فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۴۷۰ مورد.
جایگاه و کاربرد حدیث در تفسیر ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از نشانه هاى اهتمام ملاصدرا به قرآن، تفاسیر او بر برخى سوره ها و آیات و نیز آثار دیگرى به نام هاى «اسرار آلایات» و «مفاتیح الغیب» است. همچنین استناد وى به آیات الهى در بسیارى از مباحث فلسفى و عرفانى اش مشهود است و از علائم توجه خاص او به حدیث نیز، شرح بر اصول کافى و استناد به روایات در بسیارى از موضوعات تفسیرى و فلسفى مى باشد. در این مقاله سعى نگارنده بر این است که بیان و بررسى روایاتى مبادرت ورزد که ملاصدرا را در تفسیر خود از آیات قرآن کریم و در مجموعه تفسیرى خویش بدان ها استناد نموده است. شایان ذکر این که آن مفسر گران قدر و حکیم فرزانه در قسمت هاى مختلف تفسیر خود، جمعاً به حدود هزار و دویست حدیث استناد، کرده است که براساس استخراجى که صورت گرفته، معلوم مى شود که دید وى در مراجعه به روایات وسیع بوده و در مراجعه به کتب حدیث تفاوتى میان منابع شیعه و سنى قائل نمى شده و در جاى مناسب خود، روایات مربوط به هر موضوع را مورد استفاده و استناد قرار مى داده است.
گرایش های تفسیری مفسران شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرایش تفسیری، تاثیر عقاید، نیازها، ذوق و تخصص مفسران در تفسیر قرآن است. مفسران شیعه نیز همچون دیگر مفسران قرآن، دارای گرایش های فقهی، کلامی، فلسفی، اجتماعی و ادبی بوده اند؛ هرچند مفسران شیعه همه این گرایش ها را در چارچوب مذهب اهل بیت‰ تعریف کرده اند. در این نوشتار به صورت مبسوط تاریخچه، ویژگیها، موضوعات گرایش های تفسیری و مهم ترین تفاسیر شیعه در هر مورد، معرفی شده است.
نیز یادآوری شده است: گرایش های تفسیری دیگری مثل گرایش عرفانی، حدیثی و علمی در میان شیعه وجود داشته است. در دهه اخیر نیز گرایش های میان رشته ای در تفاسیر، مثل تفسیر تربیتی، مدیریتی، سیاسی و... در مورد قرآن مطرح شده است.
مطالعه تطبیقی آیه هفتم سوره آل عمران، از دیدگاه آیات - علامه طباطبایی، جوادی آملی و ملکی میانجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیة هفتم سورة آل عمران به مبحث مهمی از مباحث علوم قرآنی اشاره دارد و مفسران غالباً در ذیل آن به بررسی محکم و متشابه می پردازند. آیة الله جوادی هم در تفسیر تسنیم بدان پرداخته است. و آراء و افکار خود را که غالبا وامدار المیزان است مطرح نموده و به شرح و بسط هایی پرداخته که این امر در برخی موارد، سبب بروز تضادهایی درون متنی شده است. در ادامه به بررسی دیدگاه های ایشان پرداخته تضاد های درونی آن را بیان نموده و آراء ایشان را با دیدی منصفانه توصیف و تحلیل می نماییم.
اختلاف قرائات و نقش آن در تفسیر از دیدگاه علامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ازجمله پیش نیازهای تفسیر قرآن در اختیار داشتن قرائت ابلاغ شده از سوی پیامبر است از نظر علامه طباطبائی(ره) این قرائت اکنون در میان قرائت های مختلف پنهان است و به همین جهت برای بازیابی آن به قرائت های مختلف توجه کرده و با توجه به آنها تفسیر گران سنگ المیزان را نگاشته است. وی با رد تواتر قرائات و تنها مشهور دانستن آنها و منحصر ندانستن قرائت صحیح در قرائت عاصم، به قرائت های دیگر نیز توجه دارد؛ چراکه به باور ایشان سه خصیصه صحت سند، موافقت با قواعد عربی و مطابقت با رسم مصحف در این قرائات وجود دارد. از نظر علامه، قرائن بازیابی قرائت پیامبر عبارت اند از: أفصحیت، سیاق آیات، قواعد صرفی، سازگاری با مفاد آیات، دلیل عقلی و نیز روایات.
