فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۸۸۱ تا ۴٬۹۰۰ مورد از کل ۱۴٬۱۰۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
درباره ی کتاب مقدس و تحریف آن، در میان علمای مسلمان، بحث های زیادی مطرح و نظرهای مختلفی اظهار شده است. موضوع اصلی بحث اولاً این است که آیا تورات و انجیل دو کتاب آسمانی مانند قرآن مجید هستند که نازل شده اند و بعدها علمای این دو دین در آن ها تحریف کرده اند؟ و ثانیاً، این که مراد از تحریف آن ها به اعتقاد مسلمانان چیست؛ آیا لفظی است یا معنوی؟ در این مقاله پس از ذکر این مقدمات، به شرح آرای برخی عارفان مسلمان در این باب پرداخته می شود و بیان می گردد که از منظر آنان مراد از تورات و انجیل چیست ضمن اینکه مقایسه ای با عقاید رسمی خود یهودیان و مسیحیان نیز می شود.
مقایسه زیبایی شناختی مراتب هستی در فلسفه فلوطین و سهروردی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
زیبایی در فلسفه فلوطین و سهروردی، دارای جنبه های تطابق و تفاوت است. از دیدگاه فلوطین، هستی سه اقنوم دارد: احد که تمام زیبایی ها از او ناشی شده اند. پس از او عقل که اعظمِ موجودات است، پس از آن نفس؛ که این سه اقنوم در نظامی سلسله مراتبی از یکدیگر ناشی می شوند. نقس از عقل ناشی می شود و عقل به نوبه خود از احد. نظریه شهاب الدین یحیی سهروردی، مؤسس فلسفه اشراق، ریشه در اندیشه حکمای ایران باستا، فیلسوفان اسلامی و فلسفه نوافلاطونی دارد. وی مراتب هستی را از نورالانوار آغاز می کند، سپس از انوار قاهره صحبت می کند و سپس در پایان از انوار مدبره افلاک و ابدان سخن می گوید. در این مقاله، پس از گزارش خطوط اصلی تفکر این دو فیلسوف در تعریف، مراتب و ادراک زیبایی، به مقایسه مراتب زیبایی به مقایسه زیبایی شناختی مراتب نور در نظام سهروردی با وجود در فلسفه فلوطین می پردازیم. در پایان نقاط قوت و ضعف هر دو دستگاه را بررسی می کنیم و نشان می دهیم چه ارتباطی بین زیبایی و کمال بشری در فلسفه اشراق و فلسفه نوافلاطونی فلوطین وجود دارد.
اوصاف اخلاقی مستقل و وابسته؛ تعریف و تقسیمی نوین در اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاکنون اوصاف اخلاقی مطابق با معیارهای گوناگون به مطلق و نسبی، فردی و اجتماعی، خادم و مخدوم، زمانمند و ابدی و... تقسیم شده اند. حداقل فایده این تقسیمات و تفکیکات، کمک به ارتقای اخلاق پژوهی و نیز فاعلان اخلاقی در فهم بهتر و روشمندتر از ارزش ها و ضد ارزش های اخلاقی است. در این نوشتار تلاش شده مبتنی بر رابطه زمینه ساز و لازم و ملزومی که ممکن است میان برخی از فضائل و رذایل وجود داشته باشد، اوصاف اخلاقی به دودسته کلی ""مستقل و وابسته"" و به تبع آن دسته ای دیگر تحت عنوان مستقل وابسته یا دوگانه تقسیم شده و ازاین جهت یک تعریف و طبقه بندی نوین در اخلاق شناسی (و مشخصاً فرا اخلاق) عرضه و تبیین گردد. دو آزمون بهشت تخیلی و جهنم تخیلی دو محک برای تفکیک آسان تر اوصاف مستقل از وابسته است که با استمداد از تخیل اخلاقی این مهم را ممکن می سازد. در ادامه ضمن تشریح مصداقی و نیز محک این تقسیم بندی، بخشی از فواید و توابع نظری و عملی این تعریف و تقسیم بندی تازه مورداشاره قرارگرفته اند.
