فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱۹۳ مورد.
هان ای ایرانیان ایران اندر بلاست
حوزه های تخصصی:
شکل گیری اجتماع ملی (ملت) و دیالکتیکِ عاملیت و ساختار؛ به سوی یک نظریه جامعه شناختی در باب تغییرات اجتماعی کلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تشکیل اجتماع ملی (ملت) به عنوان یک تغییر اجتماعی کلان، توجهات تجربی و نظری چندانی را در رشته جامعه شناسی ایجاد نکرده است و جامعه شناسان کمتر سعی در تبیین شکل گیری و تغییر این پدیده اجتماعی دارند. در حالی که تحولات جهانی نشان دهنده اهمیت روز افزون این پدیده در ساختار اجتماع جهانی است. به گونه ای که بسیاری از تحولات جاری در سطح جهانی کم و بیش به بحث تشکیل اجتماعات ملی، ماهیت و تغییر آن ها بر می گردد. بنابراین جامعه شناسی باید قادر باشد تا توضیحی نظری و تجربی برای این پدیده اجتماعی ارائه نماید. بر این اساس هدف مقاله حاضر ارائه یک الگوی نظری برای تغییرات اجتماعی کلان مانند شکل گیری اجتماع ملی بر اساس سنت جامعه شناسی است. برای نیل به این هدف با تکیه بر نظریات عاملیت و ساختار، چارچوبی برای بررسی روند تشکیل اجتماع ملی پیشنهاد شده است. بنابراین یک الگوی بازنمایی (نظریه ابزاری) وجودشناختی از عاملیت و ساختار ارائه شده و سعی شده است تا با استفاده از عناصر نظری این الگوی بازنمایی، قضایای نظری شکل گیری اجتماع ملی بر مبنای الگوی جامعه شناختی پیشنهادشده، ارائه گردد.
نقش بحران های اجتماعی در ماهیت دولت در دوران پس از صدور فرمان مشروطیت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله شکل گیری اولین دولت مدرن در ایران در چارچوب تحلیل ساختار و عاملیت مورد بررسی جامعه شناختی قرار گرفته است. هر ساختی از کنش های پیوستة نیروهای اجتماعی شکل می گیرد و زمینه ای می شود برای کنش های آتی؛ از سوی دیگر هر کنشی نیز درون یک ساخت صورت می پذیرد که می تواند آن ساخت را تداوم بخشد یا ساختارشکنانه به گسست از آن بینجامد. در این مقاله، تأثیر دیالکتیکی یادشده را به گونه ای واکاوی می کنیم که ساختارهای اجتماعی در آستانة کشاکش های فرایند تجدد در ایران پس از صدور فرمان مشروطه زمینه ساز کنش های سیاسی بحران آفرینی می شود که در نهایت، نیروهای اجتماعی برای غلبه بر آن بحران ها به ساختی اقتدارگرایانه از سیاست روی می آورند. ساختار نظری این پژوهش با استفاده از نظریة «دولت» برتران بدیع و پی یر بیرن بوم شکل گرفته است. فرضیة تحقیق عبارت است از: میان بحران های اجتماعی و ساختار دولت رابطه وجود دارد. با استفاده از روش تاریخی (اسنادی) داده های مربوط به فرضیة تحقیق گردآوری شده و با روش تاریخی- موردی در چارچوب منطق قیاسی- قانونی، داده ها مورد تحلیل تبیینی قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد تراکم بحران های اجتماعی در ایران موجب تضعیف جامعة مدنی شده و گرایش نیروهای اجتماعی به تمرکز قدرت برای حل بحران های جامعه، زمینه های سربرآوردن دولت حداکثری در ایران را فراهم کرده است.
