فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۱٬۸۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
در بیشتر مواقع برای شناسایی گسل های پنهان از روش های ژئوفیزیکی استفاده کرده اند. در پژوهش حاضر قابلیت ژئومورفولوژی جهت شناسایی گسل های پنهان مورد بررسی قرار گرفت. ازجمله مناطقی که رسوبات رودخانه ای آثار گسل ها را مدفون ساخته است شرق استان کرمانشاه است. با بررسی ژئومورفولوژی منطقه و براساس فرضیه جدایی طاقدیس شیرز از سفره رورانده و دیگر شواهد مورفوتکتونیکی حدود کلی گسل های پنهان شناسایی و بر روی نقشه زمین شناسی ترسیم شد. در مرحله بعد با پردازش داده های مغناطیس هوایی، موقعیت دقیق تر گسل ها ترسیم شد. سپس بر روی 4گسل، 5 مقطع برداشت VLF و مغناطیس زمینی صورت گرفت و نتایج مربوط به مراحل پیشین با استفاده از روش های ژئوفیزیکی نیز صحت سنجی شد. اولین گسل از غرب ارتفاعات پرآو و از شمال دشت کرمانشاه به سمت شرق بر روی ارتفاعات پرآو و بیستون امتداد می یابد و با گذشتن از ارتفاعات برناج به سمت غرب وارد دشت شده و پس از عبور از دشت صحنه مجددا با تغییر روند به سمت شمال شرق امتداد می یابد. در فاصله بین ارتفاعات بیستون تا دشت صحنه 5 گسل با جهت شمال- جنوب و منشعب از گسل اول تا حدود طاقدیس شیرز امتداد دارند. گسل دیگر از غرب شهر کرمانشاه آغاز شده و در جنوب ارتفاعات پرآو با تغییر مسیر به سمت جنوب شرق ادامه می یابد و وارد دشت هرسین می-شود. مقایسه نتایج ژئومورفولوژی، ژئوفیزیک و مغناطیس هوایی نشان می دهد که ژئومورفولوژی قادر است گسل های بزرگ و پی سنگی عمیق آشکار و حتی پنهان، که اثرات خود را در مورفولوژی منطقه برجای گذاشته اند، را شناسایی کند.
تأثیر تغییر مقاطع عرضی بر طغیان و ظرفیت انتقال رسوب رودخانه آبشینه همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه تحلیل و شبیه سازی طغیان و انتقال رسوب با مدل های مهندسی رودخانه کاربرد فراوانی در هیدرولیک جریان دارند. هدف از این تحقیق، شبیه سازی تأثیر تغییر شکل هندسی مقاطع عرضی -رودخانه آبشینه همدان بر فرآیندهای جریان و انتقال رسوب با استفاده از نرم افزار SMADA و شبیه-سازی هیدرولیکی رودخانه با مدل HEC-RAS می باشد. بررسی ها نشان می دهد که تغییرات عرضی رودخانه آبشینه به تغییرات مکانی الگوی کنش (فرسایش و رسوب گذاری) نسبت داده می شود که به دلیل تکرار و فراوانی وقوع سیلاب های منفرد و بزرگ می باشد. همچنین به دلیل فرآیند فرسایش، افزایش سرعت آب و شیب زیاد، مقاطع عرضی بالا دستV شکل بوده و مقاطع میانی به دلیل فرآیند فرسایش و رسوبگذاری به شکلU و در انتهای مسیر به دلیل وجود سد اکباتان و باز شدگی بستر فرآیند انباشت رخ می دهد. نتایج حاصل از مدل HEC-RAS نشان می دهد که مقدار ظرفیت انتقال رسوب با رواناب و سرعت جریان رابطه مستقیم داشته و میزان رسوب از مقدار دبی و بارش تأثیر می-پذیرد و بیانگر این است که در مقطع عرضی از دوازده کیلومتری پایین دست تا مقطع عرضی موجود در نزدیکی سد، میزان جریان رسوب نمی تواند از بستر رودخانه و کناره ها طغیان کند لذا خطری برای مناطق حاشیه رودخانه در پی نخواهد داشت. اما در مقطع عرضی هشت کیلومتری پایین دست حوضه میزان دبی عبوری و رسوب از ظرفیت این مقطع بالا بوده و برای جلوگیری از انباشته شدن رسوبات و بالا آمدن بستر و طغیان رودخانه در این بازه، باید مدیریت لازم و ساماندهی مهندسی رودخانه انجام گیرد.
بررسی تغییرات ژئومورفولوژیکی مئاندرهای رودخانه ای با استفاده از تصاویر ماهواره ای در بازه زمانی 1990 تا 2018 (مطالعه موردی: رودخانه بشار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رودخانه ها به عنوان مهم ترین عامل موثر در تنوع ژئومورفولوژیکی عوارض سطح زمین به شمار آمده و تحت تاثیر عوامل و متغیرهای مختلف پیوسته در حال تغییر می باشند. در این پژوهش تغییرات هیدروژئومورفولوژی رودخانه بشار از منظر مئاندرشدگی آن مورد بررسی واقع شده که برای این منظور ابتدا با استفاده از فاکتورهای هندسی و زاویه مرکزی، مئاندرهای رودخانه مشخص و مورد بررسی قرار گرفته. در شناسایی تنوع سیستم مئاندری مسیر رودخانه بشار، انواع مئاندرها تقسیم بندی شد که 20 درصد از مئاندرهای این رودخانه از نوع مرکب، 15 درصد از نوع شریانی، 15 درصد مستقیم و 50 درصد از نوع ساده تشکیل شده اند. در این تحقیق از روش سنجش از دور برای نمایش تغییرات 28 ساله رودخانه استفاده شده است در ادامه با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست مرز حوضه آبخیز بشار جدا و طی سال های 1990 و 2018 در نرم افزار ENVI به صورت طبقه بندی نظارت شده به روش Maximum likelihood یا حداکثر احتمال طبقه بندی صورت گرفت. سپس مسیر رودخانه رقومی گردید و تغییرات در هر دو دوره به تفصیل مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان می دهد که 62 درصد مسیر رودخانه از سال 1990 تا 2018 جابجایی داشته است و 38 درصد دیگر بدون تغییر باقی مانده است. بنا به نتایج بدست آمده میزان تغییرات در سال 1990 حاکی از فعال بودن عوامل تغییرات هیدرولیکی رودخانه مانند حجم دبی، سرعت جریان و... در این بازه زمانی بوده است ولی با این وجود فعالیت های انسانی عامل اصلی تغییرات تا سال 2018 به حساب می آیند.
