یتناول هذا المقال موضوع التقابل الدلالی فی الجزء الثلاثین من القرآن الکریم من خلال أبعاده الوظیفیة، وتناسبه مع السیاقات المختلفة التی أحاطت به؛ بما أنّ القرآن الکریم منزل من الله لهدایة الناس، وأنّ الهدایة تتطلب تنویع الخطاب، واستخدام الأسالیب البیانیة، وفقاً لمقتضیات أحوال المخاطبین، والظروف الزمکانیة.ولما کان اسلوب التقابل الدلالی نوعاً من الأسالیب البیانیة، وله القدح الأوفى فی التأثیر على المتلقی، والدور الفعّال فی عرض المفاهیم؛ تعویلاً على قول المحققین «الأشیاء تُعرف بأضدادها» ونظراً لاستخدامه فی أغلب السور المبارکة جاء هذا البحث لیکشف عن مدى استخدامه فی الجزء الثلاثین، وتناسبه مع السیاقات التی اشتملت علیه؛ وللإجابة على الأسئلة المتعلقة بأنواعه المستخدمة، وتناسبه السیاقی، ومعطیاته الدلالیة. ومن النتائج التی أفرزها البحث: أنّ هذا الجزء المبارک، قد اشتمل على التقابل الدلالی، و احتوى على عدد من أنواعه، کما خلّص إلى أنّ جمال التقابل الدلالی لا یقف علی الصورة اللفظیة بل له قیمته المعنویة فی النص و أنّ هذا الأسلوب یتناسب مع حاجة الإنسان إلى معرفة الحقائق بأجلى صورها، لأن التقابل الدلالی یعرض الأمر بصورتین مختلفتین أمام البصر والبصیرة ، وکان للتناسب السیاقی سهم وافر فی ذلک.أیضا تشیر نتائج هذا البحث أنّ التقابل لیس فنا تجریدیا لذاته وإنما جزء من بناء النص له أهدافه و دلالاته و فاعلیته و لا سیّما فی النص القرآنی حیث وظّف لخلق الصور و الموسیقی و تداعی المعانی و اغراء المتلقی.
انسان مفطور به فطرت خاصی است که او را به سوی اکمال هدایت می نماید، اما درگذر ایام عواملی چون غفلت، معصیت، اخلاق ذمیمه و اعتقادات باطله زنگاری بر آن می نشاند که به سبب آن غرق در حضیض دنیا شده و از هدف غائی اش بازمی ماند؛ بنابراین ارائه راهکار اساسی زنگار زدایی فطرت پاک الهی برای رسیدن به سعادت که غایت تربیت اسلامی است، امری ضروری به نظر می رسد. در این مقاله با روش تحقیق توصیفی _ تحلیلی و با بهره گیری از قرآن کریم، به واکاوی «تفکر» پرداخته شده و نتایج حاصل مشعر بر این است که انسان در قرآن علاوه بر تعداد آیه های آن،471 مرتبه نیز با کلمات «تفکر»، «تدبر»، «تعقل»، «تذکر»، «نظر» و «بصیرت» و مشتقات آن فراخوان تفکر صورت پذیرفته است و نیز «تفکر در قرآن و هستی» به عنوان اولین و اساسی ترین راهکار تربیتی در زنگار زدایی فطرت پاک الهی ارائه گردیده است؛ چراکه فطرت آدمی بر وجوب تعظیم عظیم، احترام حاضر، شکر منعم، تحمید صاحب کمال و جمال، مفطور است ولی زنگار فطرت این امور را کم رنگ و گاه انسان را در انتخاب مصداق آن به خطا می کشاند؛ اما انسان می تواند با تفکر در عالم هستی زنگار فطرت را بزداید و مصداق واقعی این امور را دریابد و از اعماق قلب متذکر شود که تعظیم خالق عظیم، شکر خداوند منعم، احترام پروردگار حاضر و تسبیح معبود صاحب صفات جمال و کمال، واجب است و این باعث ظهور خودجوش ایمان پایدار، عمل صالح، صفات حمیده و اعتقادات صحیح خواهد شد که هدف و غایت تربیتی اسلامی است.