توان به موارد زیر اشاره کرد:
1ـ اهداف عام شریعت.
2ـ قاعده «قسط» و «دادگری»؛ در قرآن آمده است: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوّامِینَ لِلّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ؛ ای موءمنان، برای خداوند به‏پا خیزید و با دادگری گواهی دهید» (مائده/8).
3ـ قاعده «دفاع از حقوق مستضعفان»؛ خداوند متعال می‏فرماید: «و ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ؛ و چرا شما در راه خداوند نبرد نمی‏کنید و در راه (رهایی) مردان و زنان و کودکان مستضعف...» (نساء/75).
4ـ قاعده برآوردن نیاز نیازمندان و تأمین خوراک و پوشاک آنان. پیامبرخدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏فرماید: «[سیراب کردن] هر جگر تشنه‏ای، اجری دارد» یا «] تأمین [هر جانداری، اجری دارد.»(1) یا «در ]مراقبت از [چهارپایان اجری برای ما منظور می‏شود.»(2)
5ـ قاعده در نظرگرفتن رواداری‏ها یا رخصت‏های شرعی. پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏فرماید: «خداوند در نظر گرفتن رخصت‏های ]دینش [را دوست دارد، هم‏چنان‏که پای بندی به احکام قطعی را» (مسند احمد).
6ـ قاعده «طهارت»؛ در حدیث آمده است: «همه چیز طاهر و پاک است مگر نجس بودن آن عینا معلوم گردد».
______________________________
1ـ در ابواب متعدد «صحیح بخاری» ذکر شده است.
2ـ در الموطأ(مالک) در باب «صفة النبی» آمده است.
7ـ قاعده حلال بودن تا پیش از اثبات حرمت.
8ـ قاعده «استصحاب»؛ در حدیث آمده است: «یقین را با شک، نقض مکن» و «بر آن‏چه که پیش از این بوده، بمان».
9ـ قاعده گفت‏وگوی اصولی و منطقی و به فراموشی سپردن گذشته‏ها و دنبال حقیقت بودن و عدم مجادله و به دنبال نقاط مشترک رفتن و دوری از گزاف‏گویی و اتکا به برهان و دلیل و... که برای هر کدام در متون شریف، سند یا اسنادی وجود دارد.
10ـ قاعده «منع افراط و تفریط» و پیروی از راه میانه؛ خداوند متعال می‏فرماید:
«وَ الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا؛ و آنان که چون بخشش کنند، گزافکاری نمی‏کنند و ناخن خشکی نیز نمی‏ورزند» (فرقان/67).
11ـ قاعده همکاری در نیکی و تقوا. خداوند متعال می‏فرماید: «وَ تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی وَ لا تَعاوَنُوا عَلَی الإِْثْمِ وَ الْعُدْوانِ؛ و یک‏دیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز، همکاری نکنید» (مائده/2).
12ـ قاعده «مودت و نیکی». خداوند می‏فرماید: «لا یَنْهاکُمُ اللّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ؛ خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین، جنگ نکرده‏اند و شما را از خانه‏هایتان بیرون نرانده‏اند، باز نمی‏دارد».(ممتحنه/8)
13ـ قاعده «حرمت انسانیت انسان»؛ حضرت علی علیه‏السلام می‏فرماید: «آنها ]مردم [بر دو نوع‏اند: یا برادر دینی تو هستند یا در آفرینش همسان تواند»(نهج البلاغه).
14ـ استفاده از احکام هجرت لازم به‏هنگام تنگنایی در دین.
15ـ استفاده از احکام متنوع طهارت (پاکی)، از جمله:
الف: طهارت اهل ذمه؛
ب: حکم به طهارت هنگامی که انسان چیزی درباره طرف مورد معامله نمی‏داند؛
ج: عدم انتقال نجاست مگر با رطوبت؛
د: پاک بودن مایعات مگر در صورت نجاست آنها؛
ه: حکم به طهارت الکل‏های صنعتی؛
و: روش‏های پاک‏کنندگی پاک‏کننده‏ها؛
ز: احکام پوست‏هایی که از کشورهای غیراسلامی وارد می‏شود و احکام دیگری در این سیاق.
16ـ احکام متنوع نماز، از جمله:
الف: چگونگی تعیین قبله؛
ب: شناخت اوقات نماز؛
ج: احکام شکستن نماز در سفر؛
د: احکام نماز در وسایط نقلیه‏ای چون هواپیما؛
ه: حکم تداخل کار و نماز؛
و: حکم نماز در مکان‏های مشکوک به غصبیت.