مقایسه روش پیکسل پایه ( بیشترین شباهت ) و شی گراء ( ماشین بردار پشتیبان ) در طبقه بندی کاربری اراضی ( منطقه اهر – ورزقان )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سالهای اخیر تهیه نقشه های کاربری اراضی از طریق طبقه بندی رقومی داده های سنجش از دور به عنوان جایگزینی مناسب برای تهیه این نوع نقشه ها مورد توجه قرار گرفته است، تهیه نقشه های کاربری اراضی از طریق طیقه بندی رقومی داده های سنجش از دور به روش های مورد استفاده در طبقه بندی، وضعیت پوشش زمین و شرایط محیطی منطقه مورد مطالعه بستگی دارد. نتایج حاصله در این زمینه بر حسب روش های طبقه بندی مورد استفاده، شرایط منطقه مورد مطالعه و داده های بکار گرفته شده متفاوت بوده است. در نتیجه در سال های اخیر با پیشرفت تکنولوژی پردازش کامپیوتری روش های جدیدی پیشنهاد شده است. بر اساس ویژگیهای پردازش تصویر، جهت استخراج اطلاعات از تصاویر ماهواره ای در این روش ها، آنها را می توان در دو گروه عمده تقسیم بندی نمود که عبارتند از: روش طبقه بندی مبتنی بر ارزش های عددی عناصر تصویری یا پیکسل ( پیکسل پایه ) و روش طبقه بندی مبتنی بر شی های تصویری (شی گرا ). هدف از این تحقیق، مقایسه روش های طبقه بندی پیکسل پایه ( الگوریتم بیشترین شباهت ) و شی پایه ( ماشین بردار پشتیبان ) برای تهیه نقشه کاربری اراضی با استفاده ازتصویرسنجنده HDR ماهواره ای SPOT5 و تصویر سنجنده OLI ماهواره Landsat8 در محدوده ی حوضه آبریز اهر چای از منطقه اهر تا ورزقان است. بدین منظور نقشه کاربری اراضی منطقه اهر – ورزقان با هر دو روش در نرم افزار ENVI 5.3 طبقه بندی شده است. مقایسه نتایج مربوط به صحت کلی و ضریب کاپای طبقه بندی ها نشان می دهد که روش طبقه بندی شی گرا با افزایش دقت معادل 6/5 درصد صحّت کلی و 04/0 درصد ضریب کاپا، در طبقه بندی تصاویر ماهواره ای از دقت بالاتری برخوردار است .
ارزیابی نقش تکتونیک در برونزد گنبدهای نمکی منطقه زاگرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زون ساختاری زاگرس تعداد 123 گنبد نمکی وجود دارد، وجود گسل های فراوان در این محدوده از ایران احتمال تاثیر و نقش این ساختار های تکتونیکی در رخنمون یافتن گنبد های نمکی را افزایش می دهد. در این تحقیق سعی بر آن شده است تا با استفاده از پردازش تصاویر ماهواره ای و تکنیک های GIS میزان تاثیر و نقش تکتونیک در بالاآمدگی و برونزد این ساختارهای ژئومورفولوژیکی منحصر به فرد بر روی سطح زمین، مورد مطالعه قرار گیرد. بدین منظور بر اساس تجزیه و تحلیل های سنجش از دور شامل اعمال فیلتر های جهت دار، استفاده از مدل سایه-برجسته و شواهد مورفولوژیکی و ریخت زمین ساختی نظیر ایجاد خمش و جابجایی در راستای چین ها، تعداد 34 خطواره گسلی در منطقه زاگرس شناسایی شد، که از این بین تعداد 14 گسل برای اولین بار مورد شناسایی قرار گرفت. برای تعیین ارتباط بین این ساختارهای تکتونیکی و برونزد گنبدهای نمکی از روش آماری به نام وزنهای نشانگر در محیط GIS استفاده شد. بطوری که با اعمال بافرهای مختلف در اطراف گسل ها و روی هم اندازی آن با لایه رستری موقعیت گنبدهای نمکی منطقه، ضرایب مربوطه محاسبه شد به طوری که برای فاصله هزار متری از امتداد گسل ها، ضریب C/s(C) بالاترین مقدار را به دست می دهد. در نتیجه بر مبنای روش وزن های نشانگر بیشترین ارتباط بین گنبدهای نمکی و گسل های منطقه در فاصله یک کیلومتری بدست می آید، این ارتباط هرچند ضعیفتر تا فاصله 9 کیلومتری نیز ادامه دارد. بنابراین می توان عامل تکتونیک را یکی از عوامل بسیار موثر و مهم در جایگیری و رخنمون یافتن گنبدهای نمکی بر روی سطح زمین قلمداد کرد.