وی بر پایه روایات معصومین(ع) بر این باور است که ایشان به پیروی از قرائت مشهور فرمان داده اند و لذا از قرائت منسوب به ائمه(ع) تنها به عنوان مؤید یا به عنوان تفسیر آیات استفاده می کند.
نقش دانش اصول فقه در تفسیر قرآن از دیدگاه علامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه علامه طباطبایی دانش اصول فقه در تفسیر قرآن و رسیدن به معنا و مراد خدای متعال از واژگان و جمله های قرآن کریم تأثیر چشمگیر و بسزایی دارد.
این نوشتار با روش توصیفی ـ تحلیلی نگارش یافته و هدف آن، ارائه و تبیین موارد و میزان نقش آفرینی دانش اصول فقه در تفسیر قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی است. در این پژوهش موارد و میزان تأثیر دانش اصول فقه در تفسیر و نیز برخی از کاربردهای عینی و عملی دانش اصول فقه در تفسیر قرآن به ویژه در غیر آیات الاحکام را از دیدگاه ایشان به اختصار ذکر می کنیم.
از دیدگاه علامه طباطبایی دانش اصول فقه در سه بخشِ مبانی تفسیر، قواعد تفسیر، و منابع تفسیر نقش آفرین است و از میان بخش های یادشده، بیشترین تأثیر مربوط به بخش قواعد تفسیر است.
متن کاوی موضوعی رایانه ای قرآن کریم، برای کشف ارتباطات معنایی میان آیات، بر مبنای تفسیر المیزان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
متن کاوی موضوعی قرآن کریم، رویکردی جدید در «پردازش ارتباطات معنایی» میان آیات قرآن کریم است، که با استفاده از ابزارهای داده کاوی رایانه ای به این کاوش می پردازد. با استفاده از مبانی تفسیری علامه طباطبایی در نگاه موضوعی و نگاه غایت محور، یک پیکرة موضوعی از آیات قرآن تشکیل دادیم که شامل بخشی تفسیری (برای ارزیابی نتایج) و بخشی تشخیصی (با کدگذاری موضوعی آیات برای ورود به الگوریتم های رایانه ای) است. موضوعات این پیکره ، مبتنی بر بیان علامه در مقدمة المیزان، شامل هفت موضوع ذیل است که با نظمی توحیدی، نظام معنایی جامعی را تشکیل می دهند: ذات و اسماء الهی، وسایط الهی، افعال الهی، انسان قبل از دنیا، انسان در دنیا، انسان بعد از دنیا، هدایت انسان به سوی خدا (با ولایت توحیدی، اوصاف اخلاقی و احکام شرعی).
برای اثبات معنادار بودن طرح متن کاوی موضوعی، آن را بر سورة «حج ر» (در مدل سوره)، و آیات تفسیری مرتبط با آیة 21 حجر (در مدل آیات مرتبط) اجرا نمودیم، و در ده آزمون داده کاوی برخی ارتباطات معنایی را کشف کردیم، که به دلیل محدودیت گنجایش مقاله، تنها نتیجة معنادار سه آزمون مطرح شده است.
معاد جسمانی از منظر علّامه طباطبائی، با تأکید بر تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن معاد در قرآن
علّامه طباطبائی با اینکه در بسیاری از علوم دینی صاحب نظر بوده ، در بحث معاد جسمانی کمتر قلم زده است و این مسئله موجب شده تا دیدگاه ایشان دربارة معاد جسمانی، کانون اختلاف مفسران و مروجان اندیشه های علّامه قرار گیرد. در این نوشتار برای تبیین دیدگاه ایشان به بررسی دیدگاه های انسان شناختی ایشان همچون دوساحتی بودن انسان، اصالت نفس، مجرد و جاودانه بودن آن، رابطة نفس و بدن و نقش بدن در هویت انسان، ضرورت حشر بدن و کیفیت آن می پردازیم. به نظر می رسد ایشان علی رغم پذیرش بیشتر آموزه های فلسفی حکمت متعالیه و تأثیر دادن آنها بر تفسیر آیات قرآن در بحث معاد جسمانی، با نپذیرفتن نظریة صدرالمتألهین که بدن اخروی را مُنشَأ نفس و قائم به آن می داند، اصل حرکت جوهری را همان گونه که در نفس مطرح است در بدن هم مطرح می کند و تبیینی دیگر از معاد جسمانی ارائه می دهد که می توان آن را بر دیدگاه مدرس زنوزی تطبیق داد.
