فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۱٬۸۴۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
ویژگی های ژئومورفیکی ساختارهایی که در نتیجه ی بالاآمدگی تکتونیکی ایجاد می شوند اطلاعات باارزشی در رابطه با نیروهای تکتونیکی به وجود آورنده ی آن ها را فراهم می کنند. منطقه ی مورد مطالعه یکی از سرشاخه های انتهایی گسل نهبندان می باشد که درشرق ایران و شمال بیرجند قرار دارد. هدف از این پژوهش تفکیک مناطق با بالاآمدگی متفاوت در طول کوه های شکراب می باشد، برای رسیدن به هدف پژوهش از داده های صحرایی، داده های توپوگرافی و شاخص های ژئومورفیک استفاده گردید. با استفاده از عملیات صحرایی گسل ها که یکی از مهم ترین ساختارها در منطقه ی مورد مطالعه هستند شناسایی گردید. شاخص های ژئومورفیک که در این پژوهش استفاده گردید شامل: نسبت عرض کف دره به ارتفاع دره (Vf)، انتگرال هیپسومتریک (Hi)، منحنی هیپسومتریک (Hc)، شکل حوضه(Bs) و زمین ساخت فعال نسبی (Iat)می باشد. محاسبه ی شاخص Vf در کوه های شکراب نشان می دهد کمترین مقدار شاخص Vf و بیشترین مقدار نرخ بالاآمدگی تکتونیکی مربوط به قسمت غربی و شمال شرقی کوه های شکراب می باشد. بیشترین مقدار شاخص های Hi و Hc مربوط بخش های غربی و شمال شرقی منطقه ی مورد مطالعه می باشد. محاسبه ی شاخص Bsنشان می دهد بیشترین مقدار شاخص Bs مربوط به بخش غربی کوه های شکراب است، افزایش شاخص Bs و وجود حوضه های کشیده در قسمت های غربی و شمال شرقی کوه های شکراب نشان می دهد که بیشترین بالاآمدگی مربوط به قسمت غربی منطقه ی مورد مطالعه است. نتایج این پژوهش نشان می دهد در مناطقی از کوه های شکراب که شاهد بیشترین تراکم گسل های تراستی هستیم، تحت تاثیر عملکرد مولفه ی فشارشی گسل های تراستی بالاآمدگی تکتونیکی نیز افزایش یافته است. وجود گسل های تراستی در قسمت های غربی و شمال شرقی منطقه ی مورد مطالعه باعث فشارش، بالاآمدگی تکتونیکی و ایجاد دره های V شکل گردیده است.
تحلیل الگوهای گردش جوی موجد بارش های سیلابی در حوضه ی آبریز بابل رود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۵ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱۴
91 - 111
حوزههای تخصصی:
بارش متغیری است که مقدار، شدت و نوع آن، در ابعاد زمانی و مکانی تغییر می کند. وقوع بارش های سنگین نمودی از این تغییرات است که عاملی مخاطره آمیز در بروز حوادث طبیعی مثل سیل می باشد. در این پژوهش با هدف بررسی رفتار بارش و دبی حوضه ی آبریز بابلرود، ایستگاه قران تالار، به عنوان ایستگاه شاخص انتخاب گردید. سپس چرخه های حاکم بر پارامترهای بارش و دبی ایستگاه مزبور در مقیاس سالانه (1391-1355) بر اساس تکنیک تحلیل طیفی تخمین زده شد. نتایج حاصله از تحلیل طیفی بر روی سری های زمانی دبی و بارش در سطح %95 اطمینان، نشان دهنده ی وجود یک چرخه 2 سالانه مشترک در دبی و بارش سالانه است. همزمانی وقوع چرخه ی معنی دار 2 ساله در سری زمانی بارش و دبی بدین معنی است که در هر 2 سال، تکرار رویدادهای بارشی سالانه، دبی سالانه را نیز متأثر می سازد. سپس با استخراج روزهای توام با بارش های سنگین در حوضه ی آبریز بابلرود، به بررسی رفتار جو در سطح زمین (SLP) و ارتفاع سطح میانی جو (سطح 500 هکتوپاسکال) در زمان وقوع آنها پرداخته شد. پس از گروه بندی این روزها بر اساس تکنیک تحلیل خوشه ای، سه الگو به عنوان الگوهای غالب بارش های سنگین در حوضه ی آبریز بابلرود، تعیین گردید. مشخص شد که شکل گیری امواج کوتاه در بستر امواج بلند و هدایت آن به سمت ایران و تأثیر عوامل جوی فوقانی مهم ترین عامل ایجاد بارش های سنگین در سواحل خزری و حوضه ی آبریز بابل رود می باشند.
