فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۲۰۸ مورد.
شرح حاشیه؛ نگاهی به کتاب شرح حاشیه (بررسی جریان های حاشیه ای شعر معاصر بعد از نیما)
حوزه های تخصصی:
شعر نیما از سنت تا تجدد
منبع:
بخارا آذر ۱۳۷۷ شماره ۳
حوزه های تخصصی:
کارکرد شاعرانه گزاره ها در شعر فروغ فرخزاد
حوزه های تخصصی:
این مقاله جستاری تحقیقی درباره ساختار گزاره های شاعرانه و چگونگی کارکرد هنری آن ها در شعر فروغ فرخزاد است. بخش اول مقاله به طرح مباحث نظری درباره کارکرد گزاره ها یا واحدهای گفتاری پایه اختصاص دارد. شیوه ارائه بحث ها در این بخش به نحوی است که ضمن تأملی انتقادی بر مباحث مطرح شده در معانی و بیان کلاسیک درباره خبر یا واحد گفتاری پایه، دستاوردهای مطالعات ادبی معاصر را به ویژه در زبانشناسی، نظریه شعری در آرای فرمالیست های روسی و ساختارگرایان مورد توجه قرارمی دهد. بخش دوم، کاربرد مباحث مطرح شده در بخش اول در اشعار فروغ فرخزاد است. در این بخش گزاره های شعر فروغ به چند دسته اصلی تقسیم شده و شیوه ارائه تحلیل ها در مورد کارکرد این گزاره ها به نحوی است که تا حدود زیادی چگونگی تحولات هنری گزاره ها را در شعر او به کمک جدول های آماری نمایش می دهد.
تبیین معناهای نازیباشناسانه ی بیماری، رنج و مرگ در اشعار نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اشعار نیمایوشیج، شاهد ظهور مضامین نازیباشناسانه زخم، بیماری، خون، رنج و احتضار هستیم. مقاله حاضر با تأمل دراین اشعار به نحوه چگونگی بازنمایی این مضامین میپردازد و معناهای مستتر دراین تصاویر را واکاوی میکند. روش پژوهش، تحلیلی است که سعی دارد تا از تفسیرهای زیباشناسانه صرفاً صوری عبور کرده و بر اساس درونمایه های ادبیات موجود در این زمینه، نخست با ت أکید بر گفتمان مشروطه و تحلیل اشعار نیما در این گفتمان نشان دهد که این اشعار را چگونه میتوان به مثابه بازنمایی کشتار و خونریزی زمان خویش توضیح داد و از وجهی دیگر حضور بدن بیمار را نشانی از دموکراسی خواهی و حضور صداهای اقلیت تفسیر کرد. مبانی نظری این پژوهش با تکیه بر تأملات اندیشمندانی چون شارل بودلر و لیندا ناکلین طرحریزی شده است. بر اساس دیدگاه ناکلین در خصوص بدنهای زخمی و بیمار سعی میشود از میان رفتن انسجام و تمامیت بدن در این اشعار به منزله استعاره ای از فقدان تبیین شود؛ فقدانی که جهان نامنسجم و بدون کلیت و قطعیت مدرن برآمده از آن شمرده میشود. در نگره بودلر نسبتی میان حساسیت هنرمند و حساسیت بیمار برقرار است؛ از این رهگذر تجربه های بیماری و مرگ در اشعار نیما به زبانی تازه، فهم و تبیین میشود. در نهایت تأکید میشود که تصویر بیماری و مرگ در هنر نه به معنای زوال و نیستی بلکه میتواند به معنای «تولدی دیگر» درک و استنباط شود. به بیان دیگر از رهگذر این مضامین نازیباشناسانه درک جدیدی از هنر و زیبایی حاصل میشود.