مقایسه دو تفسیر علامه طباطبائی (المیزان و البیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علّامه طباطبائی، پیش از «المیزان»، تفسیر «البیان فی الموافقه بین الحدیث و القرآن» را با اهتمام به روایات تفسیری و تلاش در جهت بیان سازگاری میان قرآن و روایات، نگاشتند. این مقاله، با روش توصیفی تحلیلی به هدف شناساندن آن دو تفسیر و بیان امتیازات «المیزان»، به اشتراکات و تفاوت های آن دو می پردازد. دو تفسیر مزبور، اشتراکاتی مانند بیان هدف سوره و بررسی روایات دارند.
در تفاوت های شکلی ساختاری، «المیزان» در پرداختن به تفسیر آیات، از جامعیت نسبی برخوردار است. نقل و بررسی روایات تفسیری، در پایان بحث تفسیری و طرح مباحث موضوعی مستقل در «المیزان» آن را متمایز از «البیان» ساخته و در نهایت، اینکه برخی عبارت های «البیان» در «المیزان»، اصلاح شده است.
در تمایزهای شکلی محتوایی، شاخصه مهم «المیزان»، تنوع در تفسیر قرآن به قرآن و توجه به نقش سیاق است که در «البیان» به آن گستردگی نیست. همچنین در «المیزان» برخی از قرائات آیات، بررسی شده و شبهات قرآنی پاسخ یافته است. منابع «المیزان» نیز بسیار گسترده تر است.
بازخوانی نظریه شهید صدر در تفسیر موضوعی قرآن کریم با تکیه بر اندیشه هرمنوتیکی گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهید سید محمد باقر صدر از معدود اندیشمندانی شمرده می شود که در زمینه تفسیر موضوعی قرآن کریم اقدام به نظریه پردازی نموده است. مفهومِ محوری در نظریه ایشان «استنطاق» است که به معنای ارائه پرسش های جدید به قرآن جهت اخذ پاسخ های مناسب از آن می باشد. عدم توضیح مبسوط این نظریه توسط ایشان از سویی و کارآمدی فراوان آن از سوی دیگر بسط این نظریه را ضروری می سازد. وجود «الگوی گفتگو» در نظریه هرمنوتیک فلسفی گادامر که دارای همسانی الگویی با نظریه شهید صدر است، زمینه را فراهم می آورد که با استفاده از «روش مطالعه تطبیقی نامتوازن» دست به بازخوانی نظریه شهید صدر زده و آن را در قالب نظریه ای بسط یافته ارائه نمود.
از رهگذر این مطالعه تطبیقی، پی جویی مؤلفه هایی همچون گفتگوی معرفتی مفسّر و قرآن، لایه های گوناگون معنای قرآن، لایه های مختلف فهم مفسّران، پرسش سازی های مبتنی بر نیازهای عصری و پاسخ یابی های متناسب با این نیازها در نظریه شهید صدر ممکن می گردد. این پژوهش علاوه بر روشن ساختن ابعاد نظریه شهید صدر، اهمیت پرداختن به تفسیر موضوعی در کنار تفسیر ترتیبی را نیز معلوم می دارد.
حقیقت و چگونگی سلوک باطنی در قرآن از منظر علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
حقیقت سلوک، نوعی حرکت باطنی است که از عالم ماده آغاز، و به لقای حق تعالی منتهی می شود. علامه طباطبایی وجود چنین حرکت باطنی ای را در انسان با استناد به کلماتی همچون صراط، طریق، سبیل، باب سما، صعود و عروج به سوی خدا، سبقت، ضلال و اهتدا، کدح الی رب، لقاء الله و رجعت و مباحثی همچون ذومراتب بودن اسلام و ایمان، ذودرجات بودن مؤمنان، نکوهش توقف در مرتبة ظاهر، غایت داشتن حیات آدمی و لزوم حرکت به سوی غایت، از نگاه قرآن تثبیت می کند. ایشان این حرکت باطنی را در مسیر نفس می داند. انسان در این راه، ناچار به شناخت درست نفس است. شناخت حقیقی نفس متوقف بر توجه به خداوند به منزلة غایت و نهایت این مسیر است. دین الهی با تشریع عبادات، کیفیت سلوک را در این مسیر بیان کرده است و البته تنها کسانی که به مرتبة عبادت احرار رسیده اند، توان چنین سلوکی دارند.
