آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

سخن پیرامون امام‏شناسى باالهام از زیارت جامعه کبیره بود در این مقاله پیرامون جمله «مصابیح الدجى» است.
سلام بر شما امامان معصوم که چراغهاى فروزان در تاریکیها هستید. واژه‏ها
«مصابیح» از ریشه «صبح» است. «صبح» به معناى بامداد و طلوع فجر است. مصباح به چراغ فروزنده درخشان گویند و شاید علّت نامگذارى آن باشد که چراغ شب تاریک را با نور خود همانند صبح مى‏کند.
مصابیح جمع مصباح است و وزن منتهى الجموع مى‏باشد همانند موازین که جمیع میزان و مصادیق که جمع مصداق مى‏باشد.«دجى» جمع دجیه بمعنى تاریکى و ظلمت شب است. ظلمت چیست؟
اینک بحث این است که مراد از جمله «مصابیح الدجى» چیست؟ براى توضیح این جمله نکات ذیل قابل توجه است:
1- بى تردید نه مراد از چراغ در اینجا چراغ مادّى است و نه مراد از ظلمت تاریکى ظاهرى.
براى شناخت «مصباح» چراغ، باید ظلمت را شناخت. این ظلمت چیست؟ اصلى‏ترین محور این ظلمت، ظلمت کفر و شرک است خداوند خود را به عنوان خارج کننده مؤمنان از ظلمات به نور معرفى مى‏کند «اللّه ولى الّذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الى النور.»(1) رسالت پیامبران الهى را قرآن کریم معرفى مى‏کند که آنان وظیفه دارند مردم را از ظلمتها به نور هدایت کنند «و لقد ارسلنا موسى بآیاتنا ان اخرج قومک من الظلمات الى النور...»(2) تحقیقاً موسى را با آیاتمان فرستادیم و به او دستور دادیم که قومت را از ظلمت‏ها خارج ساخته و به نور هدایت کن «هو الّذى ینزل على عبده آیات بیّنات لیخرجکم من الظلمات الى النور و انّ اللّه بکم لرؤف رحیم(3) او خدائى است که آیات بیّنات را بر بنده‏اش نازل مى‏کند تا شما را از تاریکیها به نور بیرون برد و خداوند نسبت به شما مهربان و رحیم است.
و قرآن کتاب خارج کننده انسانها از ظلمتها به نور است «بسم اللّه الرحمن الرحیم الر کتاب انزلناه الیک لتخرج النّاس من الظلمات الى النور باذن ربّهم الى صراط العزیز الحمید»(4) بنام خداوند بخشنده مهربان الف لام را این کتابى است که بر تو نازل کردیم تا مردم را از تاریکیها (شرک و ظلم و طغیان) به سوى روشنائى (ایمان و عدل و صلح) به فرمان پروردگارشان درآورى به سوى راه خداوند عزیز حمید.
بنابراین رسالت همه ادیان توحیدى همین یک کلمه است که انسانها را از ظلمتها رهانیده به هدایت رهنمون گردند. ریشه همه ظلمتها، شرک و کفر است در متن آن جهل، تفرقه، ظلم، گناه و... وجود دارد لذا در بسیارى از آیات قرآن ظلمت به صورت جمع آمده است و «نور» در همه جاى قرآن مفرد آمده است. و مصداق بارز آن ایمان و توحید است. راز مفرد آمدن نور این است که در راه حق هیچگونه پراکندگى و دوگانگى وجود ندارد بلکه سراسر وحدت و یگانگى است. «مسیر حق مانند خط مستقیمى است که میان دو نقطه کشیده مى‏شود که همیشه یکى است و تعدد در آن ممکن نیست ولى باطل و کفر مرکز انواع اختلاف و پراکندگیهاست حتى اهل باطل در باطل خود هماهنگ نیستند، وحدت هدف ندارند درست مانند خطوط انحرافى که در میان دو نقطه کشیده مى‏شود که تعداد آن در دو طرف خط مستقیم بى‏شمار و نامحدود است.»(5)
در ظلمت و تاریکى شرک، انسان تباه شده سرمایه خود را از دست مى‏دهد، از خود بیگانه مى‏شود این همان «خسران» است که در آیات زیادى قرآن کریم مى‏گوید از خدا بیگانگان گرفتار آن مى‏شوند. «قل ان الخاسرین الّذین خسروا انفسهم»(6)؛بگو زیان کرده و سرمایه باخته آن است که خویشتن را زیان کرده و خود را باخته است. «نسوا اللّه فانسیهم انفسهم»(7) از خدا غافل شدند پس خداوند خودشان را از خودشان فراموشاند. از این آیات استفاده مى‏شود انسان آنگاه خود را دارد و از دست نداده که خدا را داشته باشد. آنگاه خود را به یاد دارد و فراموش نکرده که از خدا غافل نباشد و خدا را فراموش نکند. حافظ مى‏گوید:
حضورى گر همى‏خواهى از او غائب مشو حافظ
متى ما تلق من تهوى دع الدنیا و اهملها
این ظلمت است که برترین خدمتگزاران بشریت یعنى انبیاء و اوصیاء در پى آنند که انسان را از آن برهانند لذا برترین خدمتها هم همین است و خداوند این را نعمتى سنگین مى‏داند: «لقد منّ اللّه على المؤمنین اذ بعث فیهم رسولاً من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین»(8) خداوند بر مؤمنان منت نهاد (نعمت بزرگى بخشید) هنگامى که در میان آنها پیامبرى از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آن‏ها بخواند و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد هرچند پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند.
