فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۲۱ تا ۲٬۲۴۰ مورد از کل ۴٬۳۶۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
به منظور تعیین الگوی همدیدی بارش های شدید در استان اصفهان، از آمار بارش 44 ایستگاه سینوپتیک، کلیماتولوژی و باران سنجی استفاده شد. با استخراج داده های بارش در دوره ی آماری بیست ساله (2005-1986)، بارش های شدید در هر یک از ایستگاه ها دریافت شد. با توجّه به گستردگی و تفاوت موقعیّت بین شرق و غرب این استان، ملاک بارش شدید، بیشترین بارشی بوده که در طول این دوره ی آماری در هر ایستگاه رخ داده است. برای تعیین الگوی همدیدی این بارش ها، داده های فشار، نم ویژه، مؤلّفه ی باد مداری (u)، مؤلّفه ی باد نصف النهاری(v) و سرعت قائم، در ترازهای متفاوت به صورت شش ساعته و روزانه، از دو روز پیش از بارش از NCEP/NCAR به دست آمد. یافته ها نشان می دهد، الگوی ادغامی کم فشار مدیترانه و سودانی موجب بارش های شدید در سطح استان اصفهان می شود. این الگو، همراه افت شدید فشار در مرکز ایران و فرارفت تاوایی مثبت و حداکثر سرعت قائم منفی در نیمه ی غربی ایران است، بارش های شدید را در مرکز و شرق استان، سامانه های سودانی ایجاد می کنند که به ترتیب از روی خوزستان و بوشهر وارد ایران شده اند. در این الگوها، پُرفشار روی دریای مدیترانه و زبانه های پُرفشار روی جنوب شرق ایران و شرق عربستان و همراهی آن با منطقه ی همگرایی تراز فوقانی جو و افزایش فشار و فرارفت تاوایی منفی در تراز دریا، نقش مهمّی در تقویّت و تعیین مسیر این الگوها دارند. الگوی ادغامی کم فشار سودانی و مدیترانه ای روی شرق دریای مدیترانه، موجب ایجاد بارش های شدید در غرب استان می شود. یافته ها بیانگر آن است که استقرار مرکز فرارفت تاوایی مثبت در شمال شرق عربستان و روی خلیج فارس در تراز سطح دریا و در تراز 500 هکتوپاسکال، از عوامل اصلی به وجود آوردنده بارش شدید در همه الگوها همدیدی به شمار می رود.
خشکسالی اقلیمی و پیامدهای مکانی و فضایی آن در مناطق روستایی: مطالعة موردی دهستان قرهپشتلوی بالا، شهرستان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی و تطبیق شرایط آب¬وهوایی منطقه و استخراج سال های خشکسالی و ارتباط این سال ها با اقتصاد روستایی می پردازد و برای محاسبة خشکسالی، از شاخص¬های اقلیمی SPI، PNPI و DRبهره می گیرد. پژوهش از نوع کاربردی با رویکرد تحلیلی است و با بهره¬گیری از نرم¬افزار SPSS، به تحلیل و محاسبة ضریب همبستگی پیرسون¬ بین مقدار بارش و عملکرد تولید گندم، کاهش درآمد و حرکات جمعیتی می پردازد. نتایج نشان می دهد که به ازای یک میلی¬متر کاهش در میزان بارندگی، سه کیلوگرم کاهش عملکرد گندم در هکتار پدید آمده، به کاهش درآمد کشاورزان می¬انجامد؛ همچنین، به ازای هر سانتی¬متر کاهش بارندگی، چهار نفر به تعداد مهاجران افزوده می شود. افزون بر این، با توجه به سطح معنی-داری که کوچک¬تر از 01/0 است، آزمون مورد نظر در سطح فراتر از 01/0 معنی¬دار بوده، از وجود رابطة قوی بین دو متغیر مقدار بارش و تعداد مهاجرت حکایت می کند.
مقایسه مدل های سنجش از دور تک منبعی و دومنبعی شار انرژی در برآورد تبخیر و تعرق واقعی در دشت تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبخیر و تعرق واقعی از مهم ترین اجزای بیلان آب است که برآورد آن پیچیدگیهای خاصی دارد. امروزه استفاده از فناوری سنجش از دور، با توجه به امکان برآورد مکانی اطلاعات و حداقل ساختن داده های هواشناسی، کاربرد وسیعی در این زمینه یافته است. بدین منظور مدل ها و روش های متفاوتی برای برآورد تبخیر و تعرق واقعی با این فناوری شرح و بسط یافته که در میان آنها مطالعات محدودی در خصوص مقایسه و ارزیابی آنها گزارش گردیده است. در پژوهش حاضر، سه دستة کلی این روش ها مورد ارزیابی قرار گرفته اند، که عبارت اند از: 1) مدل های تک منبعی SEBAL و METRIC که در آنها خاک و پوشش گیاهی به عنوان منبع واحدی در نظر گرفته میشوند که استفاده شان نیز رو به گسترش است؛ 2) مدل های دومنبعی TSEB و STSEB که خاک و پوشش گیاهی را به صورت دو جزء جداگانه در توازن انرژی سطحی به کار میگیرند؛ و 3) مدل تک منبعی ـ دومنبعی SETEB که ترکیبی از مدل های SEBAL و TSEB است. به منظور پیاده سازی این پنج مدل، داده های سنجش از دور سنجنده MODIS در 6 روز از ژوئیه 2011 تهیه شد و برای ارزیابی و مقایسة آنها، مقادیر تبخیر و تعرق لایسیمتر واقع در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه تبریز نیز برای روزهای گذر ماهواره اندازه گیری گردید. نتایج تحقیق حاکی از عملکرد منطقی و مورد قبول کلی مدل ها دارد. ولی در مقام مقایسه، SETEB با خطای مطلق 73/8 و TSEB با خطای مطلق 94/27 به ترتیب بهترین و بدترین عملکرد را داشتند. مدل های تک منبعی SEBAL و METRIC با اینکه از فرضیات پیچیدة مدل های دومنبعی بهره ای نگرفته بودند، نتایج مناسبی ارائه کردند و برای کار در سطوح بالا نیز توجیه دارند. همچنین مدل ترکیبی SETEB با وضعیتی پذیرفتنی روبه رو بود که برای استفاده از مدل های دومنبعی در مقیاس های وسیع مناسب تر به نظر میرسد.