17ـ احکام روزه، از جمله:
الف: تعیین آغاز و پایان روز شرعی؛
ب: حکم اتکا به رصدهای نجومی؛
ج: احکام داروهای خوراکی؛
18ـ احکام دفن.
19ـ احکام خوردنی‏ها و نوشیدنی‏ها، از جمله:
الف: حکم خوردن غذایی که فاقد مواد حرام بر مسلمانان است؛
ب: حکم این مسئله در حالت شک؛
ج: حکم کنسروها و کمپوت‏ها با احتمال نجاست؛
د: احکام قربانی کردن؛
ه: حکم نشستن بر سر سفره‏ای که در آن «خمر» وجود دارد؛
و: حکم چرم و فرآورده‏های چرمی.
20ـ احکام برخورد با قوانین جاری سایر کشورها از جمله:
الف: حرمت مخالفت مشروط با حقوق به رسمیت شناخته شده دیگران یا دولت؛
ب: اجازه مشروط فعالیت‏های مدنی، آن‏چنان که اشاره خواهد شد؛
ج: اجازه مشروط در مراجعه به دادگاه‏ها، آن‏چنان که اشاره خواهد شد؛
د: حرمت نیرنگ و خیانت و نقض پیمان.
21ـ احکام کار و گردش‏های مالی، از جمله:
الف: حرمت ذلت کشیدن موءمن؛
ب: حرمت کار در مکان‏های قمار و عشرتکده‏ها؛
ج: اجازه شراکت با دیگران در فعالیت‏های تجاری؛
د: مسایل سپرده گذاری در بانک‏های محلی؛
ه: حرمت خرید تولیدات کشورهای در حال جنگ با اسلام و مسلمانان؛
و: حقوق معنوی و فروش آن؛
ز: احکام ارث؛
ح: احکام خرید و فروش ارز (صرافی) و فروش ظروف طلا و نقره.
22ـ احکام اجتماعی، از جمله:
الف: لزوم صله رحِم؛
ب: لزوم احترام به پدر و مادر؛
ج: حقوق همسایگان؛
د: حکم تبریک و شادباش عید به غیرمسلمانان؛
ه: مدارای اخلاقی؛
و: برخورداری از اخلاق نیکو و پسندیده؛
ز: احکام کسانی که باید دلجویی شوند.
و بسیاری موارد دیگر که می‏توان برشمرد ولی در این‏جا به همین اندازه بسنده می‏شود.
ضمن این که ممکن است شرایط ناگزیری پدید آید یا تحمیل شود که نتوان این احکام را اجرا نمود؛ احکامی که به دلیل داشتن عناوین مشخص، آنها را احکام اولیه می‏نامیم و شرایط ناگزیر یا استثنایی، عنوان فوق العاده‏ای به آنها می‏بخشد که «عنوان ثانوی» نامیده می‏شود.
احکام ثانویه مقدم بر احکام اولیه:
هنگامی که همه وسایل به‏کار گرفته شد و بیم خطرات مهمی می‏رفت، می‏توان به احکام ثانویه (یا عناوین ثانویه)ای تن داد که در آن شرایط، بر احکام اولیه، تقدم خواهند داشت.
علما عناوین ثانویه را این گونه برشمرده‏اند:
الف ـ عنوان «ضرورت و اضطرار» که دلایل بسیاری در تثبیت این اصل مطرح شده است؛ از جمله، آیه: «إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِیرِ وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ؛ جز این نیست که خداوند، مردار و خون و گوشت خوک و آن‏چه را جز به نام خداوند ذبح شده باشد، برشما حرام کرده است؛ پس کسی که ناگزیر (از خوردن این چیزها) شده باشد، در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذت) و متجاوز (از حد سد جوع) نباشد، بر او گناهی نیست، که خداوند آمرزنده و بخشاینده است.» (بقره/173).
ب ـ عنوان ضرر (زیان رساندن) که به مقتضای متون اسلامی و از جمله مهم‏ترین آنها حدیث مشهور «لا ضرر و لاضرار فی الاسلام» (وسایل الشیعه، ج3، ص270)، نفی شده است.