بررسی نسبت میان سه تز از مقاله «دوجزم»کواین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مباحث این مقاله متمرکز بر مقاله «دو جزم تجربه گرایی» کواین است. ما «کل گرایی» کواین را مورد بررسی قرار می دهیم. کل گرایی او دو بعد دارد: کل گرایی معرفت شناختی و کل گرایی معنایی. تز سومی که مورد بررسی ما قرار می گیرد، عدم تمایز تحلیلی ترکیبی است. فودور و لپور با دو تز «کل گرایی معرفت شناختی» و «عدم تمایز تحلیلی ترکیبی» مخالفتی ندارند اما مدعی هستند: الف) عدم تمایز تحلیلی ترکیبی، مقدمه کل گرایی معرفت شناختی کواین است. ب) هرچند کل گرایی معرفت شناختی کواین مقدمه کل گرایی معنایی او دانسته می شود، ولی این استنتاج قابل دفاع نیست.
از سوی دیگر اوکاشا و بکر نشان می دهند: الف) کل گرایی معرفت شناختی کواین مقدمه عدم تمایز تحلیلی ترکیبی او است. ب) استنتاج کل گرایی معنایی از کل گرایی معرفت شناختی، قابل دفاع است.
ما در این مقاله اولاً، هر دو دعوی فودور و لپور را رد و از دعاوی اوکاشا و بکر حمایت می کنیم و ثانیاً، یک ادعا را بر دعاوی اوکاشا و بکر می افزاییم، مبنی بر اینکه «عدم تمایز تحلیلی ترکیبی و کل گرایی معنایی (که هر دو مبتنی بر کل گرایی معرفت شناختی هستند)، درواقع یک تز هستند».
بررسی تعبیر هیدگر از نسبت روح1 و زمان (وجود2) در پدیدارشناسی روح هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله برآن است تفسیر هیدگر از نسبت روح و زمان(وجود) در پدیدارشناسی روح هگل را موردبررسی قرار دهد. بدین منظور، نقد هیدگر به هگل راجع به نسبت بین زمان و روح، تعبیر او از پدیدارشناسی روح به عنوان فلسفه ای سوژه محور و نمونه ای از متافیزیک فیخته ای و دکارتی، و نقش فلسفه روح در تبیین متافیزیک جدید خودبنیادی موردبررسی قرار گرفته است. هدف از این مقاله بررسی مسائلی مانند معنای وجود، نسبت بین زمان و روح، مسئله تناهیِ وجود و نامتناهیِ روح در مواجهه فلسفی بین هیدگر و هگل است. در نهایت به این نتیجه می رسیم که از نظر هیدگر زمان و زمان مندی ذات روح در فلسفه هگل را تشکیل می دهد و روح هگل همانا تجسم خوداظهاری مطلقِ عقلِ (استدلالی/ شهودی) است که به صورت حضور مثبت مطلق خود را نمایان می سازد. با تعبیر هیدگر از مفهوم تجربه آگاهی هگل به عنوان سوبژکتیویته سوژه، به نظر او، فلسفه هگل به ناچار به ظهور متافیزیک جدید خودبنیادی می انجامد که اوج آن در تکنیک مدرن قرار دارد. در این راستا نقد برخی از شارحان به هیدگر این است که در این مواجهه جنبه هایی از فلسفه هگل، نظیر شناخت بین الاذهانی، تاریخ مندی تجربه روح و نقش مسئله نفی و سلب در حرکت دیالکتیکی و نقد او از تجدد نادیده گرفته شده است.
