فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۲۵۹ مورد.
وضعیت طبقه بندی نفوس پس از مرگ (مقایسه دیدگاه ابن سینا و سهروردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن سینا و سهروردی هر کدام در آثار مختلف خویش، درباره وضعیت نفوس انسانی پس از مرگ از حیث سعادت و شقاوت به بحث پرداخته اند. در مجموع نحوه مواجهه این دو با این مسئله را از جهت صوری میتوان در دو مدل عرضه کرد. آن ها در برخی آثارشان بدون ارائه طبقه بندی منظمی درباره این مسئله بحث کرده اند و در برخی دیگر از آثارشان طبقه بندی منظمی ارائه داده اند. ابن سینا در المبدأ و المعاد طبقه بندی سه گانه و در رساله فی السعاده طبقه بندی چهارگانه و در الاشارات و التنبیهات طبقه بندی پنجگانه ای از وضعیت این نفوس ارائه داده است. سهروردی نیز در برخی از آثارش بدون ارائه طبقه بندی منظم، به بحث درباره این مسئله پرداخته و در برخی دیگر از آثارش طبقه بندی دوگانه، برخی طبقهبندی سه گانه و بعضی تقسیم چهارگانه و پاره ای دیگر طبقه بندی پنجگانه و در نهایت طبقه بندی شش گانه ای ارائه داده است.
از این رو مقاله در صدد بررسی وجوه اشتراک و افتراق دیدگاه ابن سینا و سهروردی در مورد این طبقه بندی است. با تحلیل دیدگاه این دو حکیم درمییابیم که از برخی جهات همچون اصول و مبانی، ارائه نظریه با مدل صوری واحد و توجه به سعادت عقلی، میان این دو حکیم تشابه وجود دارد. بر عکس از جهات ذیل میان دو حکیم تمایز وجود دارد: 1ـ تأکید پررنگتر ابن سینا بر سعادت عقلی؛ 2ـ به رسمیت شناختن سعادت حسی از سوی ابن سینا؛ 3ـ طرح مسئله تعلق نفوس به اجرام فلکی به صورت صریح از سوی شیخ اشراق؛ 4ـ تمایز روش شناختی دو حکیم در حل مسئله.
نظریه مثل و صدور کثرات از واحد حقیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
ایده مثل افلاطونی که راهی برای رهایی از برخی اشکالات پیرامون شناخت اشیاء، توجیه کثرات و یافتن مبدا نهایی ثابت برای موجودات متغیر بود، چندان طول نکشید که در عرصه معرفت شناسی و شناخت اشیاء دشواری های بسیاری را پدید آورد. در دنیای اسلام نظریه مثل افلاطونی مخالفان و موافقان نامداری دارد.سه فیلسوف بزرگ عالم اسلام ابن سینا،سهروردی و ملاصدرا هر یک به طور مفصل به این مسئله پرداخته اند.ابن سینا به طور جد آنرا نادرست دانسته و دو فیلسوف دیگر تلاش بسیاری در اثبات آن نموده اند. از آنجا که نظریه مثل افلاطونی پیوندی وثیق با نظریه صدور کثرات از واحد حقیقی دارد، پژوهش حاضر کوشیده است ضمن ارائه دلایل مخالفان و موافقان ؛چالشهای پیش روی نظریه صدور کثرات از واحد حقیقی، با توجه به ایده مثل افلاطونی؛ تبیین نماید.
بررسی تطبیقی همه عاشق انگاری نزد ابن سینا و شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
همه عاشق انگاری یا باور به سریان عشق در همه موجودات و مراتب هستی، هم در آرا ابن سینا و هم در اندیشه سهروردی به چشم میخورد. شیخ الرئیس دو تعریف از عشق بیان میکند که در یکی تنها کمال اخذ شده و در دیگری علاوه بر کمال، ادراک نیز ملحوظ شده است. بنا بر تعریف نخست، هیچ موجودی از شمول عاشقی بیرون نیست، هر چند بیشتر اشیا به عشق خویش عارف نیستند. این عشق شامل دو گونه عشق طبیعی و ارادی است. عاشقی در تعریف دوم به موجودات ذی شعور اختصاص دارد. این عشق به سبب ذو مراتب بودن ادراک و اشتمال آن بر ادراک حسی، خیالی، وهمی،ظنی و عقلی ذو مراتب است. ابن سینا شریفترین مرتبه عشق ارادی را که متوقف بر ادراک عقلی است، عشق اختیاری یا عقلی یا نطقی خوانده است و مراتب پایینتر را عشق حیوانی مینامد. شیخ عشق ارادی بدون دخالت قوه ناطقه را به مثابه گناه و بیماری تلقی کرده است. شیخ اشراق به تعاریف ابن سینا وفادار و قائل به عشق فراگیر در دو گونه ارادی و طبیعی است و با زبان نمادین عشق عقلی را به تصویر کشیده است. وی از عشق به تاریکی ها سخن گفته است و چنین عشقی را برابر با شقاوت میداند.