ارزیابی شاخص های ژئومورفوکلیمایی بر مکان گزینی مراکزحیاتی، حساس و مهم با رویکرد دفاع-غیرعامل (مطالعه موردی: سواحل مکران ازجاسک تا خلیج گواتر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت ویژگی های ژئومورفولوژیکی و اقلیمی نقاط مختلف کشور یک اصل مهم و ضروری به حساب می آید و عدم شناخت آنها جز ارتکاب به اشتباهات خطرناک، کاردیگری انجام نخواهد شد. این مقاله به بررسی ویژگی های جغرافیایی و به ویژه ارتباط و پیوند میان عوامل ژئومورفوکلیمایی بر مکان گزینی مطلوب مراکز حیاتی، حساس و مهم منطقه سواحل مکران از جاسک تا خلیج گواتر با رویکرد دفاع غیرعامل می پردازد. با توجه به ضرورت مکان گزینی مراکز و تأسیسات حیاتی، مهم و حساس با رویکرد دفاع غیر عامل بصورت مؤثر و هوشمندانه با ارزیابی شاخص های ژئومورفولوژیکی و اقلیمی سواحل مکران(بندرجاسک تا خلیج گواتر) بمنظور دست یابی به پایداری امنیتی در این ناحیه از کشور ایران بر اساس نقشه طرح توسعه سواحل مکران ترسیم شده توسط دبیرخانه توسعه سواحل مکران، دراین پژوهش متناسب با تفکیک واحدهای ژئومورفولوژی منطقه مکران، خط ساحلی و جلگه ساحلی تا شعاع 50 کیلومتر را به عنوان منطقه عملیاتی ودشت های پایکوهی وکوهستان تا شعاع 200 کیلومتر درعمق را منطقه راهبردی در نظر گرفته شده است. ابزارهای تحقیق پژوهش را نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی و تصاویر هوایی و ماهواره ای منطقه تشکیل داده است. همچنین با ارائه و تنظیم پرسشنامه ها، مصاحبه با افراد کارشناس به شناسایی عوامل مؤثر اعم از طبیعی و انسانی در مکان یابی مراکز حیاتی، حساس و مهم با تأکید بر دفاع غیرعامل پرداخته و پس از مشخص شدن آنها، داده های عوامل ژئومورفولوژیکی و عناصر اقلیمی را با استفاده از روش تحلیلی بهترین- بدترین(BWM) بمنظور انجام مقایسه معیارها به صورت بهترین و بدترین مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و عوامل و عناصر تأثیرگذار در مکان گزینی با رویکرد دفاع غیرعامل رتبه بندی و وزن دهی نهایی گردید که از بین شاخص ها، میزان شیب با وزن نهایی (257/0) و رطوبت نسبی با وزن نهایی (030/0) به ترتیب مهمترین و کم اهمیت ترین شاخص ها مشخص شدند. در نهایت در محیط نرم افزار Arc GIS با هم پوشانی لایه ها، نقشه ای که در آن مناطق مناسب برای احداث مراکز حساس و مهم در آن مشخص شده اند را بدست آوردیم. نتایج نشان می دهد که مناطق شرقی ساحلی منطقه مورد مطالعه برای مکان یابی شرایط مناسب تری را نسبت به مناطق غربی دارد. همچنین با توجه به نقشه نهایی که بر اساس عوامل ژئومورفولوژیکی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی تهیه شده است، مساحت پهنه های مطلوب برای مکان گزینی مراکز حساس و مهم در بخش شمالی نسبت به مناطق جنوبی بیشتر است، به عبارت دیگر می توان گفت که ویژگی های ژئومورفولوژیکی از جمله شرایط توپوگرافی، فیزیوگرافی رودخانه ها و... منطقه در بخش شمالی شرایط مطلوبتری نسبت به مناطق جنوبی و نیز در ناحیه جلگه ساحلی در بخش شرقی نسبت به بخش غربی برای انتخاب مکان بهینه مراکز حساس و مهم برخوردار هستند.
مورفومتری پروفیل طولی دره های سهند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مورفومتری رویکرد جدیدی در بررسی و تحلیل های کمی لندفرم های ژئومورفولوژیکی محسوب می گردد. مورفومتری پروفیل طولی دره های کوهستانی، نشان از رفتار فرمی و فرآیندهای حاکم بر آنها داشته و شاخص های کمّی می تواند در جهت تحلیل های فرم- فرآیند و تفسیر وضعیّت تکامل و تحوّل واحدهای ناهمواری مورد استفاده قرار گیرد. در این پژوهش از 13 دره کوهستانی سهند واقع در شمال غرب ایران استفاده شد که از نظر لیتولوژیکی شرایط همگن و متقارنی را دارا است. شاخص های مورفومتریکی در 3 سطح پائین، میانی و بالا(تخّصصی) تبیین، و در محیط پایتون برنامه نویسی گردید. 5 شاخص مورفومتریکی سطح پائین (ژئومتریک، توپولوژیک)، 20 شاخص مورفومتریکی سطح میانی(آماری، توپوگرافیک) و 4 شاخص سطح بالا (نسبت طول دو بعدی به سه بعدی، شاخص درصد تقعّر پروفیلی، شاخص تقعّر و تحدّب، شاخص نسبت برجستگی ارتفاعی) مورد استفاه قرار گرفت. نتایج نشان داد که دره های واقع بر دامنه های شمال و شمال شرقی سهند از تکامل پروفیل طولی متفاوتی نسبت به دامنه های جنوب تا جنوب غربی برخوردارند،که حاکی از تفاوت در سیستم های اقلیمی، فرسایشی و نیز رژیم های رطوبتی - حرارتی متفاوت در این دو جناح از ارتفاعات سهند است. در انتها تمامی شاخص های مورفومتریکی در محیط برنامه نویسی پایتون، برنامه نویسی و واسط گرافیکی کاربر با استفاده از کتابخانه Tkinter طراحی و نرم افزار گرافیکی Longi-Profile Analyzer V.1 تهیه و ارائه شد.
بررسی نقش لیتولوژی در شکل گیری ساختمان خانه های کندویی شکل روستای کندوان، آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روستای کندوان، در استان آذربایجان شرقی از نظر تقسیمات ژئومورفولوزیکی جزء واحد آذربایجان محسوب می شود. رخساره های سنگی در ناحیه مورد مطالعه شامل سنگ های آتش فشانی، سنگ های آذرآواری و نهشته های لاهار و اپی کلاستیک می باشد. در تحقیق حاضر سعی گردید با بررسی های دقیق میدانی و اندازه گیری های به عمل آمده و نیز مطالعه مقاطع نازک میکروسکوپی تغییرات بافتی و کانی شناسی واحد های سنگی مذکور مورد بررسی دقیق قرار گیرند. بر اساس ترکیب کانی شناسی سنگ های ولکانیکی ترکیبی در حد آندزیت و تراکی- آندزیت دارند، کانی های پلاژیوکلاز و آمفیبول موجود در آنها بسیار مستعد هوازدگی شیمیایی می باشد. سنگ های آذرآواری که بیشتر ایگنمبریت ها را شامل می شود از نظر لیتولوژی تغییر قابل توجهی را نشان نداده و کانی های تشکیل دهنده آن تقریباً سالم بوده و شکل اولیه خود را حفظ نموده اند. شرایط فیزیکی و خصوصیات خاکسترهای داغ آتش فشانی که در طی فوران های متعدد به یکدیگر جوش خورده و باعث بوجود آمدن حجم زیادی رخساره ایگنمبریتی شده است که بستر مناسبی را برای مردم و ساکنین اولیه در خصوص حفاری و شکل گیری روستا فراهم نموده است. همین ویژگی سبب گردیده که روستاییان از این سنگ ها برای محل سکونت خود استفاده نمایند. در بخش هایی که نهشته های لاهار رخساره غالب منطقه را تشکیل می دهد به دلیل داشتن بافت سست و عدم استحکام ، مانع از حفاری و سکونت روستاییان در این نهشته های آواری شده است.
