فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۴٬۷۶۹ مورد.
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
161 - 139
حوزههای تخصصی:
وجود چشمه های آب ساحلی به دلیل تاثیر بر روی شوری و دمای آب و به تبع آن تاثیر بر روی چگالی محیط اطراف در مطالعات دریایی از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از پژوهش حاضر، مدلسازی عوامل موثر بر ناهنجاری دمای آب های ساحلی و تعیین نواحی احتمالی خروج سفره های آب زیرزمینی به داخل دریا می باشد. در این تحقیق به منظور تعیین ناهنجاری دمایی ناشی از نواحی احتمالی تخلیه ی آب زیرزمینی به خلیج فارس در سواحل استان هرمزگان، ابتدا با اعمال تصحیحات لازم (اتمسفریک، رادیومتریک، هندسی) بر داده های حرارتی باند 10 لندست 8، نقشه ی دمای سطح دریا (SST) تهیه و نقشه ی ناهنجاری دمایی استاندارد (STA) استخراج شد. سپس با تعیین سطح مشترک ناهنجاری دمایی طی سال های 96 و 97، نواحی احتمالی تخلیه آب زیرزمینی زیردریایی به خلیج فارس مشخص شد. سپس شاخص های ژئومرفومتری شامل: ارتفاع، شیب، انحنای طولی، انحنای عرضی، انحنای عمومی و موقعیت توپوگرافی (TPI) تعیین شده و ارزیابی شد. نتایج نشان داد که ناهنجاری های ایجاد شده در سواحل بندرمقام، بندرنخیلو، بندردیوان، بندرشناس، بندرلنگه و بندرکنگ به ترتیب 53/43، 7/83، 18/65، 5/16، 2/46، 12/98 هکتار دارای احتمال بسیار بالای خروج سفره های آب زیرزمینی به داخل دریا می باشند. این سطح در کل سواحل محدوده مورد مطالعه 100/53هکتار است که به خلیج فارس تخلیه می شود. همچنین بر اساس نتایج آزمون جکنایف حساس ترین شاخص ژئومرفومتری، متغیر ارتفاع (درحالت منفی برابر با عمق دریا) است که به تنهایی AUC برابر با 90% ایجاد می کند لذا اگر از داده های ورودی مدل حذف شود، بیشترین تاثیر کاهشی را در نتایج پیش بینی مدل خواهد داشت.
شناسایی نواحی مستعد سیلاب در استان گلستان با استفاده از تصاویر سنتینل و مدلسازی هیدرولیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی بازه زمانی عقب نشینی آب از پهنه های سیلابی مربوط به سیلاب سال 1398 استان گلستان با استفاده از تصاویر سنتینل و همچنین مدلسازی پاسخ مناطق مستعد به سیلاب به تغییرات دبی رودخانه در بخشی از گرگانرود با استفاده از مدل هیدرولیکی HEC-RAS می باشد. با استفاده از تصاویر Sentinel-1 در بازه های قبل، حین و بعد از سیلاب، تغییر جریانات سطحی و روند آب گرفتگی بررسی شده است. در مرحله بعد به کمک داده هایی نظیر ضریب مانینگ و مقادیر دبی پیک سیلاب برای دوره های بازگشت 25، 50 و 100 ساله از نرم افزار HEC-RAS استفاده شده است. مقایسه تصاویر سه ماه بعد از وقوع سیلاب با تصاویر یک ماه بعد از وقوع نشان می دهد که کانال ها و مجاری، مزارع و دشت های سیلابی واقع در نواحی مرکزی دشت گرگان بین یک تا سه ماه بعد از اتمام سیل همچنان تحت آب گرفتگی قرار داشتند. نتایج مدل نیز نشان داده است سرعت جریان در دشت های سیلابی سمت راست که میزان شیب آن ها از دشت های سیلابی سمت چپ بیشتر بوده، افزایش داشته است. همچنین در دوره های بازگشت 25 و 50 ساله، اگر بستر کانال رودخانه به طور مرتب لایروبی شود و رسوبات تجمعی از کف آن حذف شوند، حجم سیلاب از بستر اصلی رودخانه تجاوز نمی کند، و فقط در دوره بازگشت 100 ساله و بالاتر از آن شاهد آب گرفتگی محدوده های خارج از بستر رودخانه خواهیم بود. به کارگیری دو تکنیک سنجش از دور و مدلسازی هیدرولیکی می تواند در جهت انجام اقدامات بازدارنده و کاهش شدت سیلاب راه گشا باشد.
مکان یابی اسکان موقت مبتنی بر مخاطره سیل در شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۸)
487 - 507
حوزههای تخصصی:
رودخانه ها از شریان های حیاتی مؤثر در جذب جمعیت و ایجاد سکونت گاه های شهری و روستایی، به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک، به شمار می روند. رودخانه خشک و راهدار در پهنه کلان شهر شیراز در سالیان گذشته یکی از پهنه های ژئومورفیک مخاطره آمیز شهری بوده است. با توجه به وقوع چندین سیلاب بزرگ در سال های اخیر و ایجاد تلفات جانی و مالی قابل توجه، تعیین نقاط مناسب جهت اسکان موقت آسیب دیدگان سیل از نیازهای ضروری محسوب می شود. در این پژوهش، با استفاده از داده های رقومی ارتفاعی، مکانی موقع کاربری های واقع در شهر شیراز، بررسی های میدانی، و مصاحبه با کارشناسان، در قالب مدل های تصمیم گیری چندمعیاره و AHP، پس از مقایسه زوجی متغیرها و تعیین اولویت آن ها مناسب ترین مکان ها برای اسکان موقت ارائه شده اند. تعیین و توسعه کاربرهای (پل ها، کنارگذرها و ...) بدون توجه به عرصه ژئومورفولوژیک در تشدید خسارات و آسیب ها نقش مهمی داشته اند. ارزیابی این پژوهش نشان داد پهنه هایی که عمدتاً در جنوب شرق و نواحی مرکزی منطقه شهری شیراز واقع شده اند (فضاهای باز و فرودگاه) دارای میانگین شاخص مطلوبیت بالایی هستند و می توان ار آن ها به عنوان مناسب ترین پهنه ها برای اسکان موقت مبتنی بر مخاطره سیل در شهر شیراز استفاده کرد.