بنابراین اولین مصابیح هدایت، انبیاء هستند. چراغهاى فروزانى که همانند شمع آب شدند تا روشنائى به جهان بشریت بخشیدند چه مرارتها، سختى‏ها، شکنجه‏ها، آوارگیها که در این راه تحمّل کردند تا بشر راه را بیابد و به بیراهه نرود. چراغهاى هدایت‏
اینک با تبیین واژه «ظلمت» مى‏توان مفهوم «چراغ فروزان» بودن اهل بیت (علیهم السلام) را فهمید. آن‏ها نیز هدایتگر بشریت و خارج کننده آن‏ها از ظلمتها به نورند. در روایت جامعى در باب امامت حضرت امام على بن موسى الرضا (علیه السلام) فرمود:«...الامام کالشمس الطالعة المجلّلة بنورها للعالم و هى فى‏الافق بحیث لاتنالها الایدى و الابصار، الامام البدر المنیر و السراج الزاهر و النور الساطع و النجم الهادى فى غیاهب الدجى و اجوار البلدان و القفار و لجج البحار...»(9)...امام مانند خورشید طالع است که نورش عالم را فرا مى‏گیرد و خودش در افق است بنحوى که دستها و دیدگان به آن نرسد، امام ماه تابان، چراغ فروزان، نور درخشان و ستاره ایست راهنما در شدّت تاریکیها و رهگذر شهرها و کویرها و گرداب دریاها...»
لیکن ظلمتى که امامان معصوم علیهم السلام با آن در ستیز بوده و در پى آن بودند که مردم را از آن خارج سازند به مراتب سخت‏تر از ظلمتى بود که پیامبر اکرم (صلى‏اللّه علیه و آله و سلّم) با آن مواجه بود. پیامبر با شب پرستانى مواجه بود که مى‏گفتند زنده باد بت!! امّا امیر مؤمنان على (علیه السلام) و فرزندان معصومش بویژه حضرت مهدى ارواحنا لتراب مقدمه الفداء با کسانى درگیر بودند که در پوشش دین بودند، نماز مى‏خواندند، با قرآن مأنوس بودند، چه بسا اهل تهجّد و شب زنده دارى بودند. روشن است روشنگرى در این عرصه به مراتب سخت‏تر از روشنگرى در عرصه کفر آشکار است. لذا همراهى با اهل بیت بصیرتى عمیق مى‏خواست و آنان که از این نعمت برخوردار نبودند یا به دام باطل مى‏افتادند و یا حداقل به لغزشگاه بى‏طرفى و بى‏تفاوتى مى‏غلتیدند که خود مقدمه انحراف ضدیت بود.
«اینان در تاریخ زمینه ساز پیروزى جبهه باطل بوده‏اند وقتى صحنه درگیرى حق و باطل سخت مى‏شود و سرنوشت انسانها با مرگ پیوند مى‏خورد جوّ جامعه براى گسترش تفکر وانشستگى و عافیت‏طلبى فراهم مى‏شود آنگاه کسانى را که آماده مرگ در راه خدا نگردیده خصلتهاى منفى خود را در پس مرداب شبهات پنهان کرده‏اند این بیمارى مزمن در بر مى‏گیرد و وسیله‏اى مناسب و سلاحى برنده و فریبنده مى‏گردد تا پیروان ناپخته جبهه حق را شکار کند.(10)»
اینجاست که بیش از موارد دیگر نیاز به «چراغ» است.و اهل بیت علیهم السلام همان چراغ فروزانند که همراهى با آنان آدمى را از فرو غلتیدن در ضلالت مى‏رهاند و شاید یکى از وجوه تشبیه اهل بیت (علیهم السلام) به «نجوم» همین باشد.
