فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۱٬۷۷۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
جابجایی و ناپایداری تپه های ماسه ای از مهمترین دغدغه های نواحی مرکزی ایران است و این چالش از اولویت های برنامه ریزان آمایش ژئومورفولوژیکی جهت تعیین اولویت ها و راهکارهایی به منظور کاهش اثرات مخرب آن ها در نظر گرفته می شود. در این مطالعه از تداخل سنجی راداری بر روی تصاویر Sentinel 1 و نسبت گیری بر روی تصاویر چندباندی Sentinel 2 به ترتیب برای برآورد مدل رقومی ارتفاعی، جابجایی عمودی و جابجایی مسطحاتی تپه های ماسه ای ریگ اردستان در شمال استان اصفهان استفاده شد. دقت سنجی نتایج با استفاده از نقاط میدانی برای RMSE، MAE و R2 در جابجایی عمودی به ترتیب 0.052، 0.037 و 0.86 بود، در حالی که برای مدل رقومی ارتفاعی و جابجایی مسطحاتی به ترتیب 2.42، 2.06، 0.73 و 4068، 3.73، 0.67 را نشان می داد. نتایج مطالعه نشان داد که سمت حرکت کلی تپه های ماسه ای در بازه زمانی مطالعه شده از شمال شرقی به جنوب غربی می باشد، از طرفی اندازه جابجایی تپه های ماسه ای در ابعاد مسطحاتی و ارتفاعی به حجم آن ها بستگی دارد، این مطالعه با به کارگیری تداخل سنجی راداری برای مدلسازی جابجایی عمودی، بر اهمیت و قابلیت بالقوه تصاویر راداری در پایش لندفرم های بادی که از عوامل تهدید آمیز حیات ساکنین نواحی مرکزی ایران می باشند، تأکید داشت.
ارزیابی آسیب پذیری کارست سطحی آبخوان های کارستی ششپیر و برغان با استفاده از منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حفاظت از منابع آب کارستی قابل شرب در مناطق نیمه خشک ایران به عنوان یک هدف استراتژیک می باشد. آلودگی آبخوان های کارستی می تواند صدمات جبران ناپذیری در توسعه مناطق شهری، صنعتی و کشاورزی آن ناحیه داشته باشد و هزینه های زیادی را به این مناطق تحمیل کند. کارست توسعه یافته و وجود درزه و شکاف های فراوان می تواند باعث سهولت در انتشار آلودگی در این آبخوان ها بشود. لذا شناخت مناطق در معرض آلودگی و مدیریت این آبخوان ها بسیار حیاتی است. هدف از این پژوهش ارزیابی آسیب پذیری سطحی آبخوان های کارستی ششپیر و برغان با تاکید بر فروچاله ها با استفاده از مدل فازی می باشد. در این مدل از پارامترهای فاصله از گسل، ارتفاع، شیب، بارش، دما و پارامترهای کیفی (لیتولوژی، کاربری اراضی، خاک، جهت شیب و طبقات اقلیمی) به عنوان به عنوان پارامترهای موثر استفاده شده است. در ابتدا تقشه آسیب پذیری سطحی کارست با استفاده از روش شکستگی طبیعی تهیه گردید و چهار کلاس آسیب پذیری زیاد، کم، متوسط و فاقد آسیب پذیری تشخیص داده شد. همپوشانی لایه فروچاله ها و نقشه پهنه بندی آسیب پذیری سطحی کارست نشان می دهد که 75 درصد فروچاله ها در طبقه کارستی با آسیب پذیری زیاد و 22 درصد فروچاله ها در طبقه کارستی با آسیب پذیری متوسط قرار دارد. قرار گرفتن حدود 97 درصد فروچاله ها در این دو طبقه کارایی مطلوب مدل فازی در پهنه بندی آسیب پذیری سطحی کارست در این دو آبخوان را نشان می دهد.
ارزیابی عملکرد طرح های آبخیزداری بر وضعیت سیل خیزی حوزه آبخیز سد سیوند، استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۷ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
105 - 83
حوزه های تخصصی:
در ایران با وجود پنج دهه از اجرای طرح های آبخیزداری و حفاظت خاک، همچنان روش ارزیابی کمی و کیفی مناسبی جهت بررسی این اقدامات ارائه نشده است. تغییر کاربری، چرای مفرط دام، فرسایش خاک، تغییر هندسه آبراهه ها ازجمله عوامل هستند که در اکوسیستم موجب به هم خوردن تعادل هیدرولوژیک آبخیز می شوند. عدم تعادل سیستمی در حوزه آبخیز شهری خرمبید سبب تشدید سیلاب های شهری، افزایش فرسایش و رسوب گذاری خاک در پشت سدهای مخزنی و تخریب اراضی کشاورزی و جاده ها و روستاها و در ادامه کاهش توان تولید، منابع تولیدی شده است. این تحقیق با هدف ارزیابی عملکرد پروژه های (مدیریتی، بیولوژیک و سازه ای) بر رواناب خروجی و منابع آب در آبخیز خرمبید در استان فارس انجام شده است. در این تحقیق ابتدا به منظور تعیین طول مسیر حرکت جدید آب ارتفاع چکدم ها، طول مخزن و شیب آبراهه ها در زیر حوضه هایی که پروژه های سازه ای انجام شده است اندازه گیری شد. سپس زمان تمرکز جدید با استفاده از روش برانسی-ویلیامز محاسبه شد. در گام بعدی اطلاعات لایه پوششی خاک از قبیل درصد تاج پوشش گیاهی، گروه های هیدرولوژیک و وضعیت پوشش گیاهی برای تعیین شماره منحنی و حداکثر توان نگهداری و نفوذ در خاک به دست آمد. با استفاده از روش SCS و تحلیل منطقه ای حجم رواناب برای زیر حوزه های مختلف بعد از اجرای عملیات آبخیزداری استخراج گردید. نتایج نشان داد که پروژه های آبخیزداری منجر به افزایش متغیرهایی ازجمله زمان تمرکز و طول آبراهه اصلی و کاهش 41 و 72 درصدی در حجم سیلاب سالانه به ترتیب در زیر حوضه های A و C شده است.
