فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۲۳۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقالهٴ حاضر، نخست به تبیین اجمالی برخی مبانی نظری عرفانی در پیدایش عالم، همچون وحدت شخصی وجود و اعتباری بودن کثرت، تعینات وجود قبل از پیدایش کثرت و پس از آن می پردازد. سپس نحوهٴ پیدایی عالم را از منظر عرفان برمی رسد و در هر دو بحث، تفاوت این دیدگاه را با دیدگاه فلسفی به نحوی اجمالی بیان می کند. در این مقاله چگونگی ظهور اسما و صفات الهی و تعینات و نسبت های متکثر آن و نیز اینکه این امور با ترتیبی خاص از او ناشی می شوند، مورد بررسی قرار گرفته، نقش قاعدهٴ الواحد در این بحث، ویژگی های صادر اول و تفاوت دیدگاه عرفانی و فلسفی و نیز تحلیل و نقد برخی گفته های ابن عربی در این خصوص بیان می گردد.
از آنجا که در برخی از دیدگاه های عارفان اختلاف نظرهایی وجود دارد و انعکاس این اختلافات موجب دور شدن مقاله از هدف اصلی می گردید، آنچه در این مقاله به عرفان و عارفان نسبت داده شده است، عمدتا بر اساس تبیین و تشریح حضرت استاد آیت الله جوادی آملی از عرفان نظری می باشد و موارد معدودی هم که به دیدگاه عرفانی بزرگان دیگر اشاره شده، مواردی است که با این تبیین همخوانی دارد. ضمن اینکه در ارائه نظریات حکمت مشاء، صرفا بر آرای ابن سینا تأکید شده است.
دیالکتیک جمال و جلال در اندیشة عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عین القضات همدانی با استفاده از جمال، جلال و دیالکتیک آن دو، یک نظام منسجم فکری را پی ریزی کرده که بدون درک صحیح آن نظام، دسترسی به اندیشه های وی ناممکن است. این حکیم مغانی به قدری به این دوگانه و دوگانی های دیگر توجه دارد که شتابزدگی در بررسی اندیشه های او، چه بسا منجر به این برداشت ناصواب شود که وی ثنوی است. یکی از این دوگانه که جلال است و تجلیات آن، در اندیشة وی و عارفان خراسان به برداشت های نادرستی از اعتقادات این طایفه منجر شده و چه بسا موجبات مرگ آنان را فراهم آورده است. این طایفه که سخنان خود را در پردة رمز بیان می کنند از ادامه دهندگان حکمت مغانی اند. حکمت مغانی شاه کلید رمزگشایی از دستگاه رمزی عین القضات محسوب می شود. در این زمینه استفاده از عرفان نظری به منظور تبیین رمزهای وی بسیار راهگشاست. هدف اصلی این پژوهش معرفی این نظام فکری و رمزگشایی از آن با استفاده از عرفان نظری خواهد بود.
کارکرد عشق در کنترل نفس و کسب اخلاق عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
رویکردِ سنایی به تقابل های دوگانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهشِ حاضر، با استفاده از روشِ «نشانه شناسی ساختارگرا» و با تکیه بر شعرِ سنایی کوشیده است رویکردِ سنایی را در برخورد با تقابل های دوگانی بررسی کند. به همین منظور، با طرحِ دو موضوع؛ یعنی بارِ ارزشیِ نشانه و شبکه هم تراز، آن دسته از تقابل های دوگانی که در شعر وی رایج است، تحلیل و بررسی شده است. این بررسی نشان گر آن است که در زبان و اندیشه سنایی سه منظرِ متفاوت وجود دارد. در هر یک از این چشم اندازها، رویکردِ سنایی به قطب های تقابل، متفاوت است. این رویکردها، در حقیقت حاکی از آن است که بارِ ارزشی قطب ها در سیرِ تحولِ فکری سنایی به طورِ مستمر تغییر می کند. علاوه بر این، شبکه های هم ترازِ متفاوتی در هر رویکرد پدیدار می شود که بنابر اصلِ پیوستگی، همه عناصرِ آن، بارِ ارزشی یکسانی دارند.