بازسازی برف مرزهای دائمی کواترنر پایانی در ارتفاعات جنوبی ایران مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازسازی شرایط اقلیمی گذشته با توجه به پدیده های فرمی یخچالی و ارتباط آنها با ارتفاع خط تعادل آب و یخ صورت می-پذیرد. بازسازی ارتفاع خط تعادل یخچال های عهد حاضر و دیرینه از جمله پارامتری است که از آن به عنوان یک شاخص تغییر اقلیم استفاده می شود. هدف اصلی این پژوهش؛ بازسازی ارتفاع خط تعادل آب و یخ (ELA) در ارتفاعات ایران مرکزی در استان کرمان بر اساس شواهد ژئومورفیک یخچالی و با استفاده از روش لویز، هوفر و کف سیرک پورتر است. برای این کار با استفاده از بازدید میدانی مورن های پایانی در امتداد دره های اصلی شناسایی و ارتفاع آنها با استفاده از GPS اندازه گیری شد. پس از تهیه لایه های مختلف مورد نیاز در نهایت نقشه ژئومورفولوژی منطقه ترسیم و مکان دقیق مورن ها بر روی آن مشخص گردید. نتایج نشان می دهد که ارتفاع بالاترین و پاینترین ELA در هفت واحد مطالعاتی بر مبنای روش های فوق به ترتیب عبارتند از: بالاترین مقدار ELA بر اساس روش لویز 4063 متر در ارتفاعات هزار و کمترین آن 2858 متر در ارتفاعات جوپار است. همچنین بالاترین مقدار ELA بر اساس روش هوفر 3875 متر در ارتفاعات هزار و کمترین آن 2682 متر در ارتفاعات جوپار است. در حال حاضر مقدار ELA منطقه مطالعاتی بر اساس آمار اقلیمی 4629 متر است. بالاترین مقدار ELA بر اساس روش کف سیرک (پورتر) در ارتفاعات هزار 3518 متر و پایین ترین آن در ارتفاعات جبال بارز با ارتفاع 2953 متر بوده است. ارتفاع ناهمواری ها و برفگیر بودن آنها علت اصلی تفاوت ELA در این واحدهای کوهستانی است.
تحلیل مدلهای هوش مصنوعی هیبریدی نوین در برآورد دبی سیلابی:مطالعه موردی: حوضه آبریز کشکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
201 - 187
حوزههای تخصصی:
سیل از جمله پدیده های طبیعی است که هر ساله خسارات جانی و مالی زیادی را در دنیا به بار آورده و مشکلات عدیده ای را بر سر راه توسعه ی اقتصادی و اجتماعی کشورها ایجاد می نماید. از این رو جهت کاهش خسارات، کنترل و هدایت این پدیده، برآورد دبی سیلابی و شناسایی عوامل مؤثر بر آن بسیار حائز اهمیت می باشد. در این پژوهش، به منظور برآورد دبی سیلابی حوضه ی آبریز کشکان واقع در استان لرستان از مدل های هوش مصنوعی هیبریدی نوین شامل شبکه عصبی مصنوعی- تفنگدار خلاق، شبکه عصبی مصنوعی-عنکبوت بیوه سیاه و شبکه عصبی مصنوعی- ازدحام مرغ در طی دوره ی زمانی 1400-1390 استفاده شد. برای ارزیابی عملکرد شبیه سازی از شاخص های آماری ضریب تعیین (R2)، میانگین مطلق خطا (MAE)، ضریب کارایی نش- ساتکلیف (NSE) و درصد بایاس (PBIAS) استفاده گردید. نتایج نشان داد که بطور کلی مدل های هوش مصنوعی هیبریدی عملکرد بهتری نسبت به مدل منفرد در برآورد دبی سیلابی دارند. نتایج نشان داد مدل شبکه عصبی مصنوعی- تفنگدار خلاق نسبت به سایر مدل ها از دقت بیشتر و خطای کمتری برخوردار است. در مجموع نتایج نشان داد استفاده از مدل های هوش مصنوعی هیبریدی در برآورد دبی سیلابی موثر بوده و می تواند به عنوان راهکاری مناسب و سریع در مدیریت منابع آب مطرح شود.