ظرفیت های ادیان توحیدی در عرصه فرهنگ سازی بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همه شرایع الهی از یک سرچشمه صادر شده اند و دین حقیقتی زنده و فراتر از حوادث و تغییرات تاریخی است. در باطن دین، حقیقت واحدی نهفته که به صور گوناگون در شریعت های مختلف و در ادوار تاریخی متجلی شده است. قرآن در این زمینه می فرماید: «شَرَعَ لَکُم مِّنَ الدِّینِ مَا وَصَّی بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَی وَعِیسَی أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ کَبُرَ عَلَی الْمُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَن یَشَاء وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَن یُنِیبُ» (شوری:13). این حقیقت نشان می دهد ادیان توحیدی این ظرفیت را دارند که در تعامل و ارتباط با یکدیگر در عرصه های متعدد بین-المللی ایفای نقش کنند؛ زیرا اگر ادیان ظرفیت هم گرایی و تعامل با یکدیگر را نداشته باشند چگونه می توانند در کنار هم در یک عرصه بین المللی وارد شده و ایفای نقش کنند. در بحث نظری و تئوری پیرامون فرهنگ سازی ادیان توحیدی کشف ظرفیت های ادیان توحیدی و تحلیل آن ها کافی است؛ اما در حوزه کاربردی اولین موضوعی که در بحث ظرفیت ادیان توحیدی در عرصه فرهنگ سازی بین المللی باید اثبات شود ظرفیت تعامل و هم گرایی ادیان با یکدیگر است. چنان که این ظرفیت اثبات شد، باید به ظرفیت سازی پرداخت تا این مهم تحقق یابد. پس از هم گرایی است که کشف ظرفیت-های ادیان توحیدی در عرصه فرهنگ سازی گامی به منظور ظرفیت سازی ادیان توحیدی در عرصه فرهنگ سازی بین المللی است. جستار حاضر، یک مطالعه ی کیفی است که با مطالعه ی اسناد، بانک های اطلاعاتی، مقالات و کتب ادیان توحیدی، فرهنگ و فرهنگ سازی، و کتب تمدن، با رویکرد ظرفیت سازی شکل گرفته و بر اساس تحلیل محتوا، انسجام یافته است. جامعه پژوهش، شامل کلیه اسناد، مدارک و منابع مرتبط با موضوع بحث است. بر اساس یافته های این مقاله، بحث از ظرفیت های ادیان توحیدی در عرصه فرهنگ سازی بین المللی یک بحث کاربردی است که کشف ظرفیت ها در کنار ظرفیت سازی باید صورت گرفته و قبل از هر اقدامی باید تعامل و هم گرایی ادیان توحیدی ظرفیت سازی شود. ازمهمترین ظرفیت های ادیان توحیدی در عرصه فرهنگ سازی بین المللی، وجود ظرفیت حضور در عرصه بین الملل ادیان است.
بررسی مواجهه بین کلیساهای پروتستان آلمان و رژیم نازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور حزب نازی، به قدرت رسیدن و جنگ افروزی آن ها، تنگنایی دشوار برای مردم اروپا و آلمان به وجود آورد. کلیساهای آلمان در این دوره با آزمونی دشوار روبه رو شدند. کارنامه کلیساهای پروتستان آلمان در این دوره جالب توجه است. ظرفیت ها و کمبودهای الهیاتی کلیساها در این بحبوحه آشکار شد. در کلیسای پروتستان جنبش های مسیحیان ژرمن و کلیسای معترف ظهور کردند، که به ترتیب به حمایت و مخالفت با رژیم نازی پرداختند. تبعیت از حکومت و مخالفت با یهودیان پیش زمینه ای در الهیات لوتر داشت که در این دوره آسیب های خود را نشان داد. بعضی از متألهان و شبانان کوشیدند ضعف های الهیاتی را برطرف کنند؛ الهیات کارل بارت و دیتریش بونهوفر و بیانیه بارمِن از این جهت حایز اهمیت هستند. این تلاش های الهیاتی در پی اصلاح برخی موانع الهیاتی یا سوءبرداشت ها از مسیحیت در راه مبارزه با حاکمان ستمگر بودند. کوتاهی در قبال کشتار یهودیان، ضعفی آشکار در کارنامه کلیسا بود. ظهور رژیم نازی در آلمان پیامدها و درس های آموخته ای را برای کلیسای آلمان برجای نهاد. نزاع ایمان و هراس در سطوح جمعی و فردی آشکار بود. تکیه بر کتاب مقدس در این دوران خود سنتی را برجای نهاد که تا مدت ها بعد مورد استفاده کلیسا قرار گرفت.
