این مقاله درصدد است تا با ترسیم و تصویر مفهوم زهد (از نظر لغت و اصطلاح) و تبیین حقیقت آن، از منظر آیات قرآنی، نشان دهد که هم بهره مندی مطلق و بیضابطه از مواهب طبیعی با روح تعالیم دینی سازگاری ندارد و هم رهایی و وانهادن یکسرة امکانات و نعمت های دنیوی، امری است مذموم و مغایر با حکمت ها و اهداف آفرینش.
زهد در دنیا و اندازه نگهداری در بهره مندی از امور دنیوی و رغبت به نعمت های اخروی و حقایق ابدی، مناسب ترین شیوه ای است که در منابع دینی طراحی شده است. قوام زهد دینی تنها به اعراض قلبی و انصراف نفسانی از پدیده ها و جلوه های دنیوی نیست، بلکه در تحقق آن، نوعی ترک و تقلیل در تمتعات مادی برای رسیدن به مقاصد معنوی و اجتماعی نیز مدخلیت دارد.
پیداست که استفادة متعارف و منطقی از بهره های مادی و ورود در عرصه های زندگی با مراعات حدود الهی، هیچ گونه منافاتی با حقیقت زهد ندارد.
امت اسلامی در مصداق «اهل بیت» اختلاف دارند و دو گروه عمدة اسلامی (شیعه و اهل سنت) دربارة جایگاه آنان نزد خداوند و نقش آنان در نظام آفرینش، دو نگاه مهم دارند: نگاه افراطی، آنان را فوق بشر تصور میکند و صفات خدایی برای آنان در نظر میگیرد و نگاه تفریطی آنان را در حد مسلمان عادی میداند و گاهی تکفیر هم میکند.
با بررسی متون حدیثی دو گروه، میتوان حدّ وسط این افراط و تفریط را اثبات کرد که عبارت است از «پذیرش بندگی آنان در برابر خداوند، با وجود برخورداری از مقاماتی مانند خلافت، ولایت، امامت و عصمت»؛ با این توجیه که مستندات دینی اثبات میکند این مقامات اعطایی از سوی خداوند هستند؛ نه ذاتی آنان.
باتوجه به بررسی متون دینی، این مقامات متناسب با نیازهای مردم طراحی و جعل شده است. این مقاله نمونه ای از مقامات حقیقی آنان را ـ براساس روایات دو گروه ـ بررسی و مستندات، فلسفة جعل و مصداق آنها را از روایات دو فرقه ارائه میکند.
قرآن به بخش وسیعی از ویژگی ها و مؤلفه های فرهنگ جاهلی ـ به گونه ای مستقیم و غیر مستقیم ـ پرداخته است.در این مقاله،مواجهە قرآن را با فرهنگ جاهلی در موضوعاتی چون:خدا؛بت؛زن؛حج؛دختر؛وفرزند بررسی کرده ایم و این نتیجه حاصل شد که مواجهە قرآن کریم با فرهنگ جاهلی مواجهه ای اصلاحی بوده وخداوند دربیان احکام ومعارف مصلحت اندیشی کرده است.
نوشته پیش رو درصدد یافتن راهکاری عینی درمبانی روش آموزش دانش های مرتبط با حوزة معارف الاهی از دیدگاه قرآن است؛ در این مقاله پس از ارزش گذاری دانش و دانشور از منظر آموزه های دینی، تلاش شده است: اصول بنیادین آموزش معارف از قرآن استخراج و در شعاع روایات اسلامی معرفی شده و این اصول با شناسه هایی چون لزوم همپایی، مهرورزی، بردباری، فرصت سازی برای همه، هدایت اندیشة آزاد، در ضمن لزوم توجه به توان ها و ظرفیت های ذهنی و روانی مخاطبان و فروتنی متقابل و ایجاد و هدایت حس پرسش گری، نوآوری و به گزینی قابل وصول است. این اصول از رهگذر آیات قرآنی و روایات اسلامی قابل دستیابی است.
مى توان ساختار تعالیم قرآن را در سه رهیافت کلى: ساختار دلالى، صنفى و معنایى (جزءنگر و کل نگر) دسته بندى کرد. هر چند این سه نوع رویکرد به معناى انفصال قطعى هر کدام از یکدیگر ـ بدون آنکه نقطه مشترکى داشته باشند ـ نیست.
این مقاله به بررسى این سه رهیافت به ویژه رویکرد معنایى (در شکل کل نگر) مى پردازد تا انسجام درون متنى از تعالیم وحى را بر مدار «توحید» بنمایاند، راهکارى براى فهم معارف قرآن فراهم آورد و نسخه اى به مربیان براى اصلاح فرد و جامعه، ارایه کند
دراین مقاله،آن چه بررسی شده،عبارت است از:1.قرآن،بشرعصر نزول وحی را از انحرافات و گمراهی نجات داده و زمینه رشد و کمال را فراهم کرد.2.بشرامروز نیز،نیازمند هدایت وحی است.زیرا،عقل وعلوم جدید،هراندازه پیشرفت کند،مارا ازهدایت قرآنی بی نیاز نمی کند.3.محتوای وحی قرآنی،مجموعه قوانین تشریعی الهی است که با نیازهای فطری و ثابت آدمی و نیز،بانیاز های متغییراو،در هر زمانی سازگاری داشته،به همین دلیل،پیام قرآن،جهانی وابدی است.