تأثیر تغییر اقلیم بر روند نوسانات دبی حوضه ی آبخیز گرگانرود-قره سو با استفاده ازمدل های گردش عمومی جو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۶ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۸
1 - 18
حوزههای تخصصی:
پیش بینی های اقلیمی نشان می دهد که افزایش غلظت گازهای گلخانه ای سبب تغییر در چرخه ی هیدرولوژیکی خواهد شد. هدف از این تحقیق ارزیابی تأثیر تغییر اقلیم بر دبی در حوضه ی آبخیز گرگانرود - قره سو در استان گلستان می باشد. در این مطالعه از آزمون های ناپارامتری جهت آنالیز روند و همبستگی در سری های زمانی پارامترهای اقلیمی و هیدرولوژیکی در دوره ی پایه استفاده گردید. سپس داده های دو مدل گردش عمومی جو HadCM3 و ECHAM4 با به کارگیری مدل LARS-WG طبق سه سناریوی A2، B1 و A1B برای منطقه ی مورد مطالعه طی دوره ی 2030-2011 ریزمقیاس گردید و از مدل شبکه ی عصبی پرسپترون چندلایه در مقیاس روزانه برای شبیه سازی دوره ی پایه ی 2008-1987 استفاده شد. دبی خروجی از حوضه برای سه سناریو در دو مدل HadCM3و ECHAM4 در دوره ی 2030-2011 تولیدگردید. نتایج نشان داد که دبی در دو ایستگاه تمر و اراز کوسه واقع در حوضه ی مورد مطالعه کاهش یافته است که در هیچ کدام از دو ایستگاه این کاهش معنی دار نیست. به علاوه تغییرات دمای حداقل و بارش تأثیر بیشتر و معنی داری را بر تغییرات جریان رودخانه ی حوضه داشته است. نتایج حاصل نشان دهنده ی کاهش دبی در تمام سناریوهای ذکر شده دو مدل گردش عمومی جو در دوره ی آینده نسبت به دوره ی پایه خواهد بود.
- برآورد تبخیر از سطح مخزن با استفاده از مدل شبکه ی عصبی مصنوعی (مطالعه ی موردی سد میناب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۶ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۸
39 - 56
حوزههای تخصصی:
تبخیر به عنوان یکی از پارامترهای طبیعی به علت نقش مهمی که در خروج آب از دسترس بشر دارد، همواره مورد توجه کارشناسان و محققان بوده است. در این پژوهش سعی شده است تا با بکارگیری مدل شبکه ی عصبی مصنوعی در برآورد تبخیر از سطح دریاچه ی سد میناب، میزان دقت مدل مورد ارزیابی قرار گیرد. برای بررسی روند تغییرات پارامترهای مؤثر بر تبخیر برای اطلاعات 19 ساله موجود، با استفاده از رگرسیون غیرخطی بهترین برازش از بین نقاط موجود برای داده ها ترسیم و روند کلی تغییرات پارامترهای مؤثر بر تبخیر مشخص شده است. همچنین برای مدلسازی تبخیر با استفاده از شبکه ی عصبی مصنوعی از آمار 19 ساله، از سال 1374 تا 1392 استفاده و بهترین ساختار برای محاسبه ی میزان تبخیر از سطح دریاچه ی سد میناب انتخاب شده است. در این ساختار لایه ی اول و دوم دارای 5 نورون می باشند که با 1000 تکرار برای محاسبه ی آن، بهترین نتیجه به دست آمد. ضرایب آماری به دست آمده از تحلیل با استفاده از شبکه ی عصبی مصنوعی در انتخاب بهترین ساختارمورد توجه قرار گرفت که در این ساختار ضریب همبستگی با مقدار 8941/0 دارای بیشترین مقدار در بین آزمون های دیگر است و مقادیر خطا برای داده های آموزش و آزمایش نیز به ترتیب برابر با 0011/0 و 0082/0 است که پس از این ساختار، ساختارهای ANN(3,7,1)، ANN (4,10,1)، ANN(4,11,1)، ANN(5,3,1) دارای مقادیر ضریب همبستگی و خطای قابل قبولی در تعیین مقدار تبخیر از دریاچه ی سد میناب می باشند.
بررسی تأثیرات مثبت انسان در تغییرات سطح آب های زیرزمینی دشت صفی آباد شهرستان اسفراین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۶ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
23 - 42
حوزههای تخصصی:
مقاله ی دشت صفی آباد یکی از دشت های شمالی کویر مرکزی ایران است که به دلیل قرار گرفتن در منطقه ی خشک استفاده از آب های زیرزمینی در آن رایج است. از زمان انجام مطالعات ژئوفیزیکی در سال 1368سطح آب های زیرزمینی این دشت در حال کاهش است که این امر مشکلاتی چون شورشدن آب چاه ها، افزایش هزینه های پمپاژ و خشک شدن قنات ها را به دنبال داشته است. کشاورزان این دشت با اقداماتی نظیر ایجاد کانال های بتنی و لوله کشی مسیر انتقال آب، استفاده از شیوه های نوین آبیاری، تغییر نوع کشت، اقدامات فرهنگی و نصب کنتورهای هوشمند سعی نمودند سطح برداشت از آب های زیرزمینی در این دشت را کنترل نمایند. این تحقیق به شیوه ی میدانی و کتابخانه ای و با هدف مشخص شدن تأثیر اقدامات انسانی در کنترل آب های زیرزمینی به منظور مدیریت منابع آب در این دشت انجام شد. نتایج به دست آمده نشان داد در بین اقدامات انسانی فقط نصب کنتورهای هوشمند از برداشت بی رویه ی آب جلوگیری نموده و شیب کاهش سطح آب های زیرزمینی تا حدودی آن را تعدیل کرده است. بقیه ی اقدامات انسانی هرچند سبب صرفه جویی در مصرف آب شده اما به دلیل افزایش سطح زیر کشت و ادامه ی برداشت های بی رویه از آب های زیرزمینی تأثیرات مثبت قابل توجه ی در این زمینه نداشته است. همچنین در بین اقدامات انسانی اقدامات فرهنگی قابل توجه ی انجام نشده و به نظر می رسد علت اصلی به نتیجه نرسیدن سایر اقدامات توجه کمتر به مسائل فرهنگی باشد.