اولویت بندی عوامل موثر بر وقوع زمین لغزش با استفاده از با مدل رگرسیون لجستیک : مطالعه موردی: حوضه آبریز نازلوچای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۷ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
81 - 59
حوزه های تخصصی:
زمین لغزش ها همواره نقش موثری در تحول و تکامل دامنه ها داشته و مخاطرات جدی را در بیشتر نقاط زمین موجب شده اند. شناسایی عوامل مؤثر در وقوع زمین لغزش و پهنه بندی خطر آن جهت برنامه ریزی و انجام اقدامات کنترلی از اهداف تحقیق حاضر می باشد. بنابر این برای مدیریت خطر در حوضه نازلوچای در شمال غرب ایران، کارایی روش آماری رگرسیون لجستیک مورد ارزیابی قرار گرفته است. برای انجام تحقیق، نقشه پراکنش زمین لغزشها از طریق بازدیدهای میدانی و استفاده از اطلاعات محلی، عکسهای هوایی و تصاویر ماهواره ای Google Earth، تهیه گردید. در ادامه، عوامل مؤثر در وقوع زمین لغزش شامل شیب، جهت شیب، ارتفاع، بارش، پوشش گیاهی، لیتولوژی، کاربری اراضی، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه و فاصله از جاده با استفاده از نقشه توپوگرافی، عکس هوایی و تصاویر ماهواره ای تهیه و وارد مدل گردیدند. پس از کمّی کردن طبقات هر یک از لایه های موضوعی با استفاده از تراکم زمین لغزش ها، لایه ها استانداردسازی شدند و پهنه بن دی با روش آماری رگرسیون لجستیک انجام گردید. با توجه به ضرایب متغیرهای مستقل، متغیرهای لیتولوژی، شیب و جهت شیب مهمترین عوامل موثر بر وقوع زمین لغزش های حوضه مورد مطالعه می باشند. همچنین مقادیر آماره های آزمون معناداری مدل نشان دهنده مناسب بودن این مدل برای حوضه مورد مطالعه می باشد.
عملکرد مولفه های زمین ساختی و لیتولوژیکی در بیلان آبی حوضه آبریز رودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۵
118 - 101
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین متغیرهای هیدرولوژیکی در حوضه آبخیز شناخت دبی است. در این تحقیق از مدل جامع حوضه آبخیز سوات و مولفه های زمین شناختی برای شناخت بیلان آبی استفاده شده . در این مدل با ورود نقشه های طبقات ارتفاعی، کاربری اراضی و خاکشناسی از اطلاعات هواشناسی برای شبیه سازی یک دوره سی ساله (استفاده گردید. سپس در محیط سوات- کاپ اقدام به واسنجی مدل برای یک دوره 8 ساله و صحت سنجی سه ساله شد. برای ارزیابی، از معیارهای ضریب تعیین وزنی و ضریب کارایی ناش-ساتکلیف استفاده گردید. شاخص برای تخمین دبی در مرحله واسنجی 6/0 و صحت سنجی 51/0 بوده که نشان از دقت قابل پذیرش مدل دارد. براساس بیلان آبی، بیش از 72 درصد بارش تبخیر گردیده و رواناب حوضه 7/3 درصد است. جریان زیر قشری در جهت شیب، به سمت خروجی حوضه، 27/20 درصد و 93/1 درصد از بارش وارد سفره های مشترک آب زیرزمینی شده و تنها 12/0 درصد به عمق نفوذ می کند. به منظور بررسی اثر عوامل زمین ساختی و سنگ شناختی، از مولفه های شکستگی ها، جهت شیب لایه ها و لیتولوژی کلی واحدهای سنگی استفاده شد. هم راستا بودن شیب لایه بندی با جهت مسیر رودخانه زهکش کننده حوضه و وجود گسل لتیان در مسیر زهکش، تاثیر بسزایی در خروجی رودخانه دارد. همچنین براساس ساختار سنگ شناسی، پس از نفوذ بارش در لایه های سنگی، گسل ها آب را به صورت جریان زیر قشری منتقل می کنند. بخش اندکی از جریان، به سفره عمیق منتقل می شود. لذا می توان بیان کرد که جریان زیرقشری تامین کننده آب در حوضه رودک است.