تطورات بنیادین مفهوم «ذات نامتناهی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «ذات نامتناهی» که هم از جنبه فلسفی و هم الهیاتی اهمیت دارد، تطورات بنیادین زیادی را در طول تاریخ تفکر در غرب پشت سر گذاشته است. پیشاسقراطیان برخورد دوگانه ای با آن داشته اند. برخی چون آناکسیمندر و ملیسوس به دیده پذیرش به آن نگریسته اند. این آرخه از نظر آنان، منشأ، الهی ، فناناپذیر، درون ماندگار در جهان طبیعت و سابق بر کثرات و مشتمل بر آنهاست، اما در عین حال «شخص» نیست. در مقابل، فیثاغورس، پارمنیدس، افلاطون و ارسطو نامتناهی را با نامتعین، نامعقول و آشوبناک یکی دانسته اند و از این جنبه، آن را وصفی منفی تلقی کرده اند. اما فیلون و به تبع او متألهان مسیحی، نامتناهی را وصف خدا قلمداد کرده اند و با فرارَوی از سنت پیشاسقراطی بر تعالی کامل ذات نامتناهی و همچنین شخص بودن آن تأکید ورزیده اند. در انتهای قرون وسطی بازگشتی سوی درون ماندگار دانستن ذات نامتناهی ظهور می کند، اما همچنان شخص بودن آن حفظ می شود. دکارت به این بازگشت با دیده پذیرش نمی نگرد و باز بر تعالی و تشخص به صورت توأمان تأکید می کند. اتخاذ هر کدام از این نظریات، پیامدهای فلسفی و الهیاتی خاصی را به همراه دارد.
امکان خوانشی «پسا مدرن» از سنت فلسفی در عالم اسلام با تأکید بر «هستی شناسی بنیادین» هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله با الهام از تلقی «پسامدرن» هیدگر در خصوص زمان مندی اکستاتیک انسان (افعال انسان همواره محفوف به مؤلفه هایی از سنخ زمان است که مجال فراروی او را فراهم می آورند) شأن تاریخی وجود او را تبیین می کند. هیدگر مرگ اندیشی را موجب رهایی انسان از بی خودی فرد منتشر و اصالت عزم وی می داند. چنین شرایطی به تنهایی متعلق عزم دازاین را با عرضه ی گزیده ای از امکانات به دست نمی دهد. برآوردن چنین مقصودی مستلزم رجوع آدمی به گذشته ی تاریخی خود است که در آن شمار قابل ملاحظه ای از امکان ها عرضه می شوند. اندیشه های فلسفی و چهره های شاخص آن نیز به میراث فرهنگی دازاین تعلق دارند. آدمی در رجوع به میراث گذشته، قهرمانان خود را تکرار می کند.
«ایرانی» نیز می تواند به امکانات دازاین ایرانی در گذشته ی حکمی و فلسفی اش بنگرد. در نگاه اصیل به تاریخ، آن چه را دازاین به انجام رسانده یا نرسانده، (Wirklichkeit) مد نظر نیست بلکه امکانات (Möglichkeiten) منتخب دازاین، آن چه را که می توانست برگزیند و نکرد و سرانجام آن دسته از امکاناتی را که هنوز برجاست، پیش چشم می آوریم.
بزرگان اندیشه ی میراث حکمی ما؛ ابن سینا، سهرودی، ملاصدرا، زکریای رازی، ابوریحان بیرونی، ابن رشد و نظایر آن ها بر حسب مقتضیات وجودی در زمانه و تاریخی ظاهر شده اند که اینگ گذشته ی ما را ساخته است. با درک زمان و روزگار آنان می توانیم به خوبی تفاوت بین روزگارِ سنت خودمان را با شرایطِ مدرن و پسا مدرن درک کنیم. توجه و فهمی که با رجوع به امکاناتِ مکمون در آن شاید بتوان راهی به رهایی از مابعدالطبیعه ی غربی و وجوه مختلف آن که هیدگر با عنوان محتاطانه ی متفکری پسامدرن در شمار منادیان آن قرار دارد، باز کرد.