بررسی ژئومورفودایورسیتی آتشفشان دماوند و پیرامون آن بر اساس شاخص GmI(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژئومورفودایورسیتی بخشی از ژئودایورسیتی است که به ارزیابی ژئومورفولوژیکی یک قلمرو از نظر کمیت و تعداد انواع مختلف لندفرم ها به صورت بیرونی و درونی می پردازد. منطقه مورد مطالعه شامل میراث ژئومورفولوژیکی آتشفشان دماوند و پیرامون آن است. هدف اصلی مطالعه حاضر شناسایی و ارزیابی ژئومورفودایورسیتی به صورت کمی و تهیه نقشه های ژئومورفودایورسیتی منطقه مورد مطالعه است. داده های تحقیق حاضر شامل زمین شناسی، شبکه زهکشی، شیب، زبری ناهمواری و لندفرم ها است که با تکامل چشم انداز فیزیکی منطقه مورد مطالعه مرتبط هستند. ابزارهای تصاویر ماهواره ای لندست، نقشه های موضوعی، DEM 10 متر و غیره برای دستیابی به اهداف استفاده شده است. در این تحقیق برای ارزیابی از شاخص کمی ژئومورفودایورسیتی ملهلی و همکاران (2017) بهره گرفته شده و نتایج اعتبار سنجی شده است. نتایج شاخص ژئومورفودایورسیتی نشان داد که مناطق با ارزش ژئومورفودایورسیتی زیاد بین 20 الی 25 عمدتاً در ضلع شرقی دماوند و در امتداد دره هراز قرار دارد. برعکس، مناطق دارای ژئومورفودایورسیتی کم با ارزش بین 5 الی 10 مربوط به شمال غرب دماوند در محل دشت سرداغ و مخروط آتشفشان دماوند است. علاوه بر این، دامنه ژئومورفودایورسیتی منطقه مورد مطالعه از محل دره ها با ارزش حداکثر 25 به سمت قله ها با ارزش حداقل 5 کاهش می یابد. نتایج اعتبار سنجی نیز نشان داد که همبستگی فضایی خوبی بین مقادیر شاخص ژئومورفودایورسیتی، تعداد انواع مختلف لندفرم ها و میانگین تعداد لندفرم ها وجود دارد. مناطق با ژئومورفودایورسیتی زیاد، با یک مجموعه غنی و منحصربه فرد از انواع مختلف لندفرم ها و فرایندهای ژئومورفولوژیکی، نیازمند توجه ویژه برای استفاده های ژئوتوریسمی، علمی-آموزشی، میراث ملی و جهانی و ژئوپارک هستند.
بررسی پیچان رودهای قزل اوزن در محدوده ی شهرستان ماه نشان-زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات الگوی رودخانه، یکی از مهم ترین مسائل مهندسی رودخانه است که فعالیت ها و سازه های عمرانی را در حاشیه رودخانه ها تحت تأثیر قرار می دهد. مطالعه تغییرات مورفولوژیکی کانال های رودخانه ای به منظور راهکارهای کنترلی مناسب جهت حل مشکلات دینامیکی این نواحی، اهمیت دارد. در این پژوهش 91 کیلومتر از مسیر رودخانه قزل اوزن در شهرستان ماه نشان موردبررسی قرارگرفته است. هدف اصلی این مقاله بررسی پیچان رودهای قزل اوزن در محدوده ی ماه نشان، از طریق به کارگیری شاخص های هندسی و تصاویر ماهواره ای است. جهت دست یابی به این هدف با استفاده از تصاویر ماهواره ای IRS باقدرت تفکیک 5/2 متر و تصاویر گوگل ارث در محیط، GIS، Auto CAD و Global Mapper اقدام به محاسبه و اندازه گیری پارامترهای هندسی رودخانه شده است. با رقومی سازی مسیر رودخانه، شاخص های هندسی رود (زاویه مرکزی، شعاع نسبی، شکل پلان، ضریب پیچشی)، محاسبه شد و سپس علل تغییرات با استفاده از نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی، داده های هیدرولوژیکی و روش میدانی موردبررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد:1 رودخانه به طور میانگین در هر چهار دوره از انحنای قوس های خود کاسته است. همچنین تعداد قوس ها در سال 1373 نسبت به سال 1394 افزایش چشمگیری داشته است.