از عقل به شهود: درباره ملاصدرا و شیخ اشراق
حوزه های تخصصی:
مقایسه زیبایی شناختی مراتب هستی در فلسفه فلوطین و سهروردی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
زیبایی در فلسفه فلوطین و سهروردی، دارای جنبه های تطابق و تفاوت است. از دیدگاه فلوطین، هستی سه اقنوم دارد: احد که تمام زیبایی ها از او ناشی شده اند. پس از او عقل که اعظمِ موجودات است، پس از آن نفس؛ که این سه اقنوم در نظامی سلسله مراتبی از یکدیگر ناشی می شوند. نقس از عقل ناشی می شود و عقل به نوبه خود از احد. نظریه شهاب الدین یحیی سهروردی، مؤسس فلسفه اشراق، ریشه در اندیشه حکمای ایران باستا، فیلسوفان اسلامی و فلسفه نوافلاطونی دارد. وی مراتب هستی را از نورالانوار آغاز می کند، سپس از انوار قاهره صحبت می کند و سپس در پایان از انوار مدبره افلاک و ابدان سخن می گوید. در این مقاله، پس از گزارش خطوط اصلی تفکر این دو فیلسوف در تعریف، مراتب و ادراک زیبایی، به مقایسه مراتب زیبایی به مقایسه زیبایی شناختی مراتب نور در نظام سهروردی با وجود در فلسفه فلوطین می پردازیم. در پایان نقاط قوت و ضعف هر دو دستگاه را بررسی می کنیم و نشان می دهیم چه ارتباطی بین زیبایی و کمال بشری در فلسفه اشراق و فلسفه نوافلاطونی فلوطین وجود دارد.
رابطه خدا با نظام هستی از دیدگاه حکیم سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منشا صدور و پیدایش عالم هستی در نظامهای مختلف فلسفی ـ عرفانی تفسیرهای گوناگون، پذیرفته است. از جمله نظریههای مطرح در دانش فلسفه اسلامی، نظریه "فاعلیت بالرضا" است که منسوب به حکیم سهروردی طلایهدار حکمت اشراق میباشد.مقاله حاضر، ضمن بررسی جایگاه این نظریه و مبانی آن در دستگاه فلسفی اشراقیون، وجوه اشتراک و افتراق آن را با آرای حکمای قبل از وی (مشائیان) و بعد از وی (متعالیه) معلوم مینماید.آنچه بر اهمیت این موضوع تاکید میکند سوال زیر است:"رابطه خدا باجهان از نظر فلسفی و عرفانی چگونه تفسیر میگردد؟"برای یافتن پاسخ موجه و خردپسند به این سوال هر یک از نظامهای فلسفی مشاء، اشراق و متعالیه با ژرفاندیشی خاص خود بدین مسئله پرداختهاند که با بررسی و تحلیل آنها میتوان دیدگاههای آنان را به منزله نقطه عطفی میان رویکردهای فلسفی و رویکردهای عرفانی آنان پیرامون خداشناسی و جهانشناسی بر محور توحید تلقی نمود.
نقد و بررسی مفهوم وجود، نور، و ماهیت در حکمت اشراق از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی پاسخ های ملاصدرا به اشکالات شیخ اشراق در باب اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
نظام هستی شناسی حکمت متعالیه و همه نوآوری های صدرالمتألهین بر نظریه اصالت وجود و اعتباریت ماهیّت مبتنی است، و صحت و اعتبار نظریه مزبور در گرو درستی و اتقان برهان های ملاصدرا برای اثبات اصالت وجود و اعتباریت ماهیت، و نیز صحت پاسخ های وی به اشکال ها و شبهه های مربوط است. نوشتار حاضر با رویکرد تحلیلی پاسخ های صدرالمتألهین به اشکال ها و شبهه های شیخ اشراق در باب اصالت وجود را مورد بررسی قرار داده، و بدین نتیجه می رسد که پاسخ های ملاصدرا تکرار مدعای اصالت وجود است.