ارزیابی زمین ساخت فعال نسبی کوه های گرین با استفاده از شاخص های مورفومتری و تحلیل الگوی فرکتالی (نهاوند، باختر ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش ارزیابی شواهد زمین ساختی تأثیرگذار بر ژئومورفولوژی کنونی کوه های گرین با استفاده از شاخص های مورفومتری و تحلیل های فراکتالی می باشد. رودخانه ها و شبکه زهکشی ازجمله مهم ترین عوارضی هستند که نسبت به تغییرات زمین ساختی بسیار حساس می باشند. جهت بررسی تأثیرات گسل نهاوند بر ژئومورفولوژی شبکه زهکشی، ابتدا محدوده مورد مطالعه به 47 حوضه تقسیم گردید. سپس شاخص های کمی مورفومتری از قبیل شاخص گرادیان - طول رودخانه (SL)، شاخص عدم تقارن حوضه زهکشی (Af)، شاخص تقارن توپوگرافی عرضی (T) و شاخص سینوسیتی جبهه کوهستان (Smf) محاسبه شده است. به منظور تعیین میزان فعالیت زمین ساختی نسبی در منطقه مورد مطالعه، شاخص زمین ساخت فعال نسبی (Iat) محاسبه شده است. همچنین بعد فرکتالی در 6 پهنه در منطقه مورد مطالعه برای الگوی گسل ها و شبکه زهکشی منطقه به روش مربع شمار، نمودارهای Log – Log و استفاده از تحلیل های فرکتالی مربوطه محاسبه شده است. نتایج بدست آمده از بررسی شاخص های مورفومتری و ابعاد فرکتالی برای سیستم گسلی فعال و شبکه زهکشی در کوه های گرین نشان دهنده فعالیت بیشتر بخش مرکزی (در راستای کوه گرین) و بخش جنوبی منطقه (پهنه گسل نهاوند) نسبت به دیگر بخش های منطقه می باشد. به طور کلی می توان بیان نمود که ژئومورفولوژی شبکه زهکشی منطقه مورد مطالعه از نیروهای فعال زمین ساختی تأثیر پذیرفته است.
شناسایی و پایش ناپایداری دامنه ای به روش پردازش اینترفرومتری تفاضلی در حوضه آبریز طالقان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، اینترفرومتری تفاضلی راداری(DInSAR) به عنوان یکی از روش های کارآمد در اندازه گیری جابجایی سطح زمین محسوب میشود. به طوری که با استفاده از این فناوری، امکان پایش حرکات کوچک سطح زمین به صورت پیوسته، با دقت بالا و در گستره وسیعی امکان پذیراست. در این پژوهش، از تکنیک اینترفرومتری تفاضلی بر اساس سری زمانی 29 تصویر راداری سنجنده ASAR ماهواره Envisat در بازه زمانی سال 2003 الی 2009 جهت شناسایی و پایش مناطق ناپایدار حوضه آبریز طالقان استفاده گردید. نتایج حاصله از این تحقیق بر اساس مشاهدات میدانی مورد ارزیابی قرار گرفت. براساس نتایج این تحقیق 17 پهنه ناپایدار در بازه زمانی فوق شناسایی شد که بزرگترین آن ها از نوع لغزش مرکب میناوند با میزان جابجایی 5/2 سانتی متر در این مدت جابجایی داشته است و همچنین کوچکترین پهنه لغزشی به نام لغزش زیدشت از نوع چرخشی با 5/1 سانتی متر در بازه زمانی فوق جابجایی داشته است . انطباق موقعیت مکانی زمین لغزش های شناسایی با برخی مناطق لغزشی قدیمی بیانگر فعالی بودن پهنه های لغزشی پیشین منطقه است. از نظر توزیع مکانی، مناطق لغزشی شناسایی شده عمدتاً در مجاورت شبکه زهکشی و مناطق مسکونی حوضه قرار داشته و این امر ضمن اشاره به تأثیر شبکه زهکشی در وقوع ناپایداری دامنه ای، در ارتباط با جابجایی و انتقال مواد گسیخته شده به داخل شبکه هیدروگرافی و افزایش بار رسوبی رودخانه و دریاچه سد طالقان نیز حائز اهمیت است.نتایج به دست آمده در این بازه زمانی حاکی از آن است مناطق ناپایدار در دامنه های غربی با دقت بالائی نسبت به شیب های شرقی آشکارسازی شده اند.میانگین میزان جابجایی محاسبه شده این پهنه های لغزشی در این دوره 6- تا 13 میلی متر می باشد. مهم ترین نقطه لغزشی شناسایی شده در دوره اخیر، توده لغزشی میناوند و زیدشت می باشند که در مجاورت سد طالقان و مناطق مسکونی قرار دارند.