ساخت روایت در شعر نیما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایت در سادهترین مفهوم، داستانی است که در زمان روی میدهد و راوی کسی است که این داستان را نقل میکند. با این که حجم گستردهای از اشعار نیما یوشیج روایتی از درد و رنج جامعه، عشق متعالی انسان به مردم و خاطرات کودکی و طبیعتی است که شاعر در آن زندگی کرده و تجربه آموخته اما به این جنبه از شعر او کمتر توجه شده است. اشعار روایت مدارانه نیما دارای دو ساخت سنتی و نو هستند. در ساخت سنتی گاه شاعر به شکل قدیم شعر کاملا وفادار بوده و گاه در قالبهای معهود شعر قدیم تغییراتی به وجود آورده که نتیجه رویکرد خاص او به کارکد جدید قافیه بوده است و از آمادگی ذهنی شاعر برای ورود به ساخت تازهای از شعر حکایت میکند. به عبارت دیگر نیما با روی آوردن به کارکرد دیگری از قافیه در واقع زمینه را برای طرح حرفها و درد و رنجهای تازه فراختر کرده است. در تمام اشعار روایی چه در ساخت سنتی و چه غیرسنتی، شاعر به عنوان دانای کل، شخصیتها و گفتار آنها را شکل داده و هرجا که لازم بوده با هنرمندی به توصیف صحنه و فضای داستان پرداخته و یا با تفسیر و تحلیل واقعه، نتیجهگیری و پیامرسانی کرده است. هدف نیما از روایتهای داستانی گاه اثبات مقولهای اخلاقی و گاه آموزش پند و حکمت و زمانی تهییج احساسات خواننده و تاثیرگذاری بیشتر بر او است و آنجا که مقولهای اجتماعی را مطرح میکند زبان او به شدت استعاری و سمبولیک و پنهان کار میشود. به طوری که به همراه عدول از هنجارهای صرفی و نحوی، بخصوص در منظومههای بلند، زبان شعر او بسیار دشواریاب گردیده و ارتباط معرفتی خواننده را با شعر به سختی ممکن میسازد.
تقابل «من» و «دیگران» در شعر «منظومه به شهریار» نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد نشانه- معناشناسی گفتمانی در بررسی متون ادبی و تجزیه و تحلیل آن ها، به عنوان روشی جدید مطرح می شود که می تواند راهگشای نگرش نویی از تحلیل معنایی این متون باشد. در این رویکرد، تولید معنا مستقیماً با شرایط حسی- ادراکی پیوند می خورد. در این شرایط، نه تنها معنا در گرو برنامه ای منطقی و هدفمند نیست، بلکه به واسطة حضور عامل حسی- ادراکی که نشانه را در سراسر گفتمان پدیداری می کند، پیوسته، سیال، چند بعدی و در حال تکثیر و زایش است. پژوهش حاضر در نظر دارد ضمن بررسی فرآیند گفتمانی در سه بعد عاطفی، حسی- ادراکی و زیبایی شناختی در شعر نیما و ارائة دیدگاه نشانه- معناشناختی، به عنوان روشی نو جهت بررسی متون، چگونگی تولید جریان سیال معنا را در اشعار نیما بررسی کند. این بررسی همچنین چگونگی مواجهة شاعر با پدیده های دنیای پیرامون خود و نگاه و رویکرد متفاوت او را مشخص خواهد کرد. بررسی نظام گفتمانی در شعر بلند نیما براساس دیدگاه نشانه- معناشناسی نه تنها موجد خوانشی جدید از شعر نو نیمایی خواهد بود، بلکه بیانگر چگونگی شکل گیری جریان سیال و پویای معنا و نیز بعد زیبایی شناختی در این شعر است.
بررسی زیبا شناختی غزل"" گلوی شوق"" قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از میان تعاریف و بحث های گوناگون در مورد زیبایی شناسی میتوان اصولی را استخراج و استنباط کرد و به ارزیابی یک اثر هنری پرداخت. این اصول عبارتند از: وحدت، تناسب، تعادل، نظم، حد معین و کمال. در مقاله ی حاضر، به هدف نقد عملی زیبایی شناسی، غزل "" گلوی شوق"" از قیصر امین پور، به عنوان یکی از نمونه های عالی غزل معاصر، موردتجزیه وتحلیل قرار گرفته است. این بررسی حاکی از آن است که شاعر، عناصر مختلف زیبایی شناسی را در خلاقیت ادبی خود به کار گرفته است. در اصل وحدت عاطفه ای، اندیشهای واحد (شهید و شوق شهادت)را ایجاد کرده است واین اندیشه واحد، عناصر دیگر را در خدمت خود گرفته با هم اتحاد کامل ایجاد کرده است. در اصل تناسب با بررسی محور عمودی و افقی شعر و عناصرآن، شاعر با محوریت عنصر عاطفه، تمام تناسبات را در تصاویر، زبان، موسیقی و شکل رعایت کرده است.
