مردم ایران که نظام طبقاتی ساسانی را تجربه کرده بودند، به خاطر عدالت اسلامی خیلی سریع به اسلام گرویدند و با فراگیری زبان عربی از قرآن و حدیث بسیار تأثیر پذیرفتند.
تاثیر قرآن، حدیث و معارف اسلامی بر شعر فارسی از قرن سوم به صورت تأثیر واژگانی، اشارات قرآنی و تلمیحات به داستان های پیامبران شروع شد. از سدة چهارم احادیث و ابعاد شخصیت های اسلامی نیز در شعر فارسی بازتاب یافت. تأثیرات جزئی لفظی و واژگانی، کمکم به صورت مضمون سازی های گسترده و تأثیرات عمیق و معنوی درآمد تا جایی که در قرن پنجم برخی شاعران، شعر را در خدمت وعظ، اندرز و تعلیم عرفان و اخلاق قرار دادند.
اساسی¬ترین رویکرد شکاکانة خاورشناسان به وثاقت متون کهن اسلامی، در اواخر دهة 1970 از سوی جان ونزبرو ارائه شد. او با نامعتبر خواندن اسناد روایات و اطلاعات منابع رجالی و فهرست نگاری¬ها، این نظریه را مطرح ساخت که در تاریخ گذاری همه متون کهن اسلامی، حتی قرآن، باید از شیوة تحلیل ادبی استفاده کرد. تحلیل ادبی او از کهن¬ترین متون اسلامی در حوزة تفسیر، حدیث، سیره و قرآن به این استنتاج تاریخی انجامید که همة این آثار، اواخر قرن دوم یا اوایل قرن سوم هـجری تدوین شده¬اند. این مقاله به تبیین و نقد نظریه ونزبرو در باره تثبیت نهایی متن قرآن می¬پردازد.
در این مقاله، ابتدا در بحث از مدل های گوناگون در تبیین انسان محورانه وحی که به ویژه در آثار خاورشناسان مطرح شده به هفت مدل اشاره شده است. نویسنده درصدد است نشان دهد که بنیاد مشترک در همه این تبیین ها نوعی از رویکرد سلبی در الهیات در دوره جدید است. بر اساس این رویکرد، خداوند موجودی به کلی متعالی از انسان و جهان است و در کار تاریخ و طبیعت دخالتی ندارد. در این صورت، وحی نیز که عبارت از رابطه ای خاص میان خدا و انسان است توجیهی الهی نخواهد داشت و تبیینی انسان محورانه جای آن را خواهد گرفت. در این مقاله، همچنین رابطه خداباوری سلبی و تبیین انسان محورانه وحی با توجه به برخی از آیات قرآن بررسی شده است؛ سپس به ادعای اصلی این مقاله یعنی پیوند تبیین های انسان محورانه از وحی با نوعی از نگرش سلبی در الهیات دوره جدید پرداخته شده و سرانجام نشان داده شده است که اعتدال میان تشبیه و تنزیه در معارف اسلامی به چنین نتایجی منجر نمی شود.