تحلیل مورفودینامیک ساحلی با هدف تعیین مرز سلول های رسوبی (مطالعه موردی: استان هرمزگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی تعادل رسوبی ساحل و استفاده از مفهوم سلول رسوبی رویکرد جدید و موثر در مطالعه انتقال رسوب و تغییرات خط ساحل در چند دهه اخیر است که بر اساس نگرش سیستمی به تحولات ساحل پایه گذاری شده است. در این نگرش بخش قابل تفکیک از ساحل که به سلول رسوبی موسوم است به صورت یک سیستم مدل می شود که دارای ورودی نظیر ورودی رسوب و وضعیت فعلی ساحل است. در این سیستم ناشی از یک سری فرآیندهای انتقال رسوب، خروجی سیستم حاصل می گردد که همانا رسوب خروجی از سیستم و وضعیت جدید ساحل اعم از فرسایش و رسوبگذاری و تغییر خط ساحل است. سواحل استان هرمزگان از مهمترین و استراتژیک ترین سواحل ایران است که دارای محیط ساحلی بسیار پیچیده و تنوع فرم و فرآیند است. از این رو این سواحل براساس واحد های ژئومورفولوژیکی، الگوی موج و جریان خط ساحلی به سلول و زیرسلول های رسوبی تقسیم شد ند. جهت نیل به این هدف از نقشه های توپوگرافی 1:25000 و زمین شناسی 1:100000، تصاویر ماهوار ه ای LandSat8، داده های هیدرودینامیک، آمار باد، هیدرولوژی، لایروبی بنادر بزرگ و رسوب شناسی (تهیه شده توسط سازمان بنادر و دریانوردی) استفاده شده است. داده ها در محیطArcGIS10.3 تحلیل شده و محیط ساحل براساس ویژگی های مشترک فرم و فرایندی طبقه بندی و بر مبنای هدف مطالعه، مرز سلول های رسوبی با استفاده از معیارهای ژئومورفولوژیک و درطی شش مرحله تعیین شد. سپس در هر سلول، با استفاده از داده های گل موج، گل جریان، گل رسوب، نت رسوبی و نقشه ژئومورفولوژی، مخازن و منابع رسوبی و جهت جابجایی رسوب تعیین شد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که به منظور تعیین راهبردها و سیاست های مدیریت خط ساحلی، بر اساس تفاوتهای محیطی سلول ها به به 6 سلول اصلی و 17 زیرسلول قابل تفکیک هستند که این تفاوت های سلولی می تواند در تعیین نوع و شیوه کاربری های آتی قلمرو ساحلی مورد استفاده مدیران و بهره برداران ساحلی قرار گیرد.
تحلیل تغییرات محدوده جنگلهای مانگرو شمال و شرق تنگه هرمز متأثر از مورفولوژی ساحلی و هیدرودینامیک خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۵
84 - 61
حوزه های تخصصی:
جنگل های مانگرو برای هزاران سال نقش قابل ملاحظه ای را در اقتصاد جوامع انسانی بر عهده داشته اند. لذا شناسایی و سنجش تغییرات مرزهای مانگروها در طول زمان، می تواند نقش مهمی را در برنامه ریزی و انجام اقدامات حفاظتی مؤثر و کاهش آسیب پذیری مانگروها نسبت به مخاطرات طبیعی و انسانی داشته باشد. هدف این پژوهش بررسی تغییرات جنگل های مانگرو و ارتباط این تغییرات با هیدرودینامیک دریا و مورفولوژی ساحلی در بخش هایی از شمال و شرق تنگه هرمز طی بازه زمانی 47 سال می باشد. با استفاده از تصاویر ماهواره ای و انجام پیش پردازش ها و طبقه بندی آن ها به روش های SVM، MLC و ANN و ارزیابی دقت نقشه-ها روش SVM با کسب بالاترین درصد دقت، برای تهیه نقشه طبقه بندی تمام تصاویر انتخاب شد. نتایج نشان می دهد که در قسمت شمالی تنگه هرمز در تمامی سال ها مساحت جنگل های حرا افزایش پیدا کرده اند اما در قسمت شرقی مورد مطالعه همواره با روند کاهشی و افزایشی مواجه می باشد و به طور کلی توسعه قابل توجهی در طی این 47 سال در مانگروهای این قسمت مشاهده نمی شود. هر چند که با توجه به بررسی ویژگی های ژئومورفیک منطقه مانند شیب، توپوگرافی و وجود خورها و استران ها و رسوبات وارده از رودخانه های حسن لنگی، گز و حیوی و همچنین متوسط جزر و مد منطقه و گسترده ای که در بر می گیرد، مناطق مورد مطالعه پتانسیل بیشتری برای توسعه جنگل های مانگرو دارد. نتایج حاصل از این تحقیق می تواند با فرآهم آوردن اطلاعات دقیق در خصوص پیشروی و یا پسروی مانگروها در بخش های ساحلی مختلف، کمک چشمگیری به اجرای اقدامات حفاظتی و احیاء مانگروهای ایران کند.
برآورد فرسایش خاک در حوضه آبریز سد تنگ سرخ با استفاده از معادله جهانی فرسایش خاک تجدید نظر شده (RUSLE) و قابلیت های سنجش از دور و سامانه اطلاعات مکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۷ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
183 - 159
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف برآورد فرسایش خاک در حوزه آبخیز سد مخزنی در حال احداث تنگ سرخ با مساحت 39 هزار هکتار در شرق و جنوب شرقی شهرستان بویراحمد در استان کهگیلویه و بویراحمد با استفاده از مدل RUSLE و قابلیت های سنجش از دور و سیستم اطلاعات مکانی به منظور برنامه ریزی اقدامات حفاظتی در حوزه آبخیز سد انجام شده است. لایه پارامترهای مدل RUSLE شامل فرسایندگی باران، فرسایش پذیری خاک، شیب و طول دامنه، مدیریت پوشش گیاهی و عملیات حفاظت خاک به ترتیب با استفاده از داده های بارندگی، ویژگی های فیزیکی و شیمایی خاک، مدل رقومی ارتفاع و کاربری اراضی در محیط سامانه اطلاعات مکانی تهیه شده اند و پس از رویهم گذاری لایه ها، مقدار فرسایش به صورت مکانی در سطح حوزه برآورد شد. مقدار عامل فرسایندگی باران از 62/179 تا 74/327 مگا ژول در میلی متر بر هکتار ساعت سال (MJ mm ha−1 h−1 year−1) بود. عامل فرسایش پذیری خاک از 08/0 تا 46/0 تن هکتار ساعت بر هکتار مگاژول میلی متر (t ha h ha−1 MJ−1 mm−1) بود. کمترین و بیشترین مقدار عامل شیب و طول دامنه به ترتیب 08/0 و 42/12 بود. بیشترین و کمترین مقدار عامل مدیریت پوشش گیاهی به ترتیب 33/0 و 54/0 بود. بیشترین و کمترین مقدار عامل عملیات حفاظت خاک به ترتیب 5/0 و 1 بود. حدود 80 درصد منطقه مورد مطالعه دارای میزان فرسایش 35 تن در هکتار در سال است که بیشترین مقدار آن در قسمت های غربی و شمال شرقی است که آن هم ناشی از مقدار زیاد فرسایندگی باران و فرسایش پذیری خاک در این منطقه است.