کاربرد سنجش از دور و مدل ریاضی فراکتال در بررسی رفتار و تغییرات لندفرم های ژئومورفولوژیکی رودخانه ارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی رفتار ژئومورفولوژی رودخانه یکی از موارد تعیین کننده و گامی مهم در مدل سازی ریاضی تغییرات لندفرم های آن می باشد. ﺑﺮرﺳی اﻟﮕﻮی ﺟﺮیﺎن در ﺑﺎزه ﻫﺎی ﭘیﭽﺎن ﺮودی و واحدهای ژئومورفیک رودخانه ارس، فرآیند های تشکیل دهنده و روند تغییر آن ها به دلایل متعددی در مطالعات ژئومورفولوژی رودخانه ای دارای اهمیت است و ﺑﺎﻋﺚ آﺷﻨﺎیی ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﻬﺘﺮ ﻣﻬﻨﺪﺳیﻦ رودﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎ روﻧﺪ ﺗﻐییﺮات ﻣی ﺷﻮد. هدف اصلی این پژوهش پیاده سازی بعد فراکتالی تغییرات ژئومورفولوژی مسیر رودخانه ارس است. با بهره گیری از روش طبقه بندی نظارت شده و الگوریتم حداکثر احتمال، لایه لندفرم های ژئومورفولوژیکی محیط رودخانه ارس برای دو دوره زمانی در چهار کلاس لندفرم کانال، پوینت بار، دشت سیلابی، پادگانه رودخانه ای و مخروط افکنه تهیه شد؛ سپس از مدل های فراکتالی محیط - مساحت و تعداد تجمعی - مساحت برای بیان رفتار ریاضی این لندفرم ها استفاده گردید. تغییرات مقدار DAP (محیط - مساحت) برای لندفرم های مورد بررسی در محیط رودخانه ارس در دو سال 1987 و 2018 نشان داد که مقادیر DAP همه لندفرم های مورد بررسی (به غیر از پوینت بار) در سال 2018 کوچک تر از DAP لندفرم ها در سال 1987 می باشد. بنابراین، الگوی ژئومتری لندفرم های رودخانه ای ارس در سال 1987 نامنظم تر و پیچیده تر از سال 2018 است. در مورد لندفرم پوینت بار، این مقدار در سال 2018 نسبت به سال 1987 افزایش پیدا کرده است که نشان از منظم تر شدن الگوی این لندفرم دارد. تغییرات مقدار D (تعداد تجمعی – مساحت) برای لندفرم های مورد بررسی در محیط رودخانه ارس نشان داد که مقادیر آن در سال 2018 نسبت به سال 1987 افزایش پیدا کرده است که این افزایش D می تواند یا بیانگر اجزای کم با اندازه بزرگ باشد و یا اجزای بیش تر با اندازه کوچک. با توجه به بررسی تصاویر ماهواره ای Landsat مورد استفاده در این پژوهش برای استخراج لندفرم های ژئومورفولوژی رودخانه ای در رود ارس طی سال های 1987 و 2018، رفتار پیکسلی لندفرم ها به گونه ای است که نشان از بزرگ تر شدن لندفرم های بررسی شده دارد. البته باید در مورد کانال رودخانه به این نکته اشاره نمود که با توجه به کاهش دبی و در نتیجه کاهش عرض کانال، می توان در مورد کاهش مساحت آن اظهار نظر نمود.
مدلسازی فرسایش خاک و اولویت بندی تولید رسوب در حوضه ی سد ستارخان اهر با استفاده از مدل های MUSLE و SWAT(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۶ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۸
115 - 137
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش برای مدلسازی فرسایش، تولید رسوب و شناسایی زیرحوضه های بحرانی از نظر تولید رسوب در حوضه ی سد ستارخان اهر در شمال غرب کشور از مدل های SWAT و MUSLE استفاده ش د. ب رای این من ظور از داده های رسوب ماهانه ی ایس تگاه اورن گ در خروجی حوضه اس تفاده شد. مرحله ی واسنجی مدل برای دوره ی آماری 1388-1383 و مرحله ی اعتبارسنجی آن برای دوره ی آماری 1392-1389 انجام شد. برای ارزیابی شبیه سازی مدل از روش های آماری شامل ضریب تعیین (R2)، ضریب نش - ساتکلیف (NS) و نسبت میانگین مجذورات خطا به انحراف معیار داده های مشاهد اتی (RSR) استفاده شد. نتایج نشان داد مقادیر R2، NS و RSR برای مرحله ی واسنجی به ترتیب 76/0، 95/0 و 06/0 و برای مرحله ی اعتبارسنجی به ترتیب 96/0، 93/0 و 1/0 به دست آمد. بررسی تغییرات مکانی فرسایش و تولید رسوب نشان داد که اراضی حوضه ی سد ستارخان از نظر متوسط سالانه رسوب از یکدیگر تفاوت دارند. مناطق بحرانی با مقادیر تولید رسوب زیاد و خیلی زیاد در بالادست حوضه در بخش های شمالی، شمال شرقی، غرب و جنوب غربی قرار دارند و حدود 17/34 درصد از مساحت حوضه را شامل می شوند. با توجه به نتایج خیلی خوب کارایی مدل، در تعیین اراضی بحرانی فرسایش و رسوب، پیشنهاد می شود از آن در بررسی اثرات اقدامات مدیریتی و حفاظت خاک استفاده شود.
