در مقاله حاضر، به این موضوع پرداخته می شود که چطور با وجود دور بودن فضای فرهنگی سریال های اخیر ماهواره ای از جامعه ایران، مخاطبان آنها توانسته اند در بسیاری از موارد با این سریال ها ارتباط نزدیک و حس همجواری برقرار کنند. در این پژوهش، با تقسیم افراد به سه گروه شمال شهر تهران، جنوب تهران (حومه) و روستا، هفده نفر از میان جوانان استان تهران به شیوه نمونه گیری تدریجی انتخاب شده اند و مورد مصاحبه های گروهی متمرکز قرار گرفته اند. نتایج حاصل از مصاحبه نشان می دهد که دو گروه با عقایدی از دو قطب مخالف، رو به روی هم قرار داشتند: مصاحبه شوندگان گروه شهری و مصاحبه شوندگان گروه روستایی. گروه حومه هم تقریباً جایی در بین این دو گروه، و البته متمایل به سمت دیدگاه های شمال شهری ها، قرار گرفته بودند. مصاحبه شوندگان متعلق به گروه شمال شهر بیشتر بر مشابهت های محیطی و فرهنگی خود با مضامین این سریال ها تکیه داشتند و نوعی همجواری ارزشی و ظاهری با این سریال ها نشان می دادند همجواری ملی و محلی. اما افراد متعلق به گروه روستایی بیشتر به تضاد فرهنگی و محیطی خود با این سریال ها اشاره می کردند و احساس همجواری آنها فقط به لحاظ ژانری بود.
برند شهری""، عنوان میزگردی است که با حضور برجستگان جهانی برگزار شد. گزارشی از این میزگرد می تواند الهام بخش شوراهای شهر، شهرداران، مدیران شهری، مردم و دولت باشد.
مسئولیت ""برند شهری"" بر عهده ی همگان است اعم از شوراهای شهری، مدیران شهر، شهرداران، مردم، و دولت که در ارتباطی هماهنگ و منسجم، با داشتن نقشه ی راه برای ساخت ""برندی شهری"" اهتمام ورزند. همچنانکه تجربه ی شهرهای برتر پاریس، لندن، سیدنی، نیویورک، لس آنجلس و... نشان می دهد، ابعاد و وجوه فراوان ""برند شهری"" مستلزم داشتن آرا و افکاری درخشان، و مدیران با عزم و اراده است تا این افکار و آرا را تحقق بخشند.
""میزگرد برند شهری- "" اثری که پیش رو دارید - بدون تردید دربرگیرنده ی افکاری است فوق العاده مؤثر، برگرفته شده از دانش و تجربه های فراوان، و حاوی راهکارهای عملیاتی که در نوع خود کم نظیر است بویژه آنکه بدون حاشیه روی، مستقیم به خود موضوع می پردازد؛ یعنی ""برند شهری.""
مطالعه ی آرای متفکران برند شهری می تواند نقطه ی آغازی باشد برای مدیران شهری که عزم خود را جزم کرده اند تا ""برندی"" پرآوازه از ""شهر"" در منظر جهانیان بیافرینند.
"مقالة حاضر به تعریف رسانههای بومی و محلی و نحوة انتخاب، تولید و انتشار محتوای آنها میپردازد. این مقاله، در شش بخش تنظیم شده است.
بخش اول، شامل تعاریف و معیارهای تشخیص محتواهای محلی، ملی، فراملی و جهانی است. بخش دوم، حوزههای پنجگانة اطلاعات را در فضای مجازی شرح میدهد. بخش سوم، به بررسی وضعیت عرضه و تقاضای محتوای بومی در مقابل عرضه و تقاضای محتوای جهانی میپردازد.
بخش چهارم، به فعالیتها و شرایط لازم برای تولید و عرضة محتوای بومی اختصاص دارد و بخش پنجم، معیارهای انتخاب محتوای رسانههای بومی را برمیشمرد. بخش ششم یا پایانی نیز اصول تبدیل، انتقال و تنظیم محتوای رادیویی را در خود جای داده است.
"