عقلانیت هدف-وسیله، چارچوبی برای عقلانیت علم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله عقلانیت علم نیازمند بستری برای طرح چیستی عقلانیت است، تا در چارچوب مفهومی از عقلانیت، بتوان چگونگی عقلانیت ماجرای علم را به تصویر کشید. نگارنده در این مقاله تلاش می کند تا با استفاده از مفهوم عقلانیت هدف-وسیله، نشان دهد که چگونه می توان چنین بستری را فراهم آورد. برای این کار می بایست علم را به عنوان یک فرایند در نظر بگیریم که در آن با مفروض گرفتن اهدافی، می توان عقلانیت دستیابی به این اهداف را به واسطه مفهوم عقلانیت هدف-وسیله توجیه نمود. عقلانیت هدف-وسیله نیز به نوبه خود قابل تقسیم به دو گونه عقلانیت ابزاری و کل گرایانه می باشد و ما نشان می دهیم که برگرفتن مفهوم عقلانیت کل گرایانه برای داشتن یک مدل عقلانیت کارآمد برای علم، ضروری است. در ادامه، و برای ارائه یک نمونه پیاده سازی برای چارچوب ارائه شده، مدل های عقلانیت علم لری لاودن را با استفاده از چارچوب مفهومی عقلانیت ابزاری و کل گرایانه مورد بازسازی قرار می دهیم، تا توانایی مفهومی عقلانیت هدف-وسیله، و نیز رشد و ترقی مدل های مذکور در گذر از گونه های این نوع عقلانیت را نشان دهیم.
نظریه بازی های تکاملی و ارزیابی مجدد از ایده«پیشرفت در نظریه بازی ها»؛ بررسی از منظر روش شناسی علم اقتصاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به نظر می رسد پیدایش نظریه بازی های تکاملی و گسترش بهره گیری از آن بیانگر گونه ای تغییر در ابزارهای مورد استفاده متخصصان نظریه بازی ها و اقتصاددانان باشد؛ چه آنکه برخی به این نظریه در برابر نظریه بازی های کلاسیک به عنوان نوعی پیشرفت می نگرند.این مقاله در پی آن است که نخست تفاوت های مبنایی مطرح میان نظریه بازی های کلاسیک و نظریه بازی های تکاملی را به تصویر کشانده و دوم اینکه به این پرسش پاسخ دهد که «آیا نظریه بازی های تکاملی را می توان نوعی پیشرفت در برابر با نظریه بازی های کلاسیک تلقی نمود؟» این پژوهش بر پایه رویکرد نظری و با تمرکز بر برخی آثار موجود در حوزه فلسفه علم اقتصاد، روش شناسیِ علمِ اقتصاد، تاریخ نظریه بازی ها و فلسفه علم صورت گرفته است.نتیجه مقاله قابل تفکیک به دو ایده به هم مرتبط است؛ نخست آنکه پیدایش نظریه بازی های تکاملی و تداوم بهره گیری از آن در پژوهش های اقتصادی، در چارچوب رویکردهای خوش تعریف فلسفه علم قابل تحلیل نیست. ثانیاً، به نظر می آید تبیین های فایرابند و مک لاسکی در این موضوع از ‘روایی’ بهتری برخوردار باشد.
تحلیل و بررسی کتاب حیات پس از ایمان اثر فیلیپ کیچر (گزارشِ آلوین پلنتینگا؛ نقد و بررسی از دیدگاه علامه طباطبایی (ره))
حوزه های تخصصی:
دربارة نقش دین در فرهنگ و تمدّن بشری در گذشته و آینده دو دیدگاه متفاوت وجود دارد. بعضی از اندیشمندان برای دین نقش سازنده، مثبت و متعالی تعریف کرده اند، امّا برخی از فیلسوفان دین معاصر، مانند کیچر در کتاب حیات پس از ایمان با نگاه شکّاکانه و سکولاریستی به دین، بر این باورند که ادیان به دلیل گزارش ها و تصویرهای متفاوت و گاه متعارض که از «امر متعالی» بیان می کنند و تنوّع گسترده آموزه ها و آرای دینی و نیز ناهمخوانی آنها با یکدیگر، غیرواقعی هستند و قابل اعتماد نیستند. بنابراین، از منظر کیچر ارزش های حاکم بر آیندة فرهنگ و تمدّن بشری ارزش های سکولاریستی جهان شمول است. این کتاب بعد از گزارش متن آن به قلمِ آلوین پلنتینگا، فیلسوف مشهور و نکته سنج مسیحی، مورد ملاحظات انتقادی و دفاعِ به زعم ما ناموفق او قرار گرفته است. علاّمه طباطبائی به عنوان یک فیلسوف مسلمان معاصر بعد از بیان تعریف و ماهیّت دین و تقسیم آن به دین حقّ و باطل اوّلاً تنوّع دینی را محدود به ادیان ابراهیمی و ثانیاً حقیقت و روح حاکم بر ادیان را تسلیم حقّ و بیان الهی می داند. ایشان اختلاف در شرایع را به لحاظ نقص و کمال، کمیّت و کیفیّت نه اختلاف ذاتی و از نوع تعارض و تنافی بیان می کند و معتقد است، همان گونه که فرهنگ گذشته بشر متأثّر از تعالیم انبیاء بوده، فرهنگ حاکم بر آینده بشر نیز متأثّر از فرهنگ، ارزش ها و مؤلّفه های دین است. از جمله دلیل های علاّمه در این باب، فطری بودن دین و ثبات ارزش های فطری است. این پژوهش بعد از ترجمه و تحقیق دقیق کتابِ حیات پس از ایمانِ کیچر بر اساس گزارش پلنتینگا، به روش توصیفی و تحلیل متن و به شیوه کتابخانه ای، به بررسی و نقد نظرهای کیچر از منظر علاّمه طباطبائی می پردازد.