اولویت بندی عوامل مؤثر بر وقوع زمین لغزش و پهنه بندی حساسیت آن با استفاده از روش رگرسیون چندمتغیره ی خطی مطالعه ی موردی: حوضه ی آبریز وهرگان-غرب استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۶
163 - 139
حوزههای تخصصی:
کشور ایران با توپوگرافی عمدتاً کوهستانی، فعالیت های تکتونیکی و لرزه خیزی، تنوع اقلیمی و زمین شناسی شرایط طبیعی مستعدی را برای طیف وسیعی از زمین لغزش داراست. هدف این پژوهش بررسی رخداد زمین لغزش ، اولویت بندی فاکتورهای موثر بر آن و پهنه بندی خطر آن در حوضه آبریز وهرگان واقع در پیشکوه های زاگرس است. منطقه ای که به شکل طبیعی و با داشتن لیتولوژی نامقاوم، خاک ضخیم، شیب و بارش نسبتا زیاد از پتانسیل بالایی برای وقوع زمین لغزش برخوردار بوده و دخالت های انسانی به عنوان عامل تحریک کننده نقش پررنگی در تشدید آن ایفا نموده است. ویژگی های مستعد طبیعی و دخالت نابجای انسانی سبب رخداد دست کم 140 زمین لغزش جدید در منطقه ی مورد مطالعه شده است. برای انجام این تحقیق از روش رگرسیون چندمتغیره خطی استفاده گردید. بنابراین، نقشه ی پراکندگی زمین لغزش های رخ داده به عنوان متغیر وابسته و دوازه عامل ارتفاع، شیب، جهت شیب، سنگ شناسی، گسل، بارش، آبراهه ، جاده های ارتباطی، کاربری اراضی، پوشش گیاهی، TWI و SPI به عنوان متغیرهای مستقل مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که ایجاد راه های ارتباطی بر روی دامنه های پرشیب با خاک سست و ضخیم، با ضریب استاندارد 0.411 مهمترین عامل در ایجاد زمین لغزش بوده است. همچنین، عوامل طبیعی شامل لیتولوژی و بارش با ضریب تأثیر 0.362 و 0.299 و کاربری اراضی با ضریب 0.286 بیشترین نقش و عوامل پوشش گیاهی و شاخص TWI هر کدام با ضریب تأثیر 0.103 و 0.127 کمترین نقش را در وقع زمین لغزش های منطقه ایفا کرده اند. نتایج نهایی حاصله از پهنه بندی حوضه بر اساس شاخص های به کار گرفته شده نشان داد که بخش عمده حوضه در محدوده ی خطر بسیار زیاد و زیاد رخداد زمین لغزش قرار دارد. بر اساس نتایج حاصله پیشنهاد می گردد که با توجه به حساسیت بسیار بالای بخش های زیادی از حوضه به زمین لغزش، همه فعالیت ها و کاربری های زمین متناسب با ویژگی های سنگ شناسی و خاک شناسی و همچنین شیب دامنه در نظر گرفته شود.
بررسی مقایسه ای شاخص مورفولوژی زاویه مرکزی (A) با پارامترهای چند فراکتالی الگوی تکامل پیچان رودها با استفاده از روابط رگرسیونی(مطالعه موردی : رودخانه قره آغاج در استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیچان رودها بعنوان یکی از رایج ترین انواع رودخانه ها در طبیعت هستند که دارای ماهیت خطی بوده و جریان های بسیار پیچیده ای در آنها برقرار است. آشکار سازی این جریان ها که منجر به پیش بینی تغییرات الگوی هندسی رودخانه می شوند نیازمند ابزار دقیق مطالعاتی می باشد. هدف از این مقاله بررسی و ارزیابی حوضه آبریز قره آغاج در استان فارس بر اساس تحلیل چندفراکتال روند تکاملی آبراهه و مقایسه انطباقی حاصل از عملیات رگرسیونی پارامترهای چندفراکتال حوضه آبریز با شاخص زاویه مرکزی(A) می باشد. در مطالعه فراکتال حوضه آبریز رودخانه قره آغاج در استان فارس با در نظر گرفتن 3 بازه مطالعاتی از رودخانه در ابتدا شاخص زاویه مرکزی(A) برای تک تک قوس های بازه های مطالعاتی رودخانه محاسبه گردید. با انجام 180 مدل نموداری در محیط نرم افزار اکسل نتایج بدست آمده حاکی از آن است که الگوی تکاملی رودخانه تحت تاثیر ویژگی های چندفراکتال می باشد. در تمامی بازه های شماره 1 تا 3 رودخانه همواره بیشترین درصد تاثیرگذاری را در افزایش مقدار عددی ضریب رگرسیونی R^2 دارند. در نتایج و بررسی های مختلف در نهایت این نتایج حاصل شد که در الگوی تکاملی بازه شماره 1 رودخانه که دارای ریتم منظم تر قوس های متوالی نسبت به دو بازه دیگر یعنی بازه های 2 و3 بود، تفاوت های چشمگیری در نتایج حاصله پدید آمد که همگی این ها نشانگر این است که همواره زاوایای مرکزی قوس ها در رودخانه از اهمیت بسزایی برخوردار هستند و در چگونگی نحوه شکل گیری آنها بسیار موثر اند.
تشخیص و تحلیل داده های پرت زمانی- مکانی مربوط به پارامترهای سرعت باد و فشار ایستگاه های هواشناسی کشور به منظور مطالعات تغییرات آب و هوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تشخیص و تحلیل داده های پرت یکی از گام های ابتدایی مهم در تحلیل داده هاست. یک داده پرت در سری های هواشناسی می تواند نشان دهنده ی یک رخداد فرین باشد یا خطای ناشی از اندازه گیری، مشاهده و ثبت است. اگر داده ها ی پرتی که حاصل خطای انسانی یا نقص تجهیزات اندازه گیری هستند شناسایی نشده و حذف نگردند، به عنوان داده ی فرین ثبت خواهند شد و موجب اریبی در نتایج مطالعات اقلیمی می شوند. در این مقاله، داده های پرت سری های زمانی سرعت باد و فشار برای 14۳ ایستگاه هواشناسی کشور در دوره نرمال اقلیمی 1991- 2020 مورد تحلیل قرار گرفت. برای این منظور ابتدا داده های پرت مکانی با استفاده از الگوریتم کلایماتول مشخص شد و در مرحله دوم با تحلیل های زمانی و هواشناختی، خطاها شناسایی شدند. در مرحله اول برای پارامترهای فشار ایستگاه، فشار تبدیل شده ایستگاه به سطح دریا، فشار بخار، سرعت باد و سرعت باد ماکزیمم به ترتیب 40، 42، 93، 52 و 41 داده پرت شناسایی شد و در مرحله دوم به ترتیب 20، 10، 56، 20 و 27 تعداد از این داده ها خطا تشخیص داده شدند. این نتایج به تفکیک ایستگاه و تاریخ گزارش شده اند، تا مورد استفاده محققان در سایر مطالعات، بویژه مطالعات تغییراقلیم، قرار بگیرند.