تأثیر حرکات نو زمین ساخت بر شکل حوضه(مطالعه موردی حوضه آبریز رودک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موقعیت فلات ایران در بین صفحات عربی، آفریقا و اوراسیا باعث شده حرکات این صفحات تأثیرات زیادی بر پوسته قاره ای فلات گذاشته و در نتیجه محیط ایران را تبدیل به یک محیط ناآرام و مخاطره برانگیز به لحاظ تکتونیکی نماید. از این رو توجه به این قبیل مخاطرات دارای اهمیت زیادی است. نکته قابل توجه در این است که می توان تأثیر طولانی مدت تکتونیک فعال در مناطق مختلف را قبل از وقوع مخاطره بررسی و به میزان فعالیت تکتونیکی مناطق پی برد. یکی از تأثیرات تکتونیک فعال در مقیاس حوضه های زهکشی تأثیر آن بر شکل حوضه می باشد؛ به این ترتیب که حوضه های متأثر از فعالیت های تکتونیکی و جوان به دلیل بالاآمدگی تمایل به کشیدگی دارند و حوضه های فاقد فعالیت تکتونیکی در نتیجه ی فرسایش شکل گرد پیدا می کنند. در این پژوهش با استفاده از نمایه های نسبت شکل حوضه، عامل شکل و فرم حوضه، ضریب گراویلیوس ، نسبت دایره ای و نسبت کشیدگی میزان فعالیت نو زمین ساخت در سطح حوضه آبریز رودک واقع در شمال استان تهران مورد ارزیابی قرار گرفت و صحت این شاخص ها در کنار شاخص متداول نسبت شکل حوضه سنجیده شد. نتایج مطالعات بر روی زیرحوضه های امامه، گرمابدر، میگون و آهار بیانگر این امر است که با وجود اینکه این شاخص ها به جزء شاخص نسبت شکل حوضه تا کنون در بررسی میزان فعالیت تکتونیکی حوضه های آبریز مورد استفاده قرار نگرفته اند ولی می توانند در زمینه شناسایی تأثیر نو زمین ساخت بر شکل حوضه ها بر مبنای نظریه تکتونیک فعال حوضه های کشیده در کنار سایر شاخص های نئوتکتونیکی مورد بررسی قرار گیرند. چنان چه این شاخص ها کشیدگی زیرحوضه امامه را در مقابل عدم کشیدگی زیرحوضه گرمابدر به خوبی نشان می دهند.
ارزیابی آستانه های فرسایش پذیری خاک متاثر از نوسانات سطح ایستابی آب های زیرزمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
116 - 127
حوزه های تخصصی:
در مطالعه حاضر به این موضوع پرداخته شده است که چگونه تغییرپذیری در افت سطح ایستابی و متعاقبا فرونشست زمین می تواند آستانه های فرسایش پذیری خاک را متاثر سازد. برای دست یابی به این هدف، در یک منطقه مستعد به فرونشست، محدوده های مختلفی انتخاب شدند که بر اساس اطلاعات چاه های پیزومتریک سازمان آب منطقه ای تفاوت های قابل ملاحظه ای را از لحاظ افت سطح ایستابی به معرض نمایش گذاشتند. از آنجا که فرونشست زمین مرتبط با بهره برداری بی رویه از منابع آب زیرزمینی بطور معنی داری حجم تخلخل کل خاک، حجم منافذ ریز و درشت خاکدانه ها، وزن مخصوص ظاهری خاک و ظرفیت نفوذپذیری خاک را تحت تاثیر قرار می دهد، این شاخص ها برای ارزیابی آستانه های فرسایش پذیری خاک در مناطق مستعد به فرونشست اندازه گیری شدند. در ادامه، برای ارزیابی این موضوع که چگونه تغییرپذیری در آستانه های فرسایش پذیری می تواند ویژگی های زیستی خاک را به عنوان شاخصی برای سنجش بهره وری خاک تحت تاثیر قرار دهند، برخی از شاخص های زیستی مرتبط با متغیرهای فیزیکی نامبرده اندازه گیری شدند. نتایج آماری نشان داده است، موقعیت هایی با بیشترین افت سطح ایستابی، بیشترین حجم تخلخل ریز، بیشترین وزن مخصوص ظاهری، کمترین میزان تخلخل کل و کاهش معنادار ضریب نفوذپذیری را در مقایسه با موقعیت های با کمترین افت سطح ایستابی به نمایش گذاشته اند. همچنین میزان کربن آلی خاک، کربن و نیتروژن زیست توده میکروبی کاهش معنی داری را در موقعیت هایی با کمترین سطح ایستابی نشان داده اند. این نتایج بیانگر نقش نوسانات سطح ایستابی در ظهور آستانه های متفاوت فرسایش پذیری خاک در مناطق مستعد به فرونشست زمین می باشد.
