فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۲۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
رمان « آتش به اختیار »، یکی از آثار محمدرضا بایرامی در حوزه ادبیات داستانی است. این رمان، یکی از نقاط عطف و بزنگاه های هشت سال دفاع مقدّس را به تصویر کشده است. این جستار با بهره گیری از روش مطالعه کتابخانه ای و به صورت توصیفی – تحلیلی و استفاده از نظریه جامعه شناسی رمان (عمدتاً نظریه ژرژ لوکاچ و لوسین گلدمن) به تحلیل محتوایی رمان « آتش به اختیار » پرداخته است. حاصل مطالعه نشان می دهد که پرداختن به وقایع دفاع مقدّس، واقع گرایی و حقیقت مانندی، تقابل سنّت و مدرنیته، بازتاب فرهنگ عامه، استفاده از زبان عامیانه (تعبیرات و اصطلاحات، الفاظ و آواها)، ضرب المثل و... ، محتوای غالب در این اثر است. افکار و مضامینی که نویسنده در این اثر هنری به تصویر کشیده است، تبلوری از کیفیات روحی، عقاید، آرا و جهان بینی اوست. آن چه درخور توجه است، این است که نویسنده اثر، با تلفیق روش های گوناگون و بهره گیری از ذهن خلاق و سیّال خویش توانسته است از کثرت رویّه ، به وحدتی در خور دست یابد و سبکی خاص در داستان نویسی داشته باشد که در بومی نویسی ایشان تبلور یافته است.
خبر رسانی از آینده در شاهنامه برپایه فال و تفأل
حوزه های تخصصی:
آنچه در محور این مقاله قرار دارد بررسی یکی از کردارهای فراطبیعی در شاهنامه ی فردوسی است. اینجانب، تا به حال مقاله هایی مبتنی بر خبر رسانی از آینده با عناوین مختلف بر اساس پیشگویی ها و عنصر تقدیر در شاهنامه نگاشته ام و از این میان تعدادی از آنها را در همایش های انجمن ترویج زبان و ادب فارسی ارائه و مطرح شده است. در دهمین همایش انجمن ترویج زبان و ادب فارسی در دانشگاه محقق اردبیلی، پیشگویی ها و خبررسانی های موبدان و در یازدهمین گردهمایی انجمن در دانشگاه گیلان، پیشگویی ها و خبررسانی های اخترشماران مطرح شد. در این مقاله، این موضوع، بر پایه ی فال و تفأل، توضیح و تأیید می شود. باید گفت شاهنامه فردوسی به عنوان یک اثر حماسی از دو جهان واقعیت و فراواقعیت نقش پذیرفته است؛ جهان واقعیت، جهان تدبیر است و جهان فرا واقعیت، جهان تقدیر.آنچه که حاکمیت خود را در تمامی داستان های شاهنامه حفظ و تثبیت نموده همین جهان تقدیر می باشد که فراواقعیتی به نام پیشگویی از این زاده شده است. در شاهنامه مجموعه ای دست بر دست هم نهاده اند تا حادثه داستان های حماسی و بعضاً اساطیری را از پیش رقم زده و از آینده خبر دهند: اخترشناسان، موبدان ، شاهان و شاهزادگان ، سروش، سیمرغ، هوم عابد، راهبان و حتی مردگان، صداهای غیبی و سایر خارق العاده ها مثل درخت گویا ، جام گیتی نما و روندهایی مثل فال و رؤیا از این حیث قابل بررسی اند. به هر حال در این مقاله به طور گذرا به خبر رسانی و پیشگویی و خبر رسانی در سایر حماسه های جهان، فال و تفأل، فال در شاهنامه، فال های شاهنامه و همه مصداق های مربوط به آن پرداخته می شود.