بررسی وضعیت کمّی و کیفی منابع آب زیرزمینی (مورد شناسی: دشت جوین، استان خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه به دلیل کاهش بارندگی، حفر تعداد زیاد چاههای عمیق در سالهای اخیر و برداشت بیش از حد مجاز از منابع آب زیرزمینی در دشتها و عدم توجه به مقوله آبخوانداری و انجام تغذیه مصنوعی، توجه بیشتر به آبهای زیرزمینی امری اجتنابناپذیر و مهم محسوب میگردد، و بررسی وضعیت کمّی و کیفی سفرههای آب زیرزمینی از جمله این امور است. در این مقاله تغییرات کمّی و کیفی سفره به منظور تغذیه و تخلیه در تعدادی از پیزومترهای دشت حاصلخیز جوین در استان خراسان رضوی بررسی گردید. ابتدا آمار دادههای سطح ایستابی در 50 پیزومتر به صورت کمّی و در 60 پیزومتر به صورت کیفی به عنوان پیزومترهای منتخب تهیه شد و آزمونهای کفایت و همگنی دادهها انجام گردید. سپس بازسازی دادههای ناقص انجام شد و در نهایت دادهها در پایه مشترک آماری 12 ساله 1386-1374استخراج و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. هدف این مقاله، تعیین نقشههای کمّی و کیفی آبهای زیرزمینی از روی متغیر دادههای سطح ایستابی به روش میانیابی نزدیکترین همسایه (ID) با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) است؛ به طوری که براساس نتایج ترسیم هیدروگراف واحد سالانه دشت جوین به طور میانگین سطح آب زیرزمینی از سالهای 1375-1374 تا سال آبی 1386-1385 افتی معادل 10 متر را نشان میدهد. همچنین هیدروگراف واحد سالانه دشت جوین و سه دوره افت شدید سطح ایستابی، از سال آماری 74 تا 77 از 07/53 به 09/54 متر، وضعیت تقریباً نرمالی از افت را در جوین نشان میدهد، اما از سال آماری 1377 به بعد تا سال 1382 رقم افت از 09/ 54 به 5/58 متر رسیده، یعنی نزدیک به 5/4 متر افت طی 4 سال آبی نمایان را میسازد. با توجه به نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادههای کمّی و کیفی به روش میانیابی نزدیکترین همسایه و ترسیم نقشههای کیفی و هم افت، پارامترهای کیفی میانیابی شده نیز در برخی مناطق بحرانی و کاهش شدید کیفیت این آبخوان را نشان میدهند.
بررسی و تحلیل پدیده ی سرمازدگی شدید بهاره باغ های پسته در استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پسته یکی از مهم ترین اقلام صادراتی ایران است که بیش از 23% از ارزش کل صادرات غیر نفتی ایران را به خود اختصاص داده است. استان یزد پس از استان کرمان بزرگ ترین استان پسته خیز ایران محسوب می شود. از آنجایی که پدیده ی سرمازدگی، به ویژه سرمازدگی شدید بهاره، به باغ های پسته این منطقه خسارت زیادی وارد می کند، بررسی سرمازدگی در این استان ضروری می باشد، زیرا آگاهی از این پدیده و تاریخ های احتمالی وقوع آن به پسته کاران در جلوگیری و کاهش خسارات ناشی از سرمازدگی کمک می کند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی و تحلیل سرمازدگی شدید بهاره باغ-های پسته و پهنه بندی آن در استان یزد است. به این منظور، از آمار روزانه ی کمینه دما 16 ایستگاه هواشناسی استان و هم جوار آن طی دوره ی آماری مشترک 18 ساله( 1372-1389) استفاده شده است. به منظور پهنه بندی شدت سرمازدگی بهاره پسته، تعداد روزهای دارای سرمازدگی هر ایستگاه درسه آستانه ضعیف (1 تا 1- درجه سلسیوس)، متوسط (1/1- تا 3- درجه سلسیوس) و شدید (3- درجه سلسیوس و کمتر) به وسیله ی نرم افزار SPSS شمارش و پس از بررسی رابطه ی تعداد روزهای سرمازدگی با ارتفاع، نقشه های هر پهنه ی سرمازدگی در محیط Arc GIS ترسیم شد. همچنین برای آگاهی از تاریخ پایان سرمازدگی بهاره پسته در استان، تاریخ های افت دما به آستانه های 1، صفر و 1- درجه سلسیوس به عنوان دماهای مؤثر بر پسته در مرحله گل دهی، استخراج و نقشه-های پهنه بندی آن نیز ترسیم گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد، باغ های پسته تمام ایستگاه های مورد مطالعه ی استان در بهار به غیر از ایستگاه های طبس و بافق، سرمازدگی ضعیف و بقیه ی ایستگاه ها سرمازدگی ضعیف، متوسط و شدید را تجربه می کنند. بنابراین جنوب و جنوب غرب(ایستگاه های دهشیر، مروست، اشکذر، اردکان، بهادران) از نظر وقوع شدّت سرمازدگی، به ویژه سرمازدگی شدید بهاره پسته، منطقه ی پرخطری برای فعالیت های کشاورزی به خصوص باغ های پسته می باشد. تاریخ افت دما به میزان 1، صفر و 1- درجه سلسیوس نشان دهنده ی آن است که به طور متوسط و به تفکیک شهرستان، افت دماهای 1 درجه از چهارم تا نهم فروردین ماه، دمای صفر درجه از سوم تا هشتم فروردین و 1- درجه سلسیوس از دوم تا نهم فروردین در استان یزد به پایان می رسد.