ج ـ عسر و حرج (تنگنا) و سختی زیاد حتی اگر زیانی در پی نداشته باشد، که آیاتی از جمله آیه: «وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ»(حج/78) و روایاتی چون حدیث «رفع» (شیخ صدوق، ص485) بر آن دلالت دارند.
د ـ تزاحم «اهم» و «مهم» در اجرا که به حکم عقل و تأیید شرع باید «اهم»، یعنی مهم‏تر، را مقدم دانست.
ه ـ این‏که کاری، مقدمه فریضه واجب یا امر حرامی قرار گیرد که در این صورت حکم همان را پیدا می‏کند.
و عناوین دیگری که علما به آنها اشاره کرده‏اند.
البته حتما باید از موضوع (یا مصداق) این عناوین، اطمینان حاصل کرد و از توهم یا گمان نادرست، اجتناب ورزید؛ هم‏چنان‏که باید میان حالت ضرورت و حرج (تنگنایی) و حالت از دست دادن برخی دستاوردها که در برخی عرف‏ها، تنگنا تلقی می‏شود، تفاوت قایل شد.
در برابر ادغام یا شهروند شدن، چه باید کرد؟
گفته می‏شود مسلمانی که در پناه دولت و قانون معینی زندگی می‏کند باید همه مسئولیت‏های اجتماعی را برعهده گیرد تا از امتیازات شهروندی آن برخوردار گردد. این سخن تا حدی منطقی و درست است ولی مسئله به همین جا ختم نمی‏شود بلکه تلاش‏هایی وسوسه‏انگیز می‏شود که شیوه زندگی وی و حرکت‏های عبادی و رفتاری او و روش‏های تربیتی فرزندان و حتی رفتار شخصی و شیوه رفتار او با دیگران را نیز، که حتی اصول آزادی‏های فردی ادعایی هم آن را اجازه نمی‏دهد، تحت تأثیر قرار دهند. در برخی کشورها از جمله شوروی سابق و بلغارستان کمونیست، شاهد بودیم که ادغام اجتماعی را بهانه قرار می‏دادند و حتی انتخاب نام‏های محلی را بر مسلمانان تحمیل می‏کردند و نام‏های متعارف اسلامی را نمی‏پذیرفتند.
معیاری که در چنین حالت‏هایی باید رعایت شود ـ البته اگر امکان موضع‏گیری وجود داشته باشد ـ پای بندی به اصول مسلّم و از دست ندادن هویت اسلامی و از آن مهم‏تر، تن ندادن به ادغام اخلاقی یا دیدگاهی منافی با دیدگاه‏های اسلامی است.
مشارکت در فعالیت‏های سیاسی، اجتماعی و...
مشارکت در این گونه فعالیت‏ها نه تنها بی‏اشکال است، بلکه مطلوب هم هست؛ زیرا دربردارنده منافع و جنبه‏های مثبتی برای فرد، گروه مسلمانان و همه جامعه است. البته مشروط بر آن‏که با محذور شرعی چون تجاوز به [حقوق] دیگران و همکاری در گناه و کفر و فساد و تجاوز همراه نگردد، زیرا قانون تزاحم «اهم» و «مهم» زمانی‏جاری است که گریزی از ارتکاب یکی از دو خطا، وجود نداشته باشد.
پلورالیسم در جوامع مورد بحث
«جهانی شدن» و «پلورالیسم»
در حال حاضر دو سیاست کلی در جهان اجرا می‏شود که یکی «پلورالیسم» (چندگونگی) در عرصه‏ها و گستره‏های مختلف و دیگری «جهانی شدن» است. پلورالیسم در شکل ساده آن، چیز تازه‏ای نیست؛ در تاریخ بشریت نیز نمونه‏ها و مصداق‏های فراوانی از آن، یافت می‏شود.
در ایران نیز جریان‏ها و جوامعی با گرایش‏های پلورالیستی وجود داشته است، به‏طوری‏که گاه دست کم دوازده مذهب یا دین که پنج مورد از آنها منشأ محلی داشته‏اند، به‏طور هم‏زمان یافت می‏شده است؛ آیین آریایی، زرتشتی، میتراییسم و ادیان ابراهیمی (یهودیت، مسیحیت و اسلام) در این کشور، رایج بوده است. امروزه نیز پیروان ادیان متعددی هرچند اندک یافت می‏شوند که جملگی در چارچوب حکومت اسلامی و طبق اصول قانون اساسی و قوانین عادی، از آزادی‏های طبیعی نیز برخوردارند. هم‏چنان‏که در بسیاری از کشورها اقلیت‏های دینی مختلفی، از جمله اقلیت‏های مسلمان، وجود دارد.