بررسی روند تغییرات ژئومورفولوژیکی تومبولوی بندر تنگ از سال 1351 تا سال 1394(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
147 - 163
حوزه های تخصصی:
سواحل به عنوان یکی از مکان های مخاطره خیز تحت تأثیر امواج دریا، همواره دچار تغییر و تحولات مستمر ژئومورفولوژیکی است. تومبولو یکی از این عوارض تراکمی ماسه ای است که تحت تأثیر امواج دستخوش تغییراتی می شود و مخاطرات ناشی از آن همواره منطقه را تهدید می کند به همین دلیل مطالعه این عارضه ضروری بنظر می رسد. این مطالعه با هدف پایش سری زمانی تغییرات ژئومورفولوژیکی تومبولوی بندر تنگ در سواحل استان سیستان و بلوچستان با کمک سنجش از دور و بازدید میدانی صورت گرفته است. بررسی های انجام شده نشان از تغییرات چشمگیر ژئومورفولوژیکی در این عارضه بوده است. نتایج حاصل از بازدید میدانی، تحلیل های سری زمانی (45ساله) داده های ماهواره لندست و آمار ایستگاه های سینوپتیک و بویه نشان داد که در برخی از سال ها جریان ها و امواج شدید دریایی باعث تغییرات ژئومورفولوژیکی گسترده، به صورت قطع نمودن زبانه ماسه ای و از بین بردن تومبولو در بندر تنگ شده، به گونه ای که در طول دوره آماری، جریان امواج در سال های 1972، 1989، 2000 و 2016 ارتباط جزیره تنگ را با خشکی قطع کرده است که به ترتیب با فاصله زمانی 17، 11 و 16 ساله مشخص شده اند. بنابراین دینامیک فعال دریا باعث شده تا مخاطرات امواج مانع ایجاد سکونتگاه های انسانی در این منطقه گردد. اما جزیره تنگ به تنهایی هیچگاه به طور کامل از بین نرفته است و فقط دستخوش تغییراتی شده است. با توجه به شرایط موجود و به منظور مدیریت ساحلی این جزیره، احداث موانع مصنوعی به منظور رسوبگذاری ماسه های ساحلی لازم به نظر می رسد.
تحلیل کمی و مقایسه ای ناپایداری های دامنه ای در دامنه های مشرف بر جاده کرج- چالوس (کرج- گچسر) و اتوبان در حال احداث تهران- شمال (تهران- سولقان) با استفاده از روش رگرسیون لجستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۴
41 - 63
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه از روش رگرسیون لجستیک برای تحلیل کمی و مقایسه ای ناپایداری ها در دامنه های مشرف بر جاده کرج- چالوس (حد فاصل کرج- گچسر) و اتوبان در حال احداث تهران- شمال (حد فاصل تهران- سولقان) استفاده شده است. جهت بررسی پتانسیل وقوع حرکات دامنه ای لایه های جداگانه 14 فاکتور موثر در وقوع ناپایداری ها (شامل طبقات ارتفاعی، شیب، جهت شیب، زمین شناسی، کاربری اراضی، بارش، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از جاده، پوشش گیاهی، اقلیم، طول شیب، شاخص قدرت آبراهه ای و شاخص رطوبت توپوگرافیک) در محیط GIS تهیه شدند، سپس با لایه پراکنش ناپایداری های موجود انطباق داده شدند و تراکم آن ها در واحد سطح محاسبه شد. در ادامه با استفاده از نرم افزار Terrset مدل رگرسیون لجستیک انجام شد. در نهایت می توان گفت مدل آماری رگرسیون لجستیک مدلی مناسب جهت پهنه بندی احتمال وقوع ناپایداری ها در منطقه مورد مطالعه در کنار خطوط ارتباطی است. به عنوان نتیجه گیری نهایی می توان گفت علاوه بر عوامل طبیعی، عوامل انسانی خصوصا جاده سازی غیراصولی می توانند نقش مهمی در وقوع ناپایداری های دامنه های مشرف بر جاده داشته باشند. برای کاهش نسبی خطرات و افزایش میزان پایداری دامنه ها لازم است تا حد ممکن از تغییر اکوسیستم و کاربری اراضی اجتناب نمود، و همچنین هرگونه سیاست گذاری به منظور احداث سازه ها متناسب با شرایط ژئومورفولوژیکی و زمین شناسی منطقه صورت پذیرد.
پهنه بندی مناطق مستعد تغذیه ی آب زیرزمینی حوضه ی آبریز ماهیدشت کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۷ بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۲
129 - 153
حوزه های تخصصی:
دشت ماهیدشت به علت نزدیکی به شهر کرمانشاه دارای تأسیسات صنعتی متعددی بوده و از اهمیت کشاورزی بالای برخوردار است. توسعه ی فعالیت های انسانی و رخ داد خشکسالی ها در چند دهه ی گذشته سبب محدودیت تغذیه و کاهش سطح ایستابی منایع آب زیرزمینی در این حوضه شده است. بنابراین شناسایی مناطق مناسب تغذیه ی آب زیرزمینی در حوضه ی آبریز ماهیدشت ضروری به نظر رسیده و هدف پژوهش نیز پهنه بندی مناطق مستعد تغذیه ی منابع آب زیرزمینی در حوضه ی مورد مطالعه است. روش شاخص پتانسیل تغذیه ی مبتنی بر هشت پارامتر تراکم خطواره، تراکم زهکشی، کاربری اراضی، شیب توپوگرافی، خاک، بارش سالانه و ژئومورفولوژی بوده و بر اساس روش ترکیب خطی وزنی محاسبه می گردد. نتایج پژوهش نشان داد، که 62% مساحت حوضه در پهنه ها ی با پتانسیل خیلی زیاد و زیاد تغذیه ی آب زیرزمینی قرار گرفته است. دشت آبرفتی ماهیدشت و نواحی تپه ماهوری و فرسایشی حاشیه این دشت به ترتیب در پهنه ی با پتانسیل تغذیه خیلی زیاد و زیاد واقع ش ده اند. پهنه های با پتانسیل متوسط و کم تغذیه ی آب زیرزمینی منطبق بر نواحی کوهستانی در شمال و جنوب حوضه بوده و پارامتر لیتولوژی عامل اصلی افتراق این دو پهنه از یکدیگر می باشد. به علت مساعدت شرایط زمین شناسی و جغرافیایی پهنه های مناسب تغذیه ی آب زیرزمینی حدود 80% از مساحت حوضه را در برگرفته اند. بستر و حاشیه رودخانه مَرِگ و سطح دشت ماهیدشت مناسب ترین شرایط را برای تغذیه ی منابع آب زیرزمینی داشته اند. بر اساس نتایج این پژوهش می توان، با ایجاد طرح های تغذیه ی مصنوعی در حاشیه ی دشت ماهیدشت و جلوگیری از ساخت وسازهای گسترده در مناطق با پتانسیل تغذیه ی زیاد و خیلی زیاد را جهت مدیریت منابع آب زیرزمینی حوضه پیشنهاد داد.