ارتباط بعد فراکتال با شاخص های دبی و رسوب در حوزه های آبخیز استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیقات انجام شده در جهان بیانگر رابطه نزدیکی بین رفتار پدیده های جهان طبیعی با الگوهای هندسی یا بعد فراکتال آن ها است. هدف از این پژوهش بررسی ارتباط ابعاد فراکتال با شاخص هایی نظیر دبی سیل و دبی رسوب و حساسیت واحدهای سنگ شناسی در محدوده های حوزه های آبخیز استان ایلام می-باشد. جهت دستیابی به نتایج بهتر به منظور یکسان سازی شرایط محیطی و مقایسه آماری از مقادیر ویژه دبی آب و رسوب استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان داد که بین بعد فراکتال سازندها و مقاومت آن ها به فرسایش ارتباط معنادار و معکوس برقرار می باشد و با افزایش مقاومت سازند تراکم آبراهه در واحد سطح و بعد فراکتال آن کاهش می یابد، بین بعد فراکتال حوزه های آبخیز موردمطالعه با دبی ویژه آب ارتباط معنی داری وجود ندارد؛ ولی بین عدد فراکتال و دبی رسوب ویژه ارتباط معنادار و مستقیم در سطح ۵ درصد وجود دارد، به نحوی که با افزایش تراکم آبراهه در واحد سطح دبی رسوب ویژه افزایش می یابد. بیشترین مقادیر بعد فراکتال مربوط به حوزه هایی است که ازنظر سنگ شناسی بسیار حساس تا حساس هستند، (نظرآباد معادل 48/1، دویرج معادل 49/1) و کمترین مقدار آن مربوط به حوزه هایی است که ازنظر سازندهای زمین شناسی مقاوم تا نیمه مقاوم هستند، (کلم معادل 14/1 و چم گز 11/1). با توجه به نتایج به دست آمده و همبستگی آماری بیش از 95% بین بعد فراکتال و دبی رسوب می توان در سایر حوزه-های فاقد آمار با محاسبه بعد فراکتال، دبی ویژه رسوب را برآورد نمود ولی این پیش بینی برای دبی ویژه آب مقدور نمی باشد.
بررسی پراکنش فصلی و روند بی هنجاری دمای سطح زمین روز و شب ایران با استفاده از داده های سنجنده MODIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۷)
351 - 364
حوزههای تخصصی:
بی هنجاری دمای سطح زمین ( LSTA ) متغیر ی کلیدی در مطالعات اقلیمی، کشاورزی ، و مدیریت منابع آب است. هدف از این مطالعه بررسی تغییرات فصلی و روند بی هنجاری دمای سطح زمین روز و شب ایران است. بی هنجاری دمای سطح زمین برگرفته از سنجند ه MODIS ماهوار ه Terra طی دو باز ه زمانی روز و شب برای دور ه 2001-2018 بررسی شد ه است . برای درستی سنجی داده های دمای سطح زمین از داده های هشت ایستگاه همدید با روش رگرسیون خطی استفاده ش د که نتایج نشان از دقت بالای این داده ها در کشور را داشته است. نتایج نشان داد بی هنجاری منفی در مناطق خشک کم ارتفاع و بی هنجاری مثبت در مناطق مرتفع و عرض های جغرافیایی بالا دیده می شود. تحلیل روند نشان داد بی هنجاری دمای سطح زمین روز و شب با سرعت متوسط 01 / 0 و 02 / 0 درج ه سلسیوس به ازای هر سال در حال افزایش است. بیشین ه نمر ه Z آزمون من- کندال (روند مثبت) با 80 / 3 در فصل تابستان برای شب و روز اتفاق افتاده است. برعکس، روند منفی در بی هنجاری ها برای مناطق خشک جنوب شرقی و داخلی و کوهپایه های زاگرس و البرز جنوبی ب ه دست آمده است.
بررسی ارتباط متغیرهای هیدروژئومورفیکی با رسوب در حوضه های گاوی و کنجانچم استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
126 - 109
حوزههای تخصصی:
رسوب یکی از مسائل مهم در حوضه ی آبریز محسوب می شود. با توجه به مشکلات ناشی از رسوب، بررسی ارتباط متغیرهای هیدروژئومورفیکی تأثیرگذار در تولید رسوب و بار رسوب معلق در حوضه ی آبریز ضرورت دارد. هدف این تحقیق مدل سازی رابطه ی بین میزان بار رسوب معلق با متغیرهای هیدروژئومورفیکی در حوضه ی آبریز است. دو حوضه گاوی و حوضه ی کنجانچم در استان ایلام که شامل 8 زیرحوضه مشخص و مجهز به ایستگاه هیدرومتری می باشند انتخاب شدند. مواد این تحقیق داده های دبی رسوب مشاهده ای بعنوان متغیر وابسته ایستگاه های هیدرومتری که با استفاده از منحنی سنجه رسوب تحلیل شد. در مرحله ی بعد همگنی حوضه های آب ریز با اس تفاده از روش ت حلیل خوش ه ای ارزیابی شد. در ت حلیل خوشه ای پس از استاندارد کردن داده ها به روش Z-SCORE، گروه بندی با روش طبقاتی تجمعی و محاسبه فاصله ی اقلیدسی به روش ward انجام شد. به تدریج زیرحوضه های چاویز، سرجوی، اماملکشاهی و آسان درگروه یک و زیرحوضه های کنجانچم، رستم آباد، تنگ باجک و گنبد در گروه دوم تحلیل شده اند. جهت تحلیل ارتباط بین متغیرهای ژئومورفیک با رسوب هر زیرحوضه از روش رگرسیون چندمتغیره آماری استفاده شد. نتایج بررسی ارتباط بین خصوصیات ژئومورفیک با رسوب زیرحوضه ها نشان داد که مقدار رسوب با شاخص شیب، ضریب گردی، بافت زهکشی، بارندگی، ناهمواری و مساحت حوضه همبستگی مثبت داشته و در سطح 001/0 معنی دار بوده است. جهت تأثیرگذاری متغیرها بر میزان رسوب زیرحوضه ها از روش تحلیل مؤلفه های اصلی و تحلیل خوشه ای استفاده گردید. نتایج نشان داد که سه عامل ضریب گردی، ضریب شیب و ضریب بافت زهکشی حوضه به ترتیب 62/44، 22/25 و 74/16 درصد از واریانس تمامی متغیرهای تحقیق را تبیین می کند. در مجموع سه عامل استخراج شده نهایی توانسته اند 87% از واریانس تمامی متغیرهای تحقیق را تبیین نمایند.
تحلیل مکانی مخاطره سیلاب در حوضه آبریز قلعه چای عجب شیر با استفاده از GIS و مدل HEC-HMS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر خطر سیلاب در سطح حوضه آبریز قلعه چای مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. برای پهنه بندی خطر سیلاب هشت متغیر شامل ارتفاع، شیب، تحدب سطح زمین، عمق دره، تراکم زهکشی، فاصله از رودخانه، کاربری اراضی و پوشش گیاهی با کاربست منطق فازی در بستر سیستم اطلاعات جغرافیایی ترکیب شدند. کاربرد منطق فازی برای پهنه بندی سیلاب شامل دو گام اساسی نرمال سازی لایه ها با استفاده از توابع مختلف فازی ساز و روی هم گذاری فازی آنها می باشد. برای روی هم گذاری فازی لایه های مربوطه از اپراتور گامای فازی استفاده شد. همچنین، برای ارزیابی تولید رواناب در سطح حوضه از شبیه سازی بارش- رواناب با مدل HEC-HMS استفاده گردید. بر اساس نقشه پهنه بندی خطر سیلاب با کاربست گامای فازی در حدود 7/7 درصد از سطح حوضه از خطرپذیری بسیار بالایی نسبت به سیلاب برخوردار است. پهنه های مذکور عمدتا منطبق بر دشت های سیلابی حاشیه رودخانه بوده که بستر سکنی گزینی و فعالیت های انسانی منطقه می باشند. این امر، باعث افزایش مخاطره سیلاب در سطح حوضه مطالعاتی شده و آسیب پذیری جوامع ساکن حوضه را به شدت افزایش می دهد. شبیه سازی بارش- رواناب نشان می دهد که بارش های با دوره بازگشت بالاتر می توانند باعث ایجاد دبی های سیلابی شوند. زیرحوضه های میانی حوضه به دلیل عواملی مانند پوشش گیاهی ضعیف، گستردگی زیاد خاک های گروه D، شماره منحنی (CN) بالا، فراوانی برونزدهای سنگی، شیب زیاد، کشیدگی اندک، زمان تمرکز و تاخیر پایین از سیل خیزی بالایی برخوردار می باشند.
واکاوی زمانی-مکانی سپیدایی روشن (White Sky Albedo)بالاتر از میانگین در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۵)
141 - 155
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر واکاوی رفتار زمانی- مکانی سپیدایی روشن در ایران است. سنجنده مودیس سپیدایی تیره را برای تابش مستقیم و سپیدایی روشن برای تابش پراکنده همسان گرد در ظهر محلی ارائه می دهد. برای این منظور، داده های ترکیبی سپیدایی سنجنده مودیس تررا- آکوا (MCD43A3v006) برای بازه زمانی 1378-1398 به صورت روزانه و در تفکیک مکانی 500×500 متر به کار گرفته شد. تغییرات زمانی- مکانی مقادیر سپیدایی روشن با استفاده از تحلیل مؤلفه اصلی واکاوی شد. نتایج نشان داد سه مؤلفه اصلی قادر به تبیین 7/97 درصد از پراش داده هاست. واکاوی مکانی سپیدایی روشن حاکی از آن است که سپیدایی های بالاتر از میانگین در نواحی مرتفع و کوهستانی ایران، همچون رشته کوه های زاگرس و البرز، ارتفاعات شمال غرب کشور مانند قله های سبلان و سهند وجود دارد که در ارتباط با پوشش برفی است. بنابراین، مؤلفه اول پوشش برفی نام گذاری شد. در مؤلفه دوم سپیدایی در سه فصل بهار، تابستان، و پاییز برابر است. واکاوی مکانی مؤلفه دوم نشان داد سپیدایی های بالاتر از میانگین در ارتباط با پوشش نمکی است. بنابراین، مؤلفه دوم پوشش نمکی نام گذاری شد. واکاوی تغییرات زمانی سپیدایی در مؤلفه سوم حاکی از آن است که سپیدایی های بالاتر از میانگین در برف خوان هاست. درنتیجه، مؤلفه سوم برف خوان نام گذاری شد.
پیش بینی عمق نوری آئروسل ماهواره ای با استفاده از داده کاوی پارامترهای اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۷)
319 - 333
حوزههای تخصصی:
عمق نوری آئروسل ( AOD ) پارامتر سنجش از دور مهمی است که به عنوان نماینده ای از غلظت آئروسل اتمسفری برای نظارت بر طوفان های گردوغبار استفاده می شود. در مطالعات پیشین ارتباط بین پارامترهای اقلیمی و AOD گزارش شده است. از طریق تجزیه و تحلیل این ارتباط می توان الگوهای مکانی- زمانی AOD را پیش بینی کرد. در پژوهش حاضر برای اولین بار از الگوریتم داده کاوی M5P نظر به کاربرد آن در خصوص کشف اطلاعات ارزشمند از میان مجموعه داده های بزرگ برای استخراج مدل های پیش بینی کننده AOD استفاده شد. بدین منظور، سری زمانی روزانه داده های سنجش از دوری پارامترهای دمای هوا، بارش، رطوبت نسبی، و سرعت باد و AOD در یک بازه زمانی ده ساله (2005-2014) در محدوده شهرستان اهواز به عنوان ورودی های M5P تهیه و آماده سازی شد. از طریق تشکیل درخت های تصمیم مبتنی بر قوانین «اگر– آنگاه» و تجزیه و تحلیل رگرسیون چندمتغیره در چارچوب الگوریتم M5P ، چهار مدل پیش بینی کننده خطی به دست آمد. برای اعتبارسنجی مدل های خطی، از آماره های ضریب همبستگی پیرسون، MAE ، و RMSE بهره گرفته شد. مقادیر این آماره ها به ترتیب 69/0، 22/0، و 31/0 برآورد شد که حاکی از قابلیت اطمینان مدل ها در رابطه با پیش بینی AOD است. به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد تکنیک داده کاوی در زمینه پیش بینی AOD کارآمد است.
پیش نگری همادی نمایه های خشکسالی در ایران مبتنی بر برونداد چند مدلی CMIP5(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش شدت و فراوانی نمایه های خشکسالی به دلیل گرمایش جهانی می تواند محیط طبیعی را به شدت تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین، پیش نگری نمایه های خشکسالی با استفاده از مدل های گردش کلی جو (GCM) به منظور ارائه پیش آگاهی از شرایط خشکسالی و همچنین مدیریت ریسک اقلیمی ناشی از آن ضروری است. برای این منظور از داده های بازتحلیل پایگاه ERA5 و برونداد مدل های CMIP5 استفاده گردید و سه نمایه روزهای خشک، دوره های خشک و شاخص خشکی مورد بررسی قرار گرفت. نه مدل از مجموعه مدل های CMIP5 با تفکیک افقی 5/0 درجه قوسی گزینش و با روش نگاشت چندک دلتا (QDM) تصحیح اریبی شدند. سپس با استفاده از مدل میانگین گیری بیزین (BMA) یک مدل همادی تولید و کارایی آن با استفاده از نمودار تیلور بررسی شد. نتایج نشان داد که مدل CMIP5-MME تولید شده با روش BMA از مدل های نه گانه منفرد موجود بهتر عمل کرده است. مدل همادی ایجاد شده دوره خشک و روزهای خشک را دقیق تر از شاخص خشکی در ایران برآورده کرده است که نشان می دهد مدل های CMIP5 رخداد بارشی را بهتر از مقدار بارش برآورد می کنند. نتایج گویای این است که فراوانی روزهای خشک، دوره خشکی و همچنین شاخص خشکی در ایران روند افزایشی خواهد داشت. شاخص خشکی (AI) که تعادل بین عرضه و تقاضای آب را در فصل مشترک جو-زمین نشان می دهد حداکثر 15/3 درصد در متوسط پهنه ایران افزایش خواهد داشت. همچنین روزهای خشک و دوره خشک حداکثر به ترتیب 50/7 و 84/28 درصد در دهه های آینده افزایش دارند. نتایج نشان می دهد که تحت شرایط تغییر اقلیم، طول دوره خشکسالی افزایش بیش تری نسبت به شاخص خشکی خواهد داشت. این نتیجه یک تهدید جدی برای منابع آب و اکوسیستم تلقی شده و نیازمند توجه ویژه به برنامه های مدیریت خشکسالی (DMP) در کشور است.
ارزیابی توانمندی های ژئومورفولوژیکی مناطق مرزی استان کرمانشاه با رویکرد پدافند غیرعامل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
186 - 202
حوزههای تخصصی:
ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ اﺳﺘﺮاﺗﮋﻳﻚ اﻳﺮان در ﻣﻨﻄﻘه ﺧﺎورﻣﻴﺎﻧﻪ و ﺣﻀﻮر ﻣﺪاوم ﺗﻬﺪﻳﺪات ﺧﺎرﺟﻲ، اﺗﺨﺎذ ﺗﻤﻬﻴﺪات ﻣﺨﺘﻠﻒ در ﺣﻔﻆ و ﺣﺮاﺳﺖ از ﻣﺮاﻛﺰ حیاتی و مهم ﻛﺸﻮر امری ضروری می باشد. استان کرمانشاه مرکزیت غرب کشور را دارا می باشد و راه اصلی ارتباطی کشور با همسایه های غربی محسوب می گردد. با توجه به نقش این استان در غرب کشور، لزوم توجه به پتانسیل های ژئومورفولوژیکی و بهره گیری از آن ها برای اﻳﺠﺎد مکان های ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ روﻳﻜﺮد ﭘﺪاﻓﻨﺪ ﻏﻴﺮﻋﺎﻣﻞ یک نیاز ضروری می باشد که در این پژوهش به صورت جامع مورد تحلیل و واکاوی تحلیل قرار می گیرد. ابزارهای تحقیق شامل: نقشه های توپوگرافی, زمین شناسی، تصاویر ماهواره ای و هوایی منطقه و همچنین مصاحبه با کارشناسان خبره به شناسایی عوامل اثرگذار در مکان یابی این مراکز پرداخته شده و پس از مشخص شدن آن ها با استفاده از مدل های تصمیم گیری چند معیاره AHP,VIKOR)) با هدف مقایسه معیارها و انتخاب بهترین مدل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. با توجه به نقشه نهایی که بر اساس عوامل ژئومورفولوژیکی در محیط نرم افزار ARC GIS تهیه شده، مساحت پهنه ی مطلوب برای مکان گزینی مراکز حیاتی و حساس منطقه در بخش شمال و شمال غربی نسبت به مناطق جنوبی و غرب بیشتر است. به عبارتی، ویژگی های ژئومورفولوژیکی منطقه در بخش شمالی و شمال غرب به گونه ای است که این مناطق شرایط مطلوب تری نسبت به مناطق غربی، شرقی و جنوبی برای انتخاب مکان بهینه مراکز حساس و مهم دارا می باشند.
هویت مکانی و نقش آن در شکل گیری مدنیت شهری یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در واقع ویژگی های مناظر ژئومورفیک و توپوگرافیک یک مکان جغرافیایی نه تنها در پراکندگی و یا انتخاب فعالیتهای انسانی موثر است، بلکه در نهایت یکی از عوامل موثر در شک ل دهی سیم ای کالبدی سازمندیهای فض ایی نیز به شمار می آید. تحلیل مدنیت شهری میتواند از مفهوم سازمندی در پدیدارشناسی، تأثیر پذیرد زیرا دراین دیدگاه بستر پیدایش یک کانون زیستی پیش از هر چیز تابع هویت مکانی قلمداد می شود. طبق نظریه "دریاچه های دوران چهارم، بستر تبلور و گسترش مدنیت در ایران" دریاچه ها به عنوان مولفه های هویتساز در سازمندی های اجتماع شهری در ایران به شمار آمده اند. از اینرو پژوهش هایی توسط ژئومورفولوژیستها در این زمینه آغاز شد که پژوهش حاضر را میتوان نمونه ای از این دست برای چاله ی یزد، واقع در بزرگ حوضه ی آبریز یزد-میبد-سیاهکوه دانست. این پژهش که با دیدگاه پدیدارشناسی وبه استناد مجموعه ای ازاطلاعات باستان شناسی، ژئومورفولوژی، رسوب شناسی، تحلیل چیدمان سکونتگاهها و بازدید میدانی صورت گرفته حکایت از 1- وجود دریاچه هایی منفصل درحوضه آبریز یزد-میبد-سیاهکوه دارد که دریاچه یزد یکی از آنهاست و محتملا در زمان حاکمیت دوره های اکثربرودتی، دریاچه ها به هم متصل بوده ودر انتها به کویر سیاهکوه ختم میشدند.2- یزد، (میبد و اردکان) مدنیت شهری خود را مدیون هویت مکانی خود یعنی وجود این دریاچه ها است. 3-شهر های کوچکی چون اسلام آباد (فراشا) ، تفت، خضرآباد ومهریز هویت سکونتی خود را از خط تعادل آب ویخ می گیرند.
مهم ترین ویژگی های فیزیکی، شیمیائی و کانی شناسی گرد و غبار اتمسفری شهر یزد در مرکز ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده گرد و غبار یکی از مخاطرات اقلیمی و زیست محیطی مهم در مناطق خشک و نیمه خشک جهان است. این مطالع ه برای بررس ی برخ ی از مهم ترین ویژگی های گرد و غبار اتمسفری شهر یزد، به عنوان یکی از شهرهای مهم مناطق خشک کشور ایران، انجام شده است. از زمستان 1397 تا تابستان 1398 به صورت فصلی در 30 نقطه از شهر یزد با استفاده از تله رسوب گیر از گرد و غبار اتمسفری نمونه برداری شد. همچنین، برای مقایسه نتایج گرد و غبار اتمسفری با خاک منطقه، 30 نمونه مختلف خاک سطحی از عمق 0-10 سانتی متری از مناطق نزدیک نقاط نمونه برداری گرد و غبار تهیه شد. سپس، برخی ویژگی های شیمیایی و فیزیکی از جمله بافت، pH، هدایت الکتریکی، غلظت نیترات، بی کربنات، فسفر، گوگرد، سدیم، پتاسیم، منیزیم، و کلر در نمونه های گرد و غبار و خاک، همچنین نسبت غنی شدگی عناصر در گرد و غبار تعیین شد. کانی شناسی ذرات گرد و غبار نیز با آنالیز XRD مشخص شد. کلاس بافت خاک در هر چهار فصل مورد بررسی سیلت لوم محاسبه شد. نتایج نشان داد عناصر کلر و گوگرد در گرد و غبار نسبت به خاک سطحی به طور قابل توجهی غنی شده اند. کوارتز، کلسیت، و آلبیت کانی های اصلی و کلریت، ایلیت، مسکویت، و دولومیت به عنوان کانی های فرعی گرد و غبار تعیین شد. با توجه به نتایج آنالیز XRD و اثبات حضور کانی کلسیت و آلبیت به عنوان کانی های اصلی و وجود کانی کلریت به عنوان کانی فرعی در این منطقه، همچنین با توجه به همبستگی بالا و مثبت یون های کلر، نیترات، پتاسیم، و سدیم با شوری در گرد و غبار وج ود ترکیبات مختلف این املاح خصوصاً ترکیبات کلرید سدیم و گچ در گرد و غبار منطقه مطالعاتی پ یش بینی می شود. بر اساس شباهت بین کانی شناسی نمونه های گرد و غبار در منطقه با کانی شناسی خاک منطقه، احتمالاً می توان یکی از منابع گرد و غبار منطقه را بیابان های اطراف شهر یزد دانست.
آب و هواشناسی انباشت و گدازش پوشش برف در ایران با بهره-گیری از داده های سنجنده مودیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۵)
109 - 121
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش کنونی واکاوی آب وهواشناسی انباشت و گدازش پوشش برف در ایران با بهره گیری از داده های سنجنده مودیس است. برای این منظور، داده های روزانه نسخه ششم پوشش برف سنجنده مودیس برای بازه زمانی 1/7/1380 تا 31/6/1397 در تفکیک مکانی 500×500 متر دریافت شد. در گام بعدی داده ها به تفکیک هر سال آبی پردازش و فرایند محاسبه زمان بندی انباشت و گدازش روزهای برف پوشان انجام پذیرفت. پردازش ها نشان می دهد آغاز فصل انباشت برف از روی بلندی های البرز و بلندی های شمال غرب کشور (رشته کوه های سبلان) از اوایل مهرماه آغاز می شود و به تدریج با سپری شدن فصل پاییز به ارتفاعات پایین تر گسترش می یابد. فصل انباشت برف بر روی رشته کوه های زاگرس از حدود دهه اول آبان ماه از ارتفاعات حدود 4000 متر آغاز می شود و به تدریج تا دهه اول آذرماه به ارتفاعات پایین تر (حدود 2200 متر) نیز کشیده می شود. طی ماه های آغاز انباشت برف در ایران، که دربردارنده ماه های مهر تا آذر است، ارتفاع برف مرز با آهنگ متوسط 54 متر در روز به پایین حرکت می کند؛ این در حالی است که طی ماه هایی که فرایند گدازش برف در آن رخ می دهد، یعنی ماه های دی تا شهریور، ارتفاع برف مرز با آهنگ متوسط 15 متر در روز به ارتفاعات بالاتر مهاجرت می کند.
بررسی ارتباط نوسانات چرخندگی تغییرات اقلیمی بارش های شمال غرب ایران (مطالعه موردی: ایستگاه سردشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات اقلیمی از دیدگاه بسیاری از دانشمندان پدیده طبیعی است که در مدت زمان طولانی رخ می دهد. تأثیر فعالیت های بشر نیز باعث تشدید اثرات پدیده تغییرات اقلیمی، شدت روند این تغییرات و تغییر زمانی این پدیده نظیر بارش می گردد. در بررسی تغییر اقلیمی می توان از پارامترهای مختلف هواشناسی استفاده کرد ازجمله این پارامترها می توان به چرخندگی اشاره کرد. چرخندگی مثبت و منفی در موج بادهای غربی باعث ایجاد تغییراتی در نوع ریزش بارش می گردد. هدف این پژوهش بررسی ارتباط نوسانات چرخندگی بر بارش منطقه سردشت می باشد. ابتدا داده های بارش روزانه از ایستگاه سینوپتیک سردشت اخذ و پس از تجزیه وتحلیل آماری داده ها، با استفاده از نرم افزار گردس نقشه های سینوپتیک امگا، ارتفاع ژئوپتانسیل تراز ۵۰۰ میلی بار، فشار سطح دریا و چرخندگی برای روزهای نماینده استخراج و موردبررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از ایجاد جبهه در سطح زمین در کلیه نقشه های فشار سطح دریا در ایستگاه سردشت می باشد. همچنین در نقشه ژئوپتانسیل، منطقه موردمطالعه در بخش وزش افقی چرخندگی مثبت فرود بادهای غربی واقع شده که باعث ایجاد شرایط ناپایدار در تراز ۵۰۰ میلی بارشده و موجبات صعود رطوبت را فراهم کرده است. در سطح زمین، مهم ترین منابع رطوبتی که باعث تقویت جبهه و بارش در ایستگاه موردبررسی شدند دریای سیاه، مدیترانه و خزر بود. جهت وزش باد در سطح زمین به صورت شمال شرقی- جنوب غربی و در سطح بالا غربی، جنوب غربی و شمال غربی بود. در اغلب روزها شاهد سلطه یک سامانه سیکلونی در منطقه می باشیم که با ایجاد شرایط ناپایدار توسط جبهه، بارش رخ داده است. در نقشه امگا، کلیه روزها ناپایدار بوده و هسته های امگای منفی در ایستگاه سردشت شکل گرفته است. نقشه چرخندگی نشان از تأثیرگذاری چرخندگی مثبت در این ایستگاه می باشد که موجب ریزش بارش بخصوص بارش مایع در منطقه شده است. .