استعاره های سماع در انس التائبین احمد جام نامقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله اصلی این مقاله، بررسی استعاره های سماع در انس التائبین است. در نگرش شناختی، مفاهیمی چون زمان، کمیّت، حالت، دگرگونی، کنش، علّت، هدف، شیوه و وجه با روش استعاری فهمیده می شوند. احمد جام در انس التائبین برای تبیین بسیاری از جنبه های سماع از حوزه های «خوراک»، «انسان» و «بیماری و سلامت» بهره برده ، با استعاره های «سماع، به مثابه انسان است»؛ «سماع به مثابه خوراک است»؛ «سماع به مثابه سلامت و بیماری است»، نظریه اش را تبیین کرده است. پشتوانه نظری مقاله، نظریه «استعاره های مفهومی» است که استعاره را از شگردی زیبایی شناسی به ابزار اندیشیدن ارتقاء داده است. نخست، مبانی نظریه یاد شده را با کلیدواژه های فهم نظریه زبانشناسی شناختی معرفی کرده، گزارشی از استعاره ها آورده ایم. سپس استعاره ها را بر اساس درون مایه، دسته بندی کرده ایم: استعاره های ویژگی های خوشایند سماع، استعاره های ویژگی های ناخوشایند سماع و استعاره های دو پهلو. سپس به تحلیل شناختی هرگروه پرداخته ، شگردهای بیانی استعاره ها را بررسی کرده ایم که چگونه احمد جام در استعاره سماع از شگردهای «انتقال» و «تغییر» برای تبیین نظریه خود بهره گرفته است.
تحلیل اخلاق مدارانه فضلیت مصاحبت در عرفان اسلامی؛ به ویژه در مثنوی (با نگاهی به حوزه انسان شناسی اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مقولات انسان شناسی، مقوله اخلاق است که موجبات تکوین شخصیت و تعالی انسان را فراهم می آورد. مطالعه در زمینه اخلاق، از دیرباز مورد توجه پژوهشگران عرصه های مختلف، به خصوص فلسفه و عرفان بوده است. یکی از حوزه های مطالعات مربوط به اخلاق، اخلاق کاربردی است که به تحلیل مقولاتی به عنوان فضیلت در عملکرد انسان می پردازد و به دلیل جایگاه آن در زوایای مختلف زندگی شخصی و اجتماعی، اهمیت می یابد. عمده ترین فضیلت اخلاقی در مقوله انسان شناسی(چه انسان شناسی اجتماعی و چه انسان شناسی الهی و عرفانی)، فضیلت اخلاقی مصاحبت و معاشرت است که در متون عرفان اسلامی، به ویژه در مثنوی، به عنوان یک اصل و قاعده کلی(جاذب و مجذوب) مطرح شده است. بنا بر این قاعده کلی، رابطه بین مصاحبان بر اساس کاربرد های فضیلت در اخلاق قابل تبیین است. نگارندگان مقاله حاضر می کوشند تا ابتدا به به تبیین مفاهیم کلی مرتبط با موضوع بپردازند. سپس ضمن ارائه تحلیلی نظریات مختلف اندیشمندان، فضیلت مصاحبت را از دیدگاه انسان شناسی اجتماعی و عرفان اسلامی، با نگاه عمیق تری به مثنوی معنوی مورد بررسی قرار دهند.
مستحسنات عرفانی: بدعت هدایت یا بدعت ضلالت؟(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اهل معرفت به جهت برخی از مصالح و برای اداره مریدان و تربیت بهتر آنان، به وضع مقررات و آداب و رسوم ویژه ای دست زدند که به «مستحسنات» مشهور شد. برخی از ناقدان عرفان، جعل این ها را از مصادیق «بدعت» در دین و طبق برخی از احادیث، بدعت را حرام و فاعل آن را معاقب می دانند. ما در این مقاله به روش نقلی تحلیلی، با استناد به تعاریف بدعت نزد اندیشمندان علوم اسلامی و تحلیل برخی از آیات و روایات به این نتیجه رسیدیم که اگرچه طبق روایت نبوی، ایجاد بدعت در دین حرام و فاعل آن عقاب می شود، بدعتی که تصرف در احکام دین نباشد و به گونه عموم بتوان برای آن مستند شرعی پیدا کرد، از نوع بدعت ممدوح یا هدایت است، نه بدعت مذموم یا ضلالت. بدعت ممدوح نه تنها حرام نیست، بلکه در برخی موارد طبق روایت نبوی، اگر سنت حسنه ای باشد، جایز بلکه برای حفظ مسلمانان و دین اسلام واجب می شود؛ براین اساس، مستحسنات عرفانی ازآنجاکه برپایه مصالح سلوکی اند، بدعت ممدوح اند، نه بدعت مذموم. البته سوءاستفاده ها و افراط وتفریط هایی که گاهی ازسوی برخی صوفیان منحرف و جاهل درقبال برخی مستحسنات انجام می شود، به جهت عروض عوارض و افراط یا تفریط های پیش آمده محکوم اند، نه اینکه ازاساس در شمار مصادیق بدعت مذموم قرار گیرند و نامشروع خوانده شوند.