از نقش‏هاى ارزشمند ستارگان آن است که در شب نشانه خوبى براى ره‏جویان هستند:«و هو الّذى جعل لکم النجوم لتهتدوا فى ظلمات البر و البحر قد فصّلنا الآیات لقوم یعلمون»(11) او خدائى است که ستارگان را براى شما قرار داد تا در تاریکیهاى خشکى و دریا به وسیله آنها هدایت شوید ما نشانه‏هاى خود را براى کسانى که مى‏دانند(و اهل فکر و اندیشه‏اند) به تفصیل بیان کرده‏ایم «همیشه در تمام طول تاریخ یکى از مهم‏ترین وسائل راهیابى انسان در شبهاى تاریک ستارگان آسمان بوده‏اند که با کمک آنها در سفرهاى دریا و بیابان از گمراهى نجات مى‏یافته حتى جمعى از دانشمندان معتقدند که پرندگان مهاجر همان پرندگانى که گاه در طول سال هزاران کیلومتر راه را طى مى‏کنند و جمعى از آنها شب و روز بدون وقفه به پرواز خود ادامه مى‏دهند مسیر دقیق خود را روزها از آفتاب و شبها از ستارگان آسمان پیدا مى‏کنند به همین دلیل اگر هوا کاملاً ابرى باشد موقتاً توقف مى‏کنند تا آسمان باز و ستارگان پیدا شوند.»(12)
خداوند این نقش را در عرصه هدایت معنوى بعد از پیامبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) به امامان معصوم سپرده است.
لذا در ذیل آیه فوق روایات فراوانى رسیده است که نجوم به اهل بیت (علیهم السلام) تفسیر شده است. در تفسیر على بن ابراهیم آمده است: «انّ النجوم هم آل محمد (ص) لانّ الاهتداء لا یحصل الّابهم»(13) این نجوم آل پیامبرند چون هدایت پذیرى جز با آنها ممکن نیست . وجوه تشابه امامان به نجوم‏
این تشبیه مى‏تواند، وجوه شباهت فراوانى بین نجوم و اهل بیت (علیهم‏السلام) را برساند:
اول آنکه: همانگونه که نجوم در رهیابى انسانها و حیوانات تأثیر گذارند، امامان معصوم نیز نقش اساسى در راهیابى انسان به سعادت دارند.
دوم آنکه: همانگونه که تا این نظام هستى، هست و منقرض نشده نجوم هستند. فیض وجودى امامان علیهم السلام نیز تا قیامت ادامه دارد.
امیر مؤمنان على (علیه السلام) فرمود: «الا انّ آل محمد صلى اللّه علیه و آله و سلّم کمثل نجوم السماء اذا خوى نجم طلع نجم...»(14)آگاه باشید آل پیامبر همانند ستارگان آسمانند که هرگاه یکى از آنها غروب کند دیگرى طلوع مى‏کند.
این تعبیر به خوبى نشان مى‏دهد که سلسله امامت گسستنى و تعطیل بردار نیست و زمین از حجت خدا هرگز خالى نمى‏ماند.

سوّم آنکه: پیامبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) فرمود:«النجوم امان لاهل الارض من الغرق و اهل بیتى امان لامّتى من الاختلاف»(15) ستارگان مایه امنیت و نجات از غرق شدن براى اهل زمین هستند (زیرا در مسافرت‏هاى دریایى با کمک ستارگان به مقصد مى‏رسیدند) و اهل بیت من سبب امان و نجات امتم از اختلافات هستند. یعنى اگر امّت، امامت این انوار تابناک را بپذیرند به جهنم اختلاف نمى‏افتند.
