فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۳۷ مورد از کل ۲۳۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
اندیشهٴ ولایت در عرفان اسلامی، ساحتی الهی و حقانی از نظام عالم را به تصویر می کشد که در ورای همه مشبک های رنگارنگ، حقیقتی بی رنگ را که منشأ پیوند انسان های کامل به حقیقت عالم است، به نمایش درمی آورد. جست وجو در منابع دینی و متون عرفانی و ارائه تصویر روشن از آن، و در عین حال بررسی اقسام و ابعاد ولایت، لوازم و مختصات آن در عرفان اسلامی، اهداف مقالهٴ حاضر می باشد.
عرفان و عقلانیت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
عرفان اصیل اسلامی با درون مایه های معرفتی عمیق و برتر از دیگر روش ها، راهی استوار برای بار یافتن به ساحت حقیقت عالم است. تبیین و تحلیل این نظام، بر اساس نظام عقلانی و ارائه تصویری عقل پذیر، از مسائل عرفانی، دغدغهٴ نوشتار پیش رو است.
طرح دیدگاه های مشترکی از مولوی و اقبال
حوزه های تخصصی:
مولوی و اقبال از شخصیت هایی هستند که مورد علاقه تمام مسلمانان و مذاهب اسلامی و حتی بعضی از غیرمسلمانان بوده و همواره بر نویسندگان و متفکران پس از خود تأثیرگذار بوده است. در طول تاریخ، این تأثیرگذاری به میزان گسترده شدن شناخت فرهنگ های مختلف نسبت به او بیشترشده است. چنانکه امروزه پس از قرن ها،آن ها بیش از همیشه مورد توجه و استقبال جهانیان قرار گرفته اند. از دلایل این استقبال، بین المللی بودن خود آن ها است، زیرابه خصوص مولانا دارای اندیشه های بی مرز و بی زمان است. او بر مسائل بنیادین انسانی تکیه دارد مسائلی همانند عشق و ایمان، که هیچ گاه کهنه نمی شوند. همچنینآن ها برای بیان این مضامین زبان شعری را برمی گزیند که یکی دیگر از ویژگی های برجسته محسوب می شود.
اینمقاله با عنوان «طرح دیدگاه های مشترکی از مولویو اقبال»بر آن است تا فشرده و گذرا، به تأثیرپذیری اقبال لاهوری از مولانا جلال الدین مولوی بپردازد. موضوعی که نشان می دهد ادبای ایران عزیزبه خصوص مولویبا آرای بدیع و اندیشه های لطیف و روح نواز خود قرن ها است که رهپویان وادی قرب و شیدایان عشق حق و فرزانگان اهل معرفت را نه تنها در هند و پاکستان بلکه در پهنه گیتی مجذوب و دلداده خود ساخته و سخنان گرم او که زاییده اُنس مدام با قرآن شریف و روایات حضرت سیدالمرسلین بوده، تحولی شگرف در انسان هاایجاد کردهو فرهنگ ساز و سازنده فرهنگ گردیده است.
تشابهات فکری زیادی میان مولوی و اقبال است به طوری که بعضی از محققینی که در این زمینه کار کرده اند، اقبال را مولوی عصر خود نامیده اند به این معنی که اقبال در دوره ما نقش مولوی را ایفا کرده است.
در این زمینهتلاش های علمی زیادی توسط دانشوران صورت گرفته ولی با همه منابع موجود، هنوز زوایای کمتر کاویده ای وجود دارد که دقت در باره موضوع را می طلبد.
معرفت عرفانی و معیارهای ارزیابی آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
برخی از لغزش های نظری و عملی در عرصهٴ عرفان، ناشی از عدم توجه به تبیین صحیح معرفت عرفانی و معیارهای ارزیابی آن است. این نوشتار با هدف پیشگیری از چنین لغزش هایی بر آن است که ضمن تبیین معرفت عرفانی و تفکیک آن از سایر معرفت ها، و کیفیت دستیابی به حقایق از این طریق، به واکاوی معیارهای ارزیابی معرفت عرفانی بپردازد.
