۲.
معرفت شناسی یا (Epistemology) مبحثی تاریخی است و قدیمی که امروزه در شکل تازه تری رواج یافته و غیر از عرصه های دینی، زمینه های اجتماعی و اقتصادی را نیز دربرگرفته است. مقصود از این اندیشه، آشتی بخشی بین کثرت ها و اختلافات و در عین حال ایجاد وحدت است. در این اندیشه اولاً این که حقایق را متکثر معرفی می کنند و ثانیاً آنکه حقیقت را واحد و راه های رسیدن به آن را متعدد و متکثر می دانند. آن چه که چندی است در جامعکه ایران به نام پلورالیزم یا تکثرگرایی رواج یافته. در این مقاله، با توسل به تحلیل داستانی معروف به «داستان فیل» در مثنوی مولانا، با نکات مهم این اندیشه نیز آشنا می شویم. نکتکه مهمی که در داستان وجود دارد این است که: هیچ کس تصویر کلان فیل را ندیده است. ضمناً هیچ کدام از آن افراد، دروغ بافی نمی کند و حرف نادرستی نمی زند؛ بلکه تنها بخشی از فیل را لمس و درک کرده است. مولانا در این داستان از فضل و فضیلت سخن می گوید و با تمثیلی زیبا مقام دانش معنوی را می ستاید و هم چنین از آرمان ها و آرزوهای انسانی گفت و گو می کند. عمق دیدگاه جلال الدین در نشان دادن حقایق درون آدمی، به حدی است که گویی اقیانوس های متلاطمی از حقایق و مسایل است که در پیش چشم مخاطبانش خودنمایی می کند! مولانا ژرف ترین و والاترین دقایق عرفانی را مانند شراب کهن در جام داستان می ریزد و ساقی وار آن را به جرعه نوشان عرفان تقدیم می نماید. داستان برای مولوی به منزلکه ظرف و پیمانه است و محتوای داستان هدف او در عرصه های اخلاق و معرفت شناسی است. مولانا در خلال داستان ها، نظریات خویش را بیان می نماید و خواننده را می برد: «آنجا که خاطر خواه اوست».خلاصه در داستان فیل مهم ترین اندیشکه مولانا در دو بیت مثنوی گنجانده شده که عبارتند از: 1. «از نظرگاه است ای مغز وجود/ اختلاف مؤمن و گبر و جهود؛ 2. «بل حقیقت در حقیقت غرقه شد/ زین سبب هفتاد بل صد فرقه شد».