فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۲۱ تا ۴٬۲۴۰ مورد از کل ۴٬۷۶۹ مورد.
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
160 - 175
حوزههای تخصصی:
خشکسالی از جمله مخاطرات آب و هوایی است که به رغم وقوع تدریجی آن در مقیاس مکانی گسترده ای اثرگذار است و می تواند بخش بزرگی از جامعه روستایی و شهری را در معرض خطر قرار دهد، با توجه به اهمیت موضوع، هدف از این مطالعه بررسی و تعیین نواحی مستعد خشکسالی در نواحی شرق و جنوب استان فارس و ارتباط آن با نوع لندفرم ها با استفاده از روش AHP و فازی می باشد. در این مطالعه برای تعیین لندفرم های منطقه از روش ژئومورفون استفاده شد. همچنین برای تعیین وضعیت خشکسالی منطقه مورد مطالعه از روش فازی و مدل تحلیل سلسله مراتبی استفاده شد. نتایج حاصل از مقایسه دو به دوی هر یک از پارامترها نشان داد که بارندگی و عمق آب زیرزمینی با وزن های ۲۸/۰ و ۰۱/۰ به ترتیب با اهمیت ترین و کم اهمیت ترین پارامتر در تعیین مناطق مستعد خشکسالی در منطقه مورد مطالعه می باشند. نتایج حاصل از روش فازی و AHP نشان داد که بخش های شرقی و جنوب شرقی منطقه مستعد خشکسالی هستند. نتایج حاصل از روش ژئومورفون نشان داد که منطقه مورد مطالعه شامل ۱۰ نوع لندفرم می باشد که لندفرم نوع slope و super به ترتیب بیشترین و کمترین مساحت منطقه را شامل می شود (25 % و 2%). همچنین نتایج حاصل از ارتباط بین نوع لندفرم و خشکسالی نشان داد که در بخش هایی از منطقه که شامل لندفرم Flat است میزان خشکسالی در کلاس متوسط تا زیاد قرار دارد، در حالیکه لندفرم های super دارای حداقل میزان خشکسالی هستند.
ارزیابی کارایی سه پایگاه داده در برآورد سری زمانی بارش های حدی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علی رغم مطالعاتی که تاکنون در زمینه ارزیابی پایگاه های داده بارش در ایران انجام شده است، همچنان یک خلأ پژوهشی در زمینه بررسی کارایی داده های شبکه ای در برآورد بارش های حدی بر اساس نواحی اقلیمی مختلف در کشور احساس می شود. در این مطالعه کارایی چهار پایگاه داده Global Precipitation Measurement (GPM) ، ECMWF Reanalysis version-5 (ERA5)، Tropical Rainfall Measuring Mission (TRMM) و PERSIANN-Dynamic Infrared-Rain rate (PDIR) در برآورد نمایه های حدی بارش بارش (Rx1day، Rx5day، CDD، CWD، R10mm، R20mm و R95p.) در 145 ایستگاه در دوره آماری 2000-2017 در کستره کشور بررسی شد. جهت ناحیه بندی مناطق همگن بارشی از روش تحلیل مؤلفه های اصلی (PCA) استفاده شد و بر این اساس ایران به 6 ناحیه بارشی شامل (1) سواحل دریای خزر، (2) شمال غرب، (3) غرب، (4) جنوب غرب و سواحل خلیج فارس، (5) شمال شرق و دامنه های بادپناهی (6) جنوب شرق و مرکز تقسیم شد. در ادامه، کارایی پایگاه های داده در برآورد بارش های روزانه براساس سنجه های درصد خطا و ضریب همبستگی بررسی شد که نتایج این بخش نشان داد که ERA5 دارای بهترین عملکرد، دو پایگاه داده GPM و TRMM دارای کارایی قابل قبولی در برآورد بارش های روزانه هستند و می توان از آن ها برای برآورد نمایه های حدی بارش استفاده کرد و PDIR نیز فاقد کارایی در برآورد بارش روزانه در کشور است. در ادامه کارایی سه پایگاه داده در 6 ناحیه بارشی بررسی شد و نتایج این بخش نشان می دهد که بطورکلی داده هایGPM دارای بیشترین و TRMM کمترین کارایی در برآورد نمایه های حدی بارش در ایران است. در دو ناحیه بارشی غرب و همچنین جنوب شرق و مرکز این پایگاه های داده دارای کارایی بیشتری نسبت به دیگر نواحی در برآورد نمایه های حدی بارش در ایران هستند.
بررسی روند خشکسالی با استفاده از شاخص های SPEI اصلاح شده و MSPI در مقیاس های زمانی مختلف (مطالعه موردی: استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایش مؤثر و به موقع خشکسالی می تواند به توسعه سامانه های خشکسالی و مدیریت بهینه منابع آبی کمک کند. بنابراین، در این پژوهش وضعیت خشکسالی ایستگاه های سینوپتیک استان فارس (آباده، شیراز، فسا و لار) در مقیاس های زمانی مختلف (6،3، 9 و 12 ماهه) با استفاده از شاخص های بارش-تبخیر و تعرق (SPEI) و بارش استاندارد چند متغیره (MSPI) مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت، به منظور بررسی روند شاخص های مورد بررسی از آزمون من-کندال استفاده شده است. بر اساس نتایج، در مقیاس های زمانی کوتاه مدت فراوانی دوره های خشک و مرطوب زیاد است. اما با افزایش مقیاس های زمانی، فراوانی دوره های خشک و مرطوب کاهش می یابد و تداوم آن ها افزایش پیدا می کند. از لحاظ شاخص SPEI در مقیاس زمانی 3 ماهه شدیدترین خشکسالی در ایستگاه آباده (20/5-) و شدیدترین ترسالی در ایستگاه شیراز (21/5) می باشد. در مقیاس زمانی 6 ماهه شدیدترین خشکسالی و ترسالی به ترتیب در ایستگاه های آباده (45/3-) و شیراز (10/3) مشاهده شد. در مقیاس زمانی 9 ماهه شدیدترین خشکسالی و ترسالی در ایستگاه لار به ترتیب با مقادیر 63/3- و 48/2 می باشد. همچنین در مقیاس 12 ماهه شدیدترین خشکسالی در ایستگاه شیراز (37/3-) و شدیدترین ترسالی در ایستگاه آباده (37/2) می باشد. تجزیه و تحلیل مؤلفه های اصلی سری زمانی SPI نشان داد که اولین مؤلفه اصلی (PC 1 ) می تواند درصد زیادی از تغییرات را در سری های زمانی SPI اصلی در تمام مناطق مورد مطالعه در این پژوهش، به خود اختصاص دهد. همچنین نتایج نشان داد که MSPI ها از نوسانات سری زمانیSPI به ویژه در دوره های خشک و مرطوب طولانی مدت پیروی می کنند. به طوری که، دوره های خشک و مرطوب جزئی در دوره های خشک یا مرطوب شدید و طولانی، ممکن است توسط MSPI حذف شوند.
ارزیابی دیدگاه، آگاهی و مشارکت شهروندان در مورد توسعه فضای سبز شهری (مطالعه موردی: منطقه 5 شهرداری اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین اثر فضای سبز در شهرها کارکردهای زیست محیطی آنها است که با ایجاد تعادل بخشی در متابولیسم شهر از یک سو و بالا بردن سطح زیبایی از سوی دیگر سبب افزایش کیفیت زیستی شهرها به ویژه در جنوب کشور می شود. هدف این تحقیق، ارزیابیِ دیدگاه، آگاهی و مشارکت شهروندان، به عنوان سه شاخص وابسته در مورد توسعه و تأثیر فضای سبز شهری در شهر اهواز بوده است. روش تحقیق به شکل توزیع و تکمیل پرسشنامه با طرح سؤالات چندگزینه ای، طی 4 هفته متوالی از طریق مصاحبه حضوری درب منازل صورت گرفت. حجم نمونه نیز به صورت توافقی انتخاب، روش نمونه گیری، تصادفی خوشه ای و جامعه آماری افراد بالای 18 سال از خانواده ها در نظر گرفته شد. پس از تکمیل پرسشنامه، اطلاعات موجود با استفاده از نرم افزار SPSS 22 وارد کامپیوتر و برای تجزیه وتحلیل آماری نتایج تحقیق از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، T-test، کای اسکوئر،Ftest، تجزیه واریانس و دانکن استفاده گردید. نتایج نشان داد که ارتباط بین متغیرهای مستقل در تحقیق شامل جنسیت، میزان تحصیلات، سن و شغل با دیدگاه پاسخگویان در سطح 1 درصد معنادار است. فرض برابری میانگینِ شاخص دیدگاه، بین زنان و مردان با اطمینان 95 درصد رد شد. از طرفی شاخص دیدگاه در رده های تحصیلی و شغلی در سطح 5 درصد، معنادار بود. همچنین بین سن پاسخگویان و دیدگاه آنها رابطه معنی دار وجود داشت. بنابراین با افزایش سن، رده تحصیلی و شغلی، دیدگاه آنها، نسبت به اهمیت توسعه فضای سبز افزایش میابد. ارتباط بین سن، جنسیت، تحصیلات و شغلِ پاسخگویان با شاخص آگاهی در سطح 05/0 معنی دار بود. درحالی که هیچ یک از متغیرها ارتباط معنی داری با شاخص مشارکت نداشتند.
ارزیابی راهکارهای مختلف طراحی بیوکلیمایی به منظور کاهش اثر تنش های حرارتی شهر شیراز (مقایسه ای بین دوره مشاهداتی و آینده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت صحیح از شرایط بیوکلیمایی هر منطقه می تواند در استفاده مناسب از راهکارهای مختلف تأمین سرمایش و گرمایش به منظور صرفه جویی در هزینه های مصرف انرژی تاثیرگذار باشد. بنابراین در این مطالعه استفاده از راهکارهای مختلف تأمین فعال و غیرفعال انرژی سرمایشی و گرمایشی داخل ساختمان برای شهر شیراز برای دو دوره مشاهداتی و آینده مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفته است. در تحقیق حاضر به منظور مدلسازی تغییرات آب و هوایی دهه های آینده از نرم افزار متئونورم استفاده گردیده است. همچنین به منظور ارزیابی راهبردهای مختلف گرمایشی و سرمایشی جهت تأمین آسایش داخل ساختمان ها از نمودار سایکرومتریک که برای دستیابی به این هدف طراحی شده است استفاده گردید. در این نمودار، با توجه به الگوی پراکنش متغیرهای اقلیمی (دما - رطوبت نسبی) ۱6 منطقه بیوکلیمایی مختلف تعیین می گردد که هر یک از این مناطق بیوکلیمایی راهکار خاصی در زمینه تامین آسایش حرارتی محیط داخل ساختمان را تعیین می کنند. اما آنچه از نتایج این تحقیق استحصال گردید بدین گونه می باشد که مجموعا سهم تقاضا برای "انرژی گرمایشی" بیش از نیاز به "انرژی سرمایشی" بوده است. اما با توجه به تغییراقلیم آینده، سهم نیاز به انرژی گرمایشی در حال کاهش است. یافته های این تحقیق نشان داد که نیاز کلی به انرژی گرمایشی برای دوره پایه به میزان 73/17 درصد بوده که برای دهه 2060 با تاکید بر خروجیهای مربوط به RCP8.5 شامل 80/12درصد و بر اساس سناریویRCP2.6 مقدار آن 88/12 درصد محاسبه گردیده است.
بازسازی برف مرزهای دائمی کواترنر پایانی در ارتفاعات جنوبی ایران مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازسازی شرایط اقلیمی گذشته با توجه به پدیده های فرمی یخچالی و ارتباط آنها با ارتفاع خط تعادل آب و یخ صورت می-پذیرد. بازسازی ارتفاع خط تعادل یخچال های عهد حاضر و دیرینه از جمله پارامتری است که از آن به عنوان یک شاخص تغییر اقلیم استفاده می شود. هدف اصلی این پژوهش؛ بازسازی ارتفاع خط تعادل آب و یخ (ELA) در ارتفاعات ایران مرکزی در استان کرمان بر اساس شواهد ژئومورفیک یخچالی و با استفاده از روش لویز، هوفر و کف سیرک پورتر است. برای این کار با استفاده از بازدید میدانی مورن های پایانی در امتداد دره های اصلی شناسایی و ارتفاع آنها با استفاده از GPS اندازه گیری شد. پس از تهیه لایه های مختلف مورد نیاز در نهایت نقشه ژئومورفولوژی منطقه ترسیم و مکان دقیق مورن ها بر روی آن مشخص گردید. نتایج نشان می دهد که ارتفاع بالاترین و پاینترین ELA در هفت واحد مطالعاتی بر مبنای روش های فوق به ترتیب عبارتند از: بالاترین مقدار ELA بر اساس روش لویز 4063 متر در ارتفاعات هزار و کمترین آن 2858 متر در ارتفاعات جوپار است. همچنین بالاترین مقدار ELA بر اساس روش هوفر 3875 متر در ارتفاعات هزار و کمترین آن 2682 متر در ارتفاعات جوپار است. در حال حاضر مقدار ELA منطقه مطالعاتی بر اساس آمار اقلیمی 4629 متر است. بالاترین مقدار ELA بر اساس روش کف سیرک (پورتر) در ارتفاعات هزار 3518 متر و پایین ترین آن در ارتفاعات جبال بارز با ارتفاع 2953 متر بوده است. ارتفاع ناهمواری ها و برفگیر بودن آنها علت اصلی تفاوت ELA در این واحدهای کوهستانی است.
ارزیابی تحول یافتگی توده کارستی شاهو با استفاده از روش داده کاوی تعمیم یافته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توده کارستی شاهو در شمال غرب استان کرمانشاه به واسطه گستردگی سازندهای آهکی و وجود گسل ها و درزه های زمین شناختی از پتانسیل زیادی برای کارست زایی برخوردار است. هدف از این پژوهش مدل سازی مکانی تحول کارست در این منطقه است. در این پژوهش 10 عامل محیطی تأثیرگذار در تحول کارست استفاده گردیده است. دولین های کارستی منطقه با استفاده از روش CLC استخراج گردید. برای بررسی ارتباط میان دولین ها و عوامل مؤثر بر تحول کارست از نظریه تابع اطمینان شهودی استفاده شد و وزن طبقه های هر عامل مشخص شد. نتایج نشان داد که بیشترین میزان تحول کارست در شیب های 5-0 درصد، جهت شیب های شمالی و هموار، ارتفاع بالاتر از 2500 متر، فاصله نسبتاً کم از آبراهه ها (200-100 متر)، فاصله کم از گسل (کمتر از 1000متر)، سازند توده-ای بیستون، زمین های مرتعی و جنگل های نیمه انبوه، دامنه های مقعر و مناطق پربارش قرار دارد. نقشه پهنه بندی تحول کارست با استفاده از مدل جمعی تعمیم یافته در نرم افزار آماری R برای منطقه تهیه شد. نتایج قابلیت بالای تحول کارست این منطقه را نشان می دهد به طوری که 27درصد منطقه در طبقه با تحول زیاد و 37 درصد آن در منطقه با تحول متوسط واقع شده است درحالی که تنها 17 درصد از کل منطقه در پهنه با تحول کارست خیلی کم واقع شده است. مطابقت بالای نتایج به دست آمده با واقعیت منطقه موردمطالعه، بیانگر کارایی بالای مدل است.
مدل جنگل تصادفی جهت شناسایی تحولات میکرو لندفرم ها با استفاده از پهپاد (مطالعه موردی: منطقه افجه در حوضه جاجرود 1397- 1396)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوضه آبریز جاجرود در دامنه جنوبی رشته کوه های البرز مرکزی تحت تأثیر تغییرات محیطی زیادی قرارگرفته است. در این مطالعه، از یک روش یکپارچه برای شناسایی تحولات میکرولندفرم های این حوضه بر اساس رویکرد ژئومورفولوژیکی ریزمقیاس با استفاده از داده های تصاویر پهپاد به همراه بررسی میدانی استفاده شد. از اندازه گیری تصاویر پهپادی با رزولوشن مکانی 10 سانتیمتر در بازه زمانی 1396 تا 1397 و الگوریتم یادگیری ماشین با مدل جنگل تصادفی، نقشه های تحولات میکرولندفرم های حوضه جاجرود تهیه شد. این تصاویر با استفاده از نرم افزارهای ENVI 5.1 و ArcMap 10.3 تصحیح شد و سپس با استفاده کد نویسی در Python الگوریتم های موردنظر اجرا شد. واحدهای ریز زمین در حوضه با استفاده از این تصاویر طبقه بندی شدند. سپس، یک نقشه پهنه بندی تحولات از آن تهیه شد. تجزیه تحلیل تصاویر موجب یافتن الگوریتم مناسب برای شناسایی تحولات میکرو لندفرم ها با دقت بسیار بالا در زمان کوتاه شد. نتایج نشان داد که بیشترین تغییرات میکرولندفرم ها در این مدل، مربوط به تغییر پوشش گیاهی به خاک (64/66%) است. با توجه به نتایج به دست آمده مشخص شد که سیل منطقه افجه در سال 1397 سبب تغییرات عمده ای در منطقه شده است. میکرولندفرم های وابسته به پوشش گیاهی دچار تغییرات عمده شده است. به طوری که نمودار تغییرات آن را در بالاترین حد آشفتگی نسبت به میکرولندفرم های پایدارتر بستر سنگی رودخانه جاجرود نشان می دهد.
ارزیابی دینامیک مورفولوژیکی رودخانه بابل رود، استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان آب و انتقال رسوب در رودخانه ها در ارتباط با سایر عوامل محیطی بیشترین تأثیر را بر دینامیک مورفولوژیکی رود دارد. تغییرات در الگو، نیمرخ عرضی و طولی رود می تواند نقش مهمی در پهنه بندی و تهیه نقشه خطر سیل داشته باشد. هدف از این تحقیق، طبقه بندی پویایی مورفولوژیکی رود و بررسی ارتباط آن با متغیرهای محیطی است. از این رو، هشت بازه از رودخانه بابل رود (استان مازندران) در منطقه پایکوهی و جلگه ای با استفاده از شاخص پویایی مورفولوژیکی (MDI) مورد مطالعه قرار گرفتند. این بازه ها از نظر محدودیت در طبقه نسبتاً محدود قرار گرفته اند. روش MDI بخشی از چارچوب IDRAIM است که سه گروه از شاخص ها شامل مورفولوژی و فرایندها، شاخص های مصنوعی و تعدیل رود را مورد ارزیابی قرار می دهد. مقدار MDI در منطقه مورد مطالعه از 0.64 در بازه های بالادست تا 0.14 در بازه های پایین دست متغیر بوده است که نشان دهنده کاهش دینامیک مورفولوژیکی رود از بالادست به سمت پایین دست رود است. نقشه های ژئومورفولوژی رود و مقادیر MDI بالا در بازه های 1 تا 4 نشان دهنده پویایی مورفولوژیکی زیاد آنها است. عرض فعال رودخانه و درجه محدودیت رود به ترتیب ضریب همبستگی 0.92- و 0.78- با شاخص MDI داشته اند که نشان می دهد با افزایش هریک از این دو متغیر دینامیک مورفولوژیکی رود کاهش یافته است. متغیرهای ارتفاع، شیب و شاخص محدودیت کانال هم به ترتیب ضریب های همبستگی 0.68، 0.62 و 0.78 با مقدار MDI داشته اند که بیانگر افزایش دینامیک مورفولوژیکی کانال با افزایش این متغیرها بوده است.
تحلیل آماری مؤلفه ی مداری باد در رخ داد گرمایش ناگهانی پوشن سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۲)
533 - 548
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، گرمایش ناگهانی پوشن سپهر، با استفاده از داده های باز تحلیل NCEP/NCAR، در دوره آماری 2020-1948 موردبررسی قرار گرفت. نتایج تحلیل نشان داد که فراوانی رخداد گرمایش ناگهانی پوشن سپهر، در ماه فوریه با 17 درصد، بیش از سایر ماه ها می باشد. پس از محاسبه شدت گرمایش های آشکار شده، مشخص شد که در گرمایش 2018-2017، میانگین مؤلفه مداری باد به 48- متر بر ثانیه رسید و مقادیر منفی این کمیت 20 روز ادامه داشته است؛ این گرمایش به عنوان شدیدترین گرمایش ناگهانی پوشن سپهر در دوره آماری موردمطالعه شناسایی شده است. میزان همبستگی بین تغییرات مؤلفه مداری باد با زمان شروع گرمایش پایانی در تمام سال های تحت بررسی 6/0- می باشد و بدین معناست که هرچه انحراف معیار داده های مؤلفه مداری باد بیشتر باشد، پایان فصل سرد و گرمایش پایانی زودتر فرامی رسد. میزان همبستگی فاصله دو گرمایش زمستانه و گرمایش پایانی با شدت گرمایش اصلی 8/0- می باشد و نشان دهنده ارتباط قوی و معکوس بین این دو پارامتر می باشد و نشان می دهد هر چه گرمایش پوشن سپهر زمستانه (اصلی) شدیدتر باشد، گرمایش پایانی زودتر رخ می دهد و فاصله دو گرمایش اصلی و پایانی کمتر می شود.
ارائه مدل منطقه ای تحرک پوسته ای در حوضه خانمیرزا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۲)
467 - 479
حوزههای تخصصی:
قرارگیری دشت خانمیرزا ازنظر زمین ساختاری در زون زاگرس چین خورده در جنوب گسل دنا و وجود پیزومترهای بیرون زده از خاک و همین طور وجود چشمه و ... از نشانه های تحرک پوسته ای در سطح این دشت است. هدف از این پژوهش به کارگیری اطلاعات زمین شناسی، لرزه شناختی و تصاویر ماهواره ای به منظور به دست آوردن نگرشی از فعالیت تکتونیکی عصر حاضر در دشت خانمیرزا و همین طور ساده سازی محاسبه جابجایی، ارزیابی مقدار جابه جایی سطح زمین و پارامترهای موثر بر این جابه جایی و ارائه مدل مناسب برای این دشت است. در این مطالعه نرخ جابه جایی 8 ساله سطح زمین (2010-2003) با استفاده از تصاویر راداری D-InSAR و تداخل سنجی راداری محاسبه شد و پارامترهای موثر لایه ارتفاعی DEM، شیب، جهت شیب، انحنای نیمرخ، انحنای سطح، فاصله از جاده، فاصله از گسل، تراکم گسل، شدت زلزله بر این جابه جایی در محیط GIS به دست آمد و از طریق رگرسیون چند متغیره در محیط SPSS به ارائه بهترین مدل برای این دشت پرداخته شد در این محیط نرخ جابه جایی 8 ساله به عنوان متغیر وابسته و بقیه پارامترها به عنوان متغیر مستقل در نظر گرفته شدند و نتایج در مدل STEPWISE به چالش کشیده شدند. نتایج نشان داد که از بین 13 روش، روش 13 با ارائه بهترین ضریب همبستگی 826/0، ضریب تعیین 682/0 و ضریب تعیین تعدیل شده 675/0 و خطای استاندارد 99 درصد بهترین مدل منطقه ای برای محاسبه تحرک پوسته ای در سطح این دشت است و میانگین تحرکات در این حوضه 10 سانتیمتر بالاآمدگی برای 8 سال می باشد.
ارزیابی بارش و دما بر مبنای توسعه و تعمیم شاخص دریای شمال-خزر برای دوره آتی در سواحل جنوبی دریای خزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرپذیری مولفه های دما و بارش و نقش تغییر اقلیم بر روی آنها و همچنین تأثیر شاخص های بزرگ مقیاس اقلیمی در سالهای اخیر توسط محققین در حوزه های مختلف علمی مورد توجه خاصی قرار گرفتند. یکی از مهم ترین شاخص ها با مقیاس منطقه ای که به نوعی در شرق اقیانوس اطلس با شاخص NAO در یک محدوده عمل می کند به شاخص دریای شمال- خزر (NCP) اشاره نمود. در این پژوهش، از سه دسته داده شامل مولفه های دما و بارش، داده های بازکاوی شده ارتفاع ژئوپتانسیل 500 هکتوپاسکال و داده های ارتفاع ژئوپتانسیل 500 هکتوپاسکال بر اساس 14 مدل اقلیمی استفاده کردیم. در مرحله اول شاخص NCP برای دوره های آتی توسعه و تعمیم و سپس فازهای مثبت و منفی آن برای دو سناریوی RCP4.5 و RCP8.5 مشخص شد و همچنین مولفه های حداکثر دما، حداقل دما، نرخ بارش و تعداد روزهای بارشی نیز برای دوره های آتی ریزمقیاس نمایی گردیدند. با توجه به آینده نگری انجام شده برای فازهای مثبت و منفی این شاخص مشخص شد که برای دوره آتی 2060-2041 دمای حداکثر و حداقل در هر دو فاز بر مبنای دو سناریو افزایش خواهند یافت. آینده نگری نرخ و تعداد روزهای بارشی نیز نشان داد که رفتار تغییرات بارش در دوره آتی نسبت به دوره پایه بی نظم تر از مولفه دما خواهد بود. بطوریکه مشخص گردید میانگین تعداد روزهای بارش در سناریوی RCP4.5 در هر دو فاز از روند کاهشی برخوردار خواهند بود و همچنین در هر دو فاز نرخ بارش در ایستگاههای که با بدنه آبی دریای خزر فاصله نزدیکی دارند افزایش قابل توجهی را خواهند داشت. همچنین بر مبنای سناریوی RCP8.5 متوسط تعداد روزهای بارش منطقه مورد مطالعه در فاز مثبت نسبت به دوره پایه در حدود ۵ روز کاهش و در فاز منفی ۴ روز افزایش خواهد یافت.
ارزیابی اثرات زمین ساخت گسلی بر ژئومورفولوژی حوضه زنجان رود با استفاده از تکنیک های دورسنجی و ژئومورفومتری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژئومورفولوژی حوضه زنجان رود متأثر از زون های تکتونیکی فعّال حاصل از عملکرد تعاملی گسل های سلطانیه، زنجان، طارم، منجیل و گسل هایی است که در این پژوهش مورد بررسی دقیق تر قرار گرفته اند. تعامل این گسل ها این حوضه را به شکل یک فلات کوچک مرتفع ناهمگون نسبت به مناطق پیرامونی و محل مناسبی برای استقرار سکونتگاه های انسانی ساخته است. در این پژوهش برای کشف تأثیر تکتونیک بر ژئومورفولوژی حوضه از تکنیک های دورسنجی و ژئومورفومتری جهت شناسایی خط واره ها و شواهد زمین ساختی استفاده شده است. خط واره ها پس از بررسی به کمک تکنیک های دورسنجی، ژئومورفومتری و میدانی تبدیل به نقشه شده اند. سپس با تحلیل و تفسیر شواهد، ارتباط الگوی دینامیک گسل ها کشف و اثرات آن بر مورفولوژی لندفرم های مختلف با تأکید بر نو زمین ساخت تعاملی شبکه های زهکشی - گسل ها ارائه شده اند. نتایج نشان می دهد که تکتونیک فعّال گسل ها به سمت مرکز حوضه و محل زنجان رود متمرکز است. از طرفی تبعیت مورفولوژی و روندهای توپوگرافیک مختلف حوضه و همچنین کانال زنجان رود و بسیاری از زهکش ها با خط واره های استخراجی به کمک تکنیک های ژئوومورفومتری، به وضوح کارایی ژئومورفومتری جهت ارزیابی و اثبات تأثیر زمین ساخت بر ژئومورفولوژی حوضه ها را نمایان می سازد. اگر چه زلزله مخربی در منطقه گزارش نشده؛ ولی وجود شواهد مورفولوژیک و قطع نهشته های کواترنر تا هولوسن بیانگر تغییر شکل فعّال منطقه هستند. براین اساس به نظر می رسد سیستم های گسلی حوضه پتانسیل ایجاد زمین لرزه های با بزرگایی بسیار بالاتر از آنچه تاکنون رخ داده اند را دارند که این حاکی از ضرورت برنامه ریزی بر مبنای مطالعه دقیق گسل های منطقه است.
شبیه سازی الگوریتم الگوی حرکت ذرات رسوبی رودخانه سد اکباتان با استفاده از مدل عددی فلوئنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درسالهای اخیر ضرورت استفاده از مدلهای چند فازی عددی جهت تفکیک و شبیه سازی رسوبات بستر و بار معلق رودخانه ها بسیار موردتوجه قرار گرفته است. هدف ازاین بررسی،شبیه سازی الگوریتم حرکت و ته نشینی ذرات رسوبی رودخانه یلفان سد اکباتان همدان بااستفاده از مدل عددی چند فازی فلوئنت و کانال شیشه ای آزمایشگاهی است. لذا در این تحقیق از روش گسسته سازی مرتبه دوم مدل فلوئنت جهت تفکیک بار بستر و معلق، از اعداد تنش رینولدز به منظور تعیین آستانه حرکت و جهت تحلیل الگوی حرکتی و ته نشینی ذرات رسوبی در تیوب های مختلف جریان در کانال شیشه ای آزمایشگاهی ،از نرم افزار های فلوئنت و آکوباس استفاده گردید. نتایج شبیه سازی نشان داد که قسمت اعظم باررسوبی شن ریز و سیلت در کانال آزمایشگاهی توسط نیروی بالا برنده سافمن در تیوب دوم جریان حمل می شود. بررسی ها نشان می دهد که به دلیل وجودخطوط هم فشار و ایجادجریان و سرعت ثابت در تیوب دوم جریان،بار رسوبی معلق در بستررودخانه در طول سال تامخزن سد حمل می شود و حجم عمده مخزن طی این فرآیند توسط رسوبات شن ریز و سیلت پر شده است.بررسی میزان درصد خطای اندازه گیری شده بیانگر تطابق بالای مدل فلوئنت باداده های اندازه گیری شده در شرایط آزمایشگاهی می باشد ونشان می دهد که مدل در شبیه سازی حرکت ذرات رسوبی با قطر های مختلف از توانایی ودقت بسیارخوبی برخورداراست. همبستگی نتایج آزمایشگاهی و مدل فلوئنت در مجموع بیش از 97 درصداست و نشان می دهد که مدل فلوئنت با دقت بسیار بالا و قابل قبول حمل، انتقال و ترسیب رسوبات با دامنه ای از رنجهای مختلف را به خوبی شبیه سازی کرده است.
مدل سازی تغییرات بستری پیوندگاه رودخانه های گاماسیاب و قره سو در سیلاب 1398(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات مورفولوژی بستر رودخانه در پیوندگاه تابعی از پارامترهای مختلف می باشد که سنجش آن در زمان وقوع سیلابها به دلیل تغییرات ناگهانی در جریان آب و رسوب راحت تر اتفاق می افتد. از این رو سیلابی که در سال 1398 رخ داد، این امکان را فراهم کرد که در پیوندگاه 110 درجه ای مئاندر به مئاندر گاماسیاب و قره سو تغییرات ناگهانی در مورفولوژی بستر در رابطه با نوسانات جریان و رسوب به صورت عددی شیبه سازی شود. مدل SRH-2D که برای این منظور استفاده شد با دریافت داده های جریان آب شروع شد و با برداشت میدانی رسوب و نقشه برداری مجرا ادامه یافت و سپس با بررسی رسوبات در آزمایشگاه و ورود همه این داده ها به نرم افزار، اجرای مدل های مختلف و انتخاب دقیق ترین مدل خاتمه یافت. نتایج مدل SRH-2D که با کنترل های زمینی اعتبار سنجی شد نشان داد که فرسایش بر مرکز و متمایل به بخش بیرونی مئاندر رودخانه اصلی متمرکز شده و در بخش محدب هر دو مئاندر رخ می دهد. این رسوبات در قره سو که شیب ساحل کمی دارد بیشتر در جهت عمودی گسترش یافته ولی در گاماسیاب که شیب دره در بخش تحدب آن بیشتر است بیشتر در سطح توزیع شده است. تعییرات فرسایشی در داخل بستر در تمام مراحل سیل فعال است و بعد از اوج سیلاب نیز گسترش می یابد ولی رسوبگذاری تا زمان اوج سیل تقریباً پایان یافته و بعد از آن، رسوبات یا در حاشیه رود به جا گذاشته شده یا به مناطق پایین دست حمل شده است.
بررسی روند تغییرات زمانی و مکانی در چندک های حدی کمینه و بیشینه دما در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییراقلیم به هرگونه تغییرات در شرایط آب و هوایی گفته می شود که در طول زمان اتفاق می افتد. این تغییرات ممکن است در میانگین سری داده ها دیده نشود بلکه در چندک هایی از سری با شدت های مختلف رخ دهد که بررسی آن توسط رگرسیون چندک امکان پذیر است. در این پژوهش به منظور بررسی تغییرات زمانی و مکانی بیشینه و کمینه دمای روزانه در فصل های مختلف در ایران، پس از برازش رگرسیون چندک بر روی 102 ایستگاه هواشناسی با دوره آماری 1395-1366 (1987-2016)، شیب روند در چندک های مختلف محاسبه و پس از مقایسه نتایج آن با نتایج رگرسیون خطی معمولی به صورت مکانی پهنه بندی شدند. نتایج نشان داد که مقادیر حدی کمینه و بیشینه دما در اغلب مناطق ایران دارای روند معنی دار بوده است. بیشترین شیب های روند افزایشی در فصل بهار و تابستان مربوط به چندک پایینی دما (05/0) و در نیمه شرقی ایران (شیب> 1/0 درجه در سال)، اما در پاییز و زمستان به ترتیب مربوط به چندک بالایی دما (95/0) در نواحی شرقی (شیب> 05/0 درجه در سال) و چندک های میانی و بالایی (5/0 و 95/0) در شمال غربی و غرب (شیب> 15/0 درجه در سال) بوده است. با این حال یک روند کاهشی برای مقادیر پایین (05/0) دمای پاییز در نیمه ی شمالی و غرب ایران (شیب< 02/0- درجه در سال) وجود داشت. همچنین مقایسه نتایج دو روش رگرسیونی بیانگر آن است که بیشتر چندک ها شیبی متفاوت با شیب رگرسیون حداقل مربعات داشتند و اختصاص شیب خط رگرسیون مربعات معمولی برای روند تغییرات دما در کل سری صحیح نمی باشد. در نهایت می توان بیان کرد که تغییر اقلیم در بیشینه و کمینه دمای روزانه در ایران اتفاق افتاده است اما شدت این تغییرات در فصل ها، چندک ها و بخش های مختلف، متفاوت است.
ارزیابی نتایج تغییرات کاربری اراضی بر دبی رودخانه دره رود در بازه زمانی سی ساله با استفاده از مدل HEC_HMS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق از روش مبتنی بر شی گرا در تهیه ی نقشه کاربری اراضی حوضه آبریز دره رود با استفاده از تصاویر لندست 5 با سنجنده TM و لندست 8 با سنجده OLI در یک بازه زمانی 30 ساله، از سال 1990 تا 2019 و تاثیرات آن بر تغییرات دبی رودخانه دره رود مورد بررسی قرار گرفت. تصاویر ماهواره ای در چهارده کلاس طبقه بندی شد که کلاس های کشت آبی، زراعت دیم، مناطق سنگی، مناطق مسکونی، باغات و دریاچه دارای افزایش مساحت و زمین های بایر، مراتع، اراضی جنگلی و بستر رودخانه دارای کاهش مساحت بوده اند برای پی بردن به تغییرات روند جریانی رودخانه ، از روش SCS در مدل HEC_HMS استفاده شد و به صورت چهار زیر حوضه مشیران، هوراند، سمبور و بوران تقسیم شده و با توجه به کاربری اراضی شماره منحنی CN و زمان تاخیر رواناب زیرحوضه ها به همراه ضریب K و X به مدل معرفی شد و اجرا گردید. نتایج نشان داد که اوج رواناب در زیرحوضه مشیران با کاهش 7 مترمکعب و کاهش 5/8 میلیمتر حجم رواناب و در زیرحوضه هوراند با کاهش 6/8 متر مکعب اوج رواناب و کاهش 12 میلیمتر حجم رواناب و زیر حوضه سمبور با کاهش 2/2 متر مکعب اوج رواناب و کاهش 12 میلیمتر حجم رواناب همراه بوده است در حالی که در زیر حوضه بوران بر خلاف سه زیر حوضه قبلی افزایش اوج رواناب به میزان 10 متر مکعب در ثانیه و افزایش حجم رواناب به میزان 6/9 میلیمتر برآورد شده است.
مکان یابی مناطق مستعد چشمه های کارستی حوضه کبگیان با استفاده از الگوریتم آنتروپی بیشینه شانون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، ارزیابی و بررسی توانایی مدل آماری آنتروپی شانون در تعیین مناطق مستعد حضور چشمه در حوزه آبخیز کارستی کبگیان یاسوج بوده است. برای انجام این پژوهش، 384 نقشه حضور چشمه انتخاب شدند که به دو دسته 70 درصد (269 مکان چشمه) برای مدلسازی و 30 درصد (115 مکان چشمه) برای ارزیابی تقسیم شدند. همچنین 17 لایه تاثیرگذار بر منابع آب زیرزمینی شامل عوامل فیزیوگرافی، هیدرولوژیک، هواشناسی، توپوگرافی و زمین شناسی، تهیه و مورد استفاده قرار گرفتند. تمامی اصلاحات، آماده سازی لایه ها، طبقه بندی و تجزیه و تحلیل ها و استخراج نقشه های موردنظر با استفاده از نرم افزارهای ArcGIS® 10.5، PCI Geomatica® 2018، SAGA GIS، MaxEnt® 3.3.3، Google Earth Pro 9 و Excel 2016 انجام گردید. نتایج ارزیابی مدل آنتروپی شانون نشان دهنده دقت خیلی خوب این مدل با سطح زیر منحنی ROC برابر با 7/82 درصد است. همچنین نتایج نشان داد که فاکتورهای ارتفاع، فاصله عمودی تا شبکه کانال، بارش، موقعیت توپوگرافی و پوشش گیاهی به ترتیب بیشترین تاثیر و فاکتورهای برآیند بردار، جهت دامنه، انحناء دامنه، تراکم گسل و تراکم خطواره کمترین تاثیر را در تعیین مناطق دارای پتانسیل حضور چشمه در این منطقه دارند. شاخص سنگ شناسی حوضه تاثیر میانه در پیش بینی مدل، داشته است. طبق نقشه پتاسیل حضور چشمه، نواحی با پتانسیل زیاد، متوسط و کم، به ترتیب، 1894، 21795 و 63637 هکتار از سطح حوضه را دربرگرفته است که به ترتیب، 2/2، 25 و 8/72 درصد از حوضه را شامل می شود.
ارزیابی تغییرات مورفولوژیکی و خطر سیلاب رودخانه گیوی چای با استفاده از شاخص های ژئومورفومتری و مدل HEC-RAS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر به ارزیابی مورفولوژیکی و شبیه سازی سیلاب های رودخانه گیوی چای، واقع در استان اردبیل، پرداخته می شود. بدین منظور از شاخص های ضریب خمیدگی، زاویه مرکزی و ترانسکت استفاده به عمل آمد. برای شبیه سازی سیلاب رودخانه نیز مدل HEC-RAS در بستر GIS به کار گرفته شد. نتایج نشان می دهند که الگوی رودخانه گیوی چای از نوع مئاندری توسعه یافته می باشد اما بسته به شرایط زمین شناختی، ژئومورفولوژیکی و آنتروپوژنیک از تغییرپذیری مکانی زیادی برخوردار است. الگوی رودخانه در بازه اول (بازه خلخال) در کنترل عوامل انسانی می باشد. در این بازه میانگین تغییرات عرضی درحدود 406/0 هکتار بوده است. الگوی رودخانه در بازه دوم (بازه گیوی) نیز از نوع مئاندری توسعه یافته می باشد. در طی 18 سال گذشته مقادیر ضریب خمیدگی و زاویه مرکزی در محدوده این بازه افزایش یافته است. در این بازه میانگین تغییرات عرضی در طی سال های 2002 تا 2020 میلادی درحدود 406/0 هکتار بوده است. در بازه سوم (بازه فیروزآباد) مجرای رودخانه از پتانسیل بالایی برای تغییرات جانبی برخوردار است. میانگین تغییرات جانبی در محدوده این بازه به 319/1 هکتار افزایش پیدا می کند. مجرای رودخانه در بازه چهارم به دلیل عرض محدود دره و مقاوم بودن مواد کناره از کمترین میزان تحرک جانبی برخوردار می باشد. شبیه سازی سیلاب با استفاده از مدل HEC-RAS نشان دهنده تغییرپذیری مکانی بالای خطر سیلاب در امتداد رودخانه است. این تغییرپذیری از شرایط ژئومورفولوژیکی متغیر در امتداد رودخانه نشات می گیرد. نتایج نشان می-دهد که سیلاب های با دوره بازگشت کمتر از 10 سال مخاطره ای جدی را متوجه جوامع انسانی ساکن در مجاورت رودخانه گیوی چای نمی سازند.
مدل سازی تغییرات فرسایش و رسوب رودخانه سجاسرود قبل و بعد از ساخت سد گلابر با روش GCD(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه از داده های تصاویر ماهواره ای در زمینه های مختلف برای رصد و کشف تغییرات پدیده های مختلف ژئومورفولوژی استفاده می شود.در همین راستا با هدف تعیین و تبیین تاثیر سد گلابر بر مورفولوژی و میزان فرسایش و رسوبگذاری رودخانه سجاسرود در پایین دست، از مدل GCD استفاده گردید. داده های این مدل از طرق مختلف قابل حصول است. در این مقاله مدل های رقومی ارتفاعی سری زمانی، از تصاویر ماهواره ای استر سری L1A و L1B برای مدل GCD تهیه گردید. پس از تهیه DEM های تاریخی مورد نیاز ، مدل با سه روش حداقل سطح تشخیص ، مدل خطاهای انتشاریافته و تعیین آستانه احتمالی با استفاده از تعریف یک فاصله اطمینان توسط کاربر، در محیط نرم افزار ARCGIS و الحاقیه GCD اجرا گردید. خروجی روش های سه گانه مدل نشان داد، در تمام طول دوره مطالعه 2003تا 2019 فرایند رسوبگذاری در بستر رودخانه بر فرایند فرسایش غلبه داشته است. از طرفی بعد از بهره برداری از سد، ضمن کاهش کلی نرخ فرسایش و رسوب در پایین دست سد، خروجی مدل GCD در هر سه روش و نمودارهای رواناب سری زمانی، حاکی از کاهش معنادار میزان فرسایش در بستر رودخانه دارد. با کاهش قدرت حمل بار رسوب و فرسایش رودخانه در بخشهایی از مسیرش با جابجایی و افزایش عمق مواجه شده است. .همچنین میانگین درصد تغییرات اختلاف حجم خالص در رودخانه از 19/0 درصد قبل از ساخت سد تا 50/0 درصد بعد از ساخت سد برای مدل های مختلف در نوسان است.