مقایسه و ارزیابی روش های طبقه بندی نظارت شده در استخراج و آشکارسازی تغییرات لند فرم های ژئومورفولوژی حوضه آبریز سجاسرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت لند فرم های ژئومورفولوژی و بررسی تحولات و تغییرات آن در همه مناطق بخصوص مناطق کوهستانی در جهت مدیریت محیطی در زمینه های مختلف از نیازهای مهم و ضروری علم ژئومورفولوِژی است. عوامل دینامیک درونی و بیرونی زمین دائماً باعث ایجاد تغییرات در لند فرم های ژئومورفولوژی می شوند. بنابراین شناخت این تحولات و تغییرات جهت مدیریت بهتر در زمینه های مختلف طبیعی و انسانی ضروری است. مناطق کوهستانی به علت صعب العبور بودن مطالعات میدانی را دچار چالش می کنند. علم ژئومورفولوژی نیز همگام با سایر علوم از فنّاوری های روز دنیا مانند علم سنجش از دور جهت تسریع در پیشبرد اهداف و نیازها استفاده می کند. در همین راستا جهت شناسایی لند فرم های سطحی و مهم حوضه آبریز سجاسرود و بررسی روند تغییرات آن در طول سال های 1986 تا 2018 از تصاویر ماهواره ای لندست TM و OLI استفاده گردید. جهت شناسایی لند فرم ها، ضمن بررسی های میدانی از تصاویر نرم افزار گوگل ارث و نقشه های توپوگرافی کمک گرفته شد. سپس از طریق روش های طبقه بندی نظارت شده حداکثر احتمال، شبکه عصبی و ماشین بردار پشتیبان لند فرم های اصلی استخراج گردید. نتایج ارزیابی دقت طبقه بندی را نشان داد. روش حداکثر احتمال با صحت کلی 70/97 و ضریب کاپای 96 درصد در سال های 1986 و 2018 نسبت به دو روش دیگر عملکرد بهتری در تهیه نقشه ژئومورفولوژی و روند تغییرات دارد. برای بررسی روند تغییرات لند فرم ها و آشکارسازی تغییرات در بازه زمانی 32 ساله از نقشه طبقه بندی حداکثر احتمال و الگوریتم MNF در محیط نرم افزار ENVI استفاده گردید. نتایج نهایی نشان داد، پهنه های پوشش گیاهی و دشت آبرفتی به ترتیب با 159/479 و 26/572 درصد افزایش مساحت داشتند. در مقابل کوه ها و تپه ها، پادگانه های آبرفتی، مخروط افکنه ها و آبرفت های جدید با کاهش مساحت مواجه بودند. همچنین نتایج الگوریتم MNF نشان داد بیشترین شدت و سرعت تغییرات مربوط به دشت های آبرفتی، کوه ها، تپه ها و کمترین سرعت تغییرات مربوط به مخروط افکنه ها است.
برآورد میزان فرسایش خاک با استفاده از مدل (RUSLE)، مطالعه ی موردی حوضه ی آبریز نورآباد ممسنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۷
1 - 21
حوزههای تخصصی:
فرسایش یک پدیده ی طبیعی ناشی از حذف ذرات خاک توسط آب و یا باد و انتقال آنها به مناطق دیگر است و عوامل مختلف طبیعی و انسانی آن را تشدید می کند. از آنجایی که خاک یکی از مهم ترین منابع طبیعی هر کشور می باشد، فرایند فرسایش سبب تنزل خاک شده و خسارات جبران ناپذیری را بر جای می گذارد. تمرکز اصلی این تحقیق برآورد میزان فرسایش در حوضه ی آبریز نورآباد ممسنی واقع در شمال غرب استان فارس با استفاده از مدل (RUSLE) است. بررسی نقشه ی فاکتور فرسایندگی باران در سطح حوضه نشان داد که مقادیر این فاکتور از 11 تا 31 متغیر است. مقادیر فرسایندگی از قسمت های مرکزی حوضه تا نیمه ی شمالی روند کاهشی داشته و در قسمت های جنوبی که ارتفاعات و بارش بیشتر است، فرسایندگی افزایش یافته است. میزان فرسایش پذیری خاک حوضه از 25/0 تا 48/0متغیر بوده است. نتیجه ی حاصل از بررسی فاکتور پوشش گیاهی نشان داد که مقادیر این فاکتور از 7/0 تا 35/1 متغیر است بخش عمده ای از نقش عوامل مخرب بر فرسایش آبی خاک، در اراضی دیم و مرتعی مربوط به عوامل انسانی می باشد .بررسی نقشه ی خطر فرسایش خاک که از ترکیب لایه های فرسایندگی، فرسایش پذیری خاک،توپوگرافی و پوشش گیاهی تولید گردید، نشان داد که میزان خطر فرسایش خاک در سطح حوضه بر حسب تن در هکتار در سال از 8 تا 75 متغیر است. م طابق نقشه ی خطر ف رسایش خاک تهیه شده، مناطق با خطر فرسایش تا زیاد، در بخش های جنوبی به علت ارتفاعات بیشتر، شیب تند و لیتولوژی مستعد، شدیدتر است. علاوه بر این، تحلیل رگرسیون از لایه های مختلف نشان داد که عامل طول شیب (LS) نقش بیشتری در فرسایش نسبت به بقیه عوامل دارد.