شناسایی مناطق سیل خیز شهر شیراز با استفاده از TOPSIS-GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۵
159 - 139
حوزه های تخصصی:
خطر سیلاب و عدم آگاهی از شرایط فیزیوگرافی و مورفولوژیکی حوضه های آبریز شهری موجب شده تا سکونتگاه های انسانی در دوره های زمانی مختلف، همواره مورد تهدید جانی و مالی اثرات ناشی از سیل قرار گیرند. سیل اخیر شیراز که در فروردین ماه 1398رخ داد یکی از مواردی بود که مداخلات انسانی و عدم آگاهی دقیق در رابطه با شرایط حوضه، منجر به خسارت های جبران ناپذیر جانی گردید. با توجه به شرایط پیش آمده و پیشگیری از وقوع رخدادهای مشابه، هدف این مطالعه شناسایی مناطق مستعد وقوع سیلاب در حوضه آبخیز شهر شیراز می باشد. به این منظور مهم ترین عوامل مؤثر در ایجاد سیلاب شامل لایه های اطلاعاتی بارش، فاصله از مسیل، مقدار شیب، جهت شیب، طبقات ارتفاعی، پوشش زمین، کاربری اراضی، تراکم ساختمانی، بافت های فرسوده، سیلاب های گذشته، سازندهای زمین شناسی و شماره منحنی، با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) و فناوری سنجش از دور (RS) تهیه شدند سپس استانداردسازی لایه ها بر اساس توابع فازی در محیط ArcMap 10.3 با استفاده از روش مقایسات زوجی وزن دهی شدند و در نهایت با بهره گیری از مدل فازی TOPSIS نقشه نهایی پهنه بندی تهیه گردید. نتایج نشان می دهد که مناطق 2، 3،11،7 و 9 بیشترین آسیب پذیری را در برابر سیلاب دارند. همچنین 2754 هکتار از محدوده شهر شیراز در طبقه با خطر خیلی زیاد، 6076 هکتار در پهنه با خطر زیاد، 17390 هکتار در پهنه با خطر متوسط، 13418 هکتار در پهنه کم و 6658 هکتار در پهنه با خطر بسیارکم قرار دارد.
تبیین جایگاه روش شناسی اثباتی و فرااثباتی در مخاطرات ژئومورفولوژیک (مورد: پهنه بندی مخاطرات ریزش سنگ در آزادراه رودبار- رستم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر کنونی، ضرورت اجتناب ناپذیر توسعه سیستم های انسانی مانند توسعه شهرها، حمل و نقل و... از یک سو و تاکید بر کاهش مخاطرات از سوی دیگر، مسیر دانش ژئومورفولوژی را به سمت ارزیابی و تفسیر واکنش ژئوسیستم ها به تغییرات آنتروپوژنیک رهنمون ساخته است. این نوشتار با این هدف، به کمک دو نوع روش شناسی اثباتی و فرااثباتی ، کوشش دارد نتایج کمّی حاصل از روش شناسی اثباتی را از طریق تفسیر نقشه در سطوح مختلف هرمنوتیک، به سمت میان رشته ای و کاربردی تر شدن سوق دهد. در این پژوهش ابتدا در بخش کمّی- اثباتی با استفاده از فرایند تحلیل شبکه و تعیین معیارهای پیشنهادی در وقوع ریزش سنگ، این معیارها در دو خوشه اصلی مخاطرات طبیعی و زیست محیطی شامل میزان شیب، جهت شیب، کاربری اراضی، بارش سالیانه، فاصله از گسل، شبکه ارتباطی، آبراهه و لیتولوژی دسته بندی شد. در مرحله بعد با تهیه لایه های اطلاعاتی از عناصر فوق و ارزش گذاری آنها در قالب مدل تحلیل شبکه در محیط GIS مورد تحلیل قرار گرفت و نقشه نهایی مخاطرات ریزش با درجات کم، متوسط و بالا تعیین شد. در گام پایانی به کمک روش شناسی فرااثباتی به منظور کاربردی شدن و فهم یافته ها، نقشه خروجی ریزش سنگ، در سطوح هرمنوتیک متن و ذهن فعال و غیرفعال مورد تفسیر قرار گرفت. همچنین نمونه ای تفسیر از عینک دیگر کارشناسان علوم جغرافیایی با هدف میان رشته ای شدن، طی مصاحبه مورد بررسی قرار گرفت. تا بتوان تصمیم گیری واقع بینانه تری با تبدیل نمودن متن ها و نقشه های غیرفعال به فعال در زمینه پایداری محیط در برابر فرم ها و فرایندهای سطح زمین به دست آورد.
