رمان و قتی نیچه گریست، اثر اروین یالوم، یکی از برجسته ترین رمان هایی است که به نیکی پیوند ادبیات و روان شناسی را نمایان ساخت و چنان مورد توجه قرار گرفت که اندکی بعد فیلمی با همین نام ، بر اساس آن ساخته شد و جوایز متعددی را از آن خود کرد . نویسنده این رمان ، در قالب یک رمان جذاب ، چگونگی درمان روان نژندی دو تن از نوابغ غرب ( فریدریش نیچه و یوزف برویر ، استاد فروید ) را به نمایش گذاشته است . در این جستار ، رمان یاد شده ، از منظر نقدی روان شناختی ، به ویژه با توجه به « نهاد ، من ، فرامن و لیبیدو » نقد و بررسی گرد ید و مشخص شد که این رمان ، در قالب دو بخش جدا گانه ، شکل گرفته که در ا ین مقاله به آن پر داخته می شود .
یک برخورد میان یک اتومبیل و یک عابر پیاده موقعیت دغدغه آوری برای شخصیت اصلی داستان تصادف شبانه پاتریک مودیانو ایجاد می کند. با این تصادف یک جستجوی هویتی آغاز می شود. شخصیت داستان سعی می کند به جواب سؤالاتی برسد که از سالهای گذشته برایش مطرح بوده است. او در جستجوی نشانه ای در شهر اسرارآمیزی، بزرگ و پر رمز و راز به نام پاریس است که هویت و زندگی مدرن امروزی، با تحول شهرها، گسترش شهرنشینی و گوناگونی فرهنگی، متغیر و ناپایدار شده. او دیگر قادر به شناخت هویت خویش نیست و فرد در میان جمع گم شده است. جستجوی هویت در این شرایط شبیه آن است که در شن روان رد پایی را جستجو می کنیم، که هر حرکتی رد پای حرکت قبلی را پاک می کند. دراین مقاله، مولف در ابتدا کوشیده است نشان دهد که چرا یک تصادف معمولی دراین رمان باعث این جستجوی بی امان برای یافتن هویت می شود. سپس این عدم امکان دسترسی به هویت خویش، به ویژه در پاریس، موضوعی است که در این تحقیق، مورد توجه قرار داده شده است.