کاوشی معناشناختی در «معنویت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«معنویت» (spirituality) در دوران معاصر، مفهوم با اهمیتی مجزا از «دین» شده است به گونه ای که حتی کسانی که خود را دین دار می دانند بسیار مایلند به معنویت هم متصف باشند. در نوشتار حاضر دو تعریف از معنویت پی گیری شده است: تعریف مفهومی و منطقی از سویی و تعریف راهبردی از سویی دیگر. فرضیه نگارنده این بوده است که در عین وجود انبوهی از تعاریف گوناگون می توان بر اساس علم ارتکازی و روش صحت یا عدم صحت سلب، به تعریفی قابل اعتماد رسید. بر این اساس، می توان چنین گفت که معنویت، مفهومی مستقل و جدا از مفهوم دین، عرفان، اخلاق و مفاهیمی از این دست است، هرچند به لحاظ مصداقی و تحقق خارجی، با آنها ارتباط وثیقی دارد. «دین» بیشتر ناظر بر امور بیرونی و نهادی است، حال آنکه «معنویت» به ابعاد درونی و تجربتی ناظر است. در یک جمع بندی، باید گفت مفهوم معنویت، جهت گیری عمیق درونی فرد به سوی گذر از عالم خاکی و زیست مادی به سوی امری فراتر و متعالی تر است. اما اگر از این تعریف منطقی بگذریم، و به دنبال تعریفی عملیاتی تر و قابل سنجش از معنویت باشیم باید بگوییم معنویت، یک فرایند و امری پویاست که در این امور متجلی و قابل مشاهده است: نوع دوستی، محبت غیر مشروط، لطافت در رفتار با دیگران و حتی حیوانات و محیط زیست، خود را فراتر از یک موجود خاکی و حیوانی دیدن، تواضع و فروتنی و خود را دارای ارزش های ملکوتی دانستن، و احساس آرامش و استواری در مشکلات و مصائب. البته به شرط آنکه همه این موارد ناشی از روی آوری انسان به عالم معنا و تعالی باشند.
حقیقت انسان در عرفان عملی با تکیه بر آراء کاشانی
حوزه های تخصصی:
حقیقت انسان در نگاه عارفان، چیزی جز قلب او نیست و آنچه فیلسوفان در بیان حقیقت انسان می گویند و حقیقت انسان را نفس ناطقه می نامند از نظر عارف، همان قلب است. از سوی دیگر، عارفان معتقدند: قلب انسان دارای لایه های باطنی است که در بیان تعداد این لایه ها، اختلافاتی وجود دارد و ریشة اختلافات به بیان اجمالی و تفصیلی آنها مرتبط است. در این میان، جناب عبدالرزاق کاشانی در شرح خود بر منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری، ده لایة طولی برای قلب بیان کرده و تلاش او در این شرح، انطباق بین ده لایة درونی قلب انسان با لایه های هستی است. علاوه بر این، او تلاش کرده است، تا در هر لایة بطونی قلب انسان، ده مرتبه از منازل عرفانی را ترسیم نماید و حالت قلب و انسان را در آن مرحله تبیین کن و به نوعی، بین لایه های درونی قلب با صد منزل عرفانی سلوکی تناظری برقرار نماید.
بررسی و نقد نظریه خطاناپذیری مشاهدات عرفانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
با توجه به روش عرفان که مبتنی بر دریافت شهودی و علم حضوری است، رسالت مهم عرفان پژوهان و فیلسوفان علم، پرداختن به ماهیت «مشاهدات عرفانى» و پاسخ گویی به پرسش ها و ابهام های فراوان این «روش» دستیابی به حقیقت است. از جمله این مباحث، امکان خطا در مشاهدات عرفانى، و در صورت محتمل بودن خطا، بررسی «میزان»هاى صیانت از خطا در مشاهدات است.