خلافت انسان کامل درعرفان اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از جمله مفاهیم کلیدی در معارف اسلامی به شکل عام و در عرفان اسلامی به شکل خاص، مفهوم خلافت است. در این مقاله مفهوم خلافت در منابع عرفانی و مقایسه آن با دیدگاه شریعت به بحث گذاشته می شود. به دیگرسخن، در پی آنیم که مقام خلافت را با استفاده از آموزه های عرفانی توضیح داده و نشان دهیم که خلافت عرفانی چیزی ورای خلافت منصوص در منابع دینی نیست.
تبیین عرفانی شنیدن الهیِ انسان از دیدگاه عبدالرزاق کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید تجربه دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
شنیدن فراحسی از دیدگاه عبدالرزاق کاشانیاقسامی دارد که عبارتند از: شنیدن پذیرفتنی و انقیادی؛ شنیدن تفهمی؛ شنیدن اهتدایی؛ شنیدن الهی. مراد از شنیدن الهی انسان، شنیدنی است که در آن، خدا در هر شنیده ای شهود می شود. این جستار نیز درصدد واکاوی این مسئله است که چگونه می توان در اندیشة عرفانی کاشانی شنیدن الهی را تبیین کرد؟ یافته های این جستار نیز به قرار زیر است: کاشانی سخنی در باب ارتباط مظهریت احدیت جمع و شنیدن دارد که نگارنده بر پایة امکانات درونی آن، شنیدن الهی را بر پایة حد وسط مظهریت احدیت جمع و در قالب دو تقریر، قابل تبیین می داند، همچنین، بر پایة حد وسط یادشده، مغایرت میان قوای نفس و آلات آن برچیده می شود و هر یک از قوا و آلات و هر ذرة انسان، کار دیگر قوا و آلات را انجام می دهد، یعنی با همة آنها می توان شنید.
چیستی عرفان وحیانی و شاخصه های آن (با تأکید بر دو شاخص توحید و موحد در عرفان نظری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل بسیار ضروری در ساحت معارف عرفانی و معالم شهودی، این است که آیا منابع وحیانی (وحی قرآنی بیانی) ظرفیت تولید عرفانی که در آسمان ریشه دارد و به طورمستقیم و مستقل از کتاب و سنت استنباط و اصطیاد شود را داراست؟ به بیان دیگر آیا می توان با روش اجتهادی، معارف باطنی و انفسی را از متون دینی اکتشاف کرد تا به تدریج دانش عرفان وحیانی تولید شود؟ پرسش یادشده با عنایت به عرفان مصطلح موجود که برساخته شهود عارفان در مقام عین الیقین و حق الیقین است و درون مایه های دینی دارد و مستظهر به آیات، احادیث و ادعیه است و درعین حال موافقان و مخالفان و حتی معاندانی دارد، از اهمیت و ضرورت بیشتری برخوردار است. ناگفته نماند که عرفان وحیانی یا اهل بیتی، عرفانی است که با منطق اجتهادی از نصوص دینی یا متن کتاب و سنت، درک و دریافت یا کشف و تولید می شود؛ یعنی عرفانی برخاسته و برساخته از کشف تام محمدی که کارکردهای معرفتی معنویتی گسترده ای در حوزه ها و عرصه های گوناگون دارد و یکی از منابع تکوین و تکامل تمدن نوین اسلامی است. نوشتار حاضر در صدد پاسخ به پرسش بنیادین یادشده بر مدار فرضیه «کتاب و سنت منبع غنیم و قویم عرفان (نظری) با شاخصه های محکم و متقن هستند» شکل و شاکله یافت.