نقد کوهن بر تجربه گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفة علم کوهن را آغاز دورة پساپوزیتیویستی دانسته اند. در این نوشتار با مرور نقدهای کوهن بر تجربه گرایی خواهیم دید او در این نقدها با تضعیف نقش معرفتی و توجیهی تجربه باعث تقویت نسبی گرایی و بسط آن به حوزة علوم طبیعی می شود. با این که کوهن نقدهایی جدی بر حلقة وین دارد، اما هم زمان برخی از اصول پوزیتیویستی آن ها را حفظ می کند؛ لذا برخی از مفسران کوهن نسبی گرایی را نتیجة منطقی اصول پوزیتیویستی می دانند و بر این اساس دیدگاه کوهن را تداوم پوزیتیویسم معرفی می کنند. از نظر آن ها کوهن با مبانی اندیشة حلقة وین موافق است و صرفاً برای حل پاره ای از ناسازگاری ها آن را بازسازی می کند. شواهد این ادعا را در پایان این نوشتار بررسی خواهیم کرد.
بررسی تطبیقی دیدگاه های ویلیام جیمز و ملاصدرا در باب چگونگی شکل گیری مفاهیم حسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
نظریه«جریانسیالآگاهی» برمبنایویژگی هایپنج گانه ایکهجیمزبرایفکرانسانبرمی شمرد و همچنین تکیه بر جریان مدام تجربه و نقش التفات و گرایش های ذهن در تشکیل مفاهیمتشکیل شدهاست. نظریه تشکیل مفاهیم صدرا بر اساس استعداد نفس، افاضه عقل فعال و همچنین خالقیت نفس تشکیل شده و بین ادراک حسی و خیالی و ادراک عقلی تفکیک صورت گرفتهاست. نظریه جیمزازجهاتیبهنظریه«تشکیلمفاهیم» ملاصدرانزدیکاست. ازجملهاینکههردوبهتغییروتحولمدامدر محسوسات اذعاندارندودرعیناینتغییرمداوم،فکررادارایپیوستگیکاملوتشخّصووحدتمی دانند. در عین حال هر دو را می توان به نحوی منتقد نظریه سنتی تجرید دانست. نقطهافتراقایندوفیلسوفدربحثتشکیلمفاهیمبهنوعنگرشآن هابرمی گردد. با اینکههردوفیلسوفیکواقعیتراوبهنحومشابهیتفسیرمی کنند،ملاصدرابانگاهی که بیشتر جنبه یوجودشناسانه دارد وجیمزبانگاهیپدیدارشناسانهبهاینمسألهمی پردازند.