این نوشته بر آن است که ضمن نقد نظریه «خطاناپذیری مشاهدات عرفانی» و با تحلیل و بررسی سخنان بزرگان این وادی، ضرورت وجود «میزان» را برای مشاهدات عرفانی، به اثبات برساند. روشن است که پس از اثبات ضرورت وجود میزان، شمارش و تبیین گستره کارامدی این میزان ها، دارای بحث هاى و فروع فراوان است که باید در جاى دیگرى بدان پرداخت.
مبانی انسان شناختی عرفان سیاسی
حوزه های تخصصی:
علم عرفان متناسب با تعریفی که از انسان و جهان دارد، حوزه سلوک معنوی انسان و میزان گستردگی آموزه های معنوی اش را معین می گرداند. در نگرش عرفانی، انسان موجودی کشیده شده از ظاهر به باطن عالم است و ابعاد گوناگون وجودش، در تناسب با دنیا، برزخ و قیامت طراحی شده است. ازاین رو، ظواهر بیرونی و شئون گوناگون زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی انسان نیز در تعامل و تناسب با عالم غیب رقم می خورد و شأنی فراگیر نسبت به دنیا و آخرت پیدا می کند. ازاین رو، انسان شناسی عرفان، عارف را به حوزة سیاست می کشاند و او حق ولایت سیاسی جامعة اسلامی را به انسان کامل می سپارد.
تبیین رابطه کثرت حیات اجتماعی و ظهور مقامات انسان کامل با تمدن مهدوی، بر اساس مبانی عرفان و فلسفه اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام امام شناسی مهدویت
در این نوشتار، تلاش شده است با استفاده از مبانی عرفان و فلسفه اسلامی در قالبی نوین اما برهانی، اثبات شود که تحقق تمدن مهدوی در بستر حیات اجتماعی، به ظهور حداکثری مقامات انسان کامل به عنوان غایت آفرینش خواهد انجامید و در حقیقت، عمیق ترین افق در ارزیابی دستاورد های تمدن مهدوی، افقی است که در آن، ظهور حضرت حجت(عج) از منظر ظهور تامّ مقامات انسان کامل مورد بررسی قرار گیرد. به این منظور، ابتدا تبیینی مختصر از جایگاه انسان کامل در هندسه نظام آفرینش ارائه شده است تا از این منظر عمیق، مبانی مورد نیاز برای تبیین نسبت میان مهدویت و غایت آفرینش فراهم آید و آن گاه در ادامه در تبیین چگونگی رابطه ظهور کثرت و وحدت در قوس نزول آفرینش، اثبات شده است که با ظهور کثرات در قوس نزول آفرینش و پدیدار شدن تزاحمات و تصادمات میان آن ها، طلبی وجودی برای ظهور وحدت در میان این کثرات پدید خواهد آمد که مقدمه ظهور وحدتی انسجام بخش بین کثرات خواهد بود. سپس با افزودن این مقدمه مهم که اوج کثرت در قوس نزول آفرینش، از آنِ حیات اجتماعی بشر است، این نتیجه به نحو برهانی حاصل شده است که اوج وحدت نیز _ که از آنِ مقام انسان کامل است _ در همین بستر اجتماع امکان ظهور می یابد. به بیان دیگر، ظهور کمالات و مقامات انسان کامل به عنوان غایت آفرینش، ضرورتاً نیازمند بستر حیات اجتماعی است که در تمدن مهدوی فعلیت کامل می یابد و از این منظر، نقش و جایگاه تمدن مهدوی ظهور تفصیلی مقامات انسان کامل خواهد بود.