خلود از منظر مولانا جلال الدین بلخی و مقایسه آن با نظرگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
بحث خلود و جاودانگی در ادامه حیات و زندگی پس از مرگ، از مباحث مهم و بنیادین ادیان الهی به شمار می رود. این مسئله با رویکردهای فلسفی، کلامی، عرفانی و قرآنی مورد توجه اندیشمندان مذهبی به خصوص علما و عرفای مسلمان واقع شده است. با توجه به اینکه حکمت متعالیه صدرایی بی ارتباط با عرفان اسلامی نبوده و در ساختار کلی اش بخشی را وامدار اندیشه های عرفانی است، این پژوهش درصدد است تا اندیشه ملاصدرا، حکیم مسلمان را در باب خلود، به خصوص پیرامون خلود در عذاب، با آرا و افکار مولوی، عارف شهیر و نامی جهان اسلام مقابل و برابر گذارد. آنچه در این پژوهش به شیوه تحلیلی - توصیفی معلوم شده، این است که بیشتر معتقَداتی که ملاصدرا دراین باره - بنابر مشربی فلسفی - آنها را در قالب استدلالات برهانی تصویر می کند، دارای سابقه قبلی و صورتی لطیف و متمثّل و متخیَّل در قالب اشعاری عالى، در آثار مولانا هستند. البته در این میان مواضع مخالف نیز وجود دارد که در متن بدان اشاره خواهد شد.
مراحل سلوک در عرفان اسلامى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سلوک عرفانى سخن از مراحل و منازل تکامل نفس انسانى در سفر الى اللّه است. در عرفان عملى از طبقه بندى هاى گوناگونى براى بیان مراحل و ارکان سلوک سخن به میان آمده است. بعضى از این طبقه بندى ها مراحل طولى حرکت الى اللّه را بیان مى کنند که یکى پس از دیگرى باید طى شود. برخى از تقسیم بندى ها اجزا و ارکان اصلى سلوک را متعرض مى شوند، که ممکن است ترتب زمانى بر یکدیگر نداشته باشند، هرچند ترتب منطقى و ذاتى بر یکدیگر دارند. در این مقاله، معرفت، محبت و اطاعت به عنوان ارکان اصلى عرفان اسلامى معرفى مى شوند که به طور منطقى مترتب بر یکدیگر هستند. ارگان سه گانه عرفان متناظر با ابعاد سه گانه انسان، یعنى عقل، دل و جوارح و کارکردهاى آنها یعنى ادراک، احساس و عمل، مى باشند. پس از بیان این طبقه بندى، برخى از طبقه بندى هاى معروف دیگر در عرفان اسلامى طرح و نسبت آنها با این طبقه بندى بیان مى شود.
بررسی رابطه سمبولیسم و شطح بر پایه شرح شطحیات روزبهان بقلی با رویکرد تحلیلی - توصیفی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
گاه دیده می شود که شطحیات عارفان مسلمان با مکاتب برآمده از سمبولیسم ادبی یکسان انگاشته می شود. این جستار تلاش می کند در آغاز، این یکسان انگاری را بررسی و رخنه های موجود در آن را آشکار کند. سپس، از طریق تحلیل معنای سمبولیسم و شطح، بیان عناصر بنیادین هر کدام، و مشخص ساختن رابطه آن دو با یکدیگر به وجوه تمایز و تشابه آنها دست یابد، چه دستیابی به آن وجوه است که از آمیختگی شطح صوفیانه با سمبولیسم ادبی و مکاتب برآمده از آن مانع خواهد شد.
نگاهى انتقادى به مواجهه غزالى با فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غزالى از بین جویندگان حقیقت، گروه فلاسفه را بیش از هر گروه دیگرى مورد توجه قرار داده است ولى طریقه آنان را براى وصول به حقیقت کارآمد نمى دانست. وى فیلسوفان را به دهریان، طبیعیان و الهیان تقسیم کرده و بیست مسئله را در الهیات مطرح مى کند که به خاطر هفده مسئله آن، فیلسوفان را اهل بدعت دانسته و به خاطر سه مسئله آنها را تکفیر کرده است. این پژوهش با روش اسنادى و توصیفى تحلیلى به بررسى انگیزه ها و موضع گیرى هاى غزالى در مواجهه با فلسفه و فیلسوفان و نقد آن مى پردازد. با بررسى آراى غزالى، مشخص مى شود آن مسائلى که به تکفیر فلاسفه انجامید، با اعتقادات دینى و کلامى مورد قبول وى منافات داشت. انگیزه هاى بسیارى در مخالفت غزالى با فلسفه تأثیر داشت که با حقیقت طلبى ایشان منافات دارد.