ارزیابی و پیش بینی مکانی وقوع زمین لغزش با استفاده از مدل های آماری فاکتور قطعیت و رگرسیون لجستیک (منطقه مطالعاتی: جاده مواصلاتی خلخال- سرچم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش از جمله اقدامات اساسی در جهت مقابله و کاهش اثرات وقوع زمین لغزش می باشد. مناطق واقع در پیرامون جاده خلخال - سرچم از جمله مناطقی از استان اردبیل هستند که در معرض مخاطرات زمین لغزش می باشند. در این پژوهش، خطر وقوع زمین لغزش در این مناطق ارزیابی شده و به پهنه بندی و پیش بینی مکانی زمین لغزش های منطقه پرداخته می شود. داده های مورد نیاز از روی نقشه های توپوگرافی مقیاس 1:25000، نقشه های زمین شناسی مقیاس 1:100000 و 1:250000، تصاویر مدل ارتفاعی رقومی (DEM)، تصاویر ماهواره ای Google Earth و Sentinel2 و مطالعات میدانی حاصل گردید. برای پیش بینی مکانی و پهنه بندی خطر زمین لغزش از مدل های آماری رگرسیون لجستیک و احتمالاتی فاکتور قطعیت استفاده شد. نتایج، نشان دهنده کارایی زیاد این مدل های کمّی در پیش بینی مکانی و پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش منطقه مطالعاتی می باشد. نتایج نشان می دهد که در حدود 23 درصد از کل منطقه مورد مطالعه در کلاس خطر زیاد و بسیار زیاد قرار می گیرد. بخشی از جاده ارتباطی خلخال - سرچم به طول تقریبی 23 کیلومتر در پهنه های با خطر زیاد و بسیار زیاد احداث شده است. این جاده علاوه بر آسیب پذیر بودن در مقابل مخاطره زمین لغزش، به عنوان یک متغیر محرک باعث افزایش ناپایداری نیز شده است. در مقیاس کلی، زمین لغزش های منطقه توسط متغیر لیتولوژی کنترل می شوند. اکثر زمین لغزش ها بر روی دو واحد سنگ شناسی «تراکی بازالت - تراکی آندزیت» و «توف سنگی - برش آتشفشانی - لاهار» رخ داده اند. در مقیاس محلی، چندین متغیر دیگر بر توزیع فضایی زمین لغزش ها موثر بوده اند. متغیرهای شیب، جهت شیب، ارتفاع، دوری و نزدیکی به آبراهه های منطقه و مجاورت با جاده ها از جمله این متغیرهای مهم می باشند.
بررسی تأثیر تغییرات اقلیمی آینده بر تغییرات دبی رودخانه ی هروچای اردبیل با استفاده از مدل های SWAT و LARS-WG(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۵ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۵
54 - 79
حوزههای تخصصی:
آگاهی از نحوه تغییرات دبی رودخانه و به دنبال آن تغییرات ویژگی های کمی آب، می تواند کمک شایانی به مدیریت و برنامه ریزی منابع آب نماید. میزان اثرات زیست محیطی و اقتصادی- اجتماعی تغییرات دبی رودخانه، در مدیریت آب زیست محیطی بسیار حائز اهمیت است. لذا در این تحقیق، به منظور بررسی تغییرات کمی آب رودخانه ی هروچای اردبیل، دبی رودخانه با استفاده از مدل SWAT شبیه سازی گردید. در ادامه با استفاده از مدل اقلیمی LARS-WG داده های دما و بارش به صورت روزانه تحت سه سناریو A2، B1 و A1B برای دوره ی 2040-2014 استخراج و داده های شبیه سازی شده به مدل SWAT وارد و مدل برای دوره ی آماری مذکور اجرا گردید. بر اساس نتایج حاصل از پیش بینی بارش، تحت ش رایط دو سناریو A2 وB1 بارش در دوره ی پیش بینی اف زایش خواهد یافت ولی کاهش بارش تحت شرایط سناریوA1B اتفاق خواهد افتاد. نتایج شبیه سازی دبی نشان داد که مدل SWAT طی دوره ی واسنجی و اعتبارسنجی به ترتیب با ضریب کارایی 81/0 و 84/0 دارای عملکرد قابل قبولی بوده است. سایر نتایج، افزایش دبی را بر اساس نتایج دو سناریو A2 و B1 و کاهش دبی را بر اساس نتایج سناریو A1B نشان می دهد.
مورفومتری لغزش بزرگ سیمره و بازسازی تأثیرات لندفرمی آن در کواترنری پسین (رشته کوه زاگرس در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۶
119 - 138
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش سیمره یکی از بزرگ ترین لغزش های شناخته شده جهان است که در جنوب غرب ایران قرارگرفته است. هدف این پژوهش بررسی ویژگی ها و تأثیرات ژئومورفولوژیکی این زمین لغزش است. برای دست یابی به این هدف، از تصاویر ماهواره ای، نقشه های توپوگرافی، نقشه های زمین شناسی، نقشه های رقومی استفاده شده است. روش پژوهش تجربی و بر پایه تحلیل داده های میدانی است. برای این کار، فرآیند رخداد زمین لغزش، علل وقوع و خصوصیات مورفومتریک زمین لغزش در سه بخش سطح لغزش، توده ی لغزشی و مؤلفه های جابه جایی لغزش به همراه رسوبات ته نشست شده در دریاچه های سدی سیمره و چینه شناسی آن ها مطالعه شده است. نتایج مورفومتری زمین لغزش شواهدی از نقش عوامل گوناگون در آن است. در میان آنها زیربری لایه های آهک آسماری توسط رود سیمره و کشکان مهم ترین عامل رخداد آن می باشد. این لغزش موجب تشکیل دریاچه سدی در پشت توده ی لغزشی شده و این دریاچه در اثر تکرار لغزش دارای پادگانه های متوالی است. نتایج مورفومتری دریاچه به ویژه برآورد حجم آب (642/45 میلیارد مترمکعب) و رسوب دریاچه (422/23 میلیارد مترمکعب) و مقایسه زمان پر شدن این حجم آبی (8/19 سال) با توجه به حجم آب ورودی به دریاچه (3/2 میلیارد مترمکعب در سال) با مدت زمان لازم برای ته نشست تمامی این رسوبات (5/1913 سال) نشان می دهد دریاچه چند مرحله و در نتیجه تکرار انسداد رود سیمره توسط تکرار زمین لغزش تجدید شده است. چینه شناسی رسوبات دریاچه ای تجدید محیط دریاچه ای را در چهار مرحله روشن می کند. توالی پادگانه های دریاچه ای و سایر شواهد، مقیاس های متفاوت تکرار زمین لغزش بزرگ سیمره را تأیید می کند.