تأملی در تأثیر احمد غزالی بر رامون لول: نمود عشق در عرفان اسلامی و مسیحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش کوشش به عمل آمده است تا تأثیر عشق عرفانی- اسلامی به گونهای که در سوانح العشاق احمد غزالی آمده است بر عشق عرفانی- مسیحیِ دفتر عاشق و معشوق اثر رامون لول کاتالونیایی که یکی از معروفترین آثار عرفانی مسیحی در قرون وسطی به شمار میآید بررسی شود. لول در یکی از آثار خویش اشاره میکند که به روش نیایش عرفای مسلمان بر آن شده است تا اثری مشابه بیافریند ولی به منبع یا منابع اصلی اشاره نمیکند. با استناد به ساختار دو اثر، زبان، شیوههای دستیابی به اهداف در این دو اثر، تعریف عشق، عاشق و معشوق، صور خیال و استعارات و تشبیهات نتیجه گرفته میشود که به احتمال قریب به یقین، منبع الهامبخش رامون لول، رساله سوانح العشاق بوده است، زیرا شباهتهای این دو اثر آنچنان فراوان است که گاه اینگونه مینماید که لول دست به ترجمه آزاد این اثر اسلامی زده و فقط رنگوبویی مسیحی بدان بخشیده است. در مقاله حاضر علاوه بر این موارد، تفاوتها و تشابهات عشق عرفانی در دو کیش اسلامی و مسیحی، به اشاره مورد بررسی قرار میگیرد.
بوطیقای عنوان شناسی نوشته های تصوف از آغاز تا سده هشتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاید جریانی که به نام زهد آغاز شد و سپس تصوف و عرفان نام گرفت، پویا ترین و پایا ترین جریانی باشد که با کمی دگرگونی، از آغاز ظهور اسلام تا زمان ما، راه خود را در پندار و اندیشه گروهی از مسلمانان، پیموده و شاید پس از فقه و آنچه به گونه ای مستقیم با قرآن و اسلام در پیوند است، در هیچ حوزه ای چون حوزه تصوف و عرفان، کتاب ها، چکامه ها و رساله ها و ... به نگارش در نیامده باشد. سبک و ساختار شکلی این نوشته ها، به پیروی از شیوه نثر نویسی هر دوره، همواره دگرگون شده است و اتفاقا نخستین جایی که این دگرگونی فُرمی نمود یافته، عناوین کتاب ها، عناوین بخش ها (= فهرست) و حتی دیباچه های آن ها ست. عناوین نوشته ها در هر دوره، از یک سو پیرو شیوه نثر نویسی آن دوره است و ویژگی های فرمی نثر آن دوره را نشان می دهد و از سوی دیگر با توجه به حوزه موضوعی نوشته ها، درون مایه های عمده آن حوزه را بازتاب می دهد. عناوین نوشته های تصوف نیز به همین شیوه، ویژگی های نثری ادب عربی و پارسی و جریان های اصلی تصوف در هر دوره را نمایان می سازد. در جستار پیش رو، ضمن نگاهی کوتاه به دوره های اصلی تصوف، از سده نخست تا هشتم هجری و ویژگی های اصلی نثر عربی و پارسی در این چارچوب زمانی، به بررسی فرمی عناوین نوشته های تصوف مانند کتاب ها، رساله ها، چکامه ها، شرح ها و هر آنچه مربوط به این حوزه دینی - هنری در ادبیات عربی و پارسی است، پرداخته شده است. به نظر می رسد عناوین نوشته های تصوف در سده های نخستین، بیش تر به شکل کوتاه، ساده، روشن و غیر آهنگین و دالّ بر محتوای کتاب، بوده و به تدریج این عنوان ها طولانی، مسجّع، مبهم و حتی رمز آلود شده، آرایه های لفظی و معنوی در آن نمود یافته و جدا از محتوای کتاب، گاه به رمزی بودن محتوا، نوع مخاطب و... نیز اشاره می-کنند.
میانه آرى و نه وجود و فطرت از منظر ابن عربى[1](مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله سعى دارد مفهوم کلیدى فطرت را با توجه به مبانى هستى شناختى، انسان شناختى و دین شناختى عرفان ابن عربى تحلیل و بررسى کند. از این منظر، تمامى حقایقْ تجلیات وجود واحدِ بسیط اند و ازاین رو، وجود در همه مواطن حضور دارد، هرچند در همه آنها با تمامى صفات خود ظهور نداشته باشد. اما انسان، حقیقتى متفاوت از همه حقایق است. مبتنى بر اندیشه دینى، انسان بر صورت خداوند خلق شده است؛ براین اساس، توان تجلى وجود را بتمامه دارد. و ازآنجاکه وجود عین علم و آگاهى است، توان تجربه وجود با تمام صفات را نیز دارد. این وجود و آگاهى در تمامى آدمیان به قوه و اندماج حضور دارد و به این حضور و آگاهى اجمالى، فطرت اطلاق مى شود. هدف خلقت آدمى آن است که این امر اجمالى را در خود هرچه بیشتر به فعلیت تبدیل کند. از دیدگاه مؤلف، این امر صرفا از طریق «عبودیت» یعنى تسلیم محض بودن به اراده خداوند محقق مى شود که تعبیرى است از فناى از غیر حق و بقاى به حق و این حق دقیقا همان وجود است که خود را در عبد متجلى کرده است.
