درباره نحوه قرائت «ال یاسین» در آیه شریفه سَلامٌ عَلى إِلْ یاسینَ(الصافات:130) سه قرائت میان قاریان قرآن ، مطرح شده است : الف) آل یاسین ب) اِل یاسین ج) ادراسین. بدیهی است هر یک از قرائت های یاد شده ، هم دلیل و هم مفهوم خاص خود را دارند، در تایید قرائت «آل یاسین» و اینکه منظور از آن «آل محمد» است در منابع روایی شیعه روایاتی ذکر شده است. در این مقاله، پس از عرضه این روایات، به بررسی سندی و متنی آنها پرداخته و در پایان نتیجه گرفته شد قرائت صحیح «إِلْ یاسینَ» است، چرا که میزان قطعی در پذیرش روایات، موافقت آن با قرآن است و چنانکه روایتی با کتاب خدا سازگار نبود نباید آن را پذیرفت.
در آثار گوناگون، برای بسیاری از آیات و سوره ها، سبب نزول گزارش شده است. اما ازآنجاکه تمام روایات اسباب نزول به صحت نپیوسته است، محققان را بر آن داشته تا به ارزیابی سند و محتوای آن ها همت گمارند. سوره ضحی نیز، آکنده از روایات اسباب نزولی است که دچار ضعف از ناحیه سند و متن است که تاکنون تحقیقی بایسته و شایسته در این زمینه انجام نشده است. در این نوشتار تمامی روایات این بخش، از هر دو جنبه سند و متن نقد و بررسی شده است. در بررسی ها مشخص شد روایات از برخی جهات همچون ضعف های رجالی و یا فهم الحدیثی مانند ارسال سند، راویان ضعیف، عدم استناد روایت به صحابی شاهد نزول، ضعیف هستند و از جهت متن نیز به دلیل اشکالاتی مانند: ناسازگاری با سیاق سوره، عدم مطابقت با دیگر آیات قرآن، مخالف بودن با روایات ترتیب نزول، هم زمان نبودن قصه با نزول آیات، ناسازگاری با جایگاه پیامبر(ص)، وجود اضطراب و اختلاف روایات ذیل سوره، مخدوش هستند. درنهایت حتی با فرض صحت این گزارش ها حداکثر می توان گفت اغلب آن ها اجتهاد و تطبیق راوی بر آیات قرآن است.
نامه نگاریِ امام رضا(ع) در پاسخ به سؤالاتِ محمّد بن سنان زاهری(م.220ق)، پیرامونِ تبیین علل احکام و شرایع، دارای اسناد متعدّدی است که در کتاب های عُیون أخبار الرضا(ع) و مَن لایَحضُرُه الفقیه مطرح شده اند. این اسناد و طُرُق، در نگرش ابتدایی و محضِ رجالی، به دلیل ضعف راویان، غیر معتبر و ضعیف به نظر می آیند؛ علاوه بر ضعف طُرُق، احتمال جعل مکاتبه به وسیله خودِ محمّد بن سنان نیز مطرح است. در این پژوهش، به ارزیابیِ انتقادیِ ضعف طُرُق این مکاتبه پرداخته شده و وثاقت راویان و اعتبار این اسناد، اثبات گردیده است. احتمال جعل مکاتبه به وسیله محمّد بن سنان نیز با ثبوت بسیاری از مضامین مکاتبه با عین الفاظ، و یا عبارات قریب به الفاظ در سایر روایات اهل بیت(ع)، و نیز نقل این مکاتبه توسّط محدّثان آگاه به احوال محمّد بن سنان، دفع می شود. پس از اثبات اعتبار مکاتبه، بر اساس سیرة عقلاییه، که بر اجتناب از گفتگو و یا نامه نگاریِ مفصّل با شخصی غیر قابل اعتماد و مشهور به کذب، در مسائل مهم و اثرگذار مانند تبیینِ علل و فلسفه احکام استقرار یافته است، این مکاتبة مفصّل و مهم، کاشف از اعتماد امام(ع) به این راوی دانسته شده، و وی در شمارِ ثقات اصحاب امامیّه پذیرفته می شود.
روایاتی منسوب به پیامبر اکرم (ص) در جوامع حدیثی شیعه و اهل سنت وجود دارد که در آن طبق فرمایش ایشان، قرآن کریم به چهار بخش به نام های «سبع طوال»، «مِئین»، «مثانی» و «مُفصل» تقسیم می شود که هر یک به ترتیب، عوض کتب پیامبران گذشته، تورات موسی، انجیل عیسی و زبور داوود به ایشان داده شده است. عمده این روایات یا از طریق ابن الاسقع از پیامبر (ص)، و یا از طریق سعد الاسکاف از امام محمدباقر (ع) از حضرت رسول نقل شده اند. کثرت نقل به همراه بی توجهی به صحت و سقم این دست روایات از سوی عالمان قرآن و حدیث و انتسابشان به نبی مکرم اسلام6، اهمیت بررسی این احادیث را از نظر میزان اعتبار دوچندان می کند. مقاله حاضر با تتبع موارد استناد این احادیث نشان داده که برخی از این استنادات بر خلاف مضمون روایات است و سند روایت کافی صحیح و روایات واثلةبن الاسقع دارای اضطراب در سند و متن بوده که در نهایت به علت مستفیض یا متواتر بودن روایات و هماهنگی دلالت آن با قرآن، حکم به صحت آنها داده شده است.