شبیه سازی سیلاب های رودخانه دره ائورت با استفاده از مدل هیدرولیکی HEC-RAS در محیط GIS (محدوده موردمطالعه: از روستای شورستان تا تلاقی رودخانه ارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
131 - 146
حوزه های تخصصی:
سیلاب ها ازجمله فراوان ترین مخاطرات طبیعی می باشند که همه ساله خسارات جانی و مالی بسیاری را برای مردم به همراه دارند. مناطق مجاور رودخانه ها به دلیل بهره برداری از شرایط خاص اجتماعی و اقتصادی، همواره مورد دست اندازی به بستر و حریم رودخانه قرارگرفته اند که این عمل باعث شده خطرات ناشی از وقوع سیلاب ها در طی سال های اخیر افزایش یابد. رودخانه دره ائورت یکی از رودخانه ای دائمی استان اردبیل می باشد که در طی سال های اخیر همواره با رخداد سیلاب های بزرگی مواجه بوده است. در این پژوهش سعی شده است خطر وقوع سیلاب در این رودخانه با استفاده از مدل هیدرولیکی HEC-RAS در محیط GIS شبیه سازی شده و موردبررسی قرار گیرد. داده های اصلی موردنیاز برای این پژوهش شامل: نقشه های توپوگرافی 1:2000رودخانه دره ائورت، داده های هیدرومتری و شرایط مرزی رودخانه می باشد که از سازمان آب منطقه ای استان اردبیل تهیه گردید. بر اساس تجزیه وتحلیل های صورت گرفته و بررسی میدانی مشخص گردید که به دلیل دست اندازی های کشاورزان منطقه، تغییرات زیادی در عرض بستر فعال رودخانه اتفاق افتاده است. این عمل سبب تنگ شدگی مجرای رودخانه گردیده و باعث می شود جریان آب رودخانه از مجرای اصلی خارج شده و وارد محدوده ی دشت سیلابی گردد. خروجی نقشه پراکنش فضایی سیلاب های شبیه سازی شده در منطقه نشان داد پل هایی که سازه بتنی ندارند در سیلاب های با دوره بازگشت های 2-5-10 ساله با احتمال تخریب روبه رو خواهند شد. همچنین در سیلاب های با دوره بازگشت های 50-100-200 بسیاری از زمین های زراعی و روستاها در معرض خسارت قرار خواهند گرفت.
تاثیر کاربری اراضی و زمین شناسی بر کیفیت آب های زیرزمینی با استفاده از تکنیک-های آماری چند متغیره و زمین آمار: مطالعه موردی: بخشی از حوضه آبریز حبله-رود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۵
38 - 19
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق تاثیر وضعیت زمین شناسی و کاربری اراضی به عنوان مهمترین عوامل کنترل کننده کیفیت آب زیرزمینی در حوزه آبخیز حبله رود مورد ارزیابی قرار گرفته است. جهت انجام این تحقیق، 132 منبع آبی شامل چاه، چشمه و قنات مورد استفاده قرار گرفت. به منظور تعیین مهمترین پارامترهای کیفی آب از تحلیل عاملی، جهت بررسی روابط بین پارامترها از همبستگی بین داده ها، جهت مقایسه میانگین ها از آزمون دانکن و برای پهنه بندی کیفیت آب از روش های زمین آمار در نرم افزار ArcGIS استفاده شد. نتایج نشان داد که پارامتر های TH, Ca, Na, TDS, EC, Cl و SO4 در کاربری های مختلف و پارامتر های TH, TDS, EC, Cl و SO4 در سازند های مختلف اختلاف معنی دار دارند. همچنین پارامتر ECدر سطح 5 درصد بیشترین همبستگی را با TDS نشان داد. تحلیل عاملی بر اساس مشخصه های کیفیت آب نشان داد که 16/88 درصد تغییرات کیفیت آب در بین کاربری ها با یک عامل (پارامتر TDS با بار وزنی 99/0) و 59/91 درصد تغییرات کیفیت آب در بین سازندها با دو عامل (عامل اول با بار وزنی (95/0) مربوط به پارامتر TDS و برای عامل دوم، با بار وزنی (95/0) مربوط به پارامتر EC) کنترل می شود. واریوگرام داده ها نشان داد که همبستگی بالای مکانی بین متغیرها وجود دارد. پهنه بندی آب شرب با استفاده از دیاگرام شولر کیفیت آب زیرزمینی را در 5 دسته خوب، قابل قبول، نامناسب، بد و موقتا قابل شرب نشان داد. همچنین پهنه بندی آب کشاورزی با استفاده از دیاگرام ویلکوکس کیفیت آب را در 3 دسته آب های خوب، متوسط و نامناسب طبقه بندی کرد.
تحلیل زیستگاه های حاشیه ای رودخانه طالقان بر اساس واحدهای ژئومورفیک رودخانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واحدهای ژئومورفیک، نمود فیزیکی فرایندهای جریان آب و انتقال رسوب می باشند که تحت تأثیر عوامل تاثیرگذار در مقیاس های بزرگتر هستند. هدف پژوهش حاضر شناسایی و تقسیم بندی واحدهای ژئومورفیک رودخانه طالقان در بازه های مختلف، برای تشخیص تراکم و غنای واحدها و نقش عوامل انسانی بر تغییر واحدهای ژئومورفیک است. با استفاده از مطالعه پروفیل طولی براساس اختلاف شیب و ارتفاع، رودخانه طالقان به 3 بخش بالادست، میان دست و پایین دست با میانگین ارتفاعی 1840، 1920 و 2000 متر و اختلاف شیب 17، 11 و 3 درصد تقسیم شده، سپس در هر بخش، بازه هایی به منظور مطالعه واحدهای ژئومورفیک با استفاده از روش GUS مورد بررسی قرار گرفت. شاخص های مورد بررسی شامل تراکم و غنای کل واحدهای ژئومورفیک رودخانه در هر بازه ست. زیرشاخص های مورد بررسی شامل تراکم و غنای واحدهای مطالعاتی دشت سیلابی و کانال پایه، تراکم واحدهای ژئومورفیک در 5 واحد مطالعاتی جریان اصلی رودخانه، رسوبات رودخانه ای، پوشش گیاهی میان کانال، دشت سیلابی و منطقه آبگیر دشت سیلابی است. بر اساس نتایج، غنای واحدهای ژئومورفیک در واحد دشت سیلابی و کانال پایه در بازه های بالادست ((R=0.28 بیشتر و تراکم واحدهای ژئومورفیک در بازه های پایین دست رودخانه (D=133.57) بیش از سایر بازه هاست. در بازه های بالادست به دلیل تنش هیدرولیک، تراکم واحدهای ژئومورفیک کمتر بوده و امکان تشکیل زیستگاه های فیزیکی در میان بستر وجود نداشته اما به دلیل تاثیر کمتر عوامل آنتروپوژنیک پایداری واحدهای ژئومورفیک بیش از سایر بازه ها است. در بازه های پایین دست به دلیل کاهش شیب تنش هیدرولیکی و افزایش انعطاف پذیری اکولوژیک، شرایط مناسب برای ایجاد لندفرم های تجمعی بیوژئومورفیک در میان بستر رودخانه وجود داشته اما این واحدها در مقیاس کوچک هستند زیرا تاثیر عوامل آنتروپوژنیک، تغییر کاربری اراضی و برداشت شن و ماسه بخصوص در پایین دست رودخانه سبب کاهش زیرشاخص غنای واحد دشت سیلابی شده و این امر تاثیر منفی بر ایجاد روزنه فرصت و لنگرگاه گیاهی به منظور استقرار پوشش گیاهی وزیستگاه های فیزیکی داشته است.