ارزیابی و پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش با استفاده از تئوری احتمالاتی دمپستر شفر، در حوضه آبریز حاجیلرچای استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی عوامل موثر در وقوع زمین لغزش، تهیه نقشه آسیب پذیری و دوری جستن از مناطق مستعد وقوع زمین لغزش می تواند کمک موثری در کاهش خسارت های احتمالی و مدیریت خطر حاصل از این پدیده داشته باشد. بنابراین هدف تحقیق حاضر ،ارزیابی وپهنه بندی حوضه حاجیلرچای از لحاظ خطر زمین لغزش می باشد. برای بررسی و پهنه بندی خطر زمین لغزش در این حوضه ابتدا نقشه ها و لایه های اطلاعاتی عوامل اصلی موثر در رخداد این پدیده از قبیل شیب، جهت شیب، بارش، لیتولوژی، کاربری اراضی، فاصله از گسل، فاصله از آبراهه و طبقات ارتفاعی در سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) تهیه گردید و سپس با استفاده از تصاویر ماهواره ای و عملیات میدانی زمین لغزش های موجود در منطقه شناسایی شد. با استفاده از تئوری دمپستر – شفر وزن هر یک از فاکتورها محاسبه شد وزن ها در نقشه های عامل وارد شده و برای هر عامل یک نقشه وزنی به دست می آید. در مرحله بعد نقشه های وزنی با هم جمع شده و در نهایت نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش، در پنج رده با خطر بسیار کم تا بسیار زیاد تهیه گردید. نتایج پژوهش نشان دهنده این است که در حدود 43/9 درصد از مساحت حوضه حاجیلرچای، احتمال وقوع زمین لغزش خیلی زیاد بوده، همچنین 43/22 درصد احتمال وقوع زیاد، 09/28درصد احتمال وقوع متوسط، 33/25 درصد احتمال وقوع کم و در69/14 درصد احتمال وقوع خیلی کم می باشد.
بررسی تأثیر شاخص های مورفومتریک بر روی اندازه ی رسوبات در حوضه ی آبریز تبارک آباد قوچان (شمال شرق ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۵ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱۴
113 - 134
حوزههای تخصصی:
حوضه ی آبریز تبارک آباد یکی از زیرحوضه های آبریز قره قوم در شمال شرقی شهرستان قوچان و در استان خراسان رضوی می باشد که در زون زمین شناسی کپه داغ قرار دارد. به طور کلی هدف از این پژوهش، ارزیابی تأثیر شاخص های مورفومتری بر روی پارامترهای بافتی مربوط به اندازه ی رسوبات در حوضه های آبریز است. در این تحقیق دو زیرحوضه ی یدک و زیرآبه که حوضه ی تبارک آباد را ایجاد می نمایند انتخاب و برخی از شاخص های کمی مورفومتریکی کلاسه بندی گردید. بر این اساس زیرحوضه ی یدک در کلاس 1 و زیرحوضه ی زیرابه در کلاس 2 قرار گرفت که نشان دهنده ی فعال بودن زیرحوضه ی یدک از لحاظ تکتونیکی است. به منظور بررسی پارامترهای رسوب شناسی 6 نمونه رسوب از هر کدام از زیرحوضه ها برداشت گردید. اندازه ی رسوبات نشان می دهد که زیرحوضه ی یدک رسوباتی درشتر از زیرحوضه ی زیرآبه دارد. نتایج نشان می دهد که زیرحوضه ی یدک که بر اساس شاخص های مورفومتری در کلاس فعال تری قرار گرفته، پارامترهای بافتی مربوط به اندازه ی بالاتری دارد.
بررسی نقش لیتولوژی و تکتونیک در روند تحول توپوگرافی پادگانه های رودخانه ی قزل اوزن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۵ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱۴
1 - 22
حوزههای تخصصی:
بررسی پادگانه های رودخانه ای از عمده ترین مباحث مربوط به ژئومورفولوژی رودخان ه ای می باشد؛ ازاین رو به عنوان یکی از لندفرم های محیط های آبرفتی و میراثی از چینه شناسی، به منظور درک زمان تکتونیکی و آب و هوایی به طور گسترده توسط ژئومورفولوژیست ها مورد بررسی قرار می گیرد. رودخانه ی قزل اوزن به عنوان یکی از طویل ترین سیستم های رودخانه ای، به عوامل لیتولوژیکی و تکتونیکی به خوبی پاسخ داده است. بر این اساس به کمک نقشه های توپوگرافی 1:50000 و زمین شناسی 1:100000 منطقه و استفاده از نرم افزارهای رایانه ای مانند Arc GIS -Global Mapper و Excel پادگانه های این رودخانه از نظر لیتولوژی به بازه های مارنی، متبلور و کنگلومرایی و از نظر لیتولوژی و تکتونیک، مسیر رودخانه به هشت بازه تقسیم شد و نیمرخ عرضی پادگانه های هر بازه، تفسیر گردید. نتایج نشان داد که از بین لیتولوژی پادگانه های قزل اوزن (مارن، متبلور و کنگلومرا) پادگانه های مارنی نامتقارن تر و پادگانه های متبلور، در مناطق فاقد حرکات زمین ساختی، متقارن تر هستند. در مناطق فاقد حرکات تکتونیکی، یا مناطقی با حرکات تکتونیکی یکسان در دو طرف ب ستر با لیتولوژی مقاوم، پادگان ه های متقارن ای جاد ش ده و در م کان هایی که فعالیت های تکتونیکی دو طرف بستر یکسان نبوده، یا در بین لایه های زمین شناسی ﻣﺎرن وجود دارد پادگانه های نامتقارن شکل گرفته اند. لیتولوژی مارنی که بیشترین لیتولوژی حوضه را نیز تشکیل داده، بیشترین تأثیر را در نامتقارنی پادگانه های این رودخانه داشته است. تکتونیک در بازه های A, C, E, F & H فعال و در بازه های B, D & G غیرفعال بوده است.