تحلیل فراوانی خشکسالی هیدرولوژیک حوضه ی سد درودزن براساس شاخص جریان رودخانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۶ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۹
125 - 143
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق تحلیل فراوانی خشکسالی هیدرولوژیک با استفاده از شاخص جریان رودخانه جهت ارزیابی و تحلیل وقوع زمانی و شدت خشکسالی در حوضه ی آبخیز سد درودزن در استان فارس، بررسی شد و نهایتاً جهت تحلیل پراکنش مکانی خشکسالی، پهنه بندی خشکسالی صورت گرفت. برای این منظور از آمار دبی ماهانه ی 5 ایستگاه هیدرومتری در حوضه ی آبخیز سد درودزن در طول 28 سال استفاده شد. پس از بررسی همگنی داده ها، برخی از سال ها که فاقد آمار دبی ماهانه در ایستگاه های منتخب بودند با استفاده از روش سال های مشترک و همبستگی بین آنها بازسازی شد. سپس مقدار شاخص خشکسالی جریان رودخانه در مقیاس های زمانی 3، 6، 9 و12 ماهه و طول دوره ی آمار 28 ساله در ایستگاه های منتخب محاسبه شد. نتایج حاصل از محاسبه ی شاخص جریان رودخانه افزایش شدت خشکسالی در سال های اخیر را نشان دادند. در ادامه با استفاده از آزمون نکویی برازش، آزمون های کای- اسکوئر و کلوموگروف- اسمیرنوف، توزیع نرمال برای شاخص جریان رودخانه 3 ماهه، توزیع مقادیر حدی تعمیم یافته برای شاخص جریان رودخانه 9 و6 ماهه، و توزیع نمایی برای شاخص جریان رودخانه 12 ماهه، به عنوان بهترین توزیع ها شناخته شدند. سپس دوره ی بازگشت مربوط به هر کدام از وضعیت های خشکسالی در هر یک از دوره های زمانی از روی منحنی تحلیل فراوانی هر ایستگاه به دست آورده شد و نقشه های پهنه بندی مربوط به آن ها ترسیم شد. نتایج به دست آمده از نقشه های پهنه بندی نشان داد که گستره ی شمال و شمال شرقی حوضه، خشکسالی شدیدتری را نسبت به دیگر نواحی تجربه می کند.
بررسی تأثیر تغییر اقلیم بر موازنه ی آبی ناشی از بارش در آبخوان تسوج برای دوره ی 2030- 2017(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۶ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۹
163 - 185
حوزههای تخصصی:
تغییر در الگوی دما و بارش تأثیرات مهمی بر روی کمیت و کیفیت منابع آبی بخصوص در مناطق خشک و نیمه خشک دارد. در این مقاله با استفاده از مدل SDSM، خروجی مدل جهانی گردش عمومی جو HadCM3را در منطقه ی مورد مطالعه به وسیله ی داده های مشاهداتی ایستگاه تبریز ریزمقیاس نموده و با در نظر گرفتن سناریوی تغییر اقلیم A2، تغییرات تبخیر، رواناب و تغذیه ی ناشی از بارش در آبخوان تسوج برای دوره ی 2030-2017 مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از ریز مقیاس نمایی نشان داد تحت سناریو A2، در منطقه ی مورد مطالعه میانگین دمای سالانه نسبت به دوره ی پایه 01/1 درجه سانتی گراد افزایش و بارش سالانه 1/7- میلی متر کاهش خواهد یافت. به منظور شبیه سازی میزان تبخیر و تعرق، تغذیه و رواناب در دوره ی آینده از مدل HELP استفاده شد. نتایج نشان داد که به دلیل افزایش دما مقادیر قابل توجهی از بارش صرف تبخیر و تعرق خواهد شد. در کنار کاهش بارش و افزایش دما، ویژگی های هیدرولیکی و رطوبتی خاک در میزان تغذیه نقش مهمی ایفا می کند. به طوری که با افزایش رطوبت خاک از میزان تغذیه کاسته شده و بر میزان رواناب افزوده خواهد شد.
مکان یابی محل احداث بندهای زیرزمینی با استفاده از سامانه پشتیبانی تصمیم(DSS) در شمال غرب استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهار آب های زیر سطحی درون رسوبات دانه درشت آبرفتی بستر دره ها و مسیل ها یک راهکار مناسب در تامین و توسعه منابع آبی در مقیاس کوچک محسوب می شود. احداث بندهای زیرزمینی از جمله روش های مهم و مورد توجه مهار این آبها محسوب می شود. مکان یابی درست و سریع این نوع از بندها بر اساس معیارهای منتخب نقش مهمی در موفقیت مهار آب های زیرسطحی دارد. هدف از تحقیق حاضر شناسایی و تعیین مناطق مناسب احداث بندهای زیرزمینی در شمال غرب استان کرمانشاه می باشد. منطقه مذکور به علت واقع شدن در مسیر بادهای غربی دارای بارش نسبتا مناسب در فصول مرطوب سال می باشد. اما با فرا رسیدن فصل خشک و افزایش نیاز آبی، منطقه با کمبود آب مواجه می شود. این کمبود باعث سخت شدن شرایط زندگی برای ساکنین منطقه شده است. تاثیر معیارهای متعدد در مکان یابی محل احداث بندهای زیرزمینی باعث دشوار و پیچیده شدن فرایند مکان یابی می شود. در این تحقیق با توجه به شرایط محلی منطقه مورد مطالعه لایه ها و داده های موثر در تعیین محل بند زیرزمینی شامل مدل ارتفاعی رقومی با وضوح 5/12 متر، شیب 5-0 درصد، حریم عرضی و ارتفاعی آبراهه ها، کاربری اراضی(مسکونی و زراعی)، زمین شناسی با مقیاس1:100000، گسل ها، شیب لایه های زمین شناسی و ضخامت رسوبات آبرفتی تهیه و تولید شد. در ادامه با استفاده از روش سامانه پشتیبانی تصمیم(DSS)، تهیه پایگاه داده و استفاده از نرم افزار GIS با حذف مرحله به مرحله نقاط واقع در محل های نامناسب، 11 محل مناسب برای احداث بند زیرزمینی شناسایی شد.