بررسی باستان شناختی بافت تاریخی شهر سرایان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش عمده ای از مساحت کشور ایران، نواحی گرم وخشک است. بافت شهری در این مناطق متناسب با اقلیم گرم وخشک به وجود آمده و به گونه ای طراحی شده است که پاسخ گوی نیازهای ساکنان آن باشد. از این دیدگاه، تمام بافت های نواحی گرم وخشک ایران شرایط به نسبت یکسانی دارد. سرایان نیز از شهرهایی است که در حاشیة کویر مرکزی ایران واقع شده و بافت تاریخی ارزشمند و متناسب با شرایط کویری دارد. این شهرستان در شمال غربی استان خراسان جنوبی قرار گرفته و به دلیل دارا بودن ویژگی های اقلیمی، جغرافیای زیستی و هم جواری با کوه و دشت، و قرار گرفتن در مسیر جادة ارتباطی خراسان بزرگ، برای سکونت مکانی مناسب بوده و این امر موجب رشد و توسعة آن در دوره های مختلف تاریخی شده است. در بافت قدیم شهر سرایان، آثار معماری از دوران تیموری تا پهلوی وجود دارد. آثار معماری برجای مانده از بازار، مسجدجامع، کاروان سرا، شش محلة مختلف با آب انبارها و مساجد کوچک خود، دلیلی بر پویایی این بافت در گذشتة نه چندان دور است. هدف از بررسی و شناسایی همه جانبة این نوع بافت، مطالعة معماری گذشتة این منطقه و تبیین هویت ساخت وساز ساختمان های نواحی حاشیة کویری ایران است؛ ازهمین رو نگارش مقالة حاضر براساس گردآوری اطلاعات از طریق مطالعات میدانی و به روش پیمایشی در محل با روی کرد تاریخ فرهنگی انجام گرفته و هدف از آن، دریافت منطق چیدمان ساختمان ها و بازسازی بخش ازبین رفتة بافت قدیم شهری و محله ای سرایان از عهد صفوی تا دورة پهلوی اول است.
زاگرس مرکزی و مسیرهای ارتباطی منطقه ای - محلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق، مطالعه، بررسی و معرفی مسیرهای ارتباطی است که از دوران گذشته مورد استفاده ی ساکنان منطقه ی زاگرس مرکزی، به ویژه کوچ نشینان قرار گرفته است. در گذشته، مطالعات جغرافیایی نسبتاً جامعی در زمینه ی معرفی مسیرهای ارتباطی منطقه صورت گرفته است؛ ولی در این پژوهش با رویکردی نو مطالعات باستان شناسی و مردم شناسی نیز انجام گرفته است. این مقاله در پی آن است که: آیا این مسیرهای ارتباطی از دوران گذشته تا کنون دچار تغییر و تحوّل شده اند یا نه؟ بنابراین، به عوامل شکل دهنده ی این مسیرهای ارتباطی و نقش و اهمیت راه های مذکور در برقراری ارتباطات منطقه ای و محلی پرداخته شده است. مطالعات و بررسی های جغرافیایی، باستان شناسی و مردم شناسی نشان می دهد که با وجود رشته کوه های بلند و صعب العبور منطقه ی زاگرس مرکزی می گذرد، حداقل از عصر مفرغ تاکنون راه های ارتباطی متعددی درون این حوزه شکل گرفته است. در شکل گیری این مسیرهای ارتباطی، جغرافیای فیزیکی منطقه نقش اصلی را ایفا نموده است. شرایط کوهستانی منطقه موجب شده که گروه های انسانی در امتداد مسیرهای خاصی حرکت نمایند و به نظر می رسد که در امتداد این مسیرها تغییرات چندانی رخ نداده است؛ به گونه ای که امروزه همین مسیرها مورد استفاده ی برخی از مردم منطقه به ویژه عشایر قرار می گیرند.