فرسایش پذیری سازندهای زمین شناسی با استفاده از تحلیل بعد فرکتال شبکه زهکشی (مطالعه موردی: دامنه های شمالی همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیستم شبکه هیدروگرافی تابعی از عوامل سنگ شناسی (سختی، نفوذپذیری، کیفیت و کمیت درزه ها و شکاف ها) و عوامل ساختمانی (وضعیت امتداد و شیب لایه ها، وجود یا عدم وجود گسل و ...) است. بنابراین مشخصات آبراهه های (جهت جریان، تراکم، نوع و شکل) تابعی از وضعیت سنگ و ناهمواری های هر منطقه می باشد. در این بررسی ابتدا 4 سازند زمین شناسی شامل، گرانیت الوند، هورنفلس کلریت دار، سنگ آهک مارنی و شیست استرولیت دار انتخاب شد و در هر سازند یک پلات 2 در2 کیلومتری به صورت تصادفی - سیستماتیک در هر سازند نصب و جهت بررسی شبکه زهکشی از روش استرالر و مقایسه بهتر از بعد فرکتال نیز استفاده شده است. همچنین به منظور بررسی فرسایش پذیری سنگ ها و نقش آنها در تخریب سازند های دامنه شمالی توده کوهستانی الوند، مقاطع میکروسکپی با نمونه گیری از سنگ های گرانیت، شیست و هورنفلس انجام شد. نقشه فرسایش پذیری تهیه و با نتایج حاصل از بعد فرکتال و شبکه زهکشی مقایسه گردید. بررسی مقایسه ارقام فرکتال به دست آمده از پلات های 4 سازند نشان داد که بیشترین مقدار عدد بعد فرکتال معادل 33/1 و 31/1 به ترتیب مربوط به سازندهای هورنفلس کلریت دار و سنگ آهک مارنی می باشد که از تراکم زهکشی و همچنین توان فرسایشی بالاتری در منطقه برخوردار است. همچنین سازندهای شیست استرولیت دار با عدد فرکتال 27/1 در رتبه بعدی از نظر مقاومت به فرسایش قرار داشته و نهایتا سازندهای گرانیت الوند با کمترین مقدار عددی بعد فرکتال که معادل 22/1 و کمترین تراکم آبراهه به عنوان مقاوم ترین واحد سنگی یا سازند در منطقه همدان شناخته شده اند. به طور کلی نتایج نشان داد که با افزایش بعد فرکتال، همراه با پارامتر شبکه زهکشی، فرسایش پذیری سازند های زمین شناسی نیز افزایش می یابد. به علاوه نتایج حاصله از بررسی کانی شناسی مقاطع میکروسکپی نشان می دهد که سنگ های گرانیتی فرسایش پذیری کمتری نسبت به شیست، هورنفلس و آهک و مارن در مقابل فرسایش دارد.
تحلیل پایداری کرانه و مورفومتری رودخانه گلالی قروه به منظور پایدار سازی در برابر فرسایش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال ششم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۴)
160 - 171
حوزههای تخصصی:
مدیریت و حفاظت از کرانه رودخانه ها از اهداف اساسی توسعه منابع آب بشمار می رود. در این میان مطالعه ناپایداری کرانه رودخانه جهت فعالیت مهندسی به منظور پایدارسازی کرانه در مقابل فرسایش از اقدامات لازم و ضروری است. لذا در این مقاله، ضریب ناپایداری رودخانه گلالی قروه و راهکار مهندسی جهت پایدار سازی کرانه آن با استفاده از روش تنش برشی لین مورد تحقیق قرار گرفت. بدین منظور کلیه پارامترهای مورد نیاز با استفاده از بررسی میدانی و تصاویرگوگل ارث اندازه گیری و در نهایت شیب، تنش برشی، زاویه شیب بدنه، ضریب پایداری ذره، زاویه انحراف خطوط جریان، عدد پایداری شیب بدنه ذره، زاویه حرکت ذره بستر، ضریب پایداری و سپس اندازه پاره سنگ موثر جهت سنگ چینی بدست آمد. بر این اساس مقاطع 1 و 5 دارای بیشترین و مقاطع 2، 4 و 3 به ترتیب دارای کمترین ضریب ناپایداری هستند و اندازه پاره سنگ موثر برای پایدارسازی مقاطع 1 تا 5 به ترتیب برابر با 42، 26، 20، 22 و 60 سانتی مترتخمین زده شد.