ولی نکته مهم این است که مردم در گذشته براین گمان بودند که هم‏زیستی اجتماعی ادیان با یک‏دیگر، غیرممکن است؛ از این رو بسیار عادی بود که [پیروان ادیان مختلف [جدای از هم زندگی کنند و از یک‏دیگر فاصله بگیرند.
پیروان هر مذهب یا دین و آیینی، در یکی از محله‏های شهر متمرکز می‏شدند، به‏طوری که امروزه نیز این پدیده در کشورهای مختلف، قابل مشاهده است. در مورد روستاها نیز پیروان ادیان مختلف، در روستاهای متفاوتی سکونت داشتند. در این پدیده مشاهده می‏شود که مذهب‏گرایی، طایفه‏گرایی و زندگی در جهان بسته خود، تقریبا جنبه الزامی پیدا کرده بود. اشاره قرآن کریم به درخواست حضرت موسی علیه‏السلام از بنی اسراییل برای قبله قرار دادن خانه‏های خود نیز احتمالاً ناظر به همین معنا است.
نزدیک به هزار سال است که از هم‏زیستی و تماس و ارتباط مسیحیان با مسلمانان می‏گذرد ولی آنها به‏طور دقیق و اصولی چیزی از عقاید یا مراسم مسلمانان نمی‏دانند. رابطه مسلمانان با مسیحیان نیز همین ویژگی را دارد. از این شکل «پلورالیسم»، به عنوان «پلورالیسم منفی» یاد می‏کنند.
از سوی دیگر، می‏توان تصور نمود با وجود این‏که نوع رژیم حاکم برکشورها مرهون دین، اخلاق و نظر اکثریت است، ممکن است اقلیت‏ها نیز از حقوق انسانی و فرهنگی خود برخوردار گردیده و با هم‏دیگر همکاری و آشنایی متقابل داشته باشند. این نوع پلورالیسم را، «پلورالیسم مثبت» می‏نامند.
مسئله مهم دیگری که در حال حاضر نقش پراهمیتی در چارچوب سیاست‏های فرهنگی و اقتصادی و برنامه‏های سیاسی ایفا می‏کند، مسئله وحدت فرهنگ‏های متناقض و چیرگی یک فرهنگ بر سایر فرهنگ‏ها به مقتضای جهانی شدن است؛ این فرهنگ مسلط آن‏چنان‏که ادعا می‏شود، چیزی جز یکی از لوازم مدرنیسم نیست که همواره در پی تحمیل خود بر همگان با استفاده از زور و قدرت است.
ولی آیا «جهانی شدن» با هر نوع پلورالیسمی، به هدف‏های خود خواهد رسید؟
محتوای اعلامیه جهانی حقوق بشر و به‏ویژه منشور مربوط به حقوق مدنی و سیاسی، حق آزادی اندیشه، عقیده و دین، حق تأسیس محافل و سازمان‏های مسالمت‏آمیز و سندیکاها و اتحادیه‏های حرفه‏ای، و حق تشکیل خانواده و برابری در برابر قانون را به همه شهروندان می‏دهد و از همه مهم‏تر، طبق این اعلامیه، اقلیت‏ها از فرهنگ و زبان ویژه خود برخوردار بوده و حق انجام مراسم و وظایف دینی و عبادی خود را نیز خواهند داشت.
نگاه این اعلامیه، از موضع «پلورالیسم مثبت» است، زیرا سیاست جهانی‏شدن فرهنگ‏ها، اگرچه در ظاهر مفاد این اعلامیه و منشور را پذیرفته است، اما در واقع با تحمیل سلطه فرهنگی خود، بیشتر گرایش به از میان بردن پلورالیسم فرهنگی‏دارد و در این راستا، سعی در بهره‏گیری از فن‏آوری، ارتباطات و رسانه‏ها دارد و می‏کوشد مفاد میثاق‏های قانونی و جز آن را به خدمت تحقق هدف‏های خود درآورد. تضاد «مدرنیسم» و «پست مدرنیسم» نیز از همین جا سرچشمه می‏گیرد.