مدل سازی حرکات توده ای با روش های داده کاوی در جنوب شرق نیشابور، استان خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۶ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۹
57 - 77
حوزههای تخصصی:
حرکات توده ای با توجه به ماهیت، تنوع و خطراتی که دارند، همواره مورد توجه پژوهشگران علوم مختلف بوده اند. مطالعات گسترده ای در زمینه ی شناخت عوامل مؤثر، پهنه بندی و مدل سازی این فرآیند صورت گرفته است، اما در زمینه ی کاربرد الگوریتم های داده کاوی مطالعات محدودی انجام شده است. لذا در این پژوهش با هدف استفاده از علم داده کاوی، زمین لغزش های جنوب شرق شهرستان نیشابور بررسی و نقشه ی پهنه بندی خطر با روش های آماری دو متغیره شامل ارزش اطلاعات و تراکم سطح تهیه شد. 15 لایه اطلاعاتی شامل ارتفاع از سطح دریا، شیب اراضی، جهت شیب، اقلیم، کاربری اراضی، خاک شناسی، پوشش گیاهی، زمین شناسی، میزان تبخیر، دما، بارش، تیپ اراضی، فاصله از جاده، فاصله از گسل و فاصله از آبراهه در محیط ArcGIS رقومی و با استفاده از الگوریتم های داده کاوی در نرم ا فزار R، بهترین الگوریتم و عوامل مؤثر شناسایی و معرفی ش دند. برطبق ن تایج این تحقیق، متغیرهای زمین شناسی، آب وهوا، جهت شیب، فاصله از جاده، ارتفاع، خاک شناسی و تیپ اراضی به عنوان مهم ترین عوامل وقوع زمین لغزش در نظر گرفته شد. همچنین نتایج حاکی از برتری الگوریتم جنگل تصادفی با دقت 92% بود. ن تایج ارزیابی ن قشه ی پهنه بندی نشان داد ب ه ترتیب 45/45% و 51/51% از حرکات توده ای مرحله ارزیابی، در پهنه با خطر زیاد و خیلی زیاد قرار گرفته است و مابقی در پهنه های با خطر کمتر واقع شده اند. بنابراین نتایج بیانگر دقت مناسب مدل سازی است، اما در مقایسه ی دو روش آماری، روش تراکم سطح نسبت به روش ارزش اطلاعات برای منطقه ی مورد مطالعه مناسب تر معرفی شد.
ارزیابی پتانسیل های ژئوتوریسمی حوضه قزل اوزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از طرح مفهوم ژئوتوریسم، شناسایی لندفرم هایی است که دارای جایگاه و اهمیت ویژه در توصیف و درک تاریخ سطح زمین هستند و از ارزش های علمی، اکولوژیکی، فرهنگی، زیبایی و اقتصادی به صورت توأمان برخوردارند. در پژوهش حاضر از روش های روچا و کومانسکو برای ارزیابی پتانسیل ژئوسایت های حوضه آبریز قزل اوزن استفاده شده است. دراین ارتباط به منظور انتخاب ژئوسایت های برتر از روش روچا، با سه معیار نماینده بودن، نزدیکی و منحصربه فرد بودن استفاده شده است. از بین ژئوسایت های شناسایی شده 11 ژئوسایت برتر انتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفتند. بر اساس نتایج مطالعه دودکش های جن ماهنشان با میانگین 52/17 بیشترین امتیاز و سیرک های یخچالی بلقیس با 11/10 کمترین امتیاز را در بین ژئوسایت ها کسب کرده اند. لندفرم های قلعه بهستان و دره های تکتونیکی یخچالی ارمغانخانه در رتبه های دوم تا دهم قرار گرفتند. امتیاز بالای دودکش جن را باید به دلیل مسیر بالنسبه مناسب وجود لندفرم های ژئومورفولوژیکی زیبا و جذاب و محیط زیست بکر و متنوع آن دانست در بین ارزش ها، ارزش علمی و زیبایی شناختی بیشتر متکی بر پارامترهای طبیعی می باشند که بیشترین مقدار این ارزش ها برای ژئوسایت های دودکش جن و قلعه بهستان و دره دربند قاطرچی به دست آمده است. بیشترین ارزش اقتصادی مربوط به ژئوسایت دودکش های جن و قلعه بهستان می باشد. از نکات مهم در مطالعه ژئوسایت های منطقه تنوع ساختاری سایت ها و عملکرد فرسایش تفریقی در شکل دهی برخی از آن ها است که اوج آن را می توان در دودکش های جن و دایک رسوبی مشاهده کرد.
تحلیل توزیع های آماری در برآورد اثرات تغییر اقلیم بر سیلاب های آینده (مطالعه ی موردی: حوضه ی آذرشهر چای)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۰
57 - 78
حوزههای تخصصی:
افزایش گازهای گلخانه ای و گرمایش جهانی در اثر تغییرات اقلیمی می تواند باعث افزایش احتمال وقوع رخدادهای حدی اقلیمی مانند سیلاب و افزایش فراوانی و شدت آن در بعضی از مناطق کره ی زمین شود. از این رو ضرورت بررسی مقادیر حدی شدت بارش و فراوانی رخداد این کمیت طی دوره های گذشته و همچنین تأثیر گرمایش جهانی بر روند آن طی دوره های آتی کاملاً احساس می شود. در پژوهش حاضر اثر تغییرات اقلیمی بر رواناب حوضه ی آذرشهر با مدل CanESM2 تحت سناریوهای انتشار، RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5 با ریزمقیاس گردانی آماری مدل SDSM از طریق مدل هیدرولوژیکی SWAT بررسی شد. نتایج ارزیابی مدل SDSM با ضریب نش-ساتکلیف 95/0 بیانگر دقت بالای این مدل در ریزمقاس نمایی داده های بزرگ مقیاس است. نتایج مدل اقلیمی حاکی از افزایش دما به میزان 1/0 تا 25/0 درجه ی سانتی گراد و افزایش 4 تا 7 درصدی بارش در دوره ی زمانی 2005-1976 نسبت به دوره ی 2059-2030 می باشد. به منظور تحلیل فرکانس و شدت سیلاب با استفاده از مدل Easy fit مناسب ترین توزیع براساس سه آزمون نکویی برازش انتخاب شد. نتایج بررسی رژیم جریان های حداکثر سالانه (فراوانی و شدت) از طریق برازش توزیع های احتمالاتی با کمترین میزان خطا برای دوره ی پایه توزیع ویبول، دوره ی آینده RCP2.6 توزیع لوگ پیرسون نوع 3، RCP4.5 لوگ نرمال و RCP8.5 لوگ نرمال به عنوان بهترین توزیع انتخاب شده است. فراوانی و شدت سیلاب نیز افزایش یافته به طوری که، در دوره ی بازگشت 500 ساله افزایش 98 درصدی دبی حداکثر دوره ی آتی RCP8.5 نسبت به دوره ی پایه مشهود شده است.