مکانیسم زبان و عناصر روایی در بیان کرامات عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین سازوکار زبان و عناصر روایی در بیان کرامات اولیا از مباحث مهم در سبک شناسی زبان عرفان است. کرامات اولیا از آن جا که متعلق به جهانی پیچیده و وصف ناپذیرند، راوی در زبانی متفاوت با زبان عادی می کوشد تا در قالب نقل روایاتی به بازسازی عالم لایُدرَک و لایُفهمِ کرامات بپردازد و این دیگر به هنر وی بستگی دارد که تا چه اندازه بتواند به صحنه رؤیت شده شکل ببخشد. نوشتار حاضر می کوشد تا ضمن بحثی در باب مرز میان کرامات و خرافات و تفاوت باور به مسأله کرامات با خرافه پرستی و پرهیز از خلط میان این دو، ابتدا با ذکر شواهدی از مقامات عرفانی، به تحلیل پاره ای از شگردهای روایی و تأثیر آن در حقیقت مانندی کرامات بپردازد و سپس گرایش زبان این گونه روایات را از تمثیل به استعاره بازنمایی کند. برآیند این پژوهش آن است که راوی به نسبت هنر روایتگری خویش، می کوشد با بهره گیری از انواع شگردهای روایی، کرامات شگفت آور را باورپذیر و حقیقت مانند جلوه دهد؛ ولیکن این کوشش در ادوار بعد به موازات انحطاط تصوف و آشفتگی های سیاسی-اجتماعی، به سستی و ابتذال در زبان و محتوا می گراید؛ چنانکه تدریجاً از زبان ساده و تمثیلی مقامات عرفانی در ادوار آغازین تصوف فاصله گرفته و به زبانی بیمارگون و استعاری در ادوار بعد بدل می گردد؛ اما نه استعاره های لفظی و زبان رمزی و نمادین که ناشی از نارسایی زبان در بیان تجارب عرفانی است؛ بلکه کاربرد استعاره های مفهومی در سطحی گسترده در جهت اهداف و منافع گوناگون.
آفات نفس از دیدگاه آبای صحرا و عرفای مسلمان(با تکیه بر آرای غزالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تربیت و تزکیه نفس، مقدمه تعالی روح و نجات انسان و از مهم ترین موانع سیر و سلوک محسوب می شود. پدران صحرا مبارزه با آفات نفس را مقدمه ضروری برای شروع سیر معنوی و طی مقامات طریقت می دانند. عارفان مسلمان نیز بر تطهیر نفس و دوری از رذایل اخلاقی بسیار تأکید می کنند.
این مقاله با روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد مقایسه ای درصدد آن است تا آفات نفس را از دیدگاه پدران صحرا و عرفای مسلمان در قرون اولیه شکل گیری تعالیم آنان بررسی کند. هم آبای صحرا و هم عرفای مسلمان با شناخت نفس طبیبانه و روانکاوانه، آفاتی را تشخیص داده و برشمرده اند که تا حدودی زیادی عناوین این آفات و رذایل و راه های مقابله با آنها به هم شباهت دارد. هر دو مکتب برای کنترل پرخوری و شکم بارگی، جوع و گرسنگی؛ برای ترک شهوت پرستی، پاکدامنی؛ برای ترک دنیادوستی، زهد و ریاضت؛ برای ترک پرحرفی و شره سخن؛ سکوت و خاموشی و برای کنترل خشم و حسد و جاه طلبی، تواضع و فروتنی را سفارش کرده اند.