وظیفه اندیشمندان مسلمان، تدوین راهبردی برای مقابله با این دو نوع اندیشه است و تمامی پیشنهادهای مطرح شده در همایش‏های مختلف، از جمله در مورد مسئله اقلیت‏ها، بهتر است هم‏خوان با نوع گزینش این راهبرد باشد.
گزینه «پلورالیسم منفی» به عنوان راهبرد، امروزه به درگیری و رویارویی ملت‏ها و طوایف مختلف می‏انجامد، هم‏چنان که انعکاس دادن چهره‏ای خشن و وحشتناک از اسلام و مسلمانان در جهان، افکار عمومی جهانیان را نسبت به آن خدشه‏دار می‏سازد. اضافه برآن، نمی‏توان سیاست گفت‏وگوی تمدن‏ها و اصل «پلورالیسم منفی» را یک‏جا گرد آورد؛ زیرا آنها در تناقض کامل با یک‏دیگر قرار دارند.
بنابراین ناگزیر باید «پلورالیسم مثبت» را پذیرفت و ما همین کار را کرده‏ایم. مضمون مصوبه‏ها و محتوای مقاله‏های مربوط به پیوند اسلام و حقوق بشر، عمدتا بر همین دیدگاه انگشت می‏گذارند.
شایسته است اندیشمندان مسلمان، به‏ویژه در جوامع غیراسلامی، بر پلورالیسم درونی و تنوع طبیعی سنت‏ها و آداب و میراث دینی و فرهنگی، تأکید نمایند و تمامی تلاش خود را در دفاع از ویژگی‏هایی که هویت ادیان و تمدن‏های گوناگون را شکل می‏بخشد، به‏کار گیرند و اجازه ندهند جریانی که سعی در تحمیل سلطه و قیمومیت خود دارد، جهان را یک رنگ و به گونه‏ای که خود می‏پسندد و تعیین می‏کند، درآورد و با تحمیل چنین سلطه‏ای، به اهداف خود دست یابد.
هم چنین اندیشمندان مسلمان باید به دیگران بفهمانند که هنجارهای دینی و سنت‏های فرهنگی، فراوان و متنوع‏اند و کوشش در یکسان سازی و یک‏رنگ نمودن آنها، کاری بیهوده و حتی زیانبار است.
البته روشن است که این امر نباید بهانه‏ای برای تجاوز به حقوق بشر و دیگر مفاهیم و ارزش‏های انسانی و اخلاقی شده و به ابزاری در خدمت سلطه جویان و قدرت‏مندان برای تحقق اهداف و آماج‏های ضد بشری آنها تبدیل گردد یا باعث شود مسلمانان کوتاهی نموده و از طرح و ارایه دیدگاه‏ها و نظریات اسلامی خویش، خودداری نمایند.
متأسفانه مشاهده می‏شود برخی مسلمانان به نوع منفی پلورالیسم گرایش دارند، ولی همچنان‏که گفته شد، این راهبرد، برداشت خوبی از مسلمانان در افکار عمومی به‏جای نمی‏گذارد؛ از سوی دیگر، گاه مشاهده می‏شود مسلمانانی که پلورالیسم مثبت را پذیرفته‏اند، بر اثر تلقین رسانه‏های گروهی و نیز تحت تأثیر روابط موجود، دچار نوعی سستی در پافشاری بر باورها و حقوق خویش می‏شوند و کار به‏جایی می‏رسد که گروهی از آنان، مروّج ایده جدایی دین از سیاست می‏شوند که جنبه خطرناک دیگری از مشکل نیز مربوط به همین مسئله است.
میزان مشروعیت [دینی] دادگاه‏های غیراسلامی
حکم اولیه این موضوع کاملاً روشن است. بنا به دو دلیل اساسی، مراجعه به قضای غیراسلامی، جایز نیست:
1ـ حکم حاکم نسبت به هیچ‏کس نافذ نیست؛ زیرا خلاف اصل است، مگر آن‏که این حاکم، دارای ولایت شرعی باشد یا هر دوطرف دعوا، با رضایت و رغبت قضاوت او را پذیرفته باشند، در حالی که حاکم غیرمسلمان در دولتی غیراسلامی حق چنین قضاوتی را ندارد.