تحلیل گفتمانی انتقاد اجتماعی در شعر شاعران انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات، سندی است اجتماعی که می توان با تحلیل آن، تصویری از شرایط اجتماعی هر دوران، از جمله دوران انقلاب اسلامی را به دست آورد. در این مقاله، با روش تحلیل گفتمان پدام انتقاد اجتماعی در شعر دهه اول تا سوم انقلاب اسلامی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. دو پرسش این پژوهش یکی به چیستی گفتمان های غالب انتقاد اجتماعی در شعر سه دهه نخست انقلاب اسلامی اختصاص یافت و دیگری به سیر تحول این گفتمان ها در این سه دهه. برای انتخاب شاعران مطرح اجتماعی مصاحبه ای از ده نفر از متخصصان این حوزه انجام و پس از تعیین شعرا از هر دوره، 5 شعر از هر کدام که به طور برجسته تر به انتقاد اجتماعی پرداخته است، انتخاب شد. بنابراین، درمجموع 75 شعر تحلیل شد و گفتمان های غالب انتقاد اجتماعی از هر دهه، همچنین سیر تحول این گفتمان ها مورد تبیین قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان می دهند که شش گفتمان برتر انتقاد اجتماعی عبارتند از: افول اجتماعی اخلاقی، افول اجتماعی فرهنگی، افول اجتماعی روانی، افول اجتماعی اقتصادی، گفتمان افول اجتماعی دینی و افول اجتماعی سیاسی. در مورد سیر تحول گفتمان های انتقاد اجتماعی نیز عوامل و زمینه های بیرونی بررسی گردید.
زنانه سرایی در شعر عربی، روندی نوظهور با پیشینه ای کم رنگ (با تکیه بر دیدگاه های نقدی عبدالله غذامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبدالله غذامی منتقد معاصر عرب، به بررسی ویژگی های زنانه در زبان شعری عرب پرداخته است. او در کتاب ""تأنیث القصیده والقارئ المختلف"" (2005م)، معتقد است کهمردغالبی پیوسته رویه مسلطبرفرهنگ عربی قدیم بوده است وبه سبب غلبه ی این زیرساخت مردسالار در فرهنگ عمومی، شعر عربی نیز از ابتدا تا دوران معاصر، تقریباً از ویژگی های زبان زنانه خالی بوده است.ظهور شاعر عراقی،نازک ملائکه در شعر معاصر عربی و ابداع شعر نو توسط وی،به سختی و کندی شعر عربی را دستخوش دگرگونی نمود.با گذشت زمان، ابداع شعری او به کمک دیگر شاعران نوگرا قوت یافت. این روند نوگرایانه،زیرساخت های مذکر و مسلط بر شعر قدیم عربی را به چالش کشید که نتیجه ی آن، رشد و شکوفایی شعری با زبانی زنانهو برخودار از لطافت زبانیبود.این پژوهش که به روش توصیفی و تحلیلی صورت گرفته است، آراء نقدی غذامی را که در جهان عرب پیشرو است، مورد بررسی قرار داده است. نتیجه این که غذامی تنها راه بازگشت زن به جایگاه درخور خویش را هم در ادب و هم در اجتماع، دستاورد آگاهی زنان نسبت به زبان و نوشتاری می داند که انعکاس دهنده ی ویژگی زنانه بود. این شیوه ی زبانی جدید و نوآور، ویژگی های زبان زنانه را در مقابل زبان مردانه مطرح می کرد.
خوانش اکوفمینیستی رمان اندوه جنگ با تکیه بر رابطه فرهنگی و نمادین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقوله جنسیت و محیط زیست در نقدهای ادبی دهه های اخیر افزون بر مسئله نژاد، قومیت، طبقه، زبان و... از چالش های جدید در حوزه های متفاوت علوم انسانی است. رویکرد اکوفمنیستی که پای در جنبش سیاسی، اجتماعی فمنیسم دارد بر ارتباط خاص زن با طبیعت بنا شده است. اکوفمنیست ها از این ارتباط برای مراقبت بیشتر زنان و طبیعت بهره می گیرند. بررسی آسیب زنان و محیط زیست در بحران های اجتماعی سیاسی همچون جنگ ها که تراژدی عمیق انسانی و طبیعی را رقم زده است نشانه هایی از ظلم همزمان و همسان بر هر دو را نشان می دهد. «اندوه جنگ» روایتی از زبان کیئن- سرباز ویتنامی- از جنگ ویرانگر آمریکا با ویتنام است . خوانش مجدد رمان که شخصیتهای متعدد زن در آن حضور دارند با رویکردی اکوفمینیستی و روش تحلیلی توصیفی هدف اصلی مقاله است و ضمن بررسی رابطه همزمان ظلم بر زنان و طبیعت در زمان جنگ به تحلیل داستان بر اساس اکوفمنیسم فرهنگی یا نمادین پرداخته می شود. این شاخه به نقش هنجارهای فرهنگی و رفتار اجتماعی در نوع رفتار مردان با زنان و طبیعت می پردازد
بازنمایی فضای اجتماعی شهری در ادبیات داستانی ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق پاسخ به این سؤال است که نویسنده ی ادبیات داستانی معاصر ایران در تصویرسازی از تحولات فضای اجتماعی شهری، چگونه به تعاریف عناصر و شخصیت ها پرداخته است؟ به بیان دیگر، با در نظر گرفتن تعاریف مفاهیم معین و حساس در روش پژوهش طبیعت گرایانه ی هربرت بلومر، آیا فضاهای اجتماعی منعکس شده در ادبیات داستانی ایران معاصر از یک فرآیند دیالکتیکی بین عناصر حقیقی جامعه ی توصیف شده در داستان و ذهن نویسنده است یا از تعاریف منجمد و ثابت موجود در گفتمان های سیاسی و اجتماعی حاکم بر فضای عمومی و روشنفکری جامعه برگرفته است؟ جامعه ی آماری مورد مطالعه مجموعه داستان های کوتاه و رمان های نوشته شده در دوره ی معاصر ادبیات ایران است. منظور از دوره ی معاصر از مقدمات بروز انقلاب مشروطه تا انقلاب بهمن 1357 است. نمونه ی آماری شامل 2 نویسنده و 5 اثر داستانی است که بر اساس نظر 27 متخصص و با استفاده از روش دلفی انتخاب شده اند. مبنای روشی این پژوهش «عین گرایی دیالکتیکی» است. بر این مبنا و با استفاده از نظریات جرج زیمل، هنری لوفور و لوسین گلدمن و بسط هم زمان آن ها، به چارچوب تحلیلی دیالکتیکی منطبق با نوع پنجم دیالکتیک مورد تعریف ژورژ گورویچ با عنوان «دیالکتیک چشم اندازها یا تقابل مناظر» می رسیم که بر اساس آن می توان با بررسی هر جزء از سیستم اجتماعی به رابطه های متقابل آن عنصر یا جزء با عناصر یا اجزاء دیگر رسید. با استفاده از این چارچوب تحلیلی، امکان قرار دادن داده های حاصل از پژوهش ها و هم چنین اطلاعات ارتباطی عناصر در کنار هم و ایجاد یک نظام یا سیستم اطلاعات اجتماعی را فراهم نمود و از طریق این سیستم به تحلیل کلی جامعه/متن دست یافت. آنچه می توان به عنوان نتیجه ی کلی تحقیق و در جواب سؤال اصلی تحقیق ارائه نمود آن است که هیچ کدام از نویسندگان منتخب را نمی توان به طور مطلق دیالکتیک گرا یا برعکس نامید زیرا هر کدام از آثار آنان با توجه به موقعیت اجتماعی و زمان نگارش اثر و شرایط اجتماعی و فردی نویسنده و هم چنین نوع و حجم داستان، می تواند دارای خط سیر ساختاری متفاوتی باشد.
بررسی زنانگی در شعر پروین اعتصامی ، فروغ فرخزاد، فاطمه راکعی ازنظر واژگان و معنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، شعر را به عنوان روایتی از زبان در نظر می گیرد و براساس نظریات فرمالیست های روس در( برجسته سازی ادبی و هنجارگریزی زبانی )به تحلیل سطح واژگانی و معنایی شعر زنان شاعر در دوره های پیش از معاصر (پروین اعتصامی) ، معاصر (فروغ فرخزاد ) و دوره انقلاب (فاطمه راکعی) پرداخته، سپس متغیر جنسیت را در انتخاب واژگان و معنای شعر آنان بررسی می کند.نتایج به دست آمده، چنین است: واژگان به کاررفته در شعر پروین ، عموماٌ به طور مستقیم دلالت بر دیدگاه زنانه وی دارند ، گرچه اشعار مادرانه وی هم به لحاظ واژگان و هم به جهت معنا حاکی از زن بودن و مادربودن اوست .فروغ از واژگان دارای بارجنسیتی استفاده می کند و به لحاظ معنایی تحلیل دو گانه زن-مرد در شعر وی مطرح است .تاثیر زنانگی در شعر راکعی را در واژگان زنانه و نام های زنانه می توان دید .و به لحاظ معنایی ، وجه غالب شعرهای او مادرانه های اوست .راکعی این بعد را توسعه داده وحس مادری را در مقیاسی جهانی مطرح کرده است . روش تحقیق در این مقاله روش کیفی از نوع تحلیل محتوابوده است.و تاثیر زنانگی علاوه بر زبان معیار، بر زبان ادبی نیزثابت شد.
مطالعه تجربه اسارت در جنگ ایران و عراق؛ بررسی رمان های «من زنده ام» و «حکایت زمستان» با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجاوز سراسری ارتش رژیم عراق از زمین، هوا و دریا به جمهوری اسلامی ایران در 31 شهریور 1359 حادثه مهمی است که بررسی ابعاد آن برای نسل حاضر و آینده دارای اهمیت فراوانی است. یکی از پیامدهای بسیاری از جنگ ها ازجمله جنگ ایران و عراق، بُعد اسارت است. هدف مقاله حاضر بررسی این پیامد جنگ هشت ساله بین دو کشور ایران و عراق است. این مقاله هم از زاویه تجربه های زنانه و هم تجربه های مردانه به مقوله اسارت نگریسته است. در این راستا با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و مبتنی بر رویکرد عرفی، دو مجموعه خاطرات دوران اسارت با عنوان «من زنده ام» خاطرات دوران اسارت معصومه آباد و «حکایت زمستان» خاطرات دوران اسارت عباس حسین مردی بررسی شده است و در ادامه، مفاهیم، مقوله های فرعی و درنهایت، مقوله های اصلی، برگرفته شده است. نتایج به دست آمده در این مقاله نشان می دهد که اسارت برای اسیران ایرانی تا حد زیادی به عنوان ادامه مقاومت و مبارزه تعریف شده بود، اما به طور خاص، تجربه های این زنان و مردان، ذیل 16 مقوله فرعی قابل تقسیم بندی است که با تحلیل و جمع بندی در قالب 6 مقوله اصلی تعریف می شوند که عبارتند از: تعارض مکانی، خشونت، عوارض جسمانی، تجربه های روانی، سازوکار های مقابله با بحران، و سیاست های خصمانه.
بازنمایی فرهنگ سیاسی در شعر کردی: تحلیل محتوای اشعار هژار و هیمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف نحوه بازنمایی فرهنگ سیاسی در اشعار کردی، اشعار عبدالرحمن شرفکندی (متخلص به هژار) و سید محمدامین شیخ الاسلامی موکری (متخلص به هیمن) را بررسی می کند. معیارهای اصلی انتخاب شاعران، مقبولیت اجتماعی و فرهنگی و جایگاه نخبگی بوده است. دوران حیات دو شاعر (1369-1300) دوره تجربه ظهور و توسعه مدرنیزاسیون و ناسیونالیسم در کردستان است و ادبیات این دوره مجرایی برای شناسایی تغییرات به وجودآمده در مناسبات فرهنگی و سیاسی اجتماع کردی است. در این پژوهش، از تحلیل محتوای آثار این دو شاعر بهره گرفته شده است که در فواصل زمانی 1320- 1369 سروده شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد ابعاد و مؤلفه های فرهنگ سیاسی سنت گرا، بازتابی بسیار اندک در اشعار مورد بررسی داشته است و چرخشی به سوی فرهنگ سیاسی تجددگرا دیده می شود. غلبه نگاه عاملیت گرایانه و بازاندیشانه به ساختار اجتماعی و فرهنگی مناطق کردنشین که بخشی از جامعه ایران است، تأکید بر ضرورت وجود مجاری نهادمند تغییرات مسالمت آمیز و خشونت زدایی از زندگی سیاسی از مشخصه های اصلی این اشعار محسوب می شود. در میان ابعاد و مؤلفه های فرهنگ سیاسی، بیشترین مشابهت به بعد نگرش به آزادی های فردی معطوف است. ابعاد عدالت اجتماعی و مشارکت سیاسی در اشعار هژار و ابعاد نگرش به جنسیت و نگرش به تغییرات اجتماعی و سیاسی در اشعار هیمن بیشتر بازنمایی شده است.
واکاوی عبارت «ناز کردن» و ترکیب های حاصل از آن در زبان فارسی در پرتوی الگوی هَیجامَد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو سعی بر آن دارد تا در پرتوی مفهوم هَیجامَد (هیجان+ بسامد) و با بهره گیری از مدل هایمز (1967)، به بررسی موشکافانه قطعه زبانی «ناز کردن» در زبان فارسی بپردازد. یافته های این پژوهش نمایانگر آن است که قطعه زبانی «ناز کردن» و ترکیب های حاصل از آن، همواره در فرهنگ سنتی و جمع گرای ایرانی جاری و ساری است و واژگان مرتبط با آن، چه بسا دربارة گذشته، دارای گستردگی بیشتری می باشد. تعدد کاربرد این زباهنگ (زبان+ فرهنگ) بر پایه رویکردهای مبتنی بر هیجانات، حاکی از آن است که مردم ایران نسبت به این مفهوم دارای درجه بالایی از حس عاطفی بوده و در نتیجه، سطح هَیجامَد آنان از این زباهنگ در سطح بالایی (هَیجامَد درونی و هَیجامَد کلی) قرار دارد. برخورداری از هَیجامَد بالا به این زباهنگ، منجر به درک کامل و عمیق آن توسط ایرانی ها و در نتیجه افزایش شمار واژگان مرتبط با این مفهوم در زبان فارسی شده است. علاوه بر این، نتایج حاصل از بررسی دقیق این قطعه زبانی با در نظر گرفتن الگوی هایمز (1967)، حاکی از آن است که این زباهنگ اغلب در موقعیت های غیررسمی در گفتار، توسط شرکت کنندگانی که رابطه میانشان ممکن است از نوع هم تراز یا غیرهم تراز باشد، عمدتاً با هدف حفظ معیارهای ادب با لحن های مختلفی نظیر لحن های ملتمسانه، تحسین آمیز، توهین آمیز، کنایه آمیز و ... در مکالمات شفاهی مورد کاربرد قرار می گیرد.
تأملی جامعه شناختی پیرامون کاربردهای گفتمانی «نمی دانم» در زبان فارسی در پرتو الگوی هایمز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو بر آن است تا در بستر الگوی هایمز (1967)، به کنکاش و شناسایی کاربردهای گفتمانی «نمی دانم» در زبان فارسی بپردازد. در این تحقیق از نوع کیفی بوده و جمع آوری داده های مورد نیاز بر مبنای مشاهده در محیط طبیعی و به شکل هدفمند صورت گرفته است؛ به این صورت که تعداد 450 بافت طبیعی که افراد در تعاملات روزمره خود مورد استفاده قرار می دادند و در آنها قطعه زبانی «نمی دانم» بکار رفته بود ضبط گردید و براساس الگوی هایمز تحلیل و بررسی موشکافانه قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش، حاکی از آن است که انگیزه نهفته در کاربرد «نمی دانم» در شرایطی که گوینده دارای اطلاعات مورد نیاز برای ارائه به مخاطب می باشد، در اغلب موارد تلاش برای ملاحظه منزلت اجتماعی، پایبندی به اصول ادب و حفظ وجهه مخاطب است. بر این اساس، می توان پنج کاربرد اصلی «حفظ وجهه»، «اجتناب از بروز تناقض و اختلاف نظر»، «نشانه غیرمستقیم گویی»، «نشانه عدم اطمینان» و «اجتناب از تعهد و کاهش بار مسئولیت» را برای این قطعه زبانی در زبان فارسی برشمرد.
چالش ها و رهیافت های توسعه گردشگری ادبی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مطالعات میان رشته ای از اهمیت بسزایی در بسیاری از شاخه های علمی به ویژه در حوزه علوم انسانی و اجتماعی برخوردار است. پژوهش درباره گردشگری فرهنگی و زیرشاخه های آن همچون گردشگری ادبی نیز از حوزه های مطالعاتی میان رشته ای است، بویژه در حوزه رشته های ادبیات، جغرافیا و مطالعات فرهنگی. علی رغم غنای ادبیات و میراث ادبی ایران این شاخه از گردشگری تاکنون در کشورمغفول مانده است. این پژوهش با بهره گیری از روش کیفیِ تحلیل مضمون از طریق گردآوری دیدگاه ها و داده های متنی موجود پیرامون گردشگری ادبی در ایران، در گام نخست چالش های توسعه گردشگری ادبی در ایران را شناسایی کرده و در گام دوم رهیافت های لازم برای غلبه بر آن ها را شناسایی و تجزیه و تحلیل نموده است. یافته های پژوهش نشان می دهد چالش های یاد شده قابل دسته بندی به 6 مضمون اصلی و 43 مضمون فرعی و رهیافت های مورد نظر نیز قابل دسته بندی به 10 مضمون اصلی و 69 مضمون فرعی است.
تحلیل محتوای کتاب های درسی دوره ابتدایی از منظر توجه به دیگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر محتوای کتاب های درسی دوره ابتدایی به لحاظ توجه به جایگاه دیگری (معلولان و بیماران، کودکان کار و اشکال مختلف خانواده) بررسی شده است. جامعه آماری پژوهش را تمامی کتاب های درسی مقطع ابتدایی (پایه اول تا ششم) چاپ سال 1393 تشکیل دادند. روش نمونه گیری پژوهش هدفمند بود. بر این اساس، کتاب های درسی فارسی (بخوانیم و بنویسیم) و علوم اجتماعی دوره ابتدایی (جمعا 16 کتاب) به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات، چک لیست، و واحد تحلیل شامل متون، پرسش ها و تصاویر بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و جهت به دست آوردن ضریب اهمیت هریک از مؤلفه ها، از روش آنتروپی شانون استفاده شده است. نتایج تحلیل محتوا نشان داد که توجه به مؤلفه های دیگری و پراکندگی این مؤلفه ها در کتاب های درسی دوره ابتدایی به صورت مکفی، متوازن و یکسان صورت نگرفته و تحلیل محتوا بر اساس اصول علمی تنظیم نشده است. لذا این کتاب ها نمی توانند نقش چندان مؤثری در تقویت و پرورش مفهوم دیگری در دانش آموزان ایفا کنند. در حالی که آموزش و پرورش باید با هدف مبارزه با تبعیض و سوگیری تمامی افراد جامعه را در هر شغل و مقامی پوشش داده و با دید برابر به همه آنها نگاه کند.
تحولات خانواده و بازخوانی معنای عشق به منزله ی شورش در رهایی ( با تأکید بر فیلم «صحنه هایی از یک ازدواج»، ساخته اینگمار برگمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که خانواده از مهم ترین نهادهای اجتماعی است که در اشکال مختلف در هر جامعه ای یافت می شود، مطالعه این نهاد و تحولات آن از مسیر فهم تحولات سایر جوامع، به ویژه جوامع توسعه یافته حائز اهمیت است. در دوره معاصر، همراه با تغییرات نگرشی درباره خانواده، مناسبات زنان و مردان در این نهاد، دستخوش تغییرات مهمی شده است. در تحقیق حاضر، با تأکید بر تحولات ناشی از چرخش دیدگاه ها درباره مناسبات و مفاهیم خانواده هم زمان با موج دوم جنبش های زنان در غرب، به بررسی تغییر شیوه تعاملات همسران، همچنین تلاش برای فهم تغییر معنای عشق در این جوامع، با یاری از فیلم صحنه هایی از یک ازدواج، ساخته اینگمار برگمان پرداخته شده است. با یاری از روش نظریه مبنایی، هفت مقوله از مفاهیم و تحلیل داده ها استخراج شده اند که مقوله «بازخوانی مفهوم عشق» به عنوان مقوله مرکزی شناسایی شده است. همچنین در بسط معنایی حاصل از تحلیل ارتباط منطقی مقولات، مفهوم «شورش در رهایی» به منزله واکنش انسان مدرن غربی در مقابل تحول معنای سنتی عشق، دریافت شد که در مواردی می تواند به مثابه عامل سرگشتگی انسان در مواجهه ناگهانی خانواده با جریان با مدرنیته تعبیر شود.
بازنمایی مناسبات نسلی از منظر ادبیات داستانی پیش و پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش اصلی مقاله حاضر این است که شش رمان معاصر فارسی در بازه زمانی پیش و پس از انقلاب اسلامی چه تصویری از الگوی روابط بین نسلی را در خانواه ایرانی ترسیم کرده است و در این زمان چه تغییری در روایت رمان ها از مناسبات نسلی درون خانواده ایجاد شده است. بنابراین، ادبیات داستانی را به مثابة میانجی فهم مان از تحولات جامعه در این زمینه در نظر گرفته ایم و از آنجا که با هدف مطالعه ژرف و عمیق روایت ها به دنبال کشف و تفسیر بوده ایم، از تکنیک تحلیل محتوای کیفی مضمونی استفاده کرده ایم. براساس چارچوب مفهومی، الگوی مناسبات نسلی را ذیل سه عنوان بررسی کرده ایم: توافق نسلی، تفاوت و تعامل هم زمان نسلی، و شکاف نسلی. به رغم متفاوت بودن بازنمایی مناسبات نسلی در دو بازه زمانی، مسئله نسلی در بافت روایی رمان ها، در همه موارد، به شکل شکاف تصویر شده است. از بررسی مناسبات نسلی در روایت های پیش از انقلاب الگویی به دست آمده که مهم ترین ویژگی آن شکاف مذهبی و ایده آل گرایی شخصیت های داستانی است که در چارچوب کلی تقابل سنت و مدرنیته و ماهیت طردی و تقابلی آن قابل تفسیر است. این گونه شکاف و تقابل های سنتی مدرن در روایت های پس از انقلاب کمتر دیده می شود؛ اما به رغم پیدایش مؤلفه هایی چون رسانه های جمعی و فنّاوری های اطلاعاتی، که گذار به بزرگسالی را غیرخطی و دگرگون کرده اند، روایت های پس از انقلاب نیز کماکان شکاف نسلی را بازنمایی می کنند.
آسیب شناسی زبانی و بلاغی زبان فارسی در شبکه ارتباطی تلگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه تلفن همراه، به عنوان مدرن ترین ابزار ارتباطی، با امکانات گسترده، آسان، و ارزان، کاربرد ویژه ای دارد. یکی از وظایف و کاربردهای ویژه گوشی های هوشمند، ایجاد فضاها و امکاناتی مانند خدمات پیام کوتاه و راه اندازی گروه های ارتباطی از طریق فضاهای مجازی است که ارتباط بین افراد و گروه های مختلف جوامع زبانی و فرهنگی را امکان پذیر می کند. با گسترش سریع محتوا در شبکه جهانی اینترنت، یکی از برنامه های راهبردی، حمایت از زبان ملی در محیط چندزبانه فضای مجازی است. گاهی زبان فارسی به کاررفته در این فضاها دارای ایرادهای اساسی است. در این مقاله سعی شده است پیام های کاربران فارسی زبان شبکه ارتباطی تلگرام از منظر زبان شناسی و به روش تحلیل محتوا و میزان همخوانی زبانی و بلاغی پیام های کوتاه با زبان فارسیِ معیار بررسی شود. جامعه آماری این پژوهش، شامل 150 پیام است که از 5 گروه به طور تصادفی انتخاب شده اند و پیام ها شامل 327 جمله است. مجموع خطاها در دو حوزه، 501 مورد بود که 27/62 درصد آن ها مربوط به ایراد های زبانی و 72/37 درصد، مربوط به اشکال های بلاغی می شد. بررسی ها نشان داد که بیشترین خطاها در حوزه زبانی، مربوط به کاربرد اسامی بیگانه و بیشترین اشکال ها در حوزه بلاغی، مربوط به جابه جایی ارکان جمله است. نتیجه بررسی ها نشان می دهد زبان فارسی به کاررفته در فضای مجازی، مغایرت هایی با زبان فارسی معیار دارد. نخستین گام در راستای اصلاح خطاهای زبان ارتباطی در فضای مجازی، آگاهی دادن در مورد نوع خطاها به کاربران است و در وهله بعد این ناهنجاری های زبانی باید، در صورت امکان، کنترل، و الگوهای معیار، جایگزین آن ها شوند.
بررسی نوستالژی در دیوان غلامرضا ارکوازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوستالژی یا غم غربت، حسرت و دلتنگی انسان نسبت به گذشتة سرشار از موفقیت خویش است و در اساس، اصطلاحی روانشناختی است که وارد ادبیات شده و زمینه گسترش پژوهش های بینارشته ای را فراهم کرده است. فقر، حصر و زندان، مهاجرت، دوری از وطن، مصیبت و معصیت در ایجاد این احساس مؤثر است. روانشناسان، نوستالژی را یک حالت هیجانی و انگیزشی پیچیده می دانند که گاهی حاصل غم غربت و میل بازگشت به وطن و گاهی درماندگی ناشی از تفکر دربارة آن وطن است. غلامرضاخان ارکوازی، شاعر بلندآوازة ادب سنتی کردی، زیر تأثیر عوامل و شرایطی، جلای وطن کرده و غم دوری از وطن، فقدان عزیزان و حصر و زندان، خاطرات تلخی را برای او بر جای گذاشته و باعث شده است فضایی سرشار از دلتنگی و غم غربت را در شعر خود بیافریند. این پژوهش با هدف تبیین عاطفة غم غربت در آثار غلامرضا ارکوازی، شاعر بلند آوازة ایلامی با رویکردی توصیفی- تحلیلی انجام شده و گونه های نوستالژی مانند دوری از فرزند، یار و دیار و نیز تنوع موضوعی آن از گونة فردی و جمعی را بررسی کرده است. حاصل پژوهش نشان می دهد که شاعر، گاهی این موارد را در قالب گونه های بلاغی نمود داده و گاهی عاطفة فردی و جمعی غم غربت را در گونه های رنگ ها تبیین کرده است.