تغییر پذیری سالانه آماره های بارش روزانه زنجان طی دهه های اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر پذیری عناصر اقلیمی علاوه بر بررسی میانگین و تغییرات آن ، به وسیله آماره هایی نظیر انحراف معیار، ضریب تغییرات و ... قابل برآورد است. در ادبیات اقلیم شناسی ایران ، توجه به تغییرپذیری میانگین عناصر اقلیمی، در کانون توجه تحقیقات دهه های اخیر بوده است. درحالی که اندیشمندان اقلیم پژوه جهان، تمایل بیش تری بر مطالعه مشخصات تغییرپذیری و نیز توزیع فراوانی میانگین این عناصر دارند. دراین تحقیق ضمن ارائه یک الگوی بهینه برای مطالعه مشخصات و روند تغییرپذیری، مشخصات نسبی و مطلق تغییرپذیری و نیز مشخصات توزیع فراوانی بارش روزانه شهر زنجان برای دوره آماری 1961-2006 مورد تحلیل قرار گرفت. هرچند بین بارش و مشخصات مزبور رابطه معنی داری وجود دارد اما علی رغم تغییر محدود در میزان بارش، مشخصات توزیع فراوانی بارش کاسته نشده است. این امر بدین معنی است که بارش از سهم تمامی روزها کاسته شده است. ازاین رو در بررسی کلی بارش درطی دوره آماری مورد بررسی، توزیع فراوانی بارش تغییر قابل توجه و معنی داری متحمل نشده است.
مطالعه ی مورفوتکتونیک فعّال حوضه ی آبخیز حصارک (شمال غرب تهران) با استفاده از شاخص های مورفومتریک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوضه ی آبخیز حصارک در شمال غرب شهر تهران، در ناحیه ی زمین شناختی البرز مرکزی واقع شده است. با توجّه به فعّال بودن حرکات کوه زایی در برخی از نواحی ایران و برای آگاهی از میزان فعّالیّت نیروهای درونی و تکتونیکی در منطقه ی مطالعاتی، از هشت شاخص ژئومورفیک که عبارت اند از: شاخص های منحنی هیپسومتریک و انتگرال هیپسومتریک، شاخص پیچ وخم پیشانی کوهستان، شاخص های عدم تقارن حوضه ی زهکشی و تقارن توپوگرافی عرضی، شاخص نسبت پهنای کف درّه به ارتفاع درّه، شاخص گرادیان طولی رودخانه و شاخص پیچ وخم رودخانه استفاده شده است. به طورکلّی، دانش تکتونیک ژئومورفولوژی، مطالعه ی ساختارهایی است که بر اثر تکتونیزم و عکس العمل میان فرآیندهای تکتونیکی و ژئومورفولوژیکی حاصل شده اند. رودخانه ی فصلی حصارک، حوضه ی آبخیز حصارک را زهکشی کرده و از به هم پیوستن دو شاخه ی اصلی تشکیل شده است. بنابراین، هر شاخه به عنوان یک زیرحوضه در نظر گرفته شده و شاخص های ژئومورفیک برای هر زیرحوضه، جداگانه مورد بررسی قرار گرفته است. با توجّه به ویژگی های خاصّ هر یک از شاخص ها و نتایج حاصل از آنها در سه زیرحوضه، مشخّص شد که حوضه ی حصارک از نظر تکتونیکی جزء مناطق فعّال است.