الاهیات تنزیهی در عاشقانه های عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماجرای کشمکش بین تشبیه و تنزیه ذات، صفات و افعال خداوند را می توان دیرپای ترین و گسترده ترین مناقشه کلامی پیروان ادیان ابراهیمی دانست. در عالم اسلام امثال کرّامیه ، حشویه و اشاعره به تشبیه ذات حق و در مقابل معتزله، شیعه، و عارفان مسلمان، به همانند دانستن اوصاف و افعال حق با آدمیان قایل بوده اند. این مقاله رویکرد عارف شوریده نیشابور، فریدالدین محمد عطار(618-540 ق./1221 -1145 م. ) را در موضوع مذکور در سه اثر او (الهی نامه، مصیبت نامه و منطق الطیر) بررسی می کند. این جستار نشان می دهد که فریدالدین حتی در حال و هوای سرایش اشعارش نیز رویکرد تنزیهی دارد و بارها بدان تصریح می کند. عطار برخلاف اشاعره ، صفات و ذات حق را از هم جدا نمی داند. وی پای خرد را در شناخت کنه ذات، صفات و افعال خداوند شکسته دانسته، و او را حتی از به نام خواندن هم منزه می داند و معتقد است آنچه بندگان در می یابند، در واقع بازتاب خیال خود آنان است: «قسم خلق از وی خیالی بیش نیست». در منطق الطیر نیز پرندگان در پایان توانشان، سیمرغ را سی مرغ دیدند: «حضرتی دیدند بی وصف و صفت». این رویکرد تنزیهی فریدالدین که حتی به مرز الاهیات سلبی نیز نزدیک می شود، یادآور خطبه نخست امام علی(ع) در نهج البلاغه است. از سوی دیگر خرده گیری های عطار بر رحمت الاهی نیز که بر زبان دیوانگان جاری شده است، نشان می دهد که وی به حسن و قبح عقلی افعال باور دارد و خداوند را فوق چون و چرا نمی داند.
بازخوانی مبانی ابن عربی در آموزه امر بین الامرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث جبر و اختیار از بحث های غامض و جنجال برانگیز در طول تاریخ تفکر است. نظریه وحدت وجود، اعیان ثابته و سرّالقدر از اهم مباحثی است که موجب شده است برخی ابن عربی را جبری و بلکه افراطی تر از جبرگرایان بدانند. سرّ سرّالقدر و عنایت به مبانی انسان شناسی ابن عربی در رسیدن به رأی مختار وی راه گشا است. او از تعبیر «هو لا هو» برای اشاره به موقعیت وجودی انسان استفاده می کند و افعال اختیاری انسان را نیز طبق همین الگو ترسیم می کند. عبارات او در تبیین انتساب فعل اختیاری انسان متفاوت است. او گاهی حق را فاعل و موجد و عبد را قابل و مظهر آن می داند و گاهی نیز در تعبیری دیگر، ایجاد فعل را از خدا می داند و نقش عبد را به صورت اعدادی ترسیم می کند. انجام دادن فعل با اسباب و نزد اسباب از تعابیر دیگر ابن عربی در این خصوص است. سازه هایی در بنای عرفانی ابن عربی به چشم می خورد که به هیچ روی با قول به جبر سازگار نیست. سخن از نیرویی در عارف به نام «همّت» و تأکید فراوان او بر خلاقیت انسان، به عنوان مظهر اتمّ خداوند و خلافت الهی انسان از آن جمله است.
بررسی مقایسه ای نقش عشق در سلوک عرفانی از منظر امام خمینی (ره) و خوآن دلاکروث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امام خمینی(ره) و خوان دلاکروث، به عنوان دو پیر طریقت و مرشد کامل در عرفان اسلامی و مسیحی، سیر و سلوک عرفانی را دارای مراتب و مراحلی می دانند که در یک بررسی مقایسه ای می توان آن را در سه مرحله تطهیر، تنویر و اتحاد شرح نمود. از نظر ایشان، تطهیر که مهم ترین مرحله در سیر و سلو ک عرفانی است، طی دو مرحله تطهیر فعالانه (سالک مجذوب) و تطهیر منفعلانه (مجذوب سالک) صورت می پذیرد و کمال آن نیز از رهگذر عشق الوهی است. از دیدگاه هردو عارف، بهترین هادی و راهنما در طریق سلوک و مهم ترین عامل تزکیه و تطهیر نفس، عشق الوهی است که تنها نصیب بندگان مخلص خداوند می گردد و تنها ابزار نیل به جایگاه اتحاد با خداوند و دستیابی به مرتبه فنای فی الله است.