بررسی اهمیت و نقش ورنی بیابان به عنوان یک شاخص کرونومتری در مطالعه نوسانات اقلیمی کواترنر اخیر (مطالعه موردی ریگ گناباد )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به منظور بررسی اهمیت و نقش ورنی بیابان به عنوان یک شاخص ژئومورفولوژیک برای مطالعه نوسانات اقلیمی ریگ گناباد انجام شده است. و بر این اساس ابتدا نمونه های ورنی از سطح منطقه جمع آوری گردید و جهت انجام مطالعات و تحلیل به آزمایشگاه منتقل گردید. بعد از انجام تحلیلهای مورد نیاز توسط میکروسکپ الکترون اسکن(SEM) و تحلیلهای انرژی- پراکنی اشعه X (EDAX) ویژگیهای فیزیکی ورنی همچون، مورفولوژی ضخامت، میکروچینه شناسی، عناصر شیمیایی مورد بررسی قرار گرفت و مشخص گردید که ورنی دارای مورفولوژی ورقه ای بوده و فاقد لایه های متوالی می باشد که این نشان دهنده این است که ورنی در شرایط خشک شدید همراه با فعالیت شدید فرایندهای بادی و گرد و غبار در منطقه تشکیل گردیده است. مهمترین عناصر موجود در ورنی Si، Fe، K، Ca، Ti، Mg، Al و ... بوده و مشخص گردید که میزان Si رس ها بیشترین مقدار را دارد و Fe آهن از میزان منگنز موجود در ورنی بیشتر بوده که خود نشان دهنده حاکمیت شرایط خشک در زمان تشکیل ورنی بوده است. همچنین بررسی نسبت کاتیونی ورنی نشان داد که شکل گیری ورنی باید به احتمال خیلی زیاد از حدود 10500 سال پیش اوایل هولوسن در کواترنری اخیر شروع شده است. نتایج تحقیق نشان دهنده این است که ورنی بیابان و ویژگیهای آن می تواند به عنوان شاخصی برای بررسی نوسانات اقلیمی اواخر کواترنر مورد استفاده قرار گیرد.
ارزیابی طرح های ساماندهی رودخانه با استفاده از مدلMIKE11 مطالعه ی موردی: زرینه رود در حومه ی شهر شاهین دژ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۷ بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۲
21 - 41
حوزه های تخصصی:
رودخانه ها سیستمی کاملاً پویا بوده و الگوی مورفولوژیک آن ها به طور پیوسته در طول زمان تغییر می کند. ازاین رو با بررسی رفتار هیدرولوژیکی و هیدرولیکی آن اهمیت طرح های ساماندهی، کنترل سیلاب و هرگونه تغییر در هندسه و مورفولوژیک رودخانه، که منجر به تغییر مشخصه های هیدرولیک جریان می شود باید همواره مورد توجه باشد. در این تحقیق شرایط هیدرودینامیکی بازه ی بالادست و پائین دست سازه پل وحدت در شهر شاهین دژ آذربایجانغربی به طول یک کیلومتر با نرم افزار MIKE11 در شرایط موجود و سناریوهای مختلف متأثر از عملیات ساماندهی شبیه سازی گردید. در شرایط موجود (پل با دهنه 120 متری)، به ازای دوره ی بازگشت 25 سال رودخانه (دبی 1200مترمکعب بر ثانیه)، سطح آب بالاتر آمده و سواحل اطراف در معرض خطر سیل قرار می گیرد. با عملیات ساماندهی و تعریض پل به دهنه ی 300 متری، علاوه بر آزادسازی حدود 90 هکتار از اراضی مجاور در دو سمت رودخانه، مقادیر سطح جریان و به تبع آن تراز سطح آب در حدود 65 سانتی متر کاهش داشته که باعث افزایش ظرفیت میزان آبگذری رودخانه (در حدود 115 هزار مترمکعب) در محدوده ی مورد نظر خواهد شد. ضمناً میزان خطای برآورد حجم جریان ( REV ) و میزان خطای نسبی در دبی اوج ( REQP ) برای شرایط ساماندهی به ترتیب برابر 197/0 و 792/1 درصد بوده که در حدود 068/0 و 82/2 درصد نسبت به شرایط موجود کاهش داشته که بر اساس دامنه ی شاخص های آماری، تناسب کاملی بین داده های مشاهداتی و شبیه سازی شده وجود داشته است. این مقادیر نشانگر تأثیر بالقوه عملیات ساماندهی رودخانه در آبگذری و روندیابی جریان است.