چهارم آنکه: همانگونه که ستارگان مایه زینت آسمانند امامان معصوم (علیهم‏السلام) نیز زینت بخش جهان هستى‏اند. جهان هستى بدون آنها زیور نداشت «انا زیّنا السماء الدّنیا بزینة الکواکب...؛ ما آسمان پائین را با ستارگان تزیین کردیم...»(16)
«منظره ستارگان آسمان آنقدر زیباست که هرگز چشم از دیدن آن خسته نمى‏شود بلکه خستگى را از تمام وجود انسان بیرون مى‏کند. گوئى با زبان بى زبانى با ما سخن مى‏گویند و رازهاى آفرینش را بازگو مى‏کنند گویى همه شاعرند و زیباترین غزلهاى عشقى و عرفانى را پى در پى مى‏سرایند.»(17) زیور جهان هستى هم اهل بیت علیهم السلام هستند، اگر این گلهاى بى‏خار جهان هستى و رهروان راهشان نبودند یعنى انبیاء و امامان و گروندگان به آن‏ها پاسخى در برابر اعتراض فرشتگان به هنگام آغاز خلقت که: «اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء» نبود!! به احتمال بسیار زیاد «انى اعلم ما لاتعلمون»(18) من مى‏دانم آنچه را که شما نمى‏دانید همین باشد که شما لکه‏هاى ننگ جهان انسانیت را دیده‏اید و مایه‏هاى افتخار آنرا ندیده‏اید شما پیامبران فداکار، امامان معصوم (علیهم السلام)، خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام را ندیده‏اید!!
پنجم آنکه: قرآن کریم "نجوم" را پاسداران آسمان در برابر نفوذ شیاطین مى‏داند...«و حفظا من کلّ شیطان مارد»(19) و آن را «آسمان» از هر شیطان خبیثى حفظ نمودیم.
یکى از طرق حفظ آسمان از صعود شیاطین بوسیله گروهى از ستارگان است که شهب نامیده مى‏شوند.(20)
اهل بیت علیهم السلام نیز پاسداران دین در برابر نفوذ شیاطین هستند. نبى گرامى اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) فرمود: «انّ فى کلّ خلفٍ عدلاً من اهل بیتى ینفى عن هذا الدین تحریف الغالین و انتحال المبطلین و تأویل الجاهلین و انّ ائمتکم قادتکم الى اللّه عزّ و جلّ فانظروا بمن تقتدون فى دینکم و صلاتکم» (21) همانا در بین هر عصرى عادلى از اهل بیتم هست که از دین در برابر تحریف غلوکنندگان ، پیرایه‏هاى اهل باطل به دین و تأویل جاهلان دفاع مى‏کند همانا رهبران شما رهبران شما به سوى خدا هستند بنگرید که در دین و نمازتان به چه کسانى اقتداء مى‏کنید؟
آرى اهل بیت علیهم السلام، چراغ فروزان هدایت‏اند.
این است راز آنکه در روایات فراوان «نور» تأویل به امامان علیهم السلام شده است. در نامه‏اى که حضرت امام ابوالحسن (علیه السلام) به بعضى از اصحابشان نوشته‏اند آمده است: «نحن نور لمن اتبعنا و نور لمن اقتدى بنا»(22) ما نوریم براى آنان که از امام تبعیت کرده و به ما اقتدا کنند. در همین زیارت جامعه مى‏خوانیم:« خلقکم اللّه انواراً فجعلکم بعرشه محدقین ؛خداوند شما را نورهائى آفرید که گرد عرش او حلقه زده بودید» نیز آمده است : «و انتم نور الاخیار و هداة الابرار» و شما نور خوبان و هدایت‏کننده نیکوکاران هستید. خواص و ویژگیهاى نور
نور خواص و ویژگیهائى دارد که همه این ویژگیها در عرصه معنوى قابل تطبیق بر اهل بیت (علیهم السلام) است.
1- نور از زیباترین و لطیف‏ترین موجودات در جهان ماده است و سرچشمه همه زیبائیها و لطافتهاست.
2- نور وسیله تبیین اجسام و مشاهده موجودات مختلف این جهان است و بدون آن چیزى را نمى‏توان دید بنابراین هم ظاهر است هم مظهر(ظاهر کننده غیر).
3- امروز ثابت شده که تمامى رنگهائى را که ما مى‏بینیم نتیجه تابش نور آفتاب یا نورهاى مشابه به آن است و گرنه موجودات در تاریکى مطلق رنگى ندارند.
4- تمام انرژیهاى موجود در محیط ما (بجز انرژى اتمى) همه از نور آفتاب سرچشمه مى‏گیرد، حرکت بادها، ریزش باران، حرکت نهرها و سیلها و آبشارها و بالاخره حرکت همه موجودات زنده با کمى دقت به نور آفتاب منتهى مى‏شود.
