فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۶۱ تا ۲٬۵۸۰ مورد از کل ۴٬۷۳۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق ویژگی های فضایی و زمانی رخداد سامانه های همرفتی در جنوب غرب ایران، طیّ سال های 2001 تا 2005 با استفاده از تصاویر ادغامی دمای درخشندگی حاصل از باند مادون قرمز ماهواره های زمین آهنگ Meteosat،GOES و GMS، مورد بررسی قرار گرفت. سامانه های همرفتی بر اساس آستانه های دما و مساحت به ترتیب برابر 228 درجه کلوین و 1000 کیلومترمربع در تصاویر دمای درخشندگی شناسایی و مسیریابی شدند.
در مجموع 268 سامانه همرفتی در زمان رخداد بارش سنگین (بر اساس WMO با مجموع بارش بیش از 10 میلی متر و همچنین ثبت پدیده رگبار حداقل در 3 ایستگاه) شناسایی شد. نتایج نشان داد که ماه های دسامبر و آوریل به ترتیب با 69 و 67 مورد پررخدادترین و ماه فوریه تنها با 5 مورد کم رخدادترین ماه های سال از نظر بارش همرفتی بوده اند. تعداد رخداد سامانه هایی با طول عمر و وسعت زیاد، قابل توجه بوده است، که نشان دهنده ی نقش مهم عوامل دینامیک در شکل گیری سامانه های همرفتی این منطقه است. فراوان ترین جهت حرکت از جنوب غرب به سمت شمال شرق (53 درصد) و از غرب به سمت شرق (38 درصد) بود، بنابراین جهت حرکت سامانه های همرفتی با جهت حرکت کلی جریانات جوی در این منطقه مطابقت داشته و توسط جریانات در سطوح میانی جو تعیین شده است. همان طور که انتظار می رفت محل شکل گیری سامانه های همرفتی تحت تأثیر توپوگرافی منطقه است، به این صورت که بیشینه محل شکل گیری این سامانه ها در دامنه ی رو به باد زاگرس بوده و در دامنه ی بادپناه کوه های زاگرس به ندرت سامانه ای تشکیل شده است. بطور کلی فراوانی رخداد از جنوب غرب منطقه به سمت شمال شرق ابتدا افزایش و سپس کاهش یافته است. بنابراین میزان رخداد از شرایط توپوگرفی تأثیر پذیرفته و فراوانی رخداد در ارتفاعات بیشتر بود. اما پراکندگی رخداد و میزان تأثیرپذیری آن از توپوگرافی، در ماه های مختلف سال تفاوت هایی داشته؛ بطوری که در ماه های گرم سال بیشترین و در ماه های سرد سال کمترین هماهنگی با توپوگرافی دیده شده است.
بررسی تغییرات الگوی فضایی یخبندان های دوره ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تحلیل تغییرات خودهمبستگی فضایی یخبندان های دوره ای ایران طی نیم قرن اخیر می باشد. بدین منظور داده های روزانه دما طی دوره 1340- 1383 از پایگاه اسفزاری که توسط دکتر مسعودیان تهیه گردیده (به منظور افزایش تفکیک زمانی پایگاه داده مذکور، مشاهدات روزانه دما از سال 1383 تا انتهای 1390 با بهره گیری از همان روش و همان تفکیک مکانی به پایگاه داده های مذکور افزوده شده است)، استخراج و سپس با استفاده از امکانات برنامه نویسی در محیط نرم افزار Matlab و GIs با استفاده شاخص Moran به تحلیل تغییرات خودهمبستگی فضایی یخبندان طی 5 دوره مساوی پرداخته شد. در این مطالعه برای عملیات ترسیمی از نرم افزار surfer بهره گرفته شد. نتایج نشان می دهد که بیشینه فراوانی وقوع یخبندان در تمام دوره ها، بیشتر در غرب، شمال غرب و شمال شرق قرار دارد که بر ارتفاعات منطبق می باشند. در این بین نواحی جنوبی کشور به دلیل موقعیت قرار گیری و همچنین حاکمیت پرفشار پویشی در تمام دوره تقریباً فاقد یخبندان بوده است. با این وجود به سمت دوره های اخیر (به ویژه از 1370 به بعد) وقوع یخبندان ها به شدت کاهش پیدا کرده است. به طوری که تحلیل تغییرات الگوی خودهمبستگی فضایی یخبندان ها نشان داد که الگوی توزیع فضایی یخبندان ها طی سالهای اخیر، کاهش محسوسی داشته است. که با نتایج مطالعات در زمینه گرمایش جهانی مطابقت دارد.
تفتان"" آتشفشان بالقوه
حوزه های تخصصی:
بررسی اثر سیستمهای شکل زا بر مورفولوژی حوضه های آبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نتایج مقایسه سیستماتیک بین مورفولوژی حوضه های آبریز برای پیش بینی تغییر شکل این حوضه ها در طی مراحل رشد ارائه شده است و مهمترین شالوده ای که بر مبنای آن اندازه گیری های مربوط به شکل حوضه ها انجام پذیرفته طبقه بندی ایران به چهار سیستم شکل زا بوده است تا نقش و تأثیرگذاری این سیستمها در به وجود آمدن روابط هویت زا در حوضه ها مورد ارزیابی قرار گیرد. به این منظور، در هر یک از چهار سیستم شکل زای موجود در ایران (سیستمهای رطوبتی، برودتی، حرارتی و حرارتی- رطوبتی) ده حوضه آبریز انتخاب شد و در ابتدا از نمایه های گراولیوس و ضریب دایره ای برای بررسی مورفولوژی حوضه ها استفاده گردید. سپس رابطه بین طول رودخانه اصلی و مساحت حوضه در چهارچوب قانون هک در هر گروه از حوضه ها در قالب مدلهای رگرسیونی بررسی شد. نتایج به دست آمده حاکی از وجود روابط آلومتریک بین دو مؤلفه طول رود اصلی و مساحت حوضه در سیستمهای شکل زا بود. همچنین شکل این توابع به عنوان شاخصی برای نوع اثر فرایند غالب در محیط (فرسایش رودخانه ای) در نظر گرفته شد، بنابراین توان معادله هک به عنوان شاخص اثر سیستم های شکل زا بر حوضه های آبریز مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان می دهند حوضه ها در هر یک از سیستمهای شکل زا بطور متفاوتی دچار فرسایش می شوند و مقایسه توانهای معادله هک نشان داد که بیشترین میزان کشیدگی در شکل حوضه ها در طی زمان در سیستم شکل زای حرارتی- رطوبتی روی می دهد و بنابر معادلات بدست آمده این میزان کشیدگی در طی مراحل رشد افزایش نیز خواهد یافت و بیشترین میزان کروی بودن حوضه ها در حوضه های آبریز واقع در محدوده رطوبتی مشاهده می شود.
روشهای مدیریتی مقابله با سیلاب (مورد مطالعه بخشی از بستر رودخانه اهر چای)
حوزه های تخصصی:
آرازچایی (رودخانه ی ارس)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی نوسان های سطح آب دریاچه ارومیه و افزایش پهنه های نمکی در منطقه شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییرات شدید آب وهوایی، کاهش مقدار بارندگی، استفاده از آب های زیر زمینی برای مصارف انسانی و صنعتی، سبب نواسان ها و تغییرات خطوط ساحلی و از همه مهم تر، موجب افزایش پهنه های نمکی در منطقة شمال غرب ایران شده است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی تغییرات سطح آب دریاچة ارومیه و پهنه های نمکی اطراف آن است؛ برای نیل به این هدف، تصاویر ماهواره ای چند طیفی ماهوارة لندست (1989-2011)، سنجنده هایTM و ETM+ همگام با یافته ها و برداشت های میدانی، پردازش شد. به منظور شناسایی و ارزیابی وضعیت تغییرات محیطی رخ داده در منطقة پژوهش، ابت دا در مرحل ة پ یش پ ردازش، تص حیح های هندسی و رادیومتریک بر روی تصاویر اعمال شد. برای شناسایی و استخراج تغییرات خطوط ساحلی از روش آشکار سازی تغییرات تفریق باندی و برای بررسی مقدار تغییرات کاربری اراضی از روش طبقه بندی نظارت شده، با الگوریتم بیشترین احتمال استفاده شد. از مزایای استفاده از داده های ماهواره ای و روش های دورسنجی، افزایش دقت نتایج و صرفه جویی در هزینه و زمان است. نتایج، نشان دهندة کاهش ارتفاع سطح آب دریاچه بین 6 تا 40/7 متر است؛ به طور تقریبی حدود 64/31 درصد از مساحت آبی و نیز حدود 06/2 درصد از مساحت پوشش گیاهی منطقه کاسته و به همان اندازه، بر مقدار ماسه های نمکی و نمکزارها افزوده شده است.
استفاده از مدل تبرید تدریجی عصبی (NDE) در تخمین بار معلق رسوبی و مقایسه ی آن با مدل ANFIS و RBF مطالعه موردی: رودخانه گیوی چای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق، مدل تبرید تدریجی عصبی (NDE)با بهره گیری از ترکیب های ورودی مختلف برای تخمین بار معلق رسوبی روزانه به کار گرفته شد. به این منظور در اولین بخش از تحقیق، مدل NDEبا استفاده از داده های دبی روزانه و بار معلق رسوبی روزهای پیشین تعلیم داده شده و برای تخمین بار معلق رسوبی رودخانه گیوی چای مورد استفاده قرار گرفت. در دومین بخش از تحقیق، مدل NDE با استفاده از پارامترهای ضریب تبیین (R2) و خطای مجذور میانگین مربعات (RMSE )با مدل های سیستم استنتاجی فازی عصبی (ANFIS)و تابع پایه شعاعی (RBF) مقایسه گردید. نتایج نشان داد که مدل NDE با برخورداری از مقادیر ضریب تبیین (R2) معادل9586/0 و RMSE معادل 160 میلی گرم در لیتر در مقایسه با سایر مدل ها از قابلیت بهتری در تخمین بار معلق رسوبی برخوردار است. در تخمین حداکثر بار معلق رسوبی نیز مدل NDE، با برخورداری از مقادیر خطای نسبی (RE) معادل 47- درصد به نتایج بهتری دست یافته است.
بررسی اجمالی علوم طبیعی (لوت)
حوزه های تخصصی:
طرح گابریل Gabriel(1938‘ 1938 الف) نشان می دهد که ریگ لوت (1) ‘ توده ماسه ای بزرگ شرقی «توده ماسه ای درهم ومغشوش و غیر قابل عبوری » بوده است. با وجود این همین محقق در سال 1952 (یادداشت 68 صفحه 309) نظریاتی درمورد اقدام به یک عبور احتمالی را رائه می دهد. با توجه به آمد وشد عملی کاروانهای شتر با مسافات طولانی ومدتهای زیاد ‘ 22 یا 27 روز بدون آب در صحرا (2) من از سالها قبل به بازدید تپه های ماسه ای لوت می اندیشیم و این موضوع را با دکتر گابریل که پهنای تپه های ماسه ای رافقط 70 کیلومتر بر آورد کرده بود. درمیان نهادم‘ هر چند که این تپه های ماسه ای سخت باشند. با توجه به شرایط بیابانی نمی بایست مانع عبوری ساخته باشند. تنها‘ یافتن فرصت شناسایی این مسئله باقی بود.هنگامی که «یادداشت هایم را درمورد برنامه شناسایی علمی بیابان لوت جنوبی ایران» از 20 اکتبر 1964 مینوشتم ومی بایست با پیشنهاد R.C.R به مرکز ملی تحقیقات علمی مورد استفاده قرار گیرد‘ لزوم نفوذ به داخل توده های ماسه ای را ذکر کرده بودم. به کمک R.C.P شماره 14 که زیر نظر شناسایی با کاروان شتر در سرزمینی سخت ‘ اگر فاصله هم کوتاه باشد بداهتا امکان نخواهد داشت. به همین دلیل نسبت به همکارم آقای پروفسور احمد مستوفی حق شناسی فراوانی مدیونم که ترتیب سازمان دادن کاروان را «شتر» ساربان ‘ساز وبرگ ‘ آذوقه و غیره... به عهد گرفته وخود او نیز در این سفراکتشافی شرکت نمود. دستورالعملهای متعددی می توانست درنظر گرفته شود. بااعتقاد و تجارب فراوانی که در مسافرتهای سخت و طولانی بیابانهای داشتم‘ دستورالعمل سبکی را توصیه نمودم که دارای گشتی پرتحرک و سریع درمورد احتیاجات گوناگون بوده‘ شامل چند انسان (4 نفر) و تعدادمحدودی شتر (6 نفر) که از نظر آب و آذوقه دارای خوب مختاری فراوانی باشند. ولی دستورالعمل سنگین تری می بایست. زیرا کاروان شامل 16 انسان و 15 شتر بود. وعلاوه بر آن چادر ‘ رادیو بیسیم یک اسکوریت مسلح همراه داشته وهر روز در تپه های ماسه ای از یک منبع آب ‘ مصنوعی که وسیله هلیکوپتر تدارک دیده می شد. استفاده می کردیم‘ این ترتیب جدید و نامتداول برای بیابان گردان‘ عبور را نسبتا آسان نمود. ساعت پیاده روی درماسه ها برای شرکت کنندگان کاهش نیافت. اما به خوبی آگاه بودیم که پناه یک چادر و فراوانی غذا ‘ سختی عبور پیاده از توده بزرگ وخشن ماسه ای را به طور قابل ملاحظه ای کاهش می داد. باید اضافه کرد که برای من مشکل دومی به مشکلات بالا اضافه می شد. و آن تهیه نمونه های متعددی از زیا (Faune) و گیای (Flore) آبی در حواشی لوت مرکزی بود
بازدید زمین شناسی، دهکده توچال
حوزه های تخصصی:
برآورد مساحت و حجم توده ی لغزشی با استفاده از تکنیک های InSAR و مشاهدات GPS (مطالعه موردی پهنه لغزشی روستای گوگرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمین لغزش به عنوان یکی از مخاطرات ژئومورفولوژیک ممکن است در قلمرو معین، با بزرگی و دوره های زمانی مشخص رخ دهد. تخمین حجم و مساحت توده ی لغزشی نیازمند اطلاعات زمین شناسی و ژئومورفولوژیکی است که امروزه تنها با روابط تجربی بین حجم زمین لغزش ها و مساحت زمین لغزش، و بکار گیری داده های دورسنجی و تکنیک های تداخل سنجی قابل محاسبه می باشد. توده ی لغزشی روستای گوگرد در سطحی در حدود ۲۰۰ هکتار روی یک زمین لغزش قدیمی به وسعتی در حدود ۸۷۶ هکتار اتفاق افتاده است که روی این توده ناپایدار ۴۶۸ خانوار با ۲۵۶۶ نفر جمعیت زندگی می کنند. در این پژوهش اطلاعات مربوط به تعداد ۲۶ زمین لغزش در منطقه ی قطور، شامل مساحت، حجم و عمق با استفاده از ۲۵ تصویر سنجنده ASAR ماهواره ی ENVISAT و الگوریتم StaMPS و SBAS در تکنیک InSAR تهیه شد. سپس یک رابطه تجربی برای برآورد حجم توده ی لغزشی گوگرد به کاربرده شد محاسبات نشان داد که در طی ۷ سال اخیر با احتساب متوسط طول، عرض و عمق جابجایی به ترتیب ۲۶۰۰، ۸۰۰ و ۳۵ متر، مجموع سطح جابجایی و حجم مواد جابجا شده معادل ۲ * ۱۰۶ m۲ و ۷,۳ * ۱۰۷ m۲ می باشد. استخراج اطلاعات سری زمانی جابجایی از اینترفروگرام ها نیز نشان می دهد که سالانه ۲,۱ * ۱۰۴ m۲ مواد با سرعتی معادل φ= ۱۰ mmyr-۱ جابجا می شود. لذا در این منطقه لغزش ها فعال هستند و ممکن است لغزش های جدیدی با بزرگی قابل ملاحظه به وقوع بپیوندند.
نگرش علمی - تحلیلی ویژه درراستای استدلال و اثبات وجود کواستا (کُت) در ایران (با تأکید بر وجود کواستا در چاله طبس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: براساس تعریف و ماهیت، ژئومورفولوژیست ها باید به طور عمده به شکل ناهمواری های پوسته زمین و چگونگی پیدایش و تحول آن ها توجه و گرایش خاصی داشته باشند؛ اما برخی از متخصصان مربوط، در ایران، وجود کواستا را به سن و جنس سازند های قدیمی (مثلاً ژوراسیک) نسبت می دهند و به همین دلیل بر این باور هستند که در ایران اصلاً کواستا وجود ندارد. بعضی از متخصصان ژئومورفولوژی تحقیق و بیان کرده اند که در ایران کواستا وجود دارد؛ مثلاً سبحانی (1358) کواستا را در حاشیة جادة نطنز – کاشان مطالعه کرد. موسوی حرمی و آدابی نیز در (1377) وجود کواستاهای بوتونیری در جنوب شرق رشته کوه کپه-داغ را بررسی کردند. همچنین، تئودور ابرلندر (1965) درمورد کواستاهای موجود در رشته کوه زاگرس مطالعه کرد. نگارندة مقالة حاضر نیز از سال 1370 تاکنون وجود کواستاها را در شرق چالة طبس مطالعه و بررسی کرده است. کواستا اصطلاح و واژه ای اسپانیایی است که به معنای شیب، سربالایی و غیره است. درواقع، یک ناهمواری تک شیبی نامتقارن است که از لایه های متناوب سخت و سست تشکیل شده است و در سطح فوقانی آن یک لایة سخت با شیب ملایم (بین 1 تا 15 درجه) وجود دارد که چهرة اصلی شیب کواستا را در بردارد.
روش: در ژئومورفولوژی، از دو روش تحقیق تاریخی و تجربی استفاده می شود. در این مقاله، علاوه بر این دو روش، به ویژه روش تجربی (براساس بررسی ها و مطالعات میدانی)، با تکیه بر مبانی نظری ژئومورفولوژی، تعریف و مشخصات کواستا مطالعه و بررسی شد.
یافته ها/ نتایج: با توجه به مبانی نظری و روش های تحقیق که ذکر شد، براساس ویژگی های ساختمانی (تکتونیکی) و اقلیمی(فرسایشی) در ایران، کواستا هایی به وجود آمده اند و تغییر و تحول یافته اند؛ به ویژه در شرق چاله طبس.
نتیجه گیری: با توجه به پیشینه های پژوهش، روش تحقیق، مبانی نظری و یافته های تحقیق، در نتیجه، وجود کواستا در ایران تأیید و به اثبات شد؛ به این ترتیب، پیشنهاد می شود که همکاران و متخصصان ژئومورفولوژی در دانشگاه های ایران، وجود کواستا در ایران را بپذیرند و به دانشجویان خود معرفی کنند. همچنین، مسئولین دولتی، برنامه ریزان و طراحان محیطی نیز با استفاده خوب از این اطلاعات برای مقابله با فرسایش، اجرای پروژه های عمرانی و ژئومورفوتوریسم اقدام کنند.
پیش بینی بارش روزانه استان کرمان با شبکه های عصبی مصنوعی (مطالعة موردی: کرمان، بافت و میانده جیرفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: هدف این پژوهش، پیش بینی بارش روزانه با استفاده از آمار روزانه هواشناسی ایستگاه های کرمان، بافت و میانده جیرفت، طی دوره مشترک آماری 23 ساله (2012-1989) می باشد.
روش: برای دست یافتن به هدف تحقیق، به آموزش شبکه های عصبی مصنوعی با ساختار پرسپترون چند لایه و شبکة عصبی تابع پایة شعاعی پرداخته شد. ترکیب های مختلف پارامترهای کمینه دما، بیشینه دما، میانگین دما، رطوبت نسبی، سرعت و جهت باد و نیز میانگین فشار، به عنوان ورودی های شبکه های عصبی مصنوعی و بارش روزانه به عنوان خروجی شبکه درنظر گرفته شدند.
یافته ها/ نتایج: نتایج نشان داد شبکه های عصبی مصنوعی پایه تابع شعاعی از دقت بسیار بیشتر و خطای کمتری نسبت به شبکة عصبی پرسپترون، برای تخمین بارش روزانه در هر سه ایستگاه برخوردار هستند.
نتیجه گیری: در بهترین ترکیب با پارامتر های کمینه و بیشینه و حداقل دما و رطوبت نسبی، سرعت و جهت باد و نیز میانگین فشار در ایستگاه کرمان با ضریب همبستگی 907/0 و جذر میانگین مربعات خطای 014/0، بهترین مدل پیش بینی بارش در این تحقیق شناخته شدند.
مطالعاتی درباره خاکهای بیابان لوت (ایران)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی فعالیت های نو زمین ساختی با استفاده از شاخص های ژئومورفولوژیک در حوضه های آبریز کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاخص های ژئومورفیک و مورفومتریک ابزاری برای تحلیل های مورفوتکتونیکی مناطق گوناگون محسوب می شوند. این شاخص ها به صورت ابزار شناسایی پایه برای تشخیص تغییر شکل های تکتونیکی یا تخمین ناپایداری نسبی فعالیت های تکتونیکی در منطقه ای ویژه به کار می روند. این تحقیق رویکری توصیفی- تحلیلی دارد که با استفاده از مطالعات کتاب خانه ای با هدف بررسی میزان فعالیت های نو زمین ساختی در هفت حوضه ی آبریز کلان شهر تهران (کن، وسک، فرحزاد، درکه، ولنجک، دربند و دارآباد) صورت گرفت. پژوهش با استفاده از شاخص های سینوزیته ی جبهه ی کوهستان (Smf)، پیچ و خم رودخانه اصلی (S)، عدم تقارن حوضه ی زهکشی (Af)، تراکم سنجی آبراهه ها (D)، انتگرال هیپسومتریک (HI)، نسبت شکل حوضه (BS)، نسبت پهنای کف دره به ارتفاع آن (Vf)، شاخص گرادیان طولی رودخانه (SL) انجام شد. سرانجام، فعالیت نسبی همه ی حوضه ها با استفاده از شاخص تکتونیک فعال (IAT) ارزیابی گردید. شاخص های مذکور از طریق نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی و تصاویر ماهواره ای Google Earth منطقه ی مطالعه و با به کار گیری نرم افزارهای Arc GIS و Global Mapper بررسی و ارزیابی شدند. بر اساس شاخص تکتونیک فعال، نتایج تحقیق نشان می دهد حوضه های کن و دربند در کلاس 2 با فعالیت نئوتکتونیکی بالا و حوضه های وسک، فرحزاد، درکه، ولنجک و دارآباد در کلاس 3 با فعالیت نئوتکتونیکی متوسط قرار گرفته اند و همه ی حوضه ها به علت وجود گسل های اصلی و فرعی منطقه و نزدیکی به آن ها دارای فعالیت تکتونیکی نسبتاً بالایی هستند. نتیجه این که، با توجه به وجود گسل های متعدد، فعالیت های تکتونیکی و سوابق لرزه خیزی در کلان شهر تهران و حوضه های آبریز آن احتمال وقوع زمین لرزه در منطقه ی مطالعه دور از انتظار نیست و این مسئله نیازمند توجه جدی و مدیریتی همه جانبه است
زاینده رود و استفاده از سیلابها و هرزآبهای آن
حوزه های تخصصی:
آبیاری سنتی در ایران (2)
حوزه های تخصصی:
پتانسیل سنجی انرژی باد در استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاهش سریع سوخت های سنگواره ای، بحث گرمایش جهانی و اثر پدیده ی گلخانه ای، آلودگی های محیطی و ریزش باران های اسیدی، لزوم توجّه به انرژی های تجدیدپذیر، به ویژه انرژی باد را به عنوان یک انرژی تمیز، پایان ناپذیر و رایگان، بیش از پیش افزایش داده است. در این پژوهش، ارزیابی پتانسیل انرژی باد در استان کرمانشاه، بر پایه ی داده های جهت و سرعت سه ساعته ی باد ایستگاه های همدید کرمانشاه، اسلام آباد غرب، روانسر، کنگاور و سرپل ذهاب، در طول سال های 1997 تا 2006 انجام شد. برای ترسیم گلباد ایستگاه ها از نرم افزار Wrplot و برای برازش داده ها از توزیع احتمال ویبول استفاده شد. در ادامه، چگالی توان باد سالانه در ترازهای ارتفاعی 10، 20 و 50 متر به دست آمد که برای برآورد سرعت باد در ارتفاع بالاتر از 10متر، از مدل قانون توان یک هفتم استفاده شد. همچنین پراسنج های دیگری همانند سرعت نامی، محتمل ترین سرعت و زمان کاربرد مناسب باد، محاسبه شده و در پایان، مناطق مستعدّ تولید انرژی باد در استان بر اساس جدول طبقه بندی سایت های بادی آمریکا رتبه بندی و به نمایش گذاشته شد. بر پایه ی محاسبات انجام شده، پتانسیل انرژی باد تراز 10 متر ایستگاه های روانسر، سرپل ذهاب، کنگاور، اسلام آباد غرب و کرمانشاه به ترتیب 254، 223، 214، 146 و82 وات بر مترمربّع در واحد سطح به دست آمد که این مقادیر در ترازهای بالاتر به یک نسبت مساوی، برای همه ی ایستگاه ها افزایش می یابد. نتایج پژوهش گویای این است که سه ایستگاه روانسر، سرپل ذهاب و کنگاور، پتانسیل مناسبی برای تولید انرژی باد دارند. منطقه ی اسلام آباد غرب در صورت استفاده از توربین های بادی مرتفع، برای بهره برداری از انرژی باد مناسب است و کرمانشاه برای استفاده از انرژی باد، پتانسیل مناسبی ندارد.
محاسبه و تحلیل تنوع زمینی (ژئودایورسیتی) (مطالعه موردی: شهرستان اشتهارد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، علاقه مندی به رخدادهای زمینی در کشورها گسترش یافته و این امر به توسعه سه مفهوم در جهان علم منجر شده است: مفاهیمِ ژئودایورسیتی؛ ژئوتوریسم؛ حفاظت. ژئودایورسیتی مقایسه تنوع پدیده های زمین شناسی، هیدرولوژی، ژئومورفولوژی و خاک شناسی، توزیع و فراوانی این پدیده ها، و ارتباط آن ها با یکدیگر در چشم انداز است. اشتهارد، به عنوان یک منطقه نیمه کویری در جنوب استان البرز، از ظرفیت بالقوه قابل ملاحظه ای در زمینه تنوع زمینی برخوردار است. در این پژوهش، نخست، برحسب ویژگی های مختلف ژئومورفولوژی، سه واحد انتخاب و مرزبندی شد. بر اساس مشاهدات میدانی، محاسبات کمّی و کیفی پدیده ها، و تهیه و تحلیل نقشه های مورد نیاز مطالعاتی انجام گرفت. بر اساس مطالعات، واحد G1 دارای بیشترین تعداد عناصر غیرزنده، G2 دارای بیشترین تنوع فرم شناسی، و G3 دارای بیشترین ارزش ژئودایورسیتی در منطقه است. با توجه به اینکه حفاظت در منطقه مورد مطالعه در ارتباط با پدیده های مورد بررسی انجام نگرفته و بخشی از این منابع زمینی در حال تخریب است، به نظر می رسد توجه به ارزش های مربوط به تنوع زمینی در این منطقه گامی در جهت جلب توجهات بیشتر در زمینه حفاظت از منطقه باشد.