بررسی تطبیقی سیر تاریخی نمود جنسیت در کتاب های درسی فارسی، انگلیسی، و فرانسه در ایران در یک بازه 70 ساله (1391-1316) با رویکرد میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم فرهنگی در جوامع، موضوع جنسیت است که نمود آن و نگرش در مورد آن در فرهنگ ها و جوامع مختلف، شباهت ها و تفاوت های بنیادینی دارد. بررسی شباهت ها و تفاوت های بین فرهنگی می تواند به شناخت بهتر فرهنگ ها کمک کند. نهادهای آموزشی در جوامع نیز به عنوان ارکان تأثیرگذار در فرهنگ، به طور مستقیم یا غیرمستقیم، از این مسئله تأثیر می پذیرند. در این میان، کتاب های درسی به عنوان یکی از ابزارهای مهم در پی ریزی چارچوب فکری دانش آموزان شناخته می شوند. هدف مقاله حاضر، بررسی شباهت ها و تفاوت های نمود جنسیت در کتاب های درسی فارسی، انگلیسی، و فرانسه در ایران در طول یک دوره زمانی هفتادساله (1391-1316) است. کتاب های بررسی شده در این پژوهش، 9 جلد کتاب درسی اول دبیرستان شامل کتاب های فارسی سال های 1319، 1363، و 1391، کتاب های فرانسه مربوط به سال های 1316، 1367، و 1391، و کتاب های انگلیسی سال های 1319، 1360، و 1391 است. استفاده از روش های تحلیل محتوای کیفی و فراوانی سنجی در این پژوهش، نشانگر شباهت ها و تفاوت هایی است که به نظر می رسد تاکنون کمتر به چشم آمده است. علاوه بر این، در کتاب های درسی انگلیسی و فرانسه مورد استفاده در ایران، شواهدی دالّ بر وجود شباهت ها و تفاوت هایی در زمینه جنسیتی شدن محتوای کتاب های درسی انگلیسی و فرانسه وجود دارد. یافته های پژوهش حاضر می تواند مسیر کسب بینش بهتر درباره ارتباط میان فرهنگی بین ایران، فرانسه، و انگلیس را هموار کند.
بازنمایی گذار مدرنیته در ادبیات معاصر ایران (مورد مطالعه: گزیده آثار هدایت و فروغ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بازنمایی گذار مدرنیته در ادبیات معاصر ایران می پردازد. در این راستا، دو تن از چهره های شاخص ادبیات معاصر ایران، صادق هدایت و فروغ فرخزاد، انتخاب شدند تا با ردیابی مؤلفه های بازنمایی در گزیده آثار و اندیشه آنان و تطبیق آن با جریان توسعه مدرنیته، وضعیت تفکر در ایران معاصر تبیین شود. پژوهش حاضر به روش مطالعه کتابخانه ای و تحلیل محتوایی و پارادایم متکی بر رویکرد جامعه شناسی تفسیری انجام گرفته است. پرسش اصلی این است که مبنای بازنمایی صادق هدایت و فروغ فرخزاد در گذار مدرنیته ایران، متکی بر چه اسلوب و نگرشی است که بر شناخت، نوع نگاه و خلق آثار آن ها مؤثر افتاده است. در تجزیه و تحلیل آثارمهمآنان، این دستاورد حاصل شد که هردو آن ها از نظر شیوه کار، نگرش کنش پژوهانه را در فرایندی دیالکتیکی پیشه خود کرده اند، اما برخی نگرش های ایستایی شناسانه که حاصل دیالکتیک ذهن و عین در بستر پرورشی ویژه آنان است، سبب تفاوت در نوع نگاه به انسان شده است. حصار سنتی ساختار جامعه مردمحور صادق هدایت نتوانسته است تمایز سنت و مذهب و عینیت زمان را در هم فراخوانی طبیعت گرایانه از یکدیگر منفک کند، اما فروغ فرخزاد مرزهای سنتی جنسیتی را درمی نوردد و به افق هایی فراجنسیتی ره می سپارد.