ارزیابی خطر وقوع ناپایداریهای دامنه ای گسل بناروان با استفاده از مدل شبکه های عصبی مصنوعی (MLP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناپایداری های دامنه ای یکی از خطرات طبیعی است که همه ساله خسارات جانی و مالی فراوانی را به همراه دارد. بنابراین باید مناطق حساس را شناسایی و با اولویت بندی این مناطق، سیاست و برنامه های مدیریت ناپایداری دامنه ای را ارائه نمود و تا حدی از خطر وقوع خسارات ناپایداری ها کاست. رشته کوه بزغوش در شمال غرب ایران و بین استان آذربایجان شرقی و اردبیل با روند شرقی- غربی در مختصات بین َ 00 °48 تا َ 30 °47 درجه طول شرقی و َ 00 °38 تا َ 30 °37 درجه عرض شمالی قرار دارد .گسل بناروان با طول بیش از 20 کیلومتر یکی از مهمترین گسلهای موجود در دامنه جنوبی بزغوش آذربایجان است.در این پژوهش محدوده گسل بناروان مورد بررسی قرار می گیرد بنابراین هدف از تحقیق حاضر، مشخص کردن نقاط حساس به حرکت های توده ای و تهیه نقشه پهنه بندی خطر به منظور پیش بینی خطر در آینده با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک می باشد. به منظور به دست آوردن اطلاعات از طریق بازدید میدانی، نقشه های زمین شناسی و توپوگرافی و با مرور منابع قبلی و بررسی شرایط منطقه 9 عامل به عنوان عوامل مؤثر بر وقوع ناپایداریهای دامنه ای شناسایی شد و سپس با استفاده از مدل پرسپترون چند لایه در نرم افزار IDRISI بررسی شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که 81/5، 95/12، 38/19، 06/27، 78/34 درصد از مساحت منطقه به ترتیب در کلاس های خطر بسیار بالا، بالا، متوسط، پایین و بسیار پایین قرار گرفته است. نقشه پهنه بندی خطر ناپایداری دامنه ای نشان می دهد که مناطق داری خطر زیاد و بسیار زیاد حدود 76/18 درصد محدوده مورد مطالعه را در بر می گیرد، که بیشتر منطبق بر ارتفاعات بالا، پهنه گسلی و شیب زیاد منطقه می باشد. با توجه به نقشه نهایی به دست آمده از پهنه بندی خطر زمین لغزش و در راستای توسعه و امنیت شهری باید از ساخت و ساز در محدوده با خطر بسیار زیاد و زیاد و آبخیزهای دارای دامنه های پرشیب و دارای پتانسیل زمین لغزش و همچنین حریم رودها در منطقه یک ممانعت به عمل آید و بایستی همه کاربری های مختلف شهری از جمله کاربری های مسکونی با استفاده از روش ها و تکنیک های مهندسی پایدار شوند.
ارزیابی تأثیر مورفومتری لندفرم ها بر روی سیل خیزی حوضه های آبریز (مطالعه ی موردی: حوضه های شمالی کوهستان سبلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۶
177 - 197
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مطرح در هیدرولوژی یک منطقه تولید رواناب و مساله سیل خیزی است. لندفرم ها با توجه به مورفومتری که دارند نقش مهمی را در ایجاد رواناب و سیل خیزی ایفا می کنند. در این پژوهش با استفاده از استخراج لندفرم ها و لایه های کاربری زمین، پوشش گیاهی، جنس سازندها، بارش و کاربری زمین اقدام به پهنه بندی سیل خیزی در دامنه های شمالی سبلان شده است تا از این طریق اثرات مورفومتری لندفرم ها در هیدرولوژی منطقه بررسی شود. برای استخراج لندفرم ها از روش شی گرا در محیط نرم افزار Ecognition استفاده شد. ترکیب این لایه با لایه های کاربری زمین، تراکم پوشش گیاهی، جنس سازندها، بارندگی و تراکم شبکه ی آبراهه با استفاده از روش منطق فازی صورت گرفت و نقشه ی پهنه بندی پتانسیل سیل خیزی برای منطقه به دست آمد. نتایج کار نشان داد در بین 14 لندفرم استخراج شده برای منطقه سه لندفرم دره های کوچک کوهستانی، شانه خط الراس و دامنه ی مستقیم، بیشترین تأثیر را در سیل خیزی دارند و به ترتیب 3/67 ، 9/62 و 2/53 درصد از سطح آنها به عنوان زمین های با سیل خیزی زیاد و خیلی زیاد پهنه بندی شده است. در مقابل لندفرم های از نوع دشتی و چاله ها به صورت مناطق کم خطر از نظر سیل خیزی پهنه بندی شداند. با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش می توان گفت تولید رواناب و سیل خیزی در سطح زمین به شدت تحت تأثیر مورفومتری لندفرم ها قرار دارد که در کنار سایر پارمترهای محیطی می تواند در مطالعه هیدرولوژی مناطق بسیار مفید باشد.
تحلیل و طبقه بندی کیفیت آب ش رب شهرستان ملارد - تهران با استفاده تکنیک های آماری چندمتغیره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۵ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۵
171 - 190
حوزههای تخصصی:
آب های زیرزمینی برای بسیاری از جوامع مهم ترین منبع تأمین آب آشامیدنی است. کیفیت آب به طور مستقیم سلامت مصرف کنندگان را تحت تأثیر قرار می دهد، به همین دلیل بررسی کیفیت آب و عوامل مؤثر بر آن ضروری است. هدف از این مطالعه ارزیابی کیفیت آب زیرزمینی شهرستان ملارد استان تهران با استفاده از تحلیل های آماری چند متغیره است. بدین منظور داده های 13 پارامتر کیفی در 31 حلقه چاه آب شرب طی سال های 1389 تا 1394 انتخاب گردید و بر اساس تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی چاه های آب شرب شهرستان ملارد به سه طبقه کیفی تقسیم بندی گردید. همچنین به منظور شناخت مهم ترین پارامترهای کیفیت آب در هر منطقه ی همگن از تحلیل عاملی بر اساس روش تحلیل مؤلفه های اصلی استفاده شد. نتاج نشان دادکه کیفیت آب در خوشه سوم (مناطق مرکزی و غربی) از مطلوبیت پایین تری برخوردار است و در هر خوشه ی کیفی 3 عامل به عنوان مهم ترین پارامترهای تغییر کیفیت آب با مجموع واریانس 8/92، 2/83 و 9/88 به ترتیب در خوش ه ی همگن 2،1 و 3 تغییرات کیفیت آب آن خوشه را توج یه می کنند. عامل های به دست آمده از تحلیل های عاملی نشان می دهد که پارامترهای موثر بر تغییرات کیفیت آب به طور عمده با سازندهای تبخیری، استفاده از کودهای شیمیایی و حاصل خیزکننده ها، فاضلاب های خانگی و دفع غیراصولی فضولات پرورشگاه های دام و طیور مرتبط می باشد.