5 - نور آفتاب که مهمترین نور دنیاى ماست پرورش دهنده گلها و گیاهان بلکه رمز بقاى همه موجودات زنده است و ممکن نیست موجودى بدون استفاده از نور (به طور مستقیم یا غیر مستقیم) زنده بماند.
6- نور آفتاب نابود کننده انواع میکربها و موجودات موزى است و اگر تابش اشعه این نور پربرکت نبود کره زمین تبدیل به بیمارستان بزرگى مى‏شد که همه ساکنانش با مرگ دست به گریبان بودند.»(23)
این ویژگیها قابل انطباق بر خالق نور یعنى ذات مقدّس ربوبى است «اللّه نور السموات و الارض...»(24) بر قرآن مجید(25)، ایمان(26)، هدایت الهى (27)، آئین اسلام(28)، شخص پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم)(29) و نیز امامان معصوم سلام اللّه علیهم اجمعین منطبق است. فرماندهان کل قواى زندگى‏
آرى امامان چراغهاى فروزان در شب تاریک‏اند. باید باور کنیم که منهاى اهل بیت در تاریکى بوده و تاریکیم. بدون آنها راه را از بیراهه نمى‏شناسیم باید فرمانده کل قواى زندگى خود را آنها قرار دهیم، همه پیرو آنها باشیم و از منظر آنها بنگریم.
نبى گرامى اسلام صلى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: «اجعلوا اهل بیتى منکم مکان الرأس من الجسد و مکان العینین من الرأس فان الجسد لایهتدى الّا بالرأس و لا یهتدى الرأس الّا بالعینین»(30).
اهل بیتم را همانند سر در بدن و همانند دو چشم در سر قرار دهید همانا بدن جز با سر هدایت نمى‏شود و سر هم جز با دو چشم راه نمى‏یابد. معناى حدیث این است که فرماندهى زندگى خود را به اهل بیت علیهم السلام بسپارید و منظر و بینش زندگى را هم از آنها بگیرید. این یعنى بهره‏مند شدن از چراغهاى فروزان در تاریکى شب. پس سلام بر شما اى چراغهاى فروزان هدایت «مصابیح الدجى». پاورقی ها:پى‏نوشت‏ها: - 1. سوره بقره، آیه 257. 2. سوره ابراهیم، آیه 5. 3. سوره حدید، آیه 9. 4. سوره ابراهیم، آیه 1. 5. تفسیر نمونه، ج 2، ص 285 و 286. 6. سوره زمر، آیه 15. 7. سوره حشر، آیه 19. 8. سوره آل عمران، آیه 164. 9. اصول کافى، ج‏1، ص 200. 10. دانشنامه امام على(ع)، ج‏9، ص 12 و 13 در اولین مقاله این جلد بحثى خواندنى پیرامون «قاعدین» هست. 11. سوره انعام، آیه 97. 12. پیام قرآن، ج 2، ص 195 13. تفسیر قمى، ص 99 ؛ بحارالانوار، ج 24، ص 76، تأویل الآیات، ج 1، ص 164. 14. نهج البلاغه، خطبه 100. 15. مستدرک حاکم، ج 3، ص 149، عده دیگرى از اهل سنت این حدیث یا شبیه آنرا از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده‏اند از جمله حموینى در «فرائد السمطین» ابن حجر در صواعق، محمد بن صیان در «العاف الراغبین» و... رجوع کنید به کتاب ارزشمند احقاق الحق، ج 9، ص 294 تا 296. 16. سوره صافات ، آیه 6. 17. تفسیر نمونه، ج 19، ص 16. 18. سوره بقره، آیه 30. 19. سوره صافات، آیه 7. 20. که در آیه 10 صافات آمده است. 21. امالى مفید، ص 217، اهل البیت فى الکتاب و السنة، ص 155، نیز بنگرید به کافى، ج 1، ص 32. 22. تفسیر البرهان، جلد 1، ص 305 «مقدمه مرآة الانوار». 23. تفسیر نمونه، ج 14، ص 472 و 473. 24. سوره نور، آیه 35. 25. سوره مائده، آیه 15- سوره اعراف ، آیه 157. 26. سوره بقره، آیه 257. 27. سوره انعام، آیه 122. 28. سوره توبه، آیه 32. 29. سوره احزاب، آیه 46. 30. امالى شیخ طوسى، ص 482، کشف الغمة، ج 2، ص 35 ، اهل البیت فى الکتاب و السنة، ص 101.

تبلیغات