2ـ قوانین مورد استناد این حاکم، قوانین شرعی الزام آوری نیست، مگرآن‏که گفته شود پای‏بندی فرد به حق شهروندی به معنای ورود او به قرارداد اجتماعی الزام آور است و در این صورت، این تعهد یا پای‏بندی تنها تا جایی قابل اجرا است که از نظر شرعی پذیرفتنی باشد. بنابراین اصل آن است که به دادگاه‏ها و حاکمان غیراسلامی مراجعه نشود مگر آن‏که دادگاه‏های اسلامی وجود نداشته باشد و احقاق حق، منوط به مراجعه به چنین دادگاه‏هایی باشد (ر.ک: مصوبه 8/95/د9 از مصوبات نهمین «مجمع بین‏المللی فقه اسلامی» که در ابوظبی (امارات متحده عربی) برگزار شده است) و اگر فرد مسلمان احساس کرد قاضی، بیش از حقش به او داده است باید از گرفتن آن، خودداری نماید.
اصول و توصیه‏هایی که باید در نظر گرفته شود
در پایان این بحث پیشنهادهای قبلی خود در نشست‏های دیگر را تکرار می‏کنیم و همگان را به رعایت اصول و بنیادهای زیر فرا می‏خوانیم:
1ـ هم‏بستگی، هم‏دلی وهمکاری امت اسلامی به رغم اختلاف خلق‏ها و کشورهای آنها؛
2ـ احترام و پای‏بندی دقیق به اصول مسلّم اسلامی؛
3ـ احترام به حقوق بشر و ضرورت پاسداری از آن به هر شکل ممکن و بر اساس رعایت اصول و قواعد روابط بین‏المللی؛
4ـ پذیرش «پلورالیسم مثبت» واحترام به نظر دیگران و فراخوانی به گفت‏وگوی سازنده ادیان و تمدن‏ها با هدف جست‏وجوی همه اشکال تفاهم و همکاری ممکن در راستای خیر و صلاح بشریت؛
5ـ احترام به اصل حاکمیت کشورها و عدم دخالت در امور داخلی آنها؛
6ـ دعوت مسلمانان به این‏که در هر کشوری که زندگی می‏کنند، شهروندان شایسته‏ای باشند و در چارچوب برابری حقوق و تکالیف خود، در راه پیشرفت و سربلندی کشورشان بکوشند؛
7ـ پای‏بندی به اصولی یکسان در برخورد با اقلیت‏های مسلمان یا غیرمسلمان در کشورهای اسلامی یا غیر اسلامی؛
8ـ اهمیت دادن کشورهای اسلامی به چهره و جلوه خود در برابر جامعه بشری و در روابط بین‏المللی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خویش؛
9ـ تکیه بر اطلاعات درست واجتناب از انفعال و تنش در تصمیم‏گیری‏ها و موضع‏گیری‏های خویش و خردورزی در برخورد با مسایل و بهره‏گیری از همه زمینه‏های موجود و تمامی راه‏های ممکن.
قابل ملاحظه این‏که دربرخورد با مسئله اقلیت‏ها، مهم‏ترین نکته‏ای که باید در نظر گرفت، توجه به تفاوت اوضاع اقلیت‏ها در کشورهای مختلف است؛ نمی‏توان به اقلیت‏های همه کشورها، با یک دید نگریست؛ برخی از آنها به حقوق خود دست یافته‏اند و برخی هم‏چنان در تلاش‏اند تا در جوامعی که در آن زندگی می‏کنند، این حقوق را مورد تأکید قرار دهند و سرانجام برخی دیگر نیز هم‏چنان در معرض پاکسازی نژادی قرار دارند و موجودیتشان همواره تهدید می‏شود.
بنابراین، موضوع اقلیت‏ها در تمام ابعاد و بر پایه محورهای زیر، باید مورد توجه قرار گیرد:
1ـ محافظت از این اقلیت‏ها و حمایت از آنها در برابر نسل کشی و اخراج گروهی؛
2ـ پاسداری از هویت اقلیت‏های مسلمان تا در معرض ذوب در جامعه یا تصفیه فکری و فرهنگی قرار نگیرند؛
3ـ احترام به حقوق این اقلیت‏ها به عنوان شهروندانی با حقوق کامل در کشورهای محل زندگی‏خود؛
4ـ فعال‏سازی نقش خلق‏ها و کشورهای اسلامی و سازمان‏ها و مجامع وابسته به آنها در حمایت و کمک به این اقلیت‏ها بر اساس احترام به حاکمیت کشورها و عدم مداخله در امور داخلی آنها؛
5ـ بهره گیری از توانایی‏ها و امکانات این اقلیت‏ها در عرصه‏های مختلف علمی و اقتصادی در کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی.