در اصل تعادل شاعر تمام عناصر را در جای خود قرارداده و در اصل نظم در محور عمودی، از وصف شهید شروع شده و به شوق شهادت خاتمه یافته است. در محور افقی هم، تمام عناصر نظم منطقی خود را حفظ کردهاند. حدّ معین به عنوان اصل دیگر زیبایی در عناصر به خوبی رعایت شده است. در اصل کمال، شاعر به خوبی توانسته است از نوع عالی عناصرشعر استفاده کند به گونه ای که جمال شعر را موجب شده و آن را از آثار ماندگار کرده است.
درآمدی بر نیماپژوهی و کتاب شناسی نیما
حوزه های تخصصی:
نیما یوشیج در انواع مختلف ادبیطبع آزماییکرده اما آنچه ویبه آن نام بردار شده است شعرهاینو اوست که باعث شده او را به عنوان «پدر شعر نو فارسی» بشناسند. از همان زمان نیما، کتاب ها و مقاله هاییبسیار درباره شعر او نوشته شد و پس از او نیز این روند با سرعت بیش تریادامه یافت. این آثار شامل مقاله هاییدرباره شعر نیما و ویژگیهایآن، کتاب هاییکه اختصاصا درباره شعر او نوشته شده، کتاب هاییکه درباره شعر نو یا تحولات و انواع آن است و طبعا فصل یا فصل هاییاز آن به نیما اختصاص یافته، کتاب هاییکه درباره دانش هایادبیاست و در آن ها بحثینیز از شعر نیما شده است، گلچین هایشعریکه آثار ویدر آن ها چاپ شده و نیز مجموعه مقاله ها و یادنامه هاست. در این مقاله جریان حرکت تاریخیتالیف این گونه آثار و انواع آن مورد بررسیقرار گرفته است.
نیما و طبیعت گرایی
منبع:
پاییز ۱۳۸۴ شماره ۴۴
حوزه های تخصصی:
نقد و بررسی ردپای شب های موسه در افسانة نیما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیما که به عنوان پدر شعر جدید فارسی شناخته می شود، با بهره گیری از آثار ایرانی پیش از خود و منابع فرنگی، به ویژه ادبیات فرانسه، توانست درکنار ساختارشکنی هنری در شعر فارسی، به عنوان شاعری «دوران ساز»، مضامین و تصاویری جدید در شعر فارسی پدید آورد. بررسی تأثیرپذیری نیما از آثار فرنگی، هم به شناسایی منابع و سرچشمه های مضامین و عناصر شعر جدید فارسی کمک می کند و هم در شناخت شخصیت هنری نیما و بوطیقای وی بسیار مؤثر است. برخی از تصاویر جدید نیما که برای اولین بار در شعر فارسی و برپایة قواعد هنری ارائه شده اند، از آثار شاعران فرنگی، به ویژه شاعران رمانتیک فرانسه، الهام گرفته اند.
در پژوهش حاضر، افسانة نیما را با قطعات شب های آلفرد دو موسه (1810-1857)، در چارچوبی علمی و به صورت تطبیقی مقایسه می کنیم و میزان و نوع تأثیرپذیری نیما در سرودن افسانه از الگوی فرانسوی را مورد بررسی قرار می دهیم. این اشعار اشتراکات ویژه ای دارند و به همین دلیل، الگوبرداری نیما از شعر فرانسوی برای ایجاد ساختاری جدید در نظام زیبایی شناسی شعر فارسی قطعیت می یابد. بستر هریک از این اشعار، مکتب رمانتیسم است و درنتیجه تصاویر، عاطفه، تخیل و تمامی اجزای این اشعار به مکتب رمانتیسم تعلق دارند. افسانه و قطعات شب های آلفرد دو موسه انگیزة سرایش و عناصر دراماتیک، اعم از مکالمه و شخصت پردازی مشترکی دارند که در پژوهش حاضر با ارائة نمونه هایی از این اشتراکات، توان هنری نیما در الهام گیری از الگوی فرانسوی را مشخص می کنیم.