شواهد ژئومورفولوژیک تغییرات سطح اساس دریای خزر طی کواترنری پسین در محدوده ی رودخانه ی گرگان رود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنوب شرقی دریای خزر، یکی از مناسب ترین مکان ها برای مطالعه ی شواهد ژئومورفولوژیک ناشی از تغییرات سطح اساس دریای خزر است. نتایج حاصل از بررسی تصاویر ماهواره ای، وجود چهار تراس دریایی را نشان می دهد که در سطوح ارتفاعی 21-متر، 23- متر ، 24 - متر و 26- متر ، به ترتیب با سن های 24 ± 653، 24 ± 940، 23 ± 478 و 32 سال پیش تشکیل شده اند. مطالعه ی داده های رسوب شناسی و فسیل شناسی در دو مقطع کوره سو و گمیش تپّه، به ترتیب با تراز آب 23- متر و 24- متر نشان میدهد که پیش از 24 ±940 و 24 ± 653 سال پیش، افزایش تراز آب، سبب رشد سدهای ماسه ای در منطقه ی مورد مطالعه شده است و با توجّه به شیب کم منطقه، در پشت آن لاگون بازی شکل گرفته است، اما در اثر پایین رفتن سطح آب دریا، لاگون موجود در پسکرانه ی سدّ ماسه ای خشک شده است. همچنین رودخانه ی گرگان رود در طول کواترنری پسین، تغییراتی مانند تغییر مکان مصب، تغییر رژیم رسوب گذاری و تغییر شکل دلتا داشته است. در سده های اخیر نیز، شواهد مختلفی از تغییر سطح اساس دریای خزر در منطقه برجای مانده است. از بررسی تصاویر ماهواره ای لندست مشخّص شد که دلتای گرگان رود از سال 1975 تا سال 2005 نزدیک به یک کیلومتر به سمت دریا پیشروی داشته است. همچنین وسعت خلیج گرگان در سال 1975، حدود 330 کیلومترمربّع و با بالاآمدن سطح آب دریا در سال 2006 به 458 کیلومتر مربّع افزایش یافته است.
تأثیر پدیده ی انسو بر تغییرات دمای ماهانه و فصلی نیمه ی جنوبی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین پدیده ی انسو با میانگین دمای هوای ماهانه و فصلی نیمه ی جنوبی کشور، طیّ دوره ی 55 ساله (2005-1951) انجام شد. برای این کار از داده های دمای 12 ایستگاه سینوپتیک کشور، داده های شاخص نوسان های جنوبی (SOI) و شاخص انتقالی انسو (TNI) استفاده شد. ابتدا میزان همبستگی بین دمای هوا با هر دو شاخص انسو در دو گام زمانی ماهانه و فصلی بررسی و سپس تأثیرپذیری دمای هوا از فازهای گرم (النینو) و سرد (لانینا) پدیده ی انسو، به کمک شاخص درصد تغییرات دما بررسی شد. نتایج نشان داد، تعداد ایستگاه های دارای همبستگی معنادار دمای هوا با شاخص TNI، به مراتب بیش از شاخص SOI بود. همچنین در هر دو مقیاس زمانی، بیشترین همبستگی های معنادار از نوع منفی بود که بیانگر کاهش دمای هوا با افزایش مقادیر شاخص های انسو است. از سویی، براساس شاخص TNI، دمای هوای ماه ژانویه و برمبنای شاخص SOI، دمای هوای ماه اکتبر به عنوان ماه های تأثیرپذیر از پدیده ی انسو معرّفی شدند. در مقیاس فصلی نیز، در فصل تابستان اکثر ایستگاه ها همبستگی معناداری با شاخص انسو داشتند. حدود دامنه ی همبستگی میان مقادیر شاخص SOI با دما در تمامی ماه ها از حدّاقل 549/0- برای آگوست تا حدّاکثر 463/0+ در ماه اکتبر و 458/0- در ماه های آگوست و سپتامبر تا 512/0+ در ماه سپتامبر برای شاخص TNI بود. در مقیاس فصلی نیز دامنه ی همبستگی های SOI و TNI به ترتیب از 365/0- در فصل بهار تا 459/0+ در فصل پاییز و 530/0- تا 384/0 در فصل تابستان متغیّر بود. با مبنا قرار دادن شاخص TNI، درصد تغییرات دمای ایستگاه ها در هر یک از فازها نشان داد، در مقیاس فصلی، فاز لانینا منجر به افزایش 4 درصدی دمای فصل زمستان و در مقیاس ماهانه، فاز لانینا منجر به افزایش 8 درصدی دمای ماه دسامبر شد. در مجموع نتایج مؤیّد تأثیرپذیری قابل ملاحظه ی دمای هوا از پدیده ی انسو بود.
پژوهشی آماری پیرامون تحلیل نوسانات و پیش بینی سری زمانی دماهای فرین بالای تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش دادههای بیشینه سالانه دماهای روزانه ایستگاه سینوپتیک مهرآباد تهران طی بازه آماری 1951 تا 2010 میلادی به مدت 60 سال مورد تحلیل قرار داده شده است. از روش تحلیل رگرسیون و آماره من- کندال برای آزمون معناداری روندهای تغییرات سریهای دمایی استفاده شده است. با توجه به متوسط دماهای فرین بیشینه بلندمدت و مقایسه آن با متوسط 6 دهه موجود در سری آماری معلوم شد که دمای 3 دهه 50، 80 و 90 پایینتر از متوسط بلندمدت 60 ساله و در عوض دمای سه دهه 60 ، 70 و دهه اول قرن 21 بالاتر از حد متوسط بلندمدت قرار داشتهاند. در این ارتباط دهه 80 سردترین دهه و دهه اول قرن 21 با توجه به کمینه و دامنه بالاتر از دهههای 60 و 70 گرمترین دهههای ایستگاه مهرآباد تهران هستند. نتایج کلی این تحقیق مبین وجود نوسانات فصلی در سری دماهای فرین حداکثر تهران است که روند این نوسانات معنادار نیستند. روند تغییرات دماهای فرین حداکثر تهران مثبت بوده که این امر به معنا افزایش شدت گرمای تابستان میباشد.