سیر شکلگیری مدارس زنان در دوره مشروطه (با تأکید بر مطالبات اجتماعی زنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی سیر ایجاد مدارس زنان، در قالب ایجاد دبستانهای نسوان در دوره مشروطه و در فاصله زمانی سالهای 1324 ق/ 1285 ش تا 1330 ق/ 1291 ش است. بررسی این موضوع نه تنها از جهت رخداد آن در دوره زمانی مشروطه به عنوان نخستین دوره تجربههای مدرنیزه شدن آموزش و پرورش در ایران، بلکه به لحاظ ایجاد مدارس دخترانه، نقش نامهنگاریهای زنان در مطبوعات این دوره در رابطه با مسئله حق تحصیل زنان و طرح آن به صورت مطالبههای اجتماعی اهمیت دارد. در این دوره همچنین، حضور فعال اجتماعی زنان برای نخستین بار به شکل شبه صنفی آغاز شده است و زنان به مطرح کردن درخواستهای اجتماعی خود پرداخت هاند که در این بین ایجاد مدارس برای دختران اصلیترین مطالبه اجتماعیِ زنانِ ایرانی بوده است. این پژوهش که به روش اسنادی با تکنیک تحلیل محتوا گردآوری شده است، به ثمر رسیدن تلاش اجتماعی و احقاق حقوق اجتماعی زنان را نشان م یدهد. تلاشی که با گذشت کمتر از یک دهه از طرح آن در مطبوعات عصر مشروطه، منجر به ایجاد مدارس دخترانه در شهرهای متفاوت ایران گردید که بر آن اساس، دختران نیز مانند پسران از حق آموزش و پرورش برخوردار شدند.
تأثیر تعاملات ادبی و بسیج منابع در شکل گیری گفتمان ادبیات داستانی سیاسی در دهه های چهل و پنجاه شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله قصد دارد به مطالعه تأثیر تعاملات ادبی و بسیج منابع در شکل گیری گفتمان ادبیات داستانی سیاسی در دهه های چهل و پنجاه شمسی بپردازد. بدین منظور از نظریات روبرت وسنو، و رندال کالینز استفاده شده است. در این پژوهش، صرفاً تأثیر دو متغیر «تعاملات ادبی» و «بسیج منابع» مورد توجه قرار گرفت. در این تحقیق، با رویکرد تبیینی، از روش اسنادی و تاریخی، در کنار روش تفسیری تاریخی، استفاده شده و سعی کرده ایم، ضمن ارائه تفسیری از وقایع پیشین، با استفاده از منابع و داده های تاریخی، نقش و جایگاه تعاملات ادبی و بسیج منابع را در تولید گفتمان مورد بحث را تشریح کنیم. یافته ها حاکی از تأثیرگذاری روزنامه ها، مجلات، پاورقی ها، ترجمه آثار خارجی و تشکیل کانون نویسندگان ایران، بر شکل گیری (تولید، گزینش و نهادینه شدن) ادبیات داستانی سیاسی دوره مورد مطالعه است.
ارزیابی و نقد مسئله کشف حجاب از منظر رابطه قدرت و سیاست های فرهنگی(1320-1305ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی در تحقیق پیش رو تبیین چگونگی تشخیص رابطه علمی بین «تأثیر نظام قدرت و سیاست های اجرایی آن» بر تحول فرهنگ حجاب زنان دوره پهلوی اول است. دستاورد تحقیق حاضر نشان می دهد که مسئله کشف حجاب دوره اوّل پهلوی در نسبت بین قدرت جنسیت، باید اقدامی از سوی نظام قدرت برای تغییر بسترهای فرهنگی، در قالب برنامه ها و اهداف توسعه، دانست؛ ساختار سیاسی قائل به پیش فرض همبستگی بین دو مفهومِ حجاب توسعه بود و بر مبنای آن سیاست های اجرایی خاصی در دستور کار قرار گرفت، حال آن که در عرصه وضع قوانین حمایت از حقوق خانواده و زنان، که می توانست نگاهی عمیق و آسیب شناسانه نسبت به بهبود وضعیت زنان باشد، عملکرد چندانی نداشت. نظام قدرت قائل به تقدّم تغییرات ظاهری و مدیریت پوشش اجتماعی (کشف حجاب) بر تحول بنیادین از جمله تغییر ذهنیت ها، وضع و اجرای قوانین حمایتی، توسعه آموزش اصولی زنان با هدف اعمال تغییر در مدیریت بدن، و نیز توسعه حضور زنان در بیرون از خانه بود. این گونه، در اثر اتخاذ سیاست توسعه، بین تغییر نوع پوشش زنان با برنامه های اجرایی قدرت سیاسی نسبت و ارتباطی تنگاتنگ برقرار شد که قابل بررسی، ارزیابی، و نقد تاریخی است.