بر اساس این، توصیه‏های زیر پیشنهاد می‏گردد:
1ـ از اقلیت‏های مسلمان در هر کشوری درخواست می‏شود صف‏های خود را متحد نموده و به تشکیل اتحادیه‏ها و مجامعی بپردازند که نمایندگی آنها را در برابر مقامات محلی بر عهده داشته باشد و برای رشد و ترقی فرهنگی، آموزشی و اقتصادی آنها، برنامه‏ریزی کند و آنان را در روند بنای اجتماعی مشارکت دهد. هم‏چنین از آنها درخواست می‏شود با بهره‏گیری از شیوه‏ها و ابزاری که خود مناسب می‏دانند، اختلاف‏های مذهبی، نژادی و حزبی خود و هر آن‏چه را که به تضعیف مسلمانان منجر می‏شود، کنار گذارند.
2ـ بر ضرورت ایجاد یک مرکز یا مرجعیت فقهی و فکری که امر وحدت بخشیدن به مسلمانان هر کشور را بر عهده گیرد، تأکید می‏شود.
3ـ اقلیت‏های مسلمان باید تشویق شوند تا موءسسات آموزشی رسمی خود را برای تمامی مراحل درسی و با مأموریت پرداختن به تربیت و فرهنگ اسلامی فرزندان و ممانعت از ذوب شدن آنان در جوامع دیگر و از دست دادن هویت اسلامی خود، آماده کنند.
4ـ از دولت‏های کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی و سازمان‏ها و مجامع اسلامی بین‏المللی خواسته می‏شود طرح‏های آموزشی اقلیت‏های مسلمان را مورد حمایت قرار دهند و راه انجام وظیفه سازمان‏های غیر دولتی را در این عرصه هموار سازند.
5ـ از دولت‏ها و موءسسات اسلامی درخواست می‏شود مقدمات دیدار مسلمانان کشورهای غیرعضو از کشورهای اسلامی را در راستای تعمیق وابستگی آنان به امت اسلام و رسالت تمدنی آن، فراهم نمایند.
6ـ افزایش و فعال سازی برنامه‏های کشورها و مجامع اسلامی برای دیدار عالمان مسلمان و نیز شخصیت‏های اجتماعی با اقلیت‏ها به منظور آشنایی با اوضاع ایشان و تفقد از آنها.
7ـ فراخوانی کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی برای درنظر گرفتن طرح حمایت از استعدادهای درخشان اقلیت‏های مسلمان و درخواست از «سازمان اسلامی تربیت، علوم و فرهنگ» (ایسیسکو) با همکاری «بانک اسلامی‏توسعه» و «صندوق هم‏بستگی اسلامی» و مجامع اسلامی مرتبط، برای افزایش تعداد بورس‏های تحصیلی اعطایی به این استعدادها در داخل یا خارج کشورشان.
8ـ گسترش عضویت در کمیته کار مشترک اسلامی در زمینه تبلیغ، تا شامل اتحادیه‏های متعلق به اقلیت‏های مسلمان در کشورهای مختلف پس از تأسیس گردد و هرچه زودتر مکانیسم جدیدی برای آن تدوین شود.
9ـ توجه شایسته به مسایل زنان و خانواده مسلمان اقلیت‏ها و حمایت از موءسسات اجتماعی و علمی در راستای مشارکت آنها در تربیت نونهالان و تأسیس خانواده و جامعه فرهیخته مسلمان.
10ـ درخواست از «بانک اسلامی توسعه» و موءسسات مالی اسلامی برای افزایش و فعال‏سازی سرمایه‏گذاری در طرح‏های ویژه اقلیت‏ها در جهت حمایت از موجودیت اقتصادی آنان و مشارکت آنان در روند توسعه کشور خود.
11ـ تأکید بر پای بندی به اصل گفت‏وگوی تمدن‏ها و ادیان به عنوان راه حل اصلی شناخت دیگران و همکاری با آنها ضمن پافشاری براحترام به ویژگی‏های اعتقادی و فرهنگی اقلیت‏های مسلمان و درج آن در گزارشی که سال آینده تقدیم مجمع عمومی سازمان ملل خواهد شد وبرگزاری همایش‏ها، میزگردها و کنفرانس‏هایی که این راه‏کار را محقق سازد.