«افلاطون الاهی»؛ تفسیر الهیاتی پروکلوس از گفت وگوهای افلاطون×(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی اولیه (قرون 5-11)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
هدف از این مقاله تحلیل و بررسی تفسیر الهیاتی پروکلوس از گفت وگوهای افلاطون است. رویکرد الهیاتی به افلاطون ویژگیِ شاخص مرحله ی نهایی مکتب نوافلاطونی است. نظام یافته ترین و کامل ترین صورت بندی این رویکرد را در اثر سترگ پروکلوس، یعنی الهیات افلاطونی می توان یافت. پروکلوس در این اثر، دیدگاه الهیاتی خود درباره ی افلاطون را طی سه گام تبیین می کند. وی در گام نخست، ادعا می کند که افلاطون تنها کسی است که موضوع راستین الهیات به مثابه ی فلسفه ی اولی را مشخص و روش معرفت شناسی مطابق با آن را معین ساخته است. در گام دوم، پروکلوس با طرح ایده ی انواع مختلف گفتمان های الهیاتی، می کوشد اثبات کند که اهتمام اصلی افلاطون در سراسر آثارش، الهیات بوده و تعالیم الهیاتی او با تعالیم الهیات دانان سنت دینی یونان باستان کاملاً هماهنگ است. پروکلوس در گام سوم، ادعا می کند که بخش دوم گفت وگوی پارمنیدس افلاطون، حاوی کل نظام الهیاتی وی است و گفت وگوهای دیگر افلاطون را باید با ارجاع به این رساله، که در واقع نوعی الهیات سیستماتیک است، تفسیر کرد.
تحلیل و بررسی عناصر عرفانی کتاب مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از منابع عرفان مسیحی کتاب مقدس است. در عهد قدیم، مواجهة مستقیم و هم صحبتی با خدا، تحقق معجزات و به طورکلی مشارکت خداوند در تاریخ بشریت، مورد توجه عارفان مسیحی از صدر اول مسیحیت بوده است. در عهد جدید و در اناجیل همنوا، هدف سیر انسان وصول به ملکوت ترسیم شده و راه رسیدن به این هدف، در انکار نفس و تبعیت از عیسی علیه السلام دانسته شده است. در انجیل یوحنا جایگاه عیسی علیه السلام به عنوان طریق کمال برجسته تر بیان شده است. در این انجیل، عیسی علیه السلام کلمة خدا، مقدم بر خلقت همه مخلوقات و واسطة در آفرینش است و وصول به کمال انسان ها نیز جز از تشبه و اتحاد با او میسر نیست. در این انجیل، راه وصول به عیسی عبادت و رعایت احکام بیان شده است. اما پولس، با تقویت جایگاه عیسی مسیح، که بسیار مورد توجه برخی عارفان بعد از وی واقع شد، حیات حقیقی انسان را در ارتباط و اتحاد با عیسی معرفی می کند. در این مسیر، برخلاف تعالیم روشن عیسی علیه السلام ، حتی رعایت احکام و شریعت هم بی اثر شمرده می شود.
گشودگی به دیگری به مثابه ی شرط اخلاقی دیالوگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گادامر پیش داوری ها را شرط امکان فهم می داند؛ اما دخالت پیش داوری ها در فهم، به معنای ذهنی و دلخواهانه شدن فهم و دیالوگی نبودن آن نیست که یک رابطة یک سویه، به مثابة تحمیل ذهنیت و معنای خودمان بر دیگری باشد تا دیگری بودن او و انسانیتش را نادیده بگیریم. گادامر با تمسک به مفهوم بازی و تمایز میان game و play، حرکت رفت وبرگشتی فهم و ساختار دیالوگی آن را آشکار می کند. از این رو، رابطة میان من و دیگری مانند رابطة میان سوژه و ابژة دکارتی یک رابطة سلطه جویانه و غیراخلاقی نیست. هیچ یک از طرفین گفت وگو بر دیگری سلطه نمی یابد و امتزاج افق ها، به معنای سلطة افقی بر افق دیگر نیست؛ بلکه هر دو آزادانه تسلیم و درگیر یک دیگر می شوند و خودشان را درگیر حقیقت موضوع مورد بحث می کنند. از نگاه گادامر، این درگیری اصیل در فرایند بازی فهم به معنای گشودگی به دیگری است که تنها در ساختار دیالکتیکی دیالوگ، ممکن است و به مثابة شرط اخلاقی آن است؛ زیرا ما در فرایند پرسش و پاسخ، با اذعان به نادانی خویش به حقیقت موضوع با پرسیدن آغاز می کنیم و پیش داوری های خودمان را با گوش سپردن به گفته های دیگری، مورد ارزیابی و اصلاح قرارمی دهیم و با فروتنی و بردباری با دیگری مواجه می شویم که همگی مظهر فرایندی اخلاقی هستند. گشودگی به مثابة شرط اخلاقی دیالوگ و لوازم آن مورد بررسی این مقاله است.
کشف مغالطات در پردازش ایده بی صورتی وحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درک مغالطات و کشف آنها از میان یک متن از موضوعاتی است که آموزش آنها از طریق نظری و صرفاً ارائه تعریف، بسیار سخت و حتی نا ممکن به نظر می رسد. از نظر نگارنده در چنین مواردی روشی عملی باید در پیش گرفته شود و آنچه پیش روی است نمونه ای از این رویکرد برای آشنایی خواننده با انواع مغالطات و روش کشف آنهاست. به دلیل جذابیت مباحث مربوط به «تجربه دینی» به ویژه برای علاقه مندان به «فلسفه دین»، اثر عبدالکریم سروش با عنوان «کلام محمد» به عنوان متن مورد بررسی انتخاب، و اصل مقاله به دو بخش تقسیم شده است. در بخش اول سعی بر آن است که مغالطات هر بخش به طور جداگانه شناسایی و بررسی شوند و در بخش دوم مغالطاتی که در کل متن به عنوان یک استدلال یک پارچه به نظر می رسند مطرح می شوند.
تحلیل عاملی تأییدی مقیاس گرایش به تفکر انتقادی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل عاملی تأییدی مقیاس گرایش به تفکر انتقادی (Critical Thinking Disposition Scale) در دانش آموزان ایرانی صورت پذیرفته است. برای این منظور از میان دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر اردبیل 400 دانش آموز دختر بصورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به مقیاس گرایش به تفکر انتقادی پاسخ دادند. مقیاس گرایش به تفکر انتقادی توسط ساسو (2013) با رویکرد تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی ساخته شده است. در مطالعه حاضر نیز نتایج تحلیل داده ها به روش تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مقیاس گرایش به تفکر انتقادی همانند فرم اصلی از دو عامل گشودگی انتقادی و شکاکیت تأملی تشکیل شده است و نتایج حاصل از اعتبارسنجی براساس آلفای کرونباخ نیز 71/0 بدست آمد که قابل قبول است. از نتایج این مطالعه چنین نتیجه گیری می شود که مقیاس مذکور ابزاری قابل اعتماد و روا برای سنجش گرایش به تفکر انتقادی در سنین پایین و دانش آموزان است.
نقد و بررسیِ سه تصور از خدا در فلسفة مسیحیِ معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه الهیات مسیحی، بیش از هر زمان دیگر، با مسئلة وجود خدا، شناخت او و به ویژه، ارتباط میان علم و ارادة الهی با اراده و تقدیر انسان، درگیریِ فلسفی و کلامی دارد. در دوران معاصر، با ظهور نحله های جدید فلسفی در غرب، الهیات مسیحی نیز نحله های فلسفیِ مختلفی را درون خود تجربه کرده است، که الهیات یا خداباوریِ کلاسیک، خداباوریِ گشوده و خداباوریِ نئوکلاسیک را می توان سه مورد از برجسته ترین این نحله ها دانست. هر یک از این سه مکتب فلسفی الهیاتی، سعی کرده اند تا با ارائة تصویری از خداوند، به بسیاری از مسائل سنتی و جدید در خصوص خداوند و ارتباط او با نظام هستی و به خصوص با انسان و ارادة او، پاسخ دهند. در این جستار، تلاش خواهیم کرد تا با ارائة تصویری کلی از این سه مکتب، به مهم ترین اشکالات و انتقادات واردشده بر آن ها، به ویژه انتقاداتی که از سوی خودِ فیلسوفان مسیحی مطرح شده اند، توجه کنیم و جایگاه هر یک را در فلسفة مسیحیِ معاصر، بکاویم. همچنین، در نقد و بررسی این خداباوری های سه گانه، از آرای ملاصدرا نیز، به ویژه در مباحثی چون حدود شناخت عقل، مسئلة شر و علم پیشین خداوند، بهره خواهیم برد. ازاین رو، نقد خداباوری های مذکور را هم به صورت درون سیستمی و هم برون سیستمی دنبال خواهیم کرد.