مسیحیان ایران
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان و نقد الگوی خانواده مدرن مدنی در ایران پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نویسندگان با استفاده از نظریات و روشهای تحلیل گفتمانی تلاش می کنند تا در چشم اندازی از تاریخ اجتماعی و سیاسی معاصرِ جامعه ایران، عوامل الگوی خانواده مدرن مدنی را به عنوان محصول و کفایت تجربی گفتمان جامعه مدنی در سه سطح توصیفی، تفسیری و تبیینی تحلیل کنند. به این منظور، در این مقاله الگویی ترکیبی (برامده از آرای فرکلاف، لاکلاو و موفه) تنظیم و به کار گرفته شده است. در مجموع، مهمترین یافته ها و دستاوردهای تحلیلی و انتقادی مقاله عبارت است از: 1 الگوی خانواده مدرن مدنی تحت تأثیر دو پارادایم «تفسیری» و «انتقادی» و برخی مبانی معرفتی و نظری نظریه پردازانی همچون یورگن هابرماس و آنتونی گیدنز است. 2 این الگو بر محور مفاهیم «روابط و ارزشهای دموکراتیک» و «اصالت فرد» مفصل بندی شده و دالّ مرکزی آن «ارزشهای جامعه مدنی» است. 3 خانواده مدرن مدنی با ارکان هویتی جامعه ایران (بویژه آموزه های اسلامی و فرهنگ ایرانی) سازگاری و تناسب ندارد.
ایران سنتی داریم،اما.../ بسترهای جامعه شناختی سنت در ایران معاصر
حوزه های تخصصی:
خاطره اصلاحات ارضی مطالعه موردی: شهرستان تالش در استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله واقعه اصلاحات ارضی را در حافظه جمعیِ افرادی که این برنامه را تجربه کرده اند، بررسی می کنیم. رویکرد نظری مورد استفاده در این مطالعه، نظریه کادرهای اجتماعی حافظه و رویکرد حال گرا در مطالعات حافظه جمعی است. تعداد بیست نمونه را با روش نمونه گیری نظری انتخاب و با استفاده از روش مصاحبه غیرساختمند مطالعه کردیم. منطقه مطالعه شهرستان تالش در استان گیلان است. یافته ها نشان می دهند «خاستگاه طبقاتی» مهم ترین کادر اجتماعیِ حافظه جمعی نمونه های مطالعه است؛ به طوری که یادآوری واقعه اصلاحات ارضی، نحوه اجرای آن و تخلفاتِ صورت گرفته در حین اجرای این برنامه در ذهن برخی از نمونه ها با خاستگاه های طبقاتی «اربابی» و «رعیتی» کاملاً متفاوت است. رعیت های پیشین از آن واقعه به عنوان روی دادی رهایی بخش و برنامه ای منصفانه یاد می کنند؛ درحالی که در حافظه اربابان سابق، اصلاحات ارضی همچون برنامه ای طراحی شده از بالا و غیرحساس به وضعیت واقعی مردم نقش بسته است. پس از خاستگاه طبقاتی، به ترتیب، «دین» و «تحصیلات» مهم ترین کادرهای اجتماعی هستند که واقعه اصلاحات ارضی در درون آن ها به یاد آورده می شود. نمونه هایی با گرایش های مذهبی بیشتر در زمان اجرای اصلاحات ارضی، آن را تاحدودی در تقابل با شرع می دانند. نمونه هایی با تحصیلات بیشتر نیز تصویری جامع تر، عمیق تر و گسترده تر از آن واقعه در ذهن دارند.
ایران در «نامه های ایرانی» منتسکیو
حوزه های تخصصی: