فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۳۷۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
زنان حدود نیمی از جمعیت روستایی را تشکیل داده و علی رغم وضعیت نامناسب اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، نقش قابل توجهی در جامعه ایفا می نمایند. آنان علاوه بر مسئولیت مدیریت منزل و تربیت فرزندان، در فعالیت های کشاورزی و دامداری در خانواده نیز مشارکت دارند. اما متأسفانه با وجود تلاش زیاد زنان در جوامع روستایی، نقش این گروه غالباً در فعالیت های تولیدی و اقتصادی نادیده گرفته می شود. با این نگرش هدف مقاله حاضر بررسی نقش کار پنهان زنان در سطح رفاه خانوارهای روستایی شهرستان هامون می باشد. روش تحقیق مبتنی بر بررسی منابع کتابخانه ای، بررسی های میدانی و تکمیل پرسشنامه بوده است. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شده اند. در این راستا ابتدا داده ها و اطلاعات مرتبط با فعالیت های زنان روستایی در بخش کشاورزی و دامداری در طی دوره های ماهانه جمع آوری، سپس میزان درآمد( در صورت دریافت دستمزد) برآورد گردید. در ادامه به نقش کار پنهان زنان روستایی(با توجه به تعدیل عامل مداخله گر درآمد همسر) در سطح رفاه خانوارها پرداخته شد. یافته ها نشان می دهد، برآورد ارزش پولی کار پنهان زنان روستایی شهرستان هامون در امور کشاورزی و دامداری به طور میانگین ماهانه 7405000 ریال می باشد همچنین بین چهار گروه درآمدی خانوارهای روستایی و کار پنهان زنان تفاوت معنا داری دیده می شود. لذا پیشنهاد می گردد:با توجه به اینکه کار پنهان زنان روستایی قلب اقتصاد خانواده است، فرهنگ سازی های لازم در زمینه ارزشمند نمایاندن این خدمات که در حجم تولید ملی انکار ناپذیر است صورت گیرد و دولت با حمایت از طرح های کوچک زود بازده تولیدی و ارائه تسهیلات مالی زمینه استفاده از این نیروی عظیم انسانی را فراهم آورد.
تحلیلی بر اثرگذاری اشتغال زنان مناطق عشایری بر اقتصاد خانوارهای آنها (مطالعه موردی: عشایر شهرستان چراداول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنان عشایر به شیوه های گوناگونی بر اقتصاد خانواده تأثیر می گذارند. یکی از مهم ترین شیوه های تأثیرگذاری اشتغال زنان در بخش صنایع دستی می باشد. زیرا اشتغال در این بخش علاوه بر تأمین بخشی از نیازهای خانوار، می تواند یکی از منابع مهم درآمدی خانوارها نیز باشد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر اشتغال زنان مناطق عشایری (نیمه کوچنده) در صنایع دستی بر اقتصاد خانوار آنها در دهستان زردلان واقع در (بخش هلیلان) شهرستان چرداول از استان ایلام می باشد. در این مطالعه برای جمع آوری اطلاعات از روش های مطالعة کتابخانه ای و بررسی اسنادی استفاده شده و اطلاعات میدانی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته بدست آمده است. محدودة جغرافیایی پژوهش شامل 26 روستا می باشد که 16/54 درصد از کل روستاهای منطقه ی مورد مطالعه را شامل می شود. این روستاها که به عنوان روستاهای هدف انتخاب شده اند، دارای اقتصاد مبتنی بر دامداری هستند. همچنین زنان عشایر منطقه مورد مطالعه به تولید محصولات و صنایع دستی مانند سیه مال، چیت، گیوه، مونج بافی، جاجیم بافی، وسایل چوبی آشپزخانه و ... می پردازند. جامعة آماری تحقیق شامل زنان بالای 12 سال (عشایر نیمه کوچنده) دهستان زردلان می باشد (2891 = N) که از این میان 190 نفر با استفاده از فرمول کوکران (5/0 = p&q و 07/0 = d) و به روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه ی مورد مطالعه انتخاب شده اند. نتایج نشان داد، عواملی مانند تکنولوژی ابتدایی برای تولید، دوری به شهر و انزوای جغرافیایی، کمبود مشتری، عدم وجود بازار برای محصولات تولیدی آنها و عدم حمایت مسئولین زمینه ساز دستیابی کمتر زنان به درآمد از طریق صنایع دستی در منطقه ی مورد مطالعه می باشند. همچنین نتایج حاصل از t تک نمونه ای تأثیر اشتغال زنان عشایر در صنایع دستی را بر اقتصاد خانواده آنها به دلیل وجود مشکلات موجود تأیید نکرد.
تحلیل اثرات هدفمندسازی یارانه ها در توانمندسازی اقتصادی خانوارهای روستایی (مورد: دهستان جایدر در شهرستان پلدختر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه برخی کشورها برای دست یابی به توسعه، توانمندسازی را کامل ترین روش یافته اند. به خصوص در مورد روستاییان و اقشار آسیب پذیر. در واقع توسعه بدون توانمندسازی مردم، خصوصاً روستاییان مفهوم ناقصی است. بنا بر اعتقا برخی، از مواردی که بر توانمندسازی اجتماعی به ویژه برای ساکنان نواحی روستایی تأثیر می گذارد، هدفمندسازی یارانه ها می باشد. بر این اساس پژوهش حاضر بر آن است تا به بررسی تأثیر هدفمند ساختن یارانه ها بر توانمندی اقتصادی خانوارهای روستایی بپردازد. تحقیق حاضر بر مبنای هدف از نوع کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی بوده و جمع آوری داده ها و اطلاعات نیز با استفاده از روش اسنادی و پیمایشی صورت گرفته است. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه و مصاحبه حضوری بوده که در سطح خانوار روستایی توسط سرپرستان خانوارهای روستایی تکمیل گردیده است. جامعه آماری تحقیق شامل خانوارهای دهستان جایدر بخش مرکزی شهرستان پلدختر با 28 روستای دارای سکنه بوده است که از بین آن ها تعداد 10روستا معادل 35 درصد روستاها به عنوان جامعه نمونه تحقیق انتخاب شده اند و تعداد 80 خانوار روستایی نیز از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده انتخاب گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و آزمون ناپارامتریک ویلکاکسون استفاده شده است. نتایج یافته های تحقیق نشان می دهد که یارانه پرداختی به خانوارهای روستاهای منطقه مورد مطالعه بر توانمندسازی اقتصادی خانوارهای روستاهای دهستان جایدر دارای اثرات مثبت شامل افزایش قدرت خرید، افزایش میزان پس انداز و رفاه خانوارها، کاهش فقر، و ابزاری برای تأمین امنیت غذایی خانوارها، و اثرات منفی مانند کاهش سطح زیرکشت محصولات کشاورزی، کاهش میزان سرمایه گذاری برای توسعه فعالیت های کشاورزی، افزایش تورم و افزایش دریافت وام شده است.
کارآفرینی و توسعه روستایی؛ آموزه هایی از تجارب کشور چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه کارآفرینی به عنوان موتور توسعه اقتصادی در بهره گیری از توان محلی محسوب شده و در برنامه ریزی توسعه روستایی مورد توجه بیشتری قرار گرفته است . مقاله حاضر با رویکردی پژوهشی با تأکید بر کارآفرینی روستایی به بررسی سیاست گذاری ها و برنامه های عملیاتی توسعهکارآفرینی روستایی در کشور چین پرداخته است. با توجه به نوپا بودن کارآفرینی روستایی در ایران، هدف اصلی این مقاله، شناسایی نتایج برنامه های موفق کارآفرینی روستایی در کشور چین به منظور بهرمندی از آنها در تدوین برنامه های کارآفرینی روستایی در ایران است. مطالعات این پژوهش نشان می دهد که چالش های متعددی در برنامه های کارآفرینی روستایی کشور چین وجود داشته است و اتخاذ راهبردهای مناسب مختلف بویژه در سه دهه گذشته نظیر صنعتی سازی تواحی روستایی و ارائه خدمات آموزشی و ... موجب موفقیت برنامه های کارآفرینی روستایی در این کشور شده است.
ارزیابی تأثیر برنامه های ترویجی بر مشارکت زنان روستایی در فعالیت های کشاورزی (مطالعة موردی: دهستان استرآباد شمالی شهرستان گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی تأثیر برنامه های آموزشی و ترویجی در میزان مشارکت زنان روستایی در فعالیت های کشاورزی (دهستان استرآباد شمالی) است. برای دست یابی به این هدف از روش تحقیق توصیفی– تحلیلی استفاده شده است. جامعة آماری این تحقیق شامل همة زنان روستایی بالای 20 سال است که با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 206 زن روستایی به عنوان نمونه در 6 روستای دهستان استرآباد شمالی به-صورت تصادفی موردپرسشگری قرار گرفتند. ابزار تحقیق پرسش نامه ای بود که روایی آن براساس نظر گروهی از کارشناسان تأیید شد و برای تعیین میزان پایایی مقیاس اصلی پرسش نامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید (76/0). داده ها با استفاده از نرم افزار spss تجزیه وتحلیل شدند. در این پژوهش، بر روی میانگین میزان مشارکت زنان در فعالیت های مختلف کشاورزی و تأثیر فعالیت های آموزشی و ترویجی بر میزان مشارکت زنان روستایی در فعالیت های مختلف کشاورزی بحث شده است. نتایج نشان داد در جامعة موردمطالعه، میانگین کل مشارکت زنان در فعالیت های مختلف معادل 04/2 به دست آمد که براساس آزمون Tمیانگین مشارکت کمتر از حد متوسط است. همچنین، نتایج حاصل حاکی از این هستند که بیشترین مشارکت زنان در امور دامداری با میانگین 29/3، در امور باغداری با میانگین 52/2 و در امور زراعی با میانگین 37/2 که نشان دهندة مشارکت بیشتر زنان روستایی در فعالیت های دامداری است. براساس آزمون Anova عواملی چون سن، سواد، بعد خانوار و وضعیت تأهل با میزان مشارکت زنان رابطة معنا-داری دارند. برنامه های آموزشی و ترویجی نیز با 02/3، نشان دهندة تأثیر بیشتر برنامه های آموزشی و ترویجی در بیشترشدن میزان مشارکت زنان در فعالیت های مختلف کشاورزی هستند. 6/63% از زنان روستایی پاسخ گو به پرسش نامه بیان کردند که تأثیر برنامه های آموزشی و ترویجی در مشارکت زنان در فعالیت های مختلف کشاورزی می تواند به طور متوسط تأثیرگذار باشد.
بررسی میزان مشارکت زنان روستایی در فعالیت های کشاورزی(دهستان استرآباد شمالی شهرستان گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات انجام شده در زمینه مشارکت زنان در فعالیت های مختلف بیانگر آن است که زنان با داشتن توان و تجربه نقش تعیین کننده ای در فعالیتهای مختلف کشاورزی دارند وبررسیها از حضور موثر آنها در اقتصاد وتولید خبر می دهند .هدف این پژوهش شناسایی میزان مشارکت زنان روستایی دهستان استرآباد شمالی شهرستان گرگان در فعالیتهای کشاورزی دارد.روش تحقیق به صورت توصیفی –تحلیلی و براساس مطالعات میدانیوکتابخانه ای اطلاعات لازم جمع آوری ومورد توصیف وتحلیل آماری قرار گرفته است.از کل جامعه آماری با استفاده از فرمول کوکران تعداد نمونه 206 زن روستایی انتخاب شد،که این تعداد در 6 روستای نمونه دهستان استرآباد شمالی به صورت تصادفی مورد پرسشگری قرار گرفتند. برای توصیف وتحلیل داده ها از نرم افزار آماریSPSS و از آزمونهای تی تست، اتا،ANOVA استفاده شده است.پایایی پژوهش براساس آلفای کرونباخ 75٪ وروایی صوری ومحتوایی پرسشنامه بوسیله کارشناسان اساتید مورد تائید قرار گرفته است.نتایج حاصله حاکی از آن است که بیشترین مشارکت زنان در امور دامداری با میانگین (3.29)و در امور باغداری با میانگین (2.52) ودر امور زراعی با میانگین (2.37)در صد که نشان دهنده مشارکت بیشتر زنان روستایی در فعالیت های دامداری است.در ضمن بین فعالیت زنان در فعالیتهای مختلف وسن آنها در امرکشاورزی ودامداری رابطه وجود دارد .در این پژوهش فقط( 0.05)درصداز تغییراتی که در مشارکت زنان در فعالیتهای گوناگون کشاورزی وجود دارد تحت تاثیر سن است.
نقش فعالیت های اقتصادی خاص بر ساختارهای اجتماعی فرهنگی نواحی روستایی (مطالعه ی موردی: روستاهای کمباین دار استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربرد فن آوری های نوین و تنوّع بخشی به فعّالیّت های اقتصادی روستاها، علاوه بر آثار مثبت و منفی در ابعاد دیگر اقتصادی، کالبدی و فضایی، همواره دگرگونی هایی را بر ابعاد اجتماعی و فرهنگی آن جامعه خواهد داشت. ورود کمباین به عرصه ی فعّالیّت کشاورزی، یکی از بارزترین این فن آوری هاست که منجر به شکل گیری و گسترش نوع خاصّی از مشاغل، ازجمله کمباین داری و فعّالیّت های مربوط به آن در برخی روستاهای کشور شده است. مقاله ی پیش رو که برگرفته از پژوهشی میدانی در روستاهای کمباین دار استان فارس است، در پی شناخت و تشریح آثار اجتماعی نهادی ایجاد شده، منتج از گسترش فعّالیّت کمباین داری و بازتاب آن در توسعه ی سکونتگاه های روستایی است. پژوهش پیش رو، از نوع توصیفی پیمایشی است که در آن برای گردآوری داده ها، از دو شیوه ی مطالعه ی اسنادی و بررسی های میدانی (مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه) استفاده شده است. جامعه ی آماری پژوهش، شامل 928 خانوار است که از میان آنها 101 خانوار به شیوه ی نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. نتایج پژوهش، نشان دهنده ی آن است که هرچند این فعّالیّت از نظر اقتصادی و درآمدزایی برای روستاییان فعّالیّتی به نسبت پُردرآمد محسوب می شود؛ اما، این امر مشروط به پذیرفتن بسیاری از مشکلات و مسائل اجتماعی در درون و بیرون روستا، هم برای شاغلان و هم برای خانواده های آنهاست. با این همه می توان گفت، باوجود موانع و مشکلات پیش روی کمباین داران، این فعّالیّت در ارتقای شاخص های اجتماعی نهادی روستاهای مورد مطالعه، آثار مثبتی در پی داشته است.
بررسی عوامل مؤثّر بر تشکیل تعاونی های تولیدی در مناطق روستایی(مطالعه ی موردی: استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به باور بسیاری از کارشناسان، مهم ترین مانع توسعه ی بخش کشاورزی در ایران نظام بهره برداری؛ یعنی کوچکی و پراکندگی اراضی کشاورزی و تعداد زیاد بهره برداران این بخش است. این مسئله بعد از انجام اصلاحات ارضی در ایران به وجود آمده و از آن زمان تا کنون برای رفع آن، راه حل های گوناگون ارائه و اجرا شده اند که به دلایل مختلفی موفّق نبوده و به شکست انجامیده است. در برنامه ی پنج ساله ی اوّل توسعه ی کشور، این مسئله بار دیگر مورد توجّه قرار گرفته و برای حلّ آن تشکیل تعاونی های تولید روستایی پیشنهاد شده است. پژوهش پیش رو، بررسی عوامل مؤثّر بر تشکیل این تعاونی ها، در محدوده ی استان اردبیل را نشان می دهد. همچنین به این پرسش اساسی پرداخته شده است که آیا بین تشکیل تعاونی های تولیدی در مناطق روستایی و عوامل محیطی، اقتصادی، ترویجی و اجتماعی رابطه ی معناداری وجود دارد؟ برای رسیدن به این پاسخ، شاخص های تبیین کننده ی عضویّت کشاورزان در تعاونی های تولیدی، بر اساس نوشتارهای موجود و منطقه ی مورد مطالعه گردآوری و پرسش نامه ای در سطح کشاورزان عضو تعاونی های تولیدی طرّاحی شد. بدین ترتیب از روش توصیفی تحلیلی به شیوه ی پیمایشی استفاده شد. برای گزینش نمونه ها از روش خوشه ای چندمرحله ای و تعداد نمونه ها با توجّه به حجم جامعه ی مورد مطالعه300 نفر برآورد شده است. درنهایت، این نتیجه به دست آمد که عامل ترویجی، بیشترین تأثیر را در میزان تشکیل تعاونی های تولیدی در مناطق روستایی داشته است و در مرحله ی بَعد عامل اجتماعی، عامل اقتصادی و عامل محیطی به ترتیب از عوامل تأثیرگذار در تشکیل تعاونی های تولیدی در مناطق روستایی بوده است. همچنین بر اساس یافته های این پژوهش، راهکارهایی برای هدایت کشاورزان به تشکیل تعاونی های تولیدی در مناطق روستایی در متن مقاله ارائه شده است.
الگوی تعیین موفقیت طرح های سرمایه گذاری کشاورزی: کاربرد شبکه عصبی چندلایه پرسپترون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر شناسایی و ارزیابی الگویی برای پیش بینی موفقیت یا شکست طرح های پیشنهادی سرمایه گذاری کشاورزی در مناطق روستایی است. متغیرهای پیش بینی کننده، عبارت اند از مؤلفه های محیط سرمایه گذاری و ویژگی های پروژه. براساس نوشتارهای تخصصی در این زمینه، شبکه عصبی چندلایه پرسپترون با الگوریتم یادگیری پس انتشار خطا، تکنیک و الگوی نسبتاً مناسبی برای تبیین مسئله به شمار می آید. برای ارزیابی کارایی الگو از شاخص میانگین مربعات خطا، منحنی ROC و شاخص صحت پیش بینی استفاده شده است. ارزیابی الگو مشخص می سازد که شبکه عصبی با 24 نرون در لایه پنهان می تواند حدود 5/77 درصد از نمونه ها را به درستی پیش بینی و طبقه بندی کند. براساس نتایج به دست آمده از داده های آزمون شبکه، الگوی ارائه شده توان بیشتری برای پیش بینی و طبقه بندی نمونه های ناموفق در مقایسه با نمونه های موفق دارد (2/79 درصد در برابر 75 درصد). همچنین در این تحقیق، به منظور ارزیابی قابلیت کاربرد شبکه، 31 نمونه جدید به صورت آف لاین به شبکه ارائه شدند. نتیجه نشان می دهد که الگوی ارائه شده می تواند حدود 5/64 درصد از نمونه ها را به درستی طبقه بندی کند. با الگوی طراحی شده می توان احتمال شکست یا موفقیت هر یک از طرح ها و پروژه های جدید را براساس متغیرهای پیش بینی کننده تخمین زد؛ و می توان آن را به همراه دانش تصمیم گیرهای متولیان توسعه روستایی و کشاورزی و مدیران مؤسسات مالی و اعتباری، به عنوان ابزاری مناسب برای انتخاب پروژه ها و طرح های بهینه برای سرمایه گذاری و ارائه تسهیلات به آنها، به کار گرفت. مراحل مختلف آموزش، آزمون، اعتبارسنجی و کاربرد شبکه و یا اصطلاحاً شبیه سازی شبکه- با استفاده از نرم افزار MATLAB انجام شده است.
سنجش و بررسی سطح توسعه بازار کار مناطق روستایی استان های کشور طی برنامه چهارم توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از دلایلی که برای تبیین مهاجرت از مناطق روستایی به مناطق شهری و به خصوص در مراحل گذار اقتصادی در کشورهای درحال توسعه ارائه گردیده، دستیابی به شغل و شغل بهتر است. این موضوع بر اساس داده های اقتصاد ایران نیز مصداق دارد و با مدل های ارائه شده برای مهاجرت و به ویژه مدل هریس و تودارو، که دلیل عمده مهاجرت از روستا را دستیابی به شغل بهتر و درنتیجه درآمد انتظاری بالاتر در مناطق شهری می داند، تطابق دارد. بر این اساس، تفاوت سطح توسعه بازار کار در مناطق روستایی نسبت به مناطق شهری و روند تغییرات آن می تواند شاخصی از روند و شدت مهاجرت بین این مناطق را به دست دهد و از این رو، شناخت و رتبه بندی مناطق روستایی از حیث توسعه بازار کار اهمیت می یابد. تعیین و بررسی سطح توسعه بازار کار مناطق روستایی به تفکیک استان های کشور، هدف اصلی مقاله حاضر را تشکیل می دهد. برای تعیین سطح توسعه بازار کار مناطق روستایی، از چهار شاخص اساسی نرخ بیکاری، سهم جمعیت دارای اشتغال ناقص، سهم اشتغال در بخش خصوصی و سهم اشتغال در بخش صنعت استفاده گردیده و برای تلفیق آنها از روش های تحلیل چندمتغیرة تحلیل عاملی و برترین پیشنهاد از راه حل ایده آل (TOPSIS) در دوره زمانی برنامه چهارم توسعه استفاده شده است. در مجموع، نتایج این پژوهش نشان می دهد که سطح توسعه بازار کار مناطق روستایی استان ها در طول برنامه چهارم توسعه تغییر چندانی نیافته و این درحالی است که همان تغییرات اندک در میزان توسعه یافتگی مناطق نیز به روش تعیین آن بستگی داشته است.
شناسایی عوامل و موانع مشارکت زنان روستایی در فعالیت های کشاورزی (مطالعة موردی: شهرستان فریدون شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشارکت زنان را به عنوان نیمی از نیروی کار موجود در جوامع توسعهیافته و درحال توسعه، نمیتوان نادیده گرفت. بر اساس گزارش F.A.O به کنگرة امنیت غذایی، زنان در دهة اخیر بهطور متوسط 50% از تولیدات بخش کشاورزی را برعهده داشتند؛ زیرا آنها در همة مراحل تولید محصولات کشاورزی و تولیدات دامی و بهطور کلی تمامی امور، دوشادوش مردان فعالیت میکنند. هدف از این تحقیق، شناسایی و تعیین نقش زنان روستایی در فعالیت بخش کشاورزی و شناخت عوامل مؤثر بر میزان مشارکت زنان و نیز موانع مشارکت زنان در بخش کشاورزی است. روش تحقیق، توصیفی – تحلیلی بوده است و برای جمع آوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و پیمایشی استفاده شده است. جامعة آماری تحقیق را 4200 نفر از زنان روستایی 15 سال به بالای شهرستان فریدونشهر تشکیل می دهند. حجم نمونه با استفاده فرمول کوکران 250 نفر تعیین شد. برای تعین اعتبار متغیرهای تحقیق از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار آن برابر با 85% بهدست آمد. برای تحلیل داده ها از نرمافزار آماری SPSS، آزمون های آماری t تکنمونه ای و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که زنان روستایی در امور اجتماعی و اقتصادی مشارکت زیادی دارند؛ بهگونهای که از نظر تعامل اجتماعی تقریباً 25% از زنان در تصمیمگیریهای مجامع و تشکلها دارای نقش مؤثری بودهاند. از بعد اقتصادی بین 250 زن روستایی نمونة تحقیق، 75% در امور زراعی، 63% در بخش دامداری، 48% در بخش صنایع دستی، 32% در بخش تولید گلخانهای، 76% در بخش پرورش ماکیان، 45% بخش در پرورش زنبورعسل و 71% در بخش پرورش ماهی قزلآلا مشارکت داشتهاند. همچنین، میانگین مشارکت زنان با استفاده از روش t تکنمونه ای برابر با 1/3 است که نشاندهندة سطح مشارکت متوسط تا زیاد است. علاوهبراین، بین متغیرهای تعداد دام، میزان مالکیت، شرکت در کلاسهای آموزشی، بُعد خانوار و سن با میزان مشارکت رابطة مثبت و معنیداری وجود دارد. مهمترین موانع مشارکت زنان نیز وضعیت تأهل، ممانعت مردان و تخصصینبودن آموزش ها بوده است.
سنجش و سطح بندی مناطق روستایی استان های ایران براساس شاخص های اشتغال
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل اقتصادی و اجتماعی موجود در مناطق روستایی عصرحاضر مسئله اشتغال می باشد و امروزه اشتغال تنها یک امتیاز پر منزلت نیست بلکه یک ضرورت برای بقاست که اهمیت و نقش اساسی در مهاجرت های روستا- شهری و تعادل های منطقه ای ایفا می کند. هدف این پژوهش بررسی و سطح بندی مناطق روستایی استان های کشور به لحاظ برخورداری از شاخص های اشتغال می باشد. روش تحقیق در این پژوهش ترکیبی از روش های « توصیفی، اسنادی و کمی– تحلیلی» است. برای گردآوری داده ها در این پژوهش از مستندات مرکز آمار ایران به ویژه نتایج آمارگیری نیروی کار استفاده گردیده است. در راستای تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش از مدل Topsis و تحلیل خوشه ای استفاده شده است. در پایان با استفاده از نرم افزار سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) سطح بندی مناطق روستایی استان های کشور جهت تحلیل فضایی وضعیت اشتغال نمایش داده شده و جایگاه هر یک از استان ها در برخورداری از شاخص های اشتغال مشخص گردیده است. نتایج حاصل از یافته ها حاکی از آن است که در مناطق روستایی ایران شکاف و نابرابری زیادی از نظر شاخص های اشتغال وجود دارد به گونه ای که به لحاظ برخورداری از شاخص های اشتغال، استان های سیستان و بلوچستان و هرمزگان در سطح بسیار ضعیف و استان های آذربایجان شرقی، زنجان، آذربایجان غربی و اردبیل در سطح بسیار قوی قرار گرفته اند.
تحلیل نقش مشارکت مردم در پایداری اقتصاد روستایی (مطالعه موردی دهستان ایجرود بالا، شهرستان ایجرود، استان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مشارکت به عنوان رهیافتی کارآمد، نقش مهمی در دست یابی به معیشت پایدار و برقراری نظام پایدار اقتصادی در نواحی روستایی ایفا می کند. در واقع رهیافت مشارکت با فراهم آوردن بستر همکاری و ایجاد جریان اطلاعاتی در بخش های مختلف تولید، خدمات و بازرگانی، زمینه ی مناسبی را جهت استمرار و پایداری نظام اقتصاد روستایی به وجود می آورد. از آن جایی که اقتصاد روستاها به جهت فقر منابع ارتباطی و اطلاعاتی با مشکلات عدیده ای از قبیل پایین بودن راندمان تولید، نوسان شدید تولید محصولات، آشفتگی بازار فروش محصولات، ضعف سرمایه گذاری، آفت زدگی شدید محصولات و بسیاری مشکلات دیگر مواجه است، توجه به این رهیافت جهت خروج از وضعیت ناپایدار کنونی امری اجتناب ناپذیر می باشد. از این رو مقاله حاضر در صدد است با رویکردی همه جانبه و در قالب روش توصیفی- تحلیلی و هم بستگی، نقش مشارکت مردم در پویایی اقتصاد روستا و حذف و تعدیل چالش ها را در سطح 14 سکونت گاه روستایی دهستان ایجرود بالا در شهرستان ایجرود مورد کنکاش قرار دهد. جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه در حجم نمونه 147 نفر و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های مناسب در نرم افزار SPSS و رتبه بندی پایداری اقتصادی نواحی روستایی از طریق تکنیک تصمیم گیری چند معیاره تاپسیس انجام شده است. بر اساس آزمونt استیودنت، میزان مشارکت مردم و پایداری اقتصاد روستا به طور معناداری کمتر از حدّ مورد انتظار است. نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد، معیارهایی همچون مشارکت مردم و دولت در خصوص
سرمایه گذاری در منابع آب و خاک، اخذ وام برای سرمایه گذاری به صورت مشترک، همکاری و اطلاع رسانی در خصوص زمان کنترل آفات محصولات کشاورزی و مشارکت در اطلاع رسانی در خصوص انواع جدید گونه های پر محصول، بیشترین تأثیر را بر سطح پایداری اقتصادی در نواحی روستایی داشته است.
فرایند شکل گیری اقتصاد مبتنی بر تولید ذغال در روستاهای منطقه سیمکان (فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در شرایط فعلی، کشاورزی مهم ترین فعالیت اقتصادی در اغلب روستاهای ایران بوده و علاوه بر تضمین نیازهای مصرفی جمعیت،ایجاد اشتغال، افزایش درآمد و غیره نقش اساسی در اقتصاد خانوارهای روستایی دارد. در بسیاری از نواحی روستایی کشور کشاورزی به تنهایی جوابگوی معیشت خانوارهای روستایی نبوده و نقش فعالیت های اقتصادی مکمل از قبیل واحدهای تولیدی ذغال می تواند حائز اهمیت باشد. هدف از این تحقیق فرایند شکل گیری واحدهای تولید کننده ذغال و دلایل پیدایش آن در سطح روستاهای منطقه ی سیمکان در استان فارس بوده است. روش تحقیق در این مطالعه توصیفی- تحلیلی است که برای گردآوری اطلاعات از روش های میدانی (پرسشنامه) کمک گرفته شده و بر اساس آن علاوه بر شوراها و دهیاران 40 روستای مورد مطالعه، از 249 خانوار روستایی نمونه پرسشگری به عمل آمده است. نتایج نشان می دهد که ظهور اقتصاد مبتنی بر تولید ذغال در نواحی روستایی مورد مطالعه از دهه 1370 شروع شده، امّا در دهه ی 1380 روند فزاینده ای به خود گرفته است و بیشترین تراکم آن در سطح دهستان پل به پایین و روستاهای کوشک سار، محیط آب و آب شیخ می باشد. مقایسه درآمد حاصل از واحدهای تولیدی ذغال در سطح روستاها با میانگین درآمد سالیانه ی هر خانوار روستایی نشان می دهد که هر خانوار تولید کننده ذغال 5/2 برابر سایر خانوارهای روستایی درآمد خواهد داشت. علاوه براین رابطه معناداری بین نرخ بیکاری (274/0=r) و سرانه اراضی کشاورزی (224/0- =r) و تعداد واحدهای تولید کننده ذغال وجود دارد که معرف همبستگی قابل قبول بین وضعیت اقتصادی خانوارهای روستایی و گسترش اقتصاد مبتنی بر تولید ذغال در سطح منطقه است. با توجه به یافته های پژوهش، راهکارهایی از قبیل ایجاد کارخانه ی بسته بندی ذغال، تشکیل اتحادیه، پوشش بیمه ای پیشنهاد شده است.
تبیین عوامل مؤثّر بر توانمندسازی روستاییان در توسعه ی کارآفرینی(مطالعه ی موردی: بخش های زند و سامن شهرستان ملایر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارآفرینی به عنوان ابزاری است در دست برنامه ریزان که جوامع را به سمت توسعه پیش ببرند. از آنجاکه همه ی جوامع یا همه ی افراد درون یک کشور، برای دستیابی به شرایط کارآفرینی موقعیّت مساوی ندارند، باید شرایط لازم را برای توسعه ی کارآفرینی در سرزمین، ایجاد کرد. منطقه ی مورد مطالعه در این پژوهش، بخش های زند و سامن شهرستان ملایر است. روستاییان این ناحیه، شرایط مطلوبی برای کارآفرینی ندارند. بنابراین، توانمندسازی رسالتی است که برای پرکردن این خلأ تعریف شده است. در این پژوهش شرایطی که شایستگی لازم را در افراد برای تصمیم به ایجاد یا توسعه ی کسب و کار به وجود می آورد، در دو گروه فردی و محیطی با چهارده متغیّر تعریف شده اند. جامعه ی مورد مطالعه در این تحقیق کارآفرینان روستایی هستند که حدّاقل دارای سه سال سابقه ی فعّالیّت موفّق در کسب و کار کنونی بوده و کار آنان به نوعی با نوآوری آغاز شده و تداوم این روند در فعّالیّت آنان قابل مشاهده است. برای جمع آوری داده ها از توزیع پرسشنامه در بین 53 نفر کارآفرین در دسترس در ناحیه استفاده شده است. برای فراهم کردن امکان مقایسه ی نتایج، همین تعداد از روستاییان ساکن در محدوده ی مورد مطالعه، به عنوان گروه کنترل مشارکت داده شدند. داده پردازی و تحلیل داده ها باکمک نرم افزار SPSS صورت گرفت. روش مورد استفاده در هر دو گروه، تحلیل عاملی از طریق تحلیل مؤلّفه های اصلی بود. از بررسی مربوط به گروه کارآفرینان تعداد ده عامل مؤثّر بر افزایش توانمندی روستاییان برای توسعه ی کارآفرینی شناسایی شدند. این عوامل به ترتیب اولویت در تأثیر عبارت اند از: عامل پشتکار، عامل سازمانی، مالی و اقتصادی، آموزش و الگوی نقش، استقلال فردی، تجربه های قبلی، خلاّقیّت، احساس موفّقیّت و عامل مرکز کنترل درونی. درنتیجه می توان گفت وجود عوامل فردی و محیطی یاد شده در افزایش توانمندی روستاییان برای ایجاد و توسعه ی کسب و کار تأثیر دارد. عوامل مؤثّر از منظر گروه کنترل در این تحقیق عبارت اند از: عامل سازمانی، عامل منابع مالی و اقتصادی، عامل مهارت و دانش، عامل خانواده، عامل عزّت نفس، عامل مشارکت اجتماعی و عامل زیرساختی.
بررسی نقش اعتبارات خرد در توانمندسازی زنان روستایی نمونه موردی: دهستان لکستان شهرستان سلماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توانمندسازی زنان روستایی به معنی قدرت بخشیدن به این قشر از جامعه برای ایفای نقش برجسته در توسعه و مشارکت فعال آنها در تصمیم گیری است که یکی از ضرورت های دستیابی به توسعه پایدارمی باشد. در این میان اعتبارات خرد می تواند دسترسی به اهداف توانمندسازیرا تسهیل نماید. این پژوهش درپاسخ به این سوال اصلی است: آیا اعتبارات خرد در توانمندسازی اقتصادی و روانی (اعتماد به نفس) زنان دهستان لکستان شهرستان سلماس موثر واقع بوده است؟داده های مورد نیازاز روش کتابخانه ای، میدانی و با استفاده از ابزار پرسشنامه گردآوری گردید. جامعه آماری این پژوهش کل زنان دهستان لکستان بود که از آنها نمونه ای 225 نفری به روش نمونه گیری سهمی انتخاب شد. نتایج با استفاده از آزمون T مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. نتایج نشان داد اعتبارات خرد در توانمندسازی زنان روستایی مؤثر بوده است. گروهی از زنانی که وام گرفته بودند نسبت به گروهی که وام دریافت نکرده بودند از لحاظ اقتصادی توانمندتر شده و از نظر روانی(اعتماد به نفس) نیز در وضعیت بهتری قرار داشتند.
بررسی نقش بادشکن بر روی برخی خصوصیات زراعی گندم در محمدآباد اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه تولید محصول و قابلیت های کشاورزی هر منطقه به ویژگیهای اقلیمی آن بستگی دارد لذا مطالعه پارامترهای اقلیمی موثر بر کشاورزی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این تحقیق به منظور بررسی اثرات باد بر روی شرایط زراعی و میزان بهینهسازی شرایط زراعی توسط بادشکن غیرزنده نفوذ ناپذیر بر روی گندم رقم روشن در محمدآباد جرقویه اصفهان در طراحی گردیده است. برای بررسی تغییرات ناشی از بادشکن پارامترهای زراعی گندم (رقم روشن) شامل: وزن هزار دانه، تعداد دانه در هر سنبله، تعداد سنبله در مترمربع، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیکی و درصد خوابیدگی در قالب یک طرح کامل تصادفی در تیمارهای فاصله از بادشکن بر حسب ارتفاع بادشکن مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج به دست آمده از تجزیه واریانس حاکی از اختلاف معنیدار در سطح احتمال یک درصد برای پارامترهای وزن هزار دانه، عملکرد و درصد خوابیدگی و در سطح احتمال 5 درصد برای پارامترهای عملکرد بیولوژیک و تعداد دانه در سنبله است. مقایسه میانگین وزن هزار دانه، تعداد دانه در سنبله، تعداد سنبله در مترمربع، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و درصد خوابیدگی در سطوح مختلف تیمارها حاکی از وجود اختلاف معنیدار در میانگینهای هر پارامتر در هر تیمار میباشد. نتایج مقایسه میانگین وزن هزار دانه، تعداد دانه در سنبله و عملکرد دانه بیانگر یک روند مشابه نسبت به فاصله از بادشکن میباشند بهطوری که با افزایش فاصله از بادشکن تا 5 برابر ارتفاع آن همه پارامترها مزبور افزایش مییابند به نحوی که اختلاف معنیدار بین آنها با شاهد در این فاصله مشهود میباشد و در این نقطه مقادیر این پارامترها به بیشترین حد خود میرسند و سپس با افزایش فاصله مقادیر آنها کاهش مییابد و در 15 برابر ارتفاع بادشکن مقادیر این پارامترها با شاهد فاقد اختلاف معنیدار میشود. از آنجا که پارامتر درصد خوابیدگی بر عکس عملکرد زراعی گیاه عمل کرده است بنابراین، این پارامتر نیز متأثر از فاصله از بادشکن میباشد. ولی پارامترهای تعداد سنبله در مترمربع و عملکرد بیولوژیکی متأثر از فاصله از بادشکن نمیباشند.
پیامدهای اجتماعی و اقتصادی توسعه ی گردشگری خانه های دوم در نواحی روستایی (مطالعة موردی: دهستان شیرین درة شهرستان قوچان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری در محیط های روستایی با توجه به توسعه شهرنشینی، بهبود سیستم حمل و نقل و ارتباطات، افزایش اوقات فراغت و غیره درحال گسترش است و به دنبال آن شکل گیری خانه های دوم، از پدیده های مهم قرن بیستم و سده های حاضر است. ناحیه مورد مطالعه با برخورداری از موقعیت ممتاز طبیعی و بوم شناختی و با توجه به نزدیکی به شهر قوچان پذیرای بسیاری از گردشگران خانه های دوم در محیط های روستایی است. هدف از این تحقیق مطالعه ی آثار گوناگون توسعه ی گردشگری خانه های دوم و تحلیل مقایسه ای آن از منظر مالکان و اهالی در دهستان شیرین دره (قوچان) می باشد. روش تحقیق در این مطالعه تجربی و در بخشی توصیفی- تحلیلی است. جامعه ی آماری تحقیق 7 روستا با 1188 خانوار جمعیت می باشد که بر اساس فرمول کوکران 218 پرسشنامه در قالب دو گروه مالکان و اهالی به روش سیستماتیک تصادفی در منطقه گردآوری شده است. یافتههای پژوهش نشان داد که رابطه قوی بین توسعه ی گردشگری خانه های دوم و تغییرات در ابعاد اجتماعی و اقتصادی در سطح روستاهای منطقه وجود دارد. شدت تأثیر متغیر توسعه ی گردشگری خانه های دوم بر تغییرات اجتماعی و اقتصادی زندگی روستاییان 502/0 برآورد شده است که بیانگر تأثیر متوسط گردشگری خانه های دوم در سطح منطقه می باشد. سرمایه گذاری افراد غیر روستایی بیشترین تأثیر را با ضریب حدود 35 درصد در شکلگیری انواع تغییرات در زندگی روستاییان داشته است. تفاوت معناداری در دیدگاه مالکان و اهالی نسبت به توسعه ی گردشگری خانه های دوم و تغییرات در ابعاد اقتصادی زندگی روستاییان وجود دارد. با توجه یافتهها، راهکارهایی شامل طراحی نظام مدیریت یکپارچة گردشگری خانه های دوم، انجام مطالعات کاربری زمین بر اساس ارزیابی توان بوم شناختی، انجام مطالعات و اجرای طرح های مدیریت پسماند و فاضلاب، تدوین آیین نامه های اجرایی مربوط به طراحی منظر و محیط روستایی، تدوین و اجرای آیین نامه های مربوط به تغییر کاربری باغ ها و مزارع به خانه های دوم و غیره پیشنهاد شده است.
برآورد خط فقر و بررسی تغییرات آن در مناطق روستایی استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ابتدا خط فقر خانوار در مناطق روستایی استان اصفهان طی سال های 1382-1378(یک سال پیش از شروع برنامه سوم توسعه و یک سال پیش از پایان برنامه سوم توسعه) برآورد گردید. در ادامه، با استفاده از روش سلطه تصادفی به مقایسه فقر پرداخته شد. مهمترین ویژگی تکنیک سلطه تصادفی این است که مقایسه تطبیقی فقردر دو سال یا مقطع مختلف را مستقل از خط فقر میسر می سازد. نتایج نشان می دهد که اولاخطوط فقر مبتنی بر معکوس ضریب انگل بزرگتر از سایر خط فقرها و خطوط فقر بر پایه معکوس ضریب انگل فقرا از تمامی خطوط فقر نسبی کوچکتراست؛ ثانیا خط فقر بر اساس تمامی روش های اندازه گیری فقر افزایش یافته است؛ ثالثا شکاف و شدت فقر طی سال های مورد بررسی در مناطق روستایی کاهش یافته است. همچنین، با استفاده از آزمون سلطه تصادفی تغییرات فقر آزمون شد که نتایج حاصل، کاهش فقردر مناطق روستایی استان اصفهان را طی دوره مورد بررسی نشان می دهد. این امر بیانگر آن است که سیاست های فقرزدایی در برنامه سوم توسعه در کاهش فقر مناطق روستایی استان اصفهان موثر بوده است.