پاسخ دبی جریان به تغییرات بارندگی با استفاده از شاخص الاستیسیته اقلیمی در برخی از ایستگاه های هیدرومتری استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۶ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
1 - 22
حوزههای تخصصی:
الاستیسیته بارش یکی از ابزارهایی است که در تعیین میزان حساسیت دبی رودخانه به متغیر بارش استفاده می شود. هدف اصلی پژوهش، محاسبه ی شاخص الاستیسیته بارش در برخی از ایستگاه های هیدرومتری استان اردبیل می باشد. بر این اساس مقادیر شاخص الاستیسیته محاسبه گردید و برای بررسی تغییرات شاخص الاستیسیته از نمودار سه متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که بازه ی عددی شاخص الاستیسیته بین 21/2- تا 96/3 می باشد که بیش ترین و کم ترین میزان این شاخص به ترتیب مربوط به ایستگاه های ارباب کندی و شمس آباد است. تغییرات شاخص الاستیسیته در دبی های پایین، بیش تر است. هم چنین در ماه های خشک سال مقدار شاخص الاستیسیته بالاتر از سایر ماه هاست که به این معنی است که بارش در ماه های خشک سال تأثیر بیش تری بر افزایش دبی داشته است. با توجه به نمودار تغییر ماهانه شاخص الاستیسیته و بارش می توان گفت، در ماه های پرباران و کم باران دامنه مقادیر بارش به ترتیب 45-15 و 20-0 میلی متر بیش ترین مقدار شاخص الاستیسیته محاسبه شده است. کاهش مقادیر الاستیسیته در مقادیر بارش کم را می توان به تأثیر اندک بارش های کم در تولید رواناب مرتبط دانست، در حالی که در بارش های زیاد کاهش الاستیسیته با هم ز مانی وقوع بارش و دبی های بالا در فصول پرآب توجیه می شود. در مجموع می توان گفت که شاخص الاستیسیته بارش، امکان مقایسه واکنش آبخیزها را در تولید رواناب و عکس العمل به متغیرهای اقلیمی فراهم می نماید.
بررسی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از روشهای پیکسل پایه و شی گرا و تحلیل اثرات تغییر کاربری ها بر فرسایش خاک (مطالعه موردی: شهرستان مراغه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق ، روش مبتنی بر پیکسل پایه و روش مبتنی بر شیءگرا در تهیه نقشه کاربری اراضی شهرستان مراغه با استفاده از تصاویر سنجنده ASTER در یک بازه زمانی 17 ساله، از سال 2000 تا 2017 و تاثیر تغییرات کاربری ها بر فرسایش، مورد بررسی قرار گرفت. برای مقایسه عملی نتایج، د ر هر د و روش از د اد ه های آموزشی یکسان برای طبقه بندی استفاد ه گرد ید ؛ سپس مهم ترین روش های ارزیابی صحت شامل د قت کلی و ضریب کاپای طبقه بندی استخراج شد و مشخص شد که نتیجه طبقه بندی به روش شیءگرا نسبت به روش حداکثرشباهت 3% نتایج بهتری ارائه می دهد. بعد از طبقه بندی و مقایسه نقشه های استخراج شده، اقدام به آشکارسازی تغییرات حادث شده در این بازه زمانی شد و مشخص شد که طبقات مرتع و بایر دارای روند کاهشی و طبقات باغات متراکم و آب دارای روند افزایشی می باشد. با توجه به نقشه های کاربری های حاصل از دو روش طبقه بندی حداکثرشباهت و شیءگرا و مقایسه و تطبیق دادن این نقشه ها با واقیت های زمینی، نتایج حاصل از روش طبقه بندی شیءگرا مورد تأیید قرار گرفت. با توجه به نتایج حاصل از مطالعه با روش شیءگرا در طی بازه ی زمانی مورد مطالعه در شهرستان مراغه کاربری های باغات متراکم، باغات کم تراکم، مسکونی، کشاورزی، صنعتی و ارتباطی در روش شیءگرا دارای افزایش، و کاربری های زراعی، مرتع، دیم و بایر دارای کاهش مساحت بوده اند. که این امر بیانگر اهمیت کشاورزی و باغداری در این شهرستان می باشد. با توجه به نتایج پهنه بندی خطر فرسایش سال 2000 به ترتیب 08/9 و 88/15 درصد و با توجه پهنه بندی فرسایش 2017 به ترتیب 66/13و 76/29 درصد از مساحت شهرستان در دو طبقه بسیار پرخطر و پرخطر قرار دارند. هم چنین نتایج تحقیق نشان می دهد که در دوره یاد شده، ضمن افزایش کاربری باغات متراکم، باغات کم تراکم، مسکونی و صنعتی، تخریب و تبدیل شدن اراضی مرتعی و اراضی دیم در سطح قابل توجهی صورت گرفته است که نقش مهمی در افزایش آسیب پذیری منطقه مورد مطالعه در مقابل فرسایش خاک دارد.