منابع و مبانی نیایش ها و ادعیه در حکمت اشراقی شیخ شهاب الدین سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخ شهاب الدین سهروردی ملقب به شیخ اشراق از سویی مدعی است که برای نیل به حقیقت فقط استفاده از استدلال عقلی کافی نیست و لازم است طالب حکمت اهل سیر و سلوک باطنی نیز باشد. از سوی دیگر معتقد است که محتوای فلسفه اش با آموزه های دینی هماهنگی تام دارد. او در سیر باطنی جایگاه ویژه ای برای عبادت، دعا، و نیایش قائل است و گاهی متناسب با حال نجواهایی با خداوند و ملکوتیان دارد. البته محتوای آن ها در قواعد حکمی هم چون نظریة ابصار، هستی شناسی نوری، و امکان اشرف ریشه دارد. به نظر می رسد وی به توقیفی بودن اسمای الهی قائل نیست؛ زیرا متناسب حال خود از اصطلاحات فلسفی وِیژة خود استفاده می کند و حق تعالی را مورد خطاب قرار می دهد. برخی مناجات هایش ابداعی و البته برخی دیگر نیز گرفته شده از ادعیه مأثورهاست. مناجات های شیخ همیشه ملازم با عرض حاجت از خداوند نیست و گاهی فقط خداوند را تمجید و ستایش می کند و یابندگان برجسته ای چون حضرت رسول و خاندانش یا موجودات علوی دیگری هم چون نفس، طباع تام، بهمن، عقل ثانی، ملائکه، و افلاک را مورد خطاب قرار داده است.
تأملی در هستی شناسی نظم کیهانی در تفکر پیشامدرن با تکیه بر نقش کانونی هرم بزرگ هستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه تاریخ فلسفه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
«هرم بزرگ هستی»، بنیادی ترین طرح وجودشناختی اندیشه سنتی است که بر اساس آن، هستی، مرکب از زنجیره عظیمی از پیوندهای متوالی انگاشته می شود که در نظمی سلسله مراتبی، از ناقص ترین موجود تا کامل ترین آن ها تداوم یافته است. قرائت های گونا گون از این طرح وجودشناختی که بر اساس تلقی های متفاوت از وجود و مراتب آن قوام یافته، به تلویح و یا به تصریح پیش فرض همه نظام های اسطوره ای، فلسفی، دینی، سیاسی و اجتماعی در دوران پیش مدرن بوده است. هرم بزرگ هستی، در اغلب تمدن های پیش مدرن، به مثابه نماد نظم کیهانی، نمایان گر سیری نزولی است که از رأس هرم، رو به سوی قاعده آن، پدید آورنده جهانی غیرمادی و آنگاه مادی است. این سیر نزولی، در عین حال که لطافت محض را به تدریج به غلظت و سختی بدل می کند، از وحدت محض رو به سوی کثرت، از عدم تعین رو به سوی تعین، از مطلق به نسبی و از ساحت عریان وجود رو به سوی استتار آن در حرکت است.
نگارنده در این مقاله، به منظور ارائه تصویری روشن از جایگاه و نحوه نشر باور به هرم بزرگ هستی در بستر تاریخ اندیشه و تمدن بشری در دوران پیشامدرن، نخست به نحوی کاملاً مختصر به جایگاه و نحوه تلقی مهم ترین آیین ها و مکتب های اندیشگی شرق در این باره خواهد پرداخت و آنگاه ردپای تلقی سلسله مراتبی از هستی را در بستر اندیشه غربی پی خواهد گرفت و در نهایت به نحوه نگرش طلایه داران سه مکتب اصلی فلسفه در تمدن اسلامی یعنی ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا در باب هرم بزرگ هستی خواهد پرداخت تا از این رهگذر، به تحلیلی جامع از نقش و جایگاه هرم بزرگ هستی در برقرای نظم کیهانی در اندیشه انسان دوران پیشامدرن دست یابد.