نتایج حاصل از پیشبینی دماهای فرین بیشینه تهران نشان میدهد که دمای فرین حداکثر تهران در سال های 2018 به بیش از 25/43 درجه سانتیگراد صعود خواهد کرد. نتایج نیکویی برازش مدل نشان داد که مدل هالت- وینترز مدل خوبی برای پیشبینی آتی دماهای فرین حداکثر تهران میباشد.
بررسی تأثیر تغییرات کاربری اراضی بر وقوع سیلاب ها در حوضة صوفی چای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی اثرات تغییرات کاربری اراضی بر وقوع و افزایش سیل در حوضة صوفیچای مراغه صورت گرفته است. منطقة مورد مطالعه با مساحت 250 کیلومترمربع مناطق بالادست حوضة سد علویان را تشکیل میدهد. سیلابهای منطقه براساس مقایسه آمار دبی روزانه ایستگاه دبیسنجی تازهکند با سیل مبنا محاسبه شده است. در این تحقیق سیل مبنا براساس برازش مدلهای مختلف توزیع احتمالی بر دادههای حداکثر سالانه و محاسبه سیل با دورة بازگشت دو ساله بعد از انتخاب مناسبترین مدل توزیع احتمالی بر مبنای میزان RSS محاسبه شده است. یافتههای این تحقیق نشان میدهدکه تعداد وقوع و تداوم سیلابهای منطقه در دهة اخیر کاهش یافته است. تغییرات پوشش گیاهی به صورت آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی براساس تفسیر رقومی تصاویر ماهوارهای چندزمانه با استفاده از روش شیءگرا بوده است. نتایج این بررسی نشان داد که تغییرات کاربری منطقه به صورت تغییر در الگوی کشت و تبدیل کاربری اراضی در جهت مثبت آن بوده است. مدل هیدرولوژیکی HEC-HMS برای شبیهسازی بارش-رواناب و نشان دادن تأثیر تغییرات پوشش گیاهی حوضه بر افزایش و یا کاهش سیلابها درحوضه بکار گرفته شده است. شبیهسازی مدل هیدرولوژیکی HEC-HMS برای مقادیر CN سالهای 2005 و 2000 کاهش 36 درصدی دبی سیلابی در دهة اخیر را نشان میدهد. ناگفته نماند احداث حجم قابل توجهی از عملیات سازهای در قسمتهایی از حوضه در کاهش روانابهای سطحی و ذخیرة آنها نقش عمدهای داشتهاست.
تحلیل سامانه های همدید بارش های شدید دوره سرد سال در استان های خراسان رضوی و شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی شرایط جوی همزمان با بارشهای شدید دوره سرد سال در استانهای خراسان رضوی و شمالی در مقیاس همدید و چگونگی توزیع زمانی - مکانی بارشها در ارتباط با این شرایط هدف اصلی این پژوهش است. در این مطالعه پراسنجهای فشار سطح دریا و دما سطحی به منظور بررسی شرایط سطح زمین در هنگام وقوع بارشهای شدید استفاده شده است، نم ویژه و جهت باد در تراز 700 هکتوپاسکال به منظور رهگیری منبع رطوبتی این بارشها مورد بررسی قرار گرفته، ضمن آنکه تراز 500 هکتوپاسکال به عنوان سطح مطلوب در بررسی الگوهای همدید مطالعه شده است. جهت و سرعت باد در تراز 300 هکتوپاسکال نیز برای بررسی نقش جت باد در ایجاد بارشهای شدید، ارزیابی شدهاند. دادههای مذکور در بازه زمانی 11 ساله (1995- 2005) و به صورت روزانه اخذ شدهاند. از پارامترهای مذکور برای بارشهای مربوط به هر ماه، میانگینگیری به عمل آمد تا رفتار کلی جو در هنگام وقوع بارشهای شدید در منطقه مطالعاتی و در هر ماه مشخص گردد. نتایج کسب شده نشاندهنده آنند که کانون بارشهای شدید در دوره سرد سال در استان خراسان رضوی (جنوب منطقه) قرار دارد. الگوی همدیدی همزمان با بارشهای شدید فرود بلند مدیترانه میباشد و دریای سرخ به عنوان منبع اصلی این بارشهای تعیین گردید. نکته قابل توجه دیگر، استقرار رودباد جنب حارهای در تراز 300 هکتوپاسکال در اکثر موارد بارش شدید در منطقه میباشد.
بررسی تغییرات الگوی هندسی رودخانه قزل اوزن با استفاده از تحلیل هندسه فراکتال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محققان علم ژئومورفولوژی رودخانه همواره در پی روشهای جدیدی برای بررسی ژئومورفولوژی رودخانهای و تغییرات الگوی مسیر رودخانهها میباشند، هندسه فراکتال یکی از روشهای جدیدی است که میتواند در علم ژئومورفولوژی رودخانهای به کار گرفته شود. اهمیت اصلی هندسه فراکتال در این است که مـدل و تـوصیفی ریاضی بـرای بسیاری از اشکال پیچـیده که در طبیعت یافت میشوند ارائه میکند. هدف این تحقیق تحلیل فراکتالی مسیر رودخانه قزل اوزن و تغییرات صورت گرفته حدفاصل میانه تا زنجان میباشد، بدین منظور از تصاویر ماهوارهای ETM+ و IRS در سه دوره زمانی 2007 و 2004، 2000 استفاده شد، جهت تحلیل فراکتالی مسیر مورد مطالعه به سه بازه تقسیم گردید که هر بازه به لحاض خصوصیات مورفولوژیکی از بازه دیگری متفاوت میباشد. برای تعیین بعد فراکتالی از روش بعد شمارش خانه استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که بازه اول (بازه شریانی) بیشترین میزان تغییرات در سالهای مورد بررسی را داشته و بازه دوم (بازه کوهستانی) کمترین میزان تغییرات را داشته است و بازه سوم (بازه نیمهکوهستانی) حالت بینابنی داشته است.
بررسی رابطه الگوهای گردشی جو بالا با بارش های ابر سنگین (مطالعه موردی استان آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای شناخت همدید بارشهای ابر سنگین (بالای 50 میلیمتر در روز) منطقه آذربایجانشرقی، دادههای بارش روزانه 23 ایستگاه بارانسنجی طی دوره آماری 1961 تا 2005 بهصورت دیدهبانیهای شش ساعـته مورد بررسی قـرار گرفت. به منظور شناسایـی رابطه الگوهای گردشی جو بالا با بارشهای ابر سنگین بـه کمک نرمافزارهای Matlab، Grads و Surfer یک تـحلیل خوشهای پایگانی با روش ادغام Ward روی دادهها اعمال شد. نتایج نشان دادند که سه الگوی گردشی مختلف در منطقه فعال هستند. سپس برای هر الگو، یک روز نماینده معرفی گردید که در تحلیل بارشهای ابر سنگین مورد استفاده قرار گرفتند. آرایش مکانی این الگوهای بارشی نشان میدهند که توزیع زمانی بارشهای ابر سنگین در منطقه با عرض جغرافیایی در ارتباط است. نتایج تحلیل نشان میدهد که الگوی پرفشار غرب دریای سیاه- شمال دریای مدیترانه و الگوی پرفشار دریای سیاه بیشترین ارتباط را با بارشهای ابر سنگین منطقه دارند. این یافته نقش مهمی در پیشبینی بارشهای ابر سنگین منطقه خواهد داشت.
تحلیل سینوپتیک بارش های رعد و برقی 4 و 5 اردیبهشت 1389 تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آمار هواشناسی نشان میدهد که به هنگام وقوع بارشهای تندری پدیدههای اقلیمی فرعی خطرناکی مثل تگرگ، رگبارهای سنگین و سیلآسا، بادهای شدید و صاعقه پدیدة غالب اقلیمی تبریز هستند. مخاطرات اقلیمی یاد شده به عنوان بخشی از ماهیّت اقلیم تبریز و کل منطقه شمال غرب ایران هر ساله خسارات فراوان اقتصادی-اجتماعی و زیستمحیطی را متوجه مردم بویژه کشاورزان و دامداران میکنند.
بـرای مطالعه سینوپتیک بارشهای رعد و بـرقی روزهای 4 و 5 اردیبهشت 1389 تبریز از دادههای جو بالای موجود در مرکز ملی پیشبینیهای محیطی استفاده شده و با روشهای محاسباتی و ترسیمی وضعیت جو به هنگام وقوع بارشهای رعد و برقی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از تحلیلهای سینوپتیک نشان داد که عوامل مؤثر بر وقوع بارشهای رعد و برقی تبریز در روزهای 4 و 5 اردیبهشت 1389 وقوع بلوکینگ و پیچانه در ترازهای 500، 600 و 700 هکتوپاسکال، ناپایداری و همرفت شدید هوا در تمام سطوح جوی از 1000 تا 500 هکتوپاسکال و تاوایی مثبت یا سیکلونی در ترازهای جوی 500، 600، 700 و 850 هکتو پاسکال هستند. نقشههای وزش رطوبتی نشان دادند که منبع تأمین رطوبت بارشهای رعد و برقی روزهای 4 و 5 اردیبهشت 1389 تبریز و منطقه شمال غرب ایران در در ترازهای 1000، 925 و 850 دریای خزر و در ترازهای 700، 600 و 500 هکتوپاسکال دریاهای مدیترانه و دریای سیاه هستند.
تحلیل سینوپتیکی بارش سنگین 12 اردیبهشت 1389 ایلام
حوزه های تخصصی:
بهبود شاخص عمودی خشکسالی اصلاح شده به منظور برآورد میزان خشکسالی در مناطق خشک مرکزی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشکسالی از بلایای طبیعی است که تبعات منفی گسترده ای را برای اقتصاد، کشاورزی، محیط و اجتماع به همراه دارد. فقدان شناخت و ارزیابی دقیق این پدیده باعث بروز بخش عمدة خسارت های ناشی از آن می شود. در چند دهة اخیر، علم و به ویژه فناوری سنجش از دور محققان را در زمینه خشکسالی بسیار کمک کرده است و شاخص های متعددی برای ارزیابی و بررسی خشکسالی ارائه شده اند. هدف از این تحقیق بهبود شاخص عمودی خشکسالی اصلاح شده (MPDI) از طریق محاسبه دقیق و صحیح پوشش گیاهی به عنوان مهم ترین پارامتر در این شاخص است. به منظور محاسبة شاخص مذکور، تعیین درصد پوشش گیاهی و همچنین پارامترهای خط خاک ضروری است. برای این کار از تصاویر ماهواره ای ALOS مربوط به تیر ماه سال 1388 استفاده شده است. حوضه آبخیز شیطور واقع در استان یزد به عنوان منطقة مطالعه انتخاب شد و با مطالعات میدانی درصد پوشش گیاهی 52 پلات اندازه گیری شد. 17 شاخص رایج گیاهی و شبکه های عصبی مصنوعی برای تخمین درصد پوشش گیاهی مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج حاصل از شاخص های گیاهی نشان دادند شاخص هایی که در آنها بازتاب خاک در نظر گرفته می شود، با دقتی بهتر از دیگر شاخص ها (درصد 4RMSE< و 63/0> 2R) می توانند درصد پوشش گیاهی را در مناطق خشک تبیین کنند. از طرفی، نتایج به دست آمده از شبکه های عصبی نیز تأیید می کنند که چون در شبکه های مذکور می توان ورودی های متعددی همچون اطلاعات طیفی باندهای متفاوت را به شبکه معرفی کرد، لذا اینها با دقتی بیشتر (%2RMSE< و 74/0 >2R) از شاخص های گیاهی می توانند در تخمین درصد پوشش گیاهی به کار روند. در نهایت، با استفاده از مناسب ترین روش (شبکه های عصبی)، درصد پوشش گیاهی منطقه محاسبه شد و با توجه به پارامترهای خط خاک، نقشة شدت خشکسالی تهیه گردید.
نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش در حوضه آبخیز کارون بزرگ با استفاده از مدل AHP درمحیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به موضوع فراوانی و پراکنش زمین لغزشهای بزرگ و وسیع پس از احداث سدهای بزرگ کارون 1 و 2 و 3 در حوضه آبخیز کارون بزرگ میپردازد. با بررسیهای به عمل آمده، عامل اصلی و فراوانی زمین لغزشهای منطقه در احداث سدهای مذکور و تغییرات کاربری اراضی، زه کشی و اضافه شدن انشعابات رودخانهها و کانالهای آبیاری است. از سوی دیگر تغییرات توپوگرافی منطقه به علت جابجایی حجم عظیمی از خاک و سنگ در منطقه به عنوان عاملی دیگر در تشدید زمین لغزشها نقش داشته است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی عوامل موثر در زمین لغزشهای منطقه به روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی ( AHP ) و تهیه نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش نوین حوضه آبخیز کارون بزرگ است. در این تحقیق، ابتدا پس از بررسی ادبیات پژوهش و مطالعات کتابخانهای، 8 عامل شامل: شیب دامنه، ارتفاع از سطح دریا، بارندگی، فاصله از جاده، فاصله از گسل، فاصله از شبکه زه کشی، کاربری اراضی و سنگ شناسی به عنوان عوامل مؤثر در وقوع زمین لغزشهای منطقه تشخیص داده شدند. سپس لایههای اطلاعاتی این عوامل در محیط GIS با استفاده از نرم افزارهای 9,3 Arc GIS تهیه شده و وزن کلاسهای هر کدام از عوامل با روش تحلیل سلسله مراتبی ( AHP ) تعیین گردیدند. آنگاه با تلفیق نقشههای لایههای اطلاعاتی در محیط GIS ، اقدام به تهیه نقشه نهایی در 4 کلاس: خیلی پر خطر، پر خطر، با خطر متوسط و کم خطر صورت گرفت. نتایج نشان میدهد که نواحی خیلی پرخطر متأثر از عامل زمین شناسی منطقه به عنوان عامل اصلی(سنگ های آهکی، آهک متخلخل، آهک مارنی، مارن آهکی و مارن ) و عوامل تأثیرگذاری همچون، شیب بین 5 تا 30 درصد، بارندگی بیش از 1250میلیمتر، ارتفاع بین 500 تا 2000 متر، فاصله از شبکه زهکشی بین 0 تا 4 کیلومتر عوامل مؤثر در پراکنش زمین لغزشهای منطقه هستند. با مطالعه نقشه نهایی میتوان گفت، نواحی خیلی پرخطر و پرخطر اغلب در مجاورت مراتع و تپه ماهور با حاشیه دامنههای بلند و متوسط ارتفاع در مجاورت روستاها هستند. تغییرات کاربری اراضی و توپوگرافیکی ناشی از احداث سدها و جابجایی خاک در کنار عوامل جانبی همچون، فعالیت دامها و عشایر کوچ رو به منظور دسترسی به مراتع و آب، زراعت آبی در سطوح شیبدار توسط روستاییان کمک فراوانی به تشدید زمین لغزشهای منطقه میکنند. در نتیجه گیری نهایی میتوان گفت که روش AHP به دلیل برخورداری از متغیرهای بیشتر و کلاس بندی اصولی و بدون اعمال نظر مستقیم کارشناسان نسبت به روشها دیگر برتر بوده و از دقت بیشتری برخوردار است. از سوی دیگر مطالعات میدانی صورت گرفته، مشاهدات تصاویر ماهواره ای ETM+ تأکیدی بر یافته های تحقیق است. که دلیل بر مناسب بودن انتخاب مدل ( AHP ) برای این پروژه است.
پهنه بندی حسّاسیّت اراضی به فرسایش خندقی در حوضه ی زوّاریان استان قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از انواع فرسایش آبی که موجب تخریب اراضی و برهم خوردن تعادل در پهنه های منابع طبیعی و اراضی کشاورزی می شود و خسارات سنگینی به بار می آورد، پدیده ی فرسایش خندقی است. برای کنترل این پدیده، شناخت عوامل مؤثّر و پهنه بندی حساسیت اراضی نسبت به آن، اهمیت ویژه ای دارد. تخریب اراضی، بر هم خوردن منظر زمین و تعادل اکولوژیک و به مخاطره افتادن منابع زیستی در این مناطق، ازجمله موارد دیگری است که پژوهش درباره ی فرسایش، به ویژه فرسایش خندقی در اراضی استان قم را گریزناپذیر و الزامی می کند. در همین راستا، حوضه ی آبخیز زوّاریان در استان قم، برای انجام پژوهش انتخاب شده است. روش های مختلفی برای پهنه بندی حسّاسیّت اراضی به فرسایش خندقی وجود دارد. در این پژوهش از شاخص همپوشانی برای پهنه بندی در منطقه استفاده شد. برای تهیّه ی نقشه ی حسّاسیّت فرسایش خندقی از عکس های هوایی، تصاویر ماهواره ایETM+ و برای عملیّات میدانی از GPS استفاده شد. بررسی ها نشان داد که جنس زمین، شیب، منابع و قابلیّت اراضی، جهت شیب و کاربری اراضی، عوامل اصلی مؤثّر در وقوع فرسایش خندقی هستند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که واحدهای سنگ شناسی Q2 (تراس های جوان و مخروط افکنه های درشت دانه دوره ی کواترنری) 41/94 درصد و تیپ اراضی دشتی و تپّه ماهوری 96/99 درصد از مناطق تحت تأثیر فرسایش خندقی را به خود اختصاص داده اند، درضمن طبقه ی شیب 0-10 درصد (87/84 درصد)، جهت شیب شمال، مشرق و جنوب شرقی با (06/69 درصد) و کاربری مراتع متوسّط و زمین های کشاورزی(85/98 درصد) دارای بیشترین گسترش مناطق تحت تأثیر فرسایش خندقی در حوضه ی آبخیز مورد مطالعه هستند.
مطالعه ی وضعیت ناپایداری هوا و الگوهای سینوپتیکی مؤثر بر وقوع توفان های گرد و خاک (مطالعه ی موردی : مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توفان های گرد و خاک رخدادهای طبیعی هستند که در مناطق خشک و نیمه خشک جهان رخ می هند. در این پژوهش به منظور بررسی توفان های گرد و خاک به وقوع پیوسته در مشهد، طی سی سال آماری (88- 1359) ابتدا تعداد روزهای درگیر با این پدیده (روزهایی با سرعت باد بیشتر از پانزده متر بر ثانیه و دید افقی کمتر از هزار متر) شناسایی و شمارش شده و از مجموع آن ها مقادیر ماهانه برای هر سال و در نهایت، میانگین سی ساله تعداد روزهای توفانی هر ماه به دست آمد. سپس شدیدترین روز توفانی در این دوره ی آماری، به عنوان نمونه انتخاب شده و مقادیر فشار، دما ودمای نقطه ی شبنم متعلق به این روز و نیز روز قبل آن، که توسط رادیوسوند در لایه های مختلف جو ثبت شده، با استفاده از نرم افزار Digital Atmosphere روی تفی گرام پلات شده و نمایه ی قائم دما و دمای نقطه شبنم برای این روزها ترسیم گردید و کلیه ی محاسبات مربوط به شاخص های مهم ناپایداری جو روی این نمودارها انجام شد. در نهایت، برای تأیید تحلیل های صورت گرفته توسط تفی گرام، تحلیل نقشه های سینوپتیکی نیز با استفاده از نقشه های هم ژئوپتانسیل سطح زمین و نیز نقشه های هم دما برای این روزها صورت گرفت. نتایج نشان داد که بیشتر توفان های مشهد در شروع فصل تابستان (خرداد ماه) و در هنگام ورود توده های هوای گرم به منطقه رخ داده و ماه های آذر و دی، کم ترین میزان وقوع توفان گرد و خاک را دارند. مقادیر شاخص های ناپایداری محاسبه شده، همگی نشان دهنده ی ناپایداری متوسط هوا در صبح روز قبل از توفان و نیز بعدازظهر روز رخداد توفان و ناپایداری شدید هوا در ساعات وقوع توفان می-باشد. به عنوان مثال مقدار شاخص SWEAT که مهمترین شاخص در ارتباط با توفان است، در روز وقوع توفان برابر 7/431 بوده که نشان از شدت بسیار بالای توفان مذکور به نسبت پتانسیل منطقه ی مورد مطالعه دارد. بررسی الگوهای سینوپتیکی روز وقوع توفان و روز قبل از آن نیز مؤید تحلیل نمایه ی قائم جو بوده و نشان داد که تقابل هوای گرم جنوبی با هوای سرد شمالی در روی منطقه، موجب تشکیل جبهه ی هوا و وقوع ناپایداری شدید و توفان گرد و خاک شده است.