غرر الآیات در تفسیر «المیزان» با محوریت آیه 56 سوره «ذاریات»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از میان آیات قرآن کریم، که همگی نورند، برخی آیات از درخشش چشم گیری از نظر محتوا برخوردارند که به آنها «غرر الآیات» گفته می شود. این مقاله با روش اسنادی در گردآوری داده ها و به شیوه توصیفی تحلیلی در تجزیه مطالب، آیه 56 سوره «ذاریات» را به عنوان یکی از آیات غرر، که از سوی علّامه طباطبائی مطرح شده است، از لحاظ نقش کلیدی آن در حلّ پیچیدگی های دیگر آیات، با هدف اثبات و جامعیت محتوایی اش بررسی کرده، و به این نتایج دست یافته است که این آیه در تفسیر آیات دیگر قرآن، با موضوع هدف از ازدواج و تناسل، حق خدا بر بنده، و حق بنده بر خدا به طور مستقیم، و در تفسیر آیاتی با موضوع منظور از خلقت احسن، علت اینکه قتل نفس معارضه با مقام ربوبیت خداست و دیگر موضوعات به طور ضمنی، نقش محوری و کلیدی دارد و میان موضوعات یادشده پیوندی ناگسستنی مشاهده می شود.
تحقق معنا و مصداق در تفسیر و تطبیق قرآن از نگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«تفسیر قرآن به قرآن» روش علامه طباطبایی برای تفسیر کتاب الهی است. در این روش در فهم الفاظ قرآن، به عرف و فهم عامه تنها به عنوان امری ابتدایی برای تحقق موضوع تخاطب نگاه می شود و ملاک اصلی در فهم، آیات دیگر هستند؛ به گونه ای که به قرآن به عنوان مجموعه ای واحد نگاه می شود و تمامی آیات ناظر به یکدیگر در نظر گرفته می شوند و بر این اساس، لفظ، معنا و یا مصداق خود را می یابد. البته ممکن است از نگاه عرف، معنا و یا مصداق لفظ متفاوت باشد که پس از آن مسئلة تطبیق مطرح می شود. بر این اساس، مفاهیم آیات قرآن منطبق بر مصداقی خاص می شوند که در این بخش روایات اهل بیت علیهم السلام نقش ویژه پیدا می کنند. بنابراین می توان گفت روش علامه مشتمل بر دو بخش تفسیر و تطبیق است و تبیین آن می تواند ارائه دهندة روشی ممتاز در تفسیر قرآن باشد. نوشتة حاضر با بررسی مقدمات تفسیر قرآن به قرآن، به تبیین این مسئله در روش تفسیری علامه می پردازد.
مبانی جری و تطبیق از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
قاعدة «جری»، قاعده ای تفسیری برگرفته از آموزه های اهل بیت علیها السلام است که کانون توجه علامه طباطبایی بوده و پس از ایشان، در تحلیل دسته ای از روایات تفسیری، مورد توجه محققان شیعه قرار گرفته است. این قاعده در تحلیل تفسیری روایات دشواریابی که بسیاری از آیات قرآنی را بر ائمه علیها السلام تطبیق می دهد، نقش مهمی دارد. در این مقاله تلاش شده با بررسی توضیحات پراکنده علامه و شیوة ایشان در به کارگیری این قاعده، مبانی این قاعده از دیدگاه ایشان استخراج شود. زمان شمولی و جهان شمولی قرآن، برخورداری قرآن از سطوح و لایه های متعدد معنایی، مرجعیت علمی ائمه علیها السلام ، نقش تعلیمی ائمه علیها السلام ، عدم تحریف قرآن، اصل بودن عمومیت آیه، دلالت لفظی بر جری و درعین حال تفاوت آن با تفسیر و ضابطه مند بودن این دلالت با تقطیع از سیاق و زمان نزول از جمله مبانی ایشان در این زمینه است.
بررسی تطبیقی آیات صفاتی خداوند از دیدگاه علامه طباطبایی و رشیدرضا
حوزه های تخصصی:
آیات صفاتی، از آیات متشابهی که از یک طرف با صفات خبری خدا ـ که یک بحث اختلافی است ـ و از طرف دیگر، با آیات متشابه ـ که برای فهم بشر سنگین است ـ مرتبط می باشد. این بحث زمینه ساز
به وجود آمدن فرقه های مختلف در میان مسلمانان گردیده است. با توجه به این که دین اسلام، دین وحدت است بنابراین ضرورت دارد که این مسئله بررسی گردد؛ از این رو در این مقاله کنکاش و تطبیق نظرات دو مفسر بزرگ از شیعه و اهل سنت (علامه طباطبایی و رشیدرضا) پرداخته می شود.
درباره این آیات دو شیوه کلی وجود دارد:
1ـ مثبتین (سلف) با تأکید بر اثبات صفات خبری موجود در این آیات برای خداوند؛
2ـ مؤوّلین (خلف) با تکیه بر تنزیه خداوند از این صفات.
با تطبیق آیات صفات در دو تفسیر می توان به این نتیجه رسید که اعتقاد به تجسیم خداوند مورد پذیرش هیچ کدام از آنها نمی باشد، گرچه رشیدرضا با اعتماد بر فهم اکثر اصحاب و باور به عدم تحریف این آیات، روش اثبات مقبول از نوع تفویض را پذیرفته است و در تفسیر المیزان با پیروی از اهل بیت و گرفتن اصل معنا با حذف لوازم، روش اثبات مقبول از نوع ظهور تصدیقی اخذ شده است، اما به دلیل هم عقیده بودن صاحبان آنها در اصول و مبانی، شاهد به کارگیری معنای کنایه ای و مجازی در تمام آیات در المیزان و در اکثر آیات در المنار می-باشیم.
واژگان کلیدی: طباطبایی، رشیدرضا، تفسیر المیزان، تفسیر المنار، آیات صفات.
روش علامه طباطبایی در تفسیر«البیان فی الموافقة بین الحدیث و القرآن» در مقایسه اجمالی با تفسیر «المیزان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عموم محقّقان، علامه طباطبایی را بیشتر با کتاب المیزان فی تفسیر القرآن می شناسند؛ امّا آنچه درباره ایشان کمتر بیان شده، آن است که این مفسّر بزرگِ قرن، قبل از نگارش این تفسیر، کتاب تفسیر البیان فی الموافقة بین الحدیث و القرآن را به رشته تحریر در آورده است. سؤالی که در اینجا مطرح است آن است که علّت این تألیف دوباره تفسیر چیست؟ در این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی به روش شناسی تفسیر البیان و مقایسه اجمالی آن با تفسیر المیزان و نیز ویژگی هایی که این تفسیر را از تفسیر المیزان متمایز ساخته است، می پردازیم. به نظر نگارندگان، از آنجا که تألیف کتاب از سوی علامه طباطبایی بنا بر موقعیت شناسی و درک نیاز های روز بود؛ زمانی که وی هجمه شدید دشمنان برای نشان دادن مخالفت قرآن و احادیث را مشاهده کرد، برای پاسخگویی به این یاوه گویی ها تفسیر البیان را تألیف کرد. همین مفسّر، زمانی که خرده گیری مخالفان شیعه نسبت به فقدان یک تفسیر فاخر اجتهادی و جامع در میان شیعه را مشاهده کرد، به تألیف تفسیر المیزان همّت گماشت. همچنین وی در عین اینکه به مسائل عقلی در این تفسیر توجه ویژه داشت، از پرداختن به روایات نیز غافل نبود و معتقد بود اساس روش او در این تفسیر، همان روشی است که ائمه(ع) در روایات ما را به آن رهنمون شده اند. لذا می توان گفت که تفاوت دغدغه اصلی علامه در زمان تألیف این دو اثر فاخر، موجب تفاوت های شکلی و ساختاری میان آن ها شده است.