12ـ فعال سازی قسمت «اقلیت‏ها» در تشکیلات سازمانی «سازمان کنفرانس اسلامی» و درنظر گرفتن امکاناتی برای این قسمت که بتواند کارهای خود را به بهترین شکل به انجام رساند. از جمله فعالیت‏های این بخش، می‏توان به صدور فصل‏نامه ویژه مسایل اقلیت‏ها با پوشش فعالیت‏های آنها و به عنوان مرجع اطلاعات مربوط به آنها و حلقه رابطی میان آنها و کشورها و جوامع اسلامی در سراسر جهان و نیز بهره‏گیری از حقوق‏دانان متخصص درعرصه حقوق بین‏الملل و حقوق اقلیت‏ها اشاره نمود.
13ـ توجه جدی به مسایل فرهنگی و اجتماعی تازه مسلمان‏ها و برآورده نمودن نیازهای آنان طبق تعالیم صحیح اسلامی و با تأکید بر اصول دین و جوهر عقاید اسلامی و دوری از مشغول نمودن اندیشه آنان به امور ثانوی و اختلاف‏های مذهبی.
ضروری است سازمان کنفرانس اسلامی با همکاری مجامع تبلیغی اسلامی، اقدام به تنظیم دوره‏ها، جلسات و کارگاه‏هایی در جهت تحقق این اهداف نماید.
14ـ تأسیس مرکز اطلاعات شامل اوضاع اقلیت‏های مسلمان درکشورهای غیراسلامی با پوشش بافت دموگرافیک، تاریخ و موقعیت آنها در کشورهایشان، سازمان‏های اسلامی فعال در میان آنها و هر اطلاعات مفید دیگری در چارچوب بررسی جامع اوضاع این اقلیت‏ها.
15ـ تأسیس سایتی در شبکه جهانی اینترنت در معرفی اقلیت‏های مسلمان و مشکلاتی که با آن دست به گریبان‏اند.
16ـ تحکیم ارتباط با کمیته‏های بین‏المللی حقوق بشر و گذاردن اطلاعات لازم درباره اقلیت‏های گرفتار آزار و شکنجه و تبعیض در اختیار این کمیته‏ها.
17ـ فعال سازی گروه تماس در سطح نمایندگان کشورهای عضو سازمان ملل در نیویورک و ژنوبرای پی‏گیری موارد نقض حقوق گروه‏ها واقلیت‏های مسلمان.
18ـ توجه جدی تمامی کشورها، مجامع و نهادهای اسلامی به ضرورت کوشش برای نشان دادن حقیقت اسلام به جامعه بشریت و نقش آن در توجه به کرامت و آزادی انسان و مبارزه آن با هر نوع تروریسم، شکنجه، افراطی‏گری و فراخوان آن به همکاری‏های جامع انسانی و بنای جامعه‏ای سرشار از ارزش‏های حق و عدالت و برابری، و سعی در نشان دادن مشارکت گسترده مسلمانان در شکل‏گیری تمدن بشری و برخورد شاخصی که اسلام با اقلیت‏های غیرمسلمان در جوامع اسلامی دارد.
19ـ توجه به تربیت مبلغان کارآمد و توانا در برخورد با مسایل اقلیت‏های مسلمان و آشنا به زبان، عادات و سنت‏ها و شرایط سیاسی، فکری، اقتصادی و اجتماعی جوامعی که این مسلمانان در آن زندگی می‏کنند.
20ـ بهره‏گیری از روابط سیاسی و اقتصادی موجود میان کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی و کشورهای میزبان این اقلیت‏ها در راه بهبود شرایط و اوضاع کلی آنان و دعوت از کشورهای متقاضی نیروی وارداتی به استفاده از ظرفیت‏های اقلیت‏های اسلامی.
21ـ بهره‏گیری از فن آوری‏های نو در عرصه رسانه‏ها و ارتباطات و استفاده از شبکه‏های ماهواره‏ای در خدمت به اقلیت‏های مسلمان و توجه به آموزش و آموختن زبان‏های زنده دنیا به عنوان ابزار اساسی انتقال اندیشه و مبادله آرا و نظریات، و دعوت از وزیران فرهنگ و تبلیغات کشورهای عضو برای سامان‏دهی همایشی تخصصی با شرکت شبکه‏های ماهواره‏ای ذی‏ربط و مسئولانی از بخش‏های تبلیغات در کشورهای عضو.

 

تبلیغات