برای برهان صدیقین صدرالمتألهین، در اسفار، تقریرهای گوناگونی هست که شارحان و تعلیقه نویسان اسفار به آنها پرداختهاند. در تقریری که در پیش رو داریم، تلاش شده است نشان داده شود که یگانه تصویر معقول واقعیتها سلسلهای تشکیکی از وجودهاست که سرآمد آنها وجود بینهایت، یعنی خداوند است. پس یا واقعیتی نیست یا اگر هست در سلسلهای واقع است که در رأس آن خداوند وجود دارد.
توضیح این تقریر، مستلزم تبیین دقیق تشکیک وجود است که بحثی به نسبت دقیق و طولانی است و توصیف دقیق این برهان به درازا میکشد. از این رو، برای احاطه اجمالی خواننده بر این برهان و از دست ندادن رشته کلام، در آغاز شکل تحلیلی مختصر برهان، سپس شکل توصیفی و در پایان، تحلیل تفصیلی آن را میآوریم. برای آشنایان با فلسفه، مراجعه به یکی از این سه شکل کافی است.
الجمع بین رایى الحکیمین: افلاطون الالهى و ارسطوطالیس اثر ابونصر فارابى, یکى از برجسته ترین کتاب ها در سنّت یونانى ـ اسلامى فلسفه است که نشان دهنده تلاش فیلسوفى مسلمان براى سازگار کردن آرا و نظرات اصلى دو فیلسوف یونانى است که بعدها, دو مکتب مشّائى و اشراقى در حوزه فلسفه اسلامى, آراى خود را به این دو فیلسوف اسناد مى دادند. این کتاب موجز اما پرمحتوا, جهدِ جامعى است که علیرغم برخى نقاط ضعف هر کتاب فلسفى تحلیلى دوره متقدم ّ فلسفه اسلامى, درخشندگى هاى بسیارى دارد. در این مقاله, ضمن گزارش و تحلیل این کتاب, به نقد این تلاش و میزان توفیق یا عدم توفیق آن در راستاى اغراضى که دارد, مى پردازیم.
صدرالمتألهین منطقدان ناشناختهای است که با وجود تأثیرات قابل توجهاش بر علم منطق کمتر کسی وی را در زمینة علم منطق کنار شیخ اشراق و محقق طوسی یا کنار ابنسینا و فارابی قرار میدهد. شاید این بدان دلیل باشد که شهرت ملاصدرا به منزلة حکیم و فیلسوفِ صاحب مکتب بر دیگر ابعاد علمیاش سایه افکنده و موجب کمرنگ شدن آنها گشته است. به هر صورت این نوشتار بر آن است تا خوانندگان محترم را در ضمن اشاره به برخی آرا و آثار منطقی ملاصدرا با یکی دیگر از ابعاد علمی ناشناختة این شخصیت مشهور آشنا سازد.