نسبت مستقیم الاستدارة حق و خلق در وجودشناسی ابن عربی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
نسبت مستقیم الاستدارة حق و خلق از مباحثی است که ابن عربی در وجودشناسی خود دنبال می کند. این دیدگاه تازه را که در تقابل با نظریه صدور افلوطین قرار دارد، باید بدیلی برای نظریه صدور درنظر گرفت که بیشتر در جریان های فلسفی پیش از ابن عربی پذیرفته شده بود. نظریه مستقیم الاستداره ابن عربی که بر نظریات تجلی اسماء الهی و وحدت وجود ابتنای منطقی دارد، درنهایت این امکان نظری را در اختیار محیی الدین قرار می دهد تا بتواند قاعده الواحد فیلسوفان (مبنای مستحکم نظریه صدور) را نقادی و در معنای تازه ای فهم کند. این نظریه همچنین جایگاه عالم مادی و جسم را که درنتیجه پذیرش نظریه صدور تضعیف شده بود و پس از گذشتن از وسایط بسیار درنهایت بعد با حضرت حق قرار داشت، دوباره احیا و بر اهمیت آن تأکید می کند. در این مقاله درصددیم پس از تشریح نظریه مستقیم الاستداره ابن عربی، تفاوت های آن را با نظریه صدور نشان دهیم و سپس تفسیر تازه ابن عربی را از قاعده الواحد یادآوری کنیم.
زعامت سیاسى انسان کامل از منظر ابن عربى و صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
موضوع انسان کامل که در آثار اندیشمندان مسلمان به صورت پراکنده مطرح بود، در مکتب عرفانى محیى الدین ابن عربى به صورت مستقل مدون شد و به مرور زمان، مورد توجه دانشمندان بعدى قرار گرفت. آنچه در آثار متعدد مورد بررسى قرار گرفته، بُعد هستى شناسانه موضوع است، ولى به طور مستقل به نقش این جهانى (دنیوى) چنین انسانى پرداخته نشده است. بر خلاف دیدگاه برخى عرفا و متصوفه، انسان کامل ابن عربى که بعدها مورد توجه صدرالمتألهین هم قرار گرفت، در سیر صعودى به سوى حق تعالى راهى مى شود و سپس سیر الى الخلق را در ادامه کمال خود سپرى مى کند. این مقاله که به روش توصیفى تحلیلى نگارش شده، با واکاوى آثار ابن عربى و صدرالمتألهین درباره انسان کامل، نشان خواهد داد که چنین انسانى نسبت به اجتماع و سیاست جامعه بشرى بى تفاوت نبوده و تلاش مى کند به عنوان خلیفه الهى، انسان هاى دیگر را در مسیر شایسته اجتماعى رهنمون سازد.
نقد نظریه مؤیّد الدّین جَندی در خاتم الاولیاء بودن ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم عرفان نظری در اسلام بحث از خاتم الاولیاء است. عرفا معتقدند هر آنچه در هستی و کائنات وجود دارد مظهری از مظاهر حق تعالی است. خداوند دارای صفات و اسمائی است و هر یک از آن ها در جهان نیازمند مظهری است تا خود را نشان دهد. یکی از اسامی مهم خداوند ولیّ است، پس آن نیز نیازمند مظهری است که اولیای الهی مظاهر این ولایت هستند. از آنجا که جهان و مظاهر الهی روزی به پایان می رسد، لازم است مظهر اسم ولیّ نیز دارای خاتمی باشد که با ظهور او جهان به پایان برسد. در اینکه این خاتم کیست در آثار ابن عربی از حضرت عیسی (ع)، حضرت مهدی (عج) و خودش نام برده شده است. در این مقاله بر آنیم که دیدگاه مؤیّد الدّین جَندی یکی از شارحان ابن عربی و فصوص الحکم را که اصرار فراوانی بر خاتم بودن ابن عربی دارد، طرح و سپس نقد کنیم و ضمن اشاره ای کوتاه به دیدگاه قیصری اثبات کنیم که ابن عربی نمی تواند خاتم اولیاء باشد.
برخی از وجوه تمایز متون عرفانی نسبت به آثار غیرعرفانی ( با تأکید بر امهات آثار عرفانی قرون 6 -9 )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات عرفانی یکی از مقولههایی است که بخش گستردهای از ادب فارسی را به خود اختصاص داده است. عرفان با توجه به گستردگیاش، فراز و نشیبهای فراوانی به خود دیده است. علاوهبر این، تأثیر آن بر حوزههای دیگر نیز قابل توجه است. عرفان از جمله موضوعهای مهمی است که در مورد آن، دیدگاههای مختلف و حتی گاهی متضاد با یکدیگر ارائه شده است. در پی این امر است که مکتبهای عرفانی متعددی بنابر سلائق مختلف، در طول تاریخ شکل گرفته است که در سیر ادب فارسی نیز میتوان صبغههای مختلفی از آن را مشاهده کرد. در این پژوهش، کوشش شده است که سیر این جریان از قرن ششم تا قرن نهم، مورد بررسی قرارگیرد، از این رو در آغاز مختصری از کلیات موضوع ارائه، سپس ب ه مشخصات بنیادین آن پرداخته شده است. به علاوه به علت کثرت آثار عرفانی این عصر، سعی شده است تا از کتب مهم عرفانی این دوره، مثلاً: حدیقه سنایی، مثنوی مولوی و...یاد شود. پس از به دست دادن شاخصههای متون عرفانی، از جمله در سطح زبان، مضمون، اصطلاحات خاص صوفیه و... کوشش شده است تا نمود این شاخصها در تکتک آثار، یعنی؛ عبهرالعاشقین، حدیقه سنایی، سیرالعباد إلی المعاد سنایی، الهینامه، منطقالطیر، مختارنامه، دیوان و اسرارنامه عطار، اسرارالتوحید، فیهمافیه، غزلیات شمس و مثنویمعنویِ مولوی و غزلیات حافظمشخص شده، مورد ارزیابی قرار گیرد.
بازشناسى عرفان حقیقى از عرفان هاى کاذب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به تبیین عرفان حقیقى از عرفان هاى کاذب مى پردازد. از دیدگاه اهل بیت علیهم السلام، «عارف باللّه» کسى است که به عالى ترین مقام معرفت بشر که دستیابى به آن براى ایشان ممکن است، نایل آید. همواره در طول تاریخ از عرفان تحریف هایى صورت گرفته و آن را با شاعر یکسان پنداشته اند؛ زیرا عرفا و شعرا مفاهیم معنوى و عرفانى را در قالب مفاهیم تخیلى و شعرى بیان مى کنند. این برداشتى عامیانه و نادرست است. در قرآن نیز گاهى اوقات تعابیر استعارى، کنایى و تخیلى به کار رفته اند. ازاین رو، عرفان هرگز به معناى داشتن مهارت در ارائه مفاهیم معنوى در قالب شعر و یا به صورت کنایه، استعارى و تخیلى نیست. عارف باللّه کسى است که افزون بر شناخت ذهنى خدا و اسماء و صفات او، عمیقا نیز خداوند و صفات او را باور داشته باشد. این عرفان، نشانه کامل انسان و شیعه واقعى و روح تشیع است و در پرتو تجلى نور